Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

 کارگاه اندیشه سازی ارگ،  صفحه دو

منبع:  اطلاعات شخصی، اینترنت،  نشریات.
کارگاه اندیشه و فکر سازی
کارگاه اندیشه و فکر سازی
سیستم های فلسفی
      به منظور پویایی وبلاگ،  در بخش کارگاه فکر سازی به موضوعات ذهنی و نظری و عینی می پردازم،  اکثر این بحث ها مربوط به قرن های گذشته می باشند و دیدگاه و کارشناسی آنها در قرن ۲۱ متفاوت می باشد.  زیرا این قرن فقط برای حرفه ای ها می باشد،  و هر شخص می توان در گرایش ویژه ای،  دیدگاه تخصصی مربوطه را داشته باشد.  در این زمان جمع بندی و طبقه بندی فلسفه های نوین،  خود دانش خاصی را در بر می گیرد،  که باید شناخته و گشوده شود.
   فلسفه شک، Scepticisme   ــ  فلاسفه شک معتقد هستند،  که آدمی قادر بدرک حقایق و ذات اشیا نمی باشد،  معرفت و دانش ارزشی ندارد،  و دلایل بر اثبات ادعای خود بیان می کنند و می گویند:  آدمی بخطای ادراک دچار است،  و آنچه را که حقیقت می داند در واقع خطاست،  همچنین اگر حقیقتی وجود داشته باشد،  پس چرا اینهمه تضادها و تناقضات فراوان دیده می شود.  در حالیکه می دانیم حقیقت یکی بیش نیست،  زیرا نزد هر کس راجع بموضوعی عقیده ای خاص دارد،  و حتی در یک فرد نیز در زمان های مختلف،  تخالف عقیده دیده می شود.  شکاکان معتقدند،  که برای اثبات قضیه ای از قضیه دیگر کمک خواسته می شود،  که دور لازم می آید،  و دور در فلسفه باطل است،  و یا قضیه تازه و مستقل است،  که محتاج با ثبات می باشد،  و برای ثابت گردانیدن آن،  بقضیه سومی نیاز است،  که تسلسل پدید می شود،  و اینهم باطل است.   چون معرفت بیک حقیقت حاصل گردید،  باید بحقایق دیگر نیز این معرفت حاصل شود،  زیرا همه حقایق جهان یکی می باشند،  و با هم بستگی دارند.
  فلسفه جزم و یقین،  Dogmatisme  ــ  پیروان و پیشوایان این شیوه اندیشه فلسفی قائلند باینکه،  آدمی قادر بدرک حقیقت می باشد،  حال باید دید که حقایق فقط جنبه ذهنی دارند،  یعنی منحصراً این حقایق در ذهن آدمی جا دارند،  یا در خارج هم هستند،  و وجود مستقلی دارند.  آن دسته از فلاسفه که حقایق را امری ذهنی می دانند ایده آلیست،  و آن عده که قائل به وجود حقایق در خارج می باشند رآلیست می گویند.
   فلسفه اصالت تصور،  Idealisme  ــ  معتقدان این عقیده می گویند،  اشیا و حقایق وجودشان بستگی به ادراک دارد،  و برای بیان عقیده و اندیشه چندین عقیده فرعی پدید آمده است بدین قرار:
   الف ــ  نفی ماده،  پیروان این عقیده بر این قائلند،  که آنچه از حقایق مادی وجود دارد،  فقط زاده اندیشه و احساسات خود ماست،  یعنی این پدیده ها همه نفسانی و داخلی می باشد،  و جنبه خارجی ندارد.
   ب ــ  فلسفه نمود،  معتقدان می گویند،  در جهان جز حالات نفسانی و احساسات آدمی چیزی وجود ندارد،  و این حالتها بهم مرتبط و متصل نمی باشد،  و وسیله پیوندی بین حالت های نفسانی وجود ندارد.
   پ ــ  بود و نبود،  معتقدند که حقایق وجود دارد،  و قائل بوجود روح و ماده هر دو می باشد،  ولی چون آدمی صورت اشیا را خود در ذهنش مرتسم و تصور می کند،  بنابر این فقط ظواهر آن بر وی مکشوف می شوند،  نه حقیقت آنها.
