تاریخ تمدن جهان در یک نگاه و مختصر تاریخ جهان در این برگه مطالب نوشته شده از کتابهای تاریخی است، و اکثر این نوشته ها از تحقیقها و تحلیلهای مستقل من نمی باشد.
تاریخ تمدن جهان در یک نگاه
تصویر جلد کتابهای تاریخ جهان، عکس شماره ۴۸۹۵.
لوگو درک و عشق به طبیعت آینده بشر را تضمین می کند، عکس شماره ۱۵۲۸.
برگه 1325 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد . . .
تاریخ تمدن جهان در یک نگاه
آغاز تاریخ بشر
1 ـ ابتدای کار
مسلمان و شیعه، پیرو اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک، می باشم. این نگارش را آغاز می کنم درباره تاریخ ایران و آریایی که اندیشه و گفتار و کردار، نیک ، عشق و زندگی آنها بود، و برای آن پایانی نبوده و برای این نوشته هم پایانی متصور نیست. بدین منظور در تاریخ نگاری از تمام واقعیتها با دانش لازم که از تحقیقات کاملاً علمی بدست آمده استفاده می کنم و از داستانها و افسانها و مسائل دینی تاریخی بدلیل نداشتن پایه علمی می گذرم. من ایرانیم، در ایران عزیز زندگی می کنم و به ایرانی بودن خود افتخار می کنم، و این دلیل نیست که خون من رنگین تر و بهتر از آن آفریقایی که شاید گرسنه ای باشد، یا آن کشاورز زحمت کش هندی، و یا کارگر عرق ریز چینی باشد. همه بشر، و همه از یک نوع هستیم، همه مردم یکی هستند.
از ایران و ایرانی می گویم از آریایی پاک می گویم، و این هم دلیلی نیست که دیگران و ملل دیگر را کم بدانم و یا نفی کنم، مردم در همه جای گیتی برای ما ایرانی ها عزیز و دوست داشتنی هستند. در تمام نوشته هایم به هیچ قوم و ملت و مردمی و هیچ مرام و مسلکی اهانت وجود ندارد و نخواهد داشت، چه در سرزمین های باستانی ایران بزرگ زندگی کنند و یا تمام جهان باشند. امیدوارم که روشنفکران هر قوم و ملت از خود بگویند و از دوستی ها و معرفت های مردم کشورشان بگویند. ما آریائیها از گذشته های دور یادگرفته ایم، آزاد باشیم و آزاد بیاندیشیم، خود را در اسارت عقده ها و عقیده ها قرار ندهیم، ابتدای این آموزشها نوروز است که اتحاد ذهنی ما ست و می آموزد چه و چگونه باشیم. هر آریایی می خواهد خودش باشد که در ذهنش مرام و مسلک و نژاد پرستی شکل نداده باشند. پندارهای محدود، اندیشه را اندازه همان قوانین و محروم در می آورد. با پایان قرون وسطی و شروع قرون جدید در اروپا، ملیتها در شکل استعماری بوجود آمد و همه چیز برای آنها فقط نژاد و مرام خاص کشورشان بود و ملتهای دیگر به حساب نمی آمدند. ولی ما ایرانی ها از ابتدای تاریخ وجود و زندگیمان برای تمام مردم گیتی دوستانه بوده است. من در این مقاله بی پایان، تاریخ ایران را با دیدی نو و شیوه قرن ۲۱ می نگارم، و هروز جدید ترین موضوعات تاریخ ایران، در تمام زمینه ها را می یابم، و می نویسم. این تاریخ نگاری موج سومی در قرن سنت گریزی می تواند تاثیر افزونی داشته باشد.
پرسش از عموم: آیا شما به نام یک ایرانی، شخصی غیر ایرانی را آزار داده اید؟
2 ـ داننده را می شناسید
تا امروز کسی بدرستی و علمی نمی داند انسان اولیه چگونه و چرا بوجود آمد، یک نظریه جدید که بنظر من بهتر و علمی تر آمد، بطور خلاصه می نویسم. انسان اولیه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار سال پیش، در قاره تنوع جانداران یعنی آفریقا، از دو نوع جانور یکی گوشتخوار و دیگری گیاهخوار بوجود آمد. البته اینها خود شرایط تکاملی را سپری کرده بودند. این انسان اولیه در آن سرزمین بدلیل مساعد بودن آب و هوا نیاز به پوشش نداشت. انسان اولیه در حدود ۱۰۰ هزار سال پیش به انسان داننده تبدیل شد و در نتیجه توانست از پستوی آفریقائیش رهایی یابد و در دنیای کهن گسترش یابد.
