تاریخ پارتیزان یا چریک در ایران
در دروغ های تاریخ سعی نموده اند، ایرانی ها را کوچک و بی اهمیت و شکست خورده از همه معرفی کنند، اسکندر مقدونی دروغی و چنگیز مغولستانی الکی را بر ایران به روی کاغذ پیروز نمایند. زمانی که تاریخ، سلسله هخامنشیان را به حکومت اشکانیان می سپرد، قدرتی در جهان آن روز وجود داشت، که به آن پارتی زان می گفتند، تاریخ پارتیزان یا چریک در ایران.
عکس تاریخی از پارتیزان های آمریکای جنوبی، آنها بسیار مصمم بودند و هستند، ولی بدلیل ضعف تحلیل های تاریخ اجتماعی موفقیت کمی داشته اند، عکس شماره ۴۰۸۶ .
پارتی زان یا چریک
طول تاریخ، در جریان جنگها پشت صحنه اصلی نبرد، نیرو هایی نقش داشتند که به آنها پارتی زان می گویند، که به واژه دیگر چریک هم گفته می شود. در تمام جهان به نیرو های چریک، میلیشیا militia هم می گویند، که شامل گروه های نظامی کوچک هستند، و بصورت قابل انعطاف، نامنظم و بدون خط نبرد خاصی می جنگند، و اهداف سیاسی خود را دارند. نام پارتی زان از جنگ دوم جهانی بسیار معروف و مشهور شد، این نام بر گرفته از سربازان پارتی سلسله هخامنشیان است، که برای مرز بانی و نبرد های چریکی از آنها استفاده می شد، و به آنها پرت زن به معنی جای دور دست + زدن می گفتند. بعد ها پارت بر وزن پارس تلفظ شد، و به روم باستان رفت و چریک های رومی را پارتی زان Partisan می گفتند، روم برای جنگ با قبایل به آنها نیاز مبرم داشت، و متقابلاً شورشیان در روم با جنگ های چریکی بارها حکومت روم را به خطر انداختند. در معنی انگلیسی این واژه به شمشیر بلند و بُرّان، و نیز پیرو متعصب اشاره شده است.
چابک سواران ورزیده پارتی در قالب گروه های کوچک در زمان و مکانی که موجب غافلگیری دشمن می شد، برق آسا بر دشمن تاخته و سپس می گریختند، مزیت این نحوه عملکرد در آن بود، که دشمن غافلگیر شده ابتکار عمل را از دست می داد، در نتیجه تلفات افراد خودی نیز به حداقل می رسید. همچنین در مواردی که پارتیزانها را تعقیب می کردند، امکان محاصره و در دام انداختن دشمن توسط نیرو های خودی فراهم میشد، دیگر اینکه به دلیل مشخص نبودن زمان و مکان این یورشها، سپاهیان دشمن دائما در تشویش روانی به سر می بردند. پارتی زان ها از روم باستان تا جنگ دوم جهانی در هر گوشه جهان هیچ کدام جایگاهی و مفهومی مانند چریک های ملی عراق و افغانستان امروزی ندارند، که در چند جبهه با چریک های مشابه سازی شده دینی، مستقیم با امپریالیست می جنگند، و حرکت های ملی را تحلیلی می سازند.
در مقابل نحوه عملکرد ارتش های بزرگ، جنگ های چریکی را جنگ های نامنظم نیز می نامند، واژه نامنظم به معنای بی قاعده و بی قانون نمی باشد، زیرا هر جنگ چریکی مبتنی بر مجموعه از از قوانین و تاکتیک هاست، که می تواند درون شهرها و یا خارج از مرزها باشد. در دوران معاصر افرادی چون ارنستو چه گوارا، کارلوس ماریگلا، مائو زدونگ، وندل فرتیگ، رژی دبره، و نوین جیاپ و چند تن دیگر را از شاخص ترین نظریه پردازان مبارزات چریکی می دانند. ساختار اصلی این نیروها از مبارزان ملی تشکیل شده، که برای دفاع از سرزمین خود اقدامات نظامی می کنند، و جریان های نظامی و سیاسی دشمنان سرزمین ملی خود را از بین می برند. از مهمترین چریک های تاریخ معاصر پارتی زان های یوگسلاوی به رهبری تیتو و سازمان مقاومت ملی فرانسه در زمان جنگ دوم جهانی بودند، که درس های بزرگی برای مبارزه به پارتی زان ها دادند.
همانگونه که از بقیه مطالب وبلاگ انوش راوید متوجه شده اید، بیشتر تاریخ نویسان تحت نفوذ استعمار و امپریالیسم و همچنین کنیسه و کلیسا قرار داشته، و در تاریخ تحریف کرده و یا دروغ نوشته اند، منجمله کار مبارزان پارتی زان در طول تاریخ را کوچک شمرده و یا بی اهمیت دانسته، زیرا آنها از چریک های ملی بشدت می ترسیدند، و نمی خواهند از چگونگی شکل گیری و فعالیت این مبارزان در تاریخ کسی چیزی بداند. امپریالیست نو می پندارد با ایجاد رضایت سرمایه داری های بورژوازی سنتی کشورها و سرزمینها، می تواند حکومت ها را بوسیله عوامل رنگارنگ به دست گیرد، اما فشار مردم حکومت ها را دائم متلاطم می کند، و به راست و چپ می برد. نقش پاتیزان های نو پدیدقرن جاری سیاسی هم می باشد، آنها با اقدامات و تدابیری، حکومت های ضد مردمی زیر نفوذ امپریالیسم را، بیش از پیش درهم می ریزند، و امکان سازش های غیر ملی را از آنها سلب می کنند.
سردمداران فلسفه پارتی زان، باید تز نوینی برای قرن نو بنویسند، که در آن دانایی قرن ۲۱ کاملاً نظر گرفته شود، و نیز امپریالیسم نو را شناخته، و از امپریالیسم سابق تشخیص و تمیز دهند، و تدابیر سیاسی و نظامی را در رابطه با این موضوع تحلیل های نو نمایند. حرکت های توده ای و نظامی و سیاسی آنگونه سازمان داده شود، که مقابل ترفند های امپریالیست نو باشد، امپریالیسم نو هم تز و برنامه های مشابه دارد، در ضمن با توانایی مالی و تبلیغاتی خوبی هم پشتوانه می شود. پارتی زان ها می توانند در خدمات مختلف اجتماعی شرکت کنند، و جامعه ای سالم را پوشش دهند، شکل کار آنها در این موارد بستگی به شرایط جغرافیایی و سیاسی و استعداد های مختلف دیگر دارد. پارتیزانها برای آرمان ویژه ای نبرد میکنند، نظم خاص ارتشی ندارند، بیشتر آماج ایشان آزار دشمن و زخم زدن به آنهاست، بیشتر رویه پارتیزانها پدافندی است، تا تازشی. البته چرک های دولتی یا کلاه سبزها هم یکی از تشکیلات پارتی زانی است، که توسط دولت ها استفاده می شود، این نفرات چون حقوق بگیر و دولتی هستند، کارایی فلسفه پارتی زانی را ندارند.
پارتی زان هایی که خطوط آلمان نازی را در جنگ دوم جهانی درهم می کوبیدند، کمترین بودجه و امکانات را داشتند، اما بهترین سازماندهی را برای خود ایجاد کرده بودند، که از پی نبرد و حرکت های مختلف بدست آورده بودند. آنها بیشترین خسارت را به آلمان زدند، و نفرات ارشد آلمانی را ترور کردند، کامیون ها و قطار های حامل مهمات و نفرات آلمانی را منهدم و یا از ریل خارج می کردند. آنها با نفوذ به عنوان کارمندان دولتی و سیاسی و نظامی، به جابجا کردن اطلاعات آلمان ها و خرابکاری در روند اشغالگران می پرداختند. پاتیزان باید حس ناسیونالیستی و میهن پرستی، شجاعت و استقامت داشته باشد، خود را خوب بشناسد و با مطالعه و پیگیری موضوعات مربوطه قدرت تحلیل و تعلیل خود را نسبت به جغرافی ـ تاریخ بالا ببرد، سازمان های قرن ۲۱ را درک کند، و بستر های مناسبی برای به دست آوردن اهداف ایجاد نماید.
امپریالیسم نو هسته ای شدن ایران را بهانه ای برای هژمونی خود قرار داده، و می خواهد نفت و گاز منطقه را در اختیار بگیرد، و با این وسیله سرمایه داری بی هویت جهان را در به کامش فرو برد. اما ایرانان و پاتیزان های عراق و افغانستان و سومالی و غیره، نخواهند گذاشت و خواب امپریالیست نو را بر هم می زنند، و می گویند که خیلی احمق تر از این حرف هاست. البته این دشمن بشریت هم بیکار نمی نشیند، و با مشابه سازی پارتی زان، سعی در بد نام کردن ملی گرایان و پیشبرد اهداف خود می کند.
پارتی زان در تاریخ ایران
از ابتدای سلسله هخامنشیان تا حکومت صفویه، اقدار ملی ایران بر پایه پارتی زان ها بوده است، در دوران استعمار جامعه ایران به دو گروه فئودالی و قبیله ای تجزیه شد، تعریف اینجا، و تا انقلاب بورژوازی یعنی انقلاب مشروطیت، اختلاف و جنگ بین دو ساختار تاریخی اجتماعی ادامه داشت. پارتی زان ها زیر نفوذ فکری آنها متفرق شدند، در ضمن استعمار و امپریالیسم هم با نفوذ به حکومتها، مخالفت جدی با قدرت گرفتن چریک های محلی داشتند، چون از آنها می ترسیدند. در تاریخ ایران مانند بقیه جهان، گروه های چریکی بسیاری بوجود آمده اند، که برای حفظ این خاک مبارزه می کردند، خلاصه سر گذشت چند گروه پارتی زان از باستان تا کنون:
از ابتدای سلسله هخامنشیان تا حکومت صفویه، اقدار ملی ایران بر پایه پارتی زان ها بوده است، در دوران استعمار جامعه ایران به دو گروه فئودالی و قبیله ای تجزیه شد، تعریف اینجا، و تا انقلاب بورژوازی یعنی انقلاب مشروطیت، اختلاف و جنگ بین دو ساختار تاریخی اجتماعی ادامه داشت. پارتی زان ها زیر نفوذ فکری آنها متفرق شدند، در ضمن استعمار و امپریالیسم هم با نفوذ به حکومتها، مخالفت جدی با قدرت گرفتن چریک های محلی داشتند، چون از آنها می ترسیدند. در تاریخ ایران مانند بقیه جهان، گروه های چریکی بسیاری بوجود آمده اند، که برای حفظ این خاک مبارزه می کردند، خلاصه سر گذشت چند گروه پارتی زان از باستان تا کنون:
زامیاد ــ اولین گروه منسجم و آموزش دیده چریکها، که ۲۵۰۰ سال پیش در زمان کورش بزرگ تشکیل شد، نام این چریکها در متون باستانی زامیاد، فرزند زمین، جان باز، پیش مرگ، و آمده است. این چریکها به سختی آموزش می دیدند، وظیفه آنها دریدن شکم اسبان ارابه های جنگی دشمن بوده، تا ارابه ها بعد از کشته شدن اسبها در سرعت زیاد بشدت سرنگون شوند. کار چریکها به این صورت بوده، که از قبل در مسیر حرکت ارابه ها گودال هایی حفر می کردند، آنگاه چریکها خود را در این گودالها پنهان یا در عمق کم دفن می نمودند، و ساعتها در همان حال می ماندند، و با سر رسیدن ارابه ها نیزه های خود را در شکم اسبها می کرده و ارابه ها سر نگون میشدند. اما چریکها در زیر ضربات سم اسبها یا ارابه ها جان میباختند. از مهمترین جنگ های این چریکها نابودی امپراطوری آشور یا نینوا در کربلای امروزی است.
سرخ جامگان ــ یکی دیگر از نیرو های مطرح چریکی ایران در گذشته، جنبش سرخ جامگان بوده است، این چریکها بخاطر اینکه لباس های یکسان سرخ می پوشیدند، سرخ جامگان لقب گرفتند. بعد از شاهنشاهی ساسانیان در ۶۵۰ میلادی، با تغییرات فرهنگی ایران بزرگ در ابتدای اسلام، و ایجاد مهاجرت های عمده روستاییان به شهر ها، و حرکت طوایف به اطراف شهر ها، و تغییرات فیزیکی حکومت و عدم امنیت، عده ای از برجسته ترین افسران ساسانی به همراه عده ای زیادی از زنان و مردان وطن پرست، ارتش چریکی بر پا کردند. این گروه چریکی با بازسازی قلعه ها ایران و ایجاد استحکامات نظامی در نقاط حساس و بستن گلوگاه ها، دره ها، جاده ها، در سراسر ایران، با نا امنی ها مبارزه کردند. اینان ضمن فعالیت های نظامی به شیوه ای آنارشیستی آن دوران، که تضادی با ساختار قبایلی زمان نداشته باشد، مناطق تحت پوشش و یا در دست دولت های محلی وقت را اداره می کردند، رد پای اینها تا زمان صفویه و استعمار در تاریخ دیده می شود، که در نهایت به قزلباش صفویه ختم شدند.
سیاه جامگان ــ این گروه های چریکی، از حدود سال ۸۰۰ م، توسط مردم سازمان دهی گردیدند، چون جامه سیاه می پوشیدند به سیاه جامگان معروف شدند. تغییرات سیاسی و جغرافیای انسانی که دوره ابتدای اسلام ایجاد شده بود، اقوام غیر تاریخی ایرانی به ایران بزرگ آمدند، و در جاهایی حکومت های محلی را به دست گرفتند، و به مردم ظلم و ستم می کردند. در این دوره نیز مردم غیور و ملی ایرانی، برای حفظ امنیت و حق خواهی، و نشان دادن توانایی های ملی، اقدام به ایجاد این شیوه چریکی کردند، و همچنین خدمات فروان فرهنگی و اجتماعی انجام دادند. همزمان با جنبش سیاه جامگان، جنبش های دیگری از جمله خروج به آفریدیان (۱۳۲ هجری)، قیام مهریان (۱۳۳ هجری) و شورش سنبادیان، به وقوع پیوست که به زودی در تاریخ نیک به آنها می پردازم.
سرخ جامگان ــ یکی دیگر از نیرو های مطرح چریکی ایران در گذشته، جنبش سرخ جامگان بوده است، این چریکها بخاطر اینکه لباس های یکسان سرخ می پوشیدند، سرخ جامگان لقب گرفتند. بعد از شاهنشاهی ساسانیان در ۶۵۰ میلادی، با تغییرات فرهنگی ایران بزرگ در ابتدای اسلام، و ایجاد مهاجرت های عمده روستاییان به شهر ها، و حرکت طوایف به اطراف شهر ها، و تغییرات فیزیکی حکومت و عدم امنیت، عده ای از برجسته ترین افسران ساسانی به همراه عده ای زیادی از زنان و مردان وطن پرست، ارتش چریکی بر پا کردند. این گروه چریکی با بازسازی قلعه ها ایران و ایجاد استحکامات نظامی در نقاط حساس و بستن گلوگاه ها، دره ها، جاده ها، در سراسر ایران، با نا امنی ها مبارزه کردند. اینان ضمن فعالیت های نظامی به شیوه ای آنارشیستی آن دوران، که تضادی با ساختار قبایلی زمان نداشته باشد، مناطق تحت پوشش و یا در دست دولت های محلی وقت را اداره می کردند، رد پای اینها تا زمان صفویه و استعمار در تاریخ دیده می شود، که در نهایت به قزلباش صفویه ختم شدند.
سیاه جامگان ــ این گروه های چریکی، از حدود سال ۸۰۰ م، توسط مردم سازمان دهی گردیدند، چون جامه سیاه می پوشیدند به سیاه جامگان معروف شدند. تغییرات سیاسی و جغرافیای انسانی که دوره ابتدای اسلام ایجاد شده بود، اقوام غیر تاریخی ایرانی به ایران بزرگ آمدند، و در جاهایی حکومت های محلی را به دست گرفتند، و به مردم ظلم و ستم می کردند. در این دوره نیز مردم غیور و ملی ایرانی، برای حفظ امنیت و حق خواهی، و نشان دادن توانایی های ملی، اقدام به ایجاد این شیوه چریکی کردند، و همچنین خدمات فروان فرهنگی و اجتماعی انجام دادند. همزمان با جنبش سیاه جامگان، جنبش های دیگری از جمله خروج به آفریدیان (۱۳۲ هجری)، قیام مهریان (۱۳۳ هجری) و شورش سنبادیان، به وقوع پیوست که به زودی در تاریخ نیک به آنها می پردازم.
جنگلی ها، کومله، دموکراتها، و … در: کلیک کنید: سردار جنگل
عکس چریک های القاعده، آنها بدلیل یک بعدی بودن موفقیت نداشته اند، عکس شماره ۴۰۸۷ .
چگونگی کار پارتی زان ها
برنامه نظامی پارتی زان جنگ نامنظم است، که از سه بخش بهم پیوسته یعنی جنگ چریکی، نیرنگ و فرار، و براندازی تشکیل شده است، و گاهی بوسیله یک دولت خارجی پشتیبانی می شود. جنگ نامنظم در خاک دشمن و یا منطقه اشغالی بوسیله نیرو های جنگجو انجام می شود، و توسط ساکنین محلی، که به منطقه آشنایی کامل دارند حمایت می شوند. عملیات پارتی زان ها در مناطق تحت کنترل دشمن، توسط واحد هایی که بر مبنای تشکیلات فوق نظامی سازمان داده شده اند، بوسیله دسته های کوچک با بکار بردن تاکتیک های رزمی ویژه، بمنظور تقلیل قدرت نظامی و ظرفیت صنعتی و تضعیف روحیه دشمن انجام می گیرد. چریک های غیر دولتی بر اساس جنگ های غیر متعارف و ضربتی آموزش دیده اند، و بدون رعایت قوانینن کلاسیک جنگی و بدون خط نبرد مشخص، که از قبل در آن مستقر شده باشند، توانایی اجرایی عملیاتی دارند. در واقع نیرو های چریک برای یورش به دشمن، احتیاجی به داشتن خط نبرد از پیش تعیین شده ندارد، بلکه بصورت غیر محسوس و غافلگیرانه، در مدت بسار اندک درگیر شده، و بیشترین خسارت را به دشمن وارد می نماید. آنها بدلیل شبه نظامی بودن مجبور به رعایت قوانین کلاسیک نیستند، قوانین کلاسیک جنگی انجام دستوراتی است، که در کنوانسیون ژنو به تصویب رسیده، و از طرف های متخاصم و در گیر جنگ می خواهد، که این دستورات را به دقت رعایت کنند. از جمله این قوانین: استفاده نکردن از مین های کاشتنی ضد نفر، پالمری، آتش زا، استفاده نکردن از مواد آتش زا برای از بین بردن نیرو های دشمن، اعدام نکردن اسرای جنگی و خوش رفتاری با آنها، استفاده نکردن از تله های انفجاری، و موارد دیگر. اما اگر نیرو های چریک رفتار غیر انسانی داشته باشند، خطر مجازات از طرف خودی ها را دارند.
جنگ های چریکی با اجرای عملیات آفندی، و اتکا به قدرت و تحرک سریع و غافلگیری مشخص می گردد، علاوه بر این دارای صفات مشخص کاملا برجسته دیگری نیز میباشد، که مهمترین آنها عبارتند از متکی بودن به پشتیبانی داخلی و غیر نظامیان محلی، اتکا به تئوری های سازنده ملی، داشتن توانایی های سیاسی، رعایت پاره ای از جنبه های قانونی و بکار بردن تاکتیک های ویژه و جنبه های تکاملی میباشد. موقعیت واحد های چریک تا حد زیادی بستگی به پشتیبانی مادی و معنوی سکنه و غیر نظامیان محلی دارد، ولی ساکنین این مناطق تحت فشار شدید دستجات ضد چریک دولتی بوده، و این دستجات با توسل به اقدامات کیفری از قبیل ترور، تبعید، محدود کردن عبور و مرور، ضبط اموال و مال التجاره ها، عمل پشتیبانی را برای ساکنین غیر نظامی مشکل میسازند. عملیات چریکی موقعی بیشتر موثر خواهد بود، که از سوی یک دولت نیرومند خارجی پشتیبانی گردد، و این حمایت ها ممکن است بصورت های مختلف بویژه پشتیبانی سیاسی، لجستیکی و تدارکات، مالی باشد. یک نیروی حمایت کننده خارجی زمانی تصمیم به پشتیبانی نیرو های چریک مینماید، که احساس نماید این نیروها موفقیت های چشمگیر و مهمی بدست می آورند، البته این نباید به قیمت از دست رفتن ناسیونالیسم باشد.
چریکها بعلت اینکه سرباز رسمی نبوده، و بنا بعلل ناشی از مسائل لجستیکی و نیازمندی به قدرت جسمانی زیاد، نمی توانند مانند واحد های نظامی دست به عملیاتی که احتمالا باعث قطعی آنان بشود بزنند، و مجبور از انجام عملیات تاکتیکی ویژه ای هستند. توانی های نیرو های چریک، انهدام و قطع خطوط ارتباطی و خنثی نمودن فعالیت موسسات صنعتی دشمن، جنگ و گریز، بر پایی عملیات روانی و تبلیغاتی، جمع آوری اخبار، تعیین و پیدا نمودن هدف های مناسب برای نیرو های منظم خودی، اجرای عملیات ایذائی بمنظور به تاخیر انداختن عملیات رزمی دشمن، تصرف نقاط حساس بمنظور جلوگیری از انهدام بوسیله دشمن، تصرف مناطق سعود و فرود و اسکله ها بمنظور پشتیبانی.
چریکها بعلت اینکه سرباز رسمی نبوده، و بنا بعلل ناشی از مسائل لجستیکی و نیازمندی به قدرت جسمانی زیاد، نمی توانند مانند واحد های نظامی دست به عملیاتی که احتمالا باعث قطعی آنان بشود بزنند، و مجبور از انجام عملیات تاکتیکی ویژه ای هستند. توانی های نیرو های چریک، انهدام و قطع خطوط ارتباطی و خنثی نمودن فعالیت موسسات صنعتی دشمن، جنگ و گریز، بر پایی عملیات روانی و تبلیغاتی، جمع آوری اخبار، تعیین و پیدا نمودن هدف های مناسب برای نیرو های منظم خودی، اجرای عملیات ایذائی بمنظور به تاخیر انداختن عملیات رزمی دشمن، تصرف نقاط حساس بمنظور جلوگیری از انهدام بوسیله دشمن، تصرف مناطق سعود و فرود و اسکله ها بمنظور پشتیبانی.
چریک های نیرو های مسلح دولتی، که کاری شبیه پارتی زان دارند، در واقع رنجر و یا کماندو می باشند، پارتی زان و چریک مردمی بودجه رسمی دولتی نداشته، در رژه های رسمی شرکت نمی کند، و مقامات رسمی دولتی از آنان سان نمی بینند. در قوانین جاری بین المللی برای ارتش های شبه نظامی، که بطور کامل از دولتها تغذیه می شوند، جایگاهی مانند پارتی زان یا چریک های مردمی قرار داده اند، تا بتوانند مانند عراق و افغانستان و تمام آفریقا و نقاط دیگر جهان مقاصد شوم خود را پیش ببرند، و به قتل و غارت بپردازند، و بگویند اینها نیرو های غیر رسمی هستند. ادامه دارد و بازنویسی می شود.
استراتژی قرن ۲۱
اندیش مندان و استراتژیست های قرن ۲۰ پیرامون جغرافی ـ جنگ یا امنیت، نظریه های ژئوپلتیک و ژئواستراتژی ارایه داده اند، ولی آنها هرگز نقش جغرافیا ـ تاریخ را نتوانستند بیابند، و از آن علم بهره برند. پیوستگیها و فرا نوشته های فیزیکی و فرهنگی جغرافیا را بدون درک زیر ساخت های جغرافی ـ تاریخ بکار بردند، فقط پژوهش آنها به آثار کلاسیک موجود و تبیین و طراحی دانش نظم جغرافیا بوده است. پرسش بنیادی این است که برای آینده بینی، علم جغرافی ـ تاریخ چه نقشی خواهد داشت، استدلال ها و شواهد این پژوهش چه و چگونه می تواند باشد، حرکت و شیوه مادی و معنوی ارتقائی آن چطور باید ساختار کلاسیک را تحت شعاع قرار دهد. برای پاسخ می باید الگوها و متولیان پیش علوم تاریخ و تاریخ اجتماعی را در فرایند جدیدی قرار داد، که خواستگاه آن ضمن در کانون بودن دانایی قرن ۲۱ هویت خواهی نوین این دانش است. برای این منظور و شناخت اصول آن، همراه با زیر و روی آن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود، که سعی می کند دید گاهی متفاوت برای ورود به قرن نو ارایه دهد.
قدرت های موجود طول تاریخ در هر یک از ساختار های تاریخ اجتماعی همیشه می گفتند، که دیگر وقت اسلحه و جنگ نیست، باید در کمال آرامش حرف بزنید. برای این موضوع چند چیز دینی هم چاشنی می کردند، مثلاً عیسی مسیح می گفت، اگر کسی سیلی بر گوشتان نواخت، سمت دیگر را هم بیاورید بگوید به این هم بزن، و یا خون بر شمشیر پیروز است. در نهایت این ترفند ها، قدرت های تاریخ و نیز استعمار و امپریالیسم، که انبوه ترین سیستم جنگی را داشته و دارند، و برای خود محفوظ می دارند، به راحتی بر مردم پیروز شده و می شوند، و مردم بعد از قبایل اولیه بشری همیشه ته خط بودند. برای بهتر دانستن اینکه قدرت و جنگ می تواند تاریخ را شکل دیگری دهد، و اینکه جغرافی ـ تاریخ نقش مهمی دارد، چندین جنگ مهم تاریخ را در اینجا نوشته ام.
عکس مزدوران و لژیون های غربی برای مبارزه با چریکها و پارتیزانها، آنها مخارج سنگینی بر دوش ملت های غربی گذاشتند، و موفقیتی هم نداشته اند، عکس شماره ۴۰۸۹ .