پرسشها و پاسخهای بخش ۱۴
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و این قبیل را حذف کردم، و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.
ــ گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد، همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.
اگر لینکی باز نشد، موضوع و عنوان آنرا در جستجوی همین تارنمای ارگ ایران بیابید.
تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی، عکس شماره ۳۳۷۹.
لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید، عکس شماره ۱۵۳۳.
توجه: پاسخ های این صفحه مربوط به سال ۱۳۹۰ است، امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش، ممکن است تغییر داشته باشند، اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید، با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.
نظر رسول ۵۱۰۱: همانطور که اطلاع دارید مطالعه تاریخ باید به دور از هرگونه تعصب مذهبی و قومی باشد, برخی از وقایع تاریخی غیر قابل انکار هستند مانند نبرد قادسیه یا جنگ چالدران,
پاسخ انوش راوید: هیچ عالمی علم را نمی بندد، و همیشه برای علم پرسش های مختلف تولید می کند، تا گردونه یادگیری بچرخد، به هیچ عنوان هیچ چیز حتمی و واقعی نیست، اگر چند پرسش شود و بدنبال پاسخ بگردید، ممکن است مسائل جدیدی باز شود، لطفاً جغرافیای تاریخی ایران را مطالعه نمایید.
نظر رسول ۵۱۰۲: در ضمن من در مورد جنگ چالدران نکته منفی نمیبینم که دشمنان بخواهند از آن سو استفاده کنند.
پاسخ انوش راوید: چرا وجود دارد، ابتدای ایجاد دشمنی بین ایران و عثمانی، شکاف بین شیعه و سنی، جدال بین ترک و فارس، ایجاد مرز های ساختگی، و ده ها علت دیگر، که در وبلاگ و در پرسش و پاسخها بارها گفته ام. شما اولین نفر نیستید که چنین می گویید، قبل از شما چند هزار نفر چنین نظری داشتند، و در نهایت باهوشها متوجه ترفند های تاریخی استعمار و امپریالیسم شدند. همین امروز در اطرافتان شگرد های دشمنان ایران و عراق و افغانستان و ترکیه و آذربایجان و کلاً ملت های قاره کهن را می بینید، که چگونه نمی گذارند این ملت های تاریخی در کنار هم باشند، با همین دروغ های تاریخی و بزرگ نمایی برخوردها و جنگ های کوچک محلی، ملتها را دشمن هم نگاه داشته اند. آیا از کار های فراماسون و مخفی، کارگزاران استعمار، چیزی می دانید، وظیفه جوانان باهوش است تا نسبت به ترفند ها و شگرد های تاریخی دشمنان ملتها افشاگری نمایند.
آیا می دانید کتاب هایی که نام بردید، و در پرسش و پاسخ ۲۰ آن لیست را نوشتم، چند نفر از نویسندگان آنان فراماسونی یا مزدوران بیگانه بودند؟ آیا آنها رونویسی از یکدیگر نبودند؟ آیا منابع تاریخی گفته شده در آن کتابها اصل است یا تقلبی؟ آیا خود شما تاکنون تحقیق مستقل ملی و مردمی داشته اید؟ و ده ها پرسش دیگر.
پرسش بزرگمهر ۵۱۰۳: در بعضی مواقع مانند تاریخ های خیلی قدیم، تاریخی مانند تاریخ هرودت مورد مطالعه قرار می گیرد و در بسیاری از مواقع به عنوان تنها ملاک تاریخی مورد توجه است, جنابعالی استحضار دارید بدون توجه به همین کتب تاریخی تقریبا بخش بسیار بزرگی از تاریخ حذف خواهد شد, مثلا شما برای مطالعه تاریخ هخامنشیان یا دشمنان یونانی آنها چه منبع تاریخی را معرفی میفرمایید؟
پاسخ انوش راوید: یونانیان در گذشته دشمنان خالص ایران نبودند، و هرودوت هم همینگونه، من همیشه گفته ام کتاب های نوشته شده توسط استعمار و امپریالیسم یا عوامل آنها، دروغ و دشمنی است، این دشمنان بشریت در کتاب های تاریخ دست کاری کرده، و هر آنچه که بنفع برنامه هایشان بود گذاشتند باقی بماند، یا ترفند کاری نمودند، و تعدادی را بنوعی از دور خارج کرده اند. برای دانستن از تاریخ واقعی و مطالعه و تحقیق باید حرفه ای بود، و قرن ۲۱ دوران حرفه ای بودن است، در آینده بینی نوشته ام، اگر در گذشته ها یک نفر در تمام علوم متخصص بود، امروزه باید خیلی حرفه ای در یک گرایش بود، شخص حرفه ای خود بخود می داند چه بخواند، یا چگونه تحقیق کند، البته در بخش تاریخ، باهوشها هر کتابی و تحقیق را با اندیشه اینکه ممکن است دروغ باشد می بینند. پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم، پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است، بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.
پرسش کیان ۵۱۰۴: آیا ایرانیان به اسکندر اشکانی که خود ایرانی بود میگفتند اسکندر گجستک؟ یا فقط مزدیسناییان بهش گجستک میگفتند؟ با سپاس که همیشه پاسخگو هستید.
پاسخ انوش راوید: سرزمین ایران کنونی کشور بزرگی است، در تاریخ دینها و مردمان گوناگونی در ایران بودند و زیستند، راست و دروغ گفتند و نوشتند، دشمنی کردند و کشتند، باید هر بخش تاریخ را جداگانه و با حوصله و فرصت و حرفه دید و باور داشت، و برای اینکه سرگردان نشد، اول باید دید منظورمان از تاریخ چیست و حرفه ای ادامه دهیم. پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم، پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است، بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.
پرسش یکتا ۵۱۰۵: قیام یعقوب لیث صفاری برای چه بوده؟ آیا این نیز دروغ است؟ با سپاس ……
پاسخ انوش راوید: از نظر مکان من با کتاب های تاریخ موجود مشکل دارم، همانگونه که در بالا نوشتم شورشها و قیام های متعددی در تاریخ ایران بوقوع پیوسته، برای دانستن جغرافیای تاریخی ایران و پست های مربوطه را مطالعه و پیگیری کنید.
پرسش احمد ۵۱۰۶: در مورد ذوالقرنین سوالی دارم اینکه اگر ذوالقرنین همان کوروش بزرگ خودمان باشد اونوقت باید کوروش دوم با حضرت خضر(ع) پسر خاله باشد طبق منابع اسلامی .که این با زمان حضرت موسی (ع) که با خضر نبی دیدار داشت و موسی خیلی قبل تر از کوروش بوده مطابقت نداره.
پاسخ انوش راوید: پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم، پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است، بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.
نظر یک خواننده وبلاگ: با سلام و خسته نباشید به شما جناب راوید امیدوارم که در زندگی شخصی و علمی خود موفق باشید. از بابت مطالب جالبی که می نویسید ممنونم. مباحث جالبی را مطرح می فرمایید. عرایضی هست که دوست داشتم شما نیز نظر خود را درباره ی آن ها بیان کنید. متشکرم:
1 ــ بحث ریشه یابی کلمه ها که مطرح کردید مبحث جالبی است و به نظر من یکی از مباحثی که در زمینه ی آشنایی با تاریخ باید برای جوانان مطرح کرد و شاید بدون آن کار ابتر باشد همین است. به نظر من در این زمینه لغت نامه ی مرحوم دهخدا بسیار مفید است که نام و معنای بسیاری از روستاها و شهرها را آورده که در این میان شباهت بسیاری از اسامی، جالب و قابل توجه است. به نظر من امروز جوانان نیاز دارند که با معنای اسامی جغرافیایی در ایران و به خصوص خارج از مرزهای جغرافیایی ایران امروزی اعم از شهرها، روستاها، کوه ها، رودها و … آشنا شوند که در این صورت حقایق را بهتر متوجه می شوند. زبان فارسی زبان پویا و گسترده ایست و بسیاری از این اسامی فارسی هستند همان طور که خود شما هم به آن اشاره کرده اید.
2 ــ امروز در کتابی می خواندم که نام دجیل که منطقه ای در عراق است معرب کلمه ای فارسی به نام دجله ی کوچک گرفته شده است و منطقه ای به نام دجیل در خوزستان هم وجود دارد.
3 ــ چند سال پیش در کتابی که مولف آن حمله ی اسکندر را منکر شده بود خواندم، هندی که اسکندر به آن حمله کرده هند مورد نظر ما نیست بلکه در خوزستان بوده و به نام منطقه ای اشاره کرده بود. با توجه به فرمایش ایشان اگر کمی هم دقت کنیم می بینیم مناطق مختلفی در ایران تحت عنوان بیدهند و هندیجان و … وجود دارند.
4 ــ بحث واژه شناسی فقط نباید به محدوده ی زبان فارسی محدود شود و باید واژه های فارسی موجود در زبان های دیگر نیز شناسایی شوند.
5 ــ متاسفانه در مورد نفوذ ادبیات و زبان و شعر فارسی در هند و روم و عثمانی کم لطفی شده من کتاب های مختلفی در این مورد دیده ام البته دیوان های شاعران بنام که جای خود را دارد ولی شاعران شناخته نشده ای نیز وجود دارند. در این مورد کتاب گلبدن نامه به کوشش مرحوم دکتر افشار که مجموعه اشعار شاهزاده خانمی هندی است و همین طور کتاب ادبیات فارسی در آسیای صغیر جالب است که امیدوارم جوانان این کتاب ها را مطالعه کنند. ضمنا ما شاعران عبری زبانی هم داریم که اشعار فارسی سروده اند حتی در آلبانی هم شعر فارسی سراغ داریم.