داننده بسیار پرخور و فعال بود، و بزودی تمام جانوران اطرافش را که می توانست با دست شکار کند منجمله پدر و مادر اولیه خودش را خورد. و داننده که به شکل رمه هایی در آمده بودند، برای غذا و کشف جدید مطابق ذاتش به همه طرف رفت، و این سرنوشت پیشرفت او بود. توانست سنگ تیز و پوست برای پوشش و چیزای اولیه مورد نیازش را طی ۵۰ تا ۱۰۰ هزار سال تهیه کند. قبیله ها در اندازه هایی زیر ۱۰۰۰ نفر، حدود ۶۰ هزار سال پیش جهت غذا از کناره نیل گذشت و سپس به کناره دجله و فرات آمدد و باز منشعب شدگان و از راه رسیدگان دیگر که طی چند ده هزار سال دست و پنجه نرم کردن با طبیعت و زندگی چیزهایی یاد گرفته بودند از راه قفقاز به روسیه رفته و از غربی ترین نقطه اروپا تا شرقی ترین جای آسیا به گله های ماموت برخورد کردند و این حیوانات بیچاره که هیچ دشمن طبیعی نداشتند، بهترین غذای داننده شدند، که سنگ تیز و نی سلاح او بود. در تمام آثار به جا مانده در غارها و معابر اولیه این وسایل و استخوانهای داننده و ماموت بسیار دیده شده است. توسط کوچ ماموتها انسانها هم در دو قاره آسیا و اروپا گسترده شدند. با نابودی و تمام شدن ماموتها، انسانها برای تهیه آذوقه جدید تکافوی نویی آغاز کردند، که این سر آغاز پیدایش تمدن اولیه یا دیرینه سنگی بود.
همچنین حدود ۳۰ هزار سال پیش قبیله هایی از برینک عبور کرده و گله های بوفالو را یافتند و تا وقتی که بوفالو و غذا مهیا بود، به تمدن روی نیاوردند. انسانها پراکنده شده در قبیله ها و سرزمینهای مختلف گیتی، بنا به شرایط آب و هوایی رنگ و رویی جدا یافتند، زبان های مختلف پدیدار شد و قبیله ها در دایره زندگی خودشان از یکدیگر چیزهایی یاد گرفتند و لغتهایی هم رد وبدل شد. این خیلی خلاصه یکی از جدید ترین و علمی تری نظریه هاست، عزیزانی که رشته تخصصی آنها می باشد و تمایل دارند بیشتر بدانند، منابع را ذکر می کنم.
پرسش از عموم: آیا اگر انبار پنیر و یا غذای فراوان داشته باشید باز هم برای زندگی تلاش می کنید؟
3 ـ داننده داننده کی بود
اندکی پس از داننده و در حدود بیست هزار سال پیش انسان داننده داننده در ایران بزرگ ظاهر شد، که خانه و مسکن آنان در غارهای زیر زمینی و در کنارهای پردرخت کوه ها و رودخانه ها قرار داشت. آنان این مغاک ها را با شاخ و برگ و گل و سنگ می پوشاندند. نمونه این غارها و منزلگاه ها در تنگ پبده کوه های بختیاری شمال شرقی شوشتر کشف شده است. و سپس به دشتها آمدند، نمونه سکونت گاه های دیرینه در تپه سیالک کاشان است. دست ساختهای داننده داننده نشان دهنده تنوع و تخصصی تر شدن ابزار ها می باشد، که به آن سبک میانه سنگی می گوییم. هنر داننده دیرینه سنگی فریبندگی در تعقیب گاو وحشی بود، اما داننده داننده با تیر و کمان توانست گوزن و گاو شکار کند و پخته میل نماید.
انسان توفیق خود را مدیون فقدان تخصص و توانایی تغییر خورد و خو به اقتضای موقعیت است. داننده داننده کاملاً با بوم زیستی عصر خود آگاهی یافت و با کشف تدریجی امکانات محیط با اطمینان روز افزون بر بقای خود پای می فشرد. همچنین بعلت زلزله خیز بودن ایران و دلایل جغرافیایی برای کوچ نشینی، داننده داننده در سراسر سرزمین وسیع ایران بزرگ پراکنده گشت. باز هم بدلیل جغرافیایی هر طایفه ای برای خودش فلکوریک خاصی داشت، اما همه در دایره ایران بزرگ ضمن تبادل اقتصادی، با یک شیوه عمومی مرام و مسلکی داشتند. بدین ترتیب ایران بزرگ به موزائیک رنگارنگی از طایفه های زیبا تبدیل شد، که همه به هماهنگی و همدلی دست یافته بودند، که تا امروز باقی است.
آثار بجا مانده از قبیل ظروف و قبر ها و گبرها و ادوات مختلف دیگر دلیل آن است. در ایران بزرگ اصل مهم داشتن چهار فصل سال و تنوع جغرافیایی خاص، دلیل بر آن شد که انسانهای میانه سنگی برای اولین بار در تاریخ بشر خیلی سریع جای خود را به نو سنگی بدهند. داننده داننده در ده هزار سال پیش در دایره ایران بزرگ کشاورزی نو پدید را بوجود آورد، که داس ها و هاون های سنگی کشف شده دلیل آنست. کشت محصول آخرین پیشرفت لازم برای بیرون آمدن انسان از مرحله میانه سنگی و ابتدای گرد آوری غذا و ورود به کشاورزی دوران نوسنگی بود، که این اولین قدم تمدن جهان در دایره ایران بزرگ انجام شد، و مورد تایید همه دیرینه شناسان می باشد.
پرسش از عموم: آیا در موزه ها وسایل داننده داننده را دیده اید؟
عکس از طرح موزه ای انسان اولیه در غار، عکس شماره ۴۱۰۴.