   منطق نظری
      منطق نظری گویند بوسیله ارسطو تدوین،  و بعدها بابهایی بدان افزوده شد،  در تعریف منطق گفته اند،  منطق نرم افزاری است،  که انسان را از خطای در فکر باز می دارد.   همانطور که دانستن دستور زبان،  ما را از هر اشتباهی،  که ممکن است در گفتار رخ دهد،  باز میدارد،  منطق هم در جلوی خطای ذهنی و فکری را خواهد گرفت.  با اینکه منطق از معانی بحث می کند،  اما برای مطالب و معانی به الفاظ و اصطلاحات خاصی نیاز دارد،  که در خلال این مبحث بمناسبت ذکر می شود.
   تصور عبارتست از حصول صورت اشیا در ذهن،  مانند تصور درخت، بلندی، زیبایی،  چنانچه بر این تصورات بطور نفی یا اثبات حکمی اضافه شود،  در آن وقت تصور نخواهد بود بلکه تصدیق می باشد.
   تصدیق در تعریف مزبور بیان گردید،  که تصدیق عبارتست از بیان حکمی نفیاً و اثباتاً بر کسی یا چیزی،  مانند:  خورشید درخشید،  انوش آمد، مانیتور نشکست.
   خمس در منطق پنج کلیت بدین قرار دارد،  جنس، نوع، فصل، عرض عام، عرض خاص،  به تعریف:
  * جنس آنست که بر موجوداتی دلالت کند،  که دارای ذات و حقیقت گوناگون (مختلف الحقیقه) می باشد،  مانند:  انسان، اسب، روباه.
  * نوع آنست که دارای افرادی باشد، که در ذات یکی باشند، (متفق الحقیقه)،  مانند:  انسان که شامل انوش و رضا می گردد،  و افراد انسانی از لحاظ نوعیت و انسانیت یکی می باشند.
  * فصل عبارت از اینکه بین دو نوع اختلاف اساسی وجود داشته باشد،  مانند شیهه کشیدن برای اسب،  و سخن گفتن برای انسان،  زیرا بجز اسب شیه نمیکشد،  و بجز انسان سخن نمی گوید.
  * عرض خاص عبارتست از یک قسم صفت مخصوص برای یک نوع،  خنده برای انسان.
  * عرض عام آنست که صفتی مشترک بین چند نوع باشد،  مانند، راه رفتن برای انسان، اسب، گرگ.
      مفهوم و مصداق در هر امر دو کلی وجود دارد که مفهوم و مصداق می باشد.
  * مفهوم عبارتست از مجموع صفت های مشترک که معانی کلی از آن فهمیده می شود،  مانند، جسم نمو کننده حساس، و شیهه کننده برای اسب،  که همه آنها مجموعاً مفهوم اسب را می رساند.
  * مصداق، اگر مثلاً در مورد انسان بخواهیم افرادی که در خارج وجود دارند بحث کنیم،  و برخی از آنها را مشخص یا ذکر کنیم در این صورت مصداق گفته می شود،  مانند، لیلا، رضا، انوش، حسن، سارا، که مصداق های انسان می باشند.
   اقسام و دلالت ها،  در منطق همانطور که گفته بالذات از معانی،  و بالعرض از الفاظ گفتگو می کند،  اینک برخی از این الفاظ و دلالت ها.  آنچه معانی موضوع و مفهوم را بظور غیر محسوس برساند،  مدلول آنچه که بر آن دلالت می کند دال گویند.  بتعداد حواس آدمی دلالت وجود دارد،  که می توان دلالت وضعی و طبیعی را نام برد.  دلالت بر دو قسم است،  الف، لفظی،  ب، غیر لفظی.
  * دلالت وضعی لفظی،  مانند،  سخن گفتن و استعمال کلمات،  این نوع دلالت در منطق مورد استفاده است.
  * دلالت وضعی غیر لفظی،  مانند، کیلومترها و علائم راهها و راهنمایی.
  * دلالت طبعی،  مانند، سرخ شدن صورت هنگام شرم و خشم و زرد شدن سیما هنگام ترس.
   معرف یا قول شارح،  آنست که تعریفی جامع و کامل از موضوعی و چیزی بکنند،  بطوریکه جای ابهامی نباشد،  و بر چهار قسم است،  حد تام، حد ناقص، رسم تام، رسم ناقص.
  * حد تام،  آنست که تعریفی کامل از ذایتات موضوع بشود،  و این تعریف از جنس قریب و فصل قریب ترکیب و تشکیل می شود.  مانند، انسان حیوان ناطق است،  که حیوان جنس قریب،  و ناطق فصل قریب می باشد.
