Skip to main content
دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی را همگی کم و بیش شنیده ایم،  اینقبیل داستانها و تفسیرها همه بر اساس نفوذ استعمار و امپریالیسم در تاریخ و روحیه مردم کشورهاست،  منجمله در ایران.  زبان که با آن گفتگو و فکر می کنیم و می نویسیم،  از ابتدای پیدایش اولین هموساپین بوجود آمد،  و طی رشد و تکامل تمدن در گوشه و کنار جهان بیکدیگر تاثیر گذاشتند.  بویژه زبانهایی که اولین نویسایی و تمدن برتر فنی را داشتند،  بیشتر از بقیه زبانها و گویشهای مختلف در طول هزارههای تاریخ،  بدیگر زبانها نفوذ کردند.

دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی

دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی
تصویر اسپی مزگت لا اله الا الله را تزیینی میخی نوشته،  عکس شماره 8129.
 این برگه بشماره 1454 پیوست لینک زیر است:
دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی
لوگو تخصصی و تخصصی تر باشیم، عکس شماره 1529.
دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی

دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی

کلیک کنید:  توضیح در بخش اول در اینجا

ب

باب: در ورودی دریچه مسیر- valve
بادع: بدعت آور: نوکار –modern
بادیه:وحشی بیابانی-wildyer
بارز:قوی جنگجو مبارز- warised
باره: اسب تندرو توسن – bronco
بازار:بهازار:جاییکه هرچیزبها دارد- bazar
باطل:پوچ تهی عاری –futile
باعث: سازنده پایه گذار- basis
باق:دروغ  ریا-bung 
باقی: مانده مبهوت خسته –fagid
باکره:مراقبت شده دستنخورده-by care
بالغ:کامل رسیده رشید پرشده-fullice
باله:عدل لنگه-bale 
بانی:بنیانگذار  foundy
بایر:م بیبر بیثمر-barren 
بتول:بومی ندیده- vature
بحث:شلوغی – bustle
بخار بوخور بمعنی خوراندن بوست.مثلا برای سرما خوردگی ماده ای را در آب میریختند تا بخار آن به نفس وارد بشه و بوخواری هم به ظرف اینکار میگفتن- بوخورمعرب و بخار شد وبخاری هم به گرمازا گفته شد!
بُد:چیره دلیر قوی-bold
بدل:دوم بجای- double
بدن: بادی :bodyچیزیکه مانند باد وضعش تغییرمیکنه-
بدو:اول آغازشروع تولد –birth day 
بدیع: نو ابتکاری- brand-new
بذله: حاشیه غیرمهم-bezel 
بر: تقوا سادگی پاکی- virtue
بر: برهنه بیابان لخت بیبار-bare
برات:طرح حواله پیشنویس –draft
برائت:پاکی بیگناه آزادی- freeate
براق:درخشان- بل بلی bright
برایه: معرب براده
برح:آشکار بی پوشش barehead
برد: معرب سرد cold
برج:دژ وقلعه و ده –bourge  
برزخ:پاکسازی برای دوره بعدی- purgate
برق:معرب بل پرک شعله- flame-bright 
برکت:فراوانی –benedict
برم: تایید پافشاری ثابت شده-proven
بره: معرب برو- برو دورشو
برهه: هنگام  آن دوره –-moment
برهان: دلیل اثبات کردن- proofun
بری:بیگناه آزاد رها پاک-free
بزز: پارچه بافتنی- cloth
بزز: حیله گر دورو- dishonest
بش: زشت بد badish
بشاش: بش خش:خوش؛سرحال؛ gash
بشر: عاقل دانا باهوش- wiser
بصیرت:بینایی دانایی- porsight
بضاعت:مرزهوس حدآرزو- desirate
بطح:شنزار ساحل-beach
بطل:شجاع دلاور-vallant
بطلان:نیستی- nehility-no light
بطن: شکم- venter
بعد: طول عرض کلفتی-bold 
بعد:بردن دور کردن –bord  
بعد: پس تر دورتربعدا-back 
بعض:تکه مقدار برخی  patch
بغی: عصیانگر شیطان دیو-bog 
بقر:گاو گاونر-bullcar
بکا:گریستن گریه کردن- becry
بکر:پاک سالم-عالی perfect
بلد:راهنما-by leader
بلد: شهر دیارمنطقه- land
بلسم:مرهم balsam
بلع: قورت دادن نوشیدن- bib
بلغم: بیحالی سستی- phlegm
بلهی: نادانی نفهمی- fooly
بلیغ:شیوا رسا- eloqua
بنصر:انگشت میانه-center
بواب:بزرگراه –valve-big way
بوزَة:معرب پوزه
بوض: ایستادن اقامت-pause 
بوط:خواری وذلت-bitter fate 
بوق:شیپور کرنا –bugle
بول:شاش پیشاب ادرار-bool
بهائ:روشنی نور bright
بهت: متعجب حیرتزده-wonded
بهر: خسته بیزار مانده –weary
بهی: نیکویی زیبایی-معرب بهی
بیان:پیام:جمله بندی-wording
بیان:روشنی-معرب میان آمدن
بیت:خانه ساختمان–built
بیرق:ازflage-plage= پرچم وبیرق
بیز:از بین بردن هلاکت-dissipize
بیع:خرید خرید کردن- buy
بیعت:پیمان عهد-bondate
بین: میان between

ت

تابط:زیر پایین –bottom
تابع: زیردست-suber 
تاج:مثل تاج الاسنان:تاج دندانها
تاجر:بازرگان معامله گر–trader
تاخیر:معرب تادیر-
تَار:تر: معرب تر وتازه:مست وفربه
تارات-معرب تاراج-the rage
تاریخ:زندگی گذشتگان historic که toric تاریخ کردن
تاس: وسیله نرد وقمار-ازdice
تاسی:پیروی تقلید- tracey
تامه:تمام شدن ازپا افتادن –tired
تانی: تاخیر درنگ –tarriance
تایید:مطابق ارزیابی سنجش tallied
تبعیت: پیروی –tribute
تبلیغ:آگهی همگانی کردن- public 
تجارت:دادوستد معامله- tradenet
تجاوز:از حد گذشتن- –trespass
تجدید:دوباره کاری- againite
تجربه: امتحان آزمایش –tryouter
تحت: زیر –butt
تحریر:لرزش تاخیر- tarry
تحریف: شیب کج کردن-tiltive
تحسین:ستایش to praisen
تحفه: چشم روشنی- trove
تحمل: تاب آوردن tolerate 
تحول: دگرگونی –evolve
تحویل:رساندن بجایی- delive
تدبیر:فکر عاقبت تدارک- tactic
تدوین: ویرایش –Editing
تربیت:ادب سرپرستی- trained
ترجیح:برتری transcendency
تراکم:فشرده مختصر- totraction
ترجمه:معرب ترگمان-targom
ترخیص:آزادی رهایی- to release
تردید:شک وهم- – thought
ترس: سپر پناه- targe 
ترسیم: رسم کردن کشیدن- tracing
ترک:رها ول کردنtrigger
ترکیب: مخلوط –-tegrated 
ترمیم:بازسازی برگشت- returnim
ترشح:تراوش نشت transudate
ترنم: معرب ترانه- tonale on 
تزریق:انتقال –transfusing
تزویر:خیانت بیوفایی ریا- treason
تسق:وظیفه نظم سازگاری-task
تسلی:آرامش خاموشی- to silent
تسلیم: رام واگذاری- passive
تشخیص:شناختن جداسازی- distinguish
تشنج:از شنج:معرب شکنج
تصادف:حادثه پیشامد- accident off
تصمیم:عزم اراده موافقت-decidem
تضرع: زاری ناله- orison
تطور:دگرگونی تغییر-to variate 
تطمیع: طمع انداختن گولزنی- tampty
تظاهر:نشان دادن نمایش دادن- exhibitor
تعاون: همیاری همدلی-teamwork
تعبیه:ساختن قرار دادن- to builded
تعدی: ستم تجاوز-tyranny
تعلیق:اویزان پادرهوا: to hanging      
تعهد:تضمین عهدبستن- to oath
تعریف: گفتن شناساندن- tell off
تعقیب:دنبال روی – tailing
تعلیم:آموزش یاد دادن –traning 
تغییر:چرخش گردیدن- toggle
تفاوت:فرق گوناگونی- differate
تفتیش:گشتن جستن –detection
تفسیر:تفکیک جداسازی to dissere
تفعیل:معرب-ing+to verb
تقاص:تلافی پاداش-quittance
تقصیر: کوتاهی transience
تقن:چابکی محکم کاری-technique
تقوا:نگهداری کنارهگیری- take up
تکرار:عود دوبارهکار- recur
تکلیف:وظیفه سخت کارسخت- taskife
تکیه:آویخته نگهداریشده –taken
تلاطم:آشفته پریشان- tanglement
تلافی:بازده جبران برگشت–payoffy
تلبیه:مذاکره گفتگوtalk by
تلف:خاموشکردن- turn off
تلفیق:پیوند یاری-grafting
تلکا:تاخیر درنگ–tarriance
تلماظ:سستی  transaze
تلمذ:آموزش یاد-trainise
تماس:سایش tangency
تماشا:دیدکوچکtiny show
تمساحتمساح:دمسا؛همه دهان؛
تمسک:بهانه دستاویز to pretext
تمیز:شناخت ارزیابی- trimise
تناوب:جابجا  ternative 
تنبل:معرب تنپرور-کاهل 
تنبور:طبل ودهل- tabor
تنبیه:هشدار–talking to
تنزل:نزول کردن to nozzle
تنظیم:میزان کردن trimize
توام:باهم همراه- twin 
توبه:معرب تاب چرخش عوض شدن- turnover 
توبیخ:تاب دادن-to vib
تورم:معرب ور آمدن 
توری:پنهان و گم شدن – معرب تارومار
توصیف:وصف شرح روشنی descrip
توضیح:روشن کردن- treatise
توطئه:تبانی دورزدن طرف- touter
تومار:دراز:نوشته دراز- toonar
توهین:خواروحقیر کردن to disdain
تهدید:تشرزدن- threat
تهمت:بدنامی-defamat
تهور:ریسک بیباکی venture
تهیه:تدارک آمادگیtautness

کلیک کنید:  توضیح در بخش اول در اینجا

 
برچسبها:  دروغ زبان, زبان بهشتی, زبان جهنمی, زبان مفهومی, ریشه زبان, برتری زبان.
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مسعود
مسعود
2 سال قبل

استاد گرامی اقای انوش راوید, نوشته دروغ زبان بهشتی و زبان جهنمی بسیار عالی بود.

بهزاد کاویانی
بهزاد کاویانی
2 سال قبل

کتاب نویسی واقعا با نگرانی و آشفتگی حاد مشغول شست و شو دادن هست

ما وقتی از یک برانداز میخواهیم کتاب آقایان حانی نظام را بخواند جواب رد قاطع میدهد 

اگرم بگیم به وبسایت ایشون سر بزنید بلاک میکند

خیلی کار سخت شد برای تاریخدانان این روزگار و باید قوی ترین انتقام را امثال شما از تحریف کنندگان تاریخ بگیرند که مطمئنا حمایت گسترده ای پیش و روی شما خواهد بود

بهزاد کاویانی
بهزاد کاویانی
2 سال قبل

سلام آقای راوید عزیز آیا شما کتابی دارید تا بنده مطالعه کنم و بیشتر با اطلاعات شما آشنا شوم؟ باتشکر



6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x