Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 – 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران.  در آن سالها من انوش راوید هفت و هشت و نه سالم بود،  و بدلایلی با خانواده مدتی در مهمانسرای یک پادگان داخل پادگان در مرکز شیراز بودیم.  همیشه در صحبتهای پدرم با همکارانش و دوستانش از آن ماجرا میشنیدم،  گاهی در آن سالها تیرباران تعدادی از قیام کنندگان را از پنجره مهمانسرای پادگان دیدم،  و همیشه در فکر نوشتن تحلیل متفاوت از این قیام غیر قابل باور بودم.

قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران

قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
تصویر روزنامه کیهان قدیمی،  عکس شماره 3183.
 این برگه بشماره 1529 پیوست لینک زیر است:
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
لوگو مراقب باشیم در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتیم،  عکس شماره 1606.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران

خلاصه قیام کیانها

      در ابتدای دهه 1340 قیام مهم و خونین در جنوب و جنوب غربی ایران،  رژیم پادشاهی پهلوی دوم را متزلزل کرد.  ظاهراً پادشاهی پهلوی یک حکومت پادشاهی بود،  ولی در واقع شامل چهار دوره حکومتی متفاوت میشد.  ابتدا حکومت تحت نفوذ انگلیس مدت دوازده سال،  سپس چهار سال تحت نفوذ آلمان نازی،  از زمان اشغال تا 1332 حکومت مشترک متفقین،  و در آخر تا 1357 حکومت زیر نفوذ کامل آمریکا.  با دقت در این تاریخ سیاسی براحتی متوجه میشویم،  که ظاهر نمایش یک خاندان پادشاهی بود،  ولی در حقیقت چهار حکومت در چهار دوره جریان داشت.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
تصویر طرح از امپریالیسم و جهان،  عکس شماره 7325.
      نبرد دائمی پنهان و آشکار امپریالیسم ها در جهان،  بویژه در کشورهایی استراتژیک مانند ایران وجود داشت.  آنها همیشه سعی میکردند حکومتهای دست نشانده خودشان را سر کار بیاورند،  یا حتی بدون تغییر در نام و ظاهر،  ماهیت آنرا تغییر دهند.  جنگ سرد و گرم قدرتهای امپریالیستی باعث شده بود،  پادشاهی پهلوی درون خودش دست بدست شود،  و در جریان دست بدست شدن،  ملت ساده بازیچه سبک کار استعمار و امپریالیسم گردیدند،  و متوجه نشدند جریان سیاسی جهانی چیست. 
      این قیام که میتوان آنرا مردمی برای نگهداری تاریخی نامید،  درباره حق خواهی مردم بویژه سران کیانهای جنوب و جنوب غربی ایران بود.  در آن زمان غائله جنوب، غائله فارس یا غائله فارس و خوزستان،  خوانده شد.  تضاد و تعارض این کیانها با حکومت پهلوی،  از همان آغاز اقدامات رضاشاه شروع شد.  روند دشمنی با وجود سرکوب ایلات و عشایر در طول سالهای 1310 به بعد،  تا پایان پادشاهی رضا شاه ادامه داشت.  با خلع رضاشاه از قدرت بدست بیگانگان،  مردان و زنان عشایر که در دوران حکومت وی،  غالباً از هستی ساقط شده بودند،  مجدداً زندگی واقعی و آزادانه خویش را از سر گرفتند.
      کینه عشایر نسبت به حکومت رضا شاه،  آنچنان شدید و غلیظ بود،  که از همان ابتدای برکناری رضا شاه،  با بازماندگان حاکمیت مستبدانه و خشن او نظیر امنیه ها و مراکز نظامی به مبارزه مسلحانه برخاستند.  در بسیاری موارد برخوردهای خشن و خونین اتفاق افتاد،  و تا نیمه دهه 1320 ادامه یافت.  با قدرت یافتن حکومت مرکزی در عصر محمدرضا شاه،  چندین بار برنامه خلع سلاح عشایر اجرا شد،  خلع سلاح مردم در کشورهای استعمار زده یک اصل استعماری و استثماری بود.
