داستان توفان بزرگ یا طوفان نوح
تاریخ پر از داستان های مختلف است، وظیفه یک تاریخ نگار این است، که متوجه شود این داستانها چه بوده، و تا چه اندازه می تواند، از آنها برای تاریخ نویسی استفاده نماید. داستان توفان بزرگ یا نوح یکی از همین داستانهاست، که باید ضمن دانستن آن، پیگیر تاریخی موضوع بود. در این صفحه از این داستان می نویسم، و آنرا در اینجا بررسی می کنم.
تصویر لوح ۴۰۰۰ ساله در موزه لندن، که ادعا می کنند داستان کشتی و توفان نوح در آن نوشته شده است، عکس شماره ۳۴۵۷.
لوگو تاریخ مند و اندیشه ورز شوید، عکس شماره ۱۶۰۷.
صفحه 548 پیوست توفان بزرگ ایران است.
داستان توفان بزرگ یا طوفان نوح
طوفان بزرگ یا توفان نوح
بنا به اساطیر از سوی خدا یا خدایان، طوفان بزرگی برای نابودی تمدن فرستاده شد. این داستان در تورات و قرآن به نوح نسبت داده شده است. به همین دلیل مسیحیان و مسلمانان و یهودیان از آن با نام طوفان نوح یاد میکنند. این یک داستان رایج در بین ملت های باستانی قاره کهن است، آنچه از تاریخ میدانیم، این داستان توسط بازماندگان و مهاجران دوره های مختلف تاریخی، به همه جهان رفته است. نظیر این داستان در اوستا، کتابهای هندو، متون قدیم یونانی، و حماسه گیلگمش آمده است. جهت اطلاع بیشتر از این توفان و داستان آن در جستجوها بنویسید: "طوفان نوح" یا "طوفان بزرگ".
تصویر لوح توفان از داستان گیلگمش، کشف نینوا، موزه لندن، عکس شماره ۵۷۵۹.
طوفان بزرگ در آثار
توجه: این مطالب توفان بزرگ، در کتابها و اینترنت وجود دارند، و از اینترنت مانند ویکی پدیا کپی پیس کردم، می گویند در آثار تاریخی منجمله کتیبه ها نوشته شده است. البته اینها مورد تأیید من نیست، زیرا بدرستی از آنها نمی دانم، چه بسا ترفند تاریخ نویسی استعماری در آن وجود داشته باشد.
داستان توفان بزرگ یا طوفان نوح
کپی پیس داستان
سومریان و بابلیان ــ قدیمی ترین نوشته که تاکنون درباره داستان طوفان به دست آمده، سنگنبشته هایی از سومریان و بابلیان است. این سنگنبشتهها در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده اند. به همین دلیل سومریان و بابلیان پیشتر از دیگر ملتها، داستان طوفان را نگاشته اند. طوفان در سنگنبشتههای سومری، به نام زیوگیدو است.
رویداد های داستان طوفان سومری و بابلی با رویداد های داستان طوفان نوشته شده در تورات، تا حدودی هماهنگ است؛ زیرا در داستان سومری و بابلی، آمده است که کشتی طوفان با قیر اندود شد و سازنده کشتی، خود قهرمان طوفان است. این توصیف در سفر پیدایش در تورات نیز آمده است. در هر دو سند آمده است که خدایان، شخصی را از روی دادن طوفان آگاه کردند و او با افراد خانوادهاش در یک کشتی نشسته و از جانوران، از هر کدام جفتی در آن نهاده و از طوفان رهایی یافتند. همچنین در هر دو روایت، مدت طوفان هفت روز دانسته شده است. در دوره طوفان، زیوگیدو یا زیودسورا به پیشگاه آن خدای آسمان و انلیل رییس خدایان، قربانی کرده و آنها را پرستش میکند. در دیلمون، انو و انلیل به زیوگیدو زندگی جاویدان میبخشند. معنی لغوی زیوگیدو دیدن زندگیاست. در این متن از این که چرا انکی تصمیم به نابود کردن بشر گرفته بود، سخنی نرفته است.
چگونگی داستان طوفان در اسناد بابلی، که جدیدتر از اسناد سومریاست، با طوفان سومری اندکی اختلاف ظاهری دارد. نام خدایی که به قهرمان طوفان دستور ساختن کشتی داده در الواح سومری انکی ولی در سنگنبشتههای بابلی و آشوری نام او ایشتار نوشته شده است.
زیودسورا هم در اساطیر بابلی و آشوری، اوتاناپیشتیم است. ایئا از خدایان باستان سومر بوده است که نسل آدمی را از طوفان میرهاند. چون بعل از گناهکاری آدمیان در زمین خشمگین میشود، و از شهر شوریپک کینه به دل میگیرد، با فرستادن طوفان، شهر شوریپک را ویران کند، و آدمیان گناهکار را بکشد.
در این هنگام، ایئا از تصمیم بعل آگاه میشود و با شتاب به اوتاناپیشتیم که پادشاه بابلیان بود و مردم او را به نیکی میشناختند، رفته و او را از خواست بعل آگاه میسازد. آنگاه ایئا به اوتاناپیشتیم فرمان میدهد که یک کشتی بزرگ بسازد و اندرون و بیرون آن را با قیر اندود کند؛ آنگاه خود با خانوادهاش و یک زوج نر و ماده از هر جانور در آن کشتی درآورد تا انسانها و جانوران از طوفان رهایی یابند. اوتاناپیشتیم، به پیروی از ایئا کشتی را ساخته، آنگاه طوفان آغاز میشود.
هفت شب و هفت روز، آسمان باران میبارد و از دریاها و چشمهها آب میجوشد و روی زمین را آب فرامیگیرد؛ و همه انسانها و جانوران جز آنها که در کشتی اوتاناپیشتیم در آمدهاند، نابود میگردند. پس از هفت شبانهروز، طوفان میایستد و آبها در زمین فرومیروند؛ و اوتاناپیشتیم، از پنجره کشتی کبوتری به بیرون میفرستد و کبوتر برای او از خشکی نشانی میآورد. پس از آن کشتی، بر فراز کوهی مینشیند و سرنشینان آن، در سرزمین میانرودان از کشتی پیاده میشوند، و از فرزندان ایشان، سومریان و بابلیان و دیگر اقوام پدید میآیند.
در میان داستان حماسی گیلگمش که در حدود دو هزار و پانصدسال پیش از میلاد، در الواح سومری نوشته شده، اشارهای به داستان طوفان سومری و بابلی شده است؛ در آن داستان، یعنی داستان حماسی گیلگمش، میان گیلگمش و اوتاناپیشتیم دیداری روی میدهد، گیلگمش چگونگی رخ دادن طوفان بزرگ را از اوتاناپیشتیم میشنود. گیلگمش برای دیدار اوتاناپیشتیم از جنگل و دریاها گذشته و در جزیرهای در وسط دریا با او دیدار میکند؛ اوتاناپیشتیم آنچه در طوفان بر وی گذشتهاست، برای گیلگمش روایت میکند.
خدا به نوح دستور داد که جانوران را جفتجفت به کشتی بیاورد.
عبرانیان ــ به دلیل همانندی بسیار رویدادهای طوفان نوح در تورات و طوفان سومری و بابلی، سرچشمه داستان طوفان در تورات را روایتهای سومری دانستهاند. البته داستان طوفان در تورات، با شرح بیشتری نوشته شدهاست. ظاهراً عبرانیان، به نوشتههای سومری و اکدی دست یافته و نام نوح، یکی از قهرمانان قدیم خود را، جانشین نام اصلی کردهاند. بابهای ششم تا هشتم، سفر پیدایش به طوفان نوح میپردازد.
روایت تورات در کتاب پیدایش چنین است: "و خداوند خدا دید که شرارت انسان در زمین بسیار است، و خیالهای دل او، دائماً شرارت است. و خداوند متأسف شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت انسان را که آفریدهام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم را، حشرات و پرندگان هوا را، چونکه پشیمان گشتم از ساختن ایشان.
