Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

تاریخ تواناییهای مردم در ایران
      همیشه ما در تاریخ خوانده ایم،  که این پادشاه آمد و آن یکی رفت،  اما هرگز دلایل آنرا پیگیر نشدیم،  یا نخواستند پیگیر بشویم،  فقط با دروغ و دونگ گفته اند،  مثلاً هخامنشیان را اسکندر مقدونی از یونان آمد و برداشت،  و هرگز نخواستند فکر کنیم پس مردم کجای این قضایای تاریخی بودند،  درصورتیکه اصل مردم هستند.  آنها با در واقع سیستم تاریخ نویسی غرب استعماری تمام تلاش خودش را کرده،  که در تاریخ نویسی مردم فراموش شوند،  و مردم نتوانند خود و قدرت خود را در طول تاریخ بشناسند و بدانند.  در این صفحه سعی می کنم،  در فرصت هایی به این موارد بپردازم.
   توجه و مهم:  این وبلاگ برای افرادی است،  که در علم جستجوگر و کنشگر هستند،  برای افراد واکنشگرا نیست. 
تاریخ تواناییهای مردم در ایران
تصویر سنگ نگاره ای از تخت جمشید،  عکس شماره ۳۵۱۶.
تاریخ تواناییهای مردم در ایران
لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است،  عکس شماره ۱۶۱۶.
برگه ۴۹۲ بهار ۱۳۹۶ پیوست تاریخ مدنی و اجتماعی ایران است.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
…..
اشتباهی که همه خواهند سوخت
      متن زیر نامه ای از جانب ایران دوستان است،  که به رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،  برای توهین و تحقیر نمادهای ملی و شاهنامه در شبکه نسیم نوشته شده است.  البته این نامه لحن ملایم دارد.  بارها توسط من و یا دیگر هموطنان،  متن در نشریات یا نامه به صدا و سیما برای اهانت های متعدد قبلی نوشته شده،  که تاکنون کارساز نبوده،  امیدوارم این یکی کار ساز باشد.
   مهم:  در زمانی که جهان در رقابت شدید،  برای نفت و گاز و آب و سرمایه است،  دشمنان تاریخی ایران می خواهند،  با از بین بردن هویت و تاریخ ایران،  بلکه بتوانند ایرانی را شکست دهند،  و کشور و منابع را از زیر پای ملت بیرون بکشند.  بهتر است مقامات ایران به این مهم توجه کنند،  هویت دینی و شیعه ایران،  در هویت ملی ایرانی نهفته است،  جدا کردن این دو خطرناک است.  عدم دقت در این مورد،  و عدم دقت از نفوذ ستون پنجم نرم کشورهای دشمن منطقه و جهان در ایران،  ممکن است باعث صدمه های غیر قابل جبران شود،  اشتباهی که همه در آن خواهند سوخت.
   ــ  عزیزان ایران دوست،  و نگران ایران و آینده ایران،  نامه زیر را امضا می کنم،  و امیدوارم شما نیز چنین کنید.
  متن نامه جمعی از ایران دوستان
  نامه سرگشاده جمعی از ایراندوستان
به رییس شبکه نسیم و رییس صداوسیما
جریان تأمل‌برانگیز توهین و تحقیر نمادهای ملی در شبکه نسیم سیما، تعمد یا ناآگاهی؟
چندی است تحرکات مشکوک ضد هویت ایرانی،  به طور پی در پی مشاهده می‌شود که چرایی آن جای پرسش بسیاری را برای افکار عمومی ملت ایران به همراه داشته است.
در برنامه دوشنبه شب (١٩ تیر ١٣٩۶) خندوانه، خنداننده شو، با دستاویز خنداندن مخاطب، فردی به نام سیده زینب موسوی با واژگانی بسیار رکیک و زشت، آزادانه به تمسخر علنی هویت ایرانی، شاهنامه فردوسی، تحقیر ایرانیان، ریشخند به داستان رستم و سهراب و… پرداخت که سبب خشم و ناراحتی اقشار مختلف ملت ایران شد.
