Skip to main content
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
      در ادامه نبرد نوپدید عده ای همچنان پافشاری می کنند،  که ایرانیان از هرکس و ناکس بیگانه شکست خورده و نابود شدند.  دشمنان ایران با ترفند دروغ های تاریخ باعث می شوند،  که ایرانی در طول تاریخ ضعیف و شکست خورده و بی چیز و یا بادمجان شمرده شود.  البته بسیاری افراد ندانسته در دام این ترفند می افتند،  و علت آن سیستم آموزشی وامانده استعمار زده است،  که هر پرت و پلای خارجی را بخورد داده،  و اجازه رشد اندیشه و تحقیق واقعی علوم اجتماعی را گرفته است.
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
تصویر انوش راوید در تخت جمشید،  عکس شماره ۳۴۷۰.
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
لوگو عمیق درباره دانایی نوین و قدرت تشخیص اندیشه کنید،  در اینجا،  عکس ۱۶۱۹.
این صفحه بشماره ۷۲۴ مهر ۱۳۹۵ پیوست نبرد نوپدید است.
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
تخت جمشید در آتش
      نقد برگه ای ای از وبسایتی که سنگ ایران و ایرانی را بسینه می زند،  در یکی از پست هایش نوشته است:
   وبسایت مربوطه:  آیا تخت جمشید در آتش سوخته است؟
      امروزه همچنان شاهد گسترش نظریات پورپیرار توسط گروه‌هایی با وابستگی‌های فکری خاص و اکثرا ضد ملی و ضد ایرانی هستیم. از این نظریات همین شبهه افکنی آنان در مورد تخت جمشید است. گروهی از همین افراد که در لباس روشنگر ظاهر شده و وانمود می‌نمایند که حقیقت را می‌گویند  بیان می‌کنند که تخت جمشید هرگز آتش نگرفته است.  در این مقاله به طور خلاصه به موضوع آتش سوزی تخت جمشید می‌ پردازیم.
   پاسخ انوش راوید:  در ابتدا،  عنوان آن پرسش است،  ولی پرسش مطرح نشده،  و فقط نظرات نویسنده آن است،  سپس شروع به اهانت به اشخاصی فرهیخته کرده،  که می گویند تخت جمشید آتش نگرفته است.  بوضوح نشان می دهد،  این فرد درکی از علم و تبادل نظرات علمی ندارد.  درضمن خود این شخص در چند خط بالاتر نوشته،  که مرحوم پورپیرار گفته تخت جمشید نیمه کاره بوده،  این فرد باید پاسخ درست به پورپیرار می داد،  نه اینکه به جمیع بزرگان علم این سرزمین اهانت نماید،  و آنها را وابسته فکری پورپیرار بگوید.
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
   تصویر نقاشی خیالی آتش سوزی تخت جمشید،  را بجای سند تاریخی در یک بررسی تاریخی بکار برده است،  که اینکار علمی و درست نیست،  عکس شماره ۸۶۲۱.
      از تاریخ نویسان مانند رادت و پلوتارک و آریان،  نام برده،  و جملاتی را از آنها نوشته است،  ولی حتی یک سند در این باره ارائه نداده،  زیرا در کل،  نوشته های تاریخی اینها،  مورد تأیید علمی نیست.  این جملات مربوط به اسکندر نامه های بیشماری است،  که اروپائیان در قرن های۱۹ و ۲۰ نوشته اند،  تا بلکه با دروغ و دونگ تاریخی برای اروپا دست و پا کنند،  و بگویند تاریخ و تمدن از اروپا شکل گرفته است.
   وبسایت مربوطه:  دکتر سامی در کتاب خود در مورد تالار صد ستون می‌نویسد:  «استولزه که حدود نود سال پیش از این (پیش از کاوش‌های علمی تخت جمشید) کاخ را پس از کند و کوب حاج معتمدالدوله فرهاد میرزا (سال ۱۲۹۵هجری قمری برابر ۱۸۷۷میلادی) دیده می‌نویسد که کف تالار از یک طبقه زغال و خاکستر سوخته اشیا و چوب‌های پوسیده بوده ضمن خاک برداری‌های ما هم در کف این تالار علایم و آثار سوختگی شدید نمودار بود.