خدا نوح را که در نظر التفات یافته بود، برگزید و به او دستور داد که کشتی را بسازد. کشتی از چوب کوفر ساخته شد و بیرونش به قیر اندود گشت. طول کشتی سیصد ذراع، عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع بود. همچنین خدا به نوح دستور داد که جانوران پاک، هفت جفت و از جانوران ناپاک یک جفت به کشتی بیاورد. با روی دادن طوفان، نوح با خانوادهاش به کشتی وارد میشود؛ تا این که سرانجام کشتی بر کوهی نشست. آنگاه نوح و خانوادهاش به زمین تازه پا گذاشتند.
بنا به روایت تورات، پسران نوح که از کشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. نوح سیصد و پنجاه سال پس از طوفان زندگی کرد و در تمام عمر، نهصد و پنجاه سال عمر داشت.
مسلمانان ــ داستان طوفان در سورههای چندی از قرآن آمدهاست. داستان نوح در قرآن، همانند داستان نوح در تورات است و در عین حال اختلافاتی نیز وجود دارد. در تورات، داستان بسیار مفصل و یکجا آمدهاست؛ در قرآن، داستان پراکنده، مکرر و بسیار مختصر است. در تورات، داستان به شیوه اسطوره و داستان بیان شدهاست.
اما در قرآن، پس از بیان روایت نوعی پند و عبرت نیز در آن بیان گشتهاست. اما در روایت اسلامی، در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی و قصص أنبیا، مانند تاریخ طبری، این داستان بسیار مفصل آمدهاست؛ به قدری که از تورات نیز مفصلتر است و یا از دیگر کتابهای یهود نظیر هاگادا بهره بردهاست.
در قرآن تصریح شدهاست که کسانی از مشرکین، به نوح آزار میرسانند؛ اما نوح به خدا دعا کرد. خدا به او دستور داد که یک کشتی بسازد. نوح را کشتی را میساخت، در حالی که قوم او، وی را مسخره میکردند. در قرآن، همچنین اشاره به فرزند ناصالح نوح رفتهاست که به کشتی درنیامد و هلاک شد. جعفر صادق میگوید: در کشتی نوح ۸ جفت از جانداران جا داده شدند که این هشت جفت چهار نژاد اهلی هستند که عبارتند از: گاو، شتر، گوسفند و بز. ممکن است این جمله به این بپردازد که طوفان نوح منطقه ای بوده. همچنین کلمه ی (ارض) در قرآن می تواند به عنوان سرزمین تعبیر شود. اگر این عقیده درست باشد ممکن است طوفان نوح ۲۹۰۰ سال قبل از میلاد به وقوع پیوسته باشد زیرا شواهد امروزی نشان می دهد که در ۲۹۰۰ سال قبل از میلاد طوفان و سیلی در عراق رخ داده که باعث تخریب شهر ها شده.
ــ ارض = ارز = ار + ز = زمین با مالکیت.
ــ مین = زمین بدون مالکیت، زمین بطور کلی…
ــ ار = اول اردبیل، اربیل، اردستان، اردکان و غیره.
ــ ز = زمین = زیستگاه. مشروح در اینجا.