      با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق عشایر مبارز و آزادی خواه،  از او حمایت و جانبداری کردند،  و دوباره انزجار و تنفر خویش را از خاندان پهلوی نشان دادند.  اما با کودتای 28 مرداد 1332 دوران جدیدی از سرکوب عشایر و افول اقتدار آنان آغاز،  و قدرت عشایر کاملاً محدود شد،  و سران مشهور آنان بازداشت و تبعید و تحت مراقبت قرار گرفتند.  با سرعت و دقت خلع سلاح عشایر انجام شد،  و باز سکوت مرگبار بر کیانهای اصیل ایرانی و زندگی آنان مستولی شد.
      مأموران نظامی تحت عناوین انتظامات ایل و پاسگاه های ژاندارمری حاکمیت مستبدانه ای پیدا کردند.  با پول نفت و کمک خارجی توان حکومت مرکزی،  بسیار بالا رفت،  و حضور بیگانگان خاصه آمریکا تأثیرگذار و تعیین کننده شد.  در این دوران فشار،  هیچ یک از عشایر دست به اسلحه نبرد،  تا علیه ظلم و تعدی نظامیان و مأموران حکومت مرکزی به پا خیزد.  اوضاع سیاسی اجتماعی کشور نیز بسته و راکد بود،  تا اینکه دوران تبلیغات ریاست جمهوری آمریکا و متعاقب آن انتخاب جان اف کندی فرا رسید.
      شاه نیز برای حفظ موقعیت و حاکمیت و سلطنت خویش،  به اجبار اهداف استعماری آمریکا را پذیرفت،  و مجری سیاستهای برنامه ریزان دولت کندی شد.  این سیاستها،  بطور مشخص در لوایح شش گانه یا انقلاب سفید متجلی گردید،  و مخالفتهای بسیاری را به رهبری روحانیت برانگیخت.  پیش از اعلام لوایح شش گانه،  لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی دولت اسدالله علم،  خشم و اعتراض روحانیون را برانگیخته بود.  معمولاً گذر از روشهای سنتی به جدید همیشه مشکلاتی دارد،  که برای آن در حکومت شاه تدابیری اندیشه نشده بود.
      در بحبوحه اعتراضات برای حق خواهی تاریخی نگهداری اراضی بزرگ خوانین،  واقعه ای در تنگاب فیروز آباد فارس رخ داد،  که سرآغاز سرکوب کیانهای جنوب گردید.  قتل یک مهندس جوان به نام ملک عابدی که مسئول اصلاحات ارضی فیروزآباد بود،  دستاویز حکومت برای این سرکوب شد.  هر چند این قتل ظاهراً اتفاقی بود و هیچ ربطی به بزرگ مالکان و زمین داران نداشت،  اما بهترین بهانه برای قلع و قمع کیانها و سران آنان بود.
      حکومت پهلوی دوم،  با تبلیغات دروغین و گسترده،  قتل ملک عابدی را به فئودالها و و خانها و مالکان فارس نسبت داد،  و به دستگیریهای وسیع خاندانهای قشقایی و سرخی پرداخت.  حکومت استبدادی و دستگاه تبلیغاتی آن از 23 آبان تا اواسط آذر 1341،  هجوم گسترده تبلیغاتی علیه کیانهای بومی و سران آنها مبادرت ورزیدند.  تعطیل رسمی سراسری و اعلام عزای عمومی،  تغییر استاندار و فرمانده لشکر و رئیس ساواک فارس،  به بهانه قتل ملک عابدی، همه و همه در راستای سرکوب قطعی عشایر جنوب صورت گرفت.
