پرسشها و پاسخهای بخش ۴۸
تعداد دیگری از پرسشها و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل، پرسشها خلاصه شده، درود و سپاس، خوب و بد، و این قبیل را حذف کردم، و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.
اگر لینکی باز نشد، موضوع و عنوان آنرا در جستجوی همین تارنمای ارگ ایران بیابید.
تصویر انوش راوید در یک تپه تاریخی، عکس شماره ۳۴۲۹.
تصویر لوگوی جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی شرکت کنید، عکس شماره ۱۵۳۳.
ــ گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد، همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی، از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.
6550 تا ۶۶۰۰
نظر ۶۵۵۰ محمد: در وبلاگ ارگ نوشته طی هزاره ها مردم از تمدن های کهن ایران به نقاط مختلف دنیا مهاجرت کردند، همینطور نام های نقاط غرب در شرق هم تکرار شده است. من متولد شاهرود هستم، در شاهرود جاهایی است، که در غرب هم هست، بطور نمونه: خود شاهرود که در اردبیل هست، میقان، مغان، رویان، بسطام (حالا روشن نیست بایزید بسطامی بزرگ شده این بسطام است، یا بسطام آذربایگان غربی)، قلعه نو خرقان (البته درستش خرگان = بزرگان، باز روشن نیست ابوالحسن خرقانی بزرگ شده این روستاست یا خرقان استان مرکزی، نکته جالب اینکه نو خرقان است، نه خرقان و آثار قدیمی بجز مقبره خرقانی در روستا نیست). روستای خوریان (شاید گوریان یا گبریان) همینطور روستای چهارطاق پرو (هم اسم کشور پرو). روستایی نیز به اسم مجن است، که نامش کمی عجیب است، ممکن است نام اولیه اش ماچین بوده؟ همینطور نام روستای جد مادریم اسراییل (اس = نشان + را = قدم + ایل = خدا) است، که بعد از انقلاب به قدس تغییر یافت.
جالب اینکه قدیمی های روستا از کلمات عجیبی استفاده میکنند، که تعدادی در فرهنگ لغت معنی پیدا نکردم: استاره = ستاره – اشکم = شکم، دکیله = جای آتش برای غذا و… در کنار این روستا چند روستای دیگر هم هست، که یکی از آنها ارمیان نام دارد، و چناری دارد که در کنار چنار مقبره ارمیای نبی است، و به همه روستاها سرحد گفته میشود، البته مردم این روستاها همه شیعه هستند، روشن نیست سرحدات چه استان یا منطقه ای بوده، ولی به نظر من بی ربط با قوم بنی اسراییل گرفتار در صحرای سینای جنوب همین روستاها نیست، (که در وبلاگ ارگ خواندم). این روستاها مربوط به بخش میامی هستند، خود میامی هم باز در نزدیک مشهد تکرار شده.
تصویر تپه پرو یکی از مهمترین آثار دوران کهن که درباره آن تحقیق علمی درست صورت نگرفته امید است جوانان متخصص منطقه نسبت به کار علمی در این تپه اقدام کنند، عکس شماره ۸۶۱۰.
پاسخ انوش راوید: خیلی عالی، یکی از بهترین کار هایی که جوانان هر شهر و دیار باید انجام دهند، گفتن و نوشتن و تعریف کردن از تاریخ و فرهنگ و جغرافیا و دیدنی های مناطق خودشان است، و امیدوارم اینکار خیلی زیاد شود. شما خیلی درست و خوب گفته و نوشته اید، چند نکته را نیز در زیر می نویسم، امیدوارم مورد توجه عموم قرار گیرد.
باید توجه داشت در طول زمان مردم خیلی جابجا می شدند، ولی همیشه ریشه خود را همراه خود برده و داشته اند، هم اکنون هم ریشه های خود را همراه دارند، ولی نمی توانند آنها را تشخیص دهند. مهاجرت در طول تاریخ برای تمام موجودات وجود داشته است، تأثیر ژن ریشه ای، و شکل زمین و تغییرات آن و تغییرات آب و هوایی و غیره در این مهاجرتها نقش داشته اند، این داستان خیلی مفصل است، و نباید با دانش شناخت محلی تداخل کند. مهاجرت مردم گاه شامل تمام مردم یک منطقه می شد، گاه عده ای، عشایر نیز گاه یکجا نشین می شدند، و گاه ادامه می دادند. بمنظور دانش شناخت محلی، از تاریخ و فرهنگ و جغرافیای، باید کمی اطلاعات عمومی از مهاجرت تاریخی داشت، ولی نباید دو علم با هم تداخل کند.
مهم: جوانان عزیز هر شهر و دیار، تا می توانید درباره شهر و دیار خودتان تحقیق کنید و بنویسید، و سعی نمایید آنچه می دانید و می بینید با تعدادی عکس بصورت مقاله کنید، و در یک وبلاگ منتشر نمایید، یا برای من بفرستید تا منتشر کنم. در ضمن لطف نمایید به روستاهای دور دست بروید، و با پیران مدرسه نرفته مناطق خودتان صحبت کنید، و اطلاعات تاریخی و فرهنگی و زبانی آنها را ضبط و ربط نمایید. اطلاعات مهم تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی، شهر و دیار خودتان را منتشر کنید و عمومی نمایید، خیلی مهم و بهتر است.
چند ریشه یابی واژه ای از متن فوق ادامه در اینجا
اسرائیل = نهایت مقدس
اس = از = اش = اشک = اسک = پاک = پاکی = آب مقدس = اس اول اسکول (مدرسه).
را = راه و روش.
ئیل = ایل = ایر = انتهای مقدس = خیلی مقدس = آلت مردانه.
ا = راست و بلند + ی = آخر، انتها + ل = ر = وابسته، دارنده.
دکیله = جای کوچک داغی و گرما.
د = The = حرف علامت پشتون، که بنظر منم در تمدن کهن جی هم بوده.
کی = داغی، گرما + ل = وابسته، دارنده + هـ = کوچک، کم.
اشکم، اشکاف، اسکنه و همه اینقبیل در زبان روسی و در گذشته در زبان سکایی و دری گفته می شده، که بنظر من با همان د در زبان امروزی پشتون یکی است، که در دکیله آمده و دکیله می توانسته اکیله هم گویا شود.
" ا " همان راست و بلند و آلت مردانه است، که هنوز در بسیاری از نقاط مانند شرق اندونزی و یعضی نقاط هندوستان و کنکو و غیره مقدس ترین است. در زمانی که فرهنگ لغات مردم کمتر از ده صفحه بوده، اعضای بدن در این فرهنگ واژه ها خیلی کاربرد داشته، چون نیاز به بیشتر نداشتند، تا بمرور زمان فرهنگ لغات رشد کرده، و امروز چند هزار صفحه است.
نظر ۶۵۵۱ رسول: اساتید دانشگاه باید برای تحقیق های جدید تاریخی فعال باشند.
پاسخ انوش راوید: خیلی از اشخاص، که کم و بیش دستی در علم و دانشگاه دارند، و به هرصورت متوجه شده اند، که دروغ در تاریخ ایران و جهان زیاد است، باید اقدامات قاطع و عملی برای رفع آنها بردارند. منفعل و واکنشگرا عمل کردن، درباره مسئله مهم تاریخ و تاریخ اجتماعی، توسط اشخاصی که می توانند کارآمدتر باشند، هیچ خوب نیست.
سیستم دانشگاهی ایران بدلیل بالابردن آمار و یا پول و غیره، اقدام به دادن انواع و اقسام مدارک تحصیلی به افراد مختلف نموده است، ولی این افراد توانایی استفاده علمی و عملی از این مدارک ندارند، که هیچ، بلکه با مطرح کردن آنها، صدمه به علم و سیستم آموزشی ایران می زنند. برای اینکه به غربیها ثابت شود، که یک شخص دانا، و دناتر است، باید در یک گرایش تخصصی و تخصصی تر و فعال و کنشگر باشد.
به هر حال من خوشحال می شوم، می بینم افرادی متوجه دروغ در تاریخ شده اند، ولی این خوشحالی یک توهم از خوشحالی است. خوشحالی واقعی وقتی است، که ببینم یک شخص فعال و کنشگرانه و پویا و جویا در این گرایش، و فقط در این گرایش اقدام می کند. از قدیم گفته اند یک مرد جنگی به از صدهزار، یا به صورت دیگر، سیاهی لشگر کار را درهم و برهم و بی نتیجه می کند.
پرسش پارسی: درود و سلام بر جناب راوید، ابومسلم خراسانی سردار دلیر ایرانی را چرا امروز یک سری اشتباه، نا ایرانی، و بد کردار و … می نامند، و کلا ضد او شده اند، نام باشگاه ابومسلم و سیه جامگان را عوض کردند؟ و یک سری روایات علیه او ذکر می کنند؟ آیا دسیسه ای پشت این بازی های ضد ایرانی است؟ سپاس از شما.
پاسخ انوش راوید: من همیشه می گویم جوانان باهوش متخصص باید کنشگرانه با تاریخ و دروغ های تاریخ برخورد کنند، و تلاش نمایند تا دروغها از تاریخ ایران حذف شود، در غیر اینصورت دروغها باعث گمراهی های زیادی خواهند شد. ابومسلم فرمانده سپاه خراسان نه خراسان کنونی، بلکه خراسان آن زمان در اینجا بود، این سپاه دلاوری های زیادی در جنگ ایران و روم داشتند، و نمی توانستند نابودی ساسانیان را ببیند، و همش یاد دوران طلایی شاه بودند، ولی نمی دانستند زمان تغییر کرده و….
ما باید برای همه تاریخ ایران ارزش قائل باشیم، و احترام بگذاریم، منجمله ابومسلم و سیاه جامگان که در خدمت ایران بودند.
پرسش ۶۵۵۲ آرش: درباره ساسانیان لطف نمایید بنویسید، ایا باید به ساسانیان افتخار کرد؟
پاسخ انوش راوید: مطالعه بخش شاهنشاهی ساسانیان تاریخ ایران، یک عمر کار تحقیقاتی علمی می طلبد، اگر دیده باشید درباره ساسانیان از من پرسش های کرده اند، و من خود را دارای صلاحیت پاسخ ندانسته ام، که از آن دوران بگویم. اما بازهم در سیستم آموزشی ایران یاد داده اند، که یکی دو کتاب حفظ کنید، و خود را دانای آن علم بدانید، شاید شاخص عمده این دانایی کذایی همان فردی است، که در تلویزیون از همه دوران می گوید و تحلیل می کند.
ما بخاطر ایرانی بودنمان، به همه تاریخ و همه مردم و همه خاک کشورمان، در طول تاریخ افتخار می کنیم، اما این علم نیست، این احساسات شخصی است، که گاه مورد سوء استفاده احزاب قرار می گیرد. همانطور که در بالا گفتم، شخصی که می خواهد تاریخ دان باشد، ابتدا باید علم را بشناسد، و سپس در جهت علم حرکت کند، خود بخود در این جهت متوجه خواهد شد هر آنچه که می داند، ذره ای است از بی کران علم، که تازه شاید اشتباه باشد، و خواهد دانست علم فدرال است نه شخصی.
ما بعنوان تاریخ نگار وظیفه داریم، موضوعات تاریخی را بررسی نمایم، علم خوب و بد ندارد، افتخار و سرشکستگی ندارد، تاریخ نگار با درست نوشتن از تاریخ باعث می شود تحلیل گران مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، توانایی برنامه نویسی درست داشته باشند. برای همین همیشه می گویم مهمترین علم در علوم اجتماعی تاریخ است، که زیر بنای ساخت آینده است. دروغ و دونگ های تاریخ نویسی استعماری باعث شده جهان چنین آشفته گردد. هر چند که بخشی از این آشفتگی برای سرمایه داری امپریالیسم است، ولی درصورتیکه تاریخ درست و واقعی نوشته شده بود، مردم و روشنفکران خیلی بهتر می توانستند از پس ترفند های استعماری بر آیند، ولی همانگونه که گفتم خود استعمار با دستکاری در تاریخ و تاریخ نویسی، زمینه گمراهی مردم به نفع خود را فراهم کرده است.
بارها نوشته و عکس و فیلم و لوگو تهیه کردم، که علم از احساسات جداست، و نوشته ام دشمن ما ایرانیان نه این و آن است نه دیگری، دشمن ما ایرانیان احساسات شخصی خودمان است، که همه ما گرفتار آنیم. در سیستم آموزشی ایران یاد نداده اند، که علم جدا از احساسات است، که هیچ، بلکه باید می گفتند علم دشمن احساسات است. اگر ما می خواهیم کار علمی نمایم، ابتدا باید احساس را کنار بگذاریم، خوب و بد را کنار بگذاریم، و فقط شاخص های علمی را در نظر داشته باشیم، آنهم قوانین و فرمول های علمی قرن ۲۱ را در نظر بگیریم.
تصویر بنای ساسانی به نام قلعه دختر در جمهوری فعلی آذربایجان، عکس شماره ۸۶۱۱. یکی از هزاران آثاری است که نشان میدهد آنسوی ارس همواره در طول تاریخ بخشی از ایران بوده، و در دوره ننگین استعمار زده به اشغال روسها درآمده.
نظر و پرسش ۶۵۵۳ پسر خورشید : سلام و درود خدمت دو عزیز بزرگوار جناب انوش راوید و سرکار خانم پرنیان حامد. از تمام زحمات و تلاشهای پرثمرتان نهایت سپاس و قدردانی را دارم و دست مریزاد میگم. دور از انصاف است که ما قدر نشناس این همه زحمات و تلاشهای بی منت شما دو گرامی باشیم, زحماتی که در جهت زنده کردن تاریخ درست و واقعی ایران و برداشتن دروغ ها و جعلیات در تاریخ و رو کردن دستان پشت پرده استعمار و جیره خواران و مزدوران دشمنان قسم خورده این سرزمین هستند. من وبلاگ خوب و ارزنده شما و همچنین کتاب بسیار با ارزش خانم پرنیان حامد بنام اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست را مطالعه کردم و از آنجایی که این گفتمان ها و نوشته های شما با علم و سند و منطق و استدلال است و در درستی و واقعیت آنها جای شکی نیست در من دگرگونی عمیق ایجاد کرد و مرا تشویق به سمت این تکلیف بزرگ که بر دوش تک تک همه ما ایرانیان است نمود و خوشحالم که تونستم راهم را پیدا نمایم. به امید آن روز که همه پی به ارزش این واقعیت بزرگ ببرند که چی رو از دست داده اند و باید دنبال چه چیز بود. من تکلیف و وظیفه خود میدانم که حداقل در زادگاه خودم دنبال واقعیت ها و اسناد معتبر تاریخی باشم که بتوانم حداقل کاری را برای سرزمینم انجام دهم که در آینده شرمنده و سرافکنده فرزندان خود نباشم. بنده زادگاهم شهرستان گلپایگان و روستای تیکن است که آثارهای باستانی با ارزشی دارد. تپه های باستانی با قدمتی نزدیک به هفت هزار ساله که هنوز کاوشی که درخور آن باشد روی آنها نشده مانند آثاری از آتشکده ای که بنام قلعه عمر معروف است و دو تپه باستانی به نام تپه سر اسیل دشت تیکن و تپه خاکی و آثاری از ذوب فلزات و یه معدن قدیمی سرب و آثاری از جایگاه نگهداری اسب بنام کنده نادر و سنگ نبشته هایی در کوههای این روستا بنام کوههای هشتادسر و کوه صالح پیغمبر (ابرکوه) و قبرستان های قدیمی در دره بزرگی بنام لشکردره وجود دارد که سند های زنده ای از تاریخ آنجاست که متاسفانه هنوز کار با ارزشی در رابطه با آن نشده. همچنین قابل ذکر است که روستای تیکن را با پنج روستای دیگر که در کنار هم هستند ( شورچه – درdor – خم پیچ – رحمت آباد و تجره میرآباد) بنام شش ده عربستان میشناسند و مینامند ولی جالب اینجاست که نه زبان عربی دارند و نه فرهنگ عربی . در گلپایگان هم آثار بسیار زیادیست که بیان کننده تاریخ باستانی این شهر است. تپه هفت هزار ساله لهرامش و قلعه گبری و… سنگ نبشته های کوههای الوند و غرقاب و کوههای هندوکش و کوچه ری نیز هستند. من به جستجوی مدارک و اسناد معتبر در شهرستان گلپایگان و روستای تیکن میپردازم و گزارشی از نتیجه کارهایم را برایتان ارسال میکنم که با راهنمایی و کمک شما دو بزرگوار بتوانم تاریخی درست از این منطقه را بنویسم. اگر ممکن است که نام تیکن و گلپایگان را با حروف تمدن جی برایم معنا کنید ممنون میشم. بازم ازتون سپاس گذارم
پاسخ انوش راوید: درود و سپاس از توجه شما عزیز، امید ما به جوانان باهوش ایران است، که با نجات دادن تاریخ ایران از دروغ، بتوانند آینده ای بهتر را با استفاده از واقعیت های گذشته رقم بزنند. در ضمن شما گرامی به تحقیقات محلی خودتان ادامه دهید و برای ما مطالب و عکس بفرستید، تا با نام خودتان در وبلاگ قرار دهیم، تندرست و پیروز باشید.
تیکن = دارای ریشه تی.
تی = T = آنچه که از نام اولین شهرهای تمدن های کهن ایران متوجه شدم، همه آنها با یکی از حروف هیروکلیف جی مشخص شده اند، بعدها مردم از این شهر و دیارها بدلایل مختلف مهاجرت کرده و هر کجا رفتند، نام آن شهر را نیز با خود بردند، ما شهر های زیادی داریم که تی دارند.
گلپایگان = مرکز خروش دانش، مرکز مهم عبادی.
گل =تغییر آوا یافته گور است، گور = دانش، بزرگی، خرد، روحانی.
پرسش ۶۵۵۴ اسفند: درود بر شما جناب راوید گرامی، آیا نقشه ای که از فرمانروایی غزنویان، سلجوقیان، خوازمشاهیان در ویکی پدیا و یا در جاهای دیگر وجود دارد سندیت دارد آیا ایران بزرگتر از نقشه های این دوره ها بوده؟ سپاس از شما.
پاسخ انوش راوید: بارها درباره "ساختارهای تاریخ اجتماعی" و "جغرافیای تاریخی" نوشته ام، در دوره ای که سازمان قبیله ای دینی حاکم بود، نقشه سیاسی معنی نداشت، نقشه قبیله ای بوده است، مراقب باشید اغفال تاریخ نویسی استعماری نشوید، آنها بمنظور اهداف خودشان برای برهم زدن نظم تاریخی اجتماعی قاره کهن، اقدامات مذبوحانه و موزیانه ای می کنند.
پرسش ۶۵۵۵ پارسی: آیا بلخ مولانا همان بلخ خراسان بزرگ است یا بلخ در قسمت باختر کشور می باشد؟ چون جای شما فرموده بودید که بلخ در بخش آذربایجان غربی می باشد، از برای معادن طلا و…
پاسخ انوش راوید: بلخ در دوران هخامنشیان در نزدیکی معادن طلای شهرستان تکاب یا در نزدیکی تخت سلیمان بود، اما در دوره سلوکیان، که از آنها در لینک زیر نوشتم، بخشی از بلخ به بلخ در شمال کشور افغانستان منتقل شد.
پرسش ۶۵۵۶ پارسی: تاز را دشستان و بابل که مردم مادی بودند یاد کرده اید آیا بابل منظور بابلی است که کوروش بزرگ بر آن حضور یافت یا بخشی از استان بوشهر است؟
پاسخ انوش راوید: در اسنادی، از مردم بابل کشور عراق، از کیان ماد نام برده شده است، کیان یعنی پادشاهی های منطقه ای. تفاوت کیان را در دوران های مختلف تاریخی ایران داریم، مانند مادی و هخامنشی و اشکانی و….، اینها تفاوت کلی در تیره های انسانی، در زمان و مکان نیستند. مردم تاز یا توز از کیان تاز هستند، و این کیان تفاوت در تیره انسانی نیست.
بابل کشور عراق هر ۵۰۰ سال بیش از یک متر رسوبات می گیرد، و با حساب جغرافیای تاریخی، جلگه بابل و شهر بابل، تغییرات مکانی در سطح و عمق داشته، و باید در این باره تحقیقات نوین برابر با قوانین و فرمول های علمی قرن ۲۱ انجام شود.
قبل از هر کار تحقیقاتی، درباره جغرافیای تاریخی آن زمان دانش بدست آورید، بزرگترین مشکل تاریخ نگاری ایرانیان، داشتن ذهن کپی پیسی است، که باعث شده درک از تاریخ کم شود. متأسفانه در ایران کتاب برای تاریخ نویسی علمی، که قوانین و فرمول های علمی قرن ۲۱ در آن توضیح داده و رعایت شده باشد، وجود ندارد، در ایران تاریخ را داستان روی داستان گفته، و بخورد مردم داده اند. با مطالعه بخش های مختلف وبلاگ من، شاید به نتایجی برسید، من تا آنجا که توانستم در میان مطالب توضیح داده ام.
نظر ۶۵۵۷ آزیتا: کتاب گرگ مغول را بخوانید.
پاسخ انوش راوید: صحبت من با اشخاصی است، که می خواهند تاریخ را علمی برابر با قوانین علمی قرن ۲۱ بدانند، نه مانند داستان و رمان و افسانه، گرگ مغول یک کتاب داستانی بر اساس پرت و پلا های افسانه ای است، نه یک کتاب تاریخی، مانند: "…تنها نوزادی است که با انگشتان کوچکش از پستان مادیان، و نه مادرش، شیر می مکد…"
اگر جوانان ایرانی نتوانند پا و ذهن را جلو بکشند، و بسوی تخصص و تخصصی تر بودن بروند، فاجعه می شود، جهت اطلاع بیشتر به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.
پرسش ۶۵۵۸ مهدی: آیا تمام ایرانیان از نژاد آریایی هستند؟ آیا قوم بختیاری، گیلک ها، بلوچ ها یا ترک ها همه آریایی هستند؟
پاسخ انوش راوید: تمام بشر یک نژاد هستند، و آریایی نژاد نیست، آریایی تغییر آوا و نام یافته از ار است، و ار اول نام اران و اردبیل و اردکان و بسیاری از شهر های دیگر است، و منظور تمدن است، و همه بشر نیز از یک تمدن بوجود آمده و گسترش یافته، جهت اطلاع بیشتر در وبلاگ بنویسید "تمدن های کهن ایران".
بارها در وبلاگ متذکر شده ام، که وبلاگ من مقدمه ای برای نظریه تاریخ نویسی نوین ایرانی است، در هیچ کجا ادعا نکردم خود تاریخ است. امید ما به جوانان باهوش است، تا مسائل نوشته شده در وبلاگ ارگ ایران را درک و پیگیری نمایند، تا ایران و ایرانی را از شر دروغ و دونگ های مختلف تاریخ درباره بزرگنمایی های الکی و شکست های الکی در طول تاریخ خلاص کنند. خواهش می کنم قبل از خواندن و گفتن درباره هر موضوع و هر شخص، ابتدا خوب دقت نمایید، این عدم دقت در تمام مسایل، اثر سبک کار و تلاش سیستم آموزشی حافظه محوری کپی پیسی ایران است.
نظر ۶۵۵۹ یک خواننده وبلاگ: شما پارس ها همه چیز را پارس می بینید، چرا؟
پاسخ انوش راوید: پارس یک تیره یا نژاد یا کیان نیست، پارس به معنی پارسا است، 3000 سال پیش، عده ای از موبدان پرسر اهورایی، از معابد زی یا زیویه یا زیگوار، که همان ری و رای و خورشید است، در شمال و شمال غربی ایران، که می شود استان های کردستان و آذربایجان غربی و شرقی، از دین اهورایی جدا شده و مزدایی گردیدند. آنها از آن دیار رانده شده، و به جنوب به انشان، که همان انسان است رفتند، (ان= فرزند+ سان= خورشید). آن پرسر ها بزودی مورد استقبال مردم قرار گرفتند، و پارسا و حاکم شدند، و تکرار های تاریخ تکرار شد. در نهایت مطابق ذات حکمرانی، کتیبه بیستون را برای به انتقام کشیدن در گذرگاه همان ناحیه بیادگار گذاشتند، جهت اطلاع مشروح به لینک های بروید.
ــ پارس به معنی پارسا است، نام یک تیره یا نژاد یا کیان نیست، و فارس همان پارس است، و همه ایرانیان پارس و پارسا بودند و هستند. ایرانیان و جوانان باهوش شمال و شمال غرب ایران نباید براحتی اغفال تاریخ نویسی های دشمنان غربی شوند، و پارس و پاسایی و… را واگذار کنند، آغاز همه ما از تمدن کهن ار است.
نظر ۶۵۶۰ مرتضی: با سلام و درود به شما استاد راوید گرامی و تشکر از بابت این که مطلب بنده را درباره ی واژه ی گز در سایت قرار دادید. البته مطلب از من نبود و حاصل راهنمایی های حضرت عالی بود و خوب است دیگران هم در میان نام جای ها جست و جو کنند و مشابه این اسامی را بیابند. همان طور که فرموده اید غذا از گز گرفته شده است. اگر دقت کنیم، واژه غزغان (اگر درست نوشته باشم) که گفته شده ترکی و به معنای دیگ است در واقع واژه ی فارسی گزگان یا غذاگان و به عبارتی به معنای ظرف غذا است. معادل مغولی غزغان، غازان است. البته این طور گفته شده. بعد تاریخی قضیه این است که غازان خان، ایلخان معروف نامش از همین غازان یعنی دیگ گرفته شده با توجه به رسوماتی که گفته شده مغولان در نام نهادن داشته اند اما با دقت در مطلب بالا متوجه می شویم که غازان، مغولی نیست و فارسی است. پیش تر نیز جناب عالی گفته بودید که خان و قاآن از واژه ی دهگان (دهقان) گرفته شده است. با تشکر.
پاسخ انوش راوید: سپاس از توجه شما، بسیاری از مطالب درباره نام ها و واژه هایی که من می نویسم، از گفته های دو پدر بزرگ مرحوم من هستند، هر دوی آنها اشخاص بسیار با سواد قدیمی بودند، مشروح در اینجا، یا از گفته های پیرمردان و پیرزنان روستایی است. بنا به تحلیل های قبلی و نیز جمله شما عزیز، براحتی متوجه می شویم مغولها ایرانی بودند نه غریبه.
نظر ۶۵۶۱ شکوفه: سلام سوالی برایم پیش آمده که جوابی برایش نمی یابم!! در برنامه راز شبکه چهار مهمان برنامه مستندی را نشان داد از سال ۲۰۰۱ که اقایی امد ایران و به الموت رفت و گفت اینجا سرمنشا ترور است و از ایران شروع شده است و گفت که ایرانیان کلا آتش پرست درونگرا و خونریز و قاتل و تروریست هستند!!! مهمان برنامه گفت این آقای توریست اشتباه می گوید در واقع ترور از روم باستان و ایتالیا شروع شده و اولین ترور، ترور جولیو سزار توسط یارانش بود و ترور از انجا شروع شده و نه ایران!! حال بگویید اگر انجور که می گویید جولیوسزار ایلیوس کیسر ایرانی و این اتفاقات در عراق بوده پس باز هم مهمان برنامه اشتباه می گوید و ترور از ایران شروع شده!!!! البته اینها همه سفسطه است و نمیتوان گفت چون عده ای کاری کرده اند به کل یک ملت بزرگ با این پهناوری عنگ تروریست بودن زد در حالی مدرن های استعماری خودشان چه وحشی گری ها که نکرده اند!!!! حال جواب شما برایم نیک ارزش مند است!
سوالی دیگر آثار فرسایش که بر روی ابولهول مصر است عمودی است در حالی که آثار فرسایش باد و طوفان شن از ان اب و هوی بیابانی باید افقی باشد پس زمانی که مصر آب و هوایی داشته تا بتواند آثار فرسایش عمودی بر بولهول به جا بگذارد ۱۲۵۰۰ سال پیش است یعنی ۸۰۰۰ هزار سال قدمت ابولهول بیش از ان باید باشد که گفته اند!!!! پس به این گونه قدمت جیرفت که تمدن مصر به آن وابسته است هم باید بیشتر از این حرف ها باشد و شاید اگر اینگونه باشد باید کلا در مورد تمدن های باستانی تجدید نظری کرد!! شاید این عقیده درست نباشد نمی دانم!!!
پاسخ انوش راوید: سپاس از توجه شما، 1 ــ اتفاق های هر دوره از تمدن، بنا به ساختارهای تاریخی اجتماع، تعریف جدایی می شود. اولین آثار ترور در مرد آلپی متعلق به حدود ۴۰۰۰ سال پیش دیده می شود، (موزه زوریخ)، آثار دیگر قتل و ترور در آثار مصر باستان به فراوانی وجود دارد. این روزها پرت و پلا زیاد گفته می شود، هزاران تلویزیون و بیشمار سایت و وب مشغول گفتن و نوشتن هستند، هیچکدام آنها ملاک و علمی نیست، در هر صورت ما باید برای برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم گام برداریم.
2 ــ البته باید همیشه، تاریخ و باستان شناسی را مانند علوم دیگر دید، و دائم گفته و نوشته های قبلی را با سند و مدرک بیشتر بروز کرد. همانگونه که در پست های قبلی هم نوشته ام، قبل از تمدن کهن جی، تمدن آتلانتیس بوده است، آنها در ۱۴ هزار سال پیش، نیز گام های بزرگی در جهت رشد و کامل تمدن برداشته بودند، بگردید و تحقیق کنید و کشف نمایید، راه باز و جاده دراز و بی پایان…
نظر ۶۵۶۲ یعقوب: باسلام عرض خسته نباشید به جناب انوش راوید بنده هم طبق تحقیقاتی در تاریخ ایران دارم و اعتقاد و اطمینان راسخ به تحریف بیش از حد در تاریخ ایران بخصوص در قرن بیستم توسط بنیاد های تاریخ ستیز وابسته به استعمار دارم که این بر هیچ اهل کتاب واقع بین وطن پرستی پوشیده نیست که جعلیات بی نهایت انجام داده اند که زدودن این دروغها از تاریخ الان کاری شده بس سخت و شاید در مقابل متعصبین کور دل و نادان غیر ممکن که تاریخ نویسان معاصر به تاسی و تکیه به دروغهای تاریخی این موسسه های مغرض بی فرهنگ یا بهتر بگویم ضد فرهنگ دروغهای زیادی به تاریخ ایران عزیز بسته اند بنده در این باب کاملا موافق شما هستم که تاریخ یک علم است نباید با ان بازی کرد سلیقه ای تعصبی و مغرضانه نوشت بلکه باید عمری را صرف تحقیق از اثار و اسناد مستند کرد تا مطلبی نوشت.
پاسخ انوش راوید: نظر بالا نیز یک نظر است، و ما در برابر علم و دانش مسئول هستیم، و باید در بخش تخصص و گرایش خودمان، به هر دیدگاه احترام بگذاریم، در واقع با برخورد دانش های متفاوت، علم بوجود می آید. بارها نوشته ام، که همه ما حتی اگر بزرگترین دانا هم باشیم، و هر دانشی که داشته باشیم، و آنچه که می دانیم، نظر شخصی ماست، نه خود علم، علم چیز دیگری است، باید خیلی کار جمعی کرد، تا به بخشی از آن رسید، جهت اطلاع به فرهنگستان تاریخ ایران مراجعه نمایید.
نویسنده نظر بالا نشان می دهد، که یک جوان علاقمند ایرانی است، به میزان دانش او کاری ندارم، زیرا هر شخص با هر میزان دانش می تواند در محیط دمکرات حرف خودش را بگوید. به این جهت این نظر را در اینجا کپی پیس کردم، که براحتی تفاوت جوانان ایرانی را، با پان ها و بنیاد گراها و طالبانی ها و عوامل استعماری و غیره، که با ناسزا و جو سازی و دروغ پراکنی، سعی می کنند اینترنت را به اشغال خود درآورند، مشخص شود، آنها از عوامل دشمنان تاریخی ایران هستند، و می خواهند و دارند قاره کهن را برای مقاصد شوم امپریالیسم نو بهم می ریزند. یکبار دیگر می گویم، کوتاهی و غفلت از درک این مهم، سوریه و عراق و… را در مقابل، و آینده نزدیک خود خواهیم داشت.
تفاوت پرسش با پرسشگری
پرسش آغاز گردونه یادگیری است، و خیلی مهم می باشد، پرسش سطح ها و کلاس های مختلف دارد، عادی و دبستانی، تا تخصصی و حرفه ای، هرچه دانش یک شخص بیشتر باشد، پرسش هایش نیز تخصصی تر است، و خود بخود پاسخها نیز به همین نسبت توانایی خواهند داشت.
پرسشگر یعنی شخصی که شغل عادی یا تحقیق خود را بر مبنای پرسش قرار داده است، او مانند کارگر که کار را پیشه خود کرده، پرسش را پیشه خود کرده، و صرفاً پرسش هایش بر پایه یک تخصص یا تحقیق بنا نشده، بلکه هر آنچه که به ذهنش می پرسد، بر پایه گر یا انجامی است.
ــ گر = گ + ر = دارای توانایی، دارای قدرت، داری بار مقدس، انجامی.
معمولاً پرسش کنند خود نیز بدنبال پاسخ می گردد، ولی پرسشگر کاری برای یافتن پاسخ نمی کند، فقط پشت سر هم پرسش می کند.
پرسش پرسشگر ۶۵۶۵: اگر " آر" قدیمیتر از " ار" باشد، آیا ار همان معنی می دهد، یعنی اردبیل همان آرتاویل است؟
پاسخ انوش راوید: بعضی می گویند اردبیل همان آرتاویل است، اما:
اردبیل = ارد + بیل = زمین دارای برکت، زمین داری قدرت.
ارد = ارز = ار + د یا ز = ارض یا زمین، زمین دارای مالکیت و باشنده.
بیل = بی + ل = دارای برکت، دارای قدرت، دارای آب زیاد، پیل یا فیل.
بی مانند بی بی = الهه مادر و مادر بزرگ و برکت، الهه آب.
بیابان = بی + یا + بان = منطقه بدون برکت، منطقه بدون باران.
همان بعضی ها، اردبیل را سرزمین داری فیل های وحشی گفته اند!!
آرتاویل = آر + تا + ویل = سرزمین بزرگ آریایی.
آر = آریایی + تا = دوبله، مضاعف + ویل = پیروزی، دارند حق.
ادامه پرسشگر: ناپلئون بناپارت گفت ارزش یک جاسوس در جای خودش معادل ارزش ۲۰ هزار سرباز در میدان جنگ است آیا درست است؟.
پاسخ انوش راوید: در آن زمان ممکن است چنین بوده باشد، در این وبلاگ موضوع های تاریخی را بررسی می کنیم، به مسائل فلسفی تاریخی و نظامی کاری نداریم.
ادامه پرسشگر: آیا قرارداد های مرزی ترکمن چای و گلستان و آخال هنوز اعتبار دارد؟
پاسخ انوش راوید: اعتبار دارند، چون برای بی اعتبار کردن آنها نهاد یا قدرتی وجود ندارد.
ادامه پرسشگر: علت یا علل آغاز دشمنی بین ایران و اعراب چه بوده است؟
پاسخ انوش راوید: ملتها هرگز با هم دشمنی نداشتند و ندارند، حکومتها بمنظور منافع خودشان گاه دوست و گاه دشمن می شوند، بویژه از دوره استعمار. بسیاری از حکومتها پایه های دشمنی خودشان را داستان ضحاک شاهنامه قرار داده اند، و بنا بتفسیر های اشتباه، ضحاک را عرب گفتند، درصورتیکه ضحاک مدی یا مادی بود، در اینجا.
ادامه پرسشگر: بنظر شما ایران ویچ یا بهشت گمشده آریایی ها در کدام نقطه جغرافیایی قرار دارد؟
پاسخ انوش راوید: از نظر من تحقیقات تاریخی ایران ویچ چیز دیگری می گوید، در اینجا نوشته ام، ولی همیشه نظرات مختلف در اینباره هم وجود داشته است، مانند آنچه که در اینجا می باشد.
ادامه پرسشگر: بنظر شما عربی لهجه است یا زبان؟
ادامه پرسشگری: آریا در زبان فارسی معنی مورد نظر شما را می دهد، اما آیا در زبان های دیگر این معنی را می دهد؟
ادامه پرسشگر: اگر تمدنی قدیمی تر از تمدن جی کشف شود، واکنش شما در مقابل آنچه خواهد بود؟
ادامه پرسشگر: چند هزار سرباز عربی که همراه سپاه ایران در فتح مصر شرکت داشتند در کدام منطقه از ایران سکونت داشتند؟
پاسخ انوش راوید: این چند هزار سرباز عرب را از کجا و کدام سند آوردید؟
ادامه پرسشگر: اگر بجای داریوش سوم هخامنشی کوروش کوچک به پادشاهی ایران می رسید، اسکندر یا قیام نمی کرد یا اگر می کرد شکست می خورد.
پاسخ انوش راوید: ما بررسی های تاریخی می کنیم، به اگر ها و مگر ها کاری نداریم.
ادامه پرسشگر: آیا تاریخ سیاسی استعمار نام یک کتاب است، و اگر هست نام نویسنده آن چیست؟
پاسخ انوش راوید: در جستجوها بنویسید The political history of colonialism و کلی مطالب و کتاب بیابید.
پرسش و نظر ۶۵۶۶: در بعضی از جاها و کلیپه دیده ام که بخش های از دانش علوم پزشکی و تشریحی را از نیمه دوم هزاره اول میلادی می گویند، آیا درست است؟
پاسخ انوش راوید: متأسفانه امروزه مردم ایران بجای اینکه از تاریخ خودشان بدرستی بدانند، مبلغ تلویزیون های لندنی عربها شده اند. علم پزشکی در چند هزار سال پیش ایران پیشرفت های بزرگی داشته، در آثار تاریخی از جراحی مغز و چشم و سزارین و غیره دیده می شود. بجای اینکه آنها تبلیغ عربی لندنی بکنند، بروند تاریخ ایران، تاریخ کشور و اجداد خودشان را بخوانند و بگویند. باز هم متأسفانه، با وجود امکانات وسیع امروزی مانند اینترنت، که براحتی در دسترس است، بجای کار تحقیقاتی کپی پیس می کنند. باید بروند ابتدا تحقیق نمایند علم پزشکی در ایران چه بوده است.
نظر فانوس ۶۵۶۷: از مطالب جالبتون تشکر میکنم. چند سال پیش قبل از نوروز یکی از برنامه های شبانه رادیو فرهنگ با یکی از مشاهیر نائین درباره آیین نوروزی این شهر صحبت میکرد. متاسفانه اسم ایشون از خاطرم رفته. از دوران کودکیش میگفت که برای نوروز با بچه ها میرفتن به بیابونهای اطراف نائین برای جمع کردن صدف برای سفره نوروز؛ و از داستانهایی که پدربزرگها و مادربزرگها براشون تعریف کرده بودند درباره اجدادشون که با کشتی به اطراف نائین رسیدن, لنگر انداختن و اون منطقه رو برای زندگی انتخاب کردند.
پاسخ انوش راوید: بنظر من مهمترین مسئله ای که ایرانیان آگاه باید به آن توجه کنند، خلاص شدن از شر تاریخ نویسی استعماری است، که با آن توانسته اند در جهان حکومت کنند، و کشورها را بهم بریزند، همانگونه که امروزه در منطقه ما دیده می شود.
متأسفانه افرادی که خود را آگاه و روشنفکر می دانند، همچنان اسیر این نرم افزار استعمار و امپریالیسم هستند، و نمی دانند از کجا می خورند، و هیچی نشده و نمی شوند. در این موارد زیاد نوشته ام، ولی دشمنان بیشتر از ما، که چه عرض کنم، خیلی فراوانتر از ما قدرت دارند، و براحتی می توانند از نرم افزار دروغ های تاریخ استفاده کنند. در هر صورت امیدوارم، که ما نیز در مقابل استعمار و عواملش تا حدودی موفق شویم.
پرسش یلدا ۶۵۶۸: ایا زبان سغدی و ختنی مانند فارسی است؟
پاسخ انوش راوید: زبان سغدی و ختنی همان فارسی دری با کمی تغییر آواست، در وبلاگ توضیح نوشتم، می توانید برای شنیدن آنها از یوتوب کمک بگیرید.
خاقان = خان گان = برکت دار بزرگ، خان پر هیبت.
خان = دارنده برکت، سفره دار.
خ + ا + ن = جهت اطلاع به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.
قان = گان = Gun = غرش، خروش، نهیب،
افغانستان = اوگانستان = او = آب + گان = خروشان + ستان = استان = استان آب خروشان.
پرسش امین ۶۵۶۹: می گویند ایلام یعنی سرزمین های بلند، آیا درست است؟
ادامه پرسش: ایا ایران همان ایرج است؟
منشاء اینگونه نوشته ها، از جانب تاریخ نگاران غربی است، البته خیلی جاها دیدم اشخاصی اقدام به ریشه یابی نامها و یا واژه ها می کنند، ولی از تاریخ های متفاوت اینکار را می کنند. مثلاً می گویند ایران را ایرج هم می گفتند، یا از ایرج می آید، درصورتیکه در ریشه یابی باید مشخص کرد، از و یا بر پایه چه زمانی است. برای همین تحقیق درباره پیدایش هموساپین در ایران را نوشتم. می توان ریشه یابی را از زمان قاجار کرد، و می شود از ابتدای هموساپین، باید در مقاله علمی ذکر شود.
ایرج = ا = ؟ + ی = ؟ + ج = ؟
درصورتیکه همان افرادی که از ایرج نوشته اند در جایی می گویند ج عربی و بجای گ است، که سردگمی می آورد.
ایرج = اررگ = ار = ایر + رگ = رج.
ایرج = راستاهای ایرانی، رگ و ریشه های ایرانی.
بمنظور مثال دیگر:
کرج = کر + رج.
کر = کرانه، آبگرفته + رج = اسکله.
کرج = بندرگاه.
ما در توفان بزرگ نوشتیم، که ایران تا ارتفاع ۱۳۶۰ یا ۱۳۴۰ زیر آب دریاچه بزرگ بود، و در حاشیه این دریاچه و تا ارتفاع فوق ما چندین شهر تاریخی بنام کرج، کلج، کلجی و… داریم.
کلج = کرج با آوای دیگر.
علم پایانی ندارد، و هر آن تغییر می کند، چه ما بدانیم یا نفهمیم، راه خودش را می رود. افرادی هستند آنچه را که می دانند و بعنوان اصل دانش می دانند، از نظر من چیزی از علم و دانش نمی دانند. من در تمام مطالبم نوشته ام "ادامه دارد و باز نویسی می شود"، زیرا علم رشد و تکامل دارد.
پرسش زرتشت ۶۵۷۰: درباره معنی نام زرتشت خیلی چیزها نوشته اند شما چه می گویید؟
پاسخ انوش راوید: زرتشت = زردشت = زرد = شعله آتش + شت = چوب
زرتشت = آذر چوب، شعله آتش.
پرسش بهزاد ۶۵۷۱: میخواستم بپرسم استان پارت دقیقا کجا بوده و از کجا فهمیدن که استان خراسان بوده؟ شهر بردع در اران که هست میگن نام قدیمش پرتو بوده شاید اینجا پارت بوده. و یکی هم استان باختریش کجا بوده؟ و ااینکه شهر سلوکیه ایرانی بودن؟ خانم پرنیان حامد در وبلاگ کی یک سند نشون دادن که روی سکه ایی نوشته الکساندر بزرگ ساتراپ پارت. چطور میشه؟ گیج کننده شده. من روی جایگاهای ساتراپی های هخامنشی مشکل دارم و خیلی گیج کننده هست. و اینکه خشایار شاه در جنگ با یونانیان از همنژادی پارسیان و یونانیان از دانایه میگه میشه اینو برای من روشن کنید.
امکانش هست کتاب خانم حامد رو برای من بفرستین پی دی اف. یا به من بگین کدوم کتابفروشی شیراز میشه تهیه کرد.
پاسخ انوش راوید: تا کسی از جغرافیایی تاریخی بدرستی نداند، نمی تواند درباره تاریخ بگوید و بنویسد،
پارت = پرت = دور = شاید قاره آمریکا، شاید هر جای دیگر، مشغول تحقیق هستم و خیلی زیاد زمان می برد تا نتیجه بگیرم. از آنهایی که الکی نوشتند خراسان بپرسید سندتان کو؟
ــ 55 ساله تاریخ می خوانم و آثار تاریخی می بینم، برای همین هر پرت و پلایی را بعنوان تاریخ نمی دانم ، مگر اینکه اسناد تاریخی درست و حسابی وجود داشته باشد. تا به نتیجه رسیدن نهایی خوب و درست، هیچ موضوع را الکی نمی پذیرم، شما هم بعنوان علاقمند، وظیفه دارید خود را از سطح خوانند، به سطح محقق ارتقاء دهید.
درباره دریافت کتاب، لطف نمایید به خانم حامد ایمیل بزنید ایشان کتاب را در اختیار علاقمند پیگیر کننده قرار می دهند.
ادامه پرسش: آیا فردوسی در طوس کنونی بود؟ یا در یک طوس در غرب ایران بود؟
پاسخ انوش راوید: باید تحقیق های علمی در موارد تاریخ و جغرافیای تاریخی از طرف سیستم آموزشی ایران انجام شود، که بی خیال هستند مانند در اینجا. کارها و تحقیقاتی که علاقمندان و دوست داران ایران انجام می دهند خوب است اما کافی نیست.
از نظر تحقیقات ما فردوسی در طوس کنونی بوده، ولی داستان های تاریخی او مربوط به شهر های با نام مشابه در غرب است، زیرا بعد از اسلام در منطقه، بسیاری از غرب به شرق کوچ کردند، و درست در دو سه سده بعد از ساسانیان این اتفاق افتاد، بگمان شواهدی ما، نه به تحقیقات علمی پایدار نوین، بدلیل نزدیکی زمان و مکان، اشتباه های زیادی در تاریخ نویسی پیش آمده است.
مانند زمانیکه مهاجمان دم دروازه تیسفون بودند، یزدگرد برای گرفتن کمک لشکری به مرو می رود، که این مرو باید همان نزدیکیها باشد، در حدود مرز چین استان یا همان استان های مرکز ایران.
امید ما به علاقمندان است، که ضمن تحقیق های عمیق و اصولی و زیر بنایی، به سیستم آموزشی ایران هم برای بهره برداری از کار های جدید فشار بیاورند.
ادامه پرسش: آیا ارس همان آراکس است؟
پاسخ انوش راوید: ارس = ار + رس = راس = سر ایران.
اران = ایران = ار = ایر + ان.
آراکس = آراک = آ + راک = زاگرس شمالی و آذربایجان.
راک = کوهستان = اراک = عراق = راقستان.
مهم: نباید با مسائل مختلف، غیر دمکرات و با سادگی و احساسی برخورد کرد.
پرسش ۶۵۷۲ کیکاوس: جناب استاد راوید گرامی، از شما خواهشمندم، که واژگان زیر را برایم معنی کنید؟
پاسخ انوش راوید: برای بدست آوردن آوای درست واژه، باید از پیران مدرسه نرفته روستاهای محل کمک گرفت، زیرا در گذر یک قرن گذشته، آواها تغییر اساسی کرده و ما را به اشتباه می اندازند. بمنظور ریشه یابی نام و هویت، نیازمند کار جمعی با درک و دانش مربوطه هستیم، آنچه من می گویم صرفاً نمی تواند درست باشد، بلکه راهنمایی برای دید جدید است.
ادامه پرسش: واژه <سنگگر> این واژه نام یه منطقه ایه توی روستامون که در سینه کوه واقع هست، قدیمی های روستامون میگن، که زمان مشروطه قشون "یپرم خان ارمنی" اومده اونجا سنگر بسته به خاطر اون اسم اونجا رو "سنگگر" گذاشتن؛ ولی من خودم شخصا هیچ نشانه ای از سنگر بندی در اونجا ندیدم.
پاسخ انوش راوید: بنظر من و با آنچه که بیش از نیم فرن با روستاها سروکار دارم، درست این واژه سنگر است، در ایران سنگر زیاد داریم، و همه به اشتباه داستانی از ریشه سنگر برای آن نوشته اند.
ــ سنگر = سن + گر = معبد یا عبادتگاه خورشید.
ــ سن = سان = سین = چین = خورشید.
ــ گر = انجام دهنده کاری.
ادامه پرسش: واژه <پاپادار> این هم مال یه منطقه از روستامونه که معمولا اون قدیما آب زیادی داشته ولی الان آبش خیلی کم شده.
پاسخ انوش راوید: پاپادار = درخت پیر = پیر دانا، بیشتر محل زندگی بزرگ یا کشیش یا موبد بوده است.
ادامه پرسش: واژه <کن آو> به گمانم "آو" همان "آب" فارسی باید باشد.
پاسخ انوش راوید: کن کندن است و آو آب است، باید دید این نام به آن پاپا و معبد در چه ارتباطی بوده است، در گذشته آب با معابد ارتباط داشت.
ادامه پرسش: واژه <مینآ خور> این هم نام یک دشت کوچکی است در نزدیکی روستامون.
پاسخ انوش راوید: خور به معنی دهانه و داخل و خارج شدن است، مانند خورشید، که می شود خروج شید، یا خارج شدن گرما. مینا را در محل بیایید.
ادامه پرسش: واژه <سلیمانی مازارسان> این واژه "مازارسان" به یقین من ترکی شده همان واژه "مزارستان" فارسی است.
پاسخ انوش راوید: تا حدودی درست است.
ــ سلیمانی مازارسان = زمین مقدس سلیمان یا کوروش.
ــ سان = خورشید = مقدس.
ــ مازار = قطعه زمین = مین زره.
ــ سلیمانی = حضرت سلیمان = کوروش = بزرگ و موبد.
ادامه پرسش: آیا واژه <گدوک> فارسی است یا ترکی؟ آخه من در بسیاری از مناطق ترک نشین همین واژه <گدوک> را شنیده ام که به "گردنه" اطلاق میکنند.
پاسخ انوش راوید: تمام واژه ها ریشه پارسی یا در واقع زبان تمدن کهن ایران دارند.
ادامه پرسش: واژگان <سیاه کمر و زرده کمر> یک محیط در دامنه کوه.
پاسخ انوش راوید: اینگونه که پیداست از طبیعت نام گرفته.
ادامه پرسش: واژه <خرطجل> این اسم یک روستای "کرد زبان" هست در نزدیکی روستای ما…
پاسخ انوش راوید: خر به معنی بزرگ غیر مقدس است، تجل شاید تجلی باشد، نماد بزرگ، شاید میل و چیزی در آنجا باشد.
ادامه پرسش: واژه <سمیران> این هم همینطور، نام یک روستای "کرد زبان" در نزدیکی روستای ما…
پاسخ انوش راوید: نیاز به دانستن درست آوای آن هستم، شاید این سمیران همان شمیران باشد، شم و سم و نیز در رابطه با خورشید و عبادتگاه است.
ادامه پرسش: واژه <گور گدر> این هم باز نام یک روستای "کرد زبان" است در اطراف روستای ما.
پاسخ انوش راوید: گور دارای بار تقدس است، شاید به معنی مقدس مهم و بزرگ است.
ادامه پرسش: استاد راوید عزیز با سپاس میخواستم چند تا نکته رو یادآوری کنم.
نکته اول: روستای ما در منطقه چهار دولی اسدآباد همدان واقع است، اسم روستامون هم"چنار عباس خان" است…
نکته دوم: این منطقه چاردولی تعداد ۲۴ روستا داره که همشون "کرد زبان" هستند و فقط ما "ترک زبان" شدیم. به خاطر همین گفتم که اون واژه ها رو برام معنی کنید، چون اون چندتا واژه ای که گفتم هیچکدامشان ترکی نیستند… به نظر من این زبان ترکی که ما الان داریم توی روستا صحبت میکنیم خیلی سابقه طولانی نداره (شاید نزدیک ۲۰۰سال). ولی خود روستامون قدمت طولانیی داره. من فکر میکنم پیش از این که ما ترکی صحبت کنیم یه زبان دیگه ای داشتیم (احتمالا فارسی).
نکته سوم: اون توضیحی که در اون متن بالا درباره نام گذاری<سنگگر > عرض کردم در واقع قدیمیهای روستامون میگن که "روسها" اومدن اونجا سنگر بستند.
نکته چهارم: مرحوم"یپرم خان ارمنی" در روستایی بنام "سولچه" که در نزدیکی روستای ماست به شهادت رسیدند.
نکته پنجم: این خیلی برام مهمه استاد راوید بزرگوار، و اون اینکه این روستاهای اطراف ما که براتون توضیح دادم که کرد زبان هستند با کمال تعجب میبینیم که اسم چندتا از خود روستاها ترکی هستند مثل؛ آق بلاغ؛ قرا بلاغ؛ قرا کند؛ چارق؛ آقا جان بلاغی.
پاسخ انوش راوید: برای ریشه یابی نام و هویت روستا، باید دو مورد اساسی را در نظر گرفت.
ابتدا: نام روستا های ایران دو گونه هستند، نامها با ریشه تاریخ کهن و دوران جدید. نام های دوران کهن همگی دارای بار عبادی هستند، و دوران جدید فقط نام هستند. بهمین جهت برای ریشه یابی باید این مهم را در نظر گرفت، و دید روستا تاریخی است، یا مربوط به قرون جدید است.
مورد دیگر: در گذشته نه چندان دور باشندگان روستا رعیت بودند، و توسط مالک، با روستا خرید و فروش و جابجا می شدند، روستاهایی می شناسم، که همین ۷۰ سال پیش سکنه آنها توسط مالکان جابجا شدند. خرید و فروش روستا و جابجایی رعیت نیز دلایل زیادی داشت، که باید در تاریخ اجتماعی ایران پیگیری کرد.
جالب: در دو کیلومتری روستای ما، بر بالای تپه سکل چال آثار و گورهای زیادی است، که به وضوح نشان می دهد، در اینجا زمانی مردم دیگری زندگی می کردند، در واقع آنها سک بودند. بیشترین باشندگان سیبری سک بودند، که امروزه نیستند، مشروح در اینجا.
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.