6 ــ به عنوان یک مثال، به نظر شما کلمات کودک و کوچک ارتباط معنا داری ندارند؟ منظورم این است که به نظرتان پیدا کردن ریشه ی مشترک بین کلمات و ارتباط آن ها، در شناخت کلی کلمات به خصوص زبان های هم خانواده با زبان فارسی و نیز برای ساخت واژه های نو چقدر موثر است؟
7 ــ این مورد را به خصوص می خواستم با جناب عالی مطرح کنم یکی از مواردی که در تاریخ نویسی ما وجود دارد و حسابی هم جا افتاده و باعث تعجب و ناراحتی است این که مثلا هند و روم را سرزمین های غیر ایرانی معرفی می کنند. وقتی سرزمین سلجوقیان روم جزوی از ایالات ایران دوره ی سلجوقی بوده و عثمانی ها در این ایالت به قدرت رسیدند و زبان رسمیشان فارسی بوده چرا عثمانی ها را غیر ایرانی معرفی می کنند و قلمرو آن ها را خارج از ایران، آن هم با وجود اقوام ایرانی ساکن در آسیای صغیر. یا در مورد هند با وجود رسمیت زبان فارسی در آنجا. می گویند تیمور هند را گرفت و فرزندانش در آنجا حکومت کردند حال این تیمور که حاکم کل ایران بوده چرا قسمتی از قلمرو او را خارج از ایران معرفی می کنند. این مسئله به این دو مورد محدود نمی شود و متاسفانه در مورد عراق سوریه و بین النهرین هم همین تاریخ نویسی غلط وجود دارد و متاسفانه در مدارس هم دارد به خورد بچه ها داده می شود. دیگران تاریخ ما را به نام خود می کنند ولی ما خود، تاریخمان را به نام دیگران می کنیم.
نظر شما عزیزان: . . . . بنویسید و ارسال کنید . . . .
پرسش مهتاب ۵۱۰۷: چرا می گویید کتاب جهانگشای جوینی دروغ است؟
پاسخ انوش راوید: این کتاب هیچ تصویر روشنی از آنچه که می گوید نمی دهد، در دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ نوشته ام، چند خط آنرا دوباره می نویسم تا بیشتر متوجه شوید:
. . . . در اواسط رمضان بدر نشابور دوانید، و مردمان نشابور تهوری می نمودند و چون خلق بسیار بودند و لشکر مغول کمتر، بیرون می رفتند و جنگ می کردند و چون از جان سیر شده بودند با شیر در کشتی می شدند و با وجود نهنگ از راه تهتک در کشتی می نشستند تا روز سیم از طرف برج قراقوش جنگ سخت می کردند و از باره و دیوار تیر چرخ و تیر دست می ریختند. از قضا بد و سبب هلاکت خلقی تیری روان گشت و تغار جار از جان بیجان شد و. اهالی شهر خود از کار تغارجار فارغ بودند و او را نمی شناختند. لشکر هم در روز بازگشت و ازیشان اسیری دو گریخته بشهر آمدند و خبر تغاجار دادند، اهالی شهر پنداشتند که مگر کاری کردند و ندانستند که سیعلمن نباه بعدحین خواهد بود. چون لشکر بازگشت و قایم مقام او نورکای نوین بود، لشکر را دو قسم کرد، بخویشتن بجانب سبزوار رفت و بعد از سه شبانروز سبزوار را بجنگ بگرفت و کششی عام کرد، چنانکه هفتاد هزار خلق در شمار آمده بود که دفن کردند و دیگر نیمه لشکر بمدد قشتمور زطوس آمدند و بقیه حصارهایی که لشکر قشتمور آنرا مستخلص نتوانستند کرد بگرفتند و اگر چه ارباب نوقان و قار مقاومت بسیار نمودند و نهمار تجلدها کرد، هم عاقبت کار بگرفتند و تمامت بکشتند و نوقان و سبزوار را در بیست و هشتم بگرفتند و قتل کردند و اهل نشابور یاغی گری صریح می کردند و بهر کجا فوجی مغولان نشان می دادند رنود را می فرستادند تا ایشان را می گرفتند و آن زمستان در نشابور اسعار غلائی تمام گرفت و مردم را از خروج منع می کردند و بدین سبب اکثر خلایق مضطر گشتند. چون بهار سنه ثمان عشره روی نمود و تولی از کار مرو فارغ شده عازم نشابور شده بود و هیچ کس را از آن خبر نه، چندن لشکر تعبیه کرده بود و فرستاده که در ولایت طوس بیک نوبت تمامت دیهها را فرو گرفتند و بقایای شمشیر بدیگران ملحق و در مقدمه لشکر بسیار با آلات مجانیق و اسلحه بشادیاخ فرستاد و بازآنک نشابور سنگلاخ بود، از چند منزل سنگ بار کرده بودند و با خود آورده، چنانک خرمنها ریختند و عشر آن سنگها در کار نشد، اهالی نشابور چون دیدند که کار جدست و این قوم نه آنند که دیده بودند، باز آنک سه هزار چرخ بر دیوار باره برکار داشتند و سیصد منجنیق و عراده نصب کرده و از اسلحه و نفط در خور این تعبیه داده، تمامیت را پای سست شد و دل از دست برفت . . . .
برای این پاسخ، کتاب را شانسی باز کردم این صفحه آمد، البته ترجمه لغات هم دارد که نمی ارزد بنویسم، اینقدر پرت و پلا نوشته که حد و اندازه ندارد، هیچ تصویر روشنی از نبردها و ماجرا ها ارائه نمی دهد، نام فرمانده هان، چگونگی صف آرایی، نقاط شهرها و بسیار چیز های دیگر، فقط پرت و پلا و سفسطه است. این کتاب را چند بار خوانده ام هر بار موضوعی برایم جالب است، مثلاً در متن بالا از نفت در نشابور می گوید، همانگونه که در جغرافیای تاریخی ایران گفته ام خراسان در پایان شاهنشاهی ساسانیان و دوره حکومت اسلامی در غرب کشور و جای امروز استان کرمانشاه بود، و نفت در خراسان غربی وجود داشت، و تا این تاریخ در خراسان شرقی اثری از نفت نبوده، این نکته مشکوکی است، و این بار به آن برخورد کردم، که دفعات گذشته متوجه آنم نشده بودم. خلاصه این پرت و پلاها هرگز تاریخ نمی شود، تازه اصل این کتاب معلوم نیست، شاید در زمان پادشاهی قاجار یکی از عوامل و چهره های استعمار آنرا نوشته باشد. اگر داستان های تاریخی را بخوانید، می بیند که من تصویر های روشن تری از تاریخ گذشته می دهم، درصورتی کسی که در گذشته و تاریخ مورد نوشتن بوده، باید خیلی واضح و روشن از تاریخ بنویسد. این کتاب فقط سفسطه و نیرنگ و خالی بندی است، بنظر من کسی که این کتاب را مرجع تاریخ بداند، یا خیلی بی سواد و احمق است، یا مزدور استعمار و امپریالیسم. البته ممکن است در گذشته و بویژه در دوره قاجار، از آن بعنوان تاریخ استفاده کرده باشند، و در جاهایی آنرا بازگو کرده باشند، که این دلیل بر عدم توانایی در تحلیل های تاریخی، بعلت نداشتن امکانات امروزی بوده است. جوانان باهوش امروز ایران، هیچ مطلبی را بدون تحلیل و تحقیق درست، و برابر با اصول علمی و قوانین و فرمولها و فاکتور های علم جغرافی تاریخ نمی پذیرند.
در جایی از وبلاگ نامه یکی از نوادگان چنگیز به پاپ را نوشته ام، غربیها با تمام وجود تلاش کنند و می خواهند بگویند که مغولان از مغولستان بودند، آنها یا خنگ هستند یا دشمن تاریخ ایران. در واقع مغولان طوایف و خانات ایرانی در جنوب البرز و مغ استان، و شمال استان چین ایران بودند، این خوانین با کمک باروت ایرانی تولید استان چین ایران، براحتی اروپا را در هم کوبیدند. اینها بودند که در تاریخ بنام مغولان مغولستان معرفی شده اند، و کم کاری جوانان باهوش ایرانی باعث دور برداشتن دشمنان تاریخ ایران شده است، بزودی مشروح درباره مغ استان و مغولان ایرانی خواهم نوشت.
پرسش آرش ۵۱۰۸: آیا داستان اسکندر و روشنک بانوی ایرانی واقعت دارد؟ و می توان از روی آن نمایشنامه نوشت؟
پاسخ انوش راوید: داستان اسکندر و روکسانا، در ادامه معرکه گیری های تاریخی یونان باستان است، اگر واقعیتی از آن زمان باقی بوده، باید در سنگ نوشته ای باشد. آنچه که قرنها بعد در کتابها آمده، اکثراً داستان و دروغ و دونگ است، در گذشته امکانات ضبط و نگهداری ماجراها وجود نداشت، و آنچه از این دست می باشد، ارزش تاریخی ندارند، فقط ارزش ادبی دارند. در این قرن ۲۱ با وجود اینهمه امکانات و تکنولوژی، هنوز نمی دانیم اصل بسیاری از ماجراها چه بوده، مانند فرو ریختن دو ساختمان مرکز تجاری، چه برسد در گذشته ها.
اما می توان داستان را باز نگری و دوباره نویسی نمود، اگر داستانی فقط با دروغ های تاریخی باشد، مورد انتقاد و یا عدم توجه و اطمینان صاحب نظران جدید قرار می گیرد. امروزه متوجه شده ایم، در ادامه رشد و تکامل تمدن آریایی، اسکندر مقدونی، همان اسکندر اشکانی است، تلفظ درست اسکندر Askandar است، شخصاً بارها از زبان مرحومه معصومه خانم شنیده ام، و می گفت لقبی است، برای نامیدن مردان پاک و دلیر. اسک همان اشک، به معنی آب پاک است، مانند آب اسک در جاده هراز، و نام و پسوند و پیشوند بسیاری جاهای دیگر است. اشکانیان کسانی هستند که وارد فرقه پاک شده اند، امروزه گروه های اشکانی، در هندوستان شناسایی شده اند، اسکندر به معنی فرد درون پاکی و پاک شده است، اشک که به معنی پاک است، شاه یا رهبر دینی اشکانیان بوده است. اسکندر اشکانی شاهزاده هخامنشی و فرمانده پرت زنها بوده، در بین النهرین با ترکیب عقاید هخامنشی و ابراهیمی، عقیده جدید اشکانی را گرفته بود، با مطالعه و پیگیری وبلاگ توضیح آنرا بدست می آورید.