      نیروهای نظامی با تمام توان و خشونت به بازداشت و شکنجه بی گناهان قشقایی و سرخی پرداختند،  و هر روز قاتلان جدیدی را معرفی میکردند.  اما بر خلاف تبلیغات دامنه دار بیست روزه حکومت و شکنجه های وحشیانه و بیرحمانه عشایر دربند،  عاقبت قاتل یا قاتلین معرفی نشدند،  و بنظر توطئه حکومتی میآمد.  شاه مملکت در روزهای نخست دی ماه وارد فارس شد،  و ضمن افتتاح بنای یادبود مهندس عابدی،  دستور خلع سلاح کامل کیانها را صادر کرد.
      اما، آنچه اوضاع به ظاهر آرام و بر وفق مراد محمدرضا شاه را نابسامان کرد،  اعلام لوایح شش گانه در 19 دی ماه 1341 بود.  در مقابل این انقلاب سفید از بالا،  روحانیون به رهبری امام خمینی به سرعت موضع گیری کردند،  و به اعتراض و مخالفت پرداختند.  اعتراضات به تظاهرات و کشمکش تبدیل شد،  و اعلام پیروزی ظاهری رفراندوم،  نیز اوضاع جامعه را آرام نکرد.  اعلامیه های صریح امام خمینی و تلگرافات متعدد او و دیگر علمای برجسته کشور،  جوّ روانی جامعه را به سوی مخالفتهای آشکار و بدون واهمه پیش راند.
      گروههای سیاسی نیز کم و بیش مشارکت نشان دادند،  اما آنچه عموم مردم از شهری گرفته تا روستایی و کوچ نشینی را بسمت ضدیت و مخالفت با حکومت پهلوی سوق داد،  اعلامیه های علما خاصه امام خمینی بود.  بسیاری از سران و کلانتران کیانهای جنوب نیز با حضور در تهران،  اوضاع به هم ریخته حکومت را از نزدیک مشاهده میکردند.  اینان نیز همچون دیگر اقشار جامعه،  نسبت به لوایح شش گانه به ویژه اصلاحات ارضی معترض و نگران بودند.
      بدین ترتیب عامه مردم در همراهی علمای دینی و در مخالفت با اقدامات شاه،  همسو و متحد شده بودند.  کیانهای مبارز جنوب که در بیشتر مواقع،  جلوتر از دیگران به مخالفت علنی و درگیرانه با حکومت پهلوی دست میزدند،  در این برهه نیز عملاً اقدام نمودند.  در اواسط اسفندماه 1341 قیام عمومی و آشکار جنوب در میان کیانهای سرخی، قشقایی،  بویراحمد و ممسنی آغاز شد.  زمینه های پیشین،  که در چند ماه اخیر کاملاً چهره نموده بود،  سرانجام منجر به واکنش مسلحانه و خونین گردید.
      حکومت هم ظاهراً بی علاقه نبود،  زیرا قبل از اینکه جنگجویان بویراحمد اقدام عملی نمایند،  خود دستور بمباران آنها را صادر کرد.  بدین گونه قیام آغاز شد،  و تا تابستان 1342 که اوج سرکوب بود،  استمرار یافت.  در مدتی که قیام کیانهای جنوب در جریان بود،  تبلیغات وسیع و منفی بسیاری علیه آنان صورت گرفت.  تقریباً انواع مختلف اتهام و برچسب،  به این قیام ستم ستیزانه وارد گردید.  نگاهی به کلمات و واژگان زیر،  مؤید این واقعیت است:
      بزرگ مالکان، فئودال ها، مالکان، راهزنان، اشرار، متجاسرین، مفسده جویان، آشوب طلبان، فتنه گران، مخربان، اخلالگران، وحشیان، تبه کاران، ابلهان، ساده لوحان، فریب خوردگان، تاریک دلان، بدویان، خشخاش کاران و مردم بی فرهنگ و تمدن.
      این صفات رذیله، بارها و بارها از دهان سردمداران رژیم و مکتوبات آنان به کیانها نسبت داده شد،  و جز در برخی اسناد معدود که از طرف ساواک و به صورت سرّی و محرمانه تنظیم گردیده،  هیچ بواقعیت قیام و فشار و تعدی مأموران حکومت اشاره نشده است.  یعنی قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب،  هم در آغاز و پایان خویش و هم امروز پس از دهه ها همچنان در ابهام است،  زیرا نباید سبک کار استعمار برای ایجاد جنگ داخلی و سرکوب مردم افشا میشد.
