Skip to main content
 
تاریخ آزادی مطلق و مشروط در ایران
بزودی پست می شود،  برگه شماره 689
آیا به تصویر کشیدن خشونت، خشونت ‌زاست یا خشونت ‌زدا؟
      بسیار دیدم که داعش کشت و سرها را از تن جدا کرد،  و سر دو خبرنگار را هم از تن جدا کرد،  در شبکه‌ های اجتماعی براحتی می‌توان فیلمها را دید.  چرا این شبکه‌ها ویدیوها را حذف نمی‌کنند؟  کلیک بیشتر به معنای انتقاد بیشتر به این اعمال خشونت بار است،  یا به معنای تماشاگر بیشتر؟
      با یک عکس می‌توان یک "آن"، یک لحظه را برای همیشه نگه ‌داشت،  جاودانه کرد.  یک عکس، بریده ‌ای است از مکان و فضا.  می‌گویند یک عکس به اندازه هزار واژه حرف و معنی و مفهوم در خود دارد،  و عکس‌ هایی که شاهدان رویداد های تاریخی شدند،  گواه این گفته‌ اند.
      سال ۱۹۶۸ در جریان جنگ ویتنام،  عکسی که اِدی آدامز از اعدام یک ویت کنگ غیر نظامی توسط سرتیپ ویتنام جنوبی نگوک لوآن گرفت،  بازتاب گسترده‌ ای در جهان یافت.  تمامی خشونت و وحشیگری یک جنگ در یک عکس خلاصه شد.  عکسی که برای عکاسش جایزه‌ های مهمی به ارمغان آورد،  و چشم مردم جهان را به خشونت عریانی که در ویتنام در جریان بود،  باز کرد.
4328
      تصویر دختر ۹ ساله نیمه سوخته،  که از یک انفجار بمب ناپالم در دهکده کوچکی در ویتنام، می‌گریزد، عکس دیگری بود که به نماد مبارزات ضد جنگ تبدیل شد.  دخترک در جاده منتهی به روستا می‌دوید و فریاد می‌زد: «خیلی داغه، دارم می‌میرم، آب می‌خوام، به من آب بدید صدای او را در عصری که رسانه‌ فیلم مانند امروز نبود،  کسی نشنید،  اما نیک اوت، عکاس ۲۱ساله،  تصویر این دختر را جاودانه کرد.
      این‌ها نمونه‌هایی هستند از قدرت تصویر در برابر کلام،  از تاثیر تصویر بر آگاهی مردم جهان از رویدادی که هزاران کیلومتر دورتر از خانه رخ می‌دهد.  عنصر مشترک همه‌ این تصاویر، خشونت است،  خشونتی شوک‌آور.
      آیا برای آگاهی دادن،  برای گواهی دادن،  به آنچه که در گوشه‌ای از جهان می‌گذرد،  می‌توان به تصویر کشیدن خشونت را توجیه کرد؟  "دختر ناپالمی" و "سرباز در حال مرگ" و ویت کنگی که به سرش شلیک می‌شود،  کافی هستند تا به این پرسش پاسخ مثبت دهیم.  اما در عصر اینترنت و شبکه ‌های اجتماعی و در روزگاری که هر کاربری به آسانی با چند کلیک می‌تواند صحنه‌ های خشونت و شوک‌آور را در معرض دید دیگران بگذارد یا به تماشا بنشیند،  تا کجا می‌توان پیش رفت؟
برای فیس بوک هر خشونتی خشونت نیست
      مردانی که دست‌هایشان پشت سر گره زده شده،  و پیش پای قاتلان زانو زده‌اند و در انتظار صدای مرگبار شلیک‌اند.  مردانی سیاهپوش که شلیک می‌کنند و نعره‌ های سرمستانه پیروزی سر می‌دهند.  سر های بریده بر نیزه،  خبرنگاری که در برابر دوربین سرش از تن جدا می‌شود.
      انسان‌ها را در حال مرگ تماشا کردن هیچ‌گاه تا به این اندازه آسان نبوده است،  مرگ هر روز پیش روی ماست. اگر در گذشته تماشاچیان برای دیدن صحنه‌ های سر بریدن و اعدام باید زحمت بیرون رفتن از خانه را می‌کشیدند،  و در میدان عمومی شهر جمع می‌شدند،  امروز تنها کافی است که به دنیای اینترنت بپیوندند.  تنها جستجوی چند واژه کافی است،  تا در مناطق بحران‌زده زمین مانند عراق و سوریه و لیبی و… خشونت را عریان و خونین به نظاره نشست.
      آیا خشونت بخشی از گفتمان جامعه‌ای است،  که در آن زندگی می‌کنیم؟  فیس‌بوک مشکلی با ماندگاری اینگونه ویدیوها ندارد،  و به گفته‌ یکی از سخنگویان فیسبوک،  این تصمیمی است "آگاهانه".  آیا فیسبوک می‌‌خواهد با عدم حذف صحنه‌ های خشونت باری مانند جنایت‌ های "دولت اسلامی" در کنار مشهور ترین راویان و شاهدان جنگ قرار بگیرد؟
      فیس بوک خود را پلتفرمی بی‌طرف می‌داند،  پلتفرمی که محتوای پست شده توسط "خودِ کاربر" را در اختیار "دیگر کاربران" می‌گذارد.  با این حال هر خشونتی برای فیس بوک خشونت نیست.  یکی از سخنگویان فیس بوک می‌گوید:  «ماندن یا حذف یک ویدیوی خشونت‌آمیز در این شبکه‌ اجتماعی بسته به متنی دارد،  که ویدیو در آن تولید و در معرض دید کاربر گذاشته شده است.»
      به زبان ساده، اگر کاربر نگاه و برخوردی انتقاد آمیز داشته باشد،  فیس بوک حکم به ماندن این ویدیو می‌دهد.  به گفته سخنگوی این شبکه، در مقابل، فیسبوک ویدیوهایی با محتوای تمجید از خشونت و تنفر پراکنی یا ویدیو های نژاد پرستانه را به هیچ عنوان تاب نمی‌آورد و حذف می‌کند.
   پرسش از عموم:  آیا کلیک بیشتر به معنای انتقاد بیشتر یا تماشاچی بیشتر است؟
      اما فیس بوک تنها کانال برای دیدن این ویدیوها نیست،  بزرگترین پلتفرم ویدیویی جهان،  یوتیوب پر است از ویدیو های خشونت‌بار،  وحشت‌آور و شوک‌آور.
      در مقررات استفاده از یوتیوب آمده است:  خشونت بی‌دلیل ممنوع است.  یوتیوب به کاربر توصیه می‌کند اگر در ویدیوی آپلودی کسی مجروح می‌شود یا به کسی حمله می‌شود یا از کسی هتک حرمت می‌شود،  کاربر نباید این ویدیو را آپلود کند.  پس چگونه است که اعدام‌ های دسته جمعی و سر های بریده به یوتیوب راه می یابند؟
      هم اکنون در هر دقیقه بیش از ۱۰۰ ساعت فیلم بر روی یوتیوب آپلود می‌شود.  پاسخ یوتیوب این است که بازبینی این ویدیوها عملا غیر ممکن است.  این کاربر است که اگر محتوای ویدیویی را در تضاد با مقررات یوتیوب دید،  می‌تواند آن را گزارش دهد.  آیا می‌توان گفت این که فیسبوک و یوتیوب و کنترل را به عهده کاربر گذاشته‌ اند،  شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است؟
      مشکل اینجاست که فیس بوک و یوتیوب خود را پلتفرمی می‌دانند،  که محتوایشان را تنها و تنها کاربر تعیین می‌کند.  مسئولیت محتوا بر شانه‌ های کاربر سنگینی می‌کند،  نه گردانندگان این پلتفرم‌ها.  DW.DE
سانسور سربریدن فولی درتوییتر؛ چالش‌ مقابله با توحش آنلاین
      توییتر تصمیم گرفته فعالانه با تبلیغ توحش و ترویج بربریت در دنیای آنلاین مقابله کند.  فیلم نایافتنی یا Untraceable را می‌شناسید؟ داستان فیلم در مورد قاتلی است که صحنه‌ کشتن قربانی‌هایش را به طور مستقیم در وبسایت "کیل وید می" در اینترنت پخش می‌کند.  هر چه شمار بازدیدکنندگان بیشتر باشد،  قربانی زودتر می‌میرد.  قربانی زنده می‌ماند،  اگر کاربری به تماشا ننشیند.
      پرسش این است که هدف کسانی که ویدیو های خشونت‌بار را در شبکه در اختیار دیگر کاربران قرار می‌دهند چیست؟  آیا نیرو های دولت اسلامی (یا داعش) غیر از ایجاد رعب و وحشت دلیل دیگری برای به تصویر کشیدن خشونت دارند؟  و در این روی سکه، آیا پرداختن به خشونت،  ترویج خشونت نیست؟  آیا تماشاچی بیشتر به معنی ترس بیشتر،  وحشت بیشتر و قدرت بیشتر برای این گروه‌ها نیست؟
      فیس بوک نظر دیگری دارد،  باید برای ویدیو های خشونت‌ باری که قرار است کاربر نگاه "انتقادی" به آنها داشته باشد،  همان ارزشی را قائل باشیم که برای عکس ‌های نیک اوت و ادی آدامز قائلیم؛  تصاویری که خشونت عریان را پیش چشم ما می‌گذارند،  تا "فراموش" نکنیم و بیدار بمانیم و شاید در بهترین حالت به اعتراض برخیزیم.  البته اگر باور داشته باشیم،  که هر کلیک به معنای یک نگاه انتقادی است!
   نظر انوش روید:  به هیچ عنوان و به هیچ بهانه و به هیچ وجه،  نباید چیزی و مطلبی فیلتر یا سانسور شود،  باید در ادامه تمدن،  آزادی مطلق اندیشه و بیان وجود داشته باشد،  که خود بخود در نهایت آگاهی های بیشتر به جامعه می رساند،  و دانش گسترش می یابد،  و خود مانع مهم در برابر جنایت و خشونت های عجیب آینده می شود.  درصورت که به بهانه خشونت و جنایت،  فیلتر و سانسور حاکم شود،  خود بخود به همه چیز راه می یابد،  زیرا بهانه و ترفند هم برای هر موضوعی وجود دارد،  تا فیلتر و سانسور اعمال شود.
آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ ایران   http://arq.ir