تاریخ تمدن جهان در یک نگاه
مختصر تاریخ جهان
بخش یک، تاریخ باستان:
نخستین جوامع نویسای بشر یا دوران تاریخ با تعریف هایی از ایراق شروع می شود، متعاقب آن فلسطین سوریه غرب مدیترانه می باشد. در نیمه هزاره چهارم قبل از میلاد تمدن عبید که منسوب به تل العبید در جنوب ایراق است و آثار این تمدن از جمله ظروف سفالی منقوش و بقایای مقابر و کلبه های گلی و نی و شواهدی از کار برد مفرغ نیز بدست آمده. عبید به تدریج به شمال گسترش پیدا می کند، گرچه ده نشین بودند، ولی می توانستند معابد بسازند و پایه گذار دین با معبد دست ساز بشر باشند. همزمان با عبید در فلات ایران سیلک و شهر سوخته در حال رشد بودند، که در تاریخ شهر های ایران نوشته ام. در ابتدای تاریخ ایراق زیر سلطه سیاسی ایرانیان بود.
هزاره سوم قبل از میلاد: مصریان نخستین پادشاهی قابل توجه را بر پا کردند، از ابتدای هزار سوم قبل از میلاد نخستین فرعون سلسله اول پادشاه منس بود، که با شمشیر های کوتاه مفرغی تقریباً تمام مصر را به فرمان در آورد. در آن زمان قبایل دلتای نیل در جمعیت های اندک و در حداقل دانش بودند و اختلاف های زیادی در عقاید جادوگری خود داشتند، و براحتی گرفتار اولین سلسله پادشاهی شدند. در این زمان اطلاعات دقیقی از تاریخ پادشاهی در ایران و ایراق در دست نیست، فقط می دانند که تا نیمه هزاره سوم ایراق هنوز واحد سیاسی قابل ملاحظه نداشت. از نیمه هزاره سوم قبل از میلاد کم کم تاریخ سازی شروع می شود، سومر و اکد شروع به ابراز وجود کردند، و آثار باستان شناسی از خود بجای گذاشتند، در نیمه این هزاره آثار تاریخی از خلیج فارس تا قفقاز نشان می دهد، که تمدن هایی داشتند و چیزهایی برای بررسی باستان شناسی از خود بجای گذاشتند، ولی هیچ کدام خبر از واحد بزرگ سیاسی نمی دهد. در این زمان هنوز قبایل اروپا سنگ روی هم می چیدند و در غارها نقاشی می کردند، که امروزه اروپائیان با کشف آنها از خوشحالی بپر بپر می کنند. از شرق قاره کهن تا انتهای شرقی آسیا وضع از اروپا بهتر نبود، و با چند قبر و کاسه های گلی نپخته ساده و ابزار سنگی عادی موزه های را تزئین کرده اند. اما افریقا از مرکز تا نزدیک مصر وضع بهتر بود، کوشی ها حرفی برای گفتن در تاریخ دارند، اما تحقیقات امروزی در این منطقه برای باستان شناسی کم است.
در قرن ۲۳ تا ۲۴ ق.م اکد ها بر ایراق مرکزی و سومر ها بر جنوب قدرتشان را متمرکز کردند، ولی قدرت اصلی در شوش از تماس چند تمدن ایرانی رشد می کرد، در تاریخ به آنها عیلام می گویند، که در واقع بخش اول سلسله هخامنشیان است و به اشتباه یا دروغ عیلام نامیده اند، البته درست آن حکومت ایلام است. در ۲۲۰۰ قبایل زاگرس به راحتی بر اکد پیروز شدند، که این باعث شد کمی باستان شناسی به عقب رود، سفال گری منقوش شمال ایراق به شکل ساده تری در زمان اشغال زاگروسیها در آمد. نوشتن در لوح گلی پخته بود، با پیدایش خط میخی که با لهجه های مختلف نوشته می شد، خط تصویری سومری از بین رفت. مصریان از قلم مو و جوهر روی پاپیروس خط تصویری یا هیروکلیف خود را می نوشتند، خطی که ویژه کاهنان و در انحصار آنها بود، و هر قرن آنرا ساده تر می کردند. در سند و پنجاب دو تمدن موهنجودار و هاراپا در کنار شهر سوخته، شهر های بزرگی بودند، که خیابان کشی و فاضل آب و چاه و حمام و ساختمان های خوب داشتند، به تجارت و داد و ستد مشغول بودند، و در تکمیل کردن خط و نویسایی سهمی برده اند. اندک خطوط باقی مانده دره سند و شهر سوخته خوانده نشده است، آنچه مشخص می باشد، خطوط شهر سوخته ابتدای الفبای سانسکریت می باشد.
در این دوره جمعیت منطقه ایران و ایراق را حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر تخمین می زند، باستان شناسی شهر های تاریخی را حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر می گوید. در همین زمان آناتولی در اشغال هیتی ها بود که قوم پسر عموی ایرانی بودند، در این بخش نیز دخالت های تاریخی نویسی غربی اختلال در توانایی مستقل برداشت های واقعی از تاریخ را ایجاد کرده است. تاریخ نگاران دشمن قاره کهن در عشق این بودند، که بگویند هیتی ها هم مانند ایرانی ها از جایی دیگر از دور دست ها آمده بودند. آثار بجای مانده از هیتی ها شباهت کامل درون ایران دارد. جاده و ارتباطات در هزاره سوم ق.م خیلی ابتدایی و بصورت مال رو بود، و تجارت در اندازه محدود و حداکثر تا قوم همسایه ادامه داشت، و فقط مهره ها و دستبند و گردنبد و اینقبیل بود. اما آثار تجاری بین ایران و ایراق و سند در کیش و بحرین دیده شده است، ولی مشخصاً از نوع تجارت چیزی در دست نیست.