به راستی خنداندن بینندگان تلویزیونی به چه قیمتی؟
به قیمت پایمال کردن و "خودتحقیری" یادمان‌های چند هزارساله نیاکانمان؟
به راستی از شورای سیاستگذاری صدا و سیما به طور عام و مسئولان شبکه نسیم باید پرسید، تکرار چندین باره توهین و تحقیر فرهنگ ایرانی و شاهنامه فردوسی در برنامه‌های پربیننده اجتماعی، خدمت به واقعیت هویتی تاریخی به نام "ایران" است یا خدمت به همسایگان آزمندی که در چند روز گذشته حتی بر "سیمرغ، اسطوره ایرانی منطق‌الطیر عطار نیشابوری" نیز چنگ انداخته‌اند و پیش‌تر "تار ایرانی"، "چوگان ایرانی" و حتی "ورزش زورخانه ایرانی" را هم از آن خود اعلام کرده‌اند؟
به راستی خطای برنامه‌ای که مجری آن همواره از کاربرد واژه "ملت" ایران، خودداری می‌کند و در عوض برای مهمانان کرد و آذری، بر واژه‌های مشکوک "ملت ک…"، "ملت ت…" تاکید می‌کند، سهوی است؟
در حالی که در ایران، شوربختانه هیچ نهاد رسمی ویژه اختصاصی به عنوان متولی حراست از وحدت ملی و هویت جمعی ایرانی، وجود ندارد؛ هر روز ابعاد مختلفی از توهین‌های آشکار و پنهان ضد هویت ملی و تمامیت ارضی ایرانی را در عرصه های مختلف سیاسی، دانشگاهی، فرهنگی، هنری و حتی ورزشی شاهد هستیم:
  ١  فحاشی و تمسخر علنی به کوروش (ذوالقرنین سوره کهف قرآن مجید).
  ٢–    فحاشی به فرهنگ و تاریخ ایران باستان.
  ٣–    بسترسازی تجزیه زبانی- قومی ملت یگانه ایران و ملت خطاب کردن هر یک از اقوام ایران برای هدف نهایی تجزیه کشور.
  ۴–    توهین و تحقیر زبان ملی فارسی.
  ۵–    توهین و تمسخر اثر جهانی شاهنامه و فردوسی بزرگ.
  ۶–    انتقاد از پایبندی به تمامیت ارضی و حفظ خاک میهن.
  ٧  –  توهین و انگ نژادپرستی و تحقیر میهن‌پرستی (صرفا برای ایرانیان و نه مردم دیگر کشورهای جهان).
  ٨–    نامگذاری یک سگ به نام "ک..ش" توسط امیرمهدی ژوله و مهران مدیری در سریال عطسه.
  ٩  –  پیشنهاد بیشرمانه جایزه‌گذاری برای کسی که بر روی تخت جمشید یادگاری بنویسد در برنامه پربیننده "دورهمی".
  ١٠–    راه‌اندازی کارخانه خیارشور در حریم درجه ١ پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ.
  ١١  –  احداث کارخانه رب گوجه‌فرنگی در حریم درجه ١ آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد و….
حال پرسش این است که چرا هر کسی هر مشکل و انتقادی به جامعه ایرانی دارد،  و می‌خواهد قیافه روشنفکری یا جهان‌وطنی به خود بگیرد،  فقط از ایران،  کوروش بزرگ،  شاهنامه یا به طور کلی از تمدن پیش از اسلام ایران مایه می‌گذارد؟
مگر جز این است که ویژگی مهم شاهنامه فردوسی و داستان‌هایش،  پایبندی به تاریخ و فرهنگ و آداب و رسوم و مذهب و زبان ملی ایرانی است و این‌هاست که دو نیمه هویتی مذهبی و ملی ایرانیان را در طول هزاره‌ها از نابودی و اضمحلال دور ساخته است؟
تردیدی نیست که دشمنان آشکار و پنهان ایران هم به خوبی می‌دانند،  که ایران را فقط در صورتی می‌توانند از پای بیندازند که ملات پیونددهنده ملت یعنی "هویت مذهبی و هویت ملی" را تضعیف کنند.