   پاسخ انوش راوید:  باز هم مطالب بی سند و مدرک،  اینگونه مطالب بی سند باعث مسخره بازی در تاریخ شده،  و همسایگان ایران می گویند،  کتابهایتان را که سوزاندند، تخت جمشید تان را سوزاندند،  مردمان تان را کشتند و….  چرا عده ای ایرانی،  با دروغ و دونگ بی سند،  باعث خواری و ضعیف نشان داده ایرانی هستند،  اینگونه که پیداست دانسته یا ندانسته،  در جهت اهداف شوم استعماری حرکت می کنند.
   وبسایت مربوطه:  در کاخ‌ها راهروها و ایوان‌ها کناره دیوارها و کف تالارها هر جا با خاک انباشته شده آثار سوختگی و دود زدگی و زغال و چوب‌های نیم سوخته و پارچه‌های سوخته نمایان بود که جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد.  نه تنها در آثار روی صفه بلکه ضمن ساختمان‌های مکشوفه در خارج از صفه که شرح آنها گذشت همه جا اثر سوختگی و آتش سوزی دیده شد و هم اکنون مقداری از سوخته‌های پرده‌ها و فرش‌ها و چوب‌ها که در کاوش‌ها بدست آمده در موزه تخت جمشید موجود می‌باشد.  آثار زغال و خاکستر زیادی – بین ۷۰ سانتیمتر تا ۲ متر-  که در تالار مرکزی و ایوان شمالی کاخ صد ستون مشاهده گردید نشان داد که این کاخ بیش از سایر کاخ ها مورد اتش سوزی مهیب اسکندر قرار گرفته است.
   پاسخ انوش راوید:  باز هم همان حرف های بی سند و مدرک را تکرار می کند،  ولی هیچ مدرک ارائه نمی دهد،  که اینهمه خاکستر چه شدند،  می خواهد با تکرارها بلکه بخوانند بقبولاند که حقیقت است.
   وبسایت مربوطه:  آزمایش‌های بعدی روی این تکه‌های سوخته نشان داد آنها باقی مانده پرده‌های سوخته یکی از کاخ‌ها بوده است. این تکه پارچه در حال حاضر در موزه تخت جمشید به نمایش در آمده است. «عباس علی بردبار» مسئول و راهنمای موزه تخت جمشید می گوید: «پروفسور هرتسفلد و همکارانش در بخش‌های مختلف تخت جمشید تکه‌هایی از این پارچه‌ها را به دست آوردند که تعدادی از آنها را به اروپا بردند و در حال حاضر در موزه های بزرگی چون لوور و موزه بریتانیا و بخش دیگری از آنها نیز در خزانه موزه ملی و تخت جمشید نگهداری می شود.  بسیاری از مورخان و پژوهشگران معتقدند این تکه‌ها بقایای پرده‌های تخت جمشید است که در هنگام آتش سوزی بزرگ تخت جمشید به جای مانده است. کارشناسان بر این واقعه اتفاق نظر دارند اما اینکه آتش سوزی در چه زمانی روی داده است مشخص نیست.
   پاسخ انوش راوید:  بعد از اینکه می گوید تمام سطح تا یک تا دو متر از خاکستر پوشیده،  یادش می رود،  و یک دفعه با یک تکه پارچه پیدا شده خوشحال می شود،  و ادامه می دهد:  "اما اینکه آتش سوزی در چه زمانی روی داده است مشخص نیست"  آفرین و صد آفرین به سیستم آموزشی ایران،  با تحویل دادن این گونه محققها.
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
تصویر کمی پارچه سوخته از تخت جمشید،  عکس شماره ۸۶۲۲.
      درباره این تکه پارچه کلی تعریف می گوید،  اما یک سند آزمایشگاهی و علمی ارائه نمی دهد،  و این در صورتی است،  که در چند خط بالاتر نوشته بود "اما اینکه آتش سوزی در چه زمانی روی داده است مشخص نیست".  البته تخت جمشید در طول تاریخ مورد استفاده زیادی بوده است،  در دوره ساسانیان که می دانیم،  و در دوره مظفریان گروه هایی سنگ های آنجا را برای ساخت و ساز می بردند،  و باشندگان دیگر،  که چه بسا این تکه پارچه و مقداری از آثار سوختگی مربوط به آنها باشد.
      بنایی به بزرگی و عظمت تخت جمشید،  اگر آتش گرفته بود،  کلی اثر از خود بجای می گذاشت،  ولی ما هیچ اثر نمی بینیم،  و فقط مطابق معمول کلی پرت و پلا سر هم کرده و می گویند.  ما در شرکتمان در اینجا، بمنظور پارچه های ضد امواج الکترومغناطسی آنها را به انواع آزمایشها می فرستیم،  و صدها ورقه آزمایشی ضمیمه می شود،  برای آثار تاریخی نیز چنین کار علمی برابر با قوانین قرن ۲۱ کاملاً لازم است.
      نویسنده وبسایت مربوطه در ادامه کلی پرت و پلا بمنظور اثبات گفته هایش کلی مطلب می نویسد،  ولی یک سند ارائه نمی دهد،  و در آخر می نویسد:
   وبسایت مربوطه:  موارد فوق هر یک دلیلی محکم برای اثبات آتش سوزی تخت جمشید این میراث گذشتگان بود و برای باری دیگر هذیان‌گویی ایران‌ستیزان برای مردم ایران زمین اشکار شد.
      بعد از این اهانتها و پرت و پلا های وبسایت فوق،   پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد می گویند:
   پاسخ پرنیان حامد:  . . .  متهم کردن افرادی همچون مهندس احمد حامی و کل اساتیدی که فرضیه نسوختن تخت جمشید را عنوان کرده اند،  به صورت وطن فروش و خائن از میان بردن حرمت و احترام شما توسط شخص خود شماست.  "متاسفانه این روزها افراد بی سوادی که مثل ناصرپورپیرار وطن فروش و سرسپرده بودند و هستند ادعا می کنند تخت جمشید نسوخته است"   این افراد عبارت خواهند بود از :  احمد حامی،  ذبیح بهروز،  اصلان غفاری،  پوران فرخزاد،  امید عطایی فر،  دکتر محمودی بختیاری،  و….  شما در مقاله مذکور با بیان سوختن و نسوختن تخت جمشید احمد حامی،  سپس درج مطالب پورپیرار و اسناد نیم بند نسوختن تخت جمشید،  احمد حامی را هم قطار ناصر پورپبرار و وطن فروش و خائن معرفی کرده اید،  بنده تحمل چنین صحنه ای را ندارم….
   پاسخ انوش راوید:  افرادی با گفتن حمله اسکندر یونانی و آتش زدن تخت جمشید براحتی آب به آسیاب پان های مختلف می ریزند،  و آنها دارند می گویند،  که ایرانیها در طول تاریخ بادمجان بودند مانند در اینجا.  من همیشه سفارش می کنم فقط کار علمی بکنید،  علم کم و زیاد دارد تغییرات دارد،  و همیشه از علم استفاده ابزاری برای سیاست و جنگ می شود،  چه فیزیک اتم باشد،  چه شیمیایی خردل،  یا تاریخ یا هر چه دیگر.  عالم نباید اجازه دهد دانش او ثابت و کم بماند،  باید درک از رشد و تکامل علم،  و برخورد اندیشه های علمی داشته باشد.  وارد بازی و ترفند بازی نشوید،  آنها از پیشبرد کار تاریخی ما آگاه هستند،  و دارند سیاست بازی استعماری می کنند.
      آیا  آنها می دانند،  که پارچه سوخته تاریخی را برای آزمایش های مربوطه تاریخی باید به کجا داد،  هیچ کدام نمی دانند.  آیا تاکنون یکی از سنگ های تخت جمشید را آزمایش آتش داده اند،  حتی نمی دانند چه آزمایشی است و کجا باید داد.   مثلاً  این بابا اصلاً نمی داند که پورپیرار گفته تخت جمشید ساخته نشده بود،  که آتش بزنند یا نزنند،  و آنوقت می گوید در جواب پورپیرار است،  فاجعه بی درکی و بی سوادی است.
      یک مقاله دو سه سال پیش در فیسبوک نوشتم،  و گفتم ایرانیها بجای اتحاد و گروه بندی علمی فقط دارند یکدیگر را هدف می زنند،  که این نتیجه کار و تلاش دویست ساله استعمار و بویژه این سیستم آموزشی اشتباه است،  درصورتیکه ایرانیان در صد سال پیش اتحاد خوبی داشتند.
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
لوگو مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافید،  عکس شماره ۱۶۰۶.
   ــ  مطلب زیر را قبلاً در فیسبوک به آدرس در اینجا نوشتم.
درک های اول
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
تصویر شماره ۸۴۳۲.
      امیدوارم همه رفتگان آمرزیده شوند،  هر خبر فوت مرا ناراحت می کنند،  منجمله خبر فوت مرحوم ناصر پوپیرار.  اشخاصی که با مطالعات جدید تاریخ ایران آشنایی دارند،  آن مرحوم را می شناختند،  که سعی داشت نظرات شخصی خودش را به اصرار بگوید،  که علمی و درست هستند.  ایشان بشدت با من مخالف بود،  درصورتیکه هرگز ادعا نکردم نوشته هایم،  خود علم است،  همیشه می گویم نظرات شخصی است،  در علم تاریخ،  همه گفته ها نظرات شخصی است.  بارها در بخش نظرات وبلاگ های مرحوم،  از من با ناسزا و اهانت و تهدید نام برده شده،  و من همیشه گفته و می گویم اول از همه آزادی اندیشه و قلم مهم است.
   مهم:  اول و مهمتر از همه درک از آزادی اندیشه و قلم است،  سپس درک از ادب و نزاکت،  و بعد درک از تخصص و حرفه.
      در زیر اولین پست آخرین وبلاگ مرحوم ناصر پورپیرار،  را کپی پیس کردم،  سالها زحمت کشید و گفت و نوشت،  آخرش نقد به انوش راوید ختم شد،  چه تاریخ نویسی قاطعانه ای.  در تمام این ده سال که در وبلاگ هایمان با هم سرو کار داشتیم،  من هرگز از ایشان به ناسزا و بدی نگفته و ننوشتم،  و همیشه به جوانان پر شور ایرانی هم می گفتم،  اول از همه آزادی اندیشه و قلم را ارج نهید،  تا نداشته باشیم و نفهمیم چیست،  هیچی نخواهیم داشت.  امیدوارم آمرزیده شود.
ــــــــــــ  کپی کامل متن زیر از مرحوم ناصر پورپیرار ـــــــــــــــــــــــ
با سلام
در این وبلاگ که به خواست خدا بسیار هم پر بار خواهد بود نظرات و مطالب تاریخی آقای انوش راوید را بصورت علمی و قاطعانه نقد خواهم کرد. از باستان پرستان متعصب که چند قطعه سنگ تراش خورده و متون افسانه ای و بچه گانه و کتاب های سر تا پا کذب تاریخی چند مزدور غربی چنان آنها را از دایره عقل مداری بیرون کرده که امیدی به درمان آنها و گفتگو و دیالگی منطقی و علمی با آنها نیست درخواست دارم با مطالعه مطالب این وبلاگ سوهان روح خود نشوند.
ولی از دوستان و طرفداران میانه روی اقای انوش راوید که فکر می کنند مطالب ایشان خیلی علمی و محکم است و تا بحال نقدی اساسی در مورد مقالات ایشان نخوانده اند و در کل از تمام انسان های جویای حقیقت دعوت می کنم مطالب و نقد های این وبلاگ را بخوانند و به گوش آقای راوید هم برسانند.  جمعه ششم بهمن ۱۳۹۱
http://pajhoohesh.blogfa.com/post/1
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
   تصویر برگ اول آخرین وبلاگ مرحوم پورپیرار،  که در نهایت طی سالها تاریخ نویسی،  به نقد از انوش راوید ختم شد،  عکس شماره ۸۶۲۳.
   ــ  مطلب زیر را قبلاً در فیسبوک به آدرس در اینجا نوشتم.
خودزن های حرفه ای فعالند
ترفند آتش بازی در تخت جمشید
تصویر شماره ۸۳۷۷ .
      عده ای همیشه در تلاش هستند،  بگویند که این اسکندر خارجی بوده،  که به ایران حمله کرده معبد بزرگ و مهم ایرانی را مثل آب خوردن گرفت،  و تخت جمشید را آتش زده است و ایرانیها را نابود کرد.  آنها نمی دانند و درک نمی کنند،  که با این دروغ و دونگ،  براحتی ایرانی را بی چیز بی بخار بی ارزش و بدون هر گونه غیرت و حمیت مردمی معرفی می کنند،  که براحتی هر کسی و هر بی تمدنی از هر سرزمین ناچیز و بی اهمیت بیابانی و درب و داغون،  می تواند براحتی به ایرانی پیروز شود.  جوانان پرشور ایران،  اغفال ترفند این دشمنان تاریخ ایران نشوید،  آنها خود زن های حرفه هستند و آب به آسیاب دشمنان تاریخ ایران می ریزند.
  در زیر پاسخ من به یکی از این دست افراد می باشد:
   پاسخ انوش راوید:  درست است که استاد فریدون جنیدی تحقیقات خوبی انجام داده اند،  ولی ایشان یکی از بهترین و حرفه ای ترین خود زن های تاریخ ایران نیز می باشند.  ایشان برای نجات دین زرتشتی از شکست در مقابل اسلام،  دروغ حمله اعراب و جنایات متعاقب آنرا واقعیت می دانند،  حمله اسکندر اشکانی میترایی را نمی پذیرند،  زیرا می خواهند زرتشی میل خودشان را دریابند،  پس بهتر است بگوید اسکندر از فرنگ آمده بود،  و آتش زد به جان اهورامزدا.
      یاد آوری مهم،  تنها خود آتش در تخت جمشید مطرح نیست،  ده ها سند و مدرک،  آتش زدن تخت جمشید را بدست الکساندر رد می کند.  من در بیابان نمونه سنگ های تخت جمشید را مدت ۱۵ دقیقه با آتش ساده آزمایش کردم،  سنگها سریع شکستند و تکه ها به اطراف پرتاپ شدند.  عزیزان بجای حرف زدن،  بروید تکه ای از نمونه سنگ را بردارید ببرید آزمایشگاه،  و نتیجه را علمی بررسی کنید،  مگر ما ایرانیان چه مان از غربیها کمتر است،  آنها هر مورد را تست علمی می کنند.
      واقعیت های تاریخی همیشه سر جای خودشان می باشند،  و اینکه بگوییم این درست و آن نیست،  کاملاً اشتباه است،  تا زمانیکه مطلبی از نظر قوانین علمی قرن ۲۱ تأیید رسمی نشود،  هر نوشته و گفته ای نظر شخصی است.  ما اینک داریم با واقعیت های تاریخی زندگی می کنیم،  بشرط اینکه چشم و گوش را بخوبی باز کنیم،  و ذهن پویای تاریخی داشته باشیم.
   پرسش از عموم:  چرا عده ای بدون نتیجه آزمایش های علمی درباره موضوعی،  قطعی حرف می زنند،  مثلاً می گویند تخت جمشید آتش گرفته است؟.
   مهم:  بدون در نظر گرفتن دانش و فن آوری امروزی،  به تاریخ نگاه نکنید،  زیر فقط داستان روی داستان می شود،  مشروح در اینجا.
   ــ  در آن نشریه اینترنتی آمده:
   نشریه مربوطه:  …. در این میان، فاطمه جعفرپور، کارشناس مصالح ساختمان و عضو هیأت علمی بخش مصالح مرکز تحقیقات ساختمان مسکن که نزدیک به ۲۵ سال با استاد حامی همکاری داشته،  انگیزه‌ روانی نگارش چنین کتاب و این سنت‌شکنی در تاریخ ایران باستان را خاطره‌ای از استاد می‌داند.  موقع تحصیل در دانشگاه پلی‌تکنیک زوریخ،  وقتی همدرسان یونانی‌اش هر از گاه کشورگشایی اسکندر را به رخ دانشجویان ایرانی می کشیدند،  او از این نیش زدن‌ها ناراحت شده و تصمیم می گیرد،  تا درباره اسکندر و کشورگشایی اش اطلاعات کسب کند.
   پاسخ انوش راوید:  خانم فاطمه جعفر پور،  شما چه کاشف عجیبی هستید،  که انگیزه روانی پیدا می کنید،  خانم شما متوجه درک ناسیونالیسم نیستید،  که بمنظور اقتدار تاریخی کشور،  توانایی می دهد.  زنده یاد احمد حامی با تحقیق قابل ستایش،  و اسناد بسیار درباره اسکندر می گوید،  نه چون شما که باد هوایی کشف روانی می کنید.  تحقیقات عالی ایشان را بانوی گرامی پرنیان حامد ادامه دادند،  و جوانان پرشور ایرانی با ذهن های پویای تاریخی ادامه خواهند داد.  فسیل های کاشف هیچ و پوچ،  واقعاً هیچ و پوچند.  خانم فاطمه جعفر پور،  اینها سنت شکنی نیست،  دانش واقعی تاریخ است،  شما چرا انقدر درکتان پایین است.
      در جای دیگر آن مقاله کذایی،  استاد مسما دیگری،  تفاوت سنگ های آهکی با سنگ آهک را نمی داند،  و می گوید از استاد حامی پرسیده است:  "…. سنگ را در میان آتش برای آهک‌شدن، چه اندازه زمان بایسته است؟  ایشان فرمودند،  پنج شش روز،  من گفتم آتش‌سوزی تخت جمشید، بیشتر از سه چهار ساعت بدرازا نکشیده است،  زیرا که نخست پرده‌ها آتش می‌گیرد و پسان چوب‌های آسمانه (=سقف) که آنها نیز بر فراز پیکره‌ های ستون‌ها جای داشته‌اند،  پس روشن است که در این زمان کم،  آهک از ستون‌ها برنمی‌آید…  استاد سکوت کردند!."
   پاسخ انوش راوید:  ای کسیکه چنین نقل قولی را کرده ای،  اولاً که استاد احمد حامی نیستند،  که پاسخ دهند،  ولی من پاسخ شما را می دهم:  سنگ آهک با سنگ آهکی تفاوت دارد،  اگر هم سکوت بوده بخاطر این بود که دید نیاز نیست به امثال شما پاسخ گوید.  حتی می توانید به بیابان بروید،  برای کباب چند سنگ آهکی دو طرف بگذارید،  با زمان کوتاه سنگها خورد شده،  و به اطراف پراکنده می گردند،  مراقب باشید تکه ها به چشمتان نخورد.
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.