در همین زمان که ایراق و ایران در حال شکوفایی تاریخ اجتماعی و درست کردن تاریخ بودند، هرم سازان سلسله سوم و چهارم مصر در حال انحطاط بودند. سه مسئله اصلی باعث آن بود، اول مطابق معمول تاریخ فساد سلسه های حاکم، دوم نداشتن قدرت دفاعی کار آمد، سوم مهاجرت انبوه مردم از جنوب. به همین جهت مصر دچار تجزیه شد، سلسله هفتم بر ممفیس، سلسله هشتم بر قبط و ابید، سلسله های نه و ده بر هیراکون پلیس حکمرانی کردند. از این دوره ها آثار باستان شناسی و تاریخی قابل ملاحظه ای باقی نمانده، ولی مصر همچنان در حال حرکت به جلو بود. اما اروپا در اطراف رود های بزرگ چون دانوب بزحمت دوره سنگ را رها کرده و وارد مس سنگی شدند، با سفال گری مخطط برای شادی اروپائیان یادگاری گذاشتند. در شرق آسیای چین آماده بود مطابق معمول تاریخ خود چیزهایی یاد بگیرد، اندکی سفال گری ابتدایی که دقیقاً معلوم نیست از چه کسانی آموزش دیده بود، در موزه ها دارند و به آنها می نازند.
در ۲۱۰۰ ق.م سومریها پادشاهی سلسله سوم را در جنوب ایراق معروف به اور ایجاد کردند، و حکومت را تا به وسعت دوران سارگون رسانیدند، البته نام های بجای مانده از این دوره سومریها عربی است. تا قبل از شروع هزاره دوم، ایلام که در مرکز تمدن های ایرانی قرار داشت، و بدین وسیله توانسته بود قدرت خوبی بدست آورده، تقریباً به جنوب ایران و جنوب ایراق مسلط شد. در کتیبه های یافته شده در شهر تاریخی لارسا خبر از جنگ بین ایلام و اولین طوایف عرب می دهد، اکد از ایلام شکست می خورد، و برای همیشه تاریخ آرزو های بزرگ را رها می کند.
حدود ۲۰۵۰ سلسله یازده تب، مصر را تا حدودی متحد کرد و تاریخ را به سلسله دوازدهم سپرد، که قدرت فرعون از لبنان تا اوگاندا گسترش یافت، امتیازی که این سلسله داشت درک و برسمیت شناختن قبایل بود. در آناتولی و یونان تمدن کم کم داشت شکل می گرفت، ولی اطلاعات علمی و باستان شناسی و تاریخی کمی برای امروزه به یاد گار گذاشته اند، که چیز قابل ملاحظه ای در آنها نیست. تکیه بر افسانه ها و داستان های ملی و دینی برای نگارش تاریخ کار اشتباهی است، فقط از میان آنها تا حدودی می توان روابط اجتماعی را خارج کرد. برای اطراف اژه، آنچه که می توان مورد حدس و فرضیه قرار داد، ضمن نگاه کردن به کاسه و کوزه هایی که در موزه ها یادگار می باشند، بر اثر جنگ های دائمی در ایراق، رانده شده ها دانش و فنون خود را به سواحل آناتولی غربی و یونان منتقل کردند. آنها بدلیل دانستن کار هایی مورد پذیرش مردم محلی قرار گرفتند، و در یک تجارت آرام و ساده با مردم سواحل لبنان و فلسطین و مصر، دانایی خود را آمیختند، و داشتند پایه های تمدن جدید را بدور از صدای شمشیر های ایراق بنا می کردند.
هنوز در ابتدای قرن ۲۰ ق.م اروپا در چنگال قبیله های کوچک کوچنده گرفتار بود، آنها نمی توانستند غذای خود را کامل تهیه کنند، بهمین جهت با تغییرات طبیعت می چرخیدند، تا روزگار چیزی برای خوردن به آنها بدهد. دوره مس را تجربه می کردند، و به تمدن های قدح سازان و تبرزین مشهور شده اند، چون چیز بیشتری برای ارائه تاریخی ندارند. ساختن مقبره، ستون، سکو، محفظه، و امثال آن با استفاده از سنگ های عظیم، بنا به شواهد باستان شناسی در این دوره اروپا عمومیت داشته است، و به تمدن کلان سنگی مشهور شده است. در اواخر هزاره سوم بدون پیدایی دگرگونی دیگر در تمدن محلی اروپا، سردابه های اشتراکی با استفاده از سنگ های بزرگ ناصاف ظاهر می شود. ساختن پر زحمت آنها دلیل ظهور یک نظام اعتقادی جدید است، و در تحولات بعدی ادامه یافت، باستان شناسان اجتماعی صحبت از یک مذهب کلان سنگی قدیمی می کنند. از طرف دیگر گسترش وسیع سفالگری قدح سازی ک سفالگری خاص نیمه دوم هزاره سوم قبل از میلاد در سراسر اروپا بود، در دوره چسبیده به این دوره، نشان دهنده توسعه اقوامی متمایز ولی ترکیبی است. تجهیزات همسان گورها در اقوام قدح ساز پذیرفتن این را ناگزیر می سازد، اما وقتی به جهت حرکت توجه شود، موضوع قابل بحثی پیش می آید. اقوام قدح ساز در همه متون پیش از تاریخ به نحو قانع کننده در حال راه پیمایی هستند، اما در بعضی از اسپانیا به آلمان و در برخی دیگر از آلمان به اسپانیا می روند، یا به تعبیری می روند و باز می گردند. به نظر می رسد تنها داده مسلم این است ک اقوام قدح ساز بریتانیا نه از بریتانی بلکه از ناحیه راین ـ آلپ آمدند و این به معنای ترجیح نظریه حرکت به سوی غرب است. به هر حال دلیل عمده نظر حرکت به سوی غرب در نقشه توزیع اقوام قدح ساز می باشد، ک چنان دقیقاً مشابه جهان سلتی ـ لیگوری هزار سال بعد است، ک در واقع نمی تواند اتفاقی باشد. اگر برابری قدح سازان با سلتی ـ لیگوری پذیرفته شود، گسترش آنان رو به غرب باید از منطقه قاره کهن و ایران بزرگ بوده باشد.