  * حد ناقص،  عبارتست از تعریفی که چندان دقیق نباشد، و از فصل قریب و جنس بعید تشکیل می شود،  مثل انسان جسم ناطق است،  در اینجا جسم جنس بعید،  و ناطق فصل قریب می باشد.
  * رسم تام،  اگر از ظواهر و صورت و عرض چیزی تعریف بعمل آید،  آنرا تعریف بحد تام گویند،  که البته تعریف کاملی نیست،  چه از جنس قریب و عرض خاص تشکیل می شود.  انسان حیوان خندان است،  که حیوان جنس قریب،  و خندان عرض خاص است،  زیرا بجز انسان ظاهراً موجودی نمی خندد.
  * رسم ناقص،  این تعریف هیچگونه کامل نیست،  زیرا صرفاً به تعریف از ظواهر موضوع اکتفا شده است،  زیرا جنس بعید و عرض خاص تعریف گردیده،  مانند انسان جسم خندان است،  که جسم جنس بعید،  و خندان عرض خاص می باشد.
   تصدیقات،  همانطور که بیان گردید،  اگر دو یا چند تصور بوسیله نسبت حکیمه مربوط و مرتبط گردد،  تصدیق یا قضیه بوجود می آید.  بنابر این تصدیق از سه قسمت پدید می آید،  1 ــ  محکوم علیه (موضوع)،  2 ــ  محکوم به (محمول)،  3  ــ نسبت حکیمه و رابطه،  مانند خورشید تابان است،  خورشید محکوم علیه و تابان محکوم به است؛  که نسبت حکیمه می باشد.
   تصدیقات بر شش قسم بدین قرار می باشد:  1 ــ  بحسب مفهوم،  2 ــ  بحسب مصداق با کمیت،  3 ــ  بحسب کیفیت،  4 ــ  بحسب کیفیت و کمیت با هم،  5 ــ  بحسب اضافه،  6 ــ  بحسب جهت.
   استدلال (حجت)
      اگر تصورات معلومی،  آدمی را به تصور مجهولی راهنمایی کند،  و چنانچه تصدیقات معلوم،  ذهن را بتصدیق مجهولی بکشاند،  حجت یا استدلال گفته می شود.  اقسام استدلال بر سه قسم است:  1 ــ  قیاس،  2 ــ  تمثیل،  3 ــ  استقراء.
   قیاس،  اگر آدمی از حکمی کلی بجزئی برسد،  آنرا قیاس یا استنتاج گویند،  مانند انسان فنا پذیر است،  انوش انسان است،  پس انوش فنا پذیر است.  یا آهن در ۱۵۰۰ درجه ذوب می شود،  این جسم آهن است،  پس در ۱۵۰۰ درجه ذوب می شود.  قیاس بر دو قسم است:  1 ــ  اقترانی،  2 ــ استثنائی.  از قیاس در علوم بویژه ریاضی زیاد استفاده می شود و در منطق نیز مهم است.
  * قیاس اقترانی،  قیاسی را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه بالفعل در مقدمات موجود نباشد،  مانند انوش انسان است،  هر انسانی فانی است،  پس انوش فانی است.
  * قیاس استثنائی،  نوعی قیاس را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه در مقدمات بالفعل موجود باشد،  مانند:  اگر این جسم فلز است،  هادی الکتریسته می باشد،  لیکن فلز می باشد،  پس هادی الکتریسته است.
  * استقراء،  به معنی تفحص و جستجو کردن، تحقیق و کنجکاوی کردن در امری و مطلبی، از پی چیزی رفتن.  در اصطلاح منطق بآن نوع استدلال گفته می شود،  که از جزئی بکلی منتهی شود،  مانند، مس در مجاورت حرارت منبسط می شود،  پس تمام مسها در همه جا و در کلیه زمانها منبسط می گردند.  این نوع استدلال در منطق در درجه دوم اهمیت اما در علوم طبیعی در کمال اهمیت می باشد.
  * تمثیل،  به معنی مثال آوردن و تشبیه کردن است،  نوعی استدلال درجه سوم در منطق است،  که از جزئی بجزئی منتهی شود.  مانند،  کوروش باهوش است،  انوش هم چون شبیه کوروش است،  با هوش می باشد،  این نوع استدلال در روان شناسی کمال اهمیت را دارد.
   صناعات خمس
   قیاس از جهت ماده بر پنج قسم است:  برهان،  جدل،  خطابه،  شعر،  مغالطه.
  * برهان،  چنانچه همه مقدمات قیاس از امور یقینی تشکیل گردد برهان است،  و این یقینیات بر شش قسم است:
  1 ــ  اولیات یا بدیهیات،  اموری را گویند،  که کاملاً معلوم و بدیهی در آن عقل بی واسطه باشد،  مانند، کل بزرگتر از جزء است.
  2 ــ  مشاهدات،  بر دو نوع است،  الف،  ظاهری،  مانند از ظاهر عکس این وب پیداست،  که وبا نوش است،  ب،  داخلی،  این وب ضد دروغ و درغگویی است.
  3 ــ  مجربات،  ان است که از روی تجربه بدان رسیده باشیم،  مانند اینکه به تجربه ثابت شده،  که استعمار و امپریالیسم در تاریخ زیاد دست کاری کرده و دروغ نوشته اند.
  4 ــ  متواترات،  قضایایی را که اشخاص مختلف نقل کرده باشند،  ما حکم بصحت آن می کنیم، در صورتی که آنرا ندیده باشیم،  مانند،  بندر عباس بسیار گرم است،  و اردبیل بسیار سرد است.
  5 ــ  حدسیات،  آنست که از روی حدس و گمان امری را بیان و ثابت کنیم،  مانند،  اینکه انوش می کوشد تا دروغها را از تاریخ بردارد،  و می گییم موفق می شود.
  6 ــ  فطریات،  نوعی قضایا را گویند که طبیعتاً روشن و مسلم باشد،  مانند،  اعداد زوج قابل تقسیم به دو می باشند.
  * جدل،  نوعی قیاس می باشد،  که از مسلمات و مشهورات مایه گرفته باشد.
  * مشهورات،  آنست که مردم پاره ای موضوعات را همه قبول دارند،  مانند،  نیکی، کمک بزیر دستان، دانش اندوزی.
  * مسلمات،  قضایائی را گویند که مورد قبول و با حقیقت مطابق باشد،  مثل ذوب فلزات در اثر مجاورت با حرارت متناسب.
  * خطابه،  قضایائی را نامند که از مقبولات و مظنونات پدید آمده باشد.
  * مقبولات،  آن نوع قضایائی را گویند،  که مثلاً پیشوایان دین، اخلاق، علم،  گفته باشند،  مانند،  استدلال بقول یا روایت یا جمله یک حکیم یا نویسنده.
  * مظنونات،  آن است که از یقین مایه نگرفته باشد،  بلکه متکی بگمان باشد،  مثل انوش رنگش سرخ شده، لابد از دست دشمنان تاریخی ایران خشمگین می باشد.
  * شعر،  اینگونه استدلال اثری شگرف در طول سال های دراز تاریخ زندگی بشر داشته،  زیرا با اینکه شعر ممکن است متکی بدلایل عقلی نباشد،  اما چون بر احساسات آدمی چنگ می زند،  و از نیروی تخیل آدمی متأثر است،  اثرش فراوان می باشد.
  * مغالطه،  یا سفسطه نوعی قیاس را گویند،  که مقدمات آن از وهمیات و مشبهات تشکیل شده باشد.
  * وهمیات،  آنست که با مقایسه با امور یقینی و محسوس حقیقی و مسلم تصور شود،  ولی عقلاً مورد قبول نمی باشد.
  * مشبهات،  اگر از تشابه امور صادق و صحیح مایه گرفته شود،  بآن گفته می شود،  در حالیکه خود آن قضایا کاذبه می باشد.
   
بازبینی در شتاب حرکت
    خلاقیت  Creativity ــ  درخشش یک اندیشه و بوجود آمدن نظرات و ایده‌ های نو می باشد،  از نظر معنی، بیشتر در جنبه ‌های فکری و نظری و به اصطلاح فعالیت‌ های ذهنی و طراحی مطرح است.  خلاقیت، نقطه آغاز و به اصطلاح موتور نوآوری است،  خلاقیت با نو آوری تفاوت دارد،  خلاقیت = ایجاد،  نو آوری =  کار برده ایده های جدید.
      خلاقیت مؤثرترین روش جبران عقب افتادگی از جوامع پیشرفته و پویا است،  نیز قوی ترین عامل اکتساب اطمینان به نفس حرفه ای می باشد.  خلاقیت مداوم لازمه بقای یک سیستم صنعتی در جهان امروز است،  خلاقیت تصور یک ایده نوین از طریقی نامشخص و تا بخشی غیر ارادی به حساب می آید.  نظریه ها و برنامه های تحقیقاتی،  بدون خلاقیت کپی کردن نوشته ها و نقاشی های دیگران است.  مهندس محقق کپی گر،  فنون آنالیز آنچه موجود است را میداند،  و پیوسته در پی بهینه یابی است.  اما مهندس محقق مخترع خلاق،  آنکه به آنچه نیست موجودیت می بخشد،  و به کمک فنون آنالیز به ساخته و پرداخته خود معنی میدهد.
    عوامل باز دارنده خلاقیت تکنولوژیکی شامل موارد زیر است:
    *  علاقه زیاد به گردش و تفریح و استراحت خوش گذرانی، *   ضعف اطمینان به نفس، *  ضعف دانش علمی و فنی، *  افراط در نظم کار، *   فقدان شهامت در پذیرش ریسک و محافظه کاری در حرفه، *   راحتی تأمین در تقلید، *   مقاومت و دو دلی در تغییر، *   عدم تحمل نامفهومات و نامعلومات در تجسم راه حلها، *   گشتاور روانی.
    تمرین خلاقیت: *   توجه به نیازها جهت ایجاد محصولات یا فرآیند های بهتر، ارزانتر، سریعتر، کم خطرتر، سبک تر، سنگین تر، بزرگتر، کوچکتر، قوی تر، کم مصرف تر، کم صداتر، مطلوب تر برای محیط زیست، *   توجه به پدیده ها مانند:  سیب نیوتن، باتری جیمزوات، گیاه چسبنده ولکرو، …، *   توجه به مشاهدات تصادفی، *   انتخاب ارادی و تصادفی موضوع مورد اختراع،  تبادل قابلیت های محصولات با یکدیگر، *   تعبیه قابلیت های طبیعت در محصولات.
    اختراع  Invention ــ  اختراع برابر است با خلاقیت در زمینه تکنولوژی،  محصول یا فرآیند جدیدی که قابل استفاده می باشد.  اختراع بیشتر حالت اتفاقی و غیر قابل پیش ‌بینی دارد،  دستیابی به چیز یا روشی جدید،  تأثیر گذاری بر محققان و متخصصان، که حاصل هوش و تفکر انسان جدید اندیش است.  هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود،  اختراع با نو آوری تفاوت دارد.  اختراعات دارای طبقه بندی است:
    *  راه حل از طریق روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات نه چندان اساسی با استفاده از روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات اساسی با استفاده از تکنولوژی هایی که در زمینه های دیگر توسعه داده شده اند، *  خلق سیستم های جدید با استفاده از دستاورد های علمی جدید، *   خلق سیستم های کاملاً نوین بر اساس اکتشافات مهم علمی، *  خلاقیت مایه اصلی برخی از حرفه ها نظیر انواع هنر است.
    یکی از موضوعات مهم این است،  که میتوان مخترع شدن را آموخت،  اما لازمه هایی دارد که شامل:
   *  طلب فکری و ذاتی، *   نگرش و طرز تلقی درست، *   دانستن علوم و فنون پایه و عمیق بودن در حداقل یک زمینه، *  کنجکاوی بی حدى و مرز، *   تیز بینی برای دریافتن پدیده های جالب در میان انبوه پدیده ها، *  تمرین و حجم کار خلاق فراوان،  *   چند جانبه آگاه بودن منجمله دانستن مفهوم قرن سنت گریزی، *   درستکار بودن، *   تاثیر مثبت گرفتن از ناملایمات زندگی، *   هدف داشتن، دل نبستن به نتیجه و لذت بردن از پویش مسیر، *   عشق به معنی دادن به زندگی و ابدی شدن.
    تحقیق ــ  روش حل مساله تحقیق،  پیگیری سیستماتیک در شناخت مسأله و بررسی گزینه های راه حل موارد زیر می باشد:
   * بر اساس تفکر عمقی و ارادی، *  امکان برنامه ریزی و تعیین منابع مورد نیاز، *  امکان وقفه های با برنامه در دوره تحقیق، *  امکان پیش بینی نتایج ممکن.
    ارائه نتیجه گزارش یا مقاله فنی:
    1 ــ  روش ابداعی:  درک فضای امکانات،  تطبیق با پدیده های فیزیکی و سنتز کردن راه حل موارد زیر می باشد:
    * براساس تفکر گسترده، *  غیر قابل پیش بینی و غیر قابل برنامه ریزی (جرقه ای)، *  اکثراً بی وقفه یا با وقفه های نامنظم، *   ترکیبی از تفکر ارادی و غیر ارادی.
   2 ــ  ارائه نتیجه با ساخت نمونه،  شرح راه حل،  ثبت اختراع.
ابزار لازم برای حل ابداعی مسائل شامل:  *   دانش پدیده ها، *   دانش مواد و میدانها، *   استفاده از اضداد، *   دانش روند تکامل تکنولوژی.
    قابل توجه:  کودک در مواجه با مخالفتها می گرید،  اما مهندس کپی گر مصالحه و بهینه یابی می کند،  و مهندس محقق مخترع محدوده ها را درهم می شکند و فضای مساله را خالی از تضاد می کند،  همانگونه که انوش راوید در موارد تاریخ انجام می دهد.
    برای ادامه و حرکت نهایی روش هایی به شرح زیر لازم است:
    هدفها را مشخص کنید، *  ایده برای محصول یا خدمات، *   ایده برای یک قابلیت جدید در محصول یا خدمات، *   نام گذاری، *   ایده برای روش های ارتقاء کیفیت، *  فرآیند جدید برای انجام چیزی، *   خواسته ها و محدودیتها را مشخص کنید.
    در راه تحقیق و اختراع قوانین به شرح زیر می باشد:
    * بدانید هیچ ایده ای بد و احمقانه نیست، *  خلاق باشید، *  ریسک پذیر باشید، *  از ایده های ابراز شده انتقاد نکنید.
    در راه تحقیق و اختراع عملکرد زیر رایج است:
   الف ــ  ایجاد ایده کنید: *   از برخی تمرینها و بازیها جهت آماده سازی فکر خلاق میتوان استفاده کرد، *  هرگاه تولید ایده آهسته شد،  از تمرینها و بازی های جدید میتوان استفاده کرد.  ب ــ   نت برداری دقیق کنید، استفاده از کامپیوتر توصیه می شود.
    برای مخترع شدن چه باید کرد،  باید از امروز شروع به تحقیق نوین کرد:
    *  کنجکاو و کاونده باشید و به هر محصول، فرآیند یا سیستمی که بر می خورید تیز هوشانه و با علاقه بنگرید و فکر کنید، *   در مورد هدف هر یک از محصولات، فرآیند، یا سیستم های مورد تفکر و نظر تان از خود سؤال کنید، *  به هدف های بالاتر فکر کنید.  مثال ۱:  هدف این پیچها اتصال قطعه ۱ به ۲ است،  چرا ۱ و ۲ یک قطعه واحد نباشند؟  آیا اصلاٌ این قطعه مورد لزوم است؟  مثال ۲:   اگر یک موضوع تاریخی از دروغ های تاریخ است،  پس جای آن چه می تواند باشد؟
   از امروز شروع کنید:  *  توسط تفکر گسترده به همگون ها در قلمرو های دیگر فکر کنید، *   از طریق رسم و نقاشی افکار تان ر ا به چشم و دوباره از راه چشم به مغز برگردانید، *   تفکر تصویری در بعد های دوم، سوم، ….،  داشته باشید، *  در دنیای این تفکر جالب و رنگارنگ تقریباً همیشه غوطه ور باشید، *   هر چه با فکر تان خلق کردید اختراع شما می باشد،  آنرا برای خود تان ثبت کنید.
    اکتشاف  Discovery ــ  آشکار ساختن و به ‌ظهور رسانیدن یا اعلام چیزی که وجود داشته ولی کسی قبلاً متوجه آن نشده بود، و یا آنرا درک نکرده است، مانند کشف میکروب و یا دروغ های تاریخ.
    شکوفایی ــ  به معنی به ‌بار نشستن تلاش های گذشته است،  و به همه سازمان‌ هایی که تلاشی انجام داده اند مربوط می‌شود.
    فنّاوری ــ  مجموعه روش‌ها، فرآیندها، تجهیزات، سیستم‌ها، اطلاعات و مهارت‌ها جهت تبدیل منابع به محصولات و یا خدمات است.  فن آوری با نو آوری تفاوت دارد.
    کارآفرین ــ  فردی است،  که با تشخیص فرصت و تبدیل ایده و فکر جدید به یک کسب و کار،  و با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی، اجتماعی، آبرویی و حیثیتی می باشد،  و محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید.  کار آفرینی =  نوآوری + شکوفایی.
    نوآوری ــ  به ‌کارگیری ایده‌ های جدید همراه استفاده بهینه از منابع است،  لازمه آن رشد و رقابت در جامعه سالم امروزی است،  و همچنین در کشور های نوگرا شکل بدرد بخور می گیرد.  توانایی خلق ایده‌ های جدید بالقوه در همه انسانها با شدت و ضعف متفاوت نهاده شده،  به ‌فعل در آوردن این توانایی نیازمند زمینه‌ ها، محرکها و عوامل خاص است.  نو آوری یک فرآیند قابل برنامه ‌ریزی می باشد،  کاربرد چیزی یا روشی نوین،  تأثیر گذاری بر زندگی عموم مردم است،  که بیشتر ناشی از خواست و اراده است تا هوش،  ضرورتاً به ‌معنی جدید بودن در جهان نیست، هر نوآوری مبتنی بر اختراع نیست، ولی هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود.  نو آوری هر گونه تغییر و تحول در فنّاوری و ترک روش ‌های قدیمی و سنتی انجام امور است.  نو آوری لزوماً به معنی به بازار رساندن آخرین و تازه ‌ترین دستاورد های مهم تکنولوژیک نیست،  بلکه حتی می ‌توان بهره‌ گیری از هر تغییر کوچکی را که در دانش فنی ایجاد می‌شود نوآوری نامید.
      نو آوری ذاتی یا اکتسابی است،  ذاتی،  در بعضی افراد نو آوری،  و الهام شدن راه‌ حل‌ های نو آورانه ذاتی است،  ساختار فکری افراد نوآور نسبت به افراد عادی جامعه متفاوت می باشد.  اکتسابی،  وجود نوآوری در سرشت و نهاد انسان‌ها با شدت و ضعف قرار دارد،  ولی نیازمند ایجاد زمینه‌ های لازم جهت تبدیل از قوه به فعل است.  برای به‌ ثمر رسیدن سریع‌تر و بهتر فعالیت ‌های در دست اقدام، نوآوری لازم است،  و الزاماً به‌ معنی نفی ساختارها، سیاستها، مقررات، برنامه‌ها و عملکرد های گذشته نیست.
    بستر های لازم برای ایجاد نو آوری:  * عزم ملی و روحیه استقلال ‌طلبی و خود باوری، * سیاست‌ها و سازو کار های حمایتی دولت، هماهنگی سیاست‌ های توسعه فنّاوری و نوآوری با سایر حوزه ها، به ‌ویژه در بخش ‌های صنعت و تجارت، تولید و توسعه علم و فنّاوری با تحقیق و توسعه مداوم،  توانایی بکار گیری و جذب فنّاوری، منابع انسانی خلاق و متخصص و جذب و نگهداری نخبگان، انگیزه برای یادگیری، * تفکر خلاق سیستمی و راهبردی.
    موانع نو آوری شامل:  * ساختار اجتماعی سنتی، * فاصله میان آخرین دانش بشر و آنچه به کار می بریم، * عوامل فرهنگی، * آهنگ پذیرش سازمان، * ارزش های غلط حاکم در سازمان، * عدم وجود نگرش انتقادی، * عدم به  کارگیری مشاوران، * ترس از انتقاد و شکست، * تمایل به همرنگی با جماعت، * محدود بودن طرق ارتباط با مدیر عالی، * حاکمیت جو عدم تحمل اختلاف سلیقه، * افراد ذی نفع در حفظ وضع موجود، * تأکید بر افق زمانی کوتاه ‌مدت، * تصمیم گیرندگان بیش از حد حسابگر، * اعطای پاداش‌ های نامناسب، * تأکید بیش از حد بر الزامات بوروکراتیک.
    نهادینه نو آوری در سازمان شامل:  مدیریت تحول ‌گرا، سنت ‌شکنی با حفظ اصول و ارزش های دینی و ملی ترویج کار گروهی، نرخ و الگوی انتشار فنّاوری، دسترسی به اطلاعات صحیح در مورد علوم و فنّاوریها، سرمایه ‌گذاری دولت و ب‌ویژه بخش خصوصی در نوآوری، ارج نهادن به ایده‌ های جدید، حفظ حقوق مالکیت فکری در جامعه، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات میان مراکز آموزش عالی، پژوهشی و فنّاوری با بخش تولید و خدمات، فضای تعاملی توأم با رقابت سالم در عرصه اقتصاد، ایجاد فضا و قوانین و مقررات مناسب برای گرایش به نوآوری، کارآفرینی و اشتغال مولد و کاهش جاذبه و سود فعالیت ‌های واسطه ‌گری غیرمولد، حضور در بازار های جهانی و حمایت جدی دولت از صدور فنّاوری و محصولات مبتنی بر فنّاوری‌های پیشرفته، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات با سایر کشورها، تغییرات محیط جهانی.
    انواع نو آوری،  الف، بنیادی،  باعث تغییرات اساسی، ناشی از یک اختراع مانن ترانزیستور،  ب، تدریجی،  باعث تغییرات جزئی، فرآیند بهبود مستمر مانند ساخت گوشی و نوت بوک.
    نوآوری تکنولوژیکی، تأکید بیشتر بر جنبه ‌های تکنولوژیکی محصول،  مجموعه پیچیده‌ ای از فعالیت‌‌ها که ایده‌ها و دانش‌ های علمی را به واقعیت‌‌ های فیزیکی و کاربرد های جهان واقعی تبدیل می‌کند،  و در واقع فرآیندی است که دانش را به محصولات و خدماتی که دارای تأثیرات اقتصادی و اجتماعی هستند تبدیل می‌نماید.  معرفی و تجاری ‌کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در آنها معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایند های موجود.  فرآیند نوآوری تکنولوژیک برابر است با:  تحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی، توسعه تکنولوژی، ب‌کارگیری یا پیاده ‌سازی تکنولوژی، تولید، بازاریابی، اشاعه و تکثیر تکنولوژی، بهسازی و ارتقاء تکنولوژی.
    نوآوری سازمانی،  گشودن در های بازار جدید، توسعه منابع جدید تأمین ‌کننده، ایجاد تغییرات اساسی در ساختار های صنعتی و سازمانی.
    مدل های نو آوری،  اول فشار تکنولوژی،  در این مدل عامل اصلی نوآوری فشار علم و تکنولوژی است.  فشار تکنولوژی به‌عنوان یک فرآیند ترتیبی و خطی ساده در نظر گرفته می‌ شود و بازار ظرفی برای ریختن نتایج تحقیق و توسعه در آن است،  این مدل تأکید زیادی بر تحقیق و توسعه دارد.  دوم کشش تقاضا،  بر اساس این مدل، تکنولوژی برای پاسخ به نیاز یا تقاضای بازار توسعه می‌ یابد.  در این مدل نیز به نو آوری به ‌عنوان یک فرآیند خطی ساده نگاه می ‌شود،  و بازار به‌ عنوان منبع ایده ‌ها منشأ هدایت فعالیت ‌های تحقیق و توسعه است،  تأکید این مدل بیشتر بر بازاریابی است.  سوم دو گانه،  این مدل ترکیبی از مدل های نسل اول و دوم است،  و در آن نوآوری با ترکیب ‌های کششی ــ فشاری و فشاری ـ کششی تفسیر می‌شود.  سوم، از فرآیند های متوالی اما دارای حلقه بازخورد تشکیل می ‌شود،  و در آن بین بازار و فعالیت ‌های تحقیق و توسعه توازن بیشتری برقرار‌ است.
    چهارم یکپارچه،  در مدل چهارم ارتباط و تعامل با تأمین‌ کنندگان و مشتریان بیش از پیش مطرح می‌شود،  و یکپارچگی بین تحقیق و توسعه و تولید مورد تأکید قرار دارد.  پنجم سیستم ‌های یکپارچه و شبکه ‌ای،  در این مدل توسعه به‌ صورت موازی و یکپارچه روی می‌دهد،  و استفاده از سیستم‌ های خبره مدلسازی و شبیه ‌سازی،  در تحقیق و توسعه و ارتباط نزدیک با مشتری مورد توجه قرار دارد.  یکپارچگی استراتژیک با تأمین‌ کنندگان اولیه بیشتر است،  و ارتباطات افقی نظیر سرمایه‌ گذاری مشترک، تحقیقات گروهی، همکاری در تنظیم بازار،  و غیره نیز مد نظر قرار دارد.  این مدل بر انعطاف ‌پذیری بنگاه و سرعت توسعه محصول جدید تأکید دارد.
      نوآوری نوین،  از سازمان‌ها Organizations و عرف‌ها Institutions به‌ عنوان اجزاء دو عنصر اصلی و روابط میان آنها تشکیل شده است.
     سازمان‌های نوین،  ساختار های رسمی با هدفی مشخص هستند، که کنشگران یا