هخامنشیان یعنی کسانی که مرامشان برادری بوده، در دوره آخر سلسله هخامنشیان که ما در تاریخ از ۶۰۰ ق.م، می شناسیم، در واقع ادامه دروغ حکومت ایلامیها بوده است، ایلام یا عیلام یعنی آنطرف آب، نام عربی شده سرزمین است بنام، انزان یا انشان البته به تلفظ جنوبی، ایران و ئیران به تلفظ مرکزی ایران. لازم به یاد آوری است، سران سلسله چند هزار ساله هخامنشیان، مانند بقیه پادشاهی ها از تمام بخش های سرزمینشان عروس و داماد می گرفتند، تا بدین وسیله وابستگی ها محکم شود، نمونه های آن در دوران صفویه و عثمانی و قاجاریه به وضوح دیده می شود. این موضوع در حکومت اشکانیان هم بوده، اما با تفاوت های مختلف، هر دوره شرایط فکری خاص خودش را داشته است.
همانگونه که گفتم می توان داستان یا نمایشنامه را نوشت، ولی باید آنرا به واقعیت های تاریخ اجتماعی نزدیک نمود. مثلاً نوشته و گفته شود: اسکندر اشکانی در سفر های رسمی غیر جنگی خود برای برپایی حکومت اشکانیان در سغد (تاجیکستان کنونی)، با روشنک آشنا و عاشق او می شود، و با او ازدواج می کند، اسکندر اشکانی می گوید: ما برای ترویج پاکی و درستی و راستی آمده ایم، نه برای جنگ و کشتن و ویران کردن، ما آمده ایم که نسل بشر را روح تازه ای دهیم، و مردم را به حکومت برسانیم. توجه داشته باشید، باید داستان را دید تازه ای داد، که با واقعیت های تاریخی و اجتماعی، ملی و مردمی هماهنگ باشد، و نوشته ها و گفته های جدید برابر با دانایی قرن ۲۱ به آن افزود. در ضمن به دشمنان تاریخی هم گفته می شود، ما جوانان ایران امروز توانایی آنرا داریم، که تمام ترفند ها و حقه بازی هایتان را، در محیط علمی جدید علیه خودتان استفاده کنیم.
اگر جوانان یک کشور نتوانند دروغها را تشخیص دهند، و بسوی واقعیت ها در تخصص خودشان بروند، و پا ذهن را جلو و به آینده نوین بکشانند، مردم آن سرزمین دچارمصیبت و گرفتاری خواهند شد. باید در نظر داشت، دروغ تنها در تاریخ نیست، دروغ در تمام علوم است، بویژه از قرن ۲۰ برای به گمراه کشاندن کشور ها، دولتها دروغ های زیادی نشر داده اند، حتی با نام معتبر ترین دانشگاها و مراکز علمی این کار را کرده اند. این برنامه ها در ادامه نبرد نو پدیده بود است، ممکن است در ابتدا، عده کمی از جوانان باهوش متوجه مطالب این وب شوند، ولی تعداد مهم نیست، آنان که تشخیص داده اند، بزودی با درک خوب برای برداشت دروغها، برتری کامل پیدا می کنند، و آنان که نفهمیده اند، آنهم مهم نیست، دیر یا زود آگاه می شوند، امیدوارم زود باشد.
پرسش کمان ۵۱۰۹: آیا ما ایرانی هستیم؟ اگر ایرانی هستیم و زبان ما فارسی است، چرا از بدو تولد تا ازدواج و مرگ باکلمات دینی عربی سروکار داریم؟
پاسخ انوش راوید: در ایرانی بودن اسمی ما شکی نیست، فقط مانده که آیا واقعاً ما ایرانی هستیم؟ پاسخ بلی است، و در نهایت پاسخ پرسش شما می باشد. از ابتدا و پیدایش رمه های اولیه انسان، همواره دین با بشر بوده، و سرزمینها بنا به موقعیت جغرافیایی خود دین خاصی را گرفته اند. در همین راستا و در ادامه رشد و تکامل تمدن ایرانی آریایی، سرزمین ایران کنونی میان سه جلگه تمدنی قرار داشت، و بنا به مقتضای زمان همیشه تحت تأثیر فرهنگی آنها بود. البته آنها نیز از سه تمدن دیگر ایران بهره می گرفتند، مشروح در ایران و ایرانیان. اینها خلاصه ای از تاریخ بود، بنا به فاکتورها و فرمول های تاریخ و فرهنگ یاد گیری، باید سرعت تحولات و پیدایش های نوین زیاد باشد، باید در جهانی که بسرعت بسوی تمدن جدید می رود ایرانیها هم هماهنگ شوند، و آنچه که از تاریخ بیادگار مانده، باز سازی ملی و مردمی نمایند. باز سازی فرهنگی و رفتن بسوی تمدن جدید ایران، وظیفه جوانان روشنفکر ایران است، آنها باید با مطالعه و تحقیق و تحلیل های درست در تخصص خودشان، راهگشای وارد شدن ایران به تمدن جدید باشند. این کار حوصله می خواهد، زمان می برد، آینده بینی لازم دارد، امیدواری می طلبد، بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.
پرسش مهدی ۵۱۱۰: آیا اقسام ایسم ها و پانها و… مشکل پیش روی مردم ایران است؟
پاسخ انوش راوید: تمدن بشری با انواع اندیشه ها شکل گرفته، اگر انواع اندیشه وجود نداشت، فکر هم رشد نمی کرد، و انسانها هنوز در مرحله ابتدایی بودند. کشور ایران میان فرهنگها و تمدنها قرار دشت، و از قدیم گفته اند سرزمین چهار راهی بوده، و عقیده ها و فکر های بیشمار، در کنار هم رشد و تکامل داشتند. فقط و مهمترین موضوع برای امروز ایران، ایجاد اندیشه و محیط دمکرات است، تا تمام مردم، بویژه جوان های باهوش ایرانی بتوانند، ابراز عقیده نمایند و آزادی اندیشه و قلم داشته باشند. بدین منظور همین جوانان باهوش ایرانی باید با حوصله کار زمان بر کنند، تا بتوانند دمکراسی را به جامعه وارد و یا تزریق نمایند. مهمترین مشکل پیش رو برای داشتن دمکراسی نوین، نفوذ بازماندگان استعمار و امپریالیسم در ایران است، به همین جهت شناختن عوامل و چهره های استعمار بسیار مهم است.
پرسش داریوش ۵۱۱۱: چرا می گویید در تاریخ اجتماعی ملت ایران جلو رونده است؟
پاسخ انوش راوید: دلایل زیادی در این باره است، اولین مردمی که در کشور های استعمار یا استثمار زده انقلاب بورژوازی نمود ایرانیان بودند، اولین مردمانی که در زمان پادشاهی پهلوی بسرعت بسوی ظواهر تمدن های غربی رفتند ایرانیان بودند. تمام ایرانی ها دوست دارند فرزندانشان بهترین تحصیلات را داشته باشند، ایرانی ها در کشور های مهاجر پذیر تحصیل کرده ترین مردم هستند. در ایران و انقلاب های ایران زن و مرد در کنار هم شرکت می کنند، ایرانیها علاقه زیادی به نشر و نشریات دارند، و بیشترین وبلاگ ها ایرانی است. و بسیاری از موضوعات دیگر، که هرکدام جای بررسی و تحلیل دارد، و کار این وبلاگ نیست.
البته باید ایران و ایرانی را در قالب قاره کهن قیاس و حساب نمود، نه آن را با اروپاییها و یا لاتین و غیره نمونه زد و برابر دانست. امروزه با وجود تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی به راحتی کشورهای قاره کهن و آفریقای شمالی را می بینیم، و درباره آنها می دانیم، و بخوبی متوجه می شویم، که ایرانیها در گذر های تمدنی از مردمان دیگر کشور های همانند، جلوتر بوده و سریعتر حرکت می کنند. در تحقیق علمی نباید برخورد های مسلکی و قومی، دینی و ایده ای نمود، بلکه باید درست و دور از دروغ و جفنگ، ترفند و حقه بازی، کار و تحلیل نمود.
جالب: عزیزی بمن گفت: آن تعداد انگشت شمار که دهانشان اهانت است، یا پرت و پلا های دیگر گفته اند، از بخش پرسش و پاسخ ها و نظرات حذف کنید، آنها هیچ ارزش جنسی و تعالی و فنی ندارند، هیچ و هیچ هستند، نه نام دارند و نه نشان، پس دلیلی ندارد که پرت و پلایشان را در چنین وبلاگ وزین و پر محتوایی بگذارید، به آنها بی اعتنایی کنید و کار موفق آمیزتان را پیش ببرید. در پاسخ گفتم: این گونه نوشته ها جهت پاسداشت آزادی قلم و اندیشه است، مهمترین مشکل تعدادی از ایرانیان، عدم درک آزادی قلم و اندیشه است، وبلاگ من غیر از اینکه در بخش تاریخ است، سعی در آموزش های تاریخ اجتماعی هم دارم، نمونه آن مقاله قرن سنت گریزی است، یکی از مهمترین کارها و وظایف امروز روشنفکر ایرانی، برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم، و حفظ محیط دمکرات است، به همین جهت گفته هایی هم که شاید چندان خوشایند نباشد، در وبلاگ منعکس می کنم، و البته جواب هم می دهم، و دائم سفارش به برپایی حداقل دمکراسی در این برکت مجازی را دارم، با این آزمایش مجازی شاید بتوان وارد درک دمکراسی واقعی برای آینده شد، و بتوان و باید بتوان به هر نوع غیر قهری و غیر نظامی، یکدیگر را حتی اگر ذره ای در برابر یل و دانایی باشد، با شکیبایی تمام، تحمل و تحلیل نماییم. همانطور که متوجه شده اید، آن چند نفر در مقابل بازدید و نظرات فراوان خوب و فنی هیچ هستند.
پرسش ۵۱۱۲: شنیده ام سه کشور ایران و آذربایجان و امریکا هر کدام جدا در حال ساخت فیلم هایی در مورد کوروش بزرگ هستند…….. به پیش بینی شما این ۳ فیلم از نظر تاریخی خیلی با هم فرق دارند؟
پاسخ انوش راوید: البته هر سناریو و فیلم دیدگاه خاصی خواهد داشت، همانگونه که می بینید امروزه فعالیت استعمار و امپریالیسم در تمام موارد زیاد شده، و بدبختانه عموم جوانان ایران به این مهم توجه ندارند، که هیچ، بلکه درکی هم از آن ندارند. آنها طی پانصد سال آنقدر زیاد در رگ و پی ملت های قاره کهن ریشه دوانیده اند، که نمی توان بسادگی آنرا جدا نمود. فقط امید من به جوانان باهوش است، که در این باره بگویند و بنویسند، و از حیثیت تاریخی کشور خود دفاع کنند، در اینصورت براحتی پاسخ های بسیاری داده می شود.
پرسش ۵۱۱۳: از نظر راست و دروغ.. نگرشتان در مورد برنامه تاریخی ظهور و سقوط یک امپراطوری(امپراطوری روم) که شبکه منو تو میذاره چیه، چقدر به واقعیت نزدیکه؟
پاسخ انوش راوید: این قبیل فیلمها را دیگر نمی بینم، چند بار فیلم های نیمه مستند تاریخی این قبیل شبکه ها را دیدم، فقط دروغ و حقه بازی استعماری بود و بس. این را باید به جوانان متذکر شد، که بدانند چقدر دروغ می بافند و می گویند تا مقاصد خود را پیش ببرند، نفت و منابع و منافع بدزدند و دروغ تحویل دهند. هر شخص باهوش متخصص تاریخ ایران و ترکیه و کل قاره کهن، باید آنها را به نقد و چالش و حتی شدید ترین اعتراض ها بگیرد.
پرسش بیتا ۵۱۱۴: من چند روز پیش در مورد حکومت . . . . در مدائن سوالی کردم ولی شما سانسورش کردید!! ولی فکر کنم شما منکر این حکومت ها هستید؟
پاسخ انوش راوید: تازه ابتدای این قبیل تحقیقات تاریخی هستم و یا شاید هستیم، برای همین فعلاً نمی توانم درست پاسخ گویم پاسخ همان است که قبلاً و همیشه می نویسم و قبلاً نوشتم. فقط همیشه بخاطر داشته باشید، تمام لحظه های تاریخ باید با قوانین و فاکتورها فرمول های تاریخی و تاریخ اجتماعی هم آهنگ باشد، در غیر اینصورت پذیرش آن مشکل است.
نظر طنز گونه یک خواننده وبلاگ که خود را روح عمر بن خطاب نامیده ۵۱۱۵: اگر میدانستم شما روزی فتوحات من را انکار میکنید هیچ وقت شما مجوسان را از اتش پرستی در نمی اوردم و ان بابک بتی که میپرستید را در هم نمیشکستم و ان درفش کاویانیتان را پاره پاره نمیکردم و نگه میداشتم تا سندی باشد از پیروزیمان . مگر فردوسی شما از من ستایش نکرد؟ (عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار) قیام های یعقوب لیث و بابک خرمدین شما مجوسان ضد اعراب بود یا ضد اسلام؟ یا شاید هم هیچکدام بلکه شاید هم جنبش وال استریت بوده؟
پاسخ انوش راوید: متن جالبی است، البته همین داستان های دروغ های تاریخی برای عده ای مناسب است، این را آن جوانان باهوش ببینند، که گله دارند چرا در تاریخ دروغ است، و چرا تلویزیونها و نشریات خارجی بشدت به دروغ های قدیمی و جدید دامن می زنند، و در نظرات بالا اشاره کرده اند. گله ای از طنز پردازن نیست، آنها وظیفه خودشان را انجام می دهند، تا این کار برای چه و که باشد خود داستانی است. همین گونه هستند که مردم ایران، ترک، عرب، کرد، لر، فارس و گیلک را به شوخی می گیرند، و انواع مسخره و جک برازنده قیافه خودشان، در راه خوشایند اربابانشان می سازند.
پرسش و نظر کیانوش ۵۱۱۶: آیا شکست های گذشته را فقط باید بگردن دشمنان ایران انداخت، مانند جنگ چالدران؟ در زمینه اختلاف بین ملت ها هم قابل ذکر است که در اروپای ۶۰ سال پیش بزرگترین نبرد قرن حاضر رخ داد با بیش از ۵۰ ملیون کشته و امروزه شاهد اتحادیه اروپا هستیم. جنگ بین ملل یک واقعیت است و ربطی به دشمن و دوست ندارد.
پاسخ انوش راوید: به لینکها مراجعه نمایید، تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید، خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده، نمی توانید به نتیجه برسید، و بکلی پرت می شوید. تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است، اگر به اندازه کمی دید داشته باشید، متوجه آنها خواهید شد، در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ. برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد، نمی توان اروپای قرن ۲۰ دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد، بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند، این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است. تا قبل از قرن ۱۵ میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند، و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند. در دوران قبایلی جنگها و زد و خوردها در شرایط قبیله ای بود، نه مرز های سیاسی، اواسط حکومت صفویه و با ورود سازمان یافته استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران، تازه مرز سیاسی شکل گرفت، و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد. قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت، زیرا مرزها قبیله ای بودند، نه سیاسی، و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی. در همان اوایل قرن ۱۶ که نبرد چالدران بوقوع پیوست، ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود، ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند. مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد، بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید، و تخصصی پرس و جو نماید، بارها نوشته ام، اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است، این وبلاگ را پیگیری نمایید، در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید، فوراً از وبلاگ خارج شوید. همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام، این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما، برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند، و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت. من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود، تست کردم، و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید، تا در وبلاگ پست کنم. در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است، غیر از آمار بالای وبلاگ، هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود، که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.
پاسخ انوش راوید: به لینکها مراجعه نمایید، تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید، خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده، نمی توانید به نتیجه برسید، و بکلی پرت می شوید. تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است، اگر به اندازه کمی دید داشته باشید، متوجه آنها خواهید شد، در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ. برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد، نمی توان اروپای قرن ۲۰ دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد، بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند، این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است. تا قبل از قرن ۱۵ میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند، و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند. در دوران قبایلی جنگها و زد و خوردها در شرایط قبیله ای بود، نه مرز های سیاسی، اواسط حکومت صفویه و با ورود سازمان یافته استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران، تازه مرز سیاسی شکل گرفت، و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد. قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت، زیرا مرزها قبیله ای بودند، نه سیاسی، و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی. در همان اوایل قرن ۱۶ که نبرد چالدران بوقوع پیوست، ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود، ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند. مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد، بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید، و تخصصی پرس و جو نماید، بارها نوشته ام، اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است، این وبلاگ را پیگیری نمایید، در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید، فوراً از وبلاگ خارج شوید. همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام، این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما، برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند، و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت. من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود، تست کردم، و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید، تا در وبلاگ پست کنم. در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است، غیر از آمار بالای وبلاگ، هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود، که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.
نظر و پرسش جهانگیر ۵۱۱۷: ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار که تاج کیانی کند ارزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو (فردوسی ) این بیت رو برا چی فردوسی گفته و هم این بیت رو عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار……….. این به جز حمله اعراب رو میرسونه؟ تازه اسم عمر و بوبکر وعثمان رو از شاهنامه ی چاپ جدید حذف کردند………
پاسخ انوش راوید: دقیقاً جواب پرسش بالا، پاسخ شما هم می باشد، من که نمی دانم که هستید نه نامی و نه آدرسی دارید، فقط اینگونه نظر نوشتن، خوراک محیط را برای فعالیت پرسش و پاسخ های من مناسب و فراهم می کند. من که منکر حمله تازی ها به شاهنشاهی ساسانیان نیستم، بزرگ نمایی این حمله را منکر هستم، تازیان که بسیاری عقیده دارند اعراب نمی باشند، تا حدود مرو در خراسان غربی پیشرفت کردند، آنهم شکسته و درهم و نامعلوم نوشته و گفته شده، و از نظر تاریخ نویسی نوین کم اعتبار است. البته این مرو با مرو کنونی هوایی حدود ۱۴۰۰ کیلومتر و زمینی ۲۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد. آن نیرو های اعراب که در تاریخ بزرگ نمایی شده، حتی کمی توانایی نداشتند به ترکستان ایران و استان چین ایران وارد شوند، چه برسد به شرق ایران، آخرین حدود آنها در میانه استان کرمانشاه امروزی بود، به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید. کجای این حمله به کشور ایران کنونی بوده است، بخش هایی از یک استان ایران که در دست آخرین پادشاه شاهنشاهی ساسانیان بود، آنهم با یاری خود مردم گرفته شد. نباید بخش هایی از تاریخ را به همه جا گسترش داد، جهت اطلاع بیشتر فصل دوم دروغ حمله اعراب به ایران را که بزودی پست می کنم بخوانید، و جهت شاهنامه فردوسی به پست مربوطه مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
پرسش و نظر رها ۵۱۱۸: سلام آقای راوید شما هم تایید میکنید این سخنان خانم حامد رو در مورد داریوش شاه؟ به نظر من که منطقی به نظر میاد…………
پاسخ انوش راوید: تحقیقات خانم پرنیان حامد بسیار پر محتوا و نمونه هستند، ولی همیشه متذکر شده ام برای علم پایانی نیست، درباره تاریخ هر آن ممکن است، با کشف و یا پژوهش دیگری، داستان سرنوشت دگرگون شود. برای این موضوع به سخن وبلاگ و تاریخ نویسی نوین مراجعه نمایید.