      سیاست انگلیس در دوران امپریالیسم متفاوت از دوران استعمار بود،  در این دوران جدید میخواستند مردم کشورها خلع سلاح شوند،  و از حالت خاندانی و کیانی و ایل و عشیره خارج گردند،  که توانایی دوره هم جمع شدن با اسلحه را نداشته باشند.  بهمین جهت با نفوذ در حکومت رضا شاه،  اقدام به خلع سلاح مردم کردند.  بیشترین اسلحه و خطرات جمعی شبه نظامی از جانب ایلات و عشایر بود،  و فشار بیشتر به این مردم آمد،  و دچار ظلم قرار گرفتند.  این مردمان در طول تاریخ نگهدار و نگهبان کشور و مرزها بودند،  و با نبود مسلحانه آنها،  امپریالیسم راحت میتوانست کشور و مردم را در سلطه قرار دهد.
      ولی همیشه یک موضوع مزاحم امپریالیسم میشود،  یعنی جنگ و تضاد بین امپریالیسم ها.  بعد از جنگ جهانی دوم قدرت سیاسی ایران بدست متفقین و بویژه آمریکائیها افتاد،  انگلیسها و روسها همیشه در فکر این بودند،  که قدرت را از دست آمریکا بگیرند،  و هر کدام نفوذ بیشتر در ایران داشته باشند،  همین تضاد و اختلاف بین آنها باعث چند بار رفتن شاه ایران شد.  از زمان پیدایش استعمار در قرن شانزده،  اتفاقهای جهان را باید در چهار چوب استعمار و دوره های آن بررسی کرد.
      تقریباً اکثر مطالب روزنامه های وقت،  مانند اطلاعات و اخبار رسمی،  گفته ها و مصاحبه های حاکمان سیاسی و نظامی درگیر در حادثه بوده است.  بنابراین هر گاه که مسئولان رژیم، سخن از پیروزی و موفقیت دولتیان داده اند،  مطالب برجسته و چشمگیر است،  و در مواقعی که ناکامی و هزیمت نظامیان محرز و مسلم بوده،  اطلاع رسانی و اخبار کاملاً ضعیف و یا حتی به سکوت برگزار گردیده است.
      نمونه های متعددی از این برخورد دوگانه،  در روزنامه ها و مجلات وقت مشهود است.  به جز دو روزنامه مشهور و اصلی کشور،  یعنی کیهان و اطلاعات،  که تقریباً مطالب آنها درباره قیام کیانها یکسان و همانند است.  روزنامه های دیگر نظیر مهر ایران، آتش، صدای مردم، جهان، پیغام امروز و نیز روزنامه ها و هفته نامه های محلی فارس،  که غالباً در شیراز چاپ و منتشر میشد گاه مطلب و خبری از آن داشتند.
      معروفترین روزنامه محلی فارس و جنوب پارس بود،  مطالب مربوط به غائله جنوب در آن بسیار اندک و مختصر بود.  بی شک روزنامه ها و نشریات محلی خاصه در کانون حوادث از محدودیت بیشتری برخوردار بودند،  و با ترس و لرز زیادتری مطلب منتشر میکرده اند.  در هر حال روزنامه پارس، غالباً اعلامیه ها و مصاحبه های رجال سیاسی و نظامی مستقر در شیراز را چاپ و منتشر مینمود،  و سر مقاله هایی تأیید آمیز در باب این مصاحبه ها و اعلامیه ها انتشار میداده است.
      همچنین در بخش خبرهای شیراز به گونه ای مختصر،  اخبار تغییر و تحولات مهم را درج نموده است.  به رغم سلطه سنگین سانسور همین مختصر مطالب و اخبار،  میتواند مورد استفاده محقق قرار گیرد.  علاوه بر روزنامه پارس،  نشریه بهار ایران نیز میتواند مورد بهره برداری قرار گیرد.  این نشریه مطالب مختصر و اخبار اندکی از وقایع جاری فارس ارایه داده است.  نشریه عدل به رغم بررسی هفتگی حوادث سیاسی جهان،  اشاره ای به وقایع فارس ندارد.
