Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

فراموشی و کمرنگی احترام در ایران مقاله ای با موضوع ضعف احترام در بین اقشار جامعه می باشد،  که لازم است از جانب روشنفکران مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.

فراموشی و کمرنگی احترام در ایران

فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
تصویر مکتب خانه دوران قاجار،  عکس شماره ۸۹۷۲.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره ۱۶۰۷.
برگه 1344 پیوست لینک زیر است:
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران

فراموشی و کمرنگی احترام در ایران

به قلم:  مریم نظری
یا لطیف
      بچه هم بچه های قدیم. ما جرأت نمی کردیم پامونو جلو پدر و مادرمون دراز کنیم.
      آخرالزمانه،  قبلا معلما ارج و قربی داشتن الان بچه ها به راحتی تو روی معلمشون می ایستن.
      جوون های امروزی حیا را خوردن،  آبرو را قی کردن.  دیگه حتی حرمت خدا و پیغمبر هم سرشون نمیشه
      حتما بارها از این جور جمله ها شنیدید.  اگر از نسل قدیم هستید سری به تأیید تکان میدهید،  که آری نسل جدید هیچ بویی از ادب و احترام نبرده اند.  اگر نسل امروزی هستید معترض می شوید،  که ای بابا این وسط ما شدیم بدِ؟  مگر سر سفره شما بزرگ نشده ایم؟
      من به نمایندگی از این نسل میگویم بهتر است،  کمی منصف باشیم و حرفی نزنیم که تف سر بالا باشد.  یک طرفه به قاضی نرویم،  خودمان قاضی خودمان باشیم،  بنشینیم فکر کنیم،  تحلیل کنیم،  ببینیم مشکل از کجاست.
      مگر نه اینکه تاریخ و فرهنگ ایران با ادب و هنر آمیخته است؟  همه،  ایرانیان را با عنوان ملتی که اهل تعارف اند میشناسند،  تا حدی که این تعارف ها را غلو شده و در حد چاپلوسی می دانند.  این نشانه پاسداشت حرمت ها و رعایت ادب و نزاکت در نزد ایرانیان است.
      از نسل دیروز هنوز هستند کسانی که خیره شدن در چشم بزرگ تر ها را بی ادبی می دانند.  پس مسیر این رود از کجا و کی بسته شد؟؟
      بیایید کمی دقیق تر به موضوع نگاه کنیم.  شاید اندیشه و تلاش ما به جای کشتن هزاران سهراب جوان این بار نوش دارویی شد به هنگام.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران

احترام در خانواده

      زیاد دور نیست کافی است خاطراتت را مرور کنی یا از شاهدان زنده بپرسی،  خواهند گفت روزگاری نچندان  دور حصار خانواده ایرانی از کجا به کجا کشیده می شد.  خان دایی، خان عمو، پدر بزرگ، مادر بزرگ، خاله خانم، عمه خانم
      گرچه الزاما با هم زندگی نمی کردند.  اما حریم ها به هم نزدیک بود.  تابستان ها، عیدها،  بار و بنه را می بستیم و همه تابستان را خانه اقوام سپری می کردیم.  با بچه هایشان چه عالمی داشتیم.  امروزه عیب می دانند اگر بیشتر از یک وعده جایی مهمان باشی.  با بهانه اینکه خرج یک مهمانی دادن سر به فلک می کشد،  کسی دیگر توان مهمانی دادن ندارد،  توانش هم باشد فرصتش نیست،  و صد تا صغری، کبرای دیگر.
      یادمان رفته قبلا مهمانی ها چقدر ساده و بی آلایش بود.  هر  چه داشتیم دور هم می خوردیم.  اینقدر خودمان را گرفتار تجملات و چشم و هم چشمی نکرده بودیم.  با اینکه سطح زندگی ها خیلی پایین تر از این دوره بود،  ولی میزان رضایت از زندگی بیشتر بود.  امروزه توقع ها بالا رفته.  هیچ کس به آنچه که دارد راضی نیست.
      با دور شدن انسان ها از هم،  کم کم محبت و احترام بین آنها هم کمتر شد.  چون یکی از انگیزه های احترام عشق و علاقه است.  تغییر دیدگاه انسان ها به دنیای پیرامون را باید یکی از اصلی ترین دلایل کم شدن احترام بین نسل جدید دانست.  دیدگاه ابزای بشر،  باعث شده هر چیز را بر اساس میزان سود و زیانی که برای او دارد بسنجد،  نه بر اساس حرمت و احترام آن.
پدر = منبع تامین مخارج زندگیست.  <>  پدر بزرگ و مادر بزرگ =  دست و پا گیر.
      امروزه نه تنها سالمندان مجبورند تنها زندگی کنند یا به آسایشگاه ها رضایت بدهند،  بلکه حصار خانواده از این هم تنگ تر شده،  و هر شخص در اتاق خودش زندگی مستقلی دارد.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران

احترام در بین کودکان

      متاسفانه امروزه خیلی از والدین در ارتباط برقرار کردن با فرزندانشان مشکل دارند.
      اینترنت، تبلت‌ها، رایانه و… بچه‌های امروز را تنهاتر کرده است.  چون ویژگی دنیای مجازی این است که اعتیاد آور بوده و بعد از عادت کردن کودکان به آن،  خود را تمام وقت درگیر آن می کنند.  بچه های دیروز،  بازی های گروهی انجام می دادند،  کودکان امروز در یک اتاق دربسته خود را سرگرم می‌کنند.
      برعکس گذشته که مادر همیشه در منزل بود،  و تمام وقت خود را صرف فرزندانش می کرد،  الان پدر و مادر هر دو مجبورند کار کنند،  و دیگر فرصت و توان با بچه ها بودن را ندارند.  بنابر این آنها را مجبور می کنند خود را با فیلم و بازیهای رایانه ای سرگرم کنند.
      کودک امروز موجودیست تنها با هزاران سوال بی جواب در ذهنش،  که منبعی برای پاسخگویی ندارد جز حجم بزرگی از فیلمها و بازی ها و موسیقی های بیگانه با فرهنگ و زبان مادری.
       نمی گویم انصاف بدهید و قضاوت کنید.  انصاف را هم که کنار بگذاریم نمی شود،  بی گناهی کودکان را در بیگانگی با فرهنگ و ادب اجدادیش انکار کرد.
      انسان کسی را بزرگ می دارد و  به او احترام می گذارد،  که دوستش داشته باشد.  به تعبیری علاقه،  حس احترام انسان را برانگیخته می کند. عشق، احترام و حرمت،  مفاهیمی به هم  پیوسته اند.
      اگر امروزه  احترام گذاشتن و نگه داشتن حرمت بین نسل جدید کمرنگ شده،  باید ریشه اصلی اش را در کم شدن محبت و دوری انسان ها از هم دانست.  متاسفانه گرایش به تنهایی در نسل جدید زیاد شده،  و همه به زندگی های تک بعدی و انفرادی  روی آورده اند.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در ورزش
      یکی از سرگرمی های غالب جوانان ما ورزش است.  ارزشی که دارد با مسموم شدن فضای آن از نظر اخلاقی به یک ضد ارزش تبدیل می شود.  فحاشی و اغتشاش های هواداران تیم ها.  توهین بازکنان به داورها.  خبرهای کمیته انضباطی،  رانت خواری ها و فساد مالی اهالی ورزش،  و هزار و یک مساله دیگر که نه در حد ماست گفتنش و نه در شأن شماست شنیدنش.  ورزش دارد تبدیل می شود به ابزاری برای تجارت و سیاست نه سلامت.
      بیننده های میلیونی برنامه نود تا نیمه شب بیدار می مانند،  تا به جای خبرها و تحلیل های آموزنده ورزشی،  شاهد دعواهای اهالی ورزش باشند.  بازیکنان به داوران بی احترامی می کنند،  تماشاچیان به بازیکنان بی احترامی می کنند،  مربیان به مسؤلین و مسؤلین به مردم.
      همین جا تا صدای طرفداران برنامه نود در نیامده اضافه کنم،  که حرف بنده دلیل بر رد این برنامه نیست،  چون نمی شود مزیت های آن را انکار کرد.  نوک پیکان انتقاد ما چندان به سمت آقا فردوسی پور نیست.  وقتی خبر غالب جامعه ورزشی،  خبر جنگ و دعواها و حاشیه هایی است، که هیچ سنخیتی با نفس ورزش ندارد،  می شود چیزی غیر از آن را منعکس کرد؟  یا به دروغ خبرهای گل و بلبل تحویل مردم داد؟
      هرچند آقای فردوسی پور عزیز می توانند با استفاده از نعمت محبوبیتی،  که نصیب ایشان شده،  حرکتی در جهت بهبود جو حاکم بر ورزش کشور انجام بدهند.  حرکتی مثل به راه انداختن انجمن های مردمی پهلوان پروری،  یا حمایت از ورزش سالم،  ورزش منهای سیاست و هزاران طرح دیگر برای پاکسازی فضای ورزشی.
      یاد روزگاری بخیر که مرام تختی بر فضای ورزش ما حاکم بود.  شعار «پهلوان، نه قهرمان» سالهاست که فراموش شده.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در سیاست
      در تفکر اسلامی چون انسان به نفس خود وقوف کامل دارد تأکید شده است،  که نسبت به نفس خود سختگیر باشد،  و از طرف دیگر چون به نفس دیگران احاطه ندارد،  و باید نسبت به کارهای دیگران قضاوت کند بهتر است حمل بر صحت کند.  اما این امر کمتر در بین فعالین سیاسی و اقتصادی ما رعایت می شود.
      متاسفانه در کشور اسلامی ما مثل کشورهای غربی،  بی احترامی و حتکای در بین بخشی از فعالین سیاسی و اقتصادی امری رایج و عادیست.
      آفت بی اخلاقی سال هاست به جان فعالین سیاسی و اقتصادی ما افتاده و دارد،  آن را از درون می پوساند.
      بی اغراق می توان گفت در هر خانه ای دست کم دو بار در روز از طریق اخبار پیگیر مسایل سیاسی کشور هستند.  با این وجود تکلیف جوانان ما که مدام شاهد بی‌مبالاتی در حرف زدن،  اتهام به دیگران،  دروغ گفتن و فحاشی کردن گروه های سیاسی به همدیگر هستند چه خواهد بود؟
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در هنر
      اگر بخوایم دلایل کمرنگ شدن احترام به هنرمندان را بررسی کنیم به نتایجی می رسیم،  که ممکن است از سوی دولت مردان به سیاه نمایی و از سوی هنرمندان مورد اعتراض قرار بگیریم.
      اما چطور می شود مقابل مرگ تدریجی ارزش ها و باورهایمان،  که پایه های حفظ فرهنگ جامعه هستند سکوت کرد؟  آثار ادبی ما نشان می دهد،  که رعایت ادب تا چه حد برای ایرانیان اهمیت داشته.  این موضوع در شعرها و الفاظ ما نیز خود نمایی می‌کند.  در فرهنگ ما برای یک بفرمایید و بنشینید انواع مختلف فعل و انواع و اقسام بیان‌ها وجود دارد.  اما امروزه ادبیات و در کل هنر ما به تاثیر از سبک های اروپایی استفاده از کلمات مستهجن و شکستن مرزهای ادب و حیا را روشنفکری و آزادی اندیشه می دانند.
      روزگاری شاعران ما حکیمان ما بودند،  و مفاهیم عرفانی و فلسفی را در قالب شعر به مردم انتقال می دادند.  الان چه بر سر شاعران و ادیبان ما آمده،  که عرصه شعر و ادب تبدیل به عرصه ای شده برای عشقبازی ها و کام جویی های کلامی،  که حتی از آوردن کلمات رکیک و مبتذل در آثار خود مضایقه نمی کنند.
      با ادای احترام به دکتر کزازی و همه عزیزانی،  که نفَس ادبیات ایران از قلم آنها گرم است.  روی صحبت من با آنهایی است،  که آثارشان سند رسوایشان است.  آفتاب آمد دلیل آفتاب.
      همین فضا را می توان به سایر هنرهای دیگر تعمیم داد.  جو غیر هنری و مبتذلی که دارد بر سینما و سایر هنرهای غالب می شود،  باعث بی اعتمادی مردم و مسئولان به قشر هنرمند شده است.  عده ای از هنرمندان و سینماگران ما فرهنگ غنی سرزمین خود را بی ارزش انگاشته،  و از نوع پوشش و آرایش گرفته تا سبک زندگی،  خود را به کسوت بازیگران هالیوودی در می آورند،  غافل از اینکه چه تأثیر مخربی بر جامعه و جوان هایی که از آنها الگو برداری می کنند می گذارند.  از نظر روانشناختی بی عفتی همیشه باعث بی احترامی می شود.  چطور کسی که به خود و جامعه خود احترام نمی گذارد انتظار دارد مورد احترام قرار بگیرد؟
      و باز با احترام به پرویز پرستویی،  مسعود رایگان و همه عزیزانی که آبروی سینمای ایرانند.  ما داریم  در باره سونامی فرهنگی ای صحبت می کنیم،  که موج آن سرمایه های معنوی و انسانی ما را به ساحل سکوت کشانده است.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در معماری
      روزگاری آوازه معماری ایران در سراسر جهان پیچیده بود.  معماری ای مردم وار که از مصالح و تزیینات گرفته تا سبک و سیاق ساخت،  همگی در خدمت آسایش مردم و ارضای حس زیبایی شناسی و امنیت و تأثیر روحی و معنوی بر روان آنها بود.
      معماری سنتی ایران نجیب و درونگرا است.  شاید بگویید مگر می شود صفتی مثل نجیب را به معماری نسبت داد.  البته که می شود.  اگر قدم به قدم از مسیری که می روم بیایید شما هم به این نتیجه می رسید،  که معماری سنتی ایران را آشکارا،  نه پنهان،  با صدای بلند می توان معماری نجیب خواند.
      از کوچه ای پرپیچ و خم می گذری به دری می رسی با دو کلون متفاوت.  یکی صدای بمی دارد،  که اگر مرد هستی باید این کلون را بکوبی،  تا بانوی خانه لباس مناسبی بپوشد.  اگر زن هستی باید کلونی را بکوبی،  که طنین زیرتری دارد. در که باز شد وارد هشتی می شوی.  فضایی دایره شکل یا چند ضلعی گنبد دار،  که در واقع جایی ست برای انتظار و رابط بین حیاط و در ورودی که مانع دید مستقیم به حیاط و حریم خصوصی منزل می شود.
      خانه ها معمولا دو حیاط داشتند.  یک حیاط عمومی که اطراف آن مهمانسرا و اتاقهایی قرار می گرفت،  که مخصوص مهمانها بود،  و اطراف حیاط خصوصی سه دری،  پنج دری،  آشپزخانه و اتاق هایی قرار داشت،  که از دسترس مهمانها و افراد غریبه دور بود.
      معماری سنتی ایران حافظ حرمت های انسانی بود،  و نشانه های شاخص آن از هشتی گرفته تا گوشوار و تارمی و حیاط ها و اتاق های تو در تو،  همگی بیانگر اهمیت حفظ حریم خصوصی نزد ایرانیان است.  اپن کردن آشپزخانه و در معرض دید قرار دادن بانوی خانه از فرهنگ و ادب ایرانی که همواره پاسدار حرمت انسان بوده به دور است.  متأسفانه سال هاست غنای فرهنگی و سابقیه دیرینه خود را در ساختن تمدن بشری فراموش کرده و راه تقلید جاهلانه از فرهنگ غربی را در پیش گرفته ایم.  آیا حفظ حریم و حرمت معنایی غیر از احترام دارد؟
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در پوشش
      کافی است نگاهی به تاریخچه پوشش در ایران بیندازید،  خواهید دید ایرانیان حتی پیش از اسلام نیز پوششی کامل داشتند و برهنگی را دور از شأن انسان می دانستند.  فرهنگ ایرانی سرآمد زیبایی ها و ظرافتها در عین رعایت حرمت و احترام به حقوق دیگران است.  آمیزه ای از زیبایی و حیا.
      در سالهای اخیر با واردات لباس از کشورهای خارجی،  که هر روز رونق بیشتری می گیرد،  لباسهای محلی در حال از دست دادن رونق خود هستند،  که این مسئله زمینه های لازم را برای دور شدن از فرهنگ غنی ایران را فراهم کرده است.  این امر دلایل مختلفی دارد،  اما تاثیر شبکه های ماهواره ای در این میان بیشتر از همه جلب نظر می کنند.
      متأسفانه امروزه برهنگی شده "روشن فکری" و نجابت و حیا شده "امل بازی".
      وقتی انسان حرمت خودش را نگه ندارد،  و حاضر شود با هر پوششی در جمع حاظر شود،  بی شک به احترام و رعایت حریم دیگران هم وقعی نخواهد گذاشت.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در مدرسه
      بسیاری از معلمان به یاد دارند روزگاری را که نه تنها بچه ها بلکه والدینشان از آنها حساب می بردند.  بعد از آن دوره شکوه و جلال،  معلمان الان روزهایی را تجربه می کنند،  که فرق زیادی بین جایگاه شاگرد و معلم نیست.  سرگذشت غم انگیز و نگران کننده ای است.  بیم آن می رود در آینده ای نچندان دور دیگر هیچ معلمی قادر به اداره و آموزش بچه ها نباشد.
      چون هر ساله ادب و احترام بین نسل جدید کمرنگ تر می شود.  چرا فرهنگیان ما بدون بررسی و انجام راهکاری که موجب بهبود این مشکل شود،  خود مدعیان شرایط موجود شده و لب به گله و شکایت باز می کنند،  که چرا دانش آموزان دیگر حرمت معلمان را نگه نمی دارند؟
      بیایید ما هم از خود این سؤال را بپرسیم و سعی کنیم پاسخ هایی برای آن بیابیم.
      سه انگیزه عمده احترام و نگه داشتن حرمتها علاقه، وابستگی و ترس است.
    1 علاقه:  معلمی در گذشته فقط یک شغل نبود،  بلکه دنیایی از عشق به همراه داشت.  ولی متأسفانه پایین بودن سطح زندگی معلمان،  نیازهای مالی و شرایط سخت زندگی و هم چنین عملکرد نامناسب آموزش و پرورش در تربیت نسل جدید فرهنگیان باعث شده عشق در آموزش حذف شده و صرفا به عنوان یک منبع درآمد محسوب می شود.
   2 وابستگی:  در دهه های قبل معلمان تنها منبع کسب دانش محسوب می شدند،  و همین باعث اقتدار آنها بود،  ولی با ظهور رایانه، اینترنت، سی دی های آموزشی و آموزشکده های آزاد، وابستگی دانش آموزان به معلمان خود کمتر شد.
   3 ترس:  حذف تنبیه در سیستم آموزشی و بروز پدیده دانش آموزسالاری در مدارس باعث کم شدن اقتدار معلمان و در پی آن از بین رفتن ترس و احترام ناشی از ترس در بین دانش آموزان شد.
      آموزش ندادن ارزش های اخلاقی در مدارس، آشنا نبودن برخی معلمان با روش های تربیتی،  رعایت نکردن شأن معلمی توسط عده ای از آموزگاران،  همخوان نبودن نهادهای مختلف تربیتی و عالم بی عمل بودن بعضی معلمان از دلایل دیگر کاهش اقتدار آنها و احترام دانش آموزان است.  می بینید که باز هم علت بی احترامی دانش آموزان متوجه نسل گذشته است نه نسل امروزی.  …و اگر منصفانه قضاوت کنیم می بینم:  از ماست که بر ماست.
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
احترام در دین
      بزرگان و ائمه اطهار همواره نسبت به ادب و احترام به دیگران اهمیت بسیاری قائل بودند.
      زمانی که حضرت علی(ع) در جنگ با کفار،  عمروود را بر زمین زد،  زره او را از تنش در نیاورد و وقتی از او سوال کردند،  که چرا این کار را نکردی،  ایشان در پاسخ گفتند:  عمروود در میان قوم خود دارای جایگاه و شخصیت بوده،  و من به احترام این هرگز شخصیت او را نمی شکنم.
      به گفته پیامبر(ص)،  اسلام دین اخلاق است.  متأسفانه در تبلیغ و به روز رسانی آموزه های دینی و ارئه آن به نسل جدید ضعیف عمل شده است.  وجود ماهواره، سایت های مختلف اینترنتی و پیش دستی غربی ها در تولید محصولات فرهنگی باعث تأثیر گرفتن از فرهنگ غرب و جدایی جوانان از دین و تضعیف پایه های اعتقادی آنها شده است.
      همچنین عده ای به نام اسلام و به کام خودشان دست به کارهایی می زنند،  که باعث بی اعتمادی مردم به روحانیان و ضعیف شدن اعتقاد آنها به دین شده است.  با این وجود جانب انصاف را در قضاوت نسل جوان نگه نداشته،  و بی احترامی آنها به آموزه های دینی را به نقصی در وجودشان نسبت می دهیم،  و آنها را بی دین و سست عقیده می دانیم.  غافل از اینکه جوان های یک دهه قبل از آنها،  همان شیران هُژبری بودند،  که در میدان جنگ جان خود را سپر دین و سرزمین خود کردند.
      حالا از روی این حرف ها یک خط خوانده یک خط نخوانده بگذرید،  شانه بالا بیندازید و برای رفع تکلیف فکر کنید آنچه گفته شد شوخی است.  اما جدی جدی نسل آینده ما دارد از بین می رود.  مریم نظری.
تا دست به دامان ریا افتادند
بی‌وقفه به یاد شهدا افتادند
شوخی‌شوخی به شاخه‌ها سنگ زدند
جدی‌جدی پرنده‌ها افتادند
رضا بروسان
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
   تصویر از چند دهه پیش،  دو دختر بچه می رقصند،  و مردان مشغول تماشا هستند،  و جای بانوان خالی است،  عکس شماره ۸۹۷۳.
   نظر انوش راوید:  جهان دارد بسرعت زیر پای ما حرکت می کند،  و سریع و خیلی سریعتر از گذشته های بسوی آینده می رویم.  بهمین جهت لازم است روشنفکران و نویسندگان و وبلاگ نویسهای اجتماعی،  تحقیق و تحلیلهای جدید ارائه نمایند.  همچنین قوانین مختلف کشور مدام بروز گردد،  و از اینهمه مشکل قدیمی بودن قوانین،  که خود بخود درک و دانش و بینش قدیمی هم بدنبال دارد،  خلاص شد. 
      فراموشی و کمرنگی احترام در ایران نیازمند نگرشهای نو به احترام،  و شاخصهای جدید احترام در قرن جدید است.  پژوهشگر اجتماعی خانم مریم نظری موضوع بسیار خوبی مطرح کردند،  از علاقمند به ایران و مردم و آینده تقاضا دارم،  در این باره نظرات خود را بنویسند،  تا مورد استفاده و گردش گردونه یادگیری قرار گیرد.
از خود شروع کنیم
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران مقاله ای با موضوع ضعف احترام در بین اقشار جامعه میباشد که لازم است از جانب روشنفکران مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد
      باید یاد گرفت بطور کامل ادب و احترام بدیگران و عقاید را رعایت کنیم،  و از نقد و انتقاد و کاریکاتور و حرف مفت نسبت بخود ناراحت و عصبانی و رنجور نشویم،  یعنی آزادی اندیشه و بیان را از خود شروع کنیم.  عکس شماره 7295.
……………
   برچسبها:  فراموشی، کمرنگی، احترام، مریم نظری، رضا بروسان، علاقه، وابستگی، ترس، روشن فکری، امل بازی.
………….
فراموشی و کمرنگی احترام در ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
* * * * * * * * * * 
……………………….
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.
ارگ ایران   http://arq.ir
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
برای آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید