درک تغییرات در دورانهای مختلف کاملاً متفاوت از یکدیگر بود یعنی هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع مردم، شامل فرهنگ و جامعه، دید و برداشت متفاوت از تغییرات و رشد و تکامل داشتند. حتی تغییرات را درک نمیکردند و متوجه نمی شدند، و دانش و بینشی از نوع تغییرات نداشتند. در این قرن با دانایی ترکیبی اوجی می توانیم بهترین و بالاترین دیدگاه را نسبت به گذشته و تغییرات و رشد و تکامل داشته باشیم.
درک تغییرات در دورانهای مختلف
تصویر انوش راوید در گنبد سلطانیه در اینجا، عکس شماره 3151.
این برگه بشماره 751 پیوست لینک زیر است:
لوگو در جهت علم باشیم نه عقیده، عکس شماره 1615.
درک تغییرات در دورانهای مختلف
درک تغییرات در دورانهای مختلف
در گذشته های دور زندگی را دایره می پنداشتند، هر روز بیدار شدن و خوردن و خوابیدن و چیزای ساده دیگری و تا آخر همان بود. در قرون گذشته زندگی را یک خط مستقیم می پنداشتند، که خوشبختی در کنار خانواده و با شیب ملایم به سمت پیشرفت و افزودن چند وسیله زندگی و پست و مقامی و امثال آن. این شیب ملایم و گاهی تند را تغییر می پنداشتند، در صورتی که هرگز نمی توانستند، کار و پول و صلح و آزادی و سلامت، و ادامه شیب را، پیش بینی کنند، و همیشه نتیجه ای دیگر داشت.
قرنهاست بشر تغییرات را در توانایی و بدست خود، و در شکل همان شیب می پنداشت، و بدنبال ایده آل و سعادت شخصی خود، در جهت امکانات و قدرت بیشتر بود. این چشم اندازی روی همه طبقات اجتماعی قرار داشت، در صورتی که به آن دست نمی یافتند، یا راضی نمیشدند، و موقتاً کارایی خود را از دست میداد. مردم دایم بدون توجه تغییر تدریجی و پیوسته داشتند، و این تغییر گاهی ناگهان به تغییر ناپیوسته تبدیل میشد، بدین جهت دست به شورش و انقلاب و جابجایی سلاطین میزدند.
تغییرات ناپیوسته فاجعه نیست، گاهی بهترین راه پیشرفت برای جامعه میباشد. بعد از این جابجایی در جوامع این پرسش پیش می آمد، که (حقه بعدی چیست؟)، زیرا چنین مینماید که حقه قبلی کارایی خود را از دست داده است. این همان تغییرات در قرون گذشته است، ولی در نهایت همان شیب ملایم زندگی روزمره ادامه داشت. در هر گذر تاریخی سرعت تغییر افزایش و اندیشه آن بهبود یافته، ولی جامعه های که به چشم و پا بند های خود خو گرفته، با سرعت و بینش فوق در مخالفت قرار میگیرد.
سرخپوست پرویی با مشاهده بادبان های کشتی های مهاجم اسپانیایی در افق، پنداشت تغییرات عجیب و غریب جوی است، و به کار خود ادامه داد، زیرا در تجارب خود درکی از کشتی بادبانی نداشت. آنها با فرض دایره بودن و پیوستگی زندگی، آنچه بر دریافت شان منطبق نبود، نادیده میگرفتند، تا مصیبت نازل شد. مثال دیگر، اگر قورباغه را درون تشت فلزی با آب معمولی به آرامی حرارت دهیم، میپزد بدون اینکه حرکتی کند. نتیجه این دو مثال اگر بخواهیم گرفتار سرنوشت سرخپوست پرویی و یا قورباغه پخته نشویم، باید در جستجوی تغییرات ناپیوسته باشیم و از آن استقبال کنیم.
سال 1991 طوفان صحرا، عراقیها را سریع نابود کرد، و این ابتدای ورود قرن 21 و تغییرات جدید بود، که با این اقدام تغییرات بنیادی قرن ورود خودش را نشان داد، و گفت گذشته را دور بریزید، که در غیر اینصورت تغییرات تمدن جدید مرزها را براحتی در می نوردد. این اعلام ورود همانند شکست مهدی سودانی در ام دورمان سودان به دست انگلیس در ابتدای ورود قرن 20 میباشد. امروزه شکاف عظیم بین تغییرات واقعی دنیا و عدم تحرک و حرکت ما، رفته رفته دارد بافت های کهن دیار را دگرگون می سازد، که یاس و سردرگمی و بی آینده گی پیامد آن است.
برای ترسیم خطوط کلی آینده ای، که با چنگ و دندان به سویش پیش میرویم، هیچ قوه پیش بینی و بصیرتی در کار نیست، برای شتاب بخشیدن و تسهیل انتقال به آینده هیچ برنامه ای وجود ندارد. ابله مانند سرخپوست پرویی چشم خود را بر نشانه ها می بندد، و نیازی هم نیست چون قورباغه در آب جوش بیش از حد تاخیر کرد، و یا در انتظار یک انقلاب و منجی بود. اگر ما بینش و عادت و شیوه عملمان را تغییر دهیم، براحتی میتوانیم دورانی از کشفیات تازه و آزادی های تازه داشته باشیم، در واقع عصر یاد گیری حقیقی است.
بالاخره و خواه و نا خواه، تمدن جدید، اما به آرامی در زندگی ما سر بر آورده، ولی کور دلان در همه جا مذبوحانه سعی در سرکوب آن دارند. این تمدن جدید اشکال جدید خانواده و شیوه های دگرگون شده کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد جدید و تعارضات سیاسی جدید، و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر یافته به همراه دارد. در قرن 21 بشر جهان پیشرفته با جهشی کوانتومی به جلو میرود، و شکوفا ترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین باز سازی همه تاریخ را در مینوردد. همچنین بیشترین اختلافات فکری و جامعه ای میان سنتی ها و سنت گریزها ایجاد شده است.
پرسش از عموم: شما چه تغییرات پیوسته و ناپیوسته در اطراف خود شناختید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
تفاوت کشورها و مردم دانا و نادان
بیشتر مردم اگر بتوانند و زحمت فکر کردن به خود بدهند، میپندارند جهانی که میشناسند تا ابد دوام خواهد داشت. برای آنان دشوار است که شیوه ای براستی متفاوت برای زندگی خود تجسم کنند، چه رسد به آنکه تمدنی جدید را تصور کنند. البته آنان متوجه هستند، که اشیاء و امور در تغییرند، اما میپندارند که تغییر و تحولات کنونی از کنار آنها خواهد گذشت، و هیچ چیز اساس اقتصاد و ساختار سیاسی را متزلزل نخواهد ساخت. این قبیل مردم با اطمینان تمام انتظار دارند که آینده تداوم حال باشد. رویداد های سیاسی و اقتصادی و دانش های نوین اخیر این تصویر اطمینان بخش از آینده را به شدت متزلزل ساخته، و تصویر یاس آور تری از آینده در میان مردم رواج روز افزون یافته است.
غالبا چیز های کوچک بیشترین و دیر پا ترین تغییرات را ایجاد کرده اند، مثلا دودکش، بیش از هر جریان فکری باعث تغییرات اجتماعی شده است. بدون وجود دودکش، همه باید در یک مکان مرکزی و در کنار آتش، در محوطه ای با سوراخی در سقف تنگ یکدیگر می نشستند. دودکش با خروجی های جداگانه اش، این امکان را پدید آورد که اتاق های متعدد، در یک واحد مسکونی گرم شوند. واحد های کوچک توانستند مستقلاً در کنار یکدیگر بنشینند. همبستگی قبیله ای در زمستان از بین رفت. هیچکس با فکر سنتی تاریخی نیست، که بگوید کاش دود کش یا حرارت مرکزی اختراع نمیشد. این قبیل اختراعات، یا مانند تلفن، که اینک از نظر ما مهم نیست، نا خواسته شیوه زندگی را تغییر داده است.
به بیان دیگر در قرن 21 موج و نسل دیگری از تمدن آغاز شده، و باز مانده گان از قرن گذشته در سردرگمی ها و نگرانیها و سرگردانی های شخصی گرفتارند، و در تعارض کامل با موج نو که رعد آسا می آید تا زمان و زندگی را بگیرد. اگر این را درک کنیم، آنگاه بسیاری از رویداد های به ظاهر بی معنی قابل درک میشوند، انقلاب در اراده و شعور و حرکتی نو برای بهترینها، مجدداً بقایی معقول و قابل تصور مقدور میشود.
دودکش و تلفن هر دو نوعی تکنولوژی هستند، که چکاننده بالقوه ناپیوستگی بشمار میروند، اما واقعیت اقتصادی چیز دیگری است. حکومتها میتوانند برای مدتی آنرا به تاخیر اندازند، اما برای همیشه امکانپذیر نیست. کشورها بر اساس مزایای جغرافیایی و تاریخی و بر اساس مزایای نسبی خود دوران را می گذرانند. مزیت نسبی به معنای وجود چیزی است، که دیگران حاضرند بهای آنرا بپردازند، خواه این چیز نفت باشد، و یا مواد معدنی و یا نیروی کار ارزان، و یا مغز متفکر و یا منطقه توریستی. برای دنیای پیشرفته و کشور هایی با سابقه سنت گریزی بیشتر این مزایا مغز متفکر و تولیدات هوشمندانه است.
با فروش خدمات هوشمندانه و دانش بالا رفاه گسترش پیدا میکند و پیامد آن تقاضا برای مردمان هوشمند و دانش بیشتر می باشد. بدین ترتیب جا برای کم داناها یا نادانها تنگ میشود، و زندگی برای کشور هایی با نادانی بیشتر سخترتر میگردد. سنت گریزها که طرفدار نو آوری و تغییرات هستند، با آمیختن دانش های جدید و ایجاد فکر هوشمندانه و زندگی هوشمندانه، در تمام شکل آن میتوانند تمام عرصه های تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به راحتی در سراسر جهان بدست بگیرند، و هر آنچه که می خواهند، با مردم نادان بکنند. بنابر این نباید از این قافله تغییرات عقب افتاد.
پرسش از عموم: آیا می دانید استعمار و امپریالیسم یعنی چه؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
لحظاتی واقعی و خوب بیاندیشید
در گذشته مادران میگفتند، اگر دست به پشت هر کسی زدی و خاک بلند شد، بدان که او کاری است. ولی امروزه این داستان کاملاً مسخره و غیر قابل بررسی اقتصادی است. امروزه دانش و هوش، تولید کار مفید و اقتصاد خوب وابسته به تکنولوژی، هر روز برتر در سازمانها میکند، و این تکنولوژی و اقتصاد، چنان با یکدیگر می آمیزند، که به بروز نوعی ناپیوستگی شدید در شکل مهارتها و مقاصد بسیاری از سازمانها منجر میشود. این سازمان های هوشمند توسط نیروها با دانش جدیدتر دیگر نمیتوانند سازمان سنتی باشند، سازمان هوشمند، به مراتبی غیر قابل باور در تمام زندگی تاثیر عمیق میگذارند، و شکل های متفاوت و عادات کاری دگری دارند.
یکی از رویکرد های جدید و مهم را میتوان تجزیه و تحلیل اجتماعی یا به نامی جبهه موجی نامید. این رهیافت، تاریخ را به صورت توالی امواج پیاپی تغییر و تحول مینگرد، و این سئوال را مطرح میسازد، که حاشیه مقدم هر موج، ما را به کجا میکشاند. این رهیافت توجه ما را به جای پیوستگی های تاریخ، که دارای اهمیت خاصی هستند، به نا پیوستگی ها آن، یعنی تغییرات و گسستگی ها معطوف میدارد. در این سیستم، وقتی الگو های مهم دگرگونی پدیدار میشوند، آنها را شناسایی میکند، تا اینکه بتواند بر آنها تاثیر بگذارد.
در بیست سال گذشته، بسیاری از کارها ایجاد شده، که دارای تکنولوژی و دانش هستند، که قبلاً تصور آنها هم نمیشد، و این کار های جدید، تاثیر خیلی زیادی در تمام کارها و کل زندگی گذارده اند. همچنین در آینده نزدیک کار های زیادی شکل خواهد گرفت، که هم اینک نمی دانیم چیست و چگونه است، و کارگزاران آنها چه دانشی دارند. دلیل این پدیده، آمیزه نیرومند تکنولوژی و اقتصاد است، که میتواند رسومات اجتماعی در تمام موارد آن منجمله سیاست را دگرگون سازند.
در جامعه سنت گریز، که با دانش های نوین و تکنولوژی روز و اطلاعات آمیزه دارد، زندگی راحت تر و شیرین تر است. یافتن مشاغلی رضایت بخش آسانتر میشود، زنان براحتی میتوانند خود را تامین کنند، آنچه در روزگاران پیشین به لحاظ تکنولوژیک و اقتصادی و اجتماعی غیر قابل قبول و غیر ممکن بود، امکان پذیر میشود، نا پیوستگی در اقتصاد، بدون اینکه جلب توجه کند، به درون اجتماع راه میابد. از واژه های پدیدار شده در زبان، این موضوع را باید متوجه شد، شوهران خانگی، خانواده های تک فرزندی، خانواده های دو درآمدی، کارکنان درون خانه، کارگزار بورس، کافی نت، و بسیاری دیگر که بیست سال پیش شناخته شده نبودند.
پرسش از عموم: آیا میتوانید چند تغییرات نا پیوسته در اطراف خود بگویید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
موجهای قرن 21 کدامند
بشر تاکنون دو موج عظیم تحول را از سر گذرانده است، که هر یک به مقیاس وسیعی باعث محو فرهنگها و یا تمدن های پیشین شده، و شیوه ای نو از زندگی را جایگزین قبلی کرده، که از نظر پیشینیان محال مینمود. تحول انقلاب کشاورزی، تحقق نخستین موج بود، که هزاران سال طول کشید، در حالی که تحقق موج دوم، ظهور تمدن صنعتی، فقط 300 سال بطول انجامید. ولی امروز تاریخ از این هم پرشتاب تر پیش میرود، و چه بسا موج سوم، که از اواخر قرن 20 شروع شده، طی چند دهه سپری شود، و خود را به آغاز موج چهارم، یا موج آینده برساند. همان موجی که بر جامعه بشر گسترده خواهد شد، و با وقوع "انقلاب فقط دانش"، دیگر نخواهد گذارد که انسانها بر اساس تمدن موج دومی. یعنی عقیده های بسته و غیر نوآور و هم شکلی و یکنواختی و دیوانسالاری و اقتصاد مبتنی بر نیروی عضلانی و خط مونتاژ شکل بگیرد، و پیش رود.
موج سوم که اینک در آن هستیم، همراه با دگرگونی اقتصادی کشورها دخالت های فرهنگی و اقتصادی و متعاقب آن سیاسی دیگر کشورها را در پی دارد، که باعث برخورد های شدید تا جا افتادن کامل موج سوم میشود. آنچه باعث نا پیوستگی موج دوم به سوم میشود، ترکیب تکنولوژی و اقتصادیات تغییر یابنده، بخصوص تکنولوژی اطلاعات و زیستی و اقتصادیات همراه با آنهاست. این عوامل به اتفاق یکدیگر جهان را به مکانی متفاوت تبدیل خواهد کرد.
دانش و تکنولوژی اطلاعات، قدرت پردازش کننده کامپیوتر را با امواج کوتاه، ماهواره ها و کابل های فیبر نوری ارتباطات راه دور ترکیب میکند، و این تکنولوژی با سرعت به آینده می جهد. یک مهم دیگری که موج سوم همراه دارد، رشته جدید تکنولوژی زیستی است، که بر اثر تفسیر DNA یعنی رمز ژنتیکی موجود در کانون حیات، شکل گرفته است. طول عمر آن به عنوان یک صنعت و یک علم فقط یک نسل است، و در حال حاضر، مهندسی ژنتیکی نامیده میشود، که با پدید آوردن انواع جدید از غلات پر محصول و انگشت نگاری و ثبت کلیه امکانات به طریقه ژنتیکی، تاثیر خود را در زندگی روزمره انسانها نشان میدهد.
این دو رشته تکنولوژیکی با چنان سرعتی گسترش می یابند، که نتایج حاصل از آنها غیر قابل پیش بینی است، که قبل از موج جدید بخش هایی از زندگی ما را بشدت تغییر خواهد داد. تکنولوژی و دانش های دیگر مهمی هم هستند، که در موج سوم باعث تغییرات کلی در زندگی میشود، مانند تلفن سیار و امکانات همراهش، و بسیاری دیگر از علوم و وسایل، چندی را نام ببرید، که بیست سال پیش وجود نداشتند، و زندگی روزمره ما به آنها بستگی دارد، مانند کارت هوشمند.
پرسش از عموم: آیا در اطراف خود موج جدید را می بینید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
دگرگون یا واژگون اندیشیدن
ملزوم موج سوم در تمدن نو، تغییر ناپیوسته میباشد، که مستلزم اندیشیدن ناپیوسته است، در این گام نو قرار است، شیوه تازه انجام امور با شیوه های قدیم فرق داشته باشد، و این فرق صرفاً محصول پیشرفت شیوه های قدیم نباشد، در آن صورت نیازمند آن خواهیم بود، که به همه چیز به شیوه های تازه نگاه کنیم، و روشی تازه و دگرگون داشته باشیم. واژه ها پدید آمده حقیقتاً نشانه اندیشه تازه است. تعجب آور نیست، که اندیشه واژگون ناپیوسته هیچگاه مورد پسند حامیان پیوستگی، و حفظ وضع موجود موج دومی نبوده است.
تمدنی جدید در زندگی ما سر بر آورده، که کور دلان در همه جا سعی در سرکوب آن دارند. این تمدن جدید اشکال جدید خانواده و شیوه های دگرگون شده کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد نو و تعارضات سیاسی جدید، و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر شکل یافته همراه دارد. در قرن 21 انسان هایی واقعاً صاحب نفوذ و ارزشمند خواهند بود، که بتوانند با خلاقیت، گامی در تغییر اندیشه ها و ایجاد بینش های نو با روشی اصولی ناپیوسته بدهند، تا شیوه تفکر بشر در جبهه موج جدید تغییر کند، و کاملاً علمی گردد. شیوه های جدید اندیشیدن در باره چیز های آشنا میتوانند نیرو های تازه را آزاد کند، و انواع مختلف امور روزمره را براحتی میسر سازد.
در تفکر واژگون نیازی نیست به بزرگی اینشتین و یا مارکس اندیشید، بلکه میتوان به چیز های آشنا تر، که در اطرافمان هستند پرداخت. میتوان با خلاقیت هر کار کوچکی را برای یاد گیری بکار برد، و با این اندیشه جدید موج سومی با آن برخورد کرد. مثلاً: وقتی به اداره ای میرویم باید از آنها بخواهیم و اصرار ورزیم، که امورشان را مدرن نمایند، و مردم را به مثابه دارایی خود ندانند، و با برخورد خلاق موج سومی به آنها گوشزده کنیم. در خرید مشوق فروشگاه هایی باشیم، که اصول تمدن جدید را دارند، و آنهایی که نمیدانند کارت خوان و صندوق هوشمند چیست، با ابتکار به آنها آموزش دهیم.
در معاشرت روزمره به دوستان خود از واژگون اندیشیدن و تغییرات ناپیوسته و موج سوم بگوییم. در واقع تعارض بین گروه بندی های موج قبلی با موج سومی، اساسی ترین تنش اجتماعی و سیاسی است، که به جامعه امروز ما راه یافته است. روان درمانگران و رهبران فرقه ها و فالگیران و ساحره ها بازار گرمی دارند، و مردمی که توانایی درک عبور امواج و تغییر ناپیوسته را ندارند، بی هدف برای مدوا های گوناگون سرگردان، و دست به دامان آنها هستند، و یا افرادی با این اعتقاد که واقعیت چیزی پوچ و جنون آمیز یا بی معنی است، به انزوای بیمار گونه پناه میبرند. رویداد های کنونی جهان مسیر طبیعی خود را طی میکند، و ما باید بتوانیم تغییرات سریع ناپیوسته و موج سوم را از تاریخ کاملاً علمی بشناسیم، و بدیگران فرا دهیم.
پرسش از عموم: چند رمال و فالگیر بجای مانده از موج اول در اطراف خود میشناسید؟
عکس شماره 9603.
عاقبت کسی که از مردمان عقب افتاده جامعه خود جلوتر باشد، از این دست اتفاق در تاریخ زیاد داریم. ولی همیشه همین اشخاص معدود جلوتر از درک و دانش و بینش جامعه، موجهای نو بوجود آوردند.
درک تغییرات در دورانهای مختلف
جریان کشمکش بزرگ
رویارویی بین صاحبان منافع موج دومی نظیر سرمایه داری سنتی و فرقه های تاریخی، و مردم روشنفکر موج سومی، در تمام زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر قرار است. در کشور های پیشرفته این رویارویی خیلی سریع بنفع تغییرات ناپیوسته موج سوم در جریان است، ولی در کشور های عقب افتاده این جبهه بر اثر جبر زمان دارد خودش را تحمیل میکند.
اکنون که تمدن جدید خودش را به ما می نمایاند، آیا به معنی آزادی از قید و بند و فقر و استعمار نو ست. برای پاسخ به این پرسش و رسیدن به نتیجه دلخواه است، که باید اولویتها را دسته بندی کنیم، و خط مشی های معقولی و ابزاری برای تسلط بر روند تحول در زندگیمان در پیش گیریم. یکی از این ابزارها سازمان های شبدری است، شبدر چند پره در یک شاخه و چند شاخه در یک تنه قرار دارد، که هر پره میتواند برنامه ای جدا باشد، و در نهایت همه باهم هستند.
سازمان شبدری واژه ای تازه و خلاق است، که باید با تخیل تازه به آن نگریست، و در آن با خلاقیت علمی مفاهیم جدید پدید آورد، و با این مفاهیم جدید هر روز بینش تازه ای نسبت به عرصه مورد نظر ایجاد کرد. تخیل تازه ای که با واژگانی تازه مشخص شده باشد، بسیار مهم است، و براحتی میتواند بر اجتماع تاثیر سازنده بگذارد. اما برای استفاده از این ابزار باید بتوانیم تحولات ناشی از تداوم تمدن صنعتی گذشته را از تحولاتی که باعث تسهیل ظهور تمدن جدید میشود، به وضوح تشخیص دهیم.
در یک کلام، باید کهنه و نو را، یعنی نظام صنعتی موج دوم را از تمدن با تغییرات ناپیوسته موج سوم را که آینده ماست درک کرد. در این تمدن جدید هیچ امکان غیر منتظره را نباید از نظر دور داشت. بنابراین در این سازمان های شبدری باید تفکر واژگون داشت، و به کار و زندگی و درآمد و رفاه و ازدواج و مهارتها و برنامه های آموزشی و حمل و نقل و سن و سال مدیران و غیر و غیره با دیدی دگرگونه و نو نگریست. زمانه اندیشیدن به رویا های تازه است، اندیشیدن به پنجره هایی که گشوده میشوند، حتی اگر بعضی درها بسته میشوند. نباید اسیر و دربند شده وارد آینده شویم، باید به اطراف خود نگاه کنیم، واقعیت های تغییر یافته را با راهنمایی وبلاگ انوش راوید بدانیم، تا بتوانیم قاطعانه و با آرزو های واقعی وارد تمدن نو شویم.
پرسش از عموم: آیا شما برای ورود به جهان نو راهی میشناسید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
پایان تمدن صنعتی
تمدن صنعتی به پایان خود رسیده است، چون تحولات عظیم جامعه بدون تعارض و برخورد قابل تحقق نیست، بنابر این تشبیه تغییرات تاریخ تمدن به امواج دگرگونی، روشنگرانه تر از سخن گفتن درباره گذر به پسا مدرنیسم است. هر موجی پویاست و تلاطم امواج جریان های متقاطع توانمندی را آزاد میکنند. با تلاطم امواج در طول تاریخ، کل تمدنها با یکدیگر بشدت برخورد میکنند، و در پرتو همین امر است، که بخش اعظم آنچه در جهان امروز بی معنا و تصادفی به نظر میرسد، مفهوم پیدا میکند.
مردم خیلی دیر آگاه شدند، که تمدن صنعتی به پایان خود نزدیک میشود، بویژه با تغییرات ناپیوسته این قرن بسیاری معنای آنرا متوجه نشده اند، و میپندارند این تغییر قربانی کردن چیز های آشنای خوشایند آنهاست. برای این عده جای تاسف است، که ایستاده اند ولی زمین تمدن نو زیر پای آنها حرکت میکند، و تکان میخورد، درک این تمدن برای همگان ضروریست، این تغییرات باعث یادگیری و رشد می شود، هر چند که گاهی بدون دردسر نیست.
مقاله قرن سنت گریزی برای راهنمایی شناخت و ورود به دنیای جدید و سرزمین ناشناخته آینده است، و اندرز هایی برای عزیزان دارد. حتی امروزه هم شمار زیادی از مردم درست مانند اجدادشان در قرنها پیش با خاک و آسمان سرسخت و تسلیم ناپذیر دست و پنجه نرم میکنند، و دایره ای زندگی میکنند و میمیرند. ولی در دنیای سنت گریزی هیچ قطعیتی وجود ندارد، و هر آن یک مطلب و کار علمی مسائل قبلی را دگرگون میکند، قرن سنت گریزی عصر فرصتها برای افرادی است، که این مقاله را پی گیری نمایند و یاد بگیرند، که در این قرن سنت گریزی، فکر کنند.
تمدن جدید با خروش و غریو دارد جای خودش را در تاریخ محکم میکند، ولی در هر قدم با مقاومتی بی رحمانه مواجه گردیده است. زیرا آدم های قبلی میپندارند که تمدن جدید همه چیز را نابود میکند، اقتصاد و اخلاقیات و خانواده و دین و فرهنگ و معرفت و غیره و غیره را از بین میبرد. آنها نمیدانند که تکنولوژی نو بهترین روشها را می آورد. باید تلاش کنیم تا روشی خوب برای آیندهای خوب بسازیم.
اگر این وب به مردم کمک کند، که به چیزها، به گونه ای متفاوت بنگرند، و شروع به تفکر سنت گریز موج سوم نمایند، و یا سعی کنند دنیای خود را بدان گونه که فکر میکنند، باید شکل دهند، و همچنین در تکثیر این مطالب بکوشند، و یا سفارش خواندن آنرا به دوستانشان بکنند، یا حتی اگر تاثیرش فقط این باشد، که واکنشی ناظر بر تعجب ایجاد کند، مانند زمانی که بگویند: آه، پس قضیه به این صورته، وب نوشته "زندگی نوین در قرن جدید" از نشریه راهبرد ملی به اهداف خود رسیده است.
درک تغییرات در دورانهای مختلف
هجوم موجها به یکدیگر
در هر کشوری که صنعتی شد، میان گروه های صنعتی و تجاری موج دوم با زمینداران و فئودالها جنگ های تلخ و غالبا خونین در گرفت، و جمعیت وسیعی از دهقانان، کارگر کارخانه های شهر های بزرگ شدند. اما عظیم ترین و خونبار ترین جنگ های عصر صنعتی، جنگ های درون صنعتی بود. در این جنگها یعنی جنگ اول و دوم جهانی کشور های موج دومی برای تقسیم استعماری بخش بزرگی از جهان، که هنوز موج اولی بودند، به این دو جنگ خونین پرداختند. در عصر صنعتی جهان به دو بخش کشور های موج اولی و موج دومی تقسیم شد.
اما امروز صف آرایی تمدن های جهانی شکل دیگری بخود گرفته است، ما با شتاب تمام به سوی ساختاری کاملاً متفاوت از قدرت در حرکتیم، که جهانی را ایجاد میکند، که به دو نیمه نیست، بلکه به وضوح میان سه تمدن متضاد و رقیب تقسیم شده است: نماد نخستین تمدن هنوز کج بیل است، نماد دومین تمدن خط مونتاژ، و نماد سومین تمدن کامپیوتر. به سرعت بخش های پیش روی رشد یابنده موج سومی، دارد بدون جنگ های موجی، بر دومی و دومی بر اولی غالب می شوند، و شکل نیروها در تمام زمینه ها کاملاً در حال تغییر است.
در آغاز قرن 21 در دنیای صنعتی، کمتر از نصف نیروی کار در سازمان های مختلف مشاغل تمام وقت بنظر مناسب دارند، ولی افرادی که باقی میمانند همه بیکار نخواهند ماند، بیشتر این افراد کارکنان سازمان های شبدری و یا مستقل در بخش مشاغل مربوط به موج سوم خواهند بود. در قرن سنت گریزی دیگر فکر کردن به کار و استخدام تمام وقت معنایی ندارد.
تغییر پیوسته به تغییر ناپیوسته تبدیل میشود، و دیدگاه ما از کار و شغـل و پست، واژگون میگردد. دلیل این دگرگونی پیدایش و رشد سازمان های شبدری جدید است، شکل سازمان شبدری بر مرکزیت مدیر یا مدیران در پره های مختلف یک شاخه و خدمه در اطراف پره ها میباشد، کارفرمایان و پیمانکاران و خدماتی ها بصورت مستقل ولی وابسته بهم در یک شاخه قرار دارند. و بعلت داشتن بینش موج سومی و همچنین رقابت، این نیروها در جهت کیفیت کار و دانش و تکامل خود در حرکتند. باید به این سازمان شبدری اندیشید و با خلاقیت و در نوع کارمان طرحی عالی ارایه دهیم.
پرسش از عموم: شما چند سازمان شبدری میشناسید؟، آیا خودتان می توانید یکی باشید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
مهارت بینش گران نو
در قرن 21 مشاغل نیاز روز افزونی به مهارت های فکری و دانش های نو دارند، این موضوع مهم از دهه آخر قرن بیستم در کشور های رشد یافته آغاز گردیده، و در دهه اول این قرن به کشور های در حال توسعه رسیده است. نیم قرن پیش بیشترین نیاز برای جامعه نیروی یدی بود، که کاملاً برعکس امروز بوده، و در واقع نوعی نا پیوستگی است. حتی امروزه برای ساده ترین کارها نیاز فکری بیشتر از قدرت عضلانی است.
مثلاً برای باغبانی دانستن استفاده و نگهداری از ماشین آلات و کاربرد صحیح کودها و سموم دفع آفات و کشت و برداشت مکانیزه ضروری است. بنابر این برای اینکه کارها بدرستی و مطابق استاندارد های فنی و اقتصادی انجام گیرد، حتی ساده ترین کارها مستلزم داشتن مهارتی معادل با دوره آموزش عالی و یا آموزشگاه های تخصصی کار آمد است. جامعه موج دوم جوامعی انبوه ایجاد کرده بود، که نتیجه آن تولید انبوه از کارخانه هایی با کارگران انبوه و قدرت بازویی انبوه، ولی در این قرن کارخانه ها کوچک و کارگران دارای آموزش عالی و تولید غیر انبوه وابسته به دیگری، و سندیکا های کارگری متفاوت.
برای تامین نیروی کار باید نیمی از جوانان وارد دانشگاه های مفید شوند، در صورتیکه آموزشگاه های عالی توانایی پرورش جوانان را برای مهارتها، همراه با هوش لازم را نداشته باشند، در نتیجه جامعه نمیتواند براحتی گذر تاریخی موج سومی داشته باشد، و دچار سردرگمی و پریشانی میشود. کمبود شمار مهارت بینشگران نو، که باید هوش لازم را هم داشته باشند، باعث میگردد بزودی موقعیت های کاری و اقتصادی و علمی از دست برود، و مانند همان قورباغه متوجه موج سوم و تغییرات نشویم، و پخته گردیم.
پرسش از عموم: چند آموزشگاه عالی موج سومی می شناسید؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
تحصیل کرده های با هوش مقدمند
در همین ضمن، آهنگ تحول تکنولوژیک و داد و ستدها و معاملات و زندگی روزانه سرعت میگیرد. در واقع اقتصادهای نا پیوسته موج سومی با چنان سرعت های پر شتابی عمل میکنند، که تامین کنندگان پیش مدرنشان به زحمت میتوانند با آنها همگام بمانند. زیرا کسانی که از مهارت های مغزی مورد نیاز نیروی کار امروزی برخور دارند، درصد نسبتاً اندکی میباشند، بیشتر کسانی که از دانشگاه ها فارغ التحصیل میشوند، دانش لازم برای ورود به بازار کار این قرن را ندارند، و فقط مدرک گرایی شده است. بنابر این کاهش جمعیت جوان با دانش ورود به این قرن مسئله ای است، که اگر برای حل آن اقدامی صورت نگیرد، عرضه مهارت های مغزی که هم اکنون نیز کافی نیست، از این هم کمتر و کمبود مهارتها تشدید خواهد شد.
سازمان های شبدری ایجاد شده قرن برای جذب افراد تحصیل کرده تر و با هوش تر، به رقابت شدید خواهند پرداخت، و اجباراً مدرک دار های بی دانش و کسانی که تحصیل نکرده اند، کنار گذاشته میشوند، و اینها احساس سرخوردگی و ظلم میکنند، و مشکل بیکاری هم باقی میماند. وانگهی با به روز شدن دانش و اطلاعات در این قرن بجای توده عظیم مواد خام و نیروی کار و دیگر منابع، وابستگی کشور های پیشرفته به شرکای موج اولی و موج دومی کاهش میبابد. کشورها موج سومی که با تغییرات نا پیوسته غریبه نیستند، بیش از پیش بیکدیگر نزدیک شده و باهم دادستد میکنند، و پایگاه های موج سومی بیشتری مانند دبی و سنگاپور برای تجارتشان ایجاد میکنند، تا ارتباط مستقیم با موج قبلی ها و جا مانده از تمدن کمتر داشته باشند.
تکنولوژی با دانش بالا کارها را سریعتر و بهتر و کم بها تر کرده، و نیاز به کارگر ارزان را از بین برده. دانش و اطلاعات به اشکال مختلف باعث نزدیکی موج سومیها بیکدیگر شده، و اینهم باعث افزایش فاصله دو جهان میگردد. برای اینکه از موج سوم عقب نیافتاد، باید مهارت های لازم این قرن را با هر تلاش ممکن به کلاس های درس و آموزشگاه ها و دانشگاها کشاند. اغلب مردم نمیتوانند این مهارتها را بسرعت و با سهولت بدست آورند، بلکه کسب آن مستلزم سالها تمرین است، سال هایی که گذراندن آن در دوره نو جوانی راحت تر و سودمند تر از دوره میانسالی است. این مهارت بطور کلی، شبیه به راندن دوچرخه است، که چنانچه آموخته شود، دیگر از یاد نمیرود، و شخص پس از آنکه آن را یاد گرفت، میتواند به دنبال کار در موارد خاص برود. تاکید بر جامعه کار بردی و غیر مدرک گرا بسیار مهم میباشد، که کوتاهی از آن عقب ماندن از جامعه جهانی را در پی دارد. بسیاری و حتی بهتر است گفته شود تقریباً همه اساتید ما هنوز و کاملاً در موج دوم بسر میبرند، برای مثال از انبوه اساتید دانشگاه تعداد کمی وب دارند، و مقالات قابل توجه دانش این قرن ارایه نمیدهند. به عبارت دیگر، بیم آن میرود که این تحولات بسیاری از پیوند های موجود بین اقتصاد های غنی و فقیر را از هم بگسلد.
پرسش از عموم: تفاوت جامعه کار بردی و مدرک گرا چیست؟
درک تغییرات در دورانهای مختلف
تغییرات در این وب نوشته سه جستن دارد
اول ـ تغییرات در فکر و بینش، که چگونه بیاندیشیم، و استفاده از دانش و به چه منظور کار آید.
دوم ـ تغیرات کوچک و معمولی در زندگی، و پدید آوردن شیوه های نوین برای گذران روزگار.
سوم ـ تغییرات بزرگ و مهم برای جامعه و چگونگی و هماهنگی ساخت روشهای علمی و ملی.
تصویر انوش راوید در محوطه نقش رستم کعبه زرتشت، عکس شماره 7114 .
مهمترین اصل برای بقای کشور و ملت در قرن 21 درک و مفهوم شدن آزادی اندیشه و بیان است، توجه کنید، فقط دانستن آزادی اندیشه و بیان نیست، مهم و مهم درک و مفهوم آن است.
……………
برچسبها: درک تغییرات, دورانهای مختلف, تفاوت کشورها, تفاوت مردم, دانا نادان, لحظات واقعی, خوب اندیشیدن, موجهای قرن, دگرگون بودن, واژگون اندیشیدن, جریان کشمکش, کشمکش بزرگ, پایان هجوم, هجوم موجها, تمدن صنعتی,
………….
درک تغییرات در دورانهای مختلف
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
فنآوری نو در کنترل زلزله از دکتر شاهرخ رضایی، مفهوم جدید مبتنی بر فرا مواد لرزه ای، برای طراحی سازه های مقاوم در برابر زلزله معرفی می شود. مشروح در http://arq.ir/202
* * * * * * * * * *
……………………….
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
ــ از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها، در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.