جالب خواندنی شنیدنی دیدنی از اینترنت ۱۱۵
کلیک کنید: فهرست جالب خواندنی شنیدنی دیدنی
نفوذ استعمار در تاریخ
خرداد ماه روشنایی و خورشید، ماه برکت و فراوانی در ایران بزرگ است، برکاتی که برای ما ایرانیها بسیار لذیذ و دوست داشتنی است، و از آن در این سرزمین وسیع و زیبا میلیونها انسان فرهیخته در طول تاریخ به جهان عرضه شده است، که در تاریخ اندیشه و گفتار و کردار نیک، در اینجا گفته ام و بیشتر و بیشتر خواهم گفت. از ابتدای تاریخ در فرهنگ با شکوه ما ایرانیان عشق و دوست داشتن به ملتهای دیگر بوده است که در کتیبه ها و کتابهای باستانی ذکر گردیده. از نظر ما ایرانیها همه مردم یکی هستند و همه با هم برابرند، ولی استعمار از بدو پیدایش خود دشمن مردم بوده و هر کجا که رفته کشته و نابود و غارت کرده و دشمنی ها افروخته. امروز هم استعمار نو با شیوهای قرن ۲۱ یک پدیده شوم شده و به جان ملتها افتاده در عراق و افغانستان و افریقا و فلسطین و هر جا که بخواهد نابود می کند و می کشد و غارت و غارت می کند، بمباران می کند و بمب در بازار و میان مردم می اندازد و حکومت های دست نشانده می سازد و با ترفند های مختلف دشمنی ایجاد می کند.
یکی از این کلک های ساختن و پرداختن سازمانها و تلویزیونها و وب هایی است که وانمود می کنند از آن قومی و ملتی هستند ولی بشدت به قوم ها و ملتهای دیگر اهانت و پرخاش می کنند، و قوم پرستی ارتجاعی را دامن می زنند، و از تاریخ های دروغی ساخته شده استعماری برای آشفته کردن ذهن مردم استفاده میکنند. مثلاً، و بخصوص در این چند ماه گذشته به وبلاگهایی برخورد کرده ام که خود را ایران باستانی معرفی می کنند ولی بشدت ضد عرب و ترک و یا کرد و غیره، سم پاشی می کنند و آن دروغهای تاریخی را تکرار می کنند.
عزیزان من بارها گفته ام در طول تاریخ مردم خاورمیانه یکی بودند، همه در دایره جغرافیایی خاص منطقه و با روابط قبیله ای خودشان موج اولی زندگی می کردند، قبایل از استعدادهای یکدیگر استفاده می کردند، و روابط تجاری و دوستانه داشتند، آثار بجا مانده فرهنگی و همچنین کتابها و در موزه ها کاملاً پیداست. ولی با پیدایش استعمار از قرن ۱۶ همه چیز تغییر کرد، مرز های جغرافیای، تبدیل به مرزهای سیاسی، شد، قبایل به کشورهای متخاصم تبدیل گردیدند. کتابهای تاریخی دروغی نوشته شد و ددمنشی و کشتار ملتها بدست یکدیگر و یا استعمار آغاز شد، و غیره و غیره که در این وبلاگ گفته ام و باز هم خواهم گفت. البته عده ای هم ساده اندیشانه و ندانسته خون به آسیاب دشمن می ریزند. در زیر دو نظر از دو وبلاگ و جواب به آنها را نوشته ام. آیا این دو وبلاگ از نمونه هایی است که گفتم؟
نفوذ استعمار در تاریخ
تاریخ یک علم است مانند همه علوم، و باید مانند همه علوم به آن نگاه کرد. اول هر چیز منطق است، سرگذشتها و تاریخها را ابتدا باید با منطق لازم بررسی کنیم و آنرا حاکم کنیم، وقتی یک ماجرا و یا داستان تاریخی را می خوانیم، مانند حمله های اسکند و عرب و چنگیز و تیمور و غیره به ایران، که آمدند و کشتند و غارت کردند و گرفتند. پس اول باید منطق و عقل را حاکم کنیم. ببینیم در زمان مورد نظر اوضاع چگونه بوده، جغرافیای منطقه، اقتصاد و سیاست، چگونه بوده، جامعه شناسی مردم را در آن زمان تفسیر کنیم و منطقی بدانیم، سپس به آثار تاریخی بازمانده بپردازیم، شهرها، قلعه ها، روستاها، جاده ها، کجا بودند، کاسه و کوزه ها و سلاح ها چگونه بودند. البته این دانش تاریخ مفصل است و از حوصله این وبلاگ خارج می باشد. اما کتابهای تاریخی و بویژه کتابهای درسی تاریخ در ایران، تماما از روی داستانها و افسانه ها نوشته اند و هیچ کدام را نمی توان کتاب تاریخ و یا علم تاریخ دانست. بلکه همه آنها افسانه می باشند.
ممکن است بعضی از عزیزان بگویند که اینطور نیست، در هر صورت بعد از مطالعه تمام مطالب وبلاگ، اندیشه و تحلیل با خود شما. مثلاً در جایی احمقی آمده می گوید که در ماجرای کشکی پوریم با نفوذ یهود، نیزه داران هخامنشی به جان ملت ایران افتاده و همه را سربریده و کشته اند، گویا مردم بادمجان بودند که سر زده اند. با تمام تفسیر های عجیب و غریب در آن تاریخ نویسی ها هیچ منطق و علم وجود ندارد. اینکه یک افسانه تاریخی و یا دینی بدون هیچ گونه مردم شناسی و علمی، تاریخ و یا پایه ای از آن شود، از نظر دانایی قرن ۲۱ قابل قبول نمی باشد. در جا هایی دیده ام عده ای یهود را خیلی مهم و صاحب نفوذ در سیاستها و تاریخ جهان می شمارند، ولی آنچه که من می دانم یهود برای اثبات خودش و همچنین تجارت عتیقه توانسته بود کار هایی در اندازه معین در تاریخ انجام دهد.
مگر یهودی که در گذشته ها زندگی می کرده جدا و یا بیش از اندازه زیستی مردم زمان خودش بوده، ولی بعضی از یهود بدلایل خاص به خدمت استعمار در آمد. امروزه این ماجرها و داستانهایی که از تاریخ و یا تاریخها ما می دانیم، که مهم و یا کم شده اند، همه از زمان پیدایش استعمار، یعنی قرن ۱۶ می باشد، که اسکندر نامه ها و چنگیز نامه ها و تاریخها و ملتهای پراکنده و غیره و غیره بوجود آمده و تا امروز و البته بشیوه استعمار قرن ۲۱ ادامه دارد و خواهد داشت. شاید بگویید که مثلاً اسکندر نامه را هردوت نوشته این چه ربطی به قرن شانزده دارد، آنها ورق پاره هایی را با تقلب و دست کاری بصورت مفصل بنام محتوای کتاب اولیه و خطی نوشته و چاپ کرده اند. آیا شما تاکنون اصل کتابهای خطی، که از آنها کتاب درسی تاریخ نوشته شده، دیده اید؟
برای چه و چه می گویم
همانطور که سالها و بارها نوشته و گفته ام، به نظرم، نظرات من ناسیونالیستی یا ملی گرایی ایرانی، با دیدی نو برای قرنی نوست با عشق به مردم و قدرت آنها. هیچ اجباری هم نیست که کسی قبول داشته باشد یا نداشته باشد، این را هم بارها توضیح داده ام. این نگرش ابتدا شناختن دروغهایی است که در طول تاریخ بخورد ملت ایران داده اند، که در این وبلاگ گفته ام و سپس جهت دادن برای ایجاد اندیشیدن به تغییرات ناپیوسته در قرن ۲۱ است، که انسان فقط با دانایی این قرن و با بحرکت درآوردن چرخه یادگیری میتواند آنچه را که لازم دارد بدست آورد. تمام این مسائل را در مقاله قرن سنت گریزی در اینجا کاملاً توضیح داده ام، البته این مقاله به روز می باشد و تمام شدنی نیست.
یکی از مهمترین ها برای ایرانیان عزیز بدست آوردن تجربه ای واژگون از گذشته هاست، یعنی دمکراسی، که اولین آزمایش آن برای ما در وبلاگها میسر شده و این می تواند سر آغازی خوب ولی دیر شده برای ورود به قرن ۲۱ باشد. مثلاً اگر عزیزانی برخلاف نظر و اندیشه من می گویند و حتی و شاید بدلایل ذاتی و تربیتی و یا تاکتیکی توحین می کنند، این را هم باید با برداشت خوب و در جهت دمکراسی هدایت کرد. ولی اگراشخاص نامعلوم برای مغشوش کردن این دمکراسی اینترنتی اقدام به ناسزا گویی و تهدید و تفرقه افکنی یا امثال آن می کنند باید با آنها با تدبیری خاص برخورد شود. حتی من در نظرات وبلاگ آقای ناصر نوشتم در محیط دمکرات میتوان وبلاگ شما را بررسی کرد و ایشان تنگ نظرانه جواب تهدید آمیز دادند که در نظرات وبلاگش موجود است.
اینترنت، این تکنولوژی قرن ۲۱ را ارج نماییم و در جهت مثبت از آن بهره بگیریم، دیگران را تشویق نماییم که وبلاگ داشته باشند و اندیشه های نو بسازند. همه دلمان تغییرات مطلوب برای ایران عزیز می خواهد و این به معنی کنار گذاشتن ارزشهای تاریخی نیست و نباید چنین برداشتی ایجاد شود.
عزیزان یکبار دیگر تکرار می کنم نوشته های این وبلاگ مقالات و نظرات شخصی من می باشد که قبل از پیدایش وبلاگ در نشریات معتبر چاپ گردیده اند، و اینها خود تاریخ نمی باشد همانطور که در همه جا علامت سئوال گذاشته ام، شما میتوانید درصدی از این مطالب را قبول داشته باشید یا نداشته باشید، و می توانید در باره آنها تحقیق کنید یا نکنید، میتوانید مطالعه نمایید یا بی خیالش باشید، و به دسته اندکی از عزیزان بگویم، نیازی به نوشتن نظرات غیر اصولی و اخلاقی نیست، که اینقبیل نظرات قابل قبول از شخصیت وبلاگی ایرانی خوب نمی باشد. بطور مثال این اشخاص میتوانند بنویسند، چه مقدار و چه بخشهایی را احساسی قبول دارند، یا علمی می دانند و امثال آن. تاریخ، دانش مهمی چون بقیه علوم است، و تاریخ واقعی ایران باید بوسیله فرهنگستان تاریخ ایران، و توسط هیئت علمی ایرانی که توسط علاقه مندان دانشور تاریخی ایرانی انتخاب گردیده اند، و با شرایط قانونی خاص خود، و در پی تحقیقات کاملا علمی زمان بر نوشته و تایید موقت شود. بنظر من کلیه آنچه که تاکنون بعنوان تاریخ و سرنوشت خوانده ایم، نظرات شخصی نویسندگان آنها می باشد، چه کتاب خطی تاریخی باشد چه نگارش چاپی دوران استعمار و یا موج دوم و چه جدیدترین نوشته تاریخی در وبلاگهای من. آیا با شرایط فعلی می توان فرهنگستان تاریخ تاسیس کرد؟
همه چیز از تاریخ است
تاریخ تکامل بشری پر از سرگذشت ها، شکست ها، و پیروزی های انسانهایی است که باداشتن امیدها و یاس ها به جنگ مشکلات و موانع شتافتند و برای برپایی دنیایی بهتر و زندگی نوین هزاران خطر را به جان خریده اند و خستگی ناپذیر و شجاعانه به میان حوادث رفته اند و از بین آنهمه هول و خطر و گرداب و تباهی سرفرازانه گذشته اند و سر انجام به هدف والای انسانی رسیده اند. تاریخ در واقع بیانی است از یک جنگ بی پایان میان دو دشمن آشتی ناپذیر، از یک سو، مردم و گرسنگان بی باک که با روحیه آخته شان برای بدست گرفتن سرنوشت خود و زندگی بهتر و ساختن آینده انسانی، رو در روی طرف دیگر حکومتها و شاهان که بعضاً شکم بارگان و چشم دریدگانی بودند که زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و از جان و مال مردم تغذیه میکردند و خون مردم را به شیشه کرده و به برتری خواهی و خودخواهی دست یازیده اند.
این جنگ بی پایان بین دو طرف متخاصم تاریخ، سازنده جوهر اصلی تاریخ است. و تاریخ سرگذشت نامه ایست که به ما می گوید، از دوره های دور تا امروز بر انسانها چه رفته است. ما می خواهیم با دانستن گذشته های انسان و شناختن شکست ها و پیروزی های آن در تاریخ به شناخت خود انسان تاریخی برسیم و بدانیم که آنچه امروز به نام جامعه انسانی داریم چیست؟ و در کدام دوره تاریخی بسر می بریم؟ و در این جنگ بی پایان تاریخی چه نقشی باید داشته باشیم؟ برای دست یابی به چنین نتایجی باید از تاریخ بدرستی بدانیم و درک کنیم واقعیت چه بوده تا بتوانیم برنامه ریزی های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نماییم. بنابراین لازم است تاریخ بشری را به دوره هایی تقسیم کرد از قبیل، اول، اقلیم ها و بخشهای جغرافیایی، دوم، ملل و اقوام و گویشها، و سوم، دین ها و مذاهب و سنتها. و پس از آن هر کدام را بنا به تخصص به تحقیق گرفته و با علت یابی پدیدها و تفسیر و تحلیل ریشه های آنها به جمع بندی هایی رسید تا بتوان علتهای و معلولها را بدست آورد چون، شکست ها، انحرافات، و انحطاط یک قوم و یا اقوام بشری و یا رمز پیروزی و آفرینش تمدنها و ملل در طول زمان چه بوده.
پرسش از عموم: آیا بدون داشتن مطالعه و تخصص لازم می توان در یکی از مسائل تاریخ بحث کرد؟
ایران عزیز، که قدرتمند ترین کشور غرب آسیا و خاورمیانه است، امروزه بشدت توسط استعمار نو تهدید به جنگ می شود، همچنین دشمن تاریخی ایران محدود ترین تجزیه طلبان را علم کرده، و نیز از سویی بحران هایی از قبیل، خشکسالی و مسائل اقتصادی و اجتماعی و مشکلات دیگری مقابل خود داریم، که زمینه های بسیاری از آنرا، استکبار و استعمار برای ایران و ایرانی و مردم منطقه بوجود آورده. بنابر این ما مردم ایران باید یک دل و یک صدا باشیم و در همه جا دست در دست هم دهیم و برای ایرانی سربلند روز به روز بیشتر کار و تلاش کنیم و به دانش خود با دانایی قرن ۲۱ بیافزاییم.
از اتفاقات کوچک و موضوعات کم اهمیت از یکدیگر ناراحت نشویم و مشکلی ایجاد نکنیم. دشمن باید بداند ما ملت ایران ضمن دمکراسی خواهی یکی هستیم و به هیچ عنوان نمی تواند ما را از هم پراکنده کند. استعمار و دشمنان همیشه سعی کرده اند در تاریخ ما دروغ بگویند و با هر ترفندی مردم ایران را از هم جدا و متفرق نمایند. من عاشق ایران و همه مردم ایران بزرگ هستم و سعی میکنم جامعه ایران را در تمام مراحل تاریخی به نمایش بگذارم نه آنچنان مهم که غیر قابل باور باشد، و نه بشکلی دشمن پسند. بنابر این نسبت به جملاتی که ضد کشور ایران باشد حساس می باشم و باآنها برخورد می کنم. وظیفه اصلی خود می دانم تا در این حداقل مکان واقعیت های تاریخی و اجتماعی ایران عزیز را در اندازه ای که قابل گفتن باشد با حفظ دمکراسی بگویم.
پرسش از عموم: آیا می دانید دمکراسی تاریخی ایرانی چیست؟
توجه توجه
هم میهنان عزیز، سرزمین تاریخی ما از دیر باز دشمنانی داشته موذی، که چون نمی توانستند در جبهه و جنگ ایرانیان را شکست دهند بروی کاغذ و در داستانها، ایرانیان را شکست خورده نوشته اند. امروز با تکنولوژی های قرن ۲۱ منجمله اینترنت، این دشمنان مشغول لجن پراکنی هستند. این تعداد اندک دشمنان تاریخ و ملت ایران با نامهای الکی و بی نشان در وب ها و نوشته ها و یا در نظر های وب های عزیزان ایرانی، به ناسزا گویی مشغولند، و یا با ترفند های مختلف سعی دارند مذبوحانه و ددمنشانه جو سازی کنند. اینها ستون پنجم نرم دشمنان ما ایرانی ها می باشند، باید این ستون پنج نرم را با زرنگی شناسایی کنید، و به عزیزان دیگر خطر آنها را گوشزد نمایید.
اینترنت فرصت گران بها به ما داده تا دمکراسی را در وسعتی به عظمت گیتی تجربه کنیم و براحتی افکار یکدیگر را تحمل نماییم. عزیزان هوشیار باشید و در دام دشمن نروید و این ترفندهای کثیف را تشخیص دهید و با خونسردی، نسبت به مقابله با آنها و به شیوه هایی که خود می دانید اقدام کنید. امروزه ایران ما در شرایط حساسی است، در تمام وسایل ارتباط جمعی و تمام رادیو و تلویزیون ها و نشریات و تمام مجامع بین المللی فقط و فقط از ایران می گویند، همه شما عزیزان میدانید که یاهو و گوگل و غیره علیه ایران و ایرانی هستند. وظیفه تک تک شما هم وطنان عزیز بویژه فارسی زبانان است، که با دانایی قرن ۲۱ و سنت گریزی راهبردی کار آمد را برای آینده شکوهمند و شکوفای ایران بریزید، بخود ایمان داشته باشید و بدانید جهان از آن ماست.
پرسش از عموم: بنظر شما دشمنان ما کدامند و دشمن اصلی کجاست؟
منابع واقعی کجا هستند
عزیزانی می گویند منابع ذکر کن تا وبلاگ معبر تر شود، بارها نوشته ام این وبلاگ جهت اینست که اندیشه شود، واقعیت چه بوده و چرا بوده و ما به کجا خواهیم رفت. انسان قرن ۲۱ چشم و گوش بسته نیست و نخواهد بود. در مورد مطالب تاریخی اندازه ای که برای عموم لازم است منابع در میان مطالب گفته ام، با دقت بخوانید متوجه میشوید، و عزیزانی که تخصصی می خواهند به آنها خواهم گفت، در اینجا توضیح نوشته ام. بسیاری عادت کرده اند که در پایان هر مقاله لیستی از منابع ذکر شود، و به آن راضی باشند، بدون اینکه از واقعیت های آن منابع جویا باشند، بسیاری از آنها منابع بی محتوا و آبکی هستند.
عکس منبع آب، این از منابع آبکی است، که در نوشته های تاریخی ایران بفراوانی یافت می شود، و به آن اشاره می کنند، عکس شماره ۷۱۹۸.
در کل، طی ۴۵۰ سال نفوذ استعمار منابع تاریخی بسیار در هم آمیخته و یا آلوده به دروغ شده است، این شما عزیزان هستید که باید در اندازه ای فنی و یا تخصصی پیگیر باشید. آگاهانه بدانید واقعیت چه بوده و ساده نباشید که دشمن استعماری بتواند هر دروغی را به ذهنتان فرو کند. وبلاگ انوش راوید جهت اینست که واقعیتها را شناخته و دروغها را تشخیص داده، تاریخ و فرهنگ یادگیری را فراگرفته، تا هر گونه برنامه ریزی های اجتماعی واقعی تر میسر گردد.
پرسش از عموم: آیا منابع تاریخی با واقعیت ها و دمکراسی آمیخته است؟
شادتر و پاینده باد ایران و ایرانی
در قرن ۲۱ نسل جدید دگرگونی در ایران عزیز شکل گرفته، با امکانات تکنولوژی موج سومی جوانان ایران به مراتب با هوش تر و داناتر از گذشته هستند، این نسل می داند که زمین دارد حرکت می کند و باید خوب این حرکت را بشناسد تا غافلگیر نشود. جهان نو دگرگون شده است و ما نیز باید واژگون شده باشیم، با عقلی جدید که در قرن سنت گریزی در اینجا گفته ام، البته بی سواد ها اینها را درک نمی کنند و نخواهند کرد، ولی امیدی به کم سوادها باقیست. اما توده عظیم ارتش ۲۰ میلیونی جوان ایرانی امیدوار و آینده نگر است و می جنبد و می خروشد تا قافله نو را در یابد. این نیروی قوی می داند که باید هوشیارانه و با تدبیری خلاق به واشنگتن و لندن و پاریس اثر مثبت گذارده، تا ما بتوانیم بازی آینده را ببریم و در نهایت سرفرازتر از گذشته شکوهمند خواهیم ماند.
گردش روزگار سریع است و زمان کم شده، یکبار دیگر تکرار می کنم قبل از اینکه زمین زیر پای ما بلرزد، می بایست اخبار و اطلاعات سیاسی و اقتصادی را خوب گوش کرده وب های روشنگر را مطالعه نموده و تاریخ و سرگذشت ایران و جهان را بدور از دروغ و تبلیغات دشمن که در این وبلاگ نوشته ام، تا اندازه لازم بدانیم و به توانایی خود ایمان داشته باشیم تا سپس بتوانیم به اوضاع مسلط گردیم. باید واقعاً ایرانی بود، فقط فارسی گپ زدن و تهرانی و اصفهانی و شیرازی و تبریزی و غیره بودن کافی نیست، باید با هوش خاص ایرانی فکر و صحبت کرد، البته دشمنان فسیل شده و سحر زده و استعمار زده، ایران واقعی را درک نمی کنند. دشمن تاریخی یکبار دیگر افکار پلیدی درباره ایران دارد و عده ای اجنبی ندانسته در جهت آنچه استعمار نو می خواهد حرکت می کنند، در هر صورت واقعیت نشان دهنده عدم توانایی دشمن در رویارویی با ایران بزرگ و ایرانی عزیز است. چون ایرانی شاد و پویاست، ایرانی سابقه درخشان تاریخی دارد، ایران ثروت مند است. پاینده و پیروز باد ایران و ایرانی. آیا می دانید، چه کسی گفته باید از دشمن ابله دوری کرد؟
دمکراسی تاریخی آریایی
در ابتدای قرن ۱۶ و بعد از طی دوره های تاریخی اومانیستی و رنسانس که در آینده خواهم نوشت، بورژوازی اولیه در اروپا پیدا شد، مهمترین ابزاری که دولت شهرهای اروپا را در قرن ۱۵ میلادی از بین برد و در آنجا کشور هایی ایجاد گردید توپ و تفنگ بود. اروپائیان بویژه ایتالیا و پرتقال و هلند و اسپانیا بمنظور تجارت بین المللی نیازمند پایگاه ها و بنادری و قلعه هایی در گوشه وکنار جهان بودند، که هرمز را همگی میدانیم. ولی طولی نکشید که این حرکت برون قاره ای اروپا با قدرت آتش توپ و تفنگ تبدیل به استعمار شد. استعمار گران برای پیش برد اهداف کثیفشان دست به هر کلکی و جنایتی می زدند. یکی دیگر از اقدامات استعمار جدا کردن حاکمان از زندگی عادی و مردم بود، که اولین نمونه آنرا در دوره صفویه و بویژه شاه عباس می بینیم. در این دوره بود که کاخها پدیدار گشتند و طبقات اجتماعی شکل کرفت که متعاقب آن کوخها هم سر آوردند.
در گذشته شاه و حاکم چون مردم عادی زندگی می کردند و در تاریخ ما قبل از صفویه اثری از کاخهای عظیم شاهانه نیست. و مردم در طایفه و یا قبیله خودشان همه یکدست و یک طبقه بودند، و به هر کجای ایران بزرگ که می خواستند بی دردسر می رفتند، نه گذرنامه می خواستند و نه شناسنامه. با فرهنگ والای که نوروز برای آنان ارمقان آورده بود و ریشه در آریایی بودن داشت در کنار یکدیگر زندگی شادی داشتند. آنها بر سر موضوعاتی گاهی با یکدیگر نزاع داشتند، که این را می توان یک امر عادی انسانی دانست و بسیار در تاریخ ما می باشد که با دادن عروسی و دامادی بزرگترین ماجرا ها را به خوشی تمام می کردند. زیستی خوب از هزار قبیله و ملت و با زبانهای مختلف این بهترین نمونه دمکراسی است.
استعمار گران نمی توانستند چنین چیزی را ببینند و با تمام اشکال و ترفندها سعی در بر هم زدن این نظم تاریخی و اجتماعی داشتند. یکی از مهمترین نقشه های آنها برای بر هم زدن این روش انسانی ایرانی دروغ گفتن در تاریخ و ساختن و پرداختن اختلافات تاریخی برای ملل ساکن ایران بزرگ بود. ولی امروزه ما باید آگاهی داشته باشیم گرفتار این حقه بازی دشمنان نشویم و تمام ملتهای آریائی ارزش خود را بدانند. اینترنت فرصتی برای آزمایش دوباره دمکراسی در اختیار ما قرار داده و باید از آن استفاده کنیم. یکدیگر را درک کنیم و تحمل نماییم و از نقد و انتقاد استقبال کنیم. حتی اگر کمی فضای کار سخت بود وبا یکدیگر مشکل داشتیم و یا با مسائل و چیزهای دیگر برخورد کردیم و غیره، باید شجاع باشیم و از اتفاقات نا خوش نهراسیم که خود این نوعی تمرین دمکراسی است. اگر مجلس کشور هایی با دمکراسی بالا را دیده باشید بسیار در آنجا پیش آمده که با مشت و لگد و فحش به یکدیگر می کوبند، ولی ایجاد مشکل نمی کند.
پرسش از عموم: بنظر شما دشمن دمکراسی چیست؟
پیدایش خط از ایران
صاحب نظران خط و زبان های باستانی بر این عقیدهاند که منشاء پیدایش خط از غرب ایران یعنی جنوب بینالنهرین و سرزمین سومر در نیمه دوم هزاره دوم خورشیدی ایرانی بوده. امّا فرضیه دیگری نیز در سالیان اخیر مطرح شد، که سیر پیدایش و تأثیر گذاری خط پروتو عیلامی (ما قبل عیلامی) را از شرق به غرب می داند و معتقد است، که خط و نگارش تصویری ابتدا در حوزه دره سند و نواحی جنوب شرقی ایران به ظهور رسید و سپس به فارس و دشت خوزستان راه یافت. این فرضیه بر اساس کشف علائم پیکتوگرافیک و الواح پروتو عیلامی در کاوش های موهنجودارو، شهداد، شهر سوخته، تپه یحیی، تپه ملیان و تپه قزیر، شکل گرفته است .فرضیه جدید به نظریه تک ریشه ای بودن خط با تردید می نگرد. تپه چغامیش دزفول را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب، اول بار در آنجا ظاهر شده است. چغامیش تپه ای است بزرگ که در حاشیه دشت شوش و ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی دزفول واقع شده است. چغامیش یکی از مراکز مهم آغاز کتابت و شهر نشینی در ایران بشمار میرود، و تعداد زیادی الواح گِلی (شمارشی) و قطعات و ظروف و کاسههای سفالی مشهور به (لبه واریخته) که از سفالینه های شاخص دوره آغاز کتابت است، از این تپه به دست آمد. وقتی انوش میگوید همه چیز از ایران شروع شده یک واقعیت است، پیدایش خط که در این چند جمله نوشتم جدید ترین برداشت باستان شناسان بین المللی می باشد.
امروز در تاریخ
در گذشته ها، سرعت تحولات و تعداد حوادث مهم سازنده تاریخ کم بود، و کلّاً تاریخ در اصطلاح خود به زمان های خیلی دور اطلاق می شد، در قرن ۲۰ تارخ معاصر به جمع تاریخ پیوست، اما در قرن ۲۱ گذشته و تاریخ به نزدیکی زمان حاضر و عمر ما رسیده است. به دلیل تکنولوژیکی و ارتباطی حوادث و سرعت تحولات بسیار زیاد شده، همانگونه که در تمام زمینه ها درصد حرکت های بشری بیشتر گردیده خود بخود تاریخ هم چنین شده است. برای درک بهتر این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود، و غفلت از این مهم قرن ۲۱ باعث می شود فردی که برای آینده تلاش می کند، در تاریخ خواهد ماند، و کار او خیلی سریع قبل از اینکه به نتیجه برسد فسیل می شود.
این روز ها جنگ و خشونت منطقه ایران بزرگ یا نام خاورمیانه ای استعمار ساخته را در بر گرفته است، در لبنان آرامش سیاسی و امنیت اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد، عراق و افغانستان با بمب های خیابانی مردم بی گناه کشتار می شوند، مردمی که برای ما ارزش دارند. اختلافات سیاسی پاکستان و جنگ داخلی آن روز به روز وخیم تر می شود، تاجیکستان و ازبکستان در بی کاری و مشکلات غرق هستند، و اتفاقات ناگوار دیگر که آنها را تکرار نمی کنم، هر ساعت در اخبار و گزارشات روزانه می شنویم، در این مقاله به تحلیل جغرافی ـ تاریخ می پردازم. استعمار و امپریالیست از بدو پیدایش در طول تاریخ بارها به این نیم قاره لشکر کشید، در بخش هایی بشدت شکست خورد و یا در تمامی سرزمین معدوم گردیدند، آنها به ترفند هایی روی آوردند و با اعمال نفوذ در حکومتها و ایجاد تفرقه در ساختار های تاریخی اجتماع و یا سیاسی منطقه اقداماتی می کردند تا منافع بیشتری به دست آورند که در نهایت مخارج سنگین و شکست داشتند. اینک امپریالیسم نو که از دانش جغرافی ـ تاریخ تهی می باشد و نمی تواند شرایط را علمی تحلیل و تعلیل کند، در واقع مغز اصلی آن نرم افزاری است نه بشری.
آنچه که منطقه را حساس تر کرده، رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای روسیه و چین و هند و اقمار وابسته به اقتصاد آنهاست، و مهمتر از همه اهمیت روز افزون نفت می باشد. سی سال پیش یکی از چهره های امپریالیستی سابق نقشه ای از خاور میانه کشید و در آن احمقانه کشور هایی بر اساس قومها ترسیم کرده بود، و او خیلی بی خرد تر از آن بود که بداند نیم قاره ایران بزرگ جغرافیای متفاوتی دارد که ریشه در تاریخ جهان و امپریالیست هرگز قادر به تشخیص آن بازی خطر ناک نمی باشد. توده مردم کشور های اروپایی و آمریکای شمالی بخاطر فراوانی دروغ های تاریخی و اجتماعی و اقتصادی در سردرگمی به سر می برند و در توهّمات مختلف مانند تغییرات اوبامایی دلخوشند، اما روز به روز دارند متوجه می شوند که چه کلاه های بزرگی در تمام تاریخ سر آنها رفته است.
اینک ما ملت سرافراز ایران بزرگ باید با درک موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، خود را به شکوه گذشته که در واقعیت های تاریخ نهفته است، راهی نو در جهان بگشاییم و با نشان دادن توانایی در همه عرصه ها، قدرت تاریخی خود را یکبار دیگر به حرکت در آوریم. توانایی و قدرت الکی و بی جهت و بدون سابقه تاریخی در اندیشه توده های مردم و علم و دانش حاصل نمی شود، ایرانی ها پر بار از این موضوعات هستند، فقط باید دروغ های تاریخ را دور بریزند و آنچه واقعیت ها بوده به تحلیل و تعلیل بگیرند. دشمنان با دروغ ها همیشه می خواستند ایرانی را شکست خورده و ضعیف و متفرق نشان دهند، که از این بابت سود ببرند، منجمله ایران بزرگ را خاورمیانه و آسیای میانه نامیدند، و بروی کاغذ ملت های تاریخی نیم قاره ایران بزرگ را دسته بندی دینی و نژادی کردند. توده ملت ایران بزرگ بیش از هزار قرن در این نیم قاره که از فلات ها و دشت ها و دریا ها تشکیل شده در کنار هم یک دل و یک صدا بودند، نوروز و جشنهای شکوهمند دلیل آن است.
عده ای ساده دل و بی اندیشه به راحتی اغفال نفوذی های دشمنان تاریخی ایران شده، و دسته های فاشیستی، آنارشیستی، کمونیستی، ناسیونالیستی کنجی و یا دینی باب دل دشمنان تاریخی این سرزمین ایجاد کرده و در گوشه و کنار نیم قاره کار هایی می کنند، که مخالف واقعیت های تاریخی است. گاه افرادی بی دانش و تهی از درک واقعیت های تاریخی در جایی از جهان آب به آسیاب دشمنان تاریخی ایران می ریزند، و با گفته ای، تالیفی، و یا ترفند و لابی عمد و یا سهو به زیان ملت های قوی ایران بزرگ اقداماتی انجام می دهند، که البته در کل تأثیری در روند حرکت اجتماعی تاریخی مردم ندارد. جوانان عزیز و آینده نگر با کمی حوصله، و مطالعه و پیگیری وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران براحتی می توانند، مسیر ملی را تشخیص دهند و دانش های اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی خود را بالا ببرند.
پرسش از عموم: آیا تفاوت ناسیونالیسم واقعی را با مکتب های مختلف اجتماعی می دانید؟
سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس
دشمنان تاریخی تاریخ ایران
هم وطن یا هم میهن عزیزی نظر گذاشته، که هموطن کلمه زشت عربیست و فارسی آن هم میهن است ، که البته من در نوشته هایم، از هر دو استفاده کرده ام. آیا میدانید که ۵۰۰ ملیون نفر انسان، به زبان عربی صحبت می کنند، در نیمه شمالی آفریقا و خاور میانه و از سفید ترین تا سیاه ترین، از ثروتمند ترین تا فقیرترین، و ده ها نژاد و ملت و قوم را تشکیل میدهند. اصل زبان های عربی و فارسی و ترکی و کردی و کلیه زبان های خاور میانه، و از ابتدای تاریخ و در یک همزیستی و با کمک هم، شکل گرفته است، و همه ریشه در زبان تمدن جی دارند. دانش شناخت آنها بسیار وسیع است، و غیر از خواست و توانایی من و این وبلاگ می باشد.
همانطور که ما خوشحال میشویم، یک سوم زبان کشمیری فارسی است، آن ۵۰۰ ملیون هم خوشحال میشوند، که می پندارند یک چهارم زبان فارسی عربیست. اصل کلمه اسلام فارسی است، مانند خیلی از لغات دیگر که با اس شروع میشوند، و در فارسی زیاد است، و در این وبلاگ اسکندر است،. این هموطن عزیز فرموده اند سلام عربیست و درود فارسی است، آنچه از ریشه تاریخی آنها میدانم، نه آن عربیه و نه این فارسی، ولی در گپ هزار ساله دو میلیارد آدم خوشگل، سلام بکار میره و همین خوبه. جهت اطلاع بیشتر معنی نام شهرها و روستا های ایران را بخوانید.
همانطور که قبلا در باره ترفند های حاکمان جهان نوشتم، یکی دیگر از این ترفند ها تاریخ سازی، و مرزبندی بین کشور ها، جهت ایجاد نفاق و تفرقه بین آنهاست، چه به بزرگی ایران باشد، یا دو سه طایفه کوچک. از این ترفند برای ایجاد دشمنی تاریخی، بین ایرانیها و اعراب و ترکها و غیره زیاد استفاده شده. در صورتیکه مردم با یکدیگر هیچ دشمنی ندارند، و به یکدیگر زشت و بد و بیرا نمی گویند. تفاوتی بین عربی و ترکی و تاجیکی و غیره نیست، ایجاد این تفاوت از همان ترفند های حاکمان، برای ایجاد تفرقه بنداز و حکومت کن می باشد، که از روم باستان شروع شد، و به اروپای استعماری به ارث رسید. ساختن داستان تاریخی، که عرب های سوسمار خور آمدند، و ایرانی های فوق العاده متمدن! را شکست داده و قسمت های زیادی از زبان و فرهنگ ایران را، یا به غارت برده یا تحت تاثیر قرار دادند. این قبیل مسائل که در تاریخ زیاد گفته و نوشته شده، باید دقیقا فکر کرد، و تحقیق واقعی دور از نفوذ استعماری صورت گیرد.
عرب های جنوب عراق و عربستان و یمن از زمان های قدیم ایرانی و با ایرانی، در یک کشور ولی با پادشاهی ها و خاندان های مختلف بودند، و در تیسفون و حومه آن بغداد، به تعدادی مساوی از همه مردمان زندگی می کردند، و در کشور و لشکر با هم بودند، و به فرا خور طبیعت محلشان از علم و اقتصاد و زندگی بهره می بردند. در واقع عربها اشغالگر نبودند، از همین ملت و با همین ملت بودند. رشد فکری مردم در زمان ساسانیان حرکت های جدیدی می طلبید، که باید بدون تعصب و بصورت کاملا علمی دوباره نگارش شود. ما ایرانیها ۳۰۰ ملیونیم و مجبوریم رو در روی استعمار نو قرار گیریم، نباید به دام مسائل کوچک بیفتیم و تفرقه شود، من به فارسی مردم کوچه و خیابان که در همه جا، عادی و ساده صحبت می کنند، میگویم و مینویسم.
مثلا اگر نوشتم وطن پرست و آن عزیز نظر گذاشتند، پرستش غیر از خدا نیست و پرستش نابودی بینش و دانش می آورد، البته به درستی گفتند، ولی برای انسان های نا آگاه از تاریخ که قرنها چشم و گوش بسته، و بدون اینکه اجازه فکر کردن در تاریخ را داشته باشند، و یا از آنها سئوال شود چه فکر می کنید، چه بوده، اما این وبلاگ جهت این است، که تاریخ واقعی هم وجود دارد، و باید اندیشید و تحقیق کرد، و پرسید تا به آن برسیم، وطن پرست کلامی از مردم کوچه است. مثلا مردم هرگز حاضر نشدند ریال یعنی سلطنتی را استفاده کنند، و گفتتند تومن، که واحد دهزار تایی هخامنشی بود، و آن طرف گفت منظور تومان! مغولیست. فقط باید بیاندیشیم این ۳۰۰ ملیون ایرانی را چگونه متحد کنیم، وقت کم و دشمنان پست امپریالیسم آمریکایی و انگلیسی و…، موذی و قدار.
امروزه عده ای از هم میهنان در ایران عزیز، در پستی و مقامی و ریاستی از دولتی گرفته تا شرکت و کارخانه ای، فکر می کنند آنچه از دارایی این سرزمین کهن در اختیارشان به امانت گذاشته شده است، ملک و تصرف شخصی اشان است، و به هر شکل و هر جوری که می خواهند از آن استفاده و یا بر داشت مالی غیر اصولی و اخلاقی می کنند. آنها نمی دانند حتی اگر سند این دارایی هم به نام آنها باشد، ولی در واقع متعلق به ایران است، و هر گونه اشتباه و خلاف در نهایت صدمه اش به ایران و همه ایرانیان عزیز می رسد.
پرسش از عموم: آیا می دانید تفاوت وطن پرست و میهن دوست چیست؟
دشمنان زبان فارسی
از چند هزار سال پیش زبان فارسی، زبان رسمی و گفتاری مردم ساکن بیش از، سه میلیون کیلومتر مربع از این کره خاکیست. البته امروز و مطابق معمول تاریخ، دشمنانی پیدا کرده است، زبان فارسی که اصل آن زبان تمدن جی است، و سپس دری و تاجیکی هم گویند، و هر کدام تعریف تاریخی جدا گانه ای دارند. امروز هم عده ای در همان جا هائی که دروغ های گذشته تاریخی، مانند حمله اسکندر مقدونی و چنگیز مغول را کشف کرده، و به تاریخ ما جا زدند، گرد می آیند، و از ایران و زبان فارسی بدی می گویند، و آنهم به زبان فارسی، یعنی فقط به فارسی می گویند: که ما غیر فارسیم. حتی نمی فهمند فارس و فارسی یعنی چه، اشخاصی که حداقل از تاریخ و جغرافیا نمی دانند، و هیچ کدامشان یک کتاب یا رساله در یکی از علوم اجتماعی ندارند، و اصلا نمی دانند یعنی چه. فقط همان دشمنان مطابق معمول سوء استفاده های تاریخی خودشان را از این تعداد بیسواد می کنند. جالب است، سر دمدار شان استعمار چی های جدید، بعلت عدم شناخت از فرهنگ و مردم، و فقط با استفاده از کمی پول، همه را منجمله بیشتر خودشان را دچار مشکل می کنند، مانند اطرافمان که می بینیم. برای جلوگیر از مزاحمت این عده بی سواد باید برخورد دانشی شود.
فسیلها و روشنفکرها
آیا می دانید تفاوت این دو چیست؟ در این یکی دو دهه گذشته بیشتر میشنویم، که میگویند، یارو فسیله یا مغزش فسیل شده، و تقریبا همه می دانند یعنی چه، حتی فسیلها هم می دانند، فقط نمی دانند که فسیلند. یا به معنی واقعی تر آنها پای بند یک سری فکر و عقیده و دانش، چه درست یا غلط هستند، و حاضر نیستند قبول کنند، که چیز های دیگر و یا متفاوت یا بیشتر هم هست. از دانش و زندگی هر آنچه که می دانند، می گویند آخرشه، و دیگه نیست. اما روشنفکر سعی می کند، در جامعه ایجاد تفکر و حرکت بسوی علوم بیشتر در همه زمینه ها نماید، و بگوید، اونی که میدانستید یا غلطه یا اول راهه و آنچه که همه می دانند، و بعضی قاطع در تمام علوم از آن می گویند، تازه اولشه.
فسیلها غیر از دانش خودشان را تحمل نمی کنند، و بدلیل عدم توانایی علمی و منطقی و با مسخره و اهانت و ایراد و حتی زور و یا زر، بشدت هر بینشی در علم را رد می کنند، گاهی با چند لغت من در آری و یا اصطلاح، می خواهند وانمود کنند که واردند. روشنفکرها چون دانش را اول راه می دانند، هر فکر و حرکت در جهت شفافیت و رشد و شکو فایی علم و زندگی، و یا بر عکس آنرا به مباحثه و تبادل اندیشه می گذارند، و استقبال می کنند، و فسیلها را به دیگری نشان میدهند، و ترد میکنند. اینترنت این امکان را به ما داده، که تفاوت این دو را در وبلاگها و نظر ها بیابیم، و در اجتماع و ساخت آینده ای خوب برای ایران، آن دو طیف را بشناسیم. مشروح در فرهنگ و تاریخ یادگیری.
پرسش از عموم: 1 ــ در وبلگها و نظر ها فسیلها بیشترند یا روشنفکرها؟
2 ــ کتاب های آموزشی تاریخی فسیلی یا روشنفکریست؟
پیدایش کشور ها
پیدایش اقوام در دایره اشان، در هر کجای جهان از پی فلسفه تکامل طبیعت بوده، ولی پیدایش ممالک در طول تاریخ، منطق خاص خود را دارد، و این دو با هم متفاوت است. یک یا چند قوم مملکتی را تشکیل میدهند، تا زندگی و مشکلاتشان را سازمان دهند، و همچنین دفاع در مقابل بیگانگان را با هم باشند. اکثر کشور ها در مسیر تاریخ، شکل جغرافیائی خاص خود را یافته اند، در طول تاریخ هر قوم در دایره سرزمین خودشان می دانستند، که جغرافیایشان در شرایطی است، که باید با یک یا چند دایره دیگر متحد باشند، تا نابود نشوند یا صدمه نبینند. با نگاهی به نقشه جهان می بینیم که کشور های قدیمی، با منطق خاص شامل دو جزء اصلی، زندگی یا اقتصاد، و دفاع یا مدنیت، ایجاد گردیده، و راس حکومت آن کشور، به علم یا منطق خاص خودش بین اقوام آن کشور چرخیده، و در تاریخ حتی بسیار می بینیم، که مثلا خاندانی از قوم کوچک منچوی، قرنها حکومت چین بزرگ را در دست می گیرند، و یا از قوم کوچک قاجار حکومت ایران را می گیرند، مثالها زیاد است.
در یک مملکت یک زبان را بنا به شرایط، اصلی و واسطه ای می کنند، و بعضی چند زبان را، و عاقل هایش یک زبان علمی جهان را انتخاب می کنند، مانند چندین کشور آسیائی و آفریقایی که انگلیسی را بر گزیده اند، که همین بزرگترین حرکت علمی و اتحاد ملیشان است. در طول تاریخ بسیاری تلاش کردند، اقوامی را از بین ببرند، مانند زمان پطرها و جانشینانشان و هیتلر، و خیلی های دیگر، ولی همان راز یا علم فلسفه طبیعت و خدا نگهدارنده بندگانش است. اقوامی که در یک محیط جغرافیائیند، و با اندکی اختلاف لهجه ای و سلیقه ای، یک ملت میشوند، مانند ملت ترک یا کرد و یا پارس، که این پارس توضیحات دارد. همچنین اقوام یا ملت هایی که در یک جغرافیای سیاسی یا مملکت هستند، یک ملت میشوند، مانند ملت ایران یا افغانستان، که در واقع این افغان نام یک طایفه از قومی پشتون زبان است، که قرن ۱۹ انگلستان، بر تمامی قسمت ایران و شرق و خراسان گذارد، و در ادامه مطلب اصلی ملت عراق، که این نام به ولایات غربی کشور ایران می گفتند، که در یک دسیسه کاری در ایران به اراک تبدیل شد، و یا ملت تاجیکستان. عراق به معنی ایران کوهستانی است، مشروح در اینجا.
این چند ملت یا کشور با تعداد دیگری، ملت ایران بزرگ و تاریخی را تشکیل می دادند، که وسعتی در حد قاره بودند، و نوروز داشتند، و این نوروز، و شرایط اقتصادی و دفاعی آنان را یک ملت بحساب می آورد. اما با پیدایش اسلام عزیز، و آن برابری و برادری اولیه، کما بیش و تقریبا شکل امروزی کشور های غرب آسیا با منطق خاص تشکیل گردید، مثلا در طول تاریخ بعد از اسلام، ایران کم و بیش در همین اندازه بود، علتش تشخیص اقوام ساکن در این سرزمین با بینش همان فلسفه، زندگی یا اقتصاد، و دفاع یا مدنیت بود. حال تصور کنید که وقتی دروغ های غیر علمی و منطقی، اسکندر و چنگیز و غیره را می گویند، چقدر به این فلسفه صدمه می خورد، و آسیب پذیری را در حد جبران ناپذیری بالا می برد.
رابطه دروغ های تاریخ و بمب و اینترنت
بدلیل وجود دروغ های بیشمار در تاریخ، امروزه باعث شده بعضی ها مانند نازی ها، تاریخ و جغرافیا را با دید کوچک قوم خودشان ببینند، و هر آنچه که می خواهند میگویند، و اینها چون نازیها تاریخ می سازند و جغرافی می کشند، و متعاقب آن تهدید می کنند. امروزه این پدیده را به هر شکل و طایفه می بینیم، عده ای از آنها بمب می گذارند، بمب کنار جاده ای، و همچنین با شکل دیگری در اینترنت و ماهواره، خواسته های خود را القاء می کنند، و تمام اینها اصل کشور خود را فراموش کرده اند، و در دامن استعمار نو گرفتار شده اند. ایرانی های عزیز بیائید تاریخ کشور مان را از دروغ های بیشمار پاک نماییم، و دوباره و همراه سئوال های بیشمار برای پاسخگویی جهت یافتن واقعیت نگارش نماییم. شاید بدلیل آموزش و پروش ضعیف، و یا نفوذ دشمن در زمان شاهان گذشته بوده، که هر گز اجازه ندادند بپرسیم، که آیا اینها که می گویید واقعیت است؟ ولی فقط گفته اند، همین که هست صدات در نیاد.
تاریخ نگارهای صهیونیستی و نازیسم چه به زبان های، آلمانی یا انگلیسی باشد، چه عرب و فارس و ترک و کرد و غیره، هر گز از دروغ نویسان تاریخی نمی پرسند، که این همه دروغ را از کجا آورده اید، و یا از یک کتاب قدیمی نمی پرسند، منابع تو کدام است؟ چون از واقعیت می ترسند، و می خواهند هر آنچه که نژاد پرستانه است، بپردازند و بگویند. حتی اگر این نژاد پرستی در حد یک استان کوچک یک کشور کوچک باشد. نقشه کشی جغرافیائی و تاریخ نگاری نژادپرستانه، خطر ناک و خواست استعمار نو می باشد، نباید در دام آن افتاد و باید نسبت به افشا آنها بهترین اقدام را کرد، مهمترین ضربه به این دشمنان شکایت از دروغ نویسان، به جرم دروغگویی و بازی با تاریخ و حیثیت یک ملت بزرگ به دادگاه می باشد. برای این شکایت یار می خواهم.
پرسش از عموم: آیا بین اینترنت وماهواره و بمب کنار جاده و دروغ های تاریخ رابطه ای هست؟
بعضی حکومتها و دولتها سعی می کنند مردمشان را در عقب ماندگی فکری و ذهنی نگه دارند، حتی تلاش دارند آنها را به عقب باز گردانند، و از هر ترفندی چون، مسلک های سیاسی و دین های عجیب، تلویزیون و سینما و غیره استفاده می کنند. مانند بلوک شرق سابق، و حتی انگلستان فعلی. ولی در ایران موجی از جوانان شا د و پویا، گذشته های دروغی اسکندر و چنگیز و غیره را در هم می ریزند، و عرصه ای نو بر این دروغ های تاریک و ساده لوحانه می گذارند.
نو طلبی ایرانیان در صد سال، و بویژه در سی سال گذشته، کاملا پیداست، و هر چند گذر از ذهن باطل و کهنه دروغ های تاریخی، با موانع بسیاری از جمله استعمار روبروست، اما نو اندیشان جوان به حرکت خود ادامه میدهند. تشویق بزرگترها برای استفاده بهتر از دانش و زندگی، راهی را باز کرده، که باز گشت از آن میسر نیست، و به جلو میرود. باید با حوصله ای جدید، و دیدی نو، به ایرانیان آینده، و تاریخ گذشتگانشان نگریست. شاه هان و خانها همه رفتند، مصدقها و امیر کبیرها رفتند، و باز نمی گرد ند، ولی جوانان ایرانی با فرهنگ و امیدی نو هستند. این نیز تاریخی واقعی از ایران است، این مسیر تکامل اجتماعی را، باید با دیدی واقعی نگریست. حوصله داشت و اغفال نیرنگ های رنگارنگ دشمن نشد.
ایران ما در شرایط حساس تاریخی است
البته همیشه در طول تاریخ همین بوده، ودائم تحولات اساسی تاریخی و جغرافی داشتیم، ولی امروزه وجود نفت، در کشور های اطراف خلیج فارس، و شرایط این زمان اوضاع پیچیده تر شده، و فعالیت بیشتری میطلبد، بدین منظور این وبلاگ را برای نشر نظراتم در مورد تاریخ و جغرافی و اقتصاد، ایجاد کرده، و از نظرات شما عزیزان استقبال می کنم. افکار قرن ،۲۱ می بایست متفاوت از گذشته باشد، و جهان را در نیمه دوم قرن ۲۰ یا قرون اولیه نبینیم.
تحولات مهمی در شروف اتفاق است. بنظر می رسد چین و بقیه تولید می کنند، و ایالات متحده آمریکا مصرف می کند. آمریکا مثل گذشته نیازی به کار و تولید ندارد، و در نتیجه جوانان بیکار بسیار دارد، می رود تا شاهرگ های حیاتی جهان را با علم یا پول یا قدرت یا سیاست بگیرد، و کشورها را مطابق خواسته سرمایه داری نوین جهانی بچیند. نباید گمان کرد عمو سام گرفتار شده، ولی باید ایرانیان با اندیشه ای نو، که %