نظر مصطفی ۵۱۱۹: نظرات شما در مورد حمله دروغین اعراب میتواند راست باشد من ساکن ابادان هستم و اکثریت اینجا عرب هستند . هنوز خیلی از اینها فکر میکنن حمله اعراب به ایران در زمان خسرو دوم پرویز بوده !!!! مخصوصا آمیان و مدرسه نرفته های آنها این فکر را میکنن…..
پاسخ انوش راوید: در گذشته جنگ های طایفه ای و دینی و قومی خیلی زیاد بود، دائم قبایل و دینها و مسلکها بیکدیگر حمله می کردند، ممکن است در آن زمان هم حمله و جنگ هایی بوده باشد، نمونه آنرا در تاریخ دراویش ایران به عنوان روش سلاطین و مرشدان صفویه نوشته ام. اینجا بگویم اعراب فقط به آخرین نفس شاهنشاهی ساسانیان فقط در غرب ایران، آنهم با کمک ایرانیان حمله کرده اند، البته خیلی مشکوک و شکسته و بدون سند های تاریخی محکم و قابل ارائه علمی است. بنا به نوشته های کتاب خانم پرنیان حامد، خراسان و مرو در غرب ایران بوده، برای اینکه حمله اعراب را به تمام ایران تسری دهند، دروغ نویسان مرو را به آخرین مرز شرقی ایران در زمان حکومت صفویه منتقل کردند، تا بگوید حمله اعراب تمام ایران را پوشش داده بود، ضمن اینکه بتوانند چین و مصر ایران را از تاریخ محو کنند، و جنگ استعماری شیعه و سنی یا عثمانی و ایران و غیره راه اندازند، به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
در تاریخ ها نوشته شده، که در ۶۱۰ میلادی زمان خسرو پرویز ساسانی، ستونی از سپاهیان ایران، در دوکار از اعراب شکست خورد، عربها این جنگ را اهمیت زیادی داده اند، و در تقویم قبایل عرب، آن را روز مشهور می دانند. این بخش و این ماجرا، نیاز به پژوهش مستقل ملی و مردمی دارد، تا دروغها زدوده شود و واقعیت آن آشکار شود، جهت اطلاع به شاهنشاهی ساسانیان مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
پرسش مهناز ۵۱۲۰: آیا شما با خانم پرنیان حامد، در مورد حمله اعراب به ایران اختلاف نظر دارید؟
پاسخ انوش راوید: این پرسش را چند بار پاسخ داده ایم، نه هیچ اختلاف نظر نداریم، ما بدنبال واقعیت های تاریخی هستیم، و واقعیت همیشه ثابت و یکی است، درست مانند کاری که دیروز شما کرده اید، و همیشه و تا ابدیت آن کار ثابت است، و تعریف دیگری ندارد، ولی افراد ناآگاه می توانند برای آن داستان بنویسند و غیبت کنند و دروغ بگویند، ولی اتفاق همان است. برای رسیدن به واقعیت های تاریخی زمان و حوصله و دانش می خواهد، آنقدر در تاریخ دروغ گفته اند و هر کس برای خودش خالی بندی کرده، که حد و اندازه ندارد. بخشی از این خرابکاری را هالیود در ۷۰ – 80 سال گذشته کرده، و برای فروش فیلم هایش جنگ های تاریخی را فوق العاده تقلبی ساخته، مثلاً جنگ های قبیله ای ۱۵۰۰ سال گذشته را، چون جنگ های پیشرفته قرون جدید اروپا نشان داده، ستاد کل و فرماندهی های منظم و تاکتیک های شناخته شده و غیره. دروغها بیشمار و زیاد است، فعلاً این را در این صفحه بی خیال، زیاد درباره آن نوشته ام، موضوع مهم دیگری در پیش داریم، که در اینجا بررسی می کنم.
پرسش توتم ۵۱۲۱: چرا عربها را ایرانی گفته اید؟
پاسخ انوش راوید: در زمان هایی که بخشی از مناطق عرب نشین خاک ایران بود، آنها ایرانی بحساب می آمدند، مانند بخش هایی از جنوب ایران، که اعراب عزیز ایرانی زندگی دارند، و از شناسنامه و گذرنامه ایرانی استفاده می کنند. همچنین ایران سرزمین خون است، و هر کس از خون اجداد خود ارث و میراث می گیرد، نه از خاک، بهمین جهت بسیاری از ایرانی ها و اعراب رانده شده از عراق صدام حسین، براحتی ایرانی بحساب آمدند، درصورتی که بعضی از کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، ارث و میراث تبعه بودن را از خاک می گیرند، یعنی هر کس که در آمریکا بدنیا بیاید تبعه آنجا بحساب می آید. در طول زمان و نزدیکی بعضی اقوام و قبایل با یکدیگر، تا حدود زیادی خوی و خصلت هم را می گرفتند. از نظر من تمام ملت های قاره کهن یک ملت هستند، و استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها با انواع ترفند ها می خواهند بین مردم جدایی بیاندازند، در این باره بارها توضیح نوشته ام.
پرسش ساحل ۵۱۲۲: با درود، به نگرش شما خلفای عباسی ایرانی هستند و از یه جا فرزندان پیگامبر(ص) مخصوصا بنی موسی بن جعفر از شر خلفای عباسی به ایران پناه میبردند……. نمیفهمم اینا از دست ایرانی ها(خلفای عباسی) به ایرانی ها پناه میبردند؟یا شاید من اشتباه میپندارم خلفای عباسی عرب بودند؟بایدم عرب باشن چون از نسل عباس عم محمد بن عبدالله (ص) بوده اند………….. با سپاس . همیشه در پیشه ی خود موفق باشید.
پاسخ انوش راوید: در تاریخ نویسی نوین، نباید دیدگاه این دوره را به تاریخ و گذشته ها برد، بلکه باید برای هر دوره دیدگاه همان زمان را پیاده نمود، قبل از دوره اسلامی، قاره کهن در ساختار های تاریخی اجتماعی در سازمان قبیله ای بسر می برد. در زمانی که به خلفای عباسی مربوط می شود، قاره کهن در دوران سازمان قبایل دینی بود، وقتی که می گویم کسی در تاریخ ایرانی بود، این دلیل نمی شود که منکر قبیله او باشم. در آن زمان جغرافیای سیاسی معنی نداشت، جغرافیای حدود، بر پایه قبایل بود، در تاریخ قبایلی، قبایل به یک اندازه در سرو کله هم می زدند، نمونه آن در لیبی و افغانستان خیلی جاها دیده می شود. اما زمانی در تاریخ تمدن که سازمان قبایل دینی حاکم بود، یعنی قبایل سازمانی به یکدیگر وابسته بودند، سلسله مراتب داشتند، مانند امروز عربستان و مراکش و اردن، در غیر اینصورت آنها نمی توانستند ادامه زندگی بدهند. درک این موضوع نیازمند فیلم های آموزشی است، هیچ کس در فکر تهیه این نوع فیلمها نیست، فقط سیستم آموزشی قرن گذشته دوست داشت، در ادامه آموزش استعماری حکومت گذشته، دروغها را بخورد دانش آموز و دانشجو بدهد.
به این ترتیب هیچ فرقی نمی کند، چه کسانی عرب بودند یا ایرانی، آنها وابسته به تمدن سازمان قبیله ای قاره کهن بودند، اگر من در جایی گفته ام ایرانی بوده اند صرفاً نگفته ام زبان و لهجه آنها چه بوده، بر اساس جغرافیای قبیله ای و اصول وبلاگ خودم این را نوشته ام، در این بخش از تاریخ هم، باید تحقیقات مستقل ملی مردمی انجام شود، بزودی مقاله ای با عنوان باشندگان قبیله ها می نویسم. آنچه که در تاریخ گفته اند ایرانی به عرب و عرب به ایرانی، و رومی به این و آن پناه می برد، بسیار سادگی است، از آن تاریخ نویسها بپرسید، شکل تاریخ اجتماعی در هر دوره را تعریف کند، آن وقت متوجه می شوید تاریخ نویسی را بدون دانش، و بر اساس داستان نوشته اند، تا فیلم هندی درآورند، خواسته اند داستان دروغیشان جذابتر شود. به حکومت اسلامی در ایران مراجعه شود.
در بعضی از کتاب های تاریخی هم چنین موضوعی وجود دارد، اما وقتی آن کتاب و آن بخش را ریشه یابی کنید، بسیار متفاوت از آن است، که دروغ پردازی کرده و بخورد ملتها داده اند. مثلاً یک خط شعر از میان کتاب های تاریخ پیدا کردم در استان چین ایران نوشتم، در تفسیر آن شعر نوشته بودند، که فتحعلی شاه قاجار خالی بندی کرده و گفته، که خاقان چین به دست بوسی او در شهر گلپایگان آمده است، درصورتی که در شعر تاریخی منظور خاقان استان چین بود نه کشور چین، آن تاریخ بازگو کن از شدت بی سوادی، کاملاً متفاوت گفته، درصورتی که شعر تاریخی درست است. بسیاری از کتاب های تاریخ هم درست هستند، ولی بازگو کنند اشتباه کرده، علت آن عدم آگاهی از جغرافیای تاریخی ایران است، که ندانستن آن باعث اشتباه فاحش در بازگو کردن تاریخ شده است. مثلاً: آیا می دانید بلخ شرقی چه تاریخی بنا گردید؟
نظر مجتبی ۵۱۲۳: به حال برخی به اصطلاحا اساتید تاریخ باید گریست ….. یکی از آنها از قول مورخی غربی میگفت که: روزی ۲ تا از سربازان مغول که چند روزی در ایران رنگ خون ندیده بودند و کسی رو نکشته بوده به یک ایرانی برخورد میکنند و جلوش رو میگیرن و بش میگن که زانو بزن پیش این رود خانه تا سرت را ببریم تا رنگ خون ببینیم تو حالمون خوب بشه (چطور زبان هم را میفهمیدند را نمیدانم). بعد ادامه داد که: ان ۲ سرباز وقتی دیدند ان فرد ایرانی زانو زده رفتند و بعد از مدتی بازگشتند .وقتی بازگشتند دیدند ان شخص ایرانی هنوز سر جای خودش (از بس که ایرانیان از مغولان ترسیده بودند) زانو زده بوده و فرار نکرده!! (هه هه هه من نمیدونم که آیا ایرانیان گوسفند بوده اند یا اینکه مغول ها عید قربان داشته اند؟) استاد انوش گرامی من نمیدانم چرا ما ایرانیان حرف های امثال شما که بسیار منطقیست را باور نمیکنیم ولی این چرندیات را باور میکنیم …… مثل این :۱. مغول ها به هرجا یورش میبردند حتی به دام و دد و چارپایان و موش و گربه و.. رحم نمیکردند (چرا از شدت این همه خون ریزی شمشیر هایشان کل و زنگ نمیزد؟)۲. چنگیز آب شنگولی خور و خرافاتی و موهوم پرست و بی سواد و گی ۲ روزه میشود حافظ قران کریم بصورتی که قران را برعکس میخوانند (هیچی دیگه زین پس بش بگیم حاج چنگیزخان مغول)۳. چنگیز از جمجمه ی سر ایرانیان مناره ی مسجد میساخت (هه هه این چنین مسجدی که مناره اش از جمجمه ی ایرانیان است جای خواندن نماز نیست, جای برگزاری جشن هالووین هست) ۴. چنگیز به سرداران و سربازان خود توصیه میکرد که برای حفظ خوی وحشی گریشان وارد شهر ها نشوند و در صحرا ها بمانند (هه هه هه از یه جای میگن مغولان وارد هر شهری میشدند آن جا را با خاک یکسان میکردند از یه جا اینو میگن….) استاد انوش گرامی ما لایق همین چرندیاتی که اینا میگن هستیم نه سخنان پر مغز شما… کسایی که این چرندیات رو باور دارید زین جای واژه ی زمخت و بیگانه ی بادمجان از واژه ی ایرانی دیگه استفاده کنید…….. با سپاس از انوش راوید.
پاسخ انوش راوید: چند صد سال دروغ و دونگ با انواع ترفندها و بهترین و بیشترین امکانات بخورد ملتها داده اند، و دارند می دهند تا مقاصد استعماری خود را پیش ببرند، اما من با یک وبلاگ ناچیز رو در روی تمام امکانات بینهایت آنها در آمده ام، آنها پول و سرمایه دارند، ولی من یا ما ایرانیها، جوانان باهوش ایران را داریم، که خیلی خیلی پر ارزش تر از پول و امکانات آنهاست. بزودی تمام جوانان باهوش متخصص ایرانی، دست بدست هم خواهند داد، و مستقل و ملی مردمی، تحقیقات تاریخی خواهند کرد، و دروغها را دور می ریزند. از همین وبلاگ و نظرات پیداست، که پیروزی به دروغ های تاریخ و ترفند های استعمار و امپریالیسم، حتمی و نزدیک است.
پرسش کیارش ۵۱۲۴: ایا نام حضرت ابراهیم (ع) میتواند معرب پراهام(پرهام) باشد ؟ من کاری به اون فرد که خود را هیچکس نامیده ندارم ولی نام ابرام (یا ابراهام ) جدای ابراهیم در قران امده……من نگفتم الام عربیست منظورم این بود که ایا ریشه اش از زبان های سامی بوده یا نه؟ با سپاس از شما
پاسخ انوش راوید: دانش و علوم خیلی گسترده است، آنقدر که در قرن ۲۱ هر شخص باید در یک رشته و گرایش توانایی اظهار نظر داشته باشد. همانگونه که در بالای وبلاگ نوشته ام، این وبلاگ نظرات و مقالات شخصی من است، و در سخن وبلاگ و چند جای دیگر هم گفته ام، که این نوشته ها مقدمه ای ایست برای نگارش تاریخ واقعی بدور از دروغ، و خود تاریخ نیست، و توضیح داده ام که تاریخ واقعی را چگونه باید نوشت. ریشه یابی اسامی اشخاص و مکانها، کار و تحلیل و تحقیق بسیار سختی است، دیده ام خیلی ها در این موارد اشتباه می کند، و بدون اینکه از جغرافیای تاریخی ایران بدانند، اسامی را ریشه یابی می کنند. به منظور ریشه یابی نامها از دوستان دیگر کمک می گیرم، در بخش هایی که به تاریخ باستان مربوط می شود، خانم پرنیان حامد پاسخ می گویند، در اینجا. عزیزانی که می توانند در این بخش یاریم دهند، هر کجا نامی دیدند یا پرسشی بود، لطف نمایند پاسخ دهند. در ضمن عزیزان توجه داشته باشند، هر پرسشی برای به گردش درآوردن گردونه یادگیری خیلی مهم است و ارزش دارد. همچنین پاسخ ها معمولاً جنبه عمومی دارند، و اگر در یک پاسخ موضوعی مطرح شد، جهت بهتر متوجه شدن افراد کم سن تر و کم تجربه تر هم می باشد.
پاسخ بانو پرنیان حامد به چند قسمت از نظر و پرسش ۷ قسمتی پرسش و پاسخ قبلی: 1 . تا آنجا که در توان و سواد اینجانب بود در کتاب بررسی شده است بیش از این نیاز به همگاری اساتید کشورمان می باشد.
۳. هند مورد نظر هندیجان در خلیج فارس است و کتابی که مطالعه می کردید احتمالا کتاب استاد احمد حامی بوده است. اسامی هند هایی که در ایران موجود است در کتاب آورده شده است.
۴. حدود ۱۰۰ واژه فارسی در زبان اسکاندیناوی توسط استاد بزرگوار فریدون جنیدی در کتابی بررسی و به چاپ رسیده است. چند وازه در زبان های اروپایی نیز توسط این حقیر بررسی و در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست ارائه شد.
۷. متاسفانه همین گونه است که شما می فرمایید اما بدانید از دست من تنها کاری ساخته نیست! کتابی بود نوشته شد کل این پیشنهاد های شما هم در آن نوشته شده است باید صبر کنیم ببینیم اساتید کشورمان چه نظری دارند، تکرار میکنم از دست من به تنهایی جز از این که کردم کاری ساخته نیست. این کار نیاز به گروه دارد. این کار نیاز به همبستگی اساتید در رشته های مختلف و گردهمایی گروهی این اساتید دارد. با سپاس از نظر لطف و نیک اندیش شما.
ادامه نظر: سلام از بابت جواب هایی که در وبلاگتان به پرسش هایم داده اید ممنونم، البته دوست داشتم خودتان به سوال هفت قسمتی ام که در این جا مطرح کرده بودم پاسخ می دادید. موفق باشید.
پاسخ انوش راوید: درباره موضوع های نظر و پرسش ۷ قسمتی شما، همیشه و همیشه در کل مطالب وبلاگ نوشته ام، و کلاً در یک جمله: هیچ وقت استعمار و امپریالیسم و ترفند های آنها فراموش نشود.
پرسش محمد ۵۱۲۵: نسل اعراب فقط از عربستان بوده و هست؟پس ما اعراب خوزستان باقی مانده ی اسکیمو ها هستیم؟عرب ها عراق را گرفتند و همینطوری زبانشان عربی شد؟یعنی در مدت ۲۰ سال یا کمتر زبانشان عوض شد؟فرضا اعراب زبان عراقی ها را به زور عربی کردند ایا به زور هم دش داشه تن عراقیها کردند؟به زور هم مجبورشان کردند قبیله ای زندگی کنند و نام طوایف عرب (مانند جرهم.بنی طرف.بنی تمیم و..)روی خودشان بگزارن؟عرب ها به اسپانیا و اذربایجان و ارمنستان یورش نبردند؟ان کشور ها عربی حرف میزنند؟انها فردوسی داشتند یا فردوسی اون جاها شعبه داشته؟بقایای قوم ثمود که عرب بود کجا رفت؟مگر سرزمین شام؟شما یعرب ابن قحطان را میشناسید؟عمان ابن قحطان رو چی؟میدانید اعراب قحطانی(اعراب اصیل)خواستگاهشان کجا بوده؟یمن و عمان یا عربستان؟شما نمیدانید عرب ها(کوچک گرد ها) همیشه پراکنده بودند و در جستن چرا گاه؟این قوم چطور میتوانسته فقط در یک کشور ساکن باشد ان هم کشوری که نسلشان از بنی اسماعیل و قبیله جرهم و.. است؟
پاسخ انوش راوید: من متوجه نشدم منظور دقیق شما چیست، از نظر من تمام ملت های قاره کهن باید یک نیت داشته باشند، و آنهم ضد امپریالیسم بودن است. من هیچ وقت در هیچ کجای وبلاگ از تفاوت بین ملت های این قاره نگفته ام. در طول تاریخ قبایل مختلف، بنا به مصلحت زمان و دانش و بینش خود، به یک اندازه در سرو کله همدیگر می زدند، این را نباید به این قرن که متفاوت از تاریخ است بیاوریم، و گاهی رفتار های تاریخی را تکرار نماییم. اگر در جایی از وبلاگ نوشته باشم، که کدام شهر در تاریخ کدام زبان داشته اند، و سابقه طایفه ای و رفتاری آنها چه بوده، بگوید در کدام پست است، اگر توضیح یا اصلاح لازم دارد بنویسم. در ضمن کوچ گردها بنا به شرایط جغرافیایی خود می پوشیدند و می خوردند، و کلاً زیست می کردند، و هر تغییری در رفتار یا حرکت جغرافیایی، آنها چند قرن زمان می برد، که بطور کلی باعث تغییرات اجتماعی در آنها می شده است، بزودی در این باره پستی با عنوان باشندگان قبیله می نویسم. همین گونه در هر زمان از ساختار های تاریخی اجتماع، تغییرات در شهرها بنا به شرایط دوره ای تمدن، و با فرمول های و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یاد گیری طی می شد.