      تمام ویژگیها و شرایطی که موجب محدودیت مطالب روزنامه ها میگردید،  درباره مجلات نیز صادق و ساری بود.  مجلات غالباً به دو دسته نظامی و معمولی یا غیر نظامی تقسیم گردیده است.  مجلات نظامی،  مخصوص مراکز و دسته های نظامی،  چون ارتش و ژاندارمری و شهربانی بوده،  و بیشتر جنبه داخلی و محرمانه داشته است.  مجلات نظامی اکثراً به صورت ماهانه منتشر میشد،  جز اخبار موفقیت و پیروزی،  هیچ نقلی از شکست و ناکامی در میان نبوده است.
      مهم ترین مجلات نظامی،  ماهنامه ارتش، ماهنامه ژاندارمری و ماهنامه شهربانی بوده است.  در میان مجلات غیرنظامی و عمومی،  که حاوی اطلاعات سیاسی و اجتماعی عصر بود،  از تهران مصور، روشنفکر، خواندنیها، ترقی و سپید و سیاه،  که مقالات و گزارشهای نسبتاً مفصلی درباره برخی وقایع جنوب منتشر نموده اند.  هر چند این مقالات و گزارشهای به صلاحدید مسئولان مربوطه و به طرفداری رژیم انتشار یافته است.  با این حال در لابلای این مقالات و گزارشها،  مطالب قابل بهره برداری و استفاده نیز وجود دارد.
   مهم:  در هیچ یک از نشریات وقت تا به امروز تحلیل عمیق علمی درباره این قیام وجود ندارد،  فقط بصورت اخبار و حوادث هستند.
    تقاضا از عموم:  اگر خاطراتی از پدرها و پدربزرگها درباره این قیام شنیده اید،  لطف کنید در بخش کامنتها زیر همین برگه بنویسید.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران

معرفی کتابها درباره قیام

      مهمترین کتابهایی که درباره وقایع سالهای 1341 تا 1343 و غائله جنوب منتشر شده عبارتند از:
  1 ــ  تاریخچه عملیات نظامی جنوب،  مؤلف آن ارتشبد بهرام آریانا چاپخانه ارتش شاهنشاهی ایران. نویسنده و چاپخانه آن نشان میدهد،  که از دید حکومت وقت است.
  2 ــ  نتایج عملیات جنوب،  همان نویسنده بالا.
  3 ــ  انقلاب سفید ــ   ظاهراً به قلم محمدرضا شاه پهلوی،  چاپخانه بانک ملی ایران،  1345.  در باب اصول انقلاب سفید و آثار و پیامدهای آن و نیز سیاست جهانی ایران.   این کتاب به مخالفان انقلاب سفید و یا به تعبیر نویسنده،  عوامل اعمال نفوذ خارجی در ایران،  اشاره شده که عبارتند از:   یک به اصطلاح رجال سیاسی،  دو فئودالها،  که بخصوص در جنوب ایران فعال بودند،  بعضی از باصطلاح روحانیون … که بعد از شروع مشروطیت… بخصوص مورد استفاده سیاست یکی از دول خارجی واقع میشدند.
      شاه در این کتاب ادعا کرده است،  که در نطق 19 دی ماه 1341 پیش بینی کرده بود که دو گروه با برنامه انقلاب سفید مخالفت خواهند نمود.  یکی عوامل ارتجاع سیاه که بخاطر حفظ منافع خود مایلند ملت ایران در غرقاب مذلت و فقر و بیعدالتی بماند،  و دیگری قوای مخرب سرخ که هدف آن اضمحلال مملکت است.  شاه در ادامه میگوید که پیش بینی وی کاملاً وارد و واقع بینانه بود،  زیرا بلافاصله اقدامات تخریبی فراوانی حتی همراه با قتل و شرارت آغاز شد،  که مهمترین آنها بلوای جنوب و غائله نامیمون تهران.
      در واقع تحلیل رجال عصر پهلوی دوم از وقایع سالهای 42-1341 کشور،  این بود که عده ای از اشرار و اوباش به تحریک مالکین و فئودالها که از اصلاحات ارضی ناراضی بودند،  دست به قیام و شورش زدند.  به اعتقاد آنان نمونه های بارز و برجسته آن، غائله جنوب و غائله 15 خرداد بود.  آنها هرگز نمینوشتند که خود دست نشانده کدام امپریالیسم هستند،  و اختلاف بین امپریالیست ها چیست،  و دشمنی آنها با یکدیگر چگونه است،  و در کجاها شکل میگیرد.
  4 ــ  تاریخ نیروی هوائی شاهنشاهی ــ  در اینجا به نقش مؤثر و قاطع هواپیماهای نیروی هوائی شاهنشاهی در سرکوب قیام عشایر جنوب،  اشاره شده است.  بنابراین به پاس ابراز لیاقت در عملیات رزمی 1342 علیه یاغیان فارس؛  به فرمان شاه به بیست و دو نفر از خلبانان و کارکنان فنی نیروی هوائی نشان و مدال اعطا شده است.  در این میان به:  چهار افسر خلبان نشان سپه،  سه افسر خلبان مدال طلا،  نه افسر خلبان نشان لیاقت،  یک ستوانیار خلبان مدال افتخار،  چهار افسر فنی نشان لیاقت،  یک افسر فنی نشان افتخار.  مدالهای افتخارهایی که برای هم میهن کشی به ارتشیان دشمن ملت در تمام دیکتاتوریها داده میشود.
  5 ــ  تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران،  ستاد فرماندهی نیروی هوائی شاهنشاهی چاپ 2535 ــ  در این کتاب مطلبی تحت عنوان عملیات جنوب 2521 ــ 2522 شاهنشاهی آمده است،  که تمام آن برگرفته از تاریخچه عملیات نظامی جنوب است.  نویسندگان منطقه عملیات، علت بوجود آمدن شورش، استعداد شورشیان، جنگ افزار شورشیان، ویژگیهای اشرار، استعداد و گسترش نیروهای نظامی خودی،  شرح مختصری در مورد زمین و منطقه عملیات، وضعیت جوی، مرحله یکم عملیات،  مرحله دوم عملیات،  مرحله سوم عملیات و مرحله چهارم عملیات را توضیح داده اند.
  6 ــ  پاسخ به تاریخ ــ  منسوب به محمد رضا پهلوی،  در این کتاب نیز شاه سخنان و مواضع سابق خود را درباره حوادث فارس را تکرار کرده است.
  7 ــ  فرهنگ عامیانه عشایر بویراحمدی و کهگیلویه ــ  تنها کتابی که پیش از انقلاب، راجع به کهگیلویه و بویراحمد انتشار یافته است،  این کتاب ارزش چندانی ندارد.
  ــ  کتابها و جزوات زیادی بعد از سال 1357 نیز درباره این قیام منتشر شده،  که بیشتر جنبه تبلیغات سیاسی دارند تا تاریخ و تحلیل،  متعاقب در پست دیگری معرفی میشوند.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
تصویر انوش راوید در یک مکان تاریخی،  عکس شماره 7326.