واقعیت وجود سلتی ـ لیگوری در این زمان پیامد های مهم دیگری هم دارد، زبان شناسان اقوام هند و اروپایی یا در واقع آریایی ها را به دو گروه شرقی و غربی تقسیم می کنند، توتون، سلتی، لیگوری، ایتالی، ایلیری، گروه های غربی را تشکیل می دهند. اگر وجود سلتی ـ لیگوری ثابت شود، تقسیم بندی شرقی ـ غربی هم باید موجود باشد، برای این تقسیم بندی می توانیم خطی فرض کنیم ک با شواهد بعدی سازگار و نیز ساده و قانع کننده باشد. در این صورت هر یک از اعضای خانواده غربی جدا مانده در جغرافیایی خود، شرایط لازم برای کسب تمایز نوعی بعدی را بدست می آورد، توتون در اسکاندیناوی، ایتالی در ایتالیا، ایلیری، در یوگوسلاوی، ایلیر نام باستانی منطقه مجاور دریای آدریاتیک بود. توتون بخشی از اقوام ژرمن بودند که با سلت خویشی داشتند و سرزمین آنها عموماً اروپای شمالی بود. سلت ها بخش مهمی از اقوام باستانی بودند که در اروپای غربی و مرکزی توزیع وسیع داشتند و از ریشه آریایی بودند، گل و گالات نام دیگر از گروه هایی از آنها بود گه در ایران کنونی به گیل و گیلک مشهور است، زبان های سلتی شاخه وسیع از زبان هندو اروپایی یا درست آن آریایی بوده است و بر اساس طرز تلفظ الفاز صامت به دو گروه تقسیم می شوند. سلت های کرس، ساردنی، ایرلند در کنار لیگوری، در صده ششم سواحل اطلسی اسپانیا و فرانسه و رودبار های ایتالیا و فرانسه را اشغال کرده بودند.
مردم سرزمین های بین اسکاندیناوی و کوه های اورال ابتدای هزاره دوم قبل از میلاد در مرحله ای از تمدن بودند ک مشخصه آن وجود تبرزین آیینی در مدفن آنان است. گرچه توزیع این آیین اساساً از ایران شرقی است، اما میان آریایی های غربی و فن ـ یوگری رواج داشته، اغلب نشانه انتشار اندیشه می شناسند، نه مهاجرت، معمولاً پیشرفت اقوام آریایی در روسیه مرکزی به این دوره نسبت داده می شود. اسامی رودهای منطقه بیان می کند ک مهاجرین بالت بودند، ک همان اقوام ساکن در منطقه شمال غربی روسیه فعلی هستند، و نام خود بالت به معنی دلاور را به دریای بالتیک داده اند. در این دوره ابهامات تاریخی در منطقه شمالی اروپای شرقی وجود دارد، که امروزه بخشی را با دروغ پر کرده اند، فعلاً جای آنرا تا بدست آوردن نتیجه ای قابل تأیید نسبی خالی می گذارم. بخش جنوبی اروپای شرقی که امروزه اوکراین است تمدن تبرزین ترکی ـ کیمری است، ترکی یا تراسی از اقوام هندو اروپایی بودند، ک اولین مسکن شناخته شده آنان تراس یا ترکیه امروزی و شمال یونان بوده است، و از آن طریق به استپ روسیه رفتند. کیمری اقوام استپ بودند که هزار سال پس از این تاریخ در اثر هجوم اقوام سکا متوجه آسیای صغیر شدند، و گویا به غارت منطقه پرداختند امپراتوری آشور با آنان مقابله کرد، و در نتیجه صدمات اصلی آنان متوجه لیدی و فریژی و ایونی شد. در اساطیر یونان که نمی توان آنرا تاریخ واقعی دانست، از آنان به عنوان اقوامی که از نواحی ناشناخته دور دست آمده اند یاد شده است. در ادبیات تاریخی اروپا کلمه کیمری یاد آور تیرگی و ابهام و منشاء نا معلوم است.