در مورد دروغ حمله اعراب به کشور ایران نوشته ام، با بالا رفتن جمعیت اعراب در تیسفون، و چندین زبانی و قومی و دینی بودن شهر، دیگر نمی توانست در آن زمان پایگاه سنتی یک تیره باشد. می بینید بنا به تحقیقات مستقل خودم، عقیده دارم بدلایل تاریخ اجتماعی و جغرافیایی، رشد جمعیت اعراب در پایتخت ساسانی بالاتر از بقیه زبانها بود. بیشتر منتقدان، ناراضیان، ثروتمندان در آن زمان و ابتدای اسلام از اعراب تیسفون و بغداد بودند، در این باره مقاله ای در دست تهیه دارم، بزودی با عنوان جمعیت شناسی تیسفون پست می کنم. این رشد جمعیت عربی مربوط به تغییرات جغرافیایی یمن و بابل، و مهاجرت اعراب به شمال طی دوره ساسانیان بود، و هیچ ربطی به تاریخ باستان و قبل از تاریخ ندارد.
قبلاً نوشته ام بنا به تحقیقاتی، اعراب به اسپانیا حمله نکرده اند، و این دروغ است، تمدن اعراب و اسلام اسپانیا را فتح کرد، نه نیروی نظامی، آن مقاله را بیابید و بخوانید. در ضمن خاطر نشان نمایم، برای برپای و نگهداری جامعه دمکرات مجازی، شما اقدام به نگارش مطالب و دانش، برنامه ها و خواسته های خود نمایید، و نظرات و علم دیگران را نقد کنید و به تحلیل بگیرید. این راهم خاطر نشان نمایم هر ملتی و زبانی آثار فراوان ملی مردمی دارد، حالا مانند شاهنامه فردوسی باشد یا نه، در هر صورت برای آن ملت تفاوتی ندارد، آنچه که دارند به آن افتخار می کنند. آیا می دانید مهمترین اثر تاریخی ملی کشور عراق چیست؟
پرسش یاشار ۵۱۲۶: آیا رصد خانه ای که وزیر هلاکو خان ساخته به حمله مغولان مربوط نیست؟
پاسخ انوش راوید: گذشته در این باره خیلی پرسیده، و در پرسش و پاسخ ها جواب داده شده، آیا شما سند و مدرکی دلیل بر وجود هلاکو خان مغول کشور مغولستان در دست دارید؟
پرسش آتوسا: درود و با سپاس از زحماتی که در راستای آشنائی جوانان با تاریخ سرزمینمان متحمل میشوید. در یکی از مقاله هایتان سخنی از وصیت نامه کوروش نموده اید و حتی آن را نیز انتشار داده اید .دوست گرامی کوروش هرگز وصیت نامه ای نداشته و هیچ گاه بدنش مومیای نشده است. اینجانب آمادگی کامل خود را درباب مناظره مسائل تاریخی در هر محیط یا فرومی که بخواهید اعلام میدارم تا بر پایه استدلال و اسناد معتبر مسائل تاریخی را بررسی نمائیم. به عنوان نمونه سند و منبع وصیت نامه کوروش بزرگ را معرفی کنید.
پاسخ انوش راوید: جلوگیری از آزادی اندیشه و قلم، با هر ترفند، مشکل اصلی تعدادی از ایرانیان است، بهتره تمام سعی خود را در تمرین دمکراسی، برای بدست آوردن جامعه دمکرات بکار ببریم.
وبلاگ گفتمان تاریخ را بمنظور تبادل نظر و گرفتن نتیجه از تاریخ باز نموده ام، فعلاً در وبلاگ گفتمان، تا انتهای تاریخ حکومت اشکانیان، بحث و تبادل نظر جریان دارد. اگر هر جای وبلاگ من مشکل داشته، و یا اشتباه در آن باشد، فوراً در اینترنت اعلام و اصلاح می کنم، در این باره بارها توضیح نوشته ام، این موضوع را شما دقت نکرده یا نخوانده اید. بهمین جهت مناسب ترین محیط برای تبادل نظر، البته نه مناظره و مشاجره، بنظر من همان وبلاگ است. هر گونه پرسش شبه و نظر تا آخر اشکانیان دارید، در نظرات وبلاگ جنبش بنویسید، البته هر گونه بغض و کین، اهانت و دد منشی با آزادی حذف می شوند، صدها نمونه پرسش و پاسخ و نظر، در وبلاگ گفتمان وجود دارد.
عکس تاریخی از آبادان، حدود ۱۳۰۰ خورشیدی، عکس شماره ۱۲۴۸.
پرسش مصطفی ۵۱۲۷: اگر حمله اعراب دروغ است چرا ایرانیان تخت جم را ساخته شده توسط سلیمان نبی (ع) نامیدند؟ میگویند برای جلوگیری از تخریب تخت جمشید بوده!
پاسخ انوش راوید: این گونه پرسش قبلاً خیلی پاسخ داده شده، به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران، و پرسش و پاسخ های قبلی مراجعه نمایید. در واقع مربوط به دوران مسلمان شدن مردم بود، به حمله اعراب مربوط نیست، مانند تخریب مجسمه بزرگ بودا در افغانستان بدست طالبان، و تخریب آرامگاه رضا شاه. هیچ سندی در دست نیست که تغییر نامها مربوط به چه زمانی است.
پرسش مراد ۵۱۲۸: با سلام به خاطر مطالب ارزنده ای که در اختیارمان گذاشتید سپاسگزارم .اما سوالی که برایم مطرح است این است که پس تکلیف کتابهایی مثل تاریخ طبری چه می شود که از این حملات دفاع کرده؟ یعنی این کتاب های معروف هم خرافی اند؟
پاسخ انوش راوید: با تحقیق و تعلیل بر اساس تاریخ نویسی نوین ایرانی، باید آنها را باز بینی نمود، بدون بررسی حرفه ای هر یک از مطالب نمی توان آنها رد یا تأیید نمود. بدین منظور هر کتاب و هر صفحه ای که منظور نظرتان است، در نظرات تایپ نمایید تا بررسی نمایم.
پرسش و نظر تیرداد ۵۱۲۹: درود بر آزادی خواهان راه حق. سوالی داشتم. میخواستم ببینم آیا در زمان حمله اعراب به ایران اعراب در ایران به جا مانده اند یا خیر . ضمنا در قسمتی از نوشته هایتان به اعراب ملخ خور بادیه نشین اشاره کردید که مایه ی ناراحتی من و عرب های ماهی خوار جنوب بود. ما ملخ نمیخوریم . در ضمن شهر نشینیم. آبادان شهره وفا شهر ماست. در ضمن من در سفر های متعددی که داشتم با تفکرات اروپاییان به خصوص در ایتالیا آشنا هستم. آنها نیز مثل شما و ما بسیار روی کشورشان تعصب دارند. و این یک بازی در تمام دنیاست که عده ای تعصب بی مورد در مورد کشورشان داشته باشند تا در پناه آن تاریخ به هر نحو و به نفع عده ای مصادره شود. پس به نظر من قبل از تعصب کورکورانه باید فکر داشت. عقل چیز خوبی است. ما با عقل راهمان را میشناسیم. پس سعی کنیم تفکرمان خوب باشد نه اینکه تعصبمان روی کشور. زمانی عده ای ترک و لر و فارس میگفتند و ترک ها و لر ها را مسخره میکردند ولی حالا که جمعیت لرها و ترکها در ایران زیاد شده همه طرفدار آنها شده اند. عده ای هم که به جا مانده از قبل هی دم از جدا شدن میزنند. چهار روز دیگر هم که آمریکا حمله میکند و همه لرها و ترکها و فارس ها را از بین میبرد به غیر از وطنفروشان. ژس به جای این چرت و پرت ها بهتر است به اصل بچسبیم.
پاسخ انوش راوید: با درود، و سپاس از اینکه نوشته اید درود بر تمام ایرانیان غیور و بر آزادی خواهان راه حق، من همیشه به تمام ملت های قاره کهن احترام گذاشته و خواهم گذاشت، همیشه از این نوشته ام که مردم قاره کهن باید مطابق تاریخ برای مبارزه با استعمار و امپریالیسم یکدل و با هم و کنار هم باشند. من ماهی خلیج فارس را خیلی دوست دارم خوش بحال شما، لطفاً لینک آن نوشته ملخ عرب خور را بدهید، که ببینم چیست و اگر اهانت آمیز باشد، اصلاح نمایم. در ضمن ملخ خور و بادیه نشین بودن که بد نیست، گرانترین غذا ها در بهترین رستوران های غربی، همین چیزها و حشرات است. هم اینک عکس از ملخ خوردن در عربستان برایتان می گذارم. همچنین عکس های بادیه نشینان را جلویم گذاشته ام، و همیشه می گویم خوش بحالتان چه زندگی خوبی داشتید، چند روز مهمان آنها، البته عشایر لرستان بودم، و خیلی خوش گذشت، آن زندگی ساده و خوب در دنیای امروز کم شده یا از بین رفته، حیف.
باز هم خوش بحال شما که در آبادان هستید، 50 سال پیش پدر من شهردار و مسئول چند اداره آبادان بود، در تولد در تاریخ نوشته ام، روزگار خوشی بود. بعلت رطوبت سرد و زیاد و نیز گران شدن سوخت، گرم کردن منزل در اینجا شمال ایران خیلی سخت شده، که هیچ، دوست دارم تغییر در محل زندگیم بدهم، از شمال به جنوب. اگر ممکنه برایم بنویسید، در روستا های آبادان زمین متری چنده؟ و آیا می توانم برای اقامت ۷ ماهه پائیز و زمستان تا آخر فروردین در آنجا بمانم؟ البته روستایی که برق و تلفن داشته باشد. من نمی توانم در شهر زندگی کنم، روستا را دوست دارم، جایی که مردمش مهربان تر هستند و محیط آرام است.
هم میهن عزیز ما باید انبوه توطئه های استعمار و امپریالیسم را بشناسیم و برای مقابل با آن آمادگی داشته باشیم، ببینید چه بروز مردمان می آورند، چگونه کشورهای مسلمان را بهم می ریزند. لطفاً وبلاگ را با این دید مطالعه فرمایید، هر کجا بر خلاف این موضوع بود لطفاً سریع بفرمایید. هر نظر و مقاله روشنگرانه، جهت اهداف مبارزه با استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها دارید، لطف نمایید در وبلاگ خود بنویسید، یا ارسال نمایید من پست کنم، این دیدگاه شما برایم ارزش دارد. در ضمن بیشتر ایرانی ها منجمله خودم من ترکیبی از تمام اقوام هستیم، در تولد در تاریخ نوشته ام، آن کسانی که به مردم اهانت می کنند، عده ای از عوامل استعمار هستند، نه مردم پاک ایران، در اینباره قبلاً توضیح گفته ام.
