Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

پاسخهای کوبنده پژوهشگر پرنیان حامد یک پاسخ معمولی نیست بلکه پاسخ به تاریخ نویسی استعماریست.

پاسخ های کوبنده بانوی گرامی پرنیان حامد
 به موجودات بی نام و نشان اینجا
این پست پیوست ادامه جنگ نرم بی مغزها با ما است.
 پاسخهای کوبنده پژوهشگر پرنیان حامد یک پاسخ معمولی نیست بلکه پاسخ به تاریخ نویسی استعماریست.
تصویر مهر خشایار شاه هنگام کشتن دشمن یونانی،  عکس شماره ۳۳۹۵.  
عین کپی پیس پاسخ های بانوی گرامی پرنیان حامد در سایت کذایی
پاسخ شما تاریخ طبری جلد دوم ، محمد ابن جریر طبری ؛ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیر برگ ۴۹۷
گوید مدت پادشاهی ملوک الطوایف دویست و شصت و شش سال بود
تاریخ طبری جلد دوم ، محمد ابن جریر طبری ؛ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیربرگ ۴۹۹
گوید : عیسی پسر مریم صلی الله علیه پنجاه و یک سال پس از اغاز حکومت ملوکالطوایف در اور شلم بزاد وهمه روزگارشان از اسکندر تا قیام اردشیر پسر بابک و قتل اردوان و استقرار شاهی وی دویست و شصت و شش سال بود
روزنامه ایران – پرنیان حامدتناقضاتو ناهمگونی‌هایی که در مکتوبات برای یکی کردن دو شخصیت تاریخی از دیر زمان به چشمدیده می‌شود باعث سردرگمی اکثر مورخان بعدی در تاریخ ایران همچون ابوریحان بیرونی،طبری، بلعمی و…. شده است
تاریخ طبری جلد دوم ، محمد ابن جریر طبری ؛ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیر برگ ۵۰۱
به پندار پارسیانشصتو پنج سال پس از تسلط اسکندر بر سرزمین بابل پنجاهو یکسال پس از اغاز شاهی اشکانیان مریم دختر عمران عیسی پسر مریم (ع) را بزاد وایبه پندار نصاری تولد عیسی سی صد و سه سال پس ازتسلط اسکندر بود
– (نتیجه : اسکندر ۶۵ ق.م الکساندر ۳۰۳ ق.م اسکندر تاریخ پارسیان الکساندر پندار نصاری نیست)
جالب است ۳۰۳ طبری را مقدمه کالستین لوخ سوریه ای تایید می کند در خالی کهتفسیر کردند الکساندر یونانی ۳۲۳ ق.م مرد
حال پاسخ سوال کدامیک جی در اصفهان راساخت ؟ را باید در اثار باستانی اصفهان جستجو کنیم بفرمایید یک اجر به سبک یونانی دراصفهان به من نشان بدهید یا یک کتیبه فتحاز این یونانی در تخت جمشید ، اخرین لوح قتح تخت جمشید در ان زمان نوشته ” من ارشک پسر اتیا بوشنا ” ! ا
………………………………………….. ………………………………………….. ……….
حال اگر این خانم بسیار کتاب آثار الباقیه راقبول دارند ، اختلاف میان یزدگرد سوم و اسکندر را نهصد و چهل و سه سال می نویسد !!این تاریخ با تاریخ الکساندر مقدونی بیشتر می خورد یا با تاریخ اسکندر ایشان در ۶۵پیش از میلاد ؟
آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ، ترجمه اکبر داناسرشت ،تهران : امیرکبیر ،
سخنان بیرونی در این باب . تا برگه ۱۷۵ ادامه دارد شما تنها تا برگه ۱۵۴ راتحلیل کردید لذا نه تنها ازتاریخی که از قول منجمان نوشته است توجهی نکردید لذا از نتیجه گیری اخر او نیز غافلماندید
آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی ،.
این بود بیشترین چیزی که در این باب می توانستم بگویم وخداوند توفیق دهنده ما به راه صواب است . اگر ما به وعده خویش در اثبات گفتارپیشینیان وفا کردیم و از بذل و کوشش باندازه توانایی خود دریغ نکردیم اکنون گوییم
هنگامی که به یک تاریخی برخورد کنیم و با سنجش ان با دیگر آراءو گفته ها بخواهیم ان را امتحان کرده بدانیم چه حال دارد کمتر اتفاق خواهدافتاد که درست از کار در آید و ان تاریخ راست باشد مثلا هنگامی که میخواستیم بدانیم میان تخریب اول بخت النصر تا زمان اسکندر ……..
ترجمه اکبر داناسرشت ،تهران : امیرکبیر ، ۱۳۶۳ ، برگه ۱۷۵
ایا می دانید چرا ؟ چون هر تاریخی که در رابطه با اسکندرقرار بگیرد دچار وهم می شود
روزنامه ایران – پرنیان حامدتناقضاتو ناهمگونی‌هایی که در مکتوبات برای یکی کردن دو شخصیت تاریخی از دیر زمان به چشمدیده می‌شود باعث سردرگمی اکثر مورخان بعدی در تاریخ ایران همچون اب وریحانبیرونی، طبری، بلعمی و…. شده است
لذا حال که به مبداء ان شک است به نصیحت خود او گوش فراداده مطابق اسناد ارائه شده توسط خود اومبدا تاریخ منجمان بابلی را جستجو کردم که در صفحه ۲۴۴ تا ۲۴۸ کتاب” اسکندرتاریخ ایران الکساندر یونانی نیست : در سال ۱۳۹۰ مکتوب شد قسمتی از ان در پست بعدی ارسال می شود علاقه داشتید بخوانید
………………………………………….. ………………………………………….. .
البته ایشان جلد کتاب استرابو را هم مشاهدهنکرده اند و از روی توهماتشان سخن می گویند……
جغرافیای استرابو کتاب ۱۱ بخش ۶پاراگراف ۴ خودتان اینجا کپی کنید و برایدوستانتان ترجمه بفرمایید تا خجالت بکشید
………………………………………….. …………………………………….
این همه متون ایرانی و رومی و یونانی و سریانیو ارمنی از داریوش نام برده اند
بلطشاصر
داریوش مادی اول
کوروش
قمبسوس
داریوش …..
داریوش مادی اول این داریوش سند یونانی شماست نه داریوش سومهخامنشی متن پست بعدی را اگر بخوانیدمتوجه می شوید
………………………………………….. …………………………………………..
حال الواح بابلی را کنار می گذاریم که از نامداریوش سوم مطلب اورده است
این هم سوتی های تفسیراتجناب اروین فینکل ( عضو هیئت علمی اسرائیل ) از لوحهای کل شاهان هخامنشی که همهانها را به الکساندرش نسبت داده است
لوح های بابلی چه میگویند؟
ویدئو کوتاهی در نقد و بررسیبرخی اسناد دسته اول تاریخی که موردسوءاستفاده مورخین و مفسرین غرب قرار گرفته و می گیرد تهیه شده که در آن بانوپرنیان حامد محقق و پژوهشگر به بررسی ترجمه های که توسط Bert vander Spek ازدانشگاهآزاد آمستردام وIrving Finkel از موزه بریتانیا از لوح هایبابلی در سایتlivius.org منتشر کرده اند می پردازند و بخشیاز تحلیل های صورت گرفته توسط مترجمیناینالواح را مورد پرسش جدی قرار می دهند.
برای دیدن این مستند میتوانید از لینک های زیر استفاده کنید:
این هم دو سند دیگر که در مصاحبه و سخنرانی بهان اشاره شد این هر دو الکساندرند ؟
روزنامه ایران :‌ پرنیانحامد هر انچه از زیر خاک می یابند می گویند این همان الکساندر است . ایاصورت مجسمه منسوب به الکساندر موزه ترکیه با صورت کاشی کاری منسوب به الکساندر یکصورت است که هر دو الکساندر باشند ؟
صورت مجسمه ترکیهمشابه صورت مجسمه مهر در اروپاست
عکس ۶۱۵۹ وبلاگ گفتمان
صورت کاشی کاری مشابهصورت سنگ لوح معبد دورا در سوریه
عکس ۶۱۶۲ وبلاگ گفتمان
و این دو شخص نامشابه هر دو همان الکساندر مورخین یونانی تفسیر می شوند . از دید شما و خوانندگاناین مقاله این سند است یا سند سازی ؟
………………………………………….. ……………………………………
انچه بین بنده وجنابعالی باقی می ماند جملاتی از این قبیل است :
حال این خانم جاعل بیایند و از حقیقت تاریخ مورخان ایرانی دفاع کنند
که تعدادانان نیز کم نبود و متاسفانه شما در مقاممعاونت پژوهشی یک سایت هستید
واقعا متاسفم
:
 
 

درود بر شما 

 

 

حال که با لحنی دگر سخن می گویید و جویای دانستن نظریه می باشید :

لازم می دانم برای رفع هرگونه سوء تفاهم و سوءنظر پست قبلی شما را پاسخ گویم 

نیاز به کتاب دوم نیست موضع بنده در همین کتاب نسبت به کوروش کبیر مشخص شده همچنین این موضع بنده نسبت به غیاث ایادی ها و…..
نقد ادعاهای غیاث آبادی درباره برده داری در دورانهخامنشی – نقد
anti-lie.persianblog.ir/post/23/
Dec 4, 2012 – نویسندهپرنیان حامد. با اندکی تخلص. ‌گویا آقای غیاثآبادی متوجه نیستند، که برده سازی و برده فروشی را خاندان اگیپی یهودی آن هم اززمان خیلی
http://anti-lie.persianblog.ir/post/23/

اینهم کتاب بنده صفحه ۱۰۷ 
بنیانگذار حکومت هخامنشیان در ایران کورش کبیر شاه انشان پسرکمبوجیه اول نوه کورش اول از طرف پدری و پسر ماندانا دختر استیاک و نتیجههوخشتره(کی خسرو ) از طرف مادری بوده است .
او با یکی کردن دو گروهخاندان هخامنشی که در زمان جدش چش پش به دو گروه تقسیم شده بودند و در اختیارگرفتن ارتش ماد (چه از طریق جنگ و چه از طریق حق سلطنت مادرش در ماد به علت نبودنوارث پسری از استیاک ) حکومتی قدرتمند در ایران امروز بوجود اورد . در نتیجهرفتارهای شایسته او, ازاد گذاشتن مذاهب و توجه به حقوق بشر با استقبال مردم بابلروبه رو می شود و یهودیان او را مسیح موعود می خوانند .
کورش کبیر با روشی که برایحکومت اتخاذ کرده است, قوانینی که وضعکرده است و ازادی که به مردم و مذاهب دادهاست نه تنها یکی از بزرگترین افتخارات ایران است بلکه اولین نمونه انسانیت در جهانو پایه گذار حقوق بشر و ازادی مذاهب در جهان می باشد .
………………………………………….. …………………….
پاسخ به پست بعدی شما

گویا شما جغرافیای تاریخی را بهم ریخته اید تا فرضیه خودتان را اثبات کنید

خیر بنده هیچ چیزی را به هم نریخته ام مسئله اصلی خود فرضیه این است که
الا ای اساتید تاریخ کشورایران ایا می دانید که در تاریخ کشور شما اینها به هم ریخته است ؟ پس چرا کاری نمیکنید ؟ یا این به هم ریختگی حقیقت واقع است که کمر همت در اثبات ان ببندید باحقیقتی در ان نیست که کمر همت در رد ان ببندید

ایا شما منکر مدنیتهای قدیم در اروپا از جمله در یونان در پیش از ۲ یا ۳ هزاره پیشهستید؟

خیر بنده منکر مدنیت در این مناطق نیستم مسئله بر سر مکان روم باستان است قدمت اثار رومی در اروپا به پس از میلاد باز میگردد حال انکه روم باستان باید مکانی با قدمت حداقل ۷۰۰ ق.م باشد
[ روم باستان شهر رم در کشور ایتالیانیست همچنین است برای یونان باستان و قدمتاثار باستانی در کشور یونان امروزی
وجود سلت ها در اروپا ، اثار انان و شهرهای انان غیر قابل انکار است اما ایناثار با تمدن پیشرفته ای با نام روم ، زمین تا اسمان تفاوت دارد
و در باب لغت مدنیت شما : از گردهم امدن چند انسان اولیه و ساختن چندالونک را مدنیت می گویند تا فرستادن موشک به کره ماه 

من کتاب شما را نخوانده ام ولی در همین فضا های مجازی برخی نظریات شما را شنیده امو از دید من فاقد مستندات کافی میباشد

برای چنین فضاوتی (ان هم با ان لحن قبلی ) فضای مجازی کافی نیست در این فضااتفاقاتی می افتد و ناگهان سخنان و نظریاتی در این رابطه بیان می شود که خود بنده هم وا می مانم
روزنامه ای که اینجا پیش کشیدید سخنان شحص بنده است و همان گونه که می بینیدبرای واو به واو ان سند دارم .با وجود نسحههای محتلف تاریخ طبری همانگونه که می بینید اسناد را از روی همان سند وهمان مترجمیکه مد نظر دوست گرامی بود از برگه های بعدی در اختیارشان قرار دادم 
این که در تاریخ ایران (طبری ) مکتوباست اشکانیان ۲۶۶ سال است سخن مستنداست ( لذا بنده چیزی را جعل نکردم )
تارییخ طبری جلد دوم ، محمد ابن جریر طبری؛ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران : اساطیر برگ ۴۹۷

گوید مدت پادشاهی ملوک الطوایف دویست و شصت و شش سال 

حال اینکه تاریخ ایران حقانیت دارد یا خیر بحثی جداگانه است 
البته در رد حقانیت ان کوشیدند ( برنامه پرگار بی بی سی ) پاسخ انان ارسال شدکه به جای پخش پاسخ و تحلیل ان خیلی سریع کلیپ پاسخ را از زیر برنامه در سایتپرگار بی بی سی زدودند افرین می گویم به نقد پذیریو نیک اندیشی این اقایان
گزارش نقد و بررسی پاسخ به ” میزگرد بی بی سی فارسی ( پرگار) ” در باب اسکندر 
http://uploadboy.com/u6lsur8rtxgj.html

میتوانید کمی در مورد نظریه تان توضیح دهید (بصورت مختصر)

اسکندری که مورخین ایرانی در مورد او نوشتند ( اقای x ) الکساندری که مورخین یونانی در باباو نوشتند ( اقای y ) نیست 

درهمی این دو شخصیت باعث سردرگمی مورخین بعدی و اقسانه نمایانده شدن تاریخایران شده است .

به پندار پارسیان شصت و پنج سال پس از تسلط اسکندر بر سرزمین بابل پنجاه و یکسال پس از اغاز شاهی اشکانیان مریم دختر عمران عیسی پسر مریم (ع) را بزاد وایبه پندار نصاری تولد عیسی سی صد و سه سال پس ازتسلط اسکندر بود 

– (نتیجه : اسکندر ۶۵ ق.مالکساندر ۳۰۳ ق.م 
اسکندر تاریخ پارسیان الکساندر پندار نصاری نیست)

ایرانیان با اقوام دیگردرباره تاریخ اسکندر یک اختلاف بزرگ دارند و بسیاری از مردم از این قافل مانده اندزیرا ما انطوری که در ولایات فارس و کرمان و دیگر سرزمین عجمان دیده ایم این یکراز دینی و شاهی است و تقریبا هیچکس جز موبدان و هیربدان و اهل علم و درایت ندانندودر کتابهایی که درباره اخبار ایرانیان تالیف کرده اند و دیگر کتب و سرگذشت وتاریخ نیست
مسعودی”کتاب التنبه و الاشراف

 
 
درود بر شما 
لذابا این جمله 
تواریخی مثل تاریخ طبری و بلعمی و … متون باستانی نیستند
مشخص می شود که شماتاریخ بلعمی و طبری و …. را قبول ندارید 
( این بحثی است جدا از انچه شما بالای این جستار مطرح کرده اید )
دقیقا به سخنان تاننگاه کنید : 
………………………………………….. …………………………………….
بلکه در این نظریات متوجه به یک سری تهمت ها به مورخین ایران پس از اسلام مانند طبری ،ابوریحان بیرونی و … شده ام این خانم سخنانی به آن ها نسبت داده اند کهسخنان این بزرگواران نبوده است
………………………………………….. …………………………………….
لذا محبت بفرمایید این جمله تان را هم تصحیح کنید : 
متاسفانه این نظریات و مهملاتی که می بافید جوری نیستند کههیچ جوره بتوان به اثبات آن نزدیک شد ، چه رسد که بخواهید آن را هم اثبات کنید
بنده مهملات نبافتم ! اینها در تاریخ کشورتان مکتوب است حال شمااگر ان را مهملات می دانید رسما بفرماییدمهملاتی که در تاریخ ایران است غیر قابل اثبات استانوقت در این باب باید باهم دوستانه تبادل نظر کنیم تا به نتیجه برسیم 
………………………………………….. ……………………………
ینده هم اصلا هیچ اصراری ندارم بگویم حق با من است یا با شماست . اسنادموجود و تناقضات تفسیر انان با تبادلیعلمی و دوستانه ، مسئله حقانیت تاریخ مکتوب مفسرین امروزی اروپا را نیز به راحتی زیر سوال می برد .انوقت بایدببینیم مطایق اثار باستانی و کتیبه های یافت شده و حتی مکتوبات مورخین باستان تناقضات درتاریخ ایران بیشتر است یا در تاریخ مهملی که مفسرین امروزی تفسیر کردند ؟ 
بنده هم تنها اصراری که دارم این است : 
الا ای اساتید تاریخ کشور ایران ایا می دانید که در تاریخ کشور شمااینها به هم ریخته است ؟ پس چرا کاری نمی کنید ؟ یا این به هم ریختگی حقیقت واقعاست که کمر همت در اثبات ان ببندید با حقیقتی در ان نیست که کمر همت در رد انببندید
………………………………………….. ……………………….
چنانچه علاقه به ادامه سحن دارید موضعخود را دقیقا مشخص کنید و از توهین بی مورد جدا خودداری کنید بنده نه چیزی را جعلکردم نه یک واو بی پشتوانه و بی سند گفتم 
تاریخ ایران را قبول ندارید و مهمل می دانید بنویسید قبول ندارم چون مهمل است این امریست دگر
 
 
چند پرسش و چند مطلب:
میدانید طبری و مسعودی و ابوریحان از کجا تاریخشان را نوشتند؟ 

از و به پشتوانه خداینامک های ساسانی ( تاریخ رسمی یک کشور )

در مقابل دیودرس سیسیلی کتابخانه تاریخی خود را از کجا نوشته؟

از و به پشتوانه سخنان مسافران، راویان و از جنگ برگشتگان خودشکه هرگز به ایران نیامده بود پدر تاریخش هرودت هم هرگز خودش پا به ایران تگذاشتهبود که تاریخ هخامنشی بنویسد سخنان پزشک اردشیر کتزیاس را هم که مفسیرین شماخط قرمز روی ان کشیدند

( بنده البته تک تک اینها را با عنوان سند می پذیرم به شرط انکه وسط کارنفرمایید هرودوت نفهم بود دیودور نادان بود کتزیاس دیوانه ! می خواهید مکتوبات اینان را بیاورم ببینید به گفته تاریخ ایران چقدر نزدیک است و از گفته مفسر امروزی چقدر دور ؟هندیکای کتزیاسرا بیاوید ببینیم چه ربطی به کشور هند امروزی دارد؟ نمی خواهید ادرس هند هرودوت رادنبال کنید به من بگویید کجای شرق هند امروزی بیابان لم یضرع است ؟ 

پس ببینید مفسر امروزی چه بلایی سر اصل اسناد انان اورده است هر جایی مقتضی سیاستش است اینها پدران تاریخ هستند انجا که نیست دیوانه و نادانند اینجوری که نمیشود شما بفرمایید بنیاد تاریخ مکتوب جهان بر چه پایه ای استواراست ؟

، این دقیقا جریان داریوش سوم ان گزارش است که دوست گرامی تصور کردند بنده منکر داریوش سوم شدم ! خیر بنده در ان گزارش می پرسم حال که داریوش سوم بی کتیبه وقبر را به استناد مورخ یونانی – رومی پذیرفتیم مترجم و مفسر چطور جرات می کند نام او را که کدمان مکتوب است ارتاشاتا تفسیر کند و اسم داریوش اول را داریوش سوم و الکسی= اراخی را الکساندر مقدونی بداند که یه زور ثابت کند الکساندر لوح مکتوب هم دارد ! ؟‌

شما در مصاحبه یتان فرمودید که اروپا در زمان اسکندر مقدونی زیر لایه های یخ بوده؟

بنده چنین غلطی نکردم که هیچ در کتاب هم برای اثبات “به قطب شمال رفتن اسکندر ” که لابد این را هم مهمل می دانید ازمعابد میترایی اروپا از جمله دیبورگ در المان اسنادی اورده شد که مطابق با گفته فردوسی در شاهنامه و تاریخایران بود .

مسئله یخ مسئله تمدن های شش هفت هزا رساله ای است که در این اواخر به اروپا نسبت می دهند

اقلیم شناسان میگویند از اخرین دوره یخ بندان ۲۰ هزار سالمیگذرد چگونه این تناقض را پاسخ میگویید؟حال از اینهمه شواهد مدنیت از بیش از ده هزار پیش در اروپا که برخی پیشرفته هم بودند اگر با فراغت بگذریم

خیر گرامی جریان یخ به اسکتدر والکساندر ربطی نداشت و دقیقا از همین قسمتسخن شما نمی توانیم با فراغت بگذریم

Although the great ice age began a million or more years ago. The last major ice sheet to spread across thenorth central us reached its maximum extent about 20000 years ago .waning through asuccession of retread andrelatively minor advances it lingered in Canada until about 6000 years ago when it final melted

Us department of the interior- us geological survey “The great ice age”

 

 

 

by Louis.L.Ray

us.GPO1992-307-568

ISBN -0-16-036025-0

اخرین عصر یخبندان که ماهنوز در این عصر هستیم یک ملیون سال پیش و حتی بیشتر به استناد این مدارک اغاز شده است این سند این اوج یخ زدگی را در کوههای الپ درسویس نیز تایید می کند لذا میانه دو مدار ۴۰-۶۰ تا الپ را زیر فشار این انجماد میداند . و باز شدن ( شروع گرما را) از ۶۰۰۰ سال پیش یعنی ۴۰۰۰ ق.م می داند 

 

 

حال بفرمایید مدنیت پیشرفته چگونه ممکن است در اروپایی کهپایین ان کوه الپ و بالای ان قطب شمالی است که هنوز هم یخ ان باز نشده قدمتی بیش از ده هزار سال داشته باشد ؟ 

 
 

درود خانم عزیز 

 

 

 

خواهشا پاسخ سوال مرا بدهید ، شما گفتید اشکانیان ۲۰۰ و اندی سال حکومت کردند ،سند از سنگ مزار خواسگ آوردیم که چنین مطلبی کذب است . پاسخ شما چیست ؟

Ardassan shahan shah puhr walaysh shahan shah dishthangsag ed ce xwasag shush sahrab sard iii c xxxx xx i mah spandarmad rouz mihr

اردوان شاه شاهان پسر بلاش شاه شاهان این بنای یادبود خواسگاستاندار شوش را ساخت سال ۴۶۱ ماه اسفند روز مهر

 

 

کجای کتیبه مبداءتاریخ را مشخص کرده ؟ از کجای این کتیبه مفسر شما به این نتیجه رسیده که معیار این سال سال شروع حکومت اشکانی است ؟. چشم بسته حرف مفسر و مترجمرا قبول می کنید ؟

این پاسخ مودبانه بنده به سندی که ارائه کردید در صورتی که بپذیریم این تاریخ و ارقامی که می فرمایید اصلا زیر این کتیبه مکتوب باشد چرا که داریوش اکبرزاده در مقدمه کتاب خود “کتیبه های پهلوی اشکانی جلد دوم ” برگه ۴ اصلا وجود قسمت قرمز شده بر این کتیبه را منکراست ! و می نویسد :

– از انجا که تاریخ ذکر شده در کتیبه اردون یعنی ۴۶۲ اشکانیبه وسیله بسیاری از پژوهشگران ذکر شده اینجانب با توجه به در اختیار داشتن اینکتیبه در موزه ملی با هیچ وسیله ای نتوانستم این تاریخ را ببینم ، تنها به اوردنمتن اصلی اکتفا و ازپیروی چشم بسته خودداری نمودم ( داریوش اکبرزاده

بنده که اصلا برایم اهمیتی ندارد که این تاریخ بدون ذکر مبدا ء که در حقیقت یا مبداء ان تیرونرسه است یا داریوش اول هخامنشی روی این کتیبه وجود خارجی دارد یا ندارد که حال بخواهم ذره بین اقای داریوش اکبرزاده را زیر سوال ببرم .

برای شما اگر خیلی مهم است یک ذره بین بردارید تشریف ببرید موزه ملی ببینید iii c xx xx xx i این رقم زیر ان هست یا خیر و اگر بود جلوی ان باید یک چیزی شبیه yxyv کشیده ( ببخشید من خط پهلوی اینجا ندارم ) = ارشک کنار ان باشد تا بشود ۴۶۲ اشکانی ، تاریخ هم روی ان باشد این قسمت قرمز شده را ذره بین هیچکس روی ان ندیده است

خانم عزیز ، تمامی کتاب های تاریخی دارای ضد و نقیض و مطالب اشتباه است مخصوصاکتاب های مورخین ایرانی . لذا باید کتاب شناسی و نقد مطالب را مطالعه کرد . مثلانقدهایی که پروفسور پرویز اذکایی از مطالب آثارالباقیه داشته اند ؛ دلیل نمیشودایشان مطالب مورخین ایرانی را کذب محض بدانند یا حقیقتِ محض

موفق باشید

خیر اقای عزیز موضوع این نیست . نقد مورخ و نویسنده حتی درکتیبه ها در روند پژوهش تعصبات شخصی او ویافتن تناقضات و علل ان امری واجب اماموضوع دیگر است

شما تشریف بیاورید بنده تاریخ ایران که می فرمایید مهمل است را برای شما می گذارم کنار نوشته مورخ رومی– یونانی که می فرمایند دروغ واز روی نادانی است کتیبه ها را می گذارم کنارشان تا متوجه شوید حقیقت تاریخ کدام است و مفسرین و مترجمین عزیزتان چگونه از روی تعصبات شخصی و موقعیت سیاسی مهمل هایی در تاریخ برایتان بافتند که با هیچ سندی مطابق نیست

(به پاسخی هم که به دوست گرامی در بالا امده است توجهبفرمایید هم جریان داریوش سوم و هم جریان هند هیچکدام شوخی نیست مفسر دلش می خواهدهند امروزی و داریوش سوم باشند مورخ وکتیبه همچین چیزی ننوشتند این مشکل مفسر است نه نادانی مورخ ، به مورخ بعد اسلام هم هیچ ایرادی وارد نیست تک تک شان نوشتند نمی دانیم چه شد ! الله اعلم به صواب و نصیحت بیرونی را هم که برایتان تایپ کردم

اگر پژوهشگریم به جای خط بطلان کشیدن روی همه اسناد داخلی و خارجی باید هرطور شده همه انها را کنار هم بگذاریم ببینیم حقیقت چیست

پاینده باشید

 
 

جناب این کتیبه که ارسال کردید دیگر انقدر وضعش خرابه که خود استاد و مفسر ومترجم هم ردش کردند . یک نگاهی به نقد های ان بکنید .

 

 

 

بنده هم از انجا که دشمن مفسر و مترجم هستم بخواهم خیلی ان را جدی بگیریم :

.قدمت خط ان حتی به ۲۰۰ ق .م هم نمی رسد لذا سخنی است که با فاصله زیاد از جریان مکتوب شده است که همان تاریخ دیودور و … است لذا سندیت لوحی همچون بیستون یا منشور کوروشتخت جمشید یا لوحهای بابلی و….را ندارد 

 

 

کجاست کتیبه الکساندر که نوشته باشد منم الکساندر پسر فیلیپ ؟ نه در بابل نه در تختجمشید نه در مقدونیه چنین سندی موجود نیست 

اخرین کتیبه تخت جمشید نوشته “منم ارشک پسراتیا بوشنا ” 

لوح های بابلی هم در ترجمه اقایان دچار انچنان تناقضی شده که اصلا معلوم نیست کیبه کیست این هم نمونه :

cm, max. 24 signs mA-r]i-is-ki-la-mu u lú ERÍN.MEŠ mAn-ti-gu-nu-su a-n[a .. .. .. .. .. .. .. .. ..]
max. 24 signs) A]rchelaus and the troops of Antigonus to [.. .. .. .. .. .. .. .. ..]

1’ [9 cm, max. 24 signs mA-r]i-is-ki-la-mu u lúERÍN.MEŠmAn-ti-gu-nu-sua-n[a .. .. .. .. .. .. .. .. ..]
[(max. 24 signs)A]rchelausand the troops ofAntigonusto [.. .. .. .. .. .. .. .. ..] ا
A]rchelaus سردار الکساندر در داستانهای مورخین یونانی-رومی ان ناگهان می شود ارشک ایلامی
.
مترجم بامزه هم همان A]rchelaus ترجمه می کند! اسمهای دیگر مطابق اوا نویسی است این یکی نفهمیدیم چرا یکهو از اریشک ایلامو شد ارشه لائوس ! حال بفرمایید این اگر ارشک اشکانی باشد این که هم زمان با الکساندر شماست

حالا چه کار کنیم ؟
 
درود بر شما

Snt iii c yrha arwtt

 

 

 

Sard 300 mah arwadad

مزاح میفرمایید ؟ به سال ۳۰۰ کدام مبداء تاریخ ؟ کاش حداقل می گفتید ۳۰۰ سلوکی ! ؟ دو سنددیگر یونانی اورمان یکی ۲۲۴ سلوکی است دیگری ۲۹۰ سلوکی(مطابق سندی که شما ارائه دادید
سال کتیبهاردوان که تراوش ذهن مفسر و مترجم است کتیبه اصلا سال ندارد این یکی هم که مبداء ندارد انوقت شما بر می دارید برای خودتان به ارشک اشکانی نسبت می دهید؟ ارشک که شاه شاهان نیست که مبداء تاریخ بزنند ! مگر ارشک بابل را فتح کرد ؟ عجبگرفتاری شدید شما در این تار عنکبوت مفسرو مترجم !
………………………………………….. ………………………………………….. ………………
 

اصلا بحث بیمورد چرا مطابق استدلال بامزه شما کتیبه پارتی دورااوروپوس هم عینا همین سال ها را دارد :

Snt iiiii c xx ii yrhaadar sht xx I pty hwnn

 

 

 

Sard 522 mah addar saxt 11 pad hawan

سال ۵۲۲روز ۱۱ ماه ادار در سحرگاه 
سال ۵۲۲اشکانی در سحرگاه  

لذااشکانیان ۵۲۲ سال حکومت کردند ! ؟ تا سال 252 میلادی تاریخ ارشک را می زدند ؟ ۶۰ سال دیگر هم که از اینطرف به حکومت اشکانی اضافه شد ؟ 
………………………………………….. ………………………………………….. ……………………
! آخرین شاه اشکانی نیز در سال 226 میلادی از اردشیر بابکان شکست خورده ! 

نشد که ! مطابق سیستم کتیبه خوانی جنابعالی گویا اشکانیان تا ۲۵۲ میلادی حکومت کردند و تاریخ ارشکی بر کتیبه ها میزدند تکلیف ما را روشن کنید یا اون مبداءاشکانی هست یا نیست ؟ سلوکی هم باشد انوقتباید بنویسیم اردشیر و شاهپور ساسانی ازمبداء سلوکی استفاده می کردند این هم کهنشد جنابعالی بفرمایید چه کنیم ؟ چون من که هرچه می نویسم مبداء‌ ان مطابق تاریخ منجمین بابل و تیرونرسه داریوش اول هخامنشی استاصلا نمی خوانید ! چه رسد به ان که بفهمید 
………………………………………….. ………………………………………….. ………..
ژوستین می نویسد :

به ژوستین بیچاره چه کار دارید ؟ مگرنوشته ارشک اول شاه شاهان بود یا بیچاره مگر مدعی شده که این ارشک بابل را فتح کردکه مبداء تاریخ باشد ؟

یک کلام بفرمایید مبداء‌ تاریخ کتیبه بالا چیست ؟ چرا به این درو ان در می زنید ؟ 

اگر می خواهید دو مبداء تاریخ را با هم مقایسه کنید باید کتیبه دو زبانهبیاورید این هم می شود

“‌ دو کتیبه زیر مجسمه ایزد بهرام ( هرکول) که سال ۴۶۲ سلوکی را برابرسال ۴ اشکانی دانسته رسما هم نوشته در سال چهارم ارشک .

قبول دارید زحمت بکشم ببینم با تاریخ منجمین بابل جور در می ایدیا خیر قبول ندارید کتیبه دو زبانه بیاورید که عین این نوشته باشد به سال … ارشکو موافق سخنان شما باشد .
………………………………………….. ………………………………………….. …………

تاریخی که متون رومی نشان میدهند ، با مبدا شما یکینیست . شما مبدا تاریخی المپیاد که برابر با ۴۳۸ پیش از میلاد است محسابه کنید ،بعد ببنید طبق سالنامه اوزبیوس ، اسکندر در سال ۱۱۴ المپیاد مرده است . که تاریخشمی شود ۳۲۴ قبل از میلاد !

اول انکه مبداء تاریخ المپیاد ۴۳۰ ق.م نیست و ۷۷۸ ق .م باید باشد کوروش کبیرش که ۵۵ المپیاد است تازهمی شود ۵۶۰ ق.م کیاکسار که ۱۷ المپیاد است شده ۷۱۰ ق.م

.for it was inthe second year of the Seventeenth Olympiad,34 according to Herodotus, that Cyaxares waschosen king of the Medes34 711‑۷۱۰ B.C. 

 

 

 

21 1 Cyrus became king of thePersians in the opening year of the Fifty-fifth Olympiad,35 as may be found in the Library of Diodorus andin the histories of Thallus and Castor and Polybius and Phlegon and all otherswho have used the reckoning by Olympiads. For all these writers agree as to thedate. 35 560‑۵۵۹ B.C. 

دوم انکه مطابق این حساب و کتابهای ( مفسر نامرد شما )و بدین ترتیب اختلاف زمانی کوروش و کیاکسار می شود ۱۵۰ = ۵۶۰ – ۷۱۰ سال فرض که خودش ۷۰ سال و پسرش استیاک ۸۰ سال حکومتکرده باشند ! که لاجرم هر دو حدود ۱۵۰ سال باید زندگی کرده باشند . حال استیاکی که در سال ۷۱۰ ق .م به حکومت رسیدهسال ۶۱۲ ق.م مطابق حسابهای لوحهای بابلی نینوا را فتح کردهلذا کیاکسار ۹۸ = ۶۱۲ – 710 که خیر احتمالا مومیایی کیاکساربوده که ۹۸ سال پس از انکه به حکومت رسیده نینوا را فتح کرده است !

 

 

 

این بالا که این چنین ایرادی دارد من بیایمکورکورانه حرف مفسر بعدی را سند کنم ؟

شما اگر توانستید تکلیف این کوروش و هوخشتره را روی این تاریخ المپیادمعلوم کنید انوقت بیاید بنده شجره مقدونیان دیودور را بگذارم جلوی شما ببینید ازان ۴۸۰ سال از کارونوس تا الکساندری که بیچاره مطابق این تاریخ حساب کرده چگونه۱۳۵ سال کم می اورد و صد رحمت به مورخین بعد اسلام که نوشتند نفهمیدیم چه شد! والله اعلم به صواب 

 

 

 

تکرار می کنم اگر پژوهشگریم پس داده های دیکتهشده را کنار بگذارید اصل اسناد اولیه را بیاوریم ببینیم حقیقت چیست 

پاینده باشید

 

Snt iii c yrhaarwtt

 

 

Sard 300 mah arwadad 

Snt iiiii c xx ii yrhaadar sht xx I pty hwnn

Sard 522 mah addar saxt 11 pad hawan

چه شد ؟ مگر دو کتیبه با تاریخ های بدون مبدا می توانند یکی به میل شما سلوکی باشد ان یکی اشکانی

 

 

 

جاعل در حقیقت شما هستید که به سلیقه شخصی خودتان هر چه می خواهید به خورد مردم می دهید 

مگر بنده گفتم چرم اورمان یک سند است که جلوی چشم خودم حرف خودم راجعل می کنید ؟ 

یا همه کتیبه های اشکانی به زبان پارتی مبداء اشکانی داردکه ۵۲۲ 
هم اشکانی است یا همه سلوکی است که ۳۰۰ هم سلوکی است 

شما هم بار اخرتان باشد با این لحن سخن می گویید و توهین می کنید سرتا پای این جستار که هزار بار نوشتید جاعل یک جعل نتوانستید ثابت کنید اون که از تهمتی که در باب مورخین ایرانی به من زدید و دیدید که دقیقا نوشته ۲۶۶ سال بود این هم ازجعل شما و اساتیدتان در سند ها به اقتضای پسندهای شخصیشان ! دو بار عذر خواهی تا به این جا بدهکار هستید 

تا زمانی که تکلیف این دومطلب را روشن نکنید سخن دیگری نداریم پس مرد و مردانه جواب هر دو را بنویسید و عذر خواهی کنید

ایا در متون مورخین بعد از اسلام نوشته اشکانیان ۲۶۶ سال یا خیر ؟

کتیبه های اشکانی به زبان پارتی مبداء سلوکی دارد یا اشکانی ؟

هر وقت جواب دو مورد را نوشتید و عذر خواهی کردید ان وقت تشریف ببرید غلط نامه کتاب را در وبلاگ گفتمان تماشا کنید ببینید زیر چاپ چه بلایی به سر کتاب امده سپس بفرمایید ببینید خط یونانی لوح الکساندر جنابعلی که به عنوان سند اوردید مطلق به کدام دوره تاریخی است ( قرون وسطی جدی خجالت دارد کتیبه شما در قرون وسطی یعنی زمان اسلام مکتوب شده شما به عنوان سند زنده برای۳۲۰ ق.م اوردید ) بعد تشریف بیاورید اینجا با ادب و بدون این در و ان در زدن تک تک تکلیف اسناد گره کور زده شما را برایتان روشن کنم 

 

 

 

مبداء و تاریخ وقدمت سندیت هیچکدام را نمی دانید به استناد می اورید دائما توهین می کنید خجالت بکشید کافی است 

جدا متاسفم
 
درود بر شما
بله بعد از دیدن سخن اقلیم شناسان دیپارتمان دانشگاه امریکا که نمی توانید الان بیایید برای من در باب تمدن های ده هزار ساله اروپا سخنرانی کنید پس بهتر است مرخص بشوید  

در سخنرانی هایتان برای یک مشت نادان موفق باشید

 

اصلا نه به عقیده خودم و نه به عقیده شما کاری ندارم 

 

 

 

شما دوبار به من توهین بی مورد کردید باید عذر خواهی کنید
………………………………………….. …………………………………………

بلکه در این نظریاتمتوجه به یک سری تهمت ها به مورخین ایران پس از اسلام مانند طبری ،ابوریحان بیرونی و … شده ام این خانم سخنانی به آن ها نسبت داده اند کهسخنان این بزرگواران نبوده است

حال این خانم جاعل بیایند و از حقیقت تاریخ مورخان ایرانی دفاع کنند
………………………………………….. ………………………………..

تا زمانی که تکلیف این دو مطلب را روشن نکنید سخن دیگری نداریم پس مردو مردانه جواب هر دو را بنویسید

1. ایا در متون مورخین بعد از اسلام نوشته اشکانیان ۲۶۶ سال یا خیر ؟

2. کتیبه های اشکانی به زبان پارتی مبداء سلوکی دارد یا اشکانی ؟

Snt iiiii c xx ii yrhaadar sht xx I pty hwnn

 

 

 

Sard 522 mah addar saxt11 pad hawan

سال ۵۲۲روز ۱۱ ماه ادار در سحرگاه 

 

 

 

این کتیبه به خط پهلوی اشکانی ؛ تحریر شده ایا مبداء ان ، تاریخ اشکانی است؟

 
 
این پست را هم فورا هر دو اقایان پاسخ می دهند من بدانم این عهد روشنفکری است یا عهد نابود کردن اسناد یک کشور

کتیبه اروک شما وام گرفته از دو کتیبه مجزا پشتو روی ان است 

 

 

 

کتیبه اول به 14 داریوش اول هخامنشی ختم می شود 

کتیبه دوم از۱.mNidindB[êl]شروع می شود شاه دوم 2mDa-ra-a-muš داریوشی است و سپس الکساندر و شجره سلوکی از 

1.از کجا می دانید این کتیبه ها پشت هم است و دوشجره همزمان نیست ؟

۲.شجره های خشایارشا تا اردشیر سوم کو؟

۳.mNidindB[êl]کیست ؟

Nidintu-Bêl (Old Persian Naditabira) was the sonof a Babylonian official named Kîn-Zêr;Nidintu-Bêl himself was a man of some importance too.
Babylon, once the capital of an important empire, had been part of the Achaemenid empire since 539 BCE, but thequietness of the Persian rule had been disturbed in 522, when a Magian named Gaumâta had seized the throne and was killedby the Persian prince Darius, who became king on 29 September Immediatelyafter this counter-coup, Nidintu-Bêl proclaimed himself king of an autonomous Babylonia. According to the Behistun inscription, he claimed to be theson of Nabonidus, the last king before Babylonialost its independence, and called himself Nebuchadnezzar III. His ‘first regnalyear’ is mentioned in a cuneiform letter from 3 October 522 BCE, and it maywell have been written on the day of his inauguration.
TEXT: REVERSE
TRANSLATION
1′ [š]á MU šá-nu-ú
mNidindB[êl]
[…] whose second name is Nidin-Bêl
[…]
336??
2′ [M]U 5
mDa-ra-a-muš
Darius [III Codomannus]
5 years
336-331
3′ MU 7?
mA-lik-sa-an-dar
Alexander [the Great]
7? years
331-323

این که مطابق تفسیر خودشان میشود زمان داریوش اول وقاهت مترجمی که جلوی ان تاریخ ۳۳۶ با دوتا علامت سوال را میزند که سر وته ان را به هم بچسباند

 

 

mNidindB[êl] = Nebuchadnezzar III
ا
ست بعد از او دوباره داریوش اول هخامنشی شاهبابل شد نه داریوش سوم بعد از او هم که اراخی یا الکسی قیام کرد

Immediately,Darius advanced against the rebel. The Babylonians were unable to prevent thePersians from crossing theTigris, and on 13 December, their army wasdefeated. Five days later, a second battle took place near Zâzâna on theEuphrates; again, Darius’ army wasvictorious. Nidintu-Bêl was killed when Darius took Babylon. (The GreekresearcherHerodotus [c.480-c.429] connects the siege ofBabylon with the story of Zopyrus.) 
Thiswas not the end of the rebellious feelings. When Darius was in Media to wagewar upon the rebel king Phraortes, a second rebellion took place inBabylonia, led by Arakha, whose throne name was NebuchadnezzarIV. Darius’ generalIntaphrenes took care of it in 521. 

قبول ندارید تشریف ببریدبیستون ببینید خود داریوش عینا همین را نوشته 

 

 

 

لوح شما در قسمت پشتی شکستگیدارد این قسمت که ۱ و ۲ و ۳ پشت هم ۱نیدین بل ۲ داریوش ۳ الکساندر کذایی تان است .کل لوح پشت و رو مطلق به داریوش اولهخامنشی و جناب اراخا و شجره افراد بعدی و جانشینان اوست

این سند نیست سند سازی است برای فردی مجهول که به زور باید به سال ۳۳۱ باشد این هم که نشد !
………………………………………….. ………………………..
اتفاقا دیودور بیچاره هم خاندان مقدونی را از اعقاب اشور در همانحوالی ارمنستان بزرگ ادرس داده است

۱۵ ۱ After the rule of the Assyrians came to an endwith the death of their last king, Sardanapallus,34 there followed the period of the Macedonians.Caranus, who was covetous of possessions,before the first Olympiad……
Caranus این هم که همان کارن ،قارون و کارون خودمان است تاریخ ایران هم ادرس انها را در همین منطقه دیودور داده است 
گیو از اعقاب قارن ( کارن ) پسر کاوه اهنگراست
………………………………………….. ………………………………………….. …………………………………
در ضمن هزار جور دیگرهم می توان ان اسم را خواند این یکنمونه :

“lik” inBabylonian (can also be read “ur”, and “tash)

 

 

 

BM 35603 و a-lik-sam

a-tash –sa m

a-ur –sa m

………………………………………….. ………………………………………….. ……………………

این سند مطلق به داریوش اول هخامنشی کشور من است 

 

 

همه لوحهای شاهان کشور مرا دربابل به الکساندرتان نسبت میدهید داریوش اول شاه به ان گردن کلفتی و جانشینان او را در بابل بی لوح وبی هویت کردید لوحهای انها را دزدیدید که ثابت کنید یونانی ها وارد ایران شدند ؟

نخواهم گذاشت چنین کثافت کاری ادامه پیدا کند
و شما همین الان مشخص می شودکه پژوهشگر هستید یا سرسپرده ،جاعل و وطن فروش
این سند و تحلیل تحریفات مترجم حال پاسخ بدهید :

لوح بالا مطلق به زمان کیست ؟ و الکساندر ان چه کسی است ؟

 
 

ببینیداقای گرامی 

 

 

 

بنده از لحظه ای که وارد این جستار شدم با وجود اینکه از پیش توهین ها شده بود احترام شما و این اقا را نگه داشتم اما ادامه سخنان زشت از سوی ایشان و پراندن کنایه از سوی شما کم کم باغث بی راهه در سخن خواهد بود اسب و زین وسواری را بگذارید کنار :

۱.کریستالیزهشدن با برف نوک قله الپ دو مسئله جداست 

2. تا۶۰۰۰ سال پیش کریستالیزه در قسمت های نام بردهادامه داشته تا کم کم بر اثر همه عواملی که شما فرمودید به غلاوه گرمای جویشروع به باز شدن کرده است می خواهید سند را برایتان اسکن کنم خودتان بخوانید 

3.برعکس تصور شما دانشمندان ما را در اواخرهمان عصر یخبندان می دانند. و رسما این جمله را مکتوب می کنند علت ان نیز مشخص است چون اخرین کریستال همان عصر یخبندان درقطب شمال و جنوب با وجود همه عواملی کهشما فرمودید هنوز باز نشده است که البته با این روند به اصطلاح پیشرفت بشری و سوارخی که در جو ساختندکه باعث سرعت بخشیدن به گرمای جوی شده است به زودی هر دو قطب نیز از حالت کریستال خارج حواهند شد

۴. برای زمان مورد نظر شما مدار قطب شمالگان که امروز از مدار ۶۵ به بالاست در ان زمان از مدار ۴۰ به بالا بوده است چون کریستالیزه تا این منطفه گسترده بوده و گرمایجوی برای اب کردن ان در تا ۶۰۰۰ سال پیش کافی نبوده است 

4. ان گفته هایی که شما تصور می کنید افسانه است همان خداینامک هاست که فردوسی مو به مو نوشته است و قابل تطبیق بر اسناد باستان شناسی یافت شده است

( شما یک ادرس بفرمایید من کتاب را بفرستم خدمتتان بعد با هم در این باب بحث کنیم

5.اسناد یونانی ها قابل انطباق بر همان شاهنامه فردوسی است اما داده های انها از تاریخ ایران و همان شاهنامه کمتر است لذاانها از اینطرف برداشتند نه برعکس 

.موارد بالا و موارد زیر باید موردبررسی سنگین قرار گیرد و با نظریات خنک و بی مزه ارتباطی ندارد عرصه روشنفکری هم مکانی است که اینگونه تناقضات در ان به صورت علمی و با کنار هم گذاشتن اسناد موافق و مخالف بررسی می شود نه مکانی که در ان طوطی وار سخنان قبلی تکرار شود .
شما هم اگر فرصت ندارید مطمئن باشید فرصت من از شما هم کمتر است لذا بدون کنایه هایی چون خنک و بی مزه ، اسب و زین و …. بفرمایید فرصت ندارم بنده احترام شما و محصوصا سن و سال شما را به هر تقدیر نگه می دارم هر کدام برویم سر کارهایی که داریم 

محکوم کردن مهندس احمد حامی به بی سوادی نیز تنها باعث خنده خواهد بود و شحصیت خودتان را پایین می اورد لذا این کار را برای ابرو و حیثیت خودتان نکنید 


…………………...جنابترتولیان………………………………………….. ..

با سلام 

 

 

 

1.سند کتیبه یونانی شما به رسم الخط یونانی قرون وسطی استخط یونانی قدیم با این خط تفاوت فاحشی دارد لذا سند شما که در این ایام کنده شده استارزش قدمت کتیبه ای را ندارد 

2.سند لوخ بابلی شما همانگونه که توضیح داده شد دچار تناقض شدید به علت دخالت وتفسیر از سوی مترجمین است که باید مورد بازنگری قرار گیرد 

3.سنداشکانی شما تاریخی جز از مبداء اشکانی دارد و مقدار سالهای ان تاریخ حکومت اشکانیان نیست لذا برای یافتن این مبداء باید کوشش شود 

4.تاریخ المپیاد شما با وجود انکه دقیقا سال مورد نظر شما را برای الکساندر نشان می دهد امااز انجا که اختلاف زمانی کوروش کبیر وکیاکیسر را ۱۵۰ سال نشان میدهد باید موردبررسی دقیق قرار گیرد تا علت این تناقض روشن گردد 

5.پاپیروس شما سالهای حکومت هخامنشی را با حساب المپیادو این معادل کردن ان به میلادی ۲۳۳ سال مشخص کرده که با هیچ یک ار متون مکتوب مورخین ( نه ایرانی نه یونانی) و اسناد دیگرجهان ( هخامنشی ۲۲۲ سال ) مطابقت ندارد که باید مورد بازنگری قرار گیرد 

تصور می کنم علت ا این تناقضات در این تاریخ این است که حساب المپیاد از روی بر قراری زمان این جشنها بوده است حال اگر این جشن ها به عللی چون جنگ ، طاعون ، خشکسالی و … جا به جا شده باشد لذا روند چهار ساله در تعداد نگه داشته نشده و ضرب کردن بی توجه همه انها در عدد ۴ از سوی مفسرین باعث به وجود امدن چنین تناقض هایی در ان شده است که متاسفانه اگر چنین باشد اولین تاریخی که دگرگون می شود همین تاریخ الکساندر شماست 

6.سرگذشت ، اعمال ، محل های ادرس داده شده ، زمان و….شخصی که مورد نظر مورخین ایرانی بوده است ( اقای x) با سرگذشت ، اعمال ، محل های ادرس داده شده ، زمان و… شخصی که مورد نظرمورخین یونانی – رومی بوده است ( اقایy ) زمین تا اسمان تفاوت دارد حال می خواهد اولی همان الکساندر شما پس از هخامنشیان باشد دومی مهرداد دوم اشکانی می خواهد اولی کهرم باشد ۳۶ سال قبل از کوروش کبیر دومی ارشک اشکانی این دو فرد یک نفرنیستند ( اسکندر مورخین ایرانی الکساندرمورخین یونانی نیست ) و این مسئله باید مورد بررسی سنگین اساتید کشور ایران قراربگیرد 

چنانچه علاقمند به بررسی و تحلیل دوستانه ، مودبانه و علمی موارد بالا هستید بنده در خدمت شما هستم در غیراین صورت چنانچه هدف شما تنها توهین به من بوده است تصور می کنم به اندازه کافی در این امر موفق بوده اید لذا مرخص بفرمایید

 
 
وقتی اطلاعات کافی ندارید مجبورید سخنرانی و توهین کنید ؟‌
این بیستون داریوش نادین بل که خود را نبوخدنضر نامید 
سکوت اختیار کنید اون یکی اقا هم بیاید پاسخ بدهد 
(16)King Darius says: After I had slain Gaumâta, the Magian, a certain man named Âššina, the son of Upadarma, raised a rebellion in Elam, and hespoke thus unto the people of Elam: ‘I am king in Elam.’ Thereupon the peopleof Elam became rebellious, and they went over unto that ššina: he became kingin Elam. And a certain Babylonian namedNidintu-Bêl, the son of Kîn-Zêr, raised a rebellion in Babylon: he lied to the people, saying: ‘I amNebuchadnezzar, theson of Nabonidus.’ Then did all the province of Babylonia go over toNidintu-Bêl, and Babylonia rose in rebellion. He seized on the kingdom ofBabylonia [3 October 522
].
ادامه در:
و
 
توجه:  جهت علاقمندان لینک اصلی جهت ادامه و پیگیری ارسال می شود.
ارگ ایران   http://arq.ir