   درک تاریخ واقعی از روایات داستانی بی پایه و اساس بی سند و بی منطق و غیر علمی نیست،  بلکه از اسناد مهم و دقیق و آشکار تاریخی است.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران

نگاهی به سیاست عشایری رضاشاه

      عشایر من در ارگ ایران از آنها بنام کیانها نام میبرم،  زیرا آنها بخش مهمی از کیانهای ایران هستند نه عشیره  و عشایر.  در واقع آنهاو در طول تاریخ شکل دهنده و نگهدارنده ایران بودند،  و همیشه حکومتهای ایران از کیانها تشکیل میشد،  و بخش بزرگ ساختارهای اجتماعی تاریخ ایران در سازمان قبیله ای بوده است.  در کل و بطور کامل تاریخ ایران از کیانهای مختلف بوجود آمده،  نه از دولت شهرها،  شهرها در اروپا پایه های کشورها و حکومتها را گذاشتند،  ولی در ایران کیانها بودند.  در گذشته های اساطیری ایران از آنها بنام شاه و شاهزاده نشینی نام برده شده،  که در مجموع شاهنشاهی و شاهنشاهی گزینشی را تشکیل میدادند.  هیچ وقت شاهنشاهی بر پایه دولت شهرها شکل نمیگیرد،  شاهنشاهی فقط بر اساس کیانها بوجود میآید.
      احمدشاه قاجار آخرین پادشاه سلسله قاجاریه،  فردی سست اراده و بیحال و عاشق تفریح و سفر بود،  در آخرین مسافرت خارجی خویش،  تمام اختیارات مملکت را به رضاخان سردار سپه سپرد.  در این مرحله پایانی فئودالی و ورود به بورژوازی،  پادشاهی قاجار هیچگونه قدرتی در اختیار نداشته،  و تمام قدرت حکومت در دست رضاخان بود.  رضاخان،  شاه قاجار را مجبور کرده بود به خارج از کشور برود،  و برادر وی را که در تهران نایب السلطنه بود،  ناچار نمود در امور دولت دخالت نکند.
      در پی این تغییر و تحولات سیاسی،  زمینه چینی انگلیس برای به حکومت رساندن رضاخان سرانجام ثمر داد.  کودتای سوم اسفند 1299 کابینه جدیدی را سرکار آورد،  حکومت و کابینه ای از مهره های انتخابی انگلیس قدرت را بدست گرفتند.  دو نفر بودند،  یکی سید ضیاءالدین طباطبایی روزنامه نگاری جوان،  و دیگری رضاخان سردار سپه.  طولی نکشید که سید ضیاء را کنار گذاشتند،  و رضاخان را یکه تاز میدان نمودند.
      رضاخان سرانجام به عنوان وزیر جنگ و رئیس الوزرا برگزیده شد.  وی در سالهای پس از کودتا،  تا زمان پادشاهی خویش،  شورشها و قیامهای متعددی را در نقاط مختلف کشور با برخوردهای خشن نظامی سرکوب و فرو نشاند،  و با تمام قدرت در خلع سلاح کردن مردم کار کرد.  به این ترتیب طرح جدید امپریالیسم انگلیس برای سرکوب مردم،  و وارد کردن آنها به دوران جدید بورژوازی دولت شهری،  و نیز برطرف کردن خطر شورشهای مردمی مورد حمایت امپریالیستهای رقیب بود.
      شورشهای پیش از پادشاهی رضاشاه،  که در دوران نابسامانی و ضعف حکومت مرکزی،  و انحطاط اواخر قاجاریه پشت سر هم رخ داد،  از اهداف امپریالیسم نوپدید جهانی و به منافع فردی قیام کنندگان و سودای جدا سری و استقلال طلبانه برخی از آنها منسوب بود.  اما مقاومتها و مبارزات کیانها پس از پادشاهی رضا شاه و اعمال سیاستهای به ظاهر اصلاحی وی،  از سر ناچاری و ناگزیری برای حفظ استقلال نسبی تاریخی کیانها بوده است.
      نیروهای نظامی رضا شاه برای خلع سلاح و سرکوب سنگ تمام گذاشتند،  آنها نمیدانستند وقتی استقلال نسبی کیانها را نابود کنند،  باعث میشود کلیت شاهنشاهی نیز نابود شود.  آنها سواد علمی نداشتند که بدانند استقلال نسبی کیانها نگهدارند تاریخی شاهنشاهی ایران بوده است،  وقتی کیانها نباشند،  و دولت شهرهای بدون استقلال نسبی مستقر و قدرتمند شوند،  دیگر وجود شاهنشاهی برای ایران بی معنی میشود و همان شد.