دوره تمدن های قدح ساز و تبرزین شاهد اشاعه کار برد مس در سراسر اروپا بود، همچنین شاهد افزایش اهمیت نسبی دام پروری در مقابل کشتکاری در سراسر قاره حساب می شد.
در قرن هجدهم سومین امپراتوری از رشته دراز امپراتوری های بین النهرین به وسیله حمورابی پادشاه آموری بابل و نویسنده قانون نامه معروف چشم برای چشم ایجاد شد. جانشینان وی با فشار روز افزون هوری های قفقازی از شمال، کاسی های زاگرس از مشرق، و پادشاه کشور دریایی از جنوب مواجه بودند. اما مدت یک قرن در اکد پایداری کردند، و سرانجام یک قوم نو آمده بود که آنان را انداخت. هوری ها از اصل در نواحی مجاور دریای خزر ساکن بودند، و از آنجا متوجه سوریه شدند. متون باز مانده از آنان نشان می دهد، که خود آنان قفقازی اما طبقه حاکم بر آنان هندو اروپایی یا در واقع آریایی یا همان میتان ها بودند، که استفاده از اسب را به آنان آموختند، نام خدایان هندو اروپایی نیز در کتیبه های آنان دیده می شود. بین شهر های جنوب میان رودان و خلیج فارس در اثر رسوبات رودخانه ای باتلاق های وسیعی ایجاد شده بود ک اقوامی بدوی ساکن آن بودند، بابلیان آنان را کشور دریایی می نامیدند.
مورسیل سومین پادشاه هیتی پس از اتحاد، حدود ۱۶۰۰ به بعد لشگریان خود را به تاخت و تاز سالانه در جنوب کوه های تورس می برد. تورس رشته کوه های مهم آسیای صغیر است که در جنوب آن به موازات ساحل مدیترانه کشیده شده است، شاخه ای از آن که به شمال شرقی منشعب می شود آنتی توروس خوانده می شود. تور = ثور در عربی به معنای گاو بوده است که در آن زمان از مقدسات اقوام این منطقه شمرده می شد، نام این کوه ها از آن گرفته شده است. در این تاخت و تاز حلب نیرو مند ترین شاهزاده نشین سوری تصرف شد، پس از آن در انتهای فرات به بابل رسید. غارت بابل نقطه خاتمه تاریخ نخستین امپراتوری هیتی بود، ک با مرگ مورسیل متلاشی شد. دشمنانی ک برای سرنشینان میان رودان آشنا تر بودند، به خلاء قدرتی که او باقی گذاشت هجوم آوردند، جنوب کشور به وسیله پادشاه کشور دریایی، ثلث مرکزی آن به وسیله کاسی ها، و شمال آن به علاوه سوریه به وسیله هوری ها اشغال شد.
در مصر وحدت سیاسی متعلق به گذشته ها بود، در زمان سلسله سیزدهم شکاف بین مصر علیا و سفلی بار دیگر باز شد، سپس هر یک از نیمه ها به شاهزاده نشین هایی در حال جنگ تجزیه شدند، شهر تب در جنوب و فیوم در دلتای نیل رهبری آنان را ب عهده داشتند. در دوران ضعف سده ۱۷ قبل از میلاد نخستین تهاجم تاریخی ب مصر از سوی بیابان گردان سامی نژاد معروف ب هیکسوس رخ داد. در مورد ماهیت حرکت هیکسوس ها قلم فرسایی بسیار شده است، احتمالاً باید آن را آخرین خیزش در رشته آموری دانست. پادشاه هیکسوس سلسله های ۱۵ و ۱۶ شامل فلسطین و دلتا بود و احتمالاً از شاهزادگان بومی بازمانده در بالای رود سلسله ۱۷ در تب خراج می گرفت. اگر چه مصر و میان رودان در این زمان دچار سلطه بیگانه بودند، جوانب ظاهری تمدن پیشاپیش باستانی آنان مورد احترام بود، و توسط فاتحان قبول شد. ساکنان دره سند این قدر سعادتمند نبودند چون تمدن هاراپی در تهاجم آریایی های ایرانی بکلی نابود شد. تمدن چندان بر جسته ای نبود فنون آن وارداتی بود و هرگز بهبود نیافت، ساختمان هایش فقط ب قصد استفاده و مصنوعاتش فاقد گیرایی بود، مطلق بودن نابودیش تنها دلیل موجه شهرت آن است. در حالی ک بسیاری از بنا های یاد بود و عمده فرهنگ مصر و میان رودان پس از سقوط آنها باقی ماند، تمدن دره سند فقط از طریق باستان شناسی شناخته می شود.
آریاییان در ریگ ودا تصویری نسبتاً کامل از یک اردوی اولیه هند و اروپایی از سنخ دام پرور بجای گذارده اند. در سده ۱۶ ق.م ارابه اسبی مهمترین وسیله و ابزار جنگی بود ک ایرانیان را به برتری و نقش رهبری کننده نسبت به سربازان پیاده جوامع قاره کهن رساند. میتان ها ک این زمان وارد میان رودان شمالی شدند و اختیار هوری ها را گرفتند نوعاً ایرانی بودند، البته دقیقاً نمی دانیم ولی گویا کاسی ها هم ایرانی بودند. گسترش ایرانی ها از طریق حوزه رودهای تاریم و ایلی در شمال قاره کهن یا آسیای مرکزی در این دوره جریان داشت، همانند حرکت ایرانی ها برای بدست گرفتن قدرت به غربی ترین نقاط ایران بزرگ. آن طور که بر آورد های باستان شناسی نشان می دهد در ۵۰۰ ق.م قبایل ایرانی از دانوب تا مرز های چین گسترشی نا گسسته داشته است.
رویداد های سده ۱۶ ق.م در اروپا گسترش کار برد مفرغ در سراسر قاره است، دوره اسکان نسبی متعاقب توسعه اقوام قدح ساز تفکیک بسیاری از گونه های محلی سبک مفرغ اولیه اروپا را ممکن ساخت. تقسیم بندی های فرعی عصر برنز اروپا در این زمان عبارت است: بریتانیا = تمدن ظرف غذا در شمال و وسکس در جنوب، فرانسه = آرموریک در شمال و غرب و رن در جنوب، اروپای مرکزی = یونتیس، اسپانیای مدیترانه = ال آرگور، سیسیل = کاستلوچو، مالت = تارکسی، ایتالیا = آپنن الف، یوگسلاوی سابق = واتن، دریای اژه = هلادی در مینویی. اسکاندیناوی و جنوب شرقی فرانسه و اسپانیای کنار اطلس در سطح مس سنگی باقی ماندند. آفریقای شمالی تا رسیدن فنیقی ها در دوره نو سنگی در جا زد، فنون مس سنگی و مفرغ از صحرا و در نیل بالاتر از مرداب نیزار نرفت، آفریقای سیاه تا زمانی که به عصر آهن رسید در سطح نو سنگی ماند.
حدود سده ۱۵ ق.م، چین از نوسنگی مستقیماً وارد عصر کامل مفرغ شد، نبود یک مرحله تکاملی مس سنگی موید این فرض بدیهی است که چینی ها فنون کار برد مفرغ را از خاور نزدیک یا شرق قاره کهن گرفته اند.
بیرون راندن هیکسوس ها از مصر بوسیله شاهزاده تب سلسله دست نشانده ۱۷ را تبدیل به امپراتوری هجدهم کرد، بلافاصله پس از آن با حمله سخت به بازماندگان فلسطینی تسلط هیکسوس ها آزاد سازی کشور دنبال شد و فراغنه بعدی جلوتر رفتند، در ۱۵۰۰ ق.م، توتموزیس اول پس از نوبیه تا آبشار چهارم به میان هوری های سوریه تاخت. در ۱۴۵۰ ق.م، توتموزیس سوم مرز های خود را به فرات رسانید و گاهگاهی هم از آن عبور می کرد. اما ضد حمله هوری ها به رهبری میتان ها موفق به راندن مصری ها از سوریه شد و از آن پس امپراتوری سلسله هجدهم هیچگاه به مقدار زیاد از فلسطین جلو تر نرفت. متارکه جنگ بین مصری ها و میتان ها که در آغاز ترشرویانه بود با احیای قدرت هیتی ها صمیمانه شد. در ربع دوم سده چهاردهم هیتی ها دولت آناتولی غربی را تحت کنترل در آوردند، مهمترین آنها پادشاهی آرزاوا بود که منطبق بر لیدی بعدی است، از لوکا نیز که تا حدی لیکیه را به خاطر می آورد و نیز از جایی که چه بسا ممکن است تروا باشد یاد شده است، در ضمن گفته شود سلسله دوم هیتی از حیث نژادی هاتی بود. اواخر آن قرن ارتش های هیتی بار دیگر در جنوب توروس ظاهر شدند، مهاجمان به سرعت قدرت میتان ها را در هم شکستند و سوریه شمالی را منضم ساختند. آشوری ها پیروزی های هیتی را غنیمت جستند تا آقایی میتانها را متزلزل کنند، اما وقتی هیتی ها به شرق فرات عبور کردند، به جستجوی امنیت خود را در حال پشتیبانی از اربابان سابق یافتند، آنان را حفظ کردند و یک دولت تضعیف شده میتان به عنوان سپر بلای آشور باقی ماند.
مصر به جای آن که فرو پاشی سلطه میتان ها در سوریه را غنیمت جوید، سرگرم انقلاب مذهبی اخناتون بود، اخناتون پرستش آمون خدای قدیمی شهر تب را که در تمام مصر رایج بود موقوف کرد و آتون خدای خورشید را برگزید. پایتخت را نیز از تب به شمال منتقل کرد و نام خود را که قبلاً آمنوفیس بود به اخناتون به معنی مورد علاقه آتون خدای خورشید تغییر داد. عکس العمل روحانیون آمون و نیز اشراف تب باعث شد جانشین و دامادش توت انخ آتون به مذهب قدیم برگردد و نام خود را نیز به توت انخ آمون تبدیل کند. اخناتون خود مختاری نسبی به فلسطین داد، اما پس از پیروزی ملا های سنتی و دستیابی سلسله جدیدی که مشتاق احیای جلال امپراتوری توتموزی بود، مصر در سوریه مداخله کرد. مبارزه جو ترین فراعنه سلسله نوزدهم ستی اول و رامسس دوم هر دو مغلوب هیتی ها شدند، معمولاً رامسس دوم را به عنوان فرعون زمان و فرعون فیلم های هالیودی انتخاب می کنند، چون عبری ها در جریان توسعه دادن آواریس پایتخت قدیم هیکسوس ها که رامسس آن را به نام خود نامید رنج می کشیدند، در میان بردگان کارگر او آپیرو های بسیاری شناخته شده اند، طغیان و فرار آنها آغاز واقعه تاریخ یهود ساخته است، عبری ها مسیری از طریق جنوب ادوم و سپس شرق موآب را طی کردند و ورود آنان به ارض موعود از طریق جنوبی ترین و ضعیف ترین شاهزاده نشین آموری جلعاد بود.
در سده ۱۳ ق.م، خم هلال خصیب اکنون آرامی ها دسته ای از نژاد ترکیبی سامی جانشین آموری ها شده اند، زبان آنها جانشین زبان بابلی شد و بصورت زبان بین المللی و دینی در آمد. در میان رودان پادشاهی کشور دریایی به وسیله کاسی ها منقرض شده بود. یونانیان امروزی که در بخش هایی تاریخی ایونی و اژه ای و میسنه ای و غیره بودند، پادشاهی مینویی کنوسوس و پادشاهی قبرسی قدیم آلازی را ساقط کرده، خرده پادشاهان شبه جزیره یونان و پادشاه میسنه و کرت و جزایر سرگردان دارای تاریخ مسئله بر انگیز و مشکوک هستند.
در سده ۱۳ ق.م، وضع تاریخی اروپا تاریک است، رویداد قابل ذکر ظهور تمدن لوزیتز در لهستان می باشد، آثار آنها در اروپای شرقی و خاصه لهستان امروزی کشف شده. بخاطر کار های مفرغی و سفالگری تیره رنگ و منقوش و به ویژه شیوه خاکسپاری مردگان خود معروف هستند، آیین خاک سپاری آنها سوزاندن جسد و دفن خاکستر آن در یک خاکدان بود، گورستان حاصل از این رویه را خاکدان مزار، و جماعت مربوطه را تمدن خاکدان مزاری گویند. این موضع پیشرو در مورد رها کردن عزیزان تنها ممیزه تمدن لوزیتز نیست، چون تکامل آن مدتها معادل تکوین قوم اسلاو تلقی می شد. آنها با جذب فنون استفاده از آهن و انتقال به مرحله بعدی، اولین دوره آهن اروپا شده اند، با این شواهد می توان گفت تمدن لوزیتز نماینده تفکیک شاخه غربی اسلاو ها بوده، که مرداب پریپت آنان را از خویشاوندان شرقی خود جدا کرده بود.
تقسیم بندی های عصر مفرغ اروپا در این زمان عبارت است از:
جزایر بریتانیا = مقابر دفن خاکستر در شمال و وسکس در جنوب، فرانسه = آموریک در شمال و غرب و رن در جنوب، فرانسه مدیترانه ای و ایتالی شمالی = خاک سیاه اولیه، اروپای مرکزی = تامیول ها، اسپانیای مدیترانه ای = ال آرگور، سیسیل و مالت = تاپسوس، ایتالیا = آپنن به، یوگسلاوی سابق = واتن، اژه = هلادی و مینویی،.
حدود ۱۲۰۰ ق.م، آکایی یونان و پادشاهی های هیتی به دست دوری ها که شمالی ترین قبایل یونانی بودند، افتاد. فریجی ها مردم تراکی نژاد در میانه قرن سیزده به آناتولی رسیده، و در گوشه شمال شرقی بوسیله هیتی ها متوقف شدند، تا اینکه حدود سال ۱۲۰۰ ق.م، با همراهی لووی ها سد را شکستند و دولت هیتی را بر انداختند. گرچه به یقین فریجی ها از کوه های توروس عبور کردند، اما چنین می نماید که در مرحله دوم خیزش، تهاجم و استعمار سوریه نقش عمده را لووی ها بر عهده داشته اند، چون هنگامی که گرد و غبار فرو می نشیند، هیچ شهر فریجی به چشم نمی خورد ولی شهر های فراوان لوویایی یا هیتی جدید دیده می شود. در دهه ۱۱۸۰ فوجی از کسانی که مصریان ملل دریایی می نامیدند بر فلسطین غلبه کردند، و فقط خود مصر رامسس سوم نخستین فرعون سلسله بیستم، توانست آنان را با دشواری عقب براند. مردم دریا ناکام اما نه ناتوان در فلسطین ساحلی مستقر شدند، و آن را به آقایی بر همسایگان خود اسرائیلی ها، کنعانی ها، فنیقی ها، که آنان را به عنوان فلسطینی می شناختند رسانیدند.
. . . ادامه دارد . . .
……………
برچسبها: تاریخ تمدن، بشر در یک نگاه، مختصر تاریخ، تاریخ جهان، انسان داننده.
………….
تاریخ تمدن جهان در یک نگاه
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
این سری مستند در شبکه تلویزیون بی بی سی پخش شده، بخش هایی از آنرا قبلاً نقد کردم، و این نیز نقد بخش دیگری از یک نبرد ایرانیان و یونانیان است. فیلم و توضیح را در لینک زیر ببینید: http://arq.ir/497
جغرافیای تاریخی قاره آفریقا در دوران استعمار قرن نوزده میلادی
………………………
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید