تاریخ جنگ افزارهای آتشین در ایران
اشخاصی که تاریخ می خوانند، حتماً باید از جنگ، و جنگ افزار های دوره مربوط به آن گرایش تاریخ را بخوبی بدانند و بشناسند، تا بتوانند دروغ های تاریخی را تشخیص دهند، و کلاه تاریخی سرشان نرود.
عکس گارد جاویدان در تخت جمشید، عکس شماره 1109.
جنگ افزار های جدید
هلیکوپتر ــ (بالگرد یا چرخ بال) هواگردی است که برخاستن و پیش رانش آن به وسیله یک یا دو چرخانه افقی بزرگ صورت میگیرد، چرخانهٔ یک بالگرد را ملخ مینامند. بالگردها را در رده هواگرد های گردنده بال طبقه بندی کرده اند تا بتوان آنها را از هواگرد های ثابت بال مشخص کرد. بالگرد در دنیای امروز یکی از مهم ترین و پر استفاده ترین وسایل حمل و نقل به شمار میآید. این وسیله در سه محور می تواند حرکت کند. یک خلبان بالگرد باید از دو دست و دو پای خود برای خلبانی استفاده کند، که این امر نیاز به مهارت و قدرت تفکر بالا دارد.
گویند: طرح اولیهٔ ساخت بالگرد را چینیها، برای اولین بار در ۴۰۰ سال بعد از میلاد برای ساخت اسباب بازی های فرزند انشان به کار بردند (نیاز به سند). لئوناردو داوینچی و یک روسی به نام میخائیل لومونوسوف نیز از کسانی بودند، که طرح هایی از بالگرد را ارائه دادند، ولی نتوانستند از حرکت بخش اصلی بدنه به دور خود جلوگیری کنند. مدل کوچکی از یک بالگرد که چاینیز تاپ نام داشت، در سال ۱۷۸۳ وارد عرصه شد. ۱۳ سال بعد "سر جورج کیلی" انواع آزمایشی این چاینیز تاپها را ساخت و بالگرد بخاری را طراحی کرد، در عرض صد سال بعد طرح هایی که ساخته میشد همگی مشکل موتور داشتند.
واژهٔ هلیکوپتر به انگلیسی Helicopter اولین بار در سال ۱۸۶۱ توسط یک دانشمند فرانسوی که اولین مدل کوچک با موتور بخار را ساخت، مورد استفاده قرار گرفت. همچنین اولین مدل موتور الکتریکی را توماس ادیسون اختراع کرد. اولین پرواز موفقیت آمیز نیز در سال ۱۹۰۷ در فرانسه البته توسط یک ماکت کوچک انجام شد، که در این پرواز، بالگرد مدل به مدت ۲۰ ثانیه در ارتفاع ۳۰ سانتیمتری سطح زمین معلق ماند. هفت سال بعد از ساخته شدن اولین هلیکوپتر که میتوانست پرواز کند، دو افسر نیروی هوایی مجارستانی هلیکوپتری ساختند که اتفاقاً پرواز های متعددی در ارتفاعات بالا انجام داد، ولی هرگز اجازهٔ پرواز آزاد نداشتند.
بالگردهای ساخته شده انتظارات را بر آورده نمیکرد، تا اینکه در سال ۱۹۳۶ شرکت آلمانی "فوک ولف" بالگردی ساخت، که سرعت آن ۷۰ مایل در ساعت تا ارتفاع ۱۱ هزار پایی بود. در سال ۱۹۴۰ و همزمان با پیشرفت در ساخت موتور های هممحور (موتورهایی که در آن نیروی پیشران و پسران هر دو ملخ توسط یک موتور تولید میشود) اولین بالگرد برای استفاده های نظامی توسط سیکورسکی ساخته شد، و اولین پرواز آن در سال ۱۹۴۰ در آمریکا با موفقیت صورت گرفت، که آنرا دو خلبان تا ارتفاع یک کیلومتری زمین در مدت یک دقیقه بالا بردند.
انواع بالگرد: بالگرد تهاجمی، بالگرد ترابری، بالگرد پشتیبانی.
انواع بالگرد های نظامی: آواکس، ناونشین، ضد زیردریایی، نجات دریایی، گشت دریایی، مسافربری، باربری، امداد و نجات، آمبولانس.
انواع بالگرد های غیر نظامی: خصوصی، ویژه، آموزشی، آتشنشانی، علمی تحقیقاتی
عکس هلی کوپتر یا بالگرد، عکس شماره 6568.
F22 رپتور ــ هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت شرکت های لاکهید و بوئینگ است، که از فناوری رادار گریزی (Stealth) استفاده میکند. ایالات متحده تنها کشوری است، که دارای این هواپیما است. در اصل اف-۲۲ به عنوان یک جنگنده برای برتری هوایی طراحی شده بود، اما دارای قابلیت های اضافی است، که شامل حمله به زمین، جنگ الکترونیکی و اطلاعات سیگنال می باشد. لاکهید مارتین پیمانکار اصلی طرح است، و تولید بیشتر بدنهٔ هواپیما، سیستم های سلاح و مونتاژ نهایی اف-۲۲ را به عهده دارد. برنامه بوئینگ شامل بال، بدنه، ادغام آویونیک، و تمامی سیستم آموزش خلبان و نگهداری سیستم است.
برای هواپیما اسامی مختلف F-۲۲ و F/A-۲۲ تعیین شده بود، و بعدها وقتی به طور رسمی وارد سرویس USAF شد در ماه دسامبر سال ۲۰۰۵ به عنوان اف-۲۲ای نامیده شد. با وجود یک دوره رشد دنباله دار و پر هزینه، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در نظر دارد، از اف-۲۲ به عنوان یک جزء حیاتی برای آینده قدرت هوایی تاکتیکی ایالات متحده بهره گیرد.
نکتهٔ جالب توجه این که ژاپن برای تکمیل نسل جدید جنگنده هایش سفارش خرید اف۲۲ را به آمریکا داده بود، ولی آمریکا با آن مخالفت کرد، ولی با پیشنهاد ژاپنیها در مورد اف-۳۵ موافقت شد.
عکس اف 22 ای، عکس شماره 6566.
میگ-۲۹ ــ تاکنون بیش از ۱۶۰۰ فروند میگ-۲۹ تولید شده، که حدود ۹۰۰ فروند آن به کشور های عراق، ایران، سوریه، یمن، کره شمالی، هند، میانمار، بنگلادش، مالزی، مغولستان، کوبا، پرو، افغانستان، چکسلواکی، آلمان شرقی و یوگسلاوی، الجزایر، سودان، اریتره، صادر شده اند، و بقیه نیز در ارتش شوروی و پس از آن کشور های به جا مانده از فروپاشی شوروی میگ-۲۹ به کشور های متعددی استفاده شده اند. این جنگنده جنگ های متعددی از جمله جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ یوگسلاوی را تجربه کرده است.
هرچند در شرایط مساوی میگ-۲۹ را می توان برابر با اف-۱۵ یا اف-۱۶ دانست، اما در تمام درگیری هایی که تاکنون اتفاق افتاده میگ های ۲۹ خلبانان ضعیف تری داشته و شکست خورده اند، در فاصله های بیش از ۶۰ کیلومتری، جنگنده های آمریکایی به دلیل برتری های الکترونیکی، توانایی بیشتری دارند، اما از فاصله کمتر از ۱۵ کیلومتری کفه ترازو به نفع میگ-۲۹ میچربد. در فاصله حدود ۸ کیلومتری میتوان میگ-۲۹ را به دلیل دید بهتر سلاحها و مانور پذیری بهتر برتر دانست. سیستم دوربین نشانه گیری سلاح میگ-۲۹ بر روی کلاه خلبان نصب شده، و موشک را در امتداد خط دید خلبان هدایت میکند، یعنی موشک به جایی که خلبان به سوی آن نگاه میکند میرود.
عکس میگ 29 ، عکس شماره 6567.
راکتانداز گراد ــ از معروف ترین و رایج ترین انواع راکتانداز های خانوادهٔ کاتیوشاست و در چندین کشور دیگر هم مدل های مختلف آن تولید شده و راکت انداز های دیگری نیز بر اساس آن طراحی شده اند. گراد-۱ مدل سبکتری از سیستم گراد با ۳۶ لانچر، گراد-وی یا ام۱۹۷۵ یک مدل بیسار کوچکتر با ۱۲ لانچر برای نیرو های هوابرد و پریما یک مدل بزرگتر با ۵۰ لانچر از دیگر مدل های تولیدی گراد در شوروی هستند. آرام-۷۰ مدل تولید چکسلواکی و دبلیوآر-۴۰ لانگوستا مدل تولید لهستان از مهمترین انواع ارتقا یافته گراد هستند. رومانی مدلی از گراد با ۲۱ لانچر را تولید کرده و کره شمالی نیز مدل ۳۰ لانچره گراد به نام بام-۱۱ را که بر روی کامیون های ژاپنی ایسوزو سوار شده ساخته است. بام-۱۱ در ایران و پاکستان هم کپی شده است، صنایع دفاع ایران مدل ۴۰ لانچره گراد را هم تولید کرده است، که بر روی کامیون های مرسدس بنز سوار شدهاند.
روسها در بحبوحه جنگ ویتنام نوع سبکی از گراد به نام ۹پ۱۳۲ را هم طراحی و تولید کردند، که فقط از یک پرتابگر قابل حمل توسط نفر تشکیل میشود. این سیستم برای نیرو های ویتنام شمالی تولید شده بود، و بعدها در میان نیرو های چریکی و شبه نظامی نیز محبوبیت زیادی پیدا کرد، اما هیچگاه وارد ارتش شوروی یا روسیه نشد. بام-۲۱ گراد (به روسی: БМ-۲۱ "Град") نوعی راکتانداز چندتایی ۱۲۲ میلیمتری است، که در اوایل دهه ۱۹۶۰ در شوروی طراحی و تولید شد. راکتی که گراد شلیک میکند ام-۲۱اُاف نام دارد. گراد از ۴۰ تیوب پرتابگر تشکیل میشود، که بر روی یک کامیون نصب شده اند. اولین انواع گراد در سال ۱۹۶۳ به عنوان جایگزینی برای راکتانداز بام-۱۴ وارد ارتش شوروی شده، و بر روی کامیون شش چرخه اورال-۳۷۵دی سوار شده بودند.
عکس راکت انداز گراد، عکس شماره 6569.
سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس
توجه: اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
تاریخ تفنگ انفرادی در ایران
پیش گفتار
مهمترین سلاح در جبهه و جنگ، تفنگ های انفرادی است، که در دستان هر سرباز دیده می شود. پر تعداد ترین نوع از این سلاحها، همان تفنگ های تهاجمی انفرادی هستند، و معروف ترین سلاح هجومی امروزه کلاشنیکف است.
منبع وب های مختلف، این پست ادامه دارد و باز نویسی می شود.
اولین تفنگ انفرادی در ایران
تفنگ در دوران های حکومت صفویه و افشاریه و زندیه
در ابتدای حکومت صفویه با انتخاب زبده ترین جوانان، هنگ پاسداران شاهی معروف به قورچیها تشکیل شد، افراد این هنگ 5000 نفر بودند، و آنها را به تفنگ های فتیله ای تجهیز کردند. سلاح های سواره نظام این عصر شامل شمشیر کج، یک جفت تپانچه، نیزه و تیر و کمان بود. شاه اسماعیل اول برای تعلیم تیراندازی با تفنگ به سربازان ایرانی، معلمان فرانسوی و انگلیسی را به کار گرفت. در این دوره شش هزار قبضه تفنگ از انگلیس وارد شد، تا تفنگها را از روی آنها بسازند. به نوشته سیوری، ایرانیان در زمان حکومت شاه اسماعیل، از تفنگ های فتیله ای استفاده می کردند. تفنگ های ایرانی (عجمی*) دارای برد زیادی بود، و لوله آن به طرز خاصی به قنداق بسته می شد.
وین چنتو دالساندری هم درباره سلاح سربازان صفوی مطالب مهمی نوشته است: تفنگداران ایرانی مسلح به تفنگ هایی هستند، که عموماً طولشان معادل شش وجب، و فشنگی که داخل لوله تفنگ می نهند، بسیار کوچک است، و وزنش از 17 مثقال تجاوز نمی کند. این بخش از نوشته های دالساندری از این جهت جالب است، که برای نخستین بار در تاریخ صفویه، و پیش از آمدن برادران شرلی و تهیه توپ و تفنگ، به وجود هنگی از تفنگداران ایرانی و مهارت آنان در تیراندازی با این سلاح آتشین اشاره می شود. پیش از مرگ شاه اسماعیل اول، سپاهیان ایران از تفنگ استفاده می کردند، و عده ای از نیرو های صفوی مستقر در پادگان هرات، نیرو های عبدالله خان ازبک را با تیر و تفنگ عقب نشاندند.
تلاش جدی برای تجهیز قشون ایران به سلاح آتشین، در زمان شاه اسماعیل اول و احتمالاً حتی قبل از تاریخ دروغ جنگ چالدران آغاز شد، و پس از گذشت یک دهه، در سال های نخست سلطنت شاه طهماسب اول، آثار خود را نمایان ساخت. توپچیان و تفنگچیان ایران دارای واحد های مستقلی بودند، یکی از عوامل پیروزی سپاه ایران بر ازبکان*، و اخراج آنان از شهر هرات، استفاده و مهارت زیاد در کاربرد سلاح های آتشین بوده است.
در اواخر سال 1006 هجری قمری (مصادف با 1598 میلادی) دو برادر انگلیسی به نام های سرآتونی و رابرت شرلی به همراه یک گروه 26 نفری، که تمامی آنها نظامی بودند، به قزوین وارد شدند، و نزد شاه عباس صفوی رفتند، و خود را به عنوان دو نفر از نجبای انگلیسی معرفی کردند ، که مایل به خدمتگزاری به او هستند. از آنجا که همراهان برادران شرلی همگی اهل نظام بودند، و چند تن از ایشان به اصول توپ ریزی و اسلحه سازی آشنایی داشتند، ساخت توپ و تفنگ در ایران رونق بیشتری گرفت.
با آمدن برادران شرلی و همراهانشان، الله وردی خان، که فرمانده قوای سلطنتی بود، به سمت فرماندهی در ارتش و تهیه سلاح گرم و تهیه سلاح گرم منصوب شد، و کارخانه های اسلحه سازی را در اصفهان بنیان گذاشت.
یکی از سلاح های مورد استفاده در آن زمان، تفنگ های سرپر قلعه ای با لوله هشت ضلعی بود، که توسط صنعتگران ایرانی ساخته شده بود، که نسخه اصلی آن از تفنگ های انگلیسی برداشته شده بود، و بسیار سنگین و بلند، و با لوله های ضخیم ساخته می شد، و جنس باروتدان آن از فلز یا پوست آهو بود. تفنگ های قلعه ای بر روی دیوار قلعه نصب می شد، و در هنگام شلیک تعداد زیادی ساچمه درشت به طرف دشمن پرتاب می کرد. همچنین تفنگ بزرگ و سنگینی به نام شمخال وجود داشت، که قطر دهانه لوله آن حدود 25 میلی متر بود، و به سبب سنگینی اش، دو شمخالچی آن را حمل می کردند. از شمخالها بیشتر در دژها و برج و باروی شهرها استفاده می کرند. شخص استفاده کننده از این سلاح می توانست، آنرا به خوبی در مقابل شانه اش نگاه داشته و شلیک کند. در همان حال او می توانست به موازات لوله تفنگ نشانه گیری کند. دلیل نامگذاری این تفنگ به شمخال، خمیده بودن قنداقش بود.
عکس باروت دان های قدیمی، عکس شماره 4239.
اساس کار سلاح های سرپر، انفجار باروت در لوله و پرتاب گلوله یا ساچمه به سمت هدف است. در این زمان لوله تفنگ را از فلز برنج می ساختند، که دلیل مقاومت کم این فلز، مجبور بودند که ضخامت لوله را زیاد در نظر بگیرند، که این امر به نوبه خود موجب سنگینی بیش از حد سلاح می شد. در تفنگ های سرپر فیتله ای، باروت سیاه را با پیمانه به داخل لوله می ریختند، سپس روی آن را پارچه یا نمد گذاشته، و با میله فلزی (سنبه) می کوبیدند، سپس گلوله یا ساچمه ریخته و روی آن نیز پارچه یا نمد می گذاشتند، و با کمک شعله یا فتیله سوزان از سوراخ ته لوله، باروت را منفجر می کردند.
مطابق آنچه در برخی سفرنامه های دوره صفوی درباره تفنگداران و روش استفاده از تفنگ آمده است، سربازان تفنگدار فاقد زره بودند، و سلاحشان تفنگ و قداره بود. شلیک با تفنگ کاری بسیار دشوار بود، و برای آنکه با راحتی و با دقت تیراندازی کنند، تفنگ را بر روی پایه ای قرار می دادند. بعد از احداث نخستین کارخانه اسلحه سازی در ایران، صنعتگران تلاش کردند تا استادی خود را در ساختن تفنگ های سرپر فتیله ای به نمایش بگذارند.
*
اواخرحکومت صفویه و پادشاهی افشاریه، به تدریج با تکمیل این سلاحها، برای راحتی نشانه روی و سهولت کار، چخماق* ابداع شد. فتیله روشن روی چخماق قرار می گرفت، و هنگام شلیک آتش فتیله با سوراخ مخزن باروت تماس یافته، و تفنگ شلیک می شد. روشن نگه داشتن فتیله و منتظر فرصت تیراندازی بودن، مخصوصاً در هوای بارانی، کاری دشوار و گاهی ناممکن بود. به همین دلیل به تدریج تفنگ های فتیله ای جای خود را به سنگ چخماقی داد. در این نوع تفنگها سنگ چخماق بعد از کشیدن ماشه، به فلز جلوی سوراخ باروت ساییده می شد، و جرقه حاصل شده، باروت را آتش می زد. سلاحهای گرم اصلی نظامیان این عصر عبارت بود از: توپ، خمپاره، زنبورک، تفنگ فتیله ای و چخماقی و تپانچه.
*
نظامیان دوران زندیه نیز مانند دوران صفویه و افشاریه، شامل چند گروه پیاده نظام و سواره نظام، گارد، نیرو های نامنظم و توپخانه بودند. سلاح های اصلی این دوره عبارت بود از: تفنگ سرپر فتیله ای و چخماقی، نیزه، خنجر، گرز و شمشیر. با اختراع چاشنی، تفنگ های سرپر تکمیل شد، و تبدیل به سلاحی گردید، که مدتها در میادین جنگ و شکار مورد استفاده قرار گرفت. دود حاصل از تیراندازی، بوی باروت سیاه و مراحل پر کردن تفنگ از ویژگی های این نوع سلاح بود. باروت مورد استفاده در تفنگ های سرپر، باروت سیاه است، که از نیترات پتاسیم (شوره)، پودر زغال و گوگرد تهیه می شد. در این تفنگها به دلیل استحکام کم لوله هرگز نمی بایست از باروت بی دود استفاده می شد. باروت سیاه سرعت اشتعال کمتری داشت، و به همین دلیل لوله تفنگ های سرپر را بلند درست می کرند، تا شتاب لازم به گلوله داده شود. سلاح های سرپر سیستم چاشنی از مدل های انگلیسی که در کارخانه جیمز ویلینکسن ساخته شده بود، کپی برداری شد.
تفنگ دوران پادشاهی قاجاریه
در اواخر پادشاهی آغا محمد خان، چند تن از افسران روسی ماموریت یافتند، تا در شهر قزوین به تعلیم و تربیت قوای نظامی بپردازند. این افسران روس بعد از برادران شرلی در زمان شاه عباس صفوی، اولین افراد خارجی بودند، که به تعلیم قوای ارتش ایران گمارده شدند. در این زمان ایرانیان با دنیای غرب آشنا گردیدند، و بازسازی ارتش ایران، با روش مشق و تجهیز آنها به جنگ افزار نوین اروپایی، از زمان فتحعلی شاه در قرارداد نظامی اش با ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه آغاز شد. در دوره فتحعلی شاه، اسلحه و مهمات فراوانی برای قشون ایران خریداری گردید. همچین یک هیات 27 نفره از درجه داران و افسران فرانسوی جهت تعلیم نظامیان به ایران آمد. این هیات یک کارخانه توپ ریزی در اصفهان و یک زرادخانه در تهران دایر کرد.
عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه، به بررسی جزئیات ساختمان سربازخانه ها، زرادخانه ها و کارگاه های اسلحه سازی و باروت کوبی، توپ ریزی و برقراری انضباط و تغییر لباس نظامیان اصرار داشت. در این دوران علاوه بر استفاده از افسران فرانسوی و انگلیسی، تلاش شد که با اعزام دانشجو به خارج از کشور، از دانش فنی آنها نیز در گسترش صنایع نظامی استفاده شود. محمد شاه در دوران 15 ساله حکومت خود، به دلیل درگیری با شورشها و دخالت عثمانیها، انگلیسی ها و روسها فرصت چندانی برای ادامه اصلاحات در ارتش نیافت. در زمان او نیز از مربیان روسی و انگلیسی در تعلیم نظامیان کمک گرفته شد، و نیز تجهیزاتی از انگلستان خریداری شد.
در دوره ناصرالدین شاه، سلاح های خودکار یا به اصطلاح مسلسل وارد ایران شد، که از جمله آنها می توان به مسلسل های نوردن فلت-هاچکیس، که از کشور های فرانسه و انگلستان خریداری شده بود، اشاره کرد. در این دوران سلاح های با لوله خان دار خریداری شد، که افزایش برد و دقت تیراندازی را در پی داشت، و مقدمه ای برای ساخت لوله های خان دار در ایران شد. سلاح های مورد استفاده سربازان در این دوره تفنگ های فتیله ای، چخماقی، اشنایدر، مارتینی، روسی، ورندل، پروسی، گاللین، شاسپورت، بردان و مگزین بود.
عکس تفنگ های سرپر ایرانی از صفویه تا قاجاریه، عکس شماره 2906.
جالب ــ عجم بر وزن عرب = اجم یا ارب = ا = ایجاد شده، فرزند + جم = جمشید یا رب.
ــ ازبک = آز یا از = غز یا گز = دارای انرژی + بک = بغ = موبد ایرانی = در کل کی شود دارای انرژی از موبد ایرانی.
ــ جخماق = چخ = شق = سفت و محکم+ ماخ = ضربه، در کل می شود ضربه سفت.
تفنگ های ایران در قرن گذشته
سابقه ساخت سلاح های گرم انفرادی، در کشور به حدود 81 سال گذشته، یعنی 1309می رسد، تولید اسلحه گرم در کشور در این سال به صورت انبوه با ساخت تفنگ های های ZB آغاز شد. بعدها در جنگ جهانی دوم دولت ایران طی قراردادی تولید مسلسل های PPSH M1941 محصول شوروی را، که در ایران به نام «په په شه» معروف شد، را برای اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد، و پس از آن نیز تولید این اسلحه را برای ارتش ایران ادامه داد.
عکس یک نمونه تفنگ «په په شه» ساخت ایران با خشاب 31 تیر، عکس شماره 4248.
په په شه مسلسل خودکاری با کالیبر 7.62 میلیمتر (قطر داخلی لوله یا قطر خارجی گلوله)، و عملکرد فشار مستقیم گاز باروت بود. جرم آن با خشاب 4.19 کیلوگرم بوده، و دو نوع خشاب 31 و 71 تیر داشت. طول آن 84.2 و طول لوله سلاح 27 سانتیمتر، و سرعت خروج گلوله از لوله حدود 499 متر بر ثانیه بود.
تفنگ در دوران پادشاهی پهلوی
پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه، کارخانه های اسلحه سازی و مهمات سازی با نام قورخانه در ایران راه اندازی گردید. در این دوران اکثر سلاح های نظامیان، قدیمی، مستعمل و فرسوده بود، و هر از چند گاهی نیاز به تعمیر و مرمت پیدا می کردند، که مسئولیت این کار بر عهده قورخانه بود. تشکیلات قورخانه هم به مانند تشکیلات نظامی بود، که شامل قنداق سازی، تفنگ سازی، مدرسه، آهنگری، ریخته گری، تلگراف خانه، فشنگ سازی، اداره مرکزی و … بود، و در راس آن، ارباب مناصب و سپس اصناف صنعتگر و دیگر کارکنان در رده های بعد قرار داشتند. سرپرستی قورخانه را مقام سرتیپ عهده دار بود. در طی هشت سال، تعداد 600 توپ برنزی، 200 خمپاره، توپ کوچک، تفنگ چخماقی و مقادیر زیادی مهمات در قورخانه تولید شد.
در روز هفتم بهمن ماه سال 1309 در پی یک بررسی طولانی، رضاشاه که فرمانده کل نیرو های مسلح بود، موافقت کرد هیاتی به نام "تفتیش و خرید اسلحه" را به چکسلواکی بفرستد. 47 صندوق تفنگ برنو و 48 صندوق ساز و برگ چرمی توسط این هیات خریداری و به ایران آورده شد. آزمایشها بر روی تفنگ های ماوزر vz. 24 صورت گرفت (vz مخفف vzor به معنای مدل و 24 نشان دهنده سال طراحی سلاح یعنی 1924 می باشد)، و ستاد ارتش به آن نمره قبولی داد. از آن پس ماوزر که تولید انبوه آن از سال 1898 در ابرنادورف آلمان آغاز شده بود، و به عنوان دقیق ترین و خوشدست ترین تفنگ سبک به کار رفته بود، جای تفنگ های روسی و انگلیسی و … را در ارتش ایران گرفت. کارخانه ماوزر بعداً شعبه خود را در شهر "برنو" واقع در ایالت مواویای چکسلواکی دایر کرد، و دولت ایران که مشتری کمپانی اشکودا بود، ترجیح داد که تفنگ های ماوزر ساخت شهر برنو (Brno) را خریداری کند، و از آن پس در ایران نام "برنو" بر تفنگ های ماوزر گذارده شد. این تفنگها پنج تیر و تک تیر بودند.
در هفتم مردادماه 1312 در شهر برلین آلمان قراردادی بین دولت ایران و کارخانه فریتس ورنر آلمان مبنی بر تاسیس کارخانه اسلحه سازی با ظرفیت اولیه تولید 25 قبضه تفنگ برنو به امضا رسید. در سال 1314 کارخانه در محل قورخانه آغاز به کار کرد، و به مرور با تکمیل ماشین آلات و تغییر مکان آن به محل فعلی (خیابان پیروزی) در سال های 1316 تا 1318 تعدادی پرسنل متخصص کار با ماشین آلات به کار گرفته شدند. در تیرماه سال 1317 به منظور افزایش سقف تولید سالانه 1200 قبضه مسلسل سبک و 300 قبضه مسلسل سنگین، تجهیزات بیشتری در صنایع مسلسل سازی نصب گردید.
در سال 1320 با توجه به وقایع جنگ جهانی دوم، و در پی اعلام بی طرفی ایران، محل صنایع مسلسل سازی به قرارگاه نیرو های هندی و لهستانی تبدیل شد، که حاصل آن اشغال، وارد آمدن خسارات بسیار سنگین به ساختمانها و ماشین آلات بود. پس از تخلیه نیرو های هندی و لهستانی و سقوط هیتلر، در سال 1325 در اوایل سلطنت محمدرضا شاه، قراردادی بین ایران و روسیه مبنی بر تولید مسلسل سبک P.P.Sh منعقد شد. در کنار تولید این سلاح، در سال 1329 صنایع مسلسل سازی موفق به تولید 16 قبضه مسلسل برنو شد.
*
به دلیل نیاز روزافزون نیرو های نظامی به سلاح های پیشرفته و در عین حال قویتر و مدرنتر، در شهریور 1345 قراردادی بین تسلیحات ارتش ایران و شرکت فریتس ورنر آلمان جهت ایجاد و تکمیل تاسیسات و توسعه کارخانه های موجود منعقد گردید، که مفاد آن به شرح زیر می باشد:
1- قرارداد ساخت و تولید سالانه 40000 قبضه تفنگ G3.
2- قرارداد ساخت و تولید سالیانه 6000 قبضه تیربار MG3 با لوله کرم شده و لوله یدکی.
3- اعزام 20 نفر متخصص به مدت 3 سال به ایران جهت نصب و مونتاژ تاسیسات.
4- تحویل کلیه ماشین آلات و وسایل و لوازم فنی از جانب شرکت مزبور.
5- تحویل نقشه های دو پایه، قنداق کشویی، سه پایه سنگین به صورت رایگان و آموزش 20 نفر از افسران و استادان به مدت یک سال در آلمان.
در سال 1356 قرارداد دیگری با همان شرکت آلمانی منعقد شد، که بر اساس آن سالیانه 2000 قبضه موشک انداز RPG چهل میلی متری تولید گردد، که 50 قبضه آن ساخته شد، و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و تعطیلی صنایع، ادامه تولید متوقف شد.
در زمستان 1357 صنایع مسلسل سازی به دلایل امنیتی تعطیل شد، و به علت قرار گرفتن صنعت در مرکز درگیری مردم با حکومت پهلوی، محل صنعت آماج حمله شد، و بعضی از تجهیزات مانند فرامین و ابزارآلات تولیدی به خارج از صنعت منتقل، و بعضی از کارخانجات دچار آسیب شد، که در اوایل سال 1358 بدون حضور کارشناسان خارجی بازسازی و آماده تولید شد. در سال 1359 نمونه های اولیه سلاح دوش پرتاب RPG7 بدون حضور کارشناسان خارجی روانه جبهه های جنگ ایران و عراق شد.
عکس تفنگ ژ 3 ، عکس شماره 4249.
تفنگ ژ-3 ــ در سال های بعد انواع واردات سلاح، که عموماً دست دوم بودند، در اختیار نیرو های نظامی ایران قرار گرفت، و تا قبل از انقلاب 1357 تفنگ ام-1 آمریکایی، و ژ-3 آلمانی، در ایران ساخته می شدند. ژ-3 که در راستای برنامه ریزی های انجام شده، برای کشور های منطقه به همراه ایران به ترکیه و پاکستان (اعضای پیمان سنتو) داده شده بود، به سلاح سازمانی ارتش این کشورها تبدیل شد. البته تعدادی سلاح کلاشنیکف هم در کشور موجود بود، که چندان مورد استفاده در نیرو های نظامی نبوده است.
ژ-3 در دقت و قدرت زبانزد است، و محصول کمپانی هکلر و کخ آلمان است. این سلاح پس از جنگ جهانی دوم به بازیابی وجه آلمان در زمینه تسلیحات بسیار کمک کرد. بعد ها نمونه های مسلسل دستی و تیربار نیز از این سلاح ساخته شد، و در کشور های بسیاری به همراه نمونه اصلی ژ-3 به کار گرفته شد. بیش از 60 کشور جهان از ژ-3 در کشور خود استفاده کرده، و چندین کشور از جمله برزیل، اسپانیا، پاکستان و ایران، آن را در کشور خود ساخته اند.
نمونه استاندارد ژ-3 تفنگی با کالیبر 7.62 میلیمتر، جرم بیش از 4 کیلوگرم، طول کلی 1020 میلیمتر و طول لوله 450 میلیمتر است. این سلاح قوی گلوله خود را با سرعت 780 تا 800 متر بر ثانیه شلیک کرده، و برد مؤثر 400 و برد نهایی 3750 متر را پدید می آورد. ژ-3 علاوه بر کسب شهرت به عنوان یک سلاح قوی همواره نیاز به نگهداری و نظافت منظم را نیز به کاربران خود تحمیل کرده است، مثلاً در صورت استفاده از آن در محیط آب حتماً بایستی تحت روغنکاری و نظافت کامل قرار بگیرد، تا ایراداتی چون گیر کردن بروز نکند.
ژ-3 با نرخ آتش بین 500 تا 600 تیر بر دقیقه و انرژی بالای گلوله های خود، اسلحه ای مرگبار به شمار می رود. انرژی بالای فشنگ های مورد استفاده کمک می کند، تا برای پرتاب نارنجک معروف به نارنجک سرتفنگی بدون تغییری بتوان ژ-3 را به کار گرفت. این سلاح از دو نوع قنداق ثابت و جمع شونده در داخل بدنه برخوردار است. دقت بالای این سلاح که مدیون طراحی دقیق اجزای آن است، باعث شده تا تنها با نصب یک دوربین در بالای سلاح و دو پایه به عنوان اسلحه تک تیرانداز نیز استفاده شود.
از ادوات قابل نصب روی ژ-3 می توان علاوه بر سرنیزه، نارنجک سرتفنگی و دوربین معمولی و دید در شب را نام برد، که با استفاده از دوربین و در نتیجه هدفگیری بهتر، برد مؤثر این اسلحه نیز بهبود می یابد. با فراغت از جنگ تحمیلی صنایع دفاع کشور مان، که متولی تولید این سلاح است، ضمن تلاش برای افزایش کیفیت تولید، اقدام به ایجاد تغییراتی در این سلاح نیز نمود. متخصصان مبتکر کشور مان با علم به برخی ضعف های این سلاح از جمله وزن زیاد، نوع بولپاپ آن را تولید کردند، که منجر به کاهش 400 تا 500 گرمی جرم آن شد. در اسلحه های بولپاپ، خشاب به پشت قبضه منتقل شده، که به این تریب ضمن حفظ یا افزایش طول لوله سلاح، از طول کلی اسلحه کم می شود. هر چند که به نظر در توسعه این نمونه از ژ-3 کوتاه شدن طول سلاح چندان مد نظر نبوده است.
تفنگ AK47 یا کلاشنیکف ــ پس از انقلاب و با وقوع جنگ تحمیلی، و نیاز به تأمین تعداد زیادی سلاح هجومی برای تجهیز رزمندگان، به خرید تعداد زیادی اسلحه کلاشنیکف AK-47 اقدام، و بعدها نیز خط تولید این سلاح و نمونه های مشتق شده از آن از جمله نمونه تک تیرانداز و تیربار راه اندازی شد. این سلاح که پر تعداد ترین اسلحه ساخته شده در تاریخ بشر است، با ویژگی هایی چون وزن کم، نرخ آتش و ظرفیت خشاب مناسب، حساسیت کم به نظافت و نگهداری آسان، و برد قابل قبول، به سلاح مطلوب بسیاری از نیرو های نظامی و شبه نظامی در سراسر دنیا تبدیل شده، و تا امروز چندین نمونه بهسازی از آن توسط روسیه معرفی شده است.
کلاشنیکف سلاحی با کالیبر 7.62، نواخت تیر علمی 600 تیر بر دقیقه، سرعت خروج گلوله از لوله در حدود 715 متر بر ثانیه، برد مؤثر 300 و برد نهایی 2000 متر دارد. طول لوله این سلاح 415 میلیمتر و طول نمونه های مختلف قنداق ثابت و تاشوی آن از 655 تا 890 میلیمتر و جرم آنها با خشاب پر حدود 4 تا 4.3 کیلوگرم است. کلاشنیکف های ایرانی نیز امکان نصب تجهیزات جانبی نظیر دوربین معمولی و دید در شب را دارند.
عکس تفنگ کلاشنیکف با قنداق تاشو از زیر، عکس شماره 4240 .
تک تیرانداز بومی شاهر ــ سلاح ایرانی شاهر به صورت تک گلوله مسلح می شود. گلوله مورد نظر از بخش انتهایی سلاح و بعد از عقب کشیدن گلنگدن به صورت دستی در لوله قرار گرفته، و با حرکت گلنگدن توسط تیرانداز به درون جان لوله هدایت می شود. شعله پوش تقریبا بزرگ در سر این سلاح نصب شده است، که بخش زیادی از نیروی حاصل از شلیک گلوله را جذب می کند. سلاح شاهر ایرانی به نوعی همتایی قوی تر از یک سلاح ساخته شده در کشور آذربایجان است. صنایع دفاعی جمهوری آذربایجان در سال 2008 میلادی، یک سلاح تک تیرانداز در همین کالیبر، با نام "استقلال" را معرفی کردند، که از آن تاریخ به کشور های پاکستان، ترکیه و اردن نیز صادر شد. این اسلحه از نظر مشخصات و مختصات فنی شبیه به شاهر ایرانی است، و تنها تفاوت این دو سلاح، نمونه آذری با یک خشاب 5 تیر تغذیه می شود. هر چند که به نظر هدف اصلی از ساخت این سلاح افزایش برد و تضمین برتری تک تیراندازان ایران بر همتایان غربی خود بود، که به سلاح های کالیبر 12.7 مسلح هستند باشد.
اس-5.56 ــ کالیبر این سلاح 5.56 میلیمتر، نرخ شلیک 700 تا 950 تیر بر دقیقه، سرعت خروج گلوله از سلاح 990 متر بر ثانیه، بیشترین برد مؤثر 460 متر، برد نهایی 2653 متر، جرم آن با خشاب خالی 3.2 کیلوگرم، طول سلاح 987 و طول لوله آن 505 میلیمتر است. با نگاهی به مشخصات این سلاح شاخصه هایی چون وزن کم، برد مؤثرو نواخت تیر بالا در قیاس با کلاشنیکف و ژ-3 جلب توجه می کند. این سلاح نیز امکان بهره گیری از تجهیزات جانبی مانند دوربین و نارنجک انداز 40 میلیمتری را دارد و به نظر می رسد دو نوع خشاب 20 و 30 تیر با آن قابل بکار می رود.
خیبر-2002 ــ این اسلحه 3.7 کیلوگرم، نواخت تیر 800 تا 850 تیر بر دقیقه، برد مؤثر 450 متر، برد نهایی 2500 متر و سرعت خروج گلوله از لوله 900 تا 950 متر بر ثانیه است. همچنین دو نوع خشاب 20 و 30 تیر مشابه خشاب های اسلحه اس-5.56 با خیبر نیز مشاهده شده است. خیبر2002 با سه نوع لوله کوتاه متوسط و بلند ساخته شده، که با یکدیگر قابل تعویض هم هستند. طول سلاح با این سه نوع لوله به ترتیب 680، 730 و 780 میلیمتر است، که نشان دهنده یک سلاح جمع و جور در مقایسه با سایر تفنگ های تهاجمی است. این ویژگی به مدد بولپاپ بودن آن پدید آمده، و بعلاوه امکان بکارگیری خیبر را در مأموریت های نیرو های مختلف فراهم ساخته است. نمونه آخر آن، سما اسلحه ای با لگد کم(ضربه رو به عقب توسط سلاح در هنگام شلیک)، بالانس کامل و دقت بالا است. قابلیت اطمینان بالا و همچنین ساخت ماژولار(بخش بخش) که تعمیر آن را آسان می کند از ویژگی های این سلاح بومی است.
تفنگ تک تیرانداز شاهر ــ گویا این تفنگ ساخت ایران است، با توجه به وزن و طول زیاد، به صورت خاص در واحد ها و نیرو های تک تیرانداز و ویژه قابل استفاده هستند. این سلاح ایرانی به صورت تک گلوله مسلح می شود، گلوله مورد نظر از بخش انتهایی سلاح و بعد از عقب کشیدن گلنگدن به صورت دستی در لوله قرار گرفته، و با حرکت گلنگدن توسط تیرانداز به درون جان لوله هدایت می شود. شعله پوش تقریبا بزرگ در سر این سلاح نصب شده است، که بخش زیادی از نیروی حاصل از شلیک گلوله را جذب می کند. سلاح شاهر ایرانی به نوعی همتایی قوی تر از یک سلاح ساخته شده در کشور آذربایجان است. صنایع دفاعی جمهوری آذربایجان در سال 2008 میلادی، یک سلاح تک تیرانداز در همین کالیبر، با نام "استقلال" را معرفی کردند، که از آن تاریخ به کشور های پاکستان، ترکیه و اردن نیز صادر شد. این اسلحه از نظر مشخصات و مختصات فنی شبیه به شاهر ایرانی است، و تنها تفاوت این دو سلاح، نمونه آذری با یک خشاب 5 تیر تغذیه می شود. هر چند که به نظر هدف اصلی از ساخت این سلاح افزایش برد و تضمین برتری تک تیراندازان ایران بر همتایان غربی خود بود، که به سلاح های کالیبر 12.7 مسلح هستند باشد.
عکس رزمندگان ایران با کلاشینکف در جنگ با عراق، عکس شماره 4241.
سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس
تاریخ جنگ افزارهای آتشین در ایران