جالب خواندنی شنیدنی دیدنی از اینترنت 119
تصویر مارک تواین، عکس شماره ۸۴۷۳.
مزاحم مسدود می شود
تصویر راه مسدود است، عکس شماره ۸۴۲۴.
این تارنما ویژه افراد فرهیخته پویا و هم فکر در سبک کار وبسایت ارگ و جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران، و وبلاگ گفتمان تاریخ است، و برای افرادی که قصد دارند، به اشکالی وقت گرانبهای ما و خودشان را در اینجا هدر دهند مسدود می شود. افرادی پیدا می شوند، مطالب را می خوانند و یا از آنها چیزی نمی فهمند، یا می فهمند و قصد مزاحمت و بگمراهی کشیدن دارند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه در نظرات بعضی پستها، ده بیست خط پرت و پلا می نویسند، یک بار به آنها تذکر می دهم، اگر کارشان تکرار شد، متوجه می شوم، که قصد خاصی دارند، آنها را فوراً مسدود خواهم کرد.
این تارنما مانند یک سازمان است، سازمانی که باید افراد هم اندیشه و بینش درباره موضوع صفحه به یکدیگر یاد دهند و یاد بگیرند و کار کنند. همچنین عزیزانی هستند که مطالب من و نظرات عزیزان را در اینجا می خوانند و پیگیر هستند، و می خواهند مطالب جدید تاریخی و اجتماعی بخوانند و یاد بگیرند. ما نیز تلاش می کنیم در جهت ارتقا کارمان حرکت کنیم، و خود بخود نمی گذاریم بگمراهی و بد راهی کشیده شود.
پرسش از عموم: آیا شما در صفحه خودتان با افرادی که قصد بگمراهی کشیدن داشته اند برخورد کرده اید؟
مهم: در فیسبوک پر است از مطالب گوناگون، روزانه میلیونها مطلب به زبان فارسی منتشر می شود، باید به صفحات و پست هایی رفت و خواند و نظر نوشت، که مطابق میل و سلیقه و دانش مان است، نباید وقت گرانبها را الکی در جای دیگر هدر داد. مشروح در اینجا.
امردادگان خجسته باد
تصویر جشن امردادگان، عکس شماره ۸۴۲۷.
جشنی که از عمق تاریخ ایران است، جشنی که از آن طبیعت است، نه در محدوده دین ها، امردادگان جشن آب و گیاه و برکت و محصول است، جشن شادی آب پاشی در طبیعت و باغ و مزرعه، جشن آزاد شدن انسانها، حتی برای یک روز در طبیعت است. در روز جشن، به دل طبیعت بزنید، و یک روز با طبیعت و برای طبیعت و طبیعی زندگی کنید. در امردادگان خود را با آب از کاسی مسی خیس کنید. در گذشته های خیلی دور، درون عبادتگاه های زیاد در دل طبیعت که کنار چشمه ها بودند، و امروزه گاهاً امامزاده می گویند، محل قرار دادن کاسه مسی بود، که در روز امردادگان یکدیگر را با آب درون آن خیس می کردند، به این محل ها مسیجا می گفتند، یعنی جای کاسه مسی، که بعدآ مسجد نامیده شدند. بروید و یکدیگر را خیس کنید، اگر کاسه مسی ندارید، با هر ظرفی که شده این کار را بکنید. منبع صحبت با یک بانوی مسن در روستایی از یزد با من، حدود ۳۵ سال پیش.
کشتی گیله مردی در سلیمان آباد
تصویر کشتی محلی گیله مرد، عکس شماره ۸۴۲۸.
این شب های وسط تابستان در سلیمان آباد تنکابن، کشتی گیله مردی برگزار می شود، در وزن های کودکان تا سنگین وزن، و در دو سبک مشتی، و گلاویز یا سنتی. این سنت از گذشته های دور در این منطقه بوده، که خیلی خوب است، ولی ایکاش مسئولین در این زمان، که جهان و ایران کاملاً متفاوت از ده ها سال پیش است، موقعیت های بهتری برای برگزاری این برنامه درست می کردند. درباره آن تبلیغات می کردند، زمین و نیمکت های مناسب و در خور جمعیت تهیه می شد، و تا آخر کلی مسائل و مشکلات است که باید برطرف شود….
من متوجه نشدم که این را یک فستیوال ورزشی محلی بنامم، یا مسابقات محلی، در هر صورت تعدادی زیادی نو نهال، و جوانان های قوی به مصاف یکدیگر می روند، و باعث تشویق برای پیگیری های ورزشی بعدی آنها و دیگران می شود. در تمام شهر های تاریخی ایران پر است از مسابقات رزمی، که ریشه در تاریخ ورزش ایران دارند. آنوقت عده ای مانده در تاریخ استعمار زده، می آیند تمام این غیور مردان تاریخ ایران را نادیده می گیرند، و می گویند در طول تاریخ، این و آن از یک جای کم جمعیت کم اهمیت، از نقاط دور دست به ایران حمله کرده اند، و کشتند و غارت نموده اند. باید این عده را به فستیوال های ورزشی ایرانی برد، تا شاید کمی متوجه دروغ و پرت و پلا های تاریخ نوشته آکادمیک غربی و ایرانی بشوند.
پرسش از عموم: آیا شما می دانید چند سبک هنر های رزمی محلی ایرانی داریم؟
مهم: مسئولین و دست اندر کاران ورزشی محلی دقت کنند، این جشنوار های ورزشی ایران مهم تر از آن است که شما از سر و ته آن بزنید، باید برای آنها بودجه های خوب و مدیران شایسته تر انتخاب نمایید، و دائم در رشد و ارتقا آن بکوشید. جوانان با هوش ایران، با گفتن و نوشتن درباره جشنواره های ورزشی ایرانی، به این مهم اهمیت زیاد دهید، مشروح در اینجا.
درک های اول
تصویر شماره ۸۴۳۲.
امیدوارم همه رفتگان آمرزیده شوند، هر خبر فوت مرا ناراحت می کنند، منجمله خبر فوت مرحوم ناصر پوپیرار. اشخاصی که با مطالعات جدید تاریخ ایران آشنایی دارند، آن مرحوم را می شناختند، که سعی داشت نظرات شخصی خودش را به اصرار بگوید، که علمی و درست هستند. ایشان بشدت با من مخالف بود، درصورتیکه هرگز ادعا نکردم نوشته هایم خود علم است، همیشه می گویم نظرات شخصی است، در علم تاریخ، همه گفته ها نظرات شخصی است. بارها در بخش نظرات وبلاگ های مرحوم، از من با ناسزا و اهانت و تهدید نام برده شده، و من همیشه گفته و می گویم اول از همه آزادی اندیشه و قلم مهم است.
مهم: اول و مهمتر از همه درک از آزادی اندیشه و قلم است، سپس درک از ادب و نزاکت، و بعد درک از تخصص و حرفه.
در زیر اولین پست آخرین وبلاگ مرحوم ناصر پورپیرار، را کپی پیس کردم، سالها زحمت کشید و گفت و نوشت، آخرش نقد به انوش راوید ختم شد، چه تاریخ نویسی قاطعانه ای. در تمام این ده سال که در وبلاگ هایمان با هم سرو کار داشتیم، من هرگز از ایشان به ناسزا و بدی نگفته و ننوشتم، و همیشه به جوانان پر شور ایرانی هم می گفتم، اول از همه آزادی اندیشه و قلم را ارج نهید، تا نداشته باشیم و نفهمیم چیست، هیچی نخواهیم داشت. امیدوارم آمرزیده شود.
ــــــــــــ کپی کامل متن زیر از مرحوم ناصر پورپیرار ـــــــــــــــــــــــ
با سلام
در این وبلاگ که به خواست خدا بسیار هم پر بار خواهد بود نظرات و مطالب تاریخی آقای انوش راوید را بصورت علمی و قاطعانه نقد خواهم کرد. از باستان پرستان متعصب که چند قطعه سنگ تراش خورده و متون افسانه ای و بچه گانه و کتاب های سر تا پا کذب تاریخی چند مزدور غربی چنان آنها را از دایره عقل مداری بیرون کرده که امیدی به درمان آنها و گفتگو و دیالگی منطقی و علمی با آنها نیست درخواست دارم با مطالعه مطالب این وبلاگ سوهان روح خود نشوند.
ولی از دوستان و طرفداران میانه روی اقای انوش راوید که فکر می کنند مطالب ایشان خیلی علمی و محکم است و تا بحال نقدی اساسی در مورد مقالات ایشان نخوانده اند و در کل از تمام انسان های جویای حقیقت دعوت می کنم مطالب و نقد های این وبلاگ را بخوانند و به گوش آقای راوید هم برسانند. جمعه ششم بهمن ۱۳۹۱
http://pajhoohesh.blogfa.com/post/1
مهاجرت و پناهندگی به اروپا
ترک و تاجیک و افغان
تصویر نقشه فلات ایران، و تصویر احمد شاه مسعود، عکس شماره ۸۵۳۸.
معنی افغانستان از نظر من:
ــ افغان = اوگان = او = آب + گان = غرش = آب خروشان.
ــ افغانستان = اوگان استان = استان آب خروشان.
این استان به تمام فلات آریانا یا ارانا گفته می شد، که رودخانه های خروشان دارد، و نام یک قوم و ملت نیست، نام سرزمین است. مشروح در اینجا.
شاهکار نظر دادن
تصویر پرسش کنکور در یکی از دانشگاه های اروپایی، تصویر شماره ۸۴۳۵.
مکالمات اجتماعی
تصویر نقاشی کرسی، قدیما یکی از مراکز شبکه های اجتماعی کرسی بود، عکس شماره ۸۵۳۹.
در متن های مختلف شبکه های اجتماعی، مردم بخصوص مردم ایران سرگرم کاوش و قضاوت و توهین و مورد سوال قرار دادن مشخصات، قومیت، رفتار، گویش، اعتقادات و یا تمایلات جنسی دیگرانند. مثلاً فلانی فلان کارو کرده (عمل های زیبایی، خالکوبی، مدل مو، آرایش های صورت و…) و سوژه میکنند. مثلاً عرب پسته، ترک فلانه، لر فلانه، اصفهانی، اراکی، آبادانی، شیرازی، آمریکایی و ….، بر اساس رفتار و عمل یک شخص و یا یک گروه، کلیت نژادش مورد توهین قرار میگیرد.
فلان خواننده خیلی بی تربیته، خیلی بی شعوره، خیلی غمگینه، الکی خوشه، کلیپ های مزحک و خنده آور شخصیت سوژه، خنده لهجه خاصی دارد، و تمام صحبت کننده ها به اون گویشو زیر سوال میبرند. داعش خود اسلامه، مسیحیت مهربونه، یهودیت فلانه، زرتشتیت، فلانه و….، نمیشود بنا به رفتار یک گروه و یا حتی مردم یک کشور، مذهبی رو که پیروان میلیاردی دارد زیر سوال برد.
فلانی گی یا لزبینه، داستان در میارند، اگر همجنس گراها باشند، نسل بشر منقرض میشه، یعنی اینقدر تفکر میشه احمقانه باشه؟ تمایل به همجنس یه بازی و یا یک باور و اعتقاد نیست، یه رفتار نهادینه شده تو ذات یه نفره، که خودش اونو پدید نیاورده، و بیماری نیست، که سرایت کنه و اینجوری نسل بشر به خطر بیفتد. این نقطه ضعف خیلی بزرگی برای ماست، که با شخصی ترین مسائل زندگیه افراد دست به قضاوتشون بزنیم، (مشخصات، اعتقادات، تمایلات جنسی، و…).
شاهین نجفی یکی از خواننده های ایرانی، که از کلمات رکیک تو آهانگ هایش استفاده میکند، می گوید: "ادب اگر جواب میداد، بشر الآن تو این وضعیت نبود، پس این مسئله شخصی باشد، که روزی برسد انسان به انسانیت خود پی ببرد، و از یک حیوان ناطق و هوشمند جدا شده، به مقام خودش برسد." ما ملت ایرانی داستانی داریم، در این همه بی برنامگی و بی تخصصی در جامعه، مشروح در اینجا.
کرسی ایرانی
تا نیمه قرن گذشته، که از بخاری برای گرم کردن محیط خانه استفاده نمی شد، سعی می کردند به وسیله هیزم و ذغال خانه را گرم کنند. هیزم رو در بیرون خانه روشن می کردند، وقتی آتش جا می افتاد، هیزم ها تبدیل به ذغال می شدند. بعد از مدتی با خارج شدن گاز های منو اکسید کربن، این ذغال ها را در ظرف فلزی به نام منقل میریختن، و روی آن را با خاکستر می پوشاند، تا ذغالها زود از بین نرود، و کرسی هم خیلی گرم نشود. قسمتی از اتاق نشیمن که معمولا از دیگر اطاقها بزرگتر بود، هر ساله جای کرسی بود، معمولا زیر کرسی فرش قیمتی پهن نمیکردند، و گاه جای پایه های کرسی را در زمین در میآوردند، تا کرسی جابجا نشود. منقل را زیر کرسی قرار میدادند، و اطراف آن را با زیر انداز های به نام نهلیچه (نوعی تشک کوچک) قرار میدادند، و به دور آن پشتی مخصوص می چیدند، و لحافت بزرگ مربع شکل به نام لحاف کرسی روی آن پهن میکردند، و روی آن چرشو دست باف یزدی و مجمع مسی بر روی کرسی میگذاشتند. کرسی در زمستان مرکز شب نشینی و قصه گوئی و تبادل نظر روستائیان بود، که از دل همین شب نشینیها ازدواج و امور روز های بعد و غیره شکل می گرفت.
قدیمی ترین مجسمه جهان
تصویر قدیمی ترین مجسمه، عکس شماره ۸۴۴۴.
قدیمی ترین مجسمه جهان یک سردیس تقریباً 3 سانتیمتری است، که از عاج ماموت ساخته شده، این سردیس کوچولو در براسمپوی فرانسه کشف گردیده است، و به نام ونوس براسمپوی مشهور است. این مجسمه راز های زیادی در دل خود دارد، و در بیشتر کتاب های تاریخی این تصویربعنوان اولین مجسمه ساخت دست انسان معرفی شده، و برای همین بسیار معروف است. کشف مجسمه در تاریخ ۱۸۹۲ بوده و قدمت ساخت آنهم بین ۲۵ تا ۳۰ هزار سال پیش است! از نظر من نیاز به تحقیقات مستقل درباره واقعیت محل کشف، و زمان باستانشناسی آن دارد.
با مطالعه این مجسمه میابیم، که در زمان ساخت آن، انسان در دوره پارینه سنگی نبوده، بلکه دارای امکانات و پیشرفت هایی هم بوده است چرا که:
1- روسری که در سر این مجسمه میبینید احتمالا" از نوع پارچه ایی و بافته شده است، که خود نشان از وجود پارچه و صنایع مربوط به آن و احتمالا" صنایع دیگر در آن دوران دارد.
2- اگر این به قول برخی دانشمندان روسری باشد یا به قول برخی مو های آرایش کرده باشد، باز تغییری در موضوع نخواهد کرد، چرا که این آرایش زیبا ومدل بافت مو به دستها و انگشتان فوق العاده ظریفی نیاز دارد، که در انسان های غار نشین با دست های پینه بسته این دقت شدنی نیست.
3- پوست سفید، پاکیزه و مو های آراسته بانو، نشان از بهداشت و حمام دارد، آنهم در دوره های بسیار سرد اروپا! پس شاید بانو به آتش هم دسترسی داشته باشد، چرا که بدون آتش داشتن چنین محیطی مقدور نیست.!
4- حجم آناتومی و نحوه ساخت مجسمه و ظرافت آن مخصوصاً در چین و شکن روسری نشان از تجربه های بسیار طولانی درهنر و نیز آموزش و فراگیری فن نگارگری در آن دوره دارد. پس این مجسمه میتواند نمونه ایی بسیار کوچکی از هنر های دیگری باشد، که از قرنها یا هزاران سال پیشتر از دورا ن ساخت آن روایی داشته است.
5- به نظر من ساخت این مجسمه کوچک ۳ سانتیمتری آنهم از استخوان ماموت یا عاج با توجه به سختی این ماده و همچنین ظرافت خطوط و حکاکی بکار رفته، باید با ابزار فلزی بسیار ظریف بوده باشد، یا ایزار های سنگی بسیار سخت و در عین حال ظریف برای این کار ساخته باشند، که در هر دو مورد ساخت این ابزارها نیاز به فن آوری پیشرفته ای داشته است.
6- نقوش روی روسری نشان از طراحی و نقش آفرینی بر روی پارچه آنهم در بیش از ۲۵ هزار سال پیش دارد، که حاکی از داشتن رنگ، قلم و نوعی نقش آفرینی در آنروزگار است.!
7- سادگی صورت با نوعی سبک بخصوص همخوانی دارد، تلفیق ابروها با چشمها و چانه با دهان علی رغم دقت هنرمند در آرایش موها و نقش های روسری نشان از نوعی مفهوم هنری نیز دارد، که در آندوران رایج بوده است. پس به نوعی میتوان گفت پیدایی سبک در هنر نشان دهنده تنوع کار های هنری در بیش از ۲۵ هزار سال پیش دارد.
8- داشتن روسری احتمالاً حکایتی از داشتن لباس و پوشش آنهم در آندوره های دهها هزار ساله دارد، و برخلاف نظر بسیاری که انسان های آن دوره را وحشی و برهنه تصور میکردند.! میتوان چنین انگاشت که انسانها به فرهنگ لباس از زمان های بسیار کهن آشنایی داشتند، وزندگی آنان مرفه و هوشمندانه بوده است، اما دریغ که دوره های تاریخی کهن بسرعت فراموش می شود، و دورهای تاریخی نو جای آنرا پر میکند…!
9- این پیکره میتواند نشانی از عشق، دوستی یا نوعی توتم یا فتیش! یا بت باشد. آیا این خود نشان وجود عشق یا مذهب وقرارد هایی احساسی و عاطفی یا مذهبی یا مواردی دیگر در آن روزگار در بین بشر نیست؟! نوعی روابط خاص انسانی در اجتماعات مدنی؟!
10 – … و مورد دیگر اینکه آیا میتوان داستان تکامل انسان هوشمند را به دوره های بسیار کهنتر مربوط دانست؟!
Venus of Brassempouy / cave at Brassempouy, France in 1892
آتشکده نوبهار بلخ
تصویر سایت تاریخی آتشکده نوبهار در شهر بلخ کشور افغانستان، عکس شماره ۸۴۴۳.
آتشکده نوبهار یا معبد نوبهار در بلخ کشور افغانستان یا اوگان استان تاریخی قرار دارد، دقیقی طوسی در گشتاسبنامه آورده، است که در زمان لهراسب و گشتاسب شهر بلخ از مراکز مهم دینی بوده، و در آنجا آتشکده ای ساخته بودند، و آن را نوبهار میخواندند، و همچون مکه که امروزه مورد توجه مسلمانان جهان است، از نقاط مختلف دنیا برای زیارت به آنجا روی میآوردند. پادشاهان ایرانی این مرکز و متولی آن را احترام زیادی داشتند، و آن را با حریر سبز پوشانده بودند، و در زمان ساسانیان از بزرگترین آتشکدههای زرتشتی بود.
انوش راوید: بلخ نوشته شده در گشتاسب نامه، بلخ غرب ایران بود، نه بلخ شرق ایران، به جغرافیایی تاریخی ایران مراجعه نمایید. بلخ شرق کپی شده بلخ غرب است.
نکتهٔ جالب توجه این است، که آتشکده بلخ شرقی، بعدها به یکی از کانون های فعالیت بودایی تبدیل گشت، و نقل است که چند تن از مقدسین بودایی در آنجا مدفون بودند.
پس از ورود اسلام و در دوره حکومت اسلامی، معابد زرتشتیان و بودائیان از فعالیت بازماند، و یا تبدیل به مسجد شدند، و عدۀ زیادی هم تخریب شد. نوبهار یکی از معابدی بود که در زمان فضل برمکی به صورت مسجد جامع درآمد، و بعداً نام مسجد نُهگنبد را کسب کرد. یعقوب لیث صفاری نیز در این کار سهم گرفته و حتی بقایای آثار نوبهار را که دارائی این سرزمین بود، برای خلیفۀ عباسی به عنوان تحفه فرستاد، و سر انجام توسط چنگیزخان تمام آبادیهای بلخ همراه این بنای تاریخی که در آن زمان مسجد جامع شهر بود، ویران شد. در حال حاضر به جز یکی از دروازههای ششگانه جنوبی شهر که به نام دروازه نوبهار است، اثر دیگری از آن نمانده است.
مهم : هر جا که در دانش و داده های باستان شناسی کم می آورند، جای خالی آنرا با دروغ حمله این و آن پر می کنند، و خود را خلاص از تحقیق و تحلیل می نمایند، مانند درباره همین آتشکده نوبهار، که بدون سند و مدرک و اندیشه براحتی می گویند: " …و سر انجام توسط چنگیز خان تمام آبادی های بلخ همراه این بنای تاریخی که در آن زمان مسجد جامع شهر بود، ویران شد" گویا مغز در کله برای هیچ است.
برسم باستانی
تصویر تاریخی آثار برسم، عکس شماره ۸۴۴۹.
ﺑﺮﺳﻢ ﻧﺎﻡ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻴﺎﻫﻴﺴﺖ، ﮐﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺍﺯ ﺭﺳﺘﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﻣﺸﺨﺼﺎ ﻧﻮﻉ ﺩﻗﻴﻖ ﺍﻳﻦ ﮔﻴﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﮔﻴﺎﻩ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩﻱ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﻮﻡ، ﺗﺎﮎ، ﮔﺰ ﻭ ﺍﻧﺎﺭ …
ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺑﺮﺳﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻫﺎﯼ ﺁﻳﻴﻨﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻗﺪﻳﻢ ﺩﻋﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩﻥ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺏ ﺯﻳﺴﺘﻦ ﺍﺯ ﻧﺒﺎﺗﺎﺕ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻪٔ ﺗﻐﺬﯾﻪٔ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎ ﻭٔ ﺯﻳﺒﺎﻳﯽ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ .
ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﺮﺳﻢ، ﺑﺮﺳﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩﻧﺪ . زمان های ﮐﻬﻦ، ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﺳﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺳﭙﺎﺱ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻫﻮﺭﺍﻣﺰﺩﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩﻧﺪ .
سوگلی تاریخی
تصویر انیسالدوله همسر ناصرالدینشاه قاجار، عکس شماره ۳۳۴۵.
در یکی از صفحات پر بازدید، عکس فاطمه ملقب به انیسالدوله همسر مورد علاقه و سوگلی حرمسرای ناصرالدینشاه قاجار را دیدم. پایین عکس دو کامنت جالب که لایک های چند صدتایی داشتند، نظرم را جلب کرد.
ــ کامنت اول: "آدم حال این شعرایی مثل مولانا و حافظ و سعدی، که میرفتند عاشق خدا میشدن درک میکنه، حق داشتند."
ــ کامنت دوم: "اینکه "غول برره" است، شاهان قاجار همینا رو تو حرمسرا داشتن، که وقتی زن خارجی میدیدن، کشور رو باهاش تاخت میزدن. اگه جراحی پلاستیک اون موقع هم بود، ایران خیلی وسیع تر میشد."
شاید دلیل تعداد لایک های بسیار زیاد این کامنتها، گذشته از مایه طنز آنها، سادگی و سطحی نگری خاص ایرانی است، که بر روح این جملات حاکم است. در این روش ایرانیان در ذهن خود نظام دانایی زمان و مکان خود را برای تمام جهان و قرنها و هزاره ها حاکم میکنند، به همین دلیل است که همواره خود را بر حق و همیشه طلبکار میدانند، و بطور کلی بگمراهی می روند.
سگ های استعمار
دشمنان مردم ایران و تاریخ ایران، با نام های الکی در اینترنت علیه ما بشدت کار مذبوحانه و رذیلانه می کنند، و با ناسزا و اهانت بما، می خواهند کار کثیف استعماری خودشان را پیش ببرند، ولی کور خوانده اند، جوانان ایران باهوشتر از این ترفند های سگی نوکران استعمار هستند.
ــ جوانان باهوش ایران، یک درصدیها، بمنظور تاریخی نویسی نوین ایران به پیش روید، و پوزه این سگان را بخاک بمالید، و تاریخ و ملت ایران را از دروغ و دونگ دشمنان استعماری نجات دهید.
ریشه زبان های جهان
تصویر درخت تحلیلی، عکس شماره ۸۴۶۴.
زبان عربی و ترکی و فارسی و پشتون و هر زبان دیگر، همه ریشه در یک زبان دارند، و من به آن حروف هیروکلیف جی می گویم، بعضی هندو اروپایی و تعدادی نیز هندو ایرانی، می گویند. امید من همیشه به جوانان با هوش یک درصدی است، که علمی و تخصصی موضوعات مختلف تاریخی را پیگیری نمایند، تا به سرانجام علمی در تاریخ و تاریخ اجتماعی برسیم.
در ابتدای پیدایش هموساپین امروزی، حرف زدن فقط با دو یا سه صفحه فرهنگ لغت تک آوایی بود، به مرور طی هزاره فرهنگ لغت به چند صفحه رسید، و نوشتن نیز با علامت های ابتدایی شکل مانند آغاز شد. در تمدن کهن جی حروف مهندسی پیدا شد، که در نهایت به حروف لاتین و انگلیسی و یا چینی و سانسکریت و غیره ختم گردید.
در واقع تمدن از یک جا در جهان آغاز شد، و گفتن همراه نوشتن، یکی از ارکان اصلی ظهور تمدن است، و قدیمی ترین خطوط نیز مربوط به منطقه تمدن کهن جی است، که شامل جنوب ایران می شود. سپس با شرایط جغرافیایی و رشد جمعیت مردم به نقاط مختلف و در جهات مختلف مهاجرت کردند. با بعد زمان و مکان گویش های مختلف پدید آمد، و بمرور کیان های مختلف نیز پدیدار شد. این کیان ها برای خودشان خط و دستور نوشتن های جدید ساختند. این گویشها و خطوط و دستورات جدید، زبان های جدید را پدید آوردند، همانگونه که گفتم ریشه همه در یک درخت زبان است.
پیگیری و تحقیق درباره تاریخ ها و مکان های مختلف پیدایش زبان و خط، کار تخصصی و زمان بر است، علاقمندان می توانند در این باره کار کنند، و ما را هم در جریان بگذارند. فقط خاطر نشان نمایم، در کار علمی هرگونه برخود مسلکی و مرامی و نژادپرستی ممنوع است، و اگر اینگونه اندیشه و برخود شود، تحقیق های علمی به خطا می روند، و هیچ نتیجه نخواهند داشت.
اینجا قاره کهن است
تصویر آثار تخریب جنگ داخلی، عکس شماره ۸۴۸۱.
اینجا سوریه نیست، سرزمین تاریخی قاره کهن است، قاره ای که ایران ما در مرکز آن قرار دارد، و دشمنان تاریخی بی رحم و دد منش دارد. از استعمار و امپریالیسم گرفته، تا روسیه و چین و…، و اینها دشمنان تمام قاره هستند، نه دشمن بخشی از آن. وای بروز مردمی که دل خوش این دشمنان هستند، که در چند سده گذشته از هیچ جنایت و بدی کوتاهی نکردند. آنجا سوریه نیست، آینه ای از ایران است، و وای بر مردمی که درک نکنند و نفهمند آنجا رونوشت کوچک آینده ایران است.
اینها تصویری از عدم شجاعت و دلاوری دشمنان قاره کهن است، آنها جرات ندارند مستقیم وارد جنگ شوند، و فقط به بمباران مناطق مسکونی می پردازند. آنها با تمام وجود خائن به بشر و طبیعت و همه چیز هستند، آنها ترسو و بد سرشت و هر چی بد است، هستند. ملتها قاره کهن از نظر تاریخی و جغرافیایی یکی هستند، و نباید اغفال ترفند های دشمنان تاریخی شوند، و خودشان را از یکدیگر جدا بدانند.
محیط زیست و آب و هوا
تصویر انوش راوید در طبیعت، عکس شماره ۸۴۸۳.
این نوشته بمناسبت بیست و یکمین کنفرانس جهانی تغییرات آب و هوایی در پاریس است.
یکی از مهمترین کار های جوانان امروز ایران دانستن از محیط زیست و آب و هوا است، آنچه که ما ایرانیان امروزه در اطرافمان می بینیم، زباله و آلودگی آب و هوا است، شاید بنظر تک تک افراد، این موضوع مهم نباشد، ولی با نگاهی به گذشته نه چندان دور و حال، متوجه می شویم، که چقدر درصد رشد از بین بردن محیط زیست و آب و هوا در ایران زیاد شده است، و اگر وضع به همین صورت ادامه یابد، بزودی فاجعه خواهد بود.
چیزی که ما در اطراف خودمان، در راوید سرا و چلاسر و جل می بینیم، متفاوت از آن چیزی است، که سران جهانی در کنفرانس تغییرات اقلیمی می بینند. ما در اطرافمان، و در حاشیه خیابان پر از زباله می بینیم، آب آشامیدنی نه چندان مطمئن داریم، و آب کشاورزی مشکل دار، و هوایی که میزان اسیدی و تشعشعی آن تعیین نشده است. جمع اینها خبر از عدم توجه مردم عادی و جوانان تحصیل کرده منطقه، به زندگی و بود و نبود و آینده است.
اینجا پرسش هایی مطرح است، منجمله: آیا جوانان باهوش تحصیل کرده منطقه ما، به این مسائل مهم توجه کرده اند؟ و آیا تاکنون پیگیر این مهم ها بوده اند؟ آیا تاکنون در باره محیط زیست و آب و هوا آموزش دیده، و اطلاع رسانی کرده اند؟
روز جهانی ایدز
تصویر از آگهی روز جهانی ایدز، عکس شماره ۸۴۸۴. روبان قرمز، نماد اتحاد با افرادی می باشد، که مبتلا به ایدز هستند، و یا با ایدز زندگی می کنند.
یک دسامبر برابر با ۱۰ آذر، روز جهانی ایدز است، که از سال ۱۹۸۸ به منظور افزایش بودجهها و افزایش آگاهی، آموزش و مبارزه با تبعیضها، تعیین شده است. هدف عمده این است، که به عموم مردم یادآوری شود، HIV از بین نرفته است، و هنوز کار های زیادی وجود دارد، که باید انجام شود.
شعار روز جهانی ایدز:
ــ به صفر رساندن مرگ ناشی از ایدز.
ــ به صفر رساندن برچسب و تبعیض.
ــ به صفر رساندن مبتلایان جدید.
در روز جهانی ایدز مردم لباس های شان را به روبان قرمز مزین میکنند، تا توجه و مراقبت در برابر HIV و ایدز را متذکر شده، و به دیگران یادآور شوند، که تعهد و پایبندی و حمایت آنها مورد نیاز است. همچنین وظیفه ما ملت در شهر و دیار خودمان است، که مسئله مهم ایدز را در نظر داشته باشیم، و روشنفکران نسبت به اعتیاد و معتاد و عوامل محلی ایدز، تدابیر محلی اتخاذ کنند، و سیاسی کار های ملی و محلی نیز مراقب باشند، که با بزرگ نمایی ها درباره ایدز، ضعف های موجود محلی تحت پوشش قرار نگیرد.
این موضوع بسته نشده است
تصویر شماره ۸۴۹۳.
با سلام حضور محترم ملت آزاده کشور ایران
مطابق معمول جستاری با نام حقیقی این جانب به آدرس بالا باز شد، (جهت آدرس به لینک پائین مطلب مراجعه نمایید) و در مکانی که به اصطلاح خودشان "مرجع تخصصی تاریخ ایران و جهان" باید باشد، پس از توهین های مکرر و بی سند به اینجانب، در حالی که از جواب دادن مستند و علمی به کلی عاجز ماندند برای جلوگیری از سخن گفتن بنده در این جستار، آن را قفل کرده اند.
این روند غیر علمی و غیر اخلاقی در اکثر فروم های این کشور ادامه دارد، و بستن جستاری که به نام شخص من است را بروی خود من، مسئله ای انسانی و عادی تلقی می کنند.
پاسخ آخر آقایان که امکان ارسال آن برای من به آن فروم مقدور نمی باشد، از طریق خطوط دیگر ارسال می شود، باشد که آزادگان و نیک اندیشان بدانند، که مرجع های به اصطلاح تخصصی مشغول چه کار های زشت و ناپسند و سانسور کدامین اسناد حقیقی جهان یه نفع کدامین فرقه ها هستند.
دروغ یا بی سوادی
تصویر سنگ نگاره زن ایلامی موزه لوور، عکس شماره ۸۴۹۰.
همه جا برای عکس سنگ نگاره ایلامی نوشته اند: "ریسندگی است، و بانوی بزرگ یا ملکه دارد ریسندگی می کند". ولی ریسندگی اینگونه نیست، توده پشم می خواهد و زنان کارگر و غیره، در جستجوها بنویسید: عکس ریسندگی دستی، یا عکس پشم ریسی دستی. این بانو مشغول برکت دادن به ماهی و نان است، و گردونه ای مانند تبتی ها که برای عبادت دارند در دست دارد. فقط من از تاریخ دان های خودی تعجب می کنم، که حتی توانایی ساده ترین درک برای مقابله با این دروغها را ندارند. کجای دنیا ملکه ای ریسندگی کند، و ماهی و نان در جلوی او باشد، کمی فکر و کمی تحقیق و جستجو هم خوب است. نمونه این برکت دادن هنوز در تبت و سیبری و کاشگرستان و غیره وجود دارد.
تصویر حالت های دست در ریسندگی و گردونه نیایش، عکس شماره ۸۴۹۱.
تصویر از خرابکاری یا ترفند ضد تاریخ، عکس شماره ۸۴۹۲.
وقتی می گوییم تمام تمدن و کلا تمام بشر از یک منشا در منطقه تمدنی ار بوده است، بی خود نمی گوییم، تمام آثار تاریخی همین را می گوید، نمونه آن هم همین سنگ نگاره است، که با دروغ و ترفند نمی خواهند بگویند تمدن آسیا از ایران بوده است، و گردونه نیایش یکی از آثار آن است. جهت اطلاع بیشتر از گردونه نیایش، و حالات نشستن و دست و پا، در جستجوها برای نمونه مطالب زیر را بنویسید، و اطلاعات بیشتر بدست آورید:
Tibet Carrousel Benediction
Buddhist Tibetan Prayer
Tibetan prayer wheel
Tibetan Buddhist handmade
Prayer Wheel Tibet
امروزه با وجود امکانات وسیع اطلاعاتی و ارتباطی، دیگر دروغگو های تاریخ کاری از پیش نخواهند برد، باید مراقب بود، زیرا استعمار و امپریالیسم ترفند های دیگری خواهد زد.
تصویر یک سنگ نگاره بابیلون، عکس شماره ۳۳۴۴، در این اثر بابیلون نیز مانند همان عکس مهر بابیلونی، که حدود نیم هزاره کهن تر از ایلامی است، من چیزی از دوک و کار دوک نمی بینم، بنظرم گردونه تسبیح است، اما عکسی از گردون تسبیح امروزی پیدا نکردم، زیرا منسوخ شده، فقط یادمه مادر بزرگم تسبیح هزار دانه داشت، که آنرا دور محوری، مانند سنگ نگاره بابیلونی می پیچید.
تعدادی از عزیزان در نظرات این عکس نظراتی نوشتند، یکی نوشت خیالت راحت باشد دوک است، یکی نوشت این دوک و آن چیز دیگری، آن یکی گفت هیچکدام است و غیره … من در پاسخ گفتن عزیزان بروید تحقیق و تحلیل کنید، در جستجو های عکس بزبان انگلیسی بنویسید بابیلون و یا بنویسید سومر و غیره و هزاران عکسی که بالا می آید با دقت و زمانم بر ببینید، و مقالات مربوطه را بخوانید، بعد با دقت و هوشیارانه و تخصصی بگویید و بنویسید.
مشکل من با مسائل تاریخی کشف نشده یا اشتباه گفته شده نیست، مشکل من با درک از تخصص در ایران است، که عدم توجه به این مهم، باعث شده براحتی هر نوشته و طرح تاریخی را بدون تحقیق و تحلیل های نوین بپذیرند، چه این بانو مشغول دوک باشد یا گردونه، این که بسادگی یکی را بپذیریم دور از دانش این قرن است.
پرسش از عموم: چرا ایرانی ها دوست دارند در تمام علوم، فوری و بدون دقت و بررسی های لازم، اظهار نظر کنند؟
مهم ــ عزیزان درباره تمام موضوع های علوم اجتماعی و گرایش های مختلف تاریخی، مانند همه علوم تخصصی برخورد کنید، و از نوشتن و گفتن های احساسی از درستی یا اشتباه یا دروغ خود داری کنید. علوم اجتماعی زندگی و حیات و بود و نبود و آینده است، در این قرن تخصصی تر بودن، با دقت و حرفه ای باشید.
تصویر گردونه نیایش کشف شده از گنج جوبجی رامهرمز، عکس شماره ۵۴۰۹.
آدم های ایرانی
تصویر شماره ۸۵۳۶ .
عده ای کاملاً بی هویت و با نام های الکی و تقلبی در اینترنت وجود دارند، که خودشان را مثلاً مدافعین آزادی و دموکراسی، ایران و آریایی، پان و قوم، می دانند. ولی آنها عادت به توهین دارند، و با توهین به هر موضوع و مردم، حقارتشان را ثابت می کنند، البته باید حقارتشان را به آنها بخشید، چون آنان نه ایرانی هستند، و نه دموکرات و نه چیز دیگری. این تعداد در فیسبوک و اینطرف و آنطرف صفحات متعدد دارند، کاری جز مزاحمت و دشمنی ندارند، وقتی به صفحات آنها می روی، فقط دارند به زمین و زمان و همه چیز اهانت می کنند و می پرند، خلاصه آنها هم داستان تعدادی از ایران و ایرانی هستند.
مثلاً گاهی می آیند در نظرات، با اهانت و دشمنی به تاریخ نویسی ما، و گذاشتن کپی پیس های طولانی از تاریخ های نوشته شده غیر، می خواهند فقط طبق ذاتشان دشمنی و مخالفت کنند. بارها به امثال این عده گفتم، نمی خواهد کپی پیس های طولانی در نظرات بگذارید، اینها را بروید در صفحات خودتان انجام دهید، بجای اینکار سعی نمایید پرسش های تخصصی مطرح نمایید، و ابتدا این پرسش را در جستجو های وبلاگ ما بنویسید، پاسخ هایی خواهید یافت، با مطالعه آنها می توانید پرسش را بهتر و اصولی تر انجام دهید. دنیا را در اندازه دید خود نبینید، کار تخصصی و گروهی سازمانی را پیشه کنید.
عزیزان در قرن جدید باید دید تخصصی به مسائل داشت، اگر می خواهید کاری و مبارزه ای و برنامه ای انجام دهید، ابتدا باید بفکر سازمان نوین برای پیشبرد آن هدف باشید، و سبک کار و بینش و دانش را پیاده نمایید، و برای هر موضوع و موضع از نفرات و کمیته های تخصصی استفاده نمایید، در غیر اینصورت مانند هیچ و هیچ خواهید بود. اینک پرشده ایرانی هایی که به تنهای با داشتن چندین صفحه در اینترنت، از همه در می گویند و می نویسند و می جنگند و می پوسند.
پرسش از عموم: آیا شما تاکنون بفکر کار سازمانی سبک قرن نو بوده اید؟
مهم: ملتی موفق خواهد شد، که ضمن درک از آگاهی و آزادی، سبک کار برای رسیدن به موفقیت تدوین کرده باشد.
انسانها، به میزان حقار تشان توهین می کنند. به میزان فرهنگشان عشق می ورزند. به میزان کمبود هایشان آزار می دهند.
هر چه حقیرتر باشند، بیشتر توهین می کنند، تا حقارتشان را جبران کنند. هرچه فرهنگشان غنی تر باشد، بیشتر به دیگران عشق می ورزند. هرچه هویتشان اصیلتر باشد، محترمانه رفتار می کنند.
به اندازه درکشان می فهمند، به اندازه شعورشان به باور های و حرف هایشان عمل می کنند.
|
عده ای اهداف بی برنامه و درهم برهم دارند، تا آنجا که می دانیم، هدف بر یک خط مستقیم می رود تا به مقصد برسد، حتی امواج هم در کل در یک جهت و بسمت هدف می روند، اینها دانسته یا ندانسته دست پرورده عوامل استعمار و امپریالیسم یا سیستم آموزشی وامانده هستند. من همیشه سعی می کنم آگاهی های تاریخی و اجتماعی به جوانان علاقمند برسانم، منجمله درک از واقعیت های تاریخی و سرنوشتی، درک از نفوذ برنامه های استعماری، و نیز درک از برخورد تکنیکی و تاکتیکی با مسائل و موارد مورد نظر. هیچ اجباری هم نیست که ادعا کنم آنچه که می گویم یا کسان دیگر گفته اند، خود علم و اصل دانش است، علم و دانش در قرن ۲۱ از نتیجه کار جمعی حاصل می شود.
در این زمان لازم است بخوبی بدانیم، که هر حرکت را در چهار چوب قوانین و فورمول های علمی قرن ۲۱ باید بررسی و سازمانی و نهایی کنیم، در غیر اینصورت هیچ خواهیم بود، و در صورت هیچ بودن بزودی خواهند گفت، که این ملت کم هوش بوده است. از آنجا که نمی خواهم چنین شود و چنان گویند، گاه مطالبی می نویسم که آن عده پرت و پلا گو، معدودند و همه ایرانیها نیستند، و جوانان ایران باهوش و دارای درک از آگاهی، آزادی، تخصص، ادب، سازمان و استراتژی هستند، و جهت پیگیری بیشتر مطالبات گرایشی و بینشی خود اقدام درست می کنند.
یکی دیگر از مهمترین اشکال های این عده مجهول و مجعول، بشدت احساسی برخورد کردن با هر موضوعی است، که در ذهن و دانش آنها چیز دیگری نقش بسته، و بدون اینکه درکی از تحقیق و تحلیل داشته باشند، فکر می کنند باید با احساس به میدان بروند. مانند نظر زیر:
Mit RA : خیلی جالبه که به تنهایی در مقابل تاریخ ایستادگی میکنید اسکندر پست ترین و نفرت انگیز ترین و ظالم ترین شخص روی زمین بوده اگر قدرت داشتم نبش قبرش میکردم و هزاران بار دیگر استخوانهاشو خورد میکردم لطف کنید با اطلاعات نادرست کسانی را که تاریخ رو نمی شناسند گمراه نکنید.
پایان نظر فرد، این نظر گویای برخورد غیر اصول علمی و کاملاً احساسی است، که در ایران از این قبیل زیاد داریم، امیدوارم سیستم آموزشی وامانده تغییرات بنیادی نماید، تا بتوان از شر برخورد های احساسی، که بطور روزمره با آن مواجه هستیم، مملکت و جوانان رهایی یابند، در غیر اینصورت بحران بیشتر خواهیم دید.
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arq.ir .