فرهنگ واژه های سیاسی ارگ ایران در کتابها و وبها از واژگان سیاسی استفاده میکنند ولی در بسیاری موارد به مفهوم آنها کمتر توجه میشود، در این پست واژگان سیاسی را، که از کتابها و اینترنت گرد آوری کردم، با دانسته های خودم آمیخته و نوشتم.
فرهنگ واژه های سیاسی ارگ ایران
تصویر کتاب های فرهنگ واژه های سیاسی، عکس شماره 3294.
این برگه بشماره 192 پیوست لینک زیر است:
لوگو در علم جستجوگر و کنشگر باشید، واکنشگرا نباشید، عکس شماره 1621.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
تعریف واژههای سیاسی
در اینجا واژگان سیاسی پر کاربرد توضیح داده میشوند، که در وبسایت ارگ ایران استفاده زیاد دارند. ضمن مطالعه آنها در صورت نیاز به اصلاح یا توضیح بیشتر لطف نمایید در پایین برگه دیدگاه خود را بنویسید.
توجه: جهت یافتن واژه مورد نظر خود آنرا در جستجوهای ارگ ایران بیابید.
|
لینکها
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سیاست Politics
سیاست به معنا گرفتن تصمیمات تخصصی و بکارگیری بهترین روشها برای رسیدن به منافع فردی یا گروهی و جمعی در مقابل چالشهای احتمالی پیش روست. امروزه سیاست روش کاری حکومتها و شرکتها و در کل موضوع عمل گروهها و افراد و بخشهای مختلف در جامعه است.
آپارتايد Apartheide
اين واژه انگليسي از نظر لغوي به معناي مجزا و جدا نگهداشتن است، و يکي از اشکال وحشيانه تبعيض نژادي را بيان مي کند. در اصل عبارتست از سياست تبعيض نژاد پرستان رژیم سابق کشور آفريقاي جنوبي، عليه اکثريت سياهپوست بومي و هنديان آن کشور بوده است. آپارتايد يعني جدا نگه داشتن افراد متعلق به نژاد هاي غير سفيد، مجبور کردن آن ها به اقامت در محلات و استان هاي خاص، محروم کردن آنها از کليه حقوق سياسي و امکان تحصيل و پيشرفت. در مناطقي که سياهپوستان مجبور به اقامت در آن بودند، و حق خروج از آن را نداشتند، حداقل امکانات زندگي وجود نداشت.
بر اثر مبارزه مردم و کشور هاي آسيايي و آفريقايي، آپارتايد رسماً غير قانوني شناخته شد، و سازمان ملل متحد قطعنامه هاي چندي عليه آن تصويب کرد، و آپارتايد را نقض صريح و خشن حقوق بشر دانست. ولي بر اثر سياست دول امپرياليستي، که خود ريشه و سرچشمه نژاد پرستي و استثمار و نو استثمار هستند، همچنان اين شيوه ضد انساني و خشن تبعيض نژادي در نقاطی حکمفرماست.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
آپارتاید اداری
#آپارتاید اداری یعنی در ادارات متوجه شویم، که مراجعه کننده را غیر هموطن و یا از نژاد پست بدانند، و با او برخوردهای خشن و زشت و غیر اخلاقی کنند. یا با قوانین مختلف غیر اصولی، نسبت به مردم سخت گیری اشغالگران را کنند. هیچ راهنمایی و راه اندازی در کار مردم انجام نشود، و بطور کلی دست و پای مردم را با دستورات غیر ملی و پول خواهی بسته باشند. آپارتاید اداری در کشورهای اشغال شده انجام میشود، مانند کشورهای سرمایه داری عقب افتاده، که بطور غیر مستقیم در اشغال امپریالیسم هستند.
آپوليتيسم Apolitisme
يعني روش لاقيدانه نسبت به سياست، و داشتن مشي صريح سياسي، و خود داري از شرکت در جريان های سياسي، اين با مفهوم نفي ترکيب شده است. لاقيدي و بي اعتنايي نسبت به آ واژه از ريشه پوليتيک به معناي سياست، و پيشوند حيات سياسي و احتزار از آن، عمدًا در رژيم هاي سرمايه داري بين توده هاي مردم رواج داده مي شود. عدم شرکت در امور سياسي و عدم توجه به حيات اجتماعي و سياسي ناشي از آنست، که زمامداران کشور هاي سرمايه داري سعي مي کنند، با همه وسائل توده ها را در عقب ماندگي ايدئولوژيک نگاهدارند، و توجه آنها را از مسائل ميهن و اجتماع خود، به مطالب فرعي و زندگي روزمره و مسائل شخصي منحرف سازند.
يک علت ديگر آپوليتيسم، سرخوردگي برخي اقشار از سياست دولتها و احزاب و وعده هاي توخالي، و سپس عمل نکردن به آنها می باشد. همچنین اين روش از طريق اعمال فشار به شکل ممنوع کردن شرکت در سياست، براي اقشار خاص اجتماعي حتی به زور اجرا مي گردد. لاقيدي توده مردم و بویژه جوانان باهوش، نسبت به سياست و مسائل ميهني و طبقاتي و اجتماعي، کاملا به سود محافل زمامدار مرتجع ضد خلقي جهانی است. زيرا مردم را از نبرد به خاطر خواست هاي خود، و مبارزه های مردمی و شرکت در تعيين سرنوشت خود دور مي کند. در حقيقت نمي توان در جامعه زندگي کرد و در سياست مداخله نداشت، عدم توجه به امور سياسي، خود کمک به استعمار و امپریالیسم است.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
اتحاد مقدس Sainte alliance
اين يک اصطلاح رايج در مباحث اجتماعي و سياسي است، و مقصود آن دسته بندي و ساخت و پاخت گروهي براي اجراي سياست در جهت خلاف مصالح ملي و ترقي خواهانه است. مي گوييم امپرياليست هاي آمريکايي و انگليسي و جانبداران آنها مي خواهند اتحاد مقدس در خليج فارس، عليه نهضت هاي آزاديبخش ملي قاره کهن ايجاد کنند. يا مي گوييم کودتاي ۲۸ مرداد را اتحاد مقدس ارتجاع داخلي ایران، و امپرياليست هاي آمريکايي و انگليسي، و سازمان هاي جاسوسي آنها براه انداختند. علت رواج اين اصطلاح از نام سازماني بود، که در اوايل قرن 19 میلادی توسط امپراطوران و سلاطين آن وقت اروپا، پس از سقوط ناپلئون ایجاد شد، و هدفش سرکوب نهضت هاي انقلابي و آزادي خواه در اروپا بود.
سازمان ماه سپتامبر سال ۱۸۱۵ در پاريس رسمًا تشکيل شد، و در آن تزار روسيه امپراطور اتريش و پادشاه پروس شرکت جستند و اتحاد مقدس نام گرفت. سپس تقريباً کليه سلاطين و تاجداران اروپا، که حافظ نظام اشرافي و مخالف هر گونه تحول دموکراتيک واستقلال طلبانه بودند، به اين اتحاد مقدس پيوستند. حتي انگلستان هم اگر چه رسماً به اين سازمان نپيوست، ولي اصول آن را تاييد مي کرد، و علنی از سياست آن طرفداري مي نمود. مبتکر و رهبر عملي اين سازمان ارتجاعي و به هم پيوسته، سياه ترين نيروي هاي زمان تاريخ، صدر اعظم اتريش و الکساندر اول تزار روسيه بودند.
اتحاد مقدس سالي يک بار کنگره تشکيل مي داد، و تدابير لازم براي سرکوب خلق ها و نهضت هاي انقلابي اتخاذ مي کرد. هزاران تن اسپانيايي، ايتاليايي، يوناني و غير يوناني قرباني روش هاي خونين وارتجاعي اتحاد مقدس شدند. سرکوب نهضت هاي انقلابي را همواره با عبارت جلوگيري از اشاعه ائتلاف توجيه مي کردند. بالاخره در نتيجه تضاد هاي داخلي بين سلاطين و امپراطوران عضو سازمان، و بين منابع طبقات حاکمه آنها، از قدرت اتحاد مقدس کاسته شد، و انقلاب های نیمه اول قرن 19 اروپا، براي هميشه اتحاد مقدس را از هم گسيخت و نابود شد.
ارتجاع Reaction
در مفهوم سياسي اين واژه به معناي مخالفت با پيشرفت اجتماعي، و مبارزه طبقات و اقشار در حال نابودي و زوال عليه جامعه است. در ادامه ساختار های تاریخی اجتماع و مبارزه های مردم، رشد و تکامل تاريخ اجتماعی ایجاد می گردد، و باعث می شود اقشار و طبقاتي که صاحب امتيازات هستند، و با سير آنی و طبیعی جامعه مخالفت می کنند، و مايلند وضع موجود را حفظ نمایند، به نابودي حتمي محکوم مي کند. برده داران، فئودال ها، و سپس سرمايه داران، هر یک در ساختار تاریخ اجتماعی و در دوران تاريخي معين خود، مطابق با سطح رشد نيرو هاي مردمی نابود شدند. اما طبقات ارشد قبیلی براي حفظ منافع استثمار گرانه خود، براي حفظ امتيازات و موجوديت خود، با گذر های تاریخی جامعه در تضاد واقع مي شوند، و با پيشرفت اجتماعي مخالفت مي ورزند، و سدي در راه تکامل جامعه بدل می شوند. بنابر اين ارتجاع يعني دفاع از نظام فرسوده و محکوم به نابودي، يعني مخالفت با ترقي و پيشرفت.
ارتجاع گاه به شکل جبر و اختناق خونين و ترور جمعي توده مردم جلوه گرمي شود، گاه در سيماي افکار و عقايد پوسيده و کهنه با تکيه بر عادات و عقب ماندگي هاي فرهنگي عليه انديشه هاي ترقي خواهانه مبارزه مي کند. ارتجاع به شکل تشديد ستم بر مردم از نظر اقتصادي و سياسي و بر ملت هايي که از حقوق خود محروم شده اند، و يا به شکل سرکوب نهضت انقلابي که جامعه را به جلومي راند ظاهر مي شود. در عصر امپرياليسم در کشور هاي جلو افتاده از نظر صنعتي، فاشيسم و ميليتاريسم جلوه هاي ارتجاع هستند. مرتجع به کسي مي گويند که روش خصمانه اي با هر چه مترقي و نو، بالنده و پيشرو، داشته باشد، و براي حفظ يا احياء مجدد نظام فرسوده و پوسيده يا افکار کهنه و عقب مانده کوشش نمايد.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
آريستوكراسي Aristocratie
اين واژه به معناي اشرافيت است، و معمولا آن قشر و دسته اي را نشان مي دهد، که داراي امتيازات فراوان هستند، از ثروت و نفوذ برخوردارند، صاحب مقامات عاليه هستند، و چه بسا که به اصل و نسب خود نيز براي داشتن و حفظ اين امتيازات مي بالند. در اصل واژه آريستوکراسي، آن قشر بالايي در پايان جامعه کمون اوليه را معين مي کرد، که صاحب درآمد و ثروت شده، يا از اعقاب سران قبيله و فرماندهان و ساير صاحبان نفوذ بودند.
آريستوکراسي يا اشرافيت در دوران جوامع دودماني پدر شاهي و شاه خدایی پیدا مي شود. در جامعه برده داري واژه آريستوکراسي مخصوص ثروتمند ترين خانواده هاي برده دار و صاحب اراضي وسيع بود. در جامعه فئودالي آريستوکرات به اشراف صاحب زمين هاي فراوان و درباريان متنفذ، اعيان و صاحبان مقامات عالي در دستگاه دولتي مي گفتند، که همه اين امتيازات نيز ارثي بود.
نخستين انقلابات بورژوازي منجمله عليه آريستوکراسي متوجه بود، که در بعضي کشورها دست آن ها را از قدرت سياسي کوتاه کرده، و در بسياري ديگر و طبقه استثمارگر بورژوازي و فئودال هاي آريستوکرات به توافق و تفاهم رسيدند، و در حکومت شريک شدند. در جريان تکامل جامعه سرمايه داري، بسياري از آريستوکرات ها خود را با شرايط جديد تطبيق داده، و همه به سرمايه داران بزرگ مبدل شدند. اينک در مباحث اجتماعي لفظ آريستوکرات، به معناي عام قشر فوقاني صاحب امتياز و داراي نفوذ از يک طبقه اجتماعی است که از حقوق و امکانات ويژه برخوردار هستند و یا از سود هاي بسيار کلان انحصاري سهمي مي برند، و از مردم جدا هستند.
استثمار Exploitation
در مباحث اقتصادي و اجتماعي به معناي بهره کشي و معادل فارسي آن ثمر است، واژه استثمار از ريشه استفاده و بهره بردن از کار کس ديگری است. معنی علمي استثمار به دست آوردن مجاني محصول کار يک فرد از جانب فردي، که صاحب خصوصي وسائل توليد است می باشد. در اصطلاح اقتصادي يعني گرفتن محصول کار اضافي، و بعضي اوقات حتي قسمتي از کار لازم، معمولا به هنگام به کار بردن اين اصطلاح مي گويند استثمار فرد از فرد.
استثمار ويژه همه جوامعي است که در آن طبقات متخاصم وجود دارد، افراد يک طبقه، طبقه حاکم که صاحب وسائل توليد هستند، افراد طبقات ديگر را مورد بهره کشي قرار داده، و از ثمره رنج آن ها گنج بر مي دارند. پس علت استثمار عبارتست از مالکيت خصوصي بر وسائل توليد، ولي اشکال استثمار وابسته است، به خصلت آن مناسبات توليدي که در جامعه حاکم است. بهره کشي از فرد ديگر ملازم با وجود بشر نيست، و از آغاز پيدايش جامعه بشري موجود نبوده، و جاوداني نيز نخواهد بود. استثمار در نخستين دوره ساختار های تاریخی اجتماع وجود نداشت، و در مراحل بعدی اين دوران پديد گشت.
پيدايش استثمار معلول عوامل زير بود: تکامل نيرو هاي توليدي که منجر به تقسيم اجتماعي کار، و پيدايش اضافه محصول، و به دنبال آن ها مالکيت خصوصي و تفاوت درآمدها شد. بر اين شالوده تجزيه جامعه به طبقات متناقض پديد گشت، و به جاي جامعه بي طبقه اوليه، طبقات اجتماعي بهره کشان و بهره دهان پديد آمدند. برده داری نخستين دوراني در جامعه بشري بود، که بر شالوده استثمار قرار داشت، و پايه آن را مالکيت کامل برده دار بر وسائل توليد، و برخود توليد کننده يعني برده تشکيل ميداد.
در دوران فئوداليسم پايه استثمار عبارت بود، از مالکيت خصوصي ارباب بر زمين و مالکيت نيمه تمام بر مصرف يا رعيت، که البته اين امر به نسبت کم يا بيش با خصوصيات بسيار متفاوت در کشور هاي مختلف ظهور کرد، و طيف بسيار متنوعي از انواع بهره کشي فئودالي را در ممالک گوناگون با ويژگي هاي خاص به وجود آورد. آخرين دوران متکي به استثمار فرد از فرد دوران سرمايه داريست، که در آن مالکيت خصوصي سرمايه داران وسيله بهره کشي از مردم عادی است، که خود به اصطلاح آزادند و تحت مالکيتي نيستند، ولي نيروي کارشان وسيله استثمار صاحبان سرمايه است. اين ها کارخانه ها، کارگاه ها، معادن و زمين ها و وسائل توليد کشاورزي و بانک ها و وسائل توزيع، حمل و نقل و غيره را در مالکيت خود دارند، و از ثمره کار و دانش مردمی که فاقد وسيله توليدند برخوردار مي شوند.
استثمار موجب مي شود افراد اندکی که در شرایط آریستو کراسی و ارتجاع صاحب وسائل توليد شده اند، ثروتمند شوند، و مردم زیادی که کار و توليد مي کنند، فقیر و محتاج باشند. استثمار مغاير با آزادي و شخصيت بشري و عدالت اجتماعی، منافي با دموکراسي و آزادی و با حقوق بشري است. تمام اين مفاهيم و تعریف انسانی در جوامعي که استثمار حاکم است، نمي تواند کمترين معنايي داشته باشد. تمام هياهوي ايدئولوگ هاي سرمايه داري و مبلغين رژيم هاي عوام فريب، در اين موارد به کلي پوچ و ميان تهي است، زيرا شالوده ظلم اجتماعي و حق کشي، نا برابري و ستمگري، استثمار است.
استثمار خود همزاد جدايي ناپذير سرمايه داري، سودکلاني که سرمايه دار در نتيجه کار کارگر به دست مي آورد، بهره مالکانه يا اجازه زمين که مالک و زميندار از دهقان زحمتکش مي گيرد است. در دانایی نوین براي الغاي استثمار، بايد آگاهی های لازم به مردم رسانیده شود، و این کاری نیست که با نبرد و قهر به سرانجام برسد، بلکه دانش و تخصص ویژه می خواهد.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
استراتژي Strategie
واژه هاي استراتژي در زمينه هاي ديگري جز مباحث سياسي و حزبي مثلا در امور نظامي يا ديپلماتيک و يا کار هاي اقتصادي و غيره استفاده می شود. در امور نظامي اولي به معناي هدف هاي نقشه هاي دورنمايي، مجموعه اي از عمليات وسيع و قاطع براي پيروزي در يک جنگ و دومي به معناي هدف هاي نزديک، اقدامات بلافاصله، عمليات محلي براي پيروزي در يک نبرد مشخص به کار مي رود.
استراتژي عبارتست از تعيين جهت اصلي و مشخصات سیاسی راه و روش و آینده بینی، تدوين نقشه هاي ضروری براي استفاده از ذخائر مستقيم و غير مستقيم نيروهاي اصلي و فرعي سازمان های نوین، تدوين نقشه برای رهبري اقدامات و عمليات سازمان و نيروها. با دانستن از تاریخ و فرهنگ یاد گیری متوجه می شویم، در قرن نو باید استراتژیها خیلی سریع به روز شود، در گذشته چنین نبود و یک سازمان استراتژی کوتاه مدت و بلند مدت غیر قابل تغییر و بروز شدن داشت.
تاكتيك Tactique
تاکتيک جزئي و قسمتي از استراتژي و کاملا تابع وظايف استراتژيکی است، و دوران کوتاهي را در درون يک مرحله استراتژيک در بر مي گيرد. هدف هاي مشخص و نزديک تر و محدود تر را در نظر دارد، به اشکال مشخص مبارزه در شرايط مشخص مربوط است، هدفش به دست آوردن سنگري در اين يا آن نبرد، پيشروي در اين يا آن زمينه، اجراي موفقيت آميز اين يا آن عمل و اقدام مشخص، عقب راندن دشمن از اين يا آن موضع است.
همه اينها با در نظر داشتن هدف اصولي استراتژيک، و به خاطر خدمت به آن هدف و براي رسيدن به آن است. البته اوضاع سياسي و اقتصادي و اجتماعي همواره در تکامل و تغيير است، و اين تحولات به سرعت نيز انجام مي پذيرد، و در مبازه های نوین جزر و مد پديد مي گردد، تغيير و تحول اشکال و روش ها و متد هاي نوین تاکتيکي اجتناب ناپذير و براي تامين موفقيت ضروريست. مراحل و اسلوب ها، اشکال سازماني و صور مبارزه، تحلیل ها و شعار هاي تاکتيکي بايد طوري تعيين گردد، که بتوان به هدف استراتژيک رسيد.
استعمار Colonisation
مشروح در استعمار و امپریالیسم.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
دزدسالاری یا کلپتوکراسی
اصطلاح دُزدسالاری یا کلپتوکراسی به دولتی اشاره دارد، که عامه مردم را فدای افزایش ثروت و قدرت سیاسی شخصی طبقه حاکم میکند. دزدسالاری معمولاً با اختلاس در بودجههای دولتی همراه است.
دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ میدهد. کشورهایی که اقتصادشان بیشتر برپایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی میچرخد.
اثرات دزدسالاری ــ حکومت دزدسالار تأثیر بسیار نامطلوبی در اقتصادسیاسی و حقوق مدنی میگذارد، و باعث الگو برداری طبقات مختلف اجتماع از روسا و رهبران دزدسالار و سرایت فساد به سایر طبقات اجتماع نیز میشود. واقعیت این است که در دنیای امروز فساد مالی میتواند از حاکمان دزدسالار یک کشور به مردم آن سرایت کند، و به عنوان هنجاری اجتماعی رواج یافته و نهادینه شود. به طوری که قشرها اجتماع از آنجا که میبینند حاکمان دولت غرق در فساد مالی هستند، به فکر سوء استفاده از موقعیتهای شخصی یا اداری خود میافتند.
چون حکومتهای دزدسالار با روشهای پولشوئی یا سوء استفاده از ثروتهای عمومی یا وجوه حاصل از پرداختهای شهروندان، پول اختلاس میکنند، در نتیجه «رفاه» در زندگی شهروندان دچار تزلزل میشود. علاوه بر این، چون پولی که دزدسالاران سرقت میکنند، اغلب از بودجهای است که برای امکانات عمومی مانند ساختن بیمارستانها، مدارس، جادهها، پارکها و مانند آن اختصاص یافته است. این سرقت باعث کاهش رفاه عمومی میشود. دزدسالاران معمولاً (ولی نه همیشه) از دیکتاتورها هستند.
دزد سالاری فردی ــ برخی از دیکتاتورها و سران حکومتهای دزدسالار، بودجههای عمومی را به طور پنهانی به حسابهای بانکی شخصی محرمانه خود در کشورهای بیگانه منتقل میکنند، تا در صورت از دست دادن قدرت، در خارج از کشور به خوشگذرانیهای خود ادامه دهند.
انواع فسادها در رابطه دزدسالاری ــ رشوهخواری، دوستگماری، تقلب انتخاباتی، اختلاس قانونی، خویشاوندسالاری زیرسبیلی، زرسالاری، رسوایی سیاسی.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
آنارکو سندیکالیسم
آنارکو- سندیکالیسم در پایان سده نوزدهم پدید آمد، و پلی بود میان آنارشیسم و جنبش اتحادیه کارگری. این جنبش در اصل میان پیروان باکونین ریشه گرفت، که از اندیشههای باکونین رویگردان شده بودند. آنها اتحادیههای کارگری را همچون وسیله مبارزه طبقه کارگر و همچنین نهاد اساسی جامعه پس از انقلاب برگزیدند.
جریانی در اندیشه اجتماعی است، که پیروانش خواهانِ الغایِ انحصارهایِ اقتصادی جامعه، و همهِ نهادهایِ قهرآمیزِ سیاسی و اجتماعی هستند. به جایِ سیستم سرمایهداری، خواهانِ تشکیلِ اجتماعی از همهِ نیروهایِ تولیدکننده، بر اساسِ کارِ تعاونی هستند، که یگانه هدفش، رفعِ نیازهایِ ضروریِ هر یک از اعضایِ اجتماع خواهد بود.
در فرانسه این جنبش از میان سندیکالیسم انقلابی آغاز شد، فرناند پلوتیرکه سازمان دهنده و نظریهپرداز جنبش کارگری بود، از مارکسیسم بریده و به آنارشیسم گرویده بود. وی از ترورهای ناکام آنارشیستها اواخر قرن نوزده سرخورده بود، بر آن شد از اتحادیههای کارگری برای برانداختن کامل سرمایهداری استفاده کرد.
جنبش آنارکو- سندیکالیسم در جنبشهای اتحادیه کارگری در اروپا و آمریکا رخنه کرد، ولی در اسپانیا چهره آنارشیستی به خود گرفت. در انگلستان و فرانسه با مخالفت اتحادیههای کارگری موجود روبرو شد.
آنان به جایِ ملت دولتهایِ کنونی، با تشکیلاتِ سیاسی و بروکراتیکِ عاری از زندهگییِشان، آرزویِ فدراسیونی از انجمنهایِ آزاد در سر دارند، که در تداخلِ خواستههایِ اقتصادی و اجتماعی، به یکدیگر محدود شوند، و امورِشان را با توافقِ دوجانبه و قراردادِ آزادانه به سامان رسانند.
هر کس تکاملِ اقتصادی و سیاسیِ سیستمهایِ اجتماعی را ژرفنگرانه مطالعه کند، در خواهد یافت، که این اهداف از اندیشههایِ آرمانیِ معدودی بدعتگذارِ خیالپرداز بر نیآمده، بلکه نتیجه منطقی بررسیِ عمیقِ کژیهایِ موجودِ اجتماعی است.
امید برای آینده
سوم خرداد روز آزاد سازی خرمشهر گرامی باشد، تصویر شماره 7264.
تاریخ ایران انباشته از جنگهای دفاعی است، جنگهایی که در نهایت به این جغرافیای کنونی ختم شد. امید است آینده انباشته از پیشرفتهای دانش و بینش و سیاست داشته باشیم، تا از بروز جنگهای ناخواسته جلوگیری شود.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
تعریف کوتاه از بورژوازی
بورژوازی واژه فارسی است
بمنظور تحلیل داده های خبری و تاریخی و سیاسی، ابتدا باید واژه ها را شناخت، تا بتوان درست کار کرد. واژه بورژوازی خیلی زیاد در سیاست و اجتماع استفاده میشود، بهمین جهت باید آنرا بخوبی شناخت. حاکمیت طبقه اجتماعی بورژوا را بورژوازی گویند، بسیاری بورژوازی را پدیده ای جدید میدانند.
در تاریخ ایران به برج نشینها برجوای یا قلعه نشین میگفتند، درون دژ و قلعه طبقات بالای اجتماعی و خانها و اربابها و دهقانان و افسران بودند، و هر گروه کاری محله های خود را داشتند. بیرون قلعه کوچیها و بنده ها بودند، این فرهنگ بود و باش بستر اجتماعی، از ایران به اروپا و روم رفت، و همچنان تا قرون جدید ادامه داشت.
در قرون جدید و بویژه قرنهای نوزده و بیست، در تعلیل و تحلیل های سیاسی و اجتماعی، بورژوا به طبقه ثروتمند جامعه گفته شد. در تحلیل های اجتماعی و سیاسی تارنمای ارگ ایران، بورژوازی مرحله پیشرفته تری از فئودالی یا ارباب و بندگی حساب میشود. بورژوازی مانند تمام مراحل تمدن، رشد و تکامل و دوره های خود را دارد.
معمولاً قلعه نشینان درس خوانده و با سواد بودند، و در حرفه ای خودشان صاحب امتیاز، مردم بیرون قلعه سواد نداشتند، و برای کارهای ساده مختلف بودند. تخصصی بودن قلعه نشینان، باعث میشد توانایی بیشتر اجتماعی داشته باشند، و به فرزندان خود منتقل کنند. خارج قلعه نشینان فاقد این توانایی بودند، و خودبخود نسل ضعیفتر ذهنی و کاری و مالی داشتند.
در تاریخ همیشه آغاز قیامهای مردمی توسط خارج قلعه ایها بود، و خیلی زود مدیریت قیام توسط بخش قلعه نشین مصادره میشد. سپس با ترفندی قلعه نشین حاکم را کنار میزدند، و قلعه نشین دیگری را جای او می گذاشتند. به این ترتیب باعث سرکوب و سرخوردگی خارج قلعه ایها، و ماندگاری قلعه نشین یا بورژوازی میشد.
پرسش از عموم: آیا میتوانید در این زمان، قلعه نشین و خارج قلعه ای را مثال بزنید؟
عکس تاریخی یک آرایشگر در مشهد حدود 1320 خورشیدی، عکس شماره 1246.
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
محافظه کاری
یک واژه کلی برای جهان بینیهای سیاسی و اجتماعی و مذهبی است، که هدف اصلی آن نگهداری جامعه و سنتها و ارزشهای موجود است. محافظه کاری بر قداست سنتها، مالکیت، خانواده، مذهب، دولت و دیگر نهادهای جا افتاده و قدیمی تأکید دارد. محافظه کاری به صورت عمدهای در تضاد با مسلکهای رادیکال تعریف میشود.
یکپارچگی و اعتقاد به اصل اختیار انسانی یا لیبرتاریانیزم و سنتگرایی سه شکل اصلی از محافظه کاری است. محافظه کاری دو گرایش عمده محافظه کاری در برابر ارزشها، و محافظه کاری در برابر ساختارها دارد. محافظه کاری بیشتر متکی بر آداب و رسوم و مذهب و اقتدار است، از این رو در ایالات متحده آمریکا و کشورهای دیگر واژه محافظه کاری نو رایج شده است.
در اروپای کنونی نیز گرایش به سمت برگشت به ارزشهای کهنه، مانند کوشش و تلاش و اطاعت و میهن پرستی در گفتگوهای اجتماعی و در زمینه های فرهنگ و سیاست دیده میشود. در دوره جمهوری وایمار آلمان تعدادی از روشنفکران، اندیشه های محافظه کاری ملی و نازیسم را با هم پیوند دادند، و آنها را هماهنگ ساختند، و این را انقلاب در محافظه کاری گفتند.
محافظه کاری شیوه سیاسی دارای بنیاد فلسفی معینی نیست، بلکه در دورههای معین تاریخ و قارهها تعریفهای متفاوت شده است. محافظه کاری مذهبی از نگاه دورهها و اشکال مذهب متفاوت است، مثلاً فرامونتاریزم شکلی از محافظه کاری کلیسای کاتولیک در سده ۱۹ است.
رادیکال و رادیکالیسم
تصویر مجسمه رستم و سهراب در آرامگاه فردوسی مشهد، عکس شماره 9738.
رادیکال بمفهوم و معنای اصل و ریشه است، در علوم اجتماعی و سیاسی به اندیشه هایی گویند، که اقداماتی تند و سخت و ریشه ای و دگرگونیهای بنیادی در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را خواهانند. گرایش به رادیکال را رادیکال گرایی یا رادیکالیسم گویند، به معنای پیگیری و طرفداری از دگرگونیهای بنیادی جامعه و نهادهای اجتماعی موجود.
این واژه از نیمه قرن نوزده وارد علوم سیاسی شد، در سالهای اخیر به مرتجعان و بنیادگرایی های راست در راست افراطی، و چپ در نوع افراطی از دینی و کمونیستی و سرمایه داری رادیکال میگویند. این نوع رادیکال و رادیکالیسم دلالت بر هر فکر و عمل سیاسی و اجتماعی است، که خواستار دگرگونیهای بیدرنگ و ژرف در نهادهای موجود است.
تصویر چند تاج، عکس شماره 7399.
#پادشاهی_انتخابی نوعی سیستم حکومتی سلطنتی است، که مقام شاه در آن موروثی نیست، و #سلطنت به طور معمول به خانواده منتقل نمیشود، بلکه سلطنت مانند کشورهای جمهوری، از طریق تأیید صلاحیت نامزد و انتخابات به نفر بعد انتقال مییابد. این شیوه پادشاهی بالاترین سطح #دموکراسی_سلطنتی است، حکومت #اشکانیان پادشاهی انتخابی بود. در حال حاضر جهان، کشورهای #واتیکان و #مالزی و #کامبوج دارای پادشاهی انتخابی هستند.
تصویر نشان آنارشیستی، عکس شماره 7401.
#اقتدارگریزی یا #آنارشیسم یک فلسفه و #جنبش_سیاسی است، که با انحصار طلبی در قدرت مخالف است، و همه شکلهای اجبار و سلسله مراتب و اقتدار مرکزی را رد میکند. آنارشیسم خواستار از بین بردن #قدرت_رهبری #سرمایه_داری است، و به نظر آن تمامی دولتهای تک حزبی نامطلوب و غیر ضروری و مضر میباشند، و خواهان برچیدن #مالکیت_خصوصی و جمعی کالاها و خدمات هستند. در تاریخ ایران همیشه بخشهایی اقتدار گریز اداره میشدند.
……………
برچسبها: فرهنگ واژهها, تعریف واژهها, واژههای سیاسی, واژههای راهبردی, اتحاد مقدس, دزدسالاری کلپتوکراسی, آنارکو سندیکالیسم, جنبش آنارکو, محافظه کاری, رادیکال رادیکالیسم.
هشتگها: #واژهها.
………….
فرهنگ تعریف واژههای سیاسی راهبردی
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
……………………….
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
ــ از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها، در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.