اصل حمله اعراب مسلمان به خورآسان یا به نوشته ای خراسان بود، که برابر با بغداد تا مرو بود، مرو در میانه استان کرمانشاه است، بعد از مرو در اشغال ترکستان و چین بود، به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیر کنید. اعراب در بخش غربی استان خراسان که هم اینک در خاک عراق است ماندگار شدند، و هم اینک در عراق کنونی ما شاهد بازماندگان تیره های عربی و ایرانی و ترکیبی از آنها هستیم، که براحتی از چهره ها هم تشخیص داده می شود، پس از این حمله و طی دویست سال مردم ایرانی خراسان، به خراسان بزرگ کنونی مهاجرت نمودند، و مردم هر شهر به هر کجا در خراسان جدید رسیدند، نام شهر خودشان را هم بر آن نهادند. البته این مهاجرت ایرانیها از زمان ساسانیان هم بوده، ولی خیلی کم، مانند مهاجرت ورازمهر منجم. آنچه که به یقین مسلم است، بصورت کلی اعراب در چند قبیله کوچک حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ سال پیش به خوزستان آمدند. این مهاجرت ها و رفت و آمد ها، به هیچ عنوان به دروغ حمله اعراب به ایران مربوط نمی شود. این موضوع تاریخی بسیار مفصل و پر از اشتباه است، لطفاً خود شما اگر مقاله ای دارید، برایم بفرستید تا از آن استفاده نمایم یا منتشر کنم.
عکس رستوران بیابانی در عربستان، و سرو غذای کباب ملخ، امروزه این لیست غذایی و انواع حشرات، جزو گرانترین غذا های رستوران های مهم ارگانیکی غرب است، عکس شماره ۴۲۳۲.
نظر و پرسش داریوش ۵۱۳۰:
درودم از ته دل بر تو ایران <><> همیشه نام تو باشد به میدان
شکست با دشمنان کاغذی بود <><> دروغ است گفته های مرد یونان "خودم"
درودی دوباره! می خواستم چند تا پرسش که چندگاهی بود اندیشه ام را سرگرم خودش کرده پاسخ بدین!
کشور کامبوج در خاور هندوستان کنونی میتونه یکی از کشورهایی باشه که کمبوجیه به ایران افزوده؟!
پاسخ انوش راوید: مسلمان شدن بخشی از مردم هندو چین و اندونزی و فیلیپین، توسط اسماعیلیان و دانشمندان و دریانوردان ایرانی انجام پذیرفته است، بهمین جهت اسامی تاریخی ایران در آنجا فراوان یافت می شود، که توسط آنها رفته است، در این باره بزودی می نویسم. در کامبوج یا خمر تاریخی، آثار تاریخی ۲۵۰۰ ساله بزرگی وجود دارد، که از قطعات سنگ های بزرگ تشکیل شده است، و نمونه ای در هندو چین ندارد، این آثار فقط در دوران باستان، که برابر با زمان سلسله هخامنشیان بوده استفاده می شده است، بعد از این دوره بطور کامل بدون استفاده و بهره برداری مانده و رها شده است. بزودی در این باره می نویسم و از دانشجویان و توریست های ایرانی مقیم هند و چین می خواهم، در میان آن آثار بگردند ببینند رد پایی از تمدن ایرانی در آنها یافت می شود یا نه، تا ادامه تحقیقات حرفه ای را سازمان دهیم.
عکس ویرانه های معبد باستانی آنکور کامبوج، که در نزدیکی شهر سیمبری قرار دارد، عکس های باکره آسمانی آبسراتا، که زینت بخش دیوارهای بلند هستند، و مار هفت سر ناگا، که کنترل کننده باران است. غربی ها رد پای معماری یونان باستان را در این معبد یافته اند، چه بسا این یونان یونی ان و ایران باشد، عزیزان هم میهن که در جنوب غرب آسیا هستند، به این معبد بروند، و با تهیه عکس و فیلم و ارسال آن برای کارشناس باستان شناس در ایران، نسبت به شناسایی بیشتر و تحقیقات باستان شانسی ایرانی در آنجا اقدام شود. عکس شماره ۶۴۲۲.
نظر سارا ۵۱۳۱: سلام در مطالعه مطالب عنوان شده،نظرات شما را در مورد گفته های سایرین متوجه شدم! اما سوال اصلی این نیست که چه اتفاقی رخ نداده است! شما حقایق را بازگو کنید! فقط وقتی سخن شما قابل قبول خواهد بود که نمایشنامه خود را بنویسید، نقد نظرات سایرین ساده ترین کار دنیاست.
پاسخ انوش راوید: وبلاگ نقد نظر دیگران نیست، بلکه تکذیب دروغ های تاریخی در جهت منافع و استراتژی ملی مردمی ایران است. نمایشنامه دروغی دیگر نمی خواهم بنویسم، تاریخ نویسی نوین زمان می برد، شما وبلاگ را نخوانده اید یا دانش مربوطه را ندارید. نیازی نیست افراد عادی قبول کنند یا نکنند، نیازی به آنها نیست، این وبلاگ جهت تعداد معدودی علاقمند متخصص است. البته بخش هایی از تاریخ را همزمان باز نویسی می کنم. آیا شما می دانید چین تاریخی کجاست؟ برای اطلاع به استان های تاریخی ایران مراجعه نمایید.
نظر میترا ۵۱۳۲: سلام و عرض خسته نباشید! در مورد تاریخ سلاح در ایران مقاله ای دارید! در مورد دروغ حمله ی مغول بیشتر توضیح دهید و همینطور حمله ی خانات ایران به اروپا! کتب جدید معمولا کمتر محتوی دروغند! مثلا کتاب هزار جنگ بزرک تاریخ از اصلان غفاری حمله ی اعراب و اسکندر رو به ایران رد کرده ولی در مورد چنگیزخان مخالفتی نکرده!
پاسخ انوش راوید: همانگونه که در پرسش بالا نوشتم تاریخ نویسی زمان می برد، الکی که نمی خواهم دروغ دیگری داستان گونه بگویم، به برگه همکاری مراجعه فرمایید. بزودی درباره موارد تقاضای شما بیشتر می نویسم، فعلاً به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.
پاسخ انوش راوید: همانگونه که در پرسش بالا نوشتم تاریخ نویسی زمان می برد، الکی که نمی خواهم دروغ دیگری داستان گونه بگویم، به برگه همکاری مراجعه فرمایید. بزودی درباره موارد تقاضای شما بیشتر می نویسم، فعلاً به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.
پرسش احسان ۵۱۳۳: در مورد رشته ی مرمت بناهای تاریخی می خواستم بدونم! چون به این رشته خیلی علاقه دارم! آیا واقعا در گذشته به شمال ارس آذربایجان نمی گفتند، و شروان و ارمنستان می گفته اند!؟ چرا مردم همدان در برابر آل زیار طرفداری خلیفه را می کردند؟!
پاسخ انوش راوید: هر حرفه ای را اگر با علاقمندی، و کاملاً تخصصی بدانید و انجام دهید، خیلی خوب است، برای مرمت آثار تاریخی، هوشیاری درک دروغ های تاریخ مهم است. در هر دوره تاریخ و در ساختارهای تاریخی اجتماع نام های جغرافیایی خاص آن زمان وجود داشت، مثلاً بزرگترین اشتباه در تاریخ خراسان است، خراسان تا زمان دروغ حمله مغول به استان های کرمانشاه و دیالی گفته می شد. همانگونه آذربایجان و اران و غیره، در هر زمان جغرافیای تاریخی تغییر نام داشتند. در باره آخرین پرسش شما، مطالبی می دانم، ولی بیشتر تحقیق می کنم، و در آینده خواهم نوشت.
پرسش آرش ۵۱۳۴: لطفاً منابع وبلاگ را بگویید؟
توجه: پاسخ های این صفحه مربوط به سال ۱۳۹۰ است، امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش، ممکن است تغییر داشته باشند، اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید، با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.
حمد ابن رُسته
ابن رسته زاده منطقه رُسته اصفهان ایران، یکی از مکتشفان و گیتا شناسان بزرگ جهان در سده ده میلادی بود. او به همراه روسها به نووگورود در شمال غربی روسیه سفر کرد، و نکات مهم درباره آن مناطق در دانش نامه جغرافیایی خود بازگو کرده است. وی همچنین درباره مجارها، اسلاوها و خزرها آگاهیهای سودمندی ارائه میدهد. ابن رسته همچنین سفر هایی به صنعاء در یمن و همچنین قفقاز داشت.
ابن رسته در سال ۳۱۰ هجری نگارش کتابی به نام «الاعلاق النفسیه» را که در نوع خود دائره المعارفی بزرگ به شمار میرفت، آغاز نمود. این کتاب مشتمل بر هفت مجلد بوده است، که اینک مجلد هفتم آن بر جای مانده است. این مجلد درباره جغرافیای ایران، عربستان، یمن، آفریقای شمالی، اسپانیا، آسیای صغیر، روسیه، ترکستان و هند است، و غالبا اطلاعاتی درباره حدود شهرها و خصوصیات مردم هر ناحیه و احیاناً سابقه تاریخی آن به دست می دهد، مشروح در اینجا.
عکس دو صفحه کتاب الاعلاق النفسیه ابن رسته، او ۷۰۰ سال قبل از اروپائیان ثابت کرد زمین کروی است، و کلی موضوعات نجوم را که برابر با علم امروزی است کشف و بیان نمود. کتاب های دانشمندان ایرانی در تمام زمینه ها راهگشای علوم در جهان بودند، عکس شماره ۲۹۵۰.
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.