تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه دوران روشن و تاریکی وجود داشته است، گاهی اوقات این رویدادهای تاریخی در روسیه و در ایران، با تفسیرهای متفاوتی روبرو گردیده، که باعث تضعیف اعتماد و اثر منفی در روابط دو جانبه داشته است.
تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه
تصویر یک تانک جنگی روسی، عکس شماره ۳۲۰۴.
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شوید، عکس شماره ۱۶۰۷.
برگه 1342 پیوست لینک زیر است:
تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه
تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه
روابط رسمی ایران و روسیه در سال ۱۵۹۲، یعنی ۴۲۴ سال پیش آغاز شد. زمانی که اولین سفیر ایران از کاخ کرملین محل اقامت تزارها در مسکو بازدید کرد. این زمان مقارن با سلطنت فئودور ایئانویچ، آخرین تزار از دودمان روریک روسیه، و شاه عباس اول از حکومت صفویه ایران بود. اما با توجه به منابع مکتوب، رابطه بین روس و ایران به مدت قبل از این یعنی قرن دهم، و هنگام حکومت روس کیف باز می گردد.
در تاریخ طولانی روابط بین دو ملت و دو کشور، دورههای روشن و تاریکی وجود داشته است. گاهی اوقات این رویدادهای تاریخی، چه در روسیه و چه در ایران با تفسیرهای متفاوتی روبرو گردیده ، که نه تنها باعث تضعیف اعتماد، بلکه اثر منفی نیز در روابط دو جانبه داشته است.
در این نوشته از روابط عهدنامه گلستان و عهدنامه ترکمانچای، و روی مسائل پیچیده ای که منجر به امضای چنین عهدنامه هایی شد، متمرکز می شوم.
در ۱۸۰۱ روند پیوستن پادشاهی و شاهزاده نشینی گرجستان به امپراطوری روسیه آغاز شد. تا قبل از این برای یک دوره طولانی گرجستان مسیحی نشین، تحت حکومت های ترکی و فارسی دست به دست می شد. پیوستن گرجستان به روسیه، مسیحیان گرجی را که همواره چشم به کمک روسیه داشتند، برای همیشه نجات می داد. از سوی دیگر، نفوذ روسیه در قفقاز نیز تقویت می شد. لذا بروز چنین تحولی خصومت ایران را به همراه داشت، و در تشدید روابط ایران و روسیه تاثیر مستقیم گذاشت.
در اواخر قرن ۱۸ و اوایل سده ۱۹، اوضاع در روسیه و پیرامون آن بسیار دشوار و پیچیده بود. بروز کودتا در کاخ تزار، ترور پاول اول تزار روسیه، نارضایتی در میان اقشار مختلف مردم، جنگها و درگیریهای بی پایان با ترکیه، لهستان، فرانسه، ایجاد و فروپاشی بسیاری از ائتلاف و پیمانها، قدرت امپراتوری روسیه را تضعیف کرده بود. علاوه بر موارد فوق، بریتانیا و فرانسه از سیاست های سن پترزبورگ در قبال قفقاز نیز ناراضی بودند. بدیهی است که آنها ایران را برای اقدام قاطع علیه روسیه تحریک می کردند.
در مه سال ۱۸۰۴، فتحعلی شاه پس از هم پیمان شدن با بریتانیا، خواستار آن شد که نیروهای نظامی روسیه از قفقاز عقب نشینی کنند، که این برای امپراتوری روسیه غیر قابل قبول بود. در اوایل ماه ژوئن، ایرانیان وارد جنگ با روس ها شدند. اما موفقیت های نظامی به سود روسیه بود. البته شروع جنگ روسیه و ترکیه در نوامبر ۱۸۰۶، روسیه را وادار به اعلام آتش بس با ایرانیها در زمستان ۱۸۰۶- ۱۸۰۷ کرد. اما در ماه مه ۱۸۰۷ فتحعلی شاه وارد یک اتحاد ضد روسی با ناپلئون شد. در سال ۱۸۰۸ عملیات جنگی از سر گرفته شد، این بار نیز نتیجه آن برای ایرانی ها، ناموفق بود.
پس از امضای قرارداد صلح بین روسیه و ترکیه در ۱۸۱۲، ایران تصمیم به مصالحه با روسیه گرفت. اما خبر پیروزی و ورود ناپلئون به مسکو، باعث شد تا امید به حامیان جنگ در دربار شاه باز گردد. بنابراین مجدد جنگ آغاز، اما به پیروزی منجر نشد، و قوای ایران با شکست روبرو شد. شاه علی رقم دریافت مبالغ و یارانه های هنگفت و کمکهای تسلیحاتی از انگلستان و فرانسه، نتواست کاری انجام دهد، و پیروزی در جنگ های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳، از آن روسیه شد.
شاه مجبور به مذاکرات صلح شد، در ۲۴ اکتبر ۱۸۱۳ در روستای گلستان واقع در قره باغ، عهدنامه گلستان بین ایران و روسیه به امضا رسید. بر اساس این قرارداد، ایران انتقال و الحاق داغستان، گرجستان، سامِگرِلو، ایمرتی، گوریا، آبخازیا و بخش شمالی جمهوری آذربایجان و خانات متعلق به آن همچون قره باغ، باکو، شیروان، گنجه، شکی، دربند و قوبا به روسیه را به رسمیت شناخت. بخشی از خانات تالش نیز به روسیه منتقل شد.
روسیه نیز متعهد شد تا به ولیعهد ایران در برابر دخالت های خارجی و به سلطنت رسیدن وی پس از مرگ شاه، حمایت کند. انحصار عبور و مرور کشتیهای جنگی در دریای خزر به روسیه واگذار شد. تجار روس حق تجارت آزاد در ایران و تجار ایرانی نیز چنین حقی را در خاک روسیه دریافت کردند. از دست دادن اراضی ماورای قفقاز برای ایران بسیار دشوار بود. بنابراین در طول ۴ سال تلاش کردند، تا مفاد عهدنامه گلستان مورد تجدید نظر قرار گیرد.
در سال ۱۸۱۴ ایران پیمانی را با بریتانیا به امضا رساند، تا لندن سعی در بازنگری عهدنامه گلستان به نفع ایران کند، و در صورت بروز جنگ، انگلیس متعهد به پشتیبانی از ایران شود. البته دیپلمات های انگلیسی نقش مهمی در بروز جنگ بین ایران و روسیه داشتند. آنها به دنبال تبدیل ایران به ابزاری برای مقابله با روسیه بودند، و همچون پایگاهی نظامی سیاسی، ضمن دامن زدن به احساسات ضد روسی در ایران، بتوانند امکانی برای نفوذ به ماورای قفقاز و آسیایه میانه پیدا کنند.
اوضاع بین المللی و بحرانی ۱۸۲۵ و شورش دسامبریستها در پترزبورگ، باعث گردید تا ایران آن را به عنوان بهترین لحظه برای اقدام علیه روسیه تلقی کند، به منظور به دست آوردن اراضی از دست رفته ۱۸۱۳. قوای ایران در ۱۶ ژوئیه ۱۸۲۶، بدون اعلام جنگ از منطقه مرزی مراغه عبور کرده، و خود را به ماورای قفقاز رساند. اما نیروهای روسی دوباره در این جنگ پیروز شدند. ایران مجبور به قبول شکست شد، و شرایط قرارداد صلح از طرف روسیه را پذیرفت.
پیمان ترکمانچای در ۲۲ فوریه ۱۸۲۸ به امضا رسید. در این قرارداد، انضمام اراضی ذکر شده در پیمان ۱۸۱۳ گلستان به روسیه تائید شد. همچنین خانات ایروان و نخجوان به روسیه الحاق شد. دولت شاه ایران متعهد شد، تا در اسکان یافتن ارامنه در قلمرو روسیه ممانعت نکند، ارامنه در طول جنگ از قوای روسیه حمایت می کردند. ایران به پرداخت ۲۰ میلیون روبل نقره متعهد شد. انحصار عبور و مرور کشتیهای جنگی در دریای خزر به روسیه مورد تائید قرار گرفت. علاوه بر امضای پیمان ترکمانچای، عهدنامه تجاری نیز با ایران به امضا رسید، که روس ها در تجارت با ایران از مزایای بسیاری برخوردار شدند.
بی شک امضای پیمان ترکمانچای باعث تقویت مواضع روسیه در ماورای قفقاز (قفقاز جنوبی) گردید، و شرایط را برای گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی روسیه در آسیای میانه بوجود آورد. اما اندکی پس از انعقاد عهدنامه به دلیل درگیری روسیه با ترکیه، و شروع جنگ بین آن دو کشور، دولت شاه با پشتیبانی انگلیسی ها، تلاش در عدم رعایت مفاد قرارداد کرد. تخطی ایرانی ها از اجرای مفاد قرارداد باعث اعتراض الکساندر گریبایدوف، وزیرمختار (سفیر) روسیه در تهران شد.
در فوریه ۱۸۲۹، عوامل انگلیسیِ نزدیک به دربار شاه، با انجام تحریکات ضد روسی، حمله به سفارت روسیه در تهران را برنامه ریزی کردند، که باعث کشته شدن گریبایدوف شد. با این حال، نیکلای اول تزار روسیه، بخاطر عدم تمایل درگیری مسلحانه جدید با ایران، به عذرخواهی رسمی شاه رضایت است.
تا وقوع انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ روسیه، عهدنامه های منعقده با ایران اساس قانونی روابط روسیه و ایران را تشکیل می داد. توافقات سال های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ ایران و شوروی، تا حدودی ادامه معاهده گلستان و معاهده ترکمانچای شد.
تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه
در قرن بیست
در اوایل قرن بیستم، یعنی ۱۲۰ سال پیش، دو امپراطوری روسیه و بریتانیا برای نفوذ سیاسی و دیپلماتیک خود در قاره کهن، رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند. در پیمان نامه انگلو- روسی ۱۹۰۷، سن پترزبورگ و لندن، دامنه نفوذ خود را در آسیا تعیین کردند.
در بیان رویدادهای صد سال گذشته منطقه خاورمیانه، فقط چند قدرت جهانی حرف اول را در سیاست های منطقه و فرا منطقه ای می زدند. آنها کشورهای اروپایی همچون روسیه، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اتریش- مجارستان بودند. این کشورها مشغول انجام یک بازی پیچیده سیاسی و اغلب جنگ، و تلاش برای ایجاد هژمونی در مناطق مختلف جهان بودند. بقیه کشورها اگر جزو مستعمرات اروپاییها نبودند، به عنوان ابزاری سیاسی در بین قدرت ها، به بازی گرفته و تحت ظلم و فشار قرار داشتند.
در این منطقه به ویژه در ایران، دو امپراطوری روسیه و بریتانیا، با هم در رقابت بودند. با تاسیس سر کنسولگری روسیه در مشهد، این شهر مرکز فعالیت های روسیه شد. روسیه امتیاز ساخت امکانات مهم اقتصادی در قلمرو ایران را دریافت کرد. فعالیت های تجاری روسیه باعث کم رنگ شدن امور بازرگانی بریتانیا در ایران شد. وجود کالاهای روسی، شمال ایران را به خود اختصاص داده بودند. بنابراین ایران به یک بازار مهم برای صنایع نساجی، نفتی و شکر روسیه شد. شیلات روسیه نیز فعالیت خود را توسعه داد. ایران تبدیل به محلی برای سرمایه گذاری روسیه گردید.
در همین حال بریتانیا نیز حاضر به تسلیم شدن و از دست دادن منافع خود در ایران نبود. در ۱۹۰۱، ویلیام ناکس دارسی، تاجر انگلیسی، تنها با پرداخت ۲۰ هزار پوند و ۱۰٪ از سهام شرکت تاسیس نشده اکتشاف نفت به شاه، موفق به دریافت امتیاز استخراج نفت ایران شد. این رویداد اساسی برای تاسیس شرکت نفتی آنگلو- پرشین و یا همان بریتیش پترولیوم امروزی شد. منابع غنی نفتی ایران تبدیل به ثروت باد آورده ای برای انگلیسی ها شد. روشن است که ایرانیها چندین دهه از این منبع درآمد، محروم بودند.
دو قدرت جهانی با موفقیت هایی برای نفوذ بر شاه ایران و اطرافیان او در مبارزه و تقابل بودند. اگر بریتانیا در اوایل و اواسط قرن ۱۹ تاثیر غالب بر تهران داشت، و از عوامل تحریک جنگهای ایران و روسیه در سالهای ۱۸۰۴ – ۱۸۱۳ و ۱۸۲۶ – ۱۸۲۸ بود، اما در پایان قرن کفه ترازو به نفع روسیه سنگین تر شد. روسیه حتی یک گارد ویژه نیز بوجود آورد.
در ۱۸۷۹، قوای قزاق در ایران شکل گرفت. آموزش این قوا توسط مدرسان نظامی روس صورت می گرفت، و به دست افسران روسی فرماندهی می شد. البته حقوق و مزایای آنها توسط دولت روسیه پرداخت می گردید. وظیفه قوای قزاق ایران حفاظت از مقامات ارشد دولتی، مهم ترین امکانات دولتی و نظامی، و همچنین برای سرکوبی ناآرامی ها بود.
در اوایل قرن بیستم لندن در تلاش برای تقسیم حوزه نفوذ خود در ایران، شروع به همکاری با سن پترزبورگ کرد. واقعیت این است که در آن زمان انگلستان بسیار علاقمند به ایجاد اتحاد با روسیه شد. زیرا آلمان با به دست آوردن قدرت، تبدیل به یک رقیب جدی برای بریتانیا در جهان شده بود. بریتانیا دیگر تمایلی برای مقابله با روسیه در قاره کهن و ایران نداشت.
اوضاع در روسیه و پیرامون آن تغییر کرد، در ۱۹۰۴، جنگ روسیه و ژاپن آغاز، که یک سال بعد با شکست روسیه همراه شد. علاوه بر این اولین انقلاب در کشور رخ داد، که البته با شکست روبرو گشت. این وقایع باعث گردید تا سن پترزبورگ بعلت ضعف سیاسی و نظامی موضع خود را در قبال ایران تغییر دهد.
در پایان سال ۱۹۰۵، روسیه مذاکرات خود را با بریتانیا برای امضای پیمان نامه و تعیین حدود حوزه منافع بریتانیا و روسیه در ایران را آغاز کرد. روسیه و بریتانیا در ۳۱ اوت ۱۹۰۷، در سنت پترزبورگ، توافقنامه ترسیم منطقه نفوذ امپراتوری روسیه و بریتانیا در آسیا را به امضا رساندند. پترزبورگ تحت الحمایگی و سلطه کامل انگلستان بر افغانستان را به رسمیت شمرد، و متعهد شد تا با دولت افغانستان وارد روابط مستقیم نشود.
روسیه و بریتانیا، تبت را به عنوان بخشی از چین به رسمیت شناخته، و متعهد شدند تا از تلاش برای به دست آوردن کنترل خود در آنجا دست بردارند. ایران به منطقه نفوذ تقسیم گردید. حد جنوبی منطقه نفوذ روسیه، خط فرضی بین قصرشیرین، اصفهان، یزد، خواف و در ادامه تا نقطه مرزهای روسیه با ایران و افغانستان، تعیین شد.
بخش جنوب ایران به منطقه نفوذ انگلستان واگذار گردید. این منطقه در حد فاصل مرز جنوب شرقی افغانستان و خط فرضی بین زابل، بیرجند، کرمان و بندرعباس تعریف شد. نه بریتانیا و نه روسیه نباید به مناطق نفوذ یکدیگر دست اندازی کردهف و در امور سیاسی، اقتصادی، تجاری و حمل و نقل آنها، دخالت کنند. منطقه میانیِ بین خطوط در مرکز کشور، موقتا بی طرف اعلام شد، و هرگونه اقدامی در آنجا باید از قبل به توافق طرفین می رسید.
نتیجه امضای پیمان نامه انگلو- روسی سال ۱۹۰۷، به ایجاد تفاهم مثلث (آنتانت) ختم شد، که یک گروهبندی نظامی- دیپلماتیک انگلستان، فرانسه و روسیه بود، تا در مقابل اتحاد سه گانه آلمان، اتریش- مجارستان و ایتالیا، مقابله کند.
در نهایت اروپا به دو بلوک نظامی مخالف یکدیگر تقسیم شد. پس از ۷ سال تقابلِ این بلوکها، جنگ جهانی اول را به همراه داشت، که بلشویکها در روسیه از فرصت استفاده کرده و انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ را به پیروزی رساندند. این رویداد به فروپاشی امپراتوری روسیه و تاسیس شوروی منجر شد، که باعث تغییر اساسی روابط روسیه کمونیستی با ایران گردید.
قرارداد ۲۶ فوریه ۱۹۲۱، روسیه شوروی و ایران، برای هر دو طرف بسیار مهم بود، چرا که در زمانی به امضا رسید که جنگ داخلی در دو کشور ادامه داشته، و سرنوشت تاریخی این دو کشور روشن نبوده است.
اوایل قرن بیست، اوضاع بین المللی و از جمله در روسیه و همچنین در ایران، به دور از صلح و آرامش بود. روسیه شوروی، پس از وقوع انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷، عملا در انزوای دیپلماتیک مطلق قرار داشت، و درگیر یک جنگ داخلی وحشتناک و خونین بود.
ایران نیز در آستانه بروز جنگ داخلی بود، ملی گرایان و کمونیستهای ایران، نهضت جنگل کوچک خان، و حزب عدالت حیدر خان، رضا خان و احمد شاه قاجار، انگلیسی ها و روس ها، سلطنت طلبان روسیه و بلشویکها، سفیدها و سرخهایی که از روسیه فرار کرده و به ایران آمده بودند، تا انقلاب کنند. همه علیه همدیگر در حال جنگ و درگیری بودند. پایه های سلطنت قاجار سست، و مبارزه شدیدی برای بدست آوردن قدرت و نفوذ در تهران، در حال انجام بود.
انگلیسیها به تدریج نیروهای مسلح ایران را در اختیار گرفتند، و در نظر داشتند، بدون جلب توجه سرهنگ بریگاد قزاقها رضا خان را به تاج و تخت برساند. بلشویکها، با مستمسک قرار دادن انقلاب کمونیستی، و با استفاده از آشفتگی داخلی ایران، در نظر داشتند تا از طریق صدور انقلاب، به هدف اصلی خود یعنی استقرار نظام کمونیستی در ایران، و یا حداقل استانهای شمالی آن برسند.
هم زمان رهبران روسیه شوروی، با دخالتهای آشکار و نامشهود در روند سیاسی ایران، و برای تثبیت و قانونی جلوه دادن دولت جدید بلشویکی در ماه مه ۱۹۲۰، شروع به برقراری و ایجاد روابط رسمی با دولت شاه کردند. در مسکو کمیساریای خلق امور خارجه در نوامبر سال ۱۹۲۰، مذاکرات خود را با سفیر ایران به منظور تهیه پیش نویس پیمان جامع ایران و شوروی آغاز کرد. این مذاکرات در تاریخ ۱۰ دسامبر به پایان رسید.
در ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ در مسکو، قرارداد ایران و شوروی، رسما به امضا رسید. این اولین قرارداد روسیه شوروی با یک کشور از خاورزمین بود. تا این زمان شوروی تنها موفق شده بود تا با کشورهای استونی، لیتوانی، لتونی و فنلاند قرارداد امضا کند.
در مقدمه قرارداد ایران و روسیه آمده است که: با آرزوی اینکه ملت ایران دارای استقلال، زندگی مرفه و اداره آزادانه اموال خود باشند، دولت روسیه شوروی، کلیه توافق نامه ها و عهدنامه هایی که دولت سابق تزاری با ایران داشته، که منجر به تضعیف حقوق ملت پارس گردیده، لغو و از درجه قانونــی ساقط می دارد.
در این قرارداد دولت شوروی، امتناع خود را برای شرکت در هرگونه اقدام و موافقتهایی که منجر به تضعیف و اخلال در حاکمیت ایران شود را اعلام کرده بود.
این سند برای خزانه تقریبا خالی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار شد، چرا که دولت شوروی روسیه از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران داده است، صرف نظر کرد. جمع کل استقراض ها بدون احتساب سود بانکی، در ۱۹۱۷ به ۶۵ و نیم میلیون روبل طلا می رسید.
دولت شوروی استفاده از راههای شوسه از انزلی به تهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راههای مذکور، و همچنین خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر، اسکلهها و انبارها و کشتیهای بخاری و یدک کش و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه با تمام متعلقات آنها، تمام خطوط تلگرافی و تلفنی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه، که در ایران توسط دولت سابق تزاری ساخته شده و نهایتا بندر انزلی با انبارها و کارخانه چراغ برق، و سایر ابنیه را بلاعوض به مالکیت ایران در آورد.
مسکو به طور داوطلبانه از جزایر ایرانی آشورا ده و غیره، واقع در دریای خزر و در نزدیکی سواحل ایران ، صرف نظر کرد. قرارداد کاپیتولاسیون با روسیه لغو شد. یکی از مفاد مهم پیمان سال ۱۹۲۱، به رسمیت شناختن دولت شوروی از حق استفاده ایران از پرچم خود در ناوگان دریای خزر بود. ایران حق ترانزیت کالا از طریق قلمروی شوروی را بدست آورد. همین حق به دولت شوروی نیز اعطا شد.
با این حال، همه موضوعات در این قرارداد باب میل طرفین نبود. دولت اتحاد جماهیر شوروی، از ترس تبدیل خاک ایران به پایگاهی برای فعالیت های ضد شوروی، از طرف جنبش سفید ضد انقلابی و یا کشورهای متخاصم خارجی، در آن زمان و در وهله اول انگلستان، اصرار به گنجاندن فصل های ۵ و ۶ در قرارداد بود.
در فصل ۵، شوروی و ایران متعهد شدند، تا از ایجاد تشکیلات و ورود سازمان ها، دستجات و یا افراد منفرد، با هدف مبارزه مسلحانه بر علیه دو کشور، ممانعت کنند.
با توجه به اینکه انگلستان تلاش داشت، تا از ایران به عنوان پایگاهی در اجرای سیاستهای تهاجمی خود بر علیه اتحاد شوروی و جمهوری های متحد استفاده کند، فصل ششم به عنوان یک ماده خاص به قرارداد اضافه شد. در آن آمده است که هرگاه کشورهای ثالثی بخواهند از خاک ایران به عنوان مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه و متحدان او استفاده کنند، و اگر ایران پس از هشدار دولت شوروی نتواند این خطر را رفع کند، دولت جمهوری شوروی روسیه حق خواهد داشت نیروهای خود را به خاک ایران وارد کرده، تا برای دفاع از خود اقدامهای لازم را به عمل آورد.
این مفاد باعث گردید تا بریتانیا از سیاست های جاه طلبانه خود نسبت به ایران تعدیل کند، و در آینده، با وجود نارضایتی خود، منافع ایران را در محافل سیاسی تهران تامین کنند. بنابراین در زمان جنگ جهانی دوم، و در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ دقیقا مطابق با فصل ۶ قرارداد ۱۹۲۱، استالین تصمیم گرفت تا نیروهای شوروی را وارد ایران کند. بر اساس دستورات فرماندهی کل قوا، ورود قوای شوروی به منظور حفظ مرزهای شوروی در برابر خرابکاری های آلمان ها بود.
یکی دیگر از آزمون های قرارداد ۱۹۲۱ را می توان به رویدادهای اواخر سالهای ۵۰ و ۶۰ میلادی قرن بیستم، مرتبط دانست. آن زمان مطابق بود با "جنگ سرد" و رویارویی هسته ای بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا. ایران شاهنشاهی نیز عضو پیمان بغداد، که پس از انقلاب در عراق، سنتو نام گرفت، متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه بود.
نیکیتا خروشچف رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی سعی داشت، تا ایران را از چنگ ایالات متحده، خارج کند که موفق نشد. در ۵ مارس ۱۹۵۹، موافقتنامه همکاری های نظامی ایران و آمریکا به امضا طرفین رسید، که یکی از تعهدات مهم آن حمایت مستقیم نظامی دولت ایالات متحده از رژیم شاهنشاهی بود. مسکو از امکان ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا، به ویژه موشکی در خاک ایران سخت نگران بود.
این امکان موجب خشم خروشچف شد، که در یکی از سخنرانی های خود در شدیدترین لحن ممکن، شاه و بلوک سنتو را دست نشانده امریکا نامید. در همان زمان رهبر اتحاد جماهیر شوروی به فصل ششم قرارداد ۱۹۲۱ اشاره کرد. تهران به این اشاره توجه کرد، و در ۱۵ سپتامبر ۱۹۶۲، یادداشتی را به دولت اتحاد جماهیر شوروی ارسال کرد، که در آن عدم استقرار پایگاههای موشکی کشورهای خارجی در خاک خود را تضمین نمود.
……………
برچسبها: تاریخ روابط، روابط رسمی، روابط ایران، روابط روسیه، پیمان ترکمانچای، پیمان گلستان.
………….
تاریخ روابط رسمی ایران و روسیه
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
ویدیو کمیاب رنگی از کنفرانستهران در سفارت شوروی یا باغ اتابک با حضور چرچیل و استالین و روزولت، آذر ۱۳۲۲ برابر نوامبر ۱۹۴۳. مشروح در http://arq.ir/290
* * * * * * * * * *
……………………….
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند: در اینجا http://arq.ir.
ارگ ایران http://arq.ir
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
برای آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید
من فکر نمی کنم عنوان مقاله شما با محتوا مطابقت داشته باشد. شوخی کردم، عمدتاً به این دلیل که بعد از خواندن مقاله شک داشتم، عالی بود..