به راستی آیا با حذف تاریخ پیش از اسلام یا پس از اسلام،  جامعه ایرانی تغییری در واقعیت‌ های ضبط و ثبت شده در تاریخ به وجود خواهد آمد؟
نکته بسیار قابل توجه این است،  که چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم،  شاهنامه فردوسی و تاریخ ایران باستان،  همچون تاریخ پس از اسلام ایران،  بخشی از هویت ملی جامعه ایرانی را شکل داده است،  و ایرانستیزان،  با هر پوششی،  فراموش نکنند،  که نمادهای تاریخ و فرهنگ این سرزمین،  و به ویژه شاهنامه سترگ فردوسی،  بخشی تفکیک‌ناپذیر از هویت ملی همه ایرانیان هستند،  که با تمسخر و تحقیر و انکار و تخریب و تحریف و…،  زدودنی نیست.
لذا اینجانبان از اقشار مختلف ملت ایران،  خواستار برخورد قاطع مسوولان،  با دست اندرکاران برنامه خنداننده شو و خندوانه به دلیل توهین مکرر و آشکار به نمادهای ملی و هویتی "ملت" یکپارچه ایران هستیم.
   امضاکنندگان نام و نام خانوادگی، شغل (در صورت تمایل) و شهر خود را برای افزودن، به @parizadamir امیر پریزاد ارسال نمایند.
   توجه:  وقتی این نامه را می خوانید،  اگر زمان آن گذشته باشد،  در هر صورت باید همیشه در دفاع از هویت و آب و خاک و مردم ایران در صحنه باشید،  و مراقب ترفندها و اغفال های دشمنان ایران و ایرانی باشید.
تاریخ کهن ایران و کتاب های درسی
جای خالی ۷ هزار سال تاریخ کهن ایران در کتاب های درسی
      اگر می خواهیم در میان ملل و در هزاره سوم جایگاهی داشته باشیم,  ناگزیریم که کودکان و نوجوانان را با پیشینه فرهنگی و تمدن ایران آشنا کنیم, چرا که هیچ کاری مهم تر از احیای غرور ملی به پشتوانه سهم انکارناپذیر ایرانیان در تمدن بشری نیست
      اگر می خواهیم در میان ملل و در هزاره سوم جایگاهی داشته باشیم، ناگزیریم که از دوره کودکی و نوجوانی روی فرزندانمان کار جدی درباره پیشینه فرهنگی و تمدنی ایران صورت بدهیم. و هیچ کاری مهمتر از احیای غرور ملی به پشتوانه سهم انکارناپذیر ایرانیان در تمدن بشری نیست.
      نسل جدید به ویژه دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی از ایرانی بودن خود احساس غرور نمی کنند و از طرفی در عصر جهانی شدن، فرهنگ‌های بومی توسط امواج قهار ارتباطی و دیجیتالی درنوردیده می‌شوند و این برای کشور در حال توسعه ای چون ایران یک زنگ خطر است. نهادهایی همچون آموزش و پرورش و صداوسیما بدلیل گستردگی تأثیر و نفوذی که در کشور دارند باید از طریق کتابهای درسی و تولید برنامه های آموزشی و فرهنگی نسل جدید را با گذشته غرور آفرین کشورمان آشنا کنند که متاسفانه از هر دوطرف با کم کاری مواجه بوده ایم.
      نسل جدید ما به ویژه دانش‌آموزان ابتدایی و راهنمایی در حالی از سالی به سال دیگر و از پایه‌ای به پایه دیگر می‌روند که تصویری منطقی‌ و شایسته از دیرینه تمدنی و فرهنگی ایران در ذهن ندارند. امروز در مدارس کشورمان دانش آموزانی داریم که بیش از چند بار با خانواده به آنتالیا و دوبی سفر کرده اند اما هنوز تخت جمشید و بیستون را ندیده اند و با مشاهیر فرهنگ و ادب ایران بیگانه اند.
      ما کشوری هستیم با هفت هزارسال تاریخ و فرهنگ ثبت شده و شکوه فرهنگی که پیش و پس از اسلام سراسر درخشندگی و افتخار آفرینی است. اما همه این‌ها نتوانسته در دانش‌آموزان مدارس احساس غرور بیافریند. توجه کنید که ما باید بدون درافتادن به ورطه افراط و تفریط و درجا زدن در افتخارات گذشته، از دستاوردهای پیشینیان، چراغ راه و موتور محرکی برای بازسازی حال و آینده کشورمان بسازیم. از طرفی سن نوجوانی و جوانی دانش آموزان، به راحتی این امکان را به ما می دهد که احساسات، عواطف و هیجانات آن‌ها را در مسیر سازگار با توسعه هدایت کرد.
       کشورهایی که نیمی از تاریخ مارا هم ندارند، آنچنان هنرمندانه عظمتی از کشور خود در افکار عمومی کودکان و نوجوانان خود ساخته اند که در باور نمی گنجد. متأسفانه آموزش و پرورش به این جنبه بسیار بی توجه است. من تا به حال حتی یک بار در نطق‌ها و سیاست‌های بالا به پایین وزارت آموزش و پرورش ندیدم و نشنیدم که به این جنبه بپردازند. رسول‌اکرم فرموده‌اند: دوست داشتن وطن نشانه ایمان است و امام علی‌(ع) در فرمان حکومتی خود به مالک اشتر تأکید دارند که به سنت ها و مواریث حسنه گذشته مردم احترام بگذارد و با آنها در نیفتد.
      با کمال تأسف کتب درسی مدارس تقریبا فاقد کمترین اشاراتی به جنبه های پرشکوه تمدنی ایران و ایرانیان و سهم غیرقابل انکار اندیشه ایرانی در زندگی بشر است و سایر بخشهای فرهنگی و رسانه ملی و به عنوان یک کارشناس در پاسخ به این کم لطفی و بی‌توجهی، از خانواده‌ ها و اولیا می‌خواهم تا برای ساختن آینده ای با شکوه، خودشان دست به کار شوند.
      در تمام عالم تنها ایرانیان بوده‌اند که توانسته اند چهار هزار و پانصد سال پیش چشم مصنوعی بسازند. پدیده‌ای که تا سال ۲۰۰۸ هنوز نظیر نداشته‌است.
      هر ایرانی به خود می بالد وقتی بداند نیروی دریایی سپاه ایران در عصر هخامنشیان مجهز به رادار و سیستم مکان یاب بوده یا اینکه بیشتر فرضیه های نیوتن و دکارت درباره فرضیه نور و انعکاس و انکسار آن از ابن سینا، ابن هیثم و ابوالحسن فارسی است. سیمون استون ریاضیدان بلژیکی در سال ۹۶۴ در کتابی کسرهای اعشاری را تشریح کرده که تا حدود چهارصد سال دانشمندان تصور می کردند او اولین کسی است که به این مقوله پرداخته تا اینکه "پل لوکی" دانشمند آلمانی در سال ۱۳۲۷ اعلام می کند که ۱۶۰ سال پیش از سیمون استون، "غیاث الدین جمشید کاشانی" در شهر سمرقند در کتابش با عنوان مفتاح الحساب به تعریف کسور اعشاری و کاربرد این کسرها پرداخته است. نمونه های این پیشگامی ایرانیان در علم و ادب و فرهنگ بسیار است. ایرانیان چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بیش از سیصد اختراع، ابداع و خدمت بزرگ به بشریت را منحصرا در کارنامه خود ثبت کرده‌اند اما پرسش اینجاست که چرا در کتابهای درسی انعکاسی از این همه درخشش‌ به چشم نمی خورد تا نسل جدید را به وجد ‌آورد که به ایرانی بودن خود ببالند و به این مسیر ادامه دهند.
       در واقع ما به اپیدمی غرور ملی در کشور نیاز داریم که تولید کتاب و محصولات رسانه ای بسیار موثر است. کسانی که پرداختن به این قبیل موضوعات را مسائلی از جنس احساسات و هیجانات گذرا توصیف می کنند فراموش نکنند که برای توسعه یافتگی، برانگیختگی فعالانه احساسات ملی و علاقه و عشق به وطن یک مؤلفه مهم در ساختن آینده است. چگونه می توان از نسلی که با سردرگمی هویتی مواجه است، انتظار دل دادن به آینده کشورش را داشت؟
      بی‌تردید اگر پیوند جوانان بویژه دانش‌آموزان با گذشته درخشان تاریخی و فرهنگی خود قطع شده یا کمرنگ شود، در عصر جهانی شده امروز حرفی برای گفتن نخواهیم داشت. جای تأسف است که امروز از کشورهای همسایه گرفته تا قطب‌های سینمایی جهان می‌کوشند تا با به عاریت گرفتن شخصیت ها و افتخارات گذشته ایران، برای خود شکوهی کاذب خلق کرده و کشورهایشان را در چشم نسل نوپا و نوجوان خود بزرگ و تاریخی معرفی کنند تا از این طریق بتوانند غرور ملی در بچه‌های خود تولید کنند.
      از یک منظر متفاوت می توان ادعا کرد که ساخت فیلمهایی همچون سیصد، سندی بر شکوه انکارناپذیر تمدن ایران است چراکه بزرگترین قطب صنعت سینمای جهان -هالیوود- این همه بودجه صرف می کند که از وزن و اعتبار پیشینه فرهنگی ما بکاهد و همین شکوه فرهنگ ما را ثابت می کند.
       یک کشور اروپایی تکه سنگی از یک بنای تاریخی کشورشان را که متعلق به یک بنای سیصد ساله بوده را در قابی شیشه ای آنچنان تبلیغ کردند که تا مدتها در معرض دید مردم آن کشور قرار گرفت حال آنکه ما بیش از پانصد بنای تاریخی و آثاری با قدمت چند هزار ساله داریم و نظام آموزش رسمی ما هرگز نمی خواهد اینها را ببیند.
      از منظر منافع ملی باید نگران بود که در عصر جهانی شدن، فرهنگ‌های بومی توسط امواج قهار ارتباطی و دیجیتالی درنوردیده می‌شوند و این برای کشورهای در حال توسعه یک زنگ خطر است. لذا ناگزیریم که بدون تعصب، شکوه تمدن ایران را با تمام فراز و فرودهایش در پیش چشم فرزندانمان آنگونه که هست جلوه دهیم و به بازسازی غرور ملی و ایرانی در دانش‌آموزان کمک کنیم.
      امروز نسل نوجوان و جوان ایرانی گرایش بیشتری به جلوه های فرهنگ آمریکایی نشان می دهد که تمام قد، در شبکه‌های رسانه‌ای و ماهواره‌ای و با تمام ابزارهای الکترونیکی و نرم‌افزاری ذائقه سربازان آینده ایران را نشانه گرفته‌ و اگر در انتقال و بازآفرینی ارزش‌های ملی تعلل بورزیم، از همراهی نسل آینده ایرانی محروم خواهیم ماند.
مرتضی نظری،  کارشناس آموزش و توسعه،  منبع:  آفتاب آنلاین
کشفی دیگر از تاریخ کهن ایران
      باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی موفق به کشف بقایای یک بنای عظیم در تخت جمشید شده اند،  آنها احتمال می دهند،  که این بنا کاربری مذهبی داشته و با پشتوانه حکومت در دوره کوروش هخامنشی ساخته شده باشد.  علیرضا عسگری سرپرست هیات کاوش و باستان شناسی در شهر پارسه گفت: مطالعات شهر پارسه از مدتی پیش آغاز شده است،  و در کاوش های فصل پنجم آن،  در حریم درجه یک و سمت شمال غربی شهر پارسه، یک بنای بزرگ که به احتمال زیاد در دوره کوروش هخامنشی ساخته شده کشف شد.  این بنا آجرهای لعاب دار رنگی دارد،  که با موتیف نقش حیوانات اسطوره ای همراه است.
      عسگری بیان کرد: این بنا در شهر پارسه یعنی شهری که توسط داریوش هخامنشی بنیان گذاشته،  واقع شده است،  اما به نظر می رسد زمان ساخت بنا متعلق به دوره کوروش هخامنشی بوده باشد،  چون نقش مایه های به کار رفته در آجرهای لعاب دار بنا،  شبیه به نقش مایه هایی است،  که در بابل و بین النهرین نیز وجود دارند.
      عسگری ادامه داد:  کوروش در سال ۵۳۹ قبل از میلاد،  بابل را فتح کرد و احتمالاً تعدادی از هنرمندان که در بابل مستقر بودند،  به منطقه فارس کوچانده شده و این بنا را در این مکان ساخته اند.
      وی ادامه داد:  از سال ۵۲۱ قبل از میلاد که داریوش یکم به قدرت رسید،  تا سال ۴۸۶ قبل از میلاد که خشایارشاه روی تخت سلطنت نشست،  تغییر و تحولات مذهبی زیادی انجام شد،  و حضور بابلی ها در شهر پارسه از این دیدگاه پرسش برانگیز است،  که آیا هخامنشیان با تعامل مذهبی جامعه کاهنان بابلی در دوره داریوش مواجه بوده اند یا خیر.
      عسگری درباره ابعاد این بنا توضیح داد:  این بنا در ابعاد ۳۳ در ۳۳ متر با دیوارهایی به پهنای ۱۰ متر و هزاران آجر،  که تمام نمای بیرونی آن دارای آجر لعاب دار است،  و در داخل آن نیز اتاقی به ابعاد ۱۰ در ۱۰ متر وجود دارد.  پس از ۵ سال مطالعه و کاوش، با کشف خط میخی بابلی آکدی و مطالعه نقوش سمبل های ایزدان بابل در بنا متوجه شدیم،  که این بنا متعلق به آغاز دوره هخامنشی است،  که تاکنون در شهر پارسه ناشناخته مانده بود.
      سرپرست هیات کاوش و باستان شناسی در شهر پارسه ادامه داد:  برنامه مطالعات این فصل از کاوش ها تا چند روز دیگر به پایان می رسد،  منتها با توجه به اشیای باقی مانده از این کاوش،  مطالعات همچنان ادامه دارد،  تا بدانیم این بنا حکومتی است یا مذهبی،  اما تردیدی در این وجود ندارد،  که بسیار بزرگ بوده و برای ساخت آن به پشتوانه حکومتی احتیاج داشته است.  با این حال می تواند یک بنای مذهبی از دوره هخامنشی نیز باشد.
      وی درباره بقایای به جا مانده از این بنا گفت:  سازه های معماری متعددی از بنا به جا مانده،  که بیشتر آنها آجرهای لعاب دار و یک کتیبه میخی است،  که در موزه تخت جمشید نگهداری می شوند.  این بنا یک بنای بزرگ حکومتی است،  که تا به حال به دست آمده و در معماری آن به صورت گسترده از آجر به جای سنگ استفاده شده،  و زمان ساخت آن نیز در دوره کوروش بوده است.
      وی به یکی از شگفتی های معماری در این بنا اشاره کرد و گفت:  از ملات اندود قیر در بین آجرهای ساختمان به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت در بخش فندانسیون آن استفاده شده است.  امیدواریم به دلیل اهمیتی که این بنا در تاریخ ایران دارد همچنان بتوانیم کارهای مطالعاتی آن را در سال های آینده ادامه دهیم.  بسیاری از بخش های تخت جمشید هنوز مطالعه نشده،  و به حفاظت جدی نیاز دارد چون هنوز آثار ناشناخته بسیاری در آن باقی مانده است.
      وی تصریح کرد:  از چند سال پیش تیم مشترک ایران و ایتالیا به سرپرستی من و دکتر پی یر فرانچسکو کالیری از دانشگاه بولونیای ایتالیا برنامه مطالعاتی شهر پارسه را انجام می دهیم،  که در این بین پژوهشکده میراث فرهنگی، بنیاد پژوهشی پارسه – پاسارگاد با ما همکاری کردند،  و اداره میراث فرهنگی استان فارس نیز به حمایت از ما برخاستند.  منبع اینترنت.
جنگ نرم آرام
       در سیستم آموزشی،  آموزش کار گروهی وجود ندارد،  و بهمین ترتیب عدم توانایی کار گروهی به تمام جامعه رسیده است،  از دستگاه های دولتی تا شرکتها و ورزش،  و مهمتر از همه احزاب و انجمنها.  امروزه می بینیم در تلگرام و امثال،  هر کسی ساز خودش را می زند،  و هیچکس نمی تواند برنامه کار گروهی سازمان دهد،  و کپی پیس مطالب را کار گروهی می دانند،  مانند در اینجا.
       با کار گروهی می توان سریع به اهداف رسید،  مثلاً اگر فقط من در یک جا مانند فیسبوک بی بی سی اعلامیه ای بزنم،  تأثیر کمی دارد،  تا اینکه یک موج راه بیافتد.  خود بخود موج کار خبری و غیره ایجاد می کند.  دشمنان تاریخ و ملت و دانایی و شعور ایرانی،  بشدت فعالند،  مثلاً  اعدادی بی نام و نشان سایتهایی راه انداخته اند،  بنام مبارزه با چرندیات،  و در آن بهترین تحقیقات ایرانی را به مسخره می گیرند و می گویند چرندیات،  مانند در اینجا.
       شاید از دید خیلی ها،  یا در کل توده ها،  این مسائل چیز مهمی نباشد،  ولی از نظر یک کارشناس تاریخ اجتماعی،  خبر از جنگ نرم آرام علیه ملت و هویت ایرانی می دهد.  همان جنگ نرمی که باعث نابودی تمدن های آمریکایی در داستان کریستف کلمب شد.  استعمار و امپریالیسم با خواب کردن مردم محدود،  حتی آنها را قتل عام می کنند،  مانند جزیره ایستر،  و بعد می گویند معلوم نیست چگونه نابود شدند.
      تعدادی به واژه جنگ نرم حساسیت دارند،  و می گویند چرا هر چیزی را جنگ نرم می گویید،  علت این است که آنها اصلاً از جنگ نمی دانند،  و انواع جنگ ها را نمی شناسند،  و با سیاست های بین المللی آشنا نیستند.  مهمتر از همه استعمار و امپریالیسم را قبول ندارند،  که حالت اصلی آن جنگ نرم است،  از دروغ گفتن در تاریخ تا شایعه پراکنی و غیره.
      در حقیقت باید بدانیم،  که پژوهش فقط از آکادمی غرب زده نیست،  و پژوهش،  انواع اشکال دارد.  مهمتر از همه،  ایرانی های مستقل از دانشگاه های انرژی گرفته از غرب،  توانایی بالایی در پژوهش دارند.  این مهم باید توسط علاقمندان به ایران و ایرانی بشدت پیگیر شود.  همانطور کا قبلاً گفتم،  نوع و سواد علم و دانش آن مطرح نباید باشد،  بلکه هویت ایرانی آن اصل است.
. . .
تاریخ تواناییهای مردم در ایران
تصویر تندیس باستانی گوده آ شاه لاگاش،  عکس شماره ۵۲۷۰.
….
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
 
افشای و شکستن اقتدار استعماری
      چند روز پیش نامه ای به شبکه مستند ایران دادم،  آنرا جهت نظر و افکار عموم در اینجا می نویسم،  ضمن سپاسگزاری از این شبکه بخاطر نمایش فیلمها و برنامه های خیلی خوب علمی و آموزنده،  امیدوارم به موضوع مطرح شده در این نامه نیز توجه نمایند.
 
   اصل نامه که در سایت شبکه مستند نوشتم:  ــــــــــــــــــــــــــ
   شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی ایران
تقاضای تجدید نظر در فیلم های تاریخی
      با سلام و احترام،  بارها از آن شبکه وزین فیلم های مستند تاریخی دیدم،  که دروغ های تاریخ باستان را که پرورده استعمار و امپریالیسم است،  پخش می کنید،  و این دقیقآً بر خلاف مرام جمهوری اسلامی و سیمای کشور است،  بویژه دروغ هایی درباره تاریخ یونان باستان.  خوهشاً تجدید نظر بفرمائید،  در این مورد مطالعه و پیگیری وبلاگ های گفتمان تاریخ   http://www.cae.blogfa.com و جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران www.ravid.ir  کمک بزرگی است.
با احترام انوش راوید
 
   عکس صحنه یکی از فیلم های مستند شبکه،  در این جا می گوید که آخرین بار شهر تروا را اسکندر مقدونی ساخت، (منظورش الکساندر یونانی است،  که ترجمه شده اسکندر مقدونی)،  و می گوید او که جوان جنگجو و دلیر بود و… کلی پرت و پلا.  همچنین در این فیلم مسینی ها (سین یا چین) را یونانی می گوید،  و با ترفند نام بردن از چند دانشگاه معروف خارجی،  می خواهد بگوید که فیلمش خیلی علمی است.  عکس شماره ۷۰۵۱.
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.