عشایر یا کیانها
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
انوش راوید در کنار یک خانواده مهربان کیان ایرانی،  عکس شماره 7327.
      عشایر،  من در ارگ ایران از آنها بنام کیانها نام میبرم،  در طول تاریخ کیانها شکل دهنده و نگهدارنده ایران تاریخی بودند،  نه دولت شهرها.  کیانهای ایرانی شاهنشاهی و شاهنشاهی گزینشی را تشکیل میدادند.  هیچ وقت شاهنشاهی بر پایه دولت شهرها شکل نمیگیرد،  شاهنشاهی فقط بر اساس کیانها بوجود میآید.
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران
اصلاحات ارضی
      انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم،  نام یک سلسله تغییرات اقتصادی و اجتماعی شامل اصول شش ‌گانه است،  که در دوره پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی و با یاری نخست وزیران وقت علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در ایران به تحقق پیوست.  شاه این اصلاحات را انقلاب سفید نامید،  زیرا انقلابی مسالمت‌ آمیز و بدون خون ‌ریزی بود.
      انقلاب سفید در مرحله نخست پیشنهادی شامل شش اصل بود،  که محمدرضا شاه در کنگره ملی کشاورزان در تهران در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۴۱،  خبر اصلاحات و همه ‌پرسی را برای پذیرش یا رد آن به کشاورزان و عموم مردم ارائه داد.  پس از آن در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱،  عموم مردم نیز در یک همه‌ پرسی سراسری به اصلاحات رأی مثبت دادند.
      پیش از اصلاحات ارضی در ایران، ۵۰ درصد از زمینهای کشاورزی در دست مالکان بزرگ بود،  و ۲۰ درصد متعلق به اوقاف،  و ۱۰ درصد زمینها دولتی،  و ۲۰ درصد نیز به کشاورزان تعلق داشت.  فشار مالکان بزرگ باعث شده بود اصلاحات ارضی چند سال عقب بیافتد.  تحلیلهای اشتباه تاریخی ارضی،  باعث چند قیام منجمله در جنوب و جنوب غرب ایران شد.
    پرسش از عموم:  آیا اصلاحات ارضی و کوچک کردن زمینهای کشاورزی کار درستی بود یا نه؟  اگر برای کشاورزی و کارگران کشاورزی قوانین حمایتی وضع میکردند،  بهتر بود یا کوچک کردن اراضی؟
زاویه دید
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران در 1341 - 1343 و دلایل آغاز و ماجراها و پایان قیام با دید متفاوت در ساختارهای تاریخی اجتماع ایران
تصویر انوش راوید مشغول چانه زدن سر زاویه دید و دیدگاه،   عکس شماره 7236.
هر چیز میشنویم یک دیدگاه است نه واقعیت،  و هر چیز میبینیم یک زاویه دید است نه حقیقت.
 ……………
   @:   تاریخ معاصر, ایران استانها, پادشاهی پهلوی, جنبشها قیامها, ایلات عشایر, کهگیلویه بویراحمد, پژوهشهای سیاسی, تاریخ سیاسی, اصلاحات ارضی, قیام عشایر.
   #:  #قیامهای_ایران.
…………
قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
خودشان در این فیلم میگویند: فلسفه غرب بر آرمانهای یونان و روم باستان بنا شده، یعنی خط قرمز "حمله اسکندر به ایران" است، و این جنگ را مهمترین رویداد غرب میداند. این فیلم را بدقت گوش دهید، درباره عظمت هخامنشیان میگوید، و به نوعی هم قبول میکند، که اسکندر شاهزاده هخامنشی است، اما از خط قرمز تاریخ نویسی استعماری در این باره عبور نمیکند. لطف کنید با فراست بفیلم دقت کنید، و #تاریخ_نویسی_استعماری را در نظر داشته باشید. مشروح در لینک:  http://www.arq.ir/161
……………………….
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
کلیک کنید:  قیام کیانهای جنوب و جنوب غرب ایران