یونانیان ــ اسطوره یونانی طوفان چنین است که زئوس خدای بزرگ قوم هلن، رییس خدایان آن گروه، پس از آفرینش انسان پشیمان گشت و از کارهای او خشمناک گردید؛ پس خواست که ایشان را در زمین نابود کند، به دریاها، رودها و چشمههای زمین دستور داد طغیان کنند، و به آسمان هم فرمان داد که ببارد تا طوفان سختی ایجاد شود و نسل ایشان از بین بروند. ولی در این وقت، پرومته پیش از روی دادن طوفان از خواسته زئوس آگاه شد و بیدرنگ به دکالیون و زنش پیرا دستور داد برای نجات آدمی و جلوگیری از نابودی نسل انسان، یک کشتی بسازند و هنگام رخ دادن طوفان بر آن سوار شوند تا از طوفان رهایی یابند. دکالیون و پیرا، بر کشتی ساخته شده سوار گشتند، و پس از آن طوفان پدید آمد و آسمان به شدت بارید و دهروز، جهان را آب فراگرفت و به جز دو نفر کشتینشینان، همه انسانهای زمین غرق شدند. پس از مدتی، آبها فرورفتند و آسمان از باریدن ایستاد و کشتی دکالیون و پیرا، بر قله کوهی نشست و آن دو باقیمانده، به خشکی درآمدند. پس از پایان طوفان، دکالیون به پیشگاه زئوس قربانی کرد. زئوس به او و همسرش دستور داد که سنگهایی پشت سرشان بیندازند. سنگهایی که دکالیون انداخت تبدیل به مردان شدند و سنگهایی که پیرا انداخت تبدیل به زنان شدند. یکی از پسران ایشان هلن نام داشت که یونانیان از آنها به وجود آمدند.
ایرانیان ــ داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمدهاست. داستان طوفان در کتاب وندیداد اوستا چنین آمدهاست که میان اهورامزدا و اهریمن جنگی درگرفت. اهورامزدا برای نابود ساختن اهریمن خواست در زمین طوفان سختی بفرستد، ولی میخواست انسان را رهایی دهد و نگذارد که انسانها از بین بروند.
از این رو، اهورامزدا به جمشید آگاهی داده و به وی دستور میدهد: "ای جمشید، در این جهان خاکی، سرمای سختی خواهد شد، سرمای سختی که از آن نابود گردند، در آن برف بسیاری خواهد بارید، از فراز کوهها تا رود اردوی. ای جمشید، از سه جای جانوران خواهند گریخت. نخست از آنچه ترسناکترین جایها هستند، دوم آنچه در فراز کوهها هستند، سوم آنچه در دریاهای ژرف در خانههای استوار هستند. پیش از سرما، این سرزمین سرسبز است؛ آن را برف بجنباند و سپس ای جمشید برف آب شده و این جهان خاکی را ویران کند. همان جهانی که مردمان آن جای پای گوسفندان را میبینند؛ چنین جهان از طوفان آب ویران گردد. پس ای جمشید، غاری بساز که درازا و پهنای آن چون یک میدان اسب باشد. تخمه جانوران بیشه و ستور و مردم و مرغان و آتش سرخ را در آنجا ببر… در آنجا به اندازه مسافت هزار قدم انبار کن؛ آنجا بازاری بساز که در آن سبزیها باشند و خوراکی که فاسد نشود. در آنجا خانهها بسازد، با اتاقها و ستونها و دیوارها و حصارها. آنجا تخمه تمام بزرگترین و بهترین و نیکوترین مردان و زنان زمین را ببر و تخمه بزرگترین و زیباترین جانوران را، آنجا تخمه بلندترین و خوشبوترین گیاهان و درختها را ببر، و تخمه خوشبوترین و نیکوترین خوراک را، تا وقتی که مردم در غار هستند، جفتجفت و دو به دو باشند تا نسل ایشان بماند."
خداوند جمشید را از وارد کردن این افراد بازمیدارد: کوژسینه، کوژپشت، ستمگر، درویش، فریب دهنده، بخیل، بددین، و کسی که دندانهایش بدترکیب است.
جمشید فرمان اهورامزدا را پیروی کرده و چنین غاری را ساخت. وندیداد، یک روز آن غار را یک سال دانستهاست.
بعضی از زرتشتیان، باور دارند که، غار جمشید و آنچه که در آن از انسان و حیوانات برده شده، امروز نیز محفوظ مانده و تا پایان جهان محفوظ خواهد ماند. این عقیده زرتشتیان بیشتر به داستان اصحاب کهف در قرآن شبیهاست.
چین ــ منابع زیادی در مورد افسانهٔ طوفان باستانی در ادبیات چین باستان وجود دارد. بعضی از آنها اشاره به طوفانی جهانی میکنند در حالیکه بسیاری دیگر به وقوع طوفانهای منطقهای اشاره دارند:
شوجینگ یا «کتاب تاریخ» که احتمالاً در حدود ۵۰۰ سال یا بیشتر پیش از میلاد مسیح نوشته شده، در فصول ابتدایی اشاره میکند که امپراتور یائو، مجبور به رویارویی با طوفانی بود که «تا بهشت میرسید» و این موضوع دلیل دخالت دا یو مشهور (موسس سلسله ژیا در چین) به ماجرا و کنترل اوضاع توسط او شد. ترجمهٔ نسخهٔ منتشر شده در سال ۱۹۰۴ از این کتاب، تاریخ وقوع این طوفان را ۲۳۴۸ سال پیش از میلاد مسیح ذکر و سال وقوع آن را مصادف با طوفان مشروحه در کتب مقدس مذاهب ابراهیمی محاسبه میکند. در حقیقت افسانهٔ طوفان رایج در خاور میانه (شامل مذاهب ابراهیمی) به شکل وسیعی به طوفان ذکر شده در لیست شاهان سومری مرتبط است که در حدود ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد واقع شدهاست.
کتاب شان های جینگ (به معنی مجموعهٔ کوهها و دریاها) این طور به پایان می رسد که دا یو، فرمانروای چینی، ده سال را به مهار کردن طوفانی سپری میکند که امواج آب آن، بهشت را نیز در نوردیده بودند.
شوچی٬ لای ژی٬ هوآینان ژی٬ شواِن جی ژی٬ سیکو کوآنشو٬ سونگ سی داشو و دیگران، به همراه بسیاری افسانههای مردمی دیگر، همگی به زنی به نام نووا اشاره دارند که دیوار شکستهٔ بهشت را بعد از طوفانی بزرگ ترمیم کرد و با زاد و ولد کردن، انسانها را در زمین پراکنده ساخت. نسخههای بسیار متعددی از این روایت وجود دارد.
تمدن باستانی چین که تا نزدیکی دوران معاصر، در اطراف رودخانهٔ زرد و در نزدیکی محلی که امروزه ژیان نامیده میشود، متمرکز بود، همچنین باور داشت که طوفانها و طغیان های سهمگین در امتداد ساحل رودخانه توسط تعدادی اژدها (نماد خدایان) ایجاد می شدند. این اژدهاها در رودخانه می زیستند و با گناهان و اشتباهات مردم، عصبانی می شدند.
هندوستان ــ حلول ویشنو در کالبد یک ماهی، برگرفته از یکی از متون مذهبی.
ماتسیا (در زبان سانسکریت به معنای ماهی) اولین نمود (نزول از مرحلهٔ بالاتر عرفانی به مرحلهٔ پایین تر) ویشنو است.
بر اساس متونِ ماتسیا پورانا٬ شاتاپاتو براهمانا (I-۸، ۱-۶)، ساتیاواتا، وزیر پادشاهی باستانی به نام دراویدا٬ (که بعدها به نام مانو شناخته میشود) در حال شستن دستهایش در رودخانهای بود که ماهی کوچکی به میان دستهای او شنا میکند و از او ملتمسانه میخواهد که جانش را نجات دهد. او ماهی را در تنگی میاندازد که به زودی ماهی رشد کرده و نیازمند جای بزرگتری میشود؛ متعاقباً او ماهی را به خمره، رودخانه و نهایتاً به اقیانوس منتقل میکند. پس از آن، ماهی به او هشدار میدهد که طی یک هفته، طوفانی عظیم رخ خواهد داد که تمامی حیات را نابود خواهد کرد. بنابراین مانو، کشتی عظیمی میسازد و ماهی مزبور در پایان طوفان، آن کشتی را به نزدیکی کوهی حمل میکند تا با فروکش کردن طوفان، کشتی در کنار آن پهلو بگیرد. در نتیجه مانو و «دانههای حیات» همراه او، از طوفان نجات پیدا میکنند تا زندگی را در زمین بگسترانند. در فرهنگ مذهبی هندو٬ «بهاگاواتا پورانا» از آثار ویاسا محسوب میشود که در ابتدای دورهٔ کالی یوگا نوشته شدهاست. (حدود ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)
جزایر آندامان ــ در افسانههای قبایل بومی ساکن در جزایر آندامان، مردمان به دستورهایی که در زمان خلقت به آنها داده شد، بی اعتنا گشتند. پولوگا٬ (خدای خالق) از دیدار با آنها امتناع و سپس بدون هشدار قبلی، سیلی ویرانگر را به سوی آنها روانه کرد. تنها ۴ نفر از این سیلاب جان سالم به در بردند: دو مرد به نامهای لورولولا و پویی لولا و دو زن به نامهای کولولا و ریمالولا. وقتی این افراد به خشکی رسیدند دریافتند که دیگر آتش ندارند و تمامی موجودات زنده نیز از بین رفته اند. پولوگا سپس به خلق مجدد حیوانات و گیاهان پرداخت ولی دستورهای دیگری نداد و همچنین آتش را به نجات یافتگان باز نگردانید.
اندونزی ــ در رسوم باتاک، زمین روی پشت مار بزرگی به نام ناگا پادوها قرار دارد. یک روز، مار که از سنگینی این بار بر پشتش خسته میشود، تکانی به خود می دهد و زمین را به داخل دریا می اندازد. اما خدا، باراتا گورو، با فرستادن کوهی به میان آب دخترش را از امواج آب نجات می دهد که تمامی نسل فعلی بشر از فرزندان او به شمار می روند. زمین بعدتر توسط خدا مجدداً بر روی پشت مار قرار می گیرد.
استرالیا ــ بر اساس باور بومیان استرالیا، در ازمنهٔ رویایی، قورباغه ای بزرگ تمامی آب موجود بر روی زمین را نوشید و در نتیجه یک دورهٔ خشکسالی بر زمین حاکم شد. (ریشهٔ این داستان باز میگردد به خشکسالیهای مکرر حوزهٔ آبریز موری- دارلینگ در نیوساوث ولز و ویکتوریا در جنوب شرقی استرالیا. این حوزهٔ آبریز به طور مکرر دورههای خشکسالی و سیل که در بعضی موارد تا یکسال ادامه پیدا می کنند، را تجربه می کند. دلیل پیدایش این چرخهٔ خشکسالی-طوفان، باز میگردد به پدیدههای ال نینیو-لانینیا در اقیانوس آرام جنوبی) تنها راه پایان خشکسالی این بود که قورباغه را وادار به خنده کرد. حیوانات از سراسر استرالیا جمع شدند و یکی یکی سعی در خنداندن قورباغه کردند و نهایتاً مارماهی موفق به انجام این کار شد. قورباغه چشمهای خواب آلودش را باز کرد، بدن بزرگش به لرزه افتاد، آرامشی صورتش را فراگرفت، و در نهایت آنچنان خنده ای کرد که صدای آن شبیه غرش رعد بود. آب همچون سیلابی از دهان وی جاری شد که عمیقترین رودخانهها را پر کرد و سراسر زمین را فرا گرفت. تنها قلهٔ بلندترین کوهها بیرون از آب، مانند جزایری در دریا نمایان بودند. انسانها و حیوانات بسیاری در آب غرق شدند. پلیکان که تا آن زمان پرهای سیاه رنگی داشت، خود را با خاک سفال به رنگ سفید رنگ آمیزی کرد و با قایقی کوچک بین این جزایر به تردد و نجات پلیکانهای سیاه پرداخت. از آن زمان پلیکانها به یادبود آن سیلاب مهیب، سفید و سیاه مانده اند.
لوگو عمیق درباره دانایی نوین و قدرت تشخیص اندیشه کنید، عکس شماره ۱۶۱۹.
داستان توفان بزرگ یا طوفان نوح
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.