Skip to main content
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی مانند بقیه دروغهای تاریخ تبدیل به بیماری زودباوری در تاریخ شده است،  دروغهای تاریخ را با انواع ترفندها مانند کتابهای خطی و قدیمی،  و جدید با جلدهای قیمتی همراه انواع فیلم و سریال و مستند تقلبی بخورد داده اند.  ساده و زودباور نباشیم،  تاریخ را موشکافانه و حرفه ای بدانیم،  نه سر در کتاب داستان که بجای تاریخ بخورد می دهند.

زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی

زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
تصویر اثر باستانی شادیاخ نیشابور،  عکس شماره 9361.
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره 1607.
این برگه بشماره 1082 پیوست لینک زیر است:
کلیک کنید:  دروغ حمله مغول به ایران
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
      مطلب زیر درباره زلزله شهر نیشابور است،  هر خوانند که کمی تحلیل داشته و اندکی فنی باشد،  براحتی متوجه پرت و پلا بودن آن می شود،  ولی در پایان هر بند آنرا کوتاه تفسیر می کنم،  و در انتها می نویسم:
   نوشته کذایی:  پس از حمله مغول تا چند سال شهر نیشابور خالى از سکنه بود،  در قراء و قصبات و دهات آن محصولى کشت نمى‏شد،  و این سرزمین حاصلخیز سالها بى‏ حاصل و بى‏ ثمر افتاده بود.  در اواخر دوران فرمانروایى مغول غازان‏ خان و سلطان ابوسعید براى مسکون ساختن شهرهاى ویران خراسان و آبادى مزارع اقدام نمودند.  از جمله در شهر نیشابور چه در زمان آنها و چه در ایام حکومت ‏سربداران عمارات و مساکنى ساخته شد،  و مردم از گوشه و کنار فراهم آمدند،  و دهات و مزارع را دایر کردند.
      چون شهر قدیم نیشابور به کلى از میان رفته بود،  شهر جدید را در طرف شمال و مغرب شهر قدیم به وجود آوردند،  اما آن نیشابور قدیم،  که سالها دارالعلم عالم اسلامى و قبله‏ گاه انام بود،  با آن همه رجال و شخصیتهاى بزرگ معدوم و نابود شده بود،  و دیگر نمى‏توانست‏ به جاى خود باز گردد.  دگر بار زلزله پیکر شهر را درهم کوبید،  و هزاران نفر در این حادثه از بین رفتند،  و چنان ترس بر بازماندگان از زلزله غالب آمد،  که این شهر مصیبت ‏بار را ترک کرده،  و روزها در نواحى اطراف به سر مى‏بردند.
   انوش راوید:  این را کسی نوشته که در دوران فئودالی زندگی می کرده،  و خبری از زندگی در دوران سازمان قبیله ای دینی ایران نداشته است.  الکی شهری شکل نمی گیرد،  و ادامه حیات نمی دهد،  دلایل آن در ساختار های تاریخی اجتماع قرار دارد،  و شناخت آن مهم است.
   نوشته کذایی:  الحاکم ابوعبدالله محمدبن عبدالله نیشابورى صاحب تاریخ نیشابور مى‏نویسد،  که در حواشى تاریخ یمینى که در سال چهارصد و اندى از هجرت نوشته شده آمده است،  که نیشابور از ابتداى بناى ‏آن تا تاریخ مؤلف کتاب،  هجده‏ مرتبه به زلزله ویران شده،  و مرتبا آباد گردیده و موقعیت ‏خود را از لحاظ سیاسى،  اقتصادى‏ و فرهنگى البته اندکى کمرنگ‏تر از گذشته‏اش،  به دست آورده است.
      بعد از زلزله‏ هاى هجده ‏گانه مذکور که تاریخ وقوع هیچ یک از آنان ذکر نشده،  زلزله سال 530 هجرى روى داد،  که در اثر آن شهر ویران شد.  زلزله ‏اى دیگر در سال 555 هجرى، هفت‏ سال بعد از واقعه آتش ‏سوزى و فتنه غزها به وجود آمد،  شهر را بکلى خراب کرد،  و مردمى که باقى ماندند به شادیاخ رفتند.
      زلزله دیگرى که مى‏توان آن را مهیب ترین زلزله‏ها دانست،  زلزله سال‏ 666 هـ . ق است،  که در شب جمعه رخ داد،  که در اثر آن از جمعیت نیشابور تنها هفتاد نفر که در صحرا بودند زنده ماندند.  زلزله دیگر که مى‏توان آن را آخرین زلزله ویرانگر منطقه دانست،  زلزله سال 808 هـ . ق است که یکشنبه،  آخر جمادى‏الاول به وقوع پیوست؛
* اندر سه زمان سه زلزله واقع گشت <><> بر پانصد و اند آنک شد شهر چو دشت *
* شش سال فزون دوم و ره از ششصد و شصت <><> از زلزله بار سوم هشتصد و هشت *
   انوش راوید:  در ایران زلزله زیاد است،  از دیرباز مردم بنوعی خانه می ساختند،  و زندگی می کردند،  که کمترین آسیب را بر اثر وقوع زلزله ببینند.  با گشتی در شهرها و روستاهای تخلیه شده دور کویر ایران،  متوجه می شوید،  همه آنها زلزله دیده اند،  ولی خراب شده کامل نیستند.  امروزه با دانش ویژه می توان فهمید در یک سرزمین چند بار و در چه تاریخ هایی زلزله آمده است.  ولی زلزله ها ذکر شده برای نیشابور بیش از اندازه و تعداد واقعی می باشد،  زیرا برای شهرهای حوالی آن زلزله گفته نشده است.  در هر صورت به دروغ حمله مغول مربوط نمی شود.
   نوشته کذایی:  ابوالقاسم طاهرى مى‏نویسد دشوار است اطمینان حاصل کرد،  که پس از هجوم مغولان شهر جدید نیشابور را در کدام محل بنا کردند،  و شهرى که جهانگرد مغربى ابن بطوطه در سده هشتم هجرى وصف مى‏کند در کجا قرار داشته است.  از آنجا که در ناحیه شادیاخ ویرانه‏اى به چشم نمى‏خورد،  احتمال دارد،  که نیشابور جدید را در محل شهر قدیمى‏تر نیشابور ساخته باشند.  آنچه این فرض را محتمل تر مى‏سازد،  بقایاى بازار قدیمى است،  که به فاصله کمى در سمت غربى تپه آلب‏ارسلان قرار دارد.
      زلزله، نیشابور قدیم را چنان ویران کرده است،  که اکنون جز چند تل خاک چیز دیگرى از آن شهر پدیدار نیست.  محل جدید شهر نیشابور سه یا چهار میلى شمال و شمال غربى شادیاخ واقع است.  به فاصله 24 میلى جنوب شرقى شهر جدید نیشابور،  آثارى برجاى مانده است که تصور مى‏شود،  از آن نیشابور عهد ساسانى باشد.  میان این ویرانه‏ها و شهر کنونى نیشابور،  در چهار میلى سمت جنوب و جنوب شرقى خرابه‏ هاى نیشابور معروف سده‏ هاى میانه به چشم مى‏خورد.
   انوش راوید:  چون ویرانی شهر توسط حمله دروغی مغول دروغ است،  ابوالقاسم طاهری به اشتباه افتاده است،  ابن بطوطه از شهر نیشابور که در زیر همین شهر فعلی می باشد دیدن کرده بود.  اصل شهر در همین محل کنونی است،  روستا هایی در اطراف وجود داشتند،  که بر اثر تغییر جهت آب یا کمبود سوخت و چوب و علل مربوط به آن تاریخ اجتماعی تخلیه شدند.  بقیه گفته های فوق تحلیل و داده علمی ندارند.
   از نظرات مردم:  شاید کاوش هاى آتى باستان ‏شناسان بتواند گره از این مشکل بگشاید،  و بطور قطع محل احداث نخستین شهر نیشابور و شهرهاى بعدى معلوم شود.  اگر باستان‏ شناسان به چنین توفیقى دست‏ یابند مسلما یکى از دشوار ترین معما هاى تاریخى را حل کرده‏اند،  چه زلزله‏ هاى پیاپى و کاوشهاى افراد گنج ‏طلب و سودجو به حدى ویرانه ‏هاى مختلف ناحیه نیشابور را زیر و رو کرده است،  که کاوشى طبق اصول علمى دشوار مى نماید.
      صنیع‏الدوله در کتابش به نمونه ‏اى از خرابیهاى مردم آزمندى،  که در نیشابور به دنبال گنج مى ‏گشته ‏اند اشاره مى‏کند:  «تا مدتها مردم اطراف به خرابه‏هاى نیشابور مى‏ رفتند،  و حین کاوش مال فراوانى پیدا مى‏ کردند،  چنان که در زمان سلطان جلال‏الدین خوارزمشاه آن شهر را سالانه به سى‏ هزار دینار که معادل 54 هزار تومان حالیه باشد،  اجاره و مقاطعه دادند.  گویند گاه مى‏شد،  که مستاجرین در عرض یک روز معادل مال الاجاره یکساله را از آن جا اموال به دست مى‏آوردند».
       در سال 735 هـ . ق که ابن‏بطوطه از نیشابور غازان ‏خانى گذر کرده است،  آنجا را دمشق کوچک مى‏خواند،  و وفور میوه،  باغها و آبهاى نیشابور و بازارهاى وسیع و پر کالاى آن شهر را مى‏ستاید.
   انوش راوید:  وظیفه تاریخیهای با هوش ایران است،  که پیگیر باستان شناسی علمی باشند،  با اندیشه های تاریخ نوین است،  که می توان با نقشه های شوم سرنوشت سازی مبارزه کرد.  در تمام شهرهای ایران منجمله ری گنج یابی تاریخ طولانی دارد،  اما برای کار علمی جا زیاد است.  منابع صنیع الدوله کجاست،  رقم سی هزار دینار را از کجا آورده است،  در این زمانه خیلی بیشتر از گذشته دروغ وجود دارد،  باید هر شخص در کارش حرفه ای باشد تا اغفال نشود.
   مهم:  وقتی کتاب خطی تاریخی را می خوانید،  گمان نکنید آنچه نوشته واقعیت است،  ابتدا از آن کتاب منابع بخواهید،  اسناد درباره نوشته هایش بخواهید.  در گذشته خیلی بیشتر از امروز کتابها برای مقاصد حاکمان و دینها نوشته می شد،  نه برای ثبت وقایع واقعی،  به این موضوع مهم توجه کنید.
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی

نظرها و پرسشها و پاسخها

   نظر یک خواننده تارنمای ارگ ایران:  درود استادگرانمایه من افتخار میکنم به وجودانسانی فرهیخته چون شما،  که ره دانش وهوش را راهگشای کار خود و ما کردید.  استادعزیز در بین پیجهای اینستاگرام،  اشخاصی دایم بر طبل حمله مونگول و چنگیز و الکساندر مگدونیایی به ایران می‌کوبند.  وقتی از آنها میپرسم،  که چگونه مونگول از شش هزار کیلومتری مرز ایران،  از فلات تبت با آن ارتفاع و سرما و کوههای سربه فلک کشیده،  با اسبهای بی ارزش که تحمل ندارند،  و هم اکنون هم همان نژاد اسب را دارند،  توانستند به ایران برسند،  میگویند جوینی گفته صد درصد درست هست.
      میگویم جکی چان در فیلمی که از مونگولستان گذر میکرد،  به روشنی نشان داد اسب مونگول هنگامی خسته شد،  تکان نمی‌خورد،  آنهم در مدت دو الی چهار ساعت پیاده روی نه یورتمه.  شایدم زمان کمتر،  بعد میگویم به آنها که چند سال مونگول در ایران بود،  میگویند نزدیک صد و پنجاه سال کمتر یا بیشتر،  میگویم چند کلمه مونگولی بگو نمی‌دانیم،  مونگولها فارسی بلدن میگویند نه.
      میگویم آخه آدم فهمیده تو موغان مغان موگان همتبارایرانی را با مونگولستان اشتباه گرفتی،  باز میگویند جوینی و کیک و کسک و فلانی گفتند درسته.  نمی‌فهمند که جنگ داخلی داشتیم،  اینها را چگونه حالی کنیم و مهمتر که نمی‌خواهند قبول کنند اشکاندر اسکندر از نوادگان شاهزاده ایرانی بود،  نه مگدونیایی.  بعد مزخرافتی میگویند آتیش به جان آدم میزنند،  با اینها چطور گفتگو کنیم.  بدتر از همه فداییان تبری و ابن هشام را چطور بفهمانیم،  که دروغه نوشته هایشان،  به یک مذهبی گفتم قرآن اولی کجاست چه شکلیست علم نحو دارد یا ندارد هیچکدامشان نمی‌دانند،  که قرآن اولی نقطه نداره اصلا و در انگلیس هست.
   پاسخ انوش راوید:  بله درست می فرمایید،  سیستم آموزشی قرن گذشته ذهنها را چنین کرده.  ما در گروهی سعی می کنیم،  به حافظه محوری سیستم آموزشی ایران پایان دهیم،  و پردازش محوری را جای آن قرار دهیم.  تا زمانیکه سیستم آموزشی ایران،  این سبک کار قرون وسطی را داشت باشد،  ما با انبوه آدمهایی روبرو خواهیم بود،  که هر پرت و پلایی را که می خوانند،  سریع به حافظه می سپارند،  و قبول می کنند. آدمهایی که تحت آموزش حافظه محوری باشند،  توانایی پردازش و کم و زیاد کردن مطالب را ندارند.
      در ضمن می توانید مطلب "آنوسی ها در ایران" را مطالعه کنید،  و به آنها هم پیشنهاد دهید بخوانند.  البته امکان درک از آنرا نخواهند داشت،  چون ذهن آنها خیلی آلوده به داده های سیستم آموزشی است. 
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
شادیاخ نیشابور
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
تصویر اثر باستانی شادیاخ نیشابور،  عکس شماره 9362.
      شادْیاخ یا شادی کاخ یا شادی یاخ،  یکی از محله‌های شهر کهن نیشابور بود،  که از اوایل سدهٔ سوم هجری مسکونی شد،  و تا سال ۶۶۹ هجری قمری اهمیت ویژه‌ داشت.  گویا زمین ‌لرزه آن را خراب کرد.  این محوطه بشماره 10910 ثبت آثار تاریخی ملی ایران است.
      این محله به سبب کاخی که عبدالله بن طاهر به نام شادیاخ در آن بنا نهاد،  به این نام شهرت یافت.  یکی از محله‌های اشراف نشین نیشابور،  و محل سکونت و زندگی امیران پادشاهان هنرمندان و نویسندگان درباری بود.  این کاخ مرکز حکومتی امیران سلسله‌های طاهریان و سلجوقیان در نیشابور بود.
      داستانهای بی پایه و اساس از حمله مغول و زلزله های دیگر برای ویرانی این کاخ گفته شده است.  این مکان اکنون یکی از مراکز باستان‌شناسی در نیشابور است،  که بخشی از بقایای شهر کهن نیشابور مانند،  سکه های طلا و تکه کوزه های قیمتی و هزاران ساله،  در زیر این محل وجود دارد.
……………
   برچسبها:  زلزله نیشابور, دروغ مغول, سندرم مغولی, شادیاخ نیشابور,
 ………….
زلزله نیشابور دروغ سندرم مغولی
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
در تاریخ نویسی استعماری تا توانستند از سادگیها استفاده کردند، و برای همه تاریخ دروغ گفتند، اهرام مصر ژئوپلیمر یا بتون ایران باستان و سیمان پارسی است مشروح در http://arq.ir/368
* * * * * * * * * *
مراسم شتر خوانی مغولی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. در این مراسم شتری را با خواندن ترانه و نواختن ساز، معمولا کمانچه و فلوت، تشویق می‌کنند توله‌ خود یا یک توله‌ یتیم دیگر را به فرزندی بپذیرد. خواننده که معمولا زن است، صدای خود را بر اساس رفتار شتر تغییر می‌دهد، و تلاش می‌کند با آهنگ با او ارتباط برقرار کند، و در واقع او را قانع کند که به یک موجود دیگر مهر بورزد. زن شترخوان باید در کار خود استاد باشد، پس اگر قبیله یا محله‌ای شتر خوان نداشت، مغول‌ها از نقاط دورتری از یک شترخوان درخواست می‌کنند، که این مراسم را برای‌شان انجام دهد. ارزش و احترام به حیات و موجودات زنده، از ویژگی‌های فرهنگ مغولی است. مشروح در لینک  http://arqir.com/199
……………………….
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
وتن
وتن
3 سال قبل

سپاس از شما، خیلی چیزها در تاریخ است که باید بدانیم و ما را از آن بی خبر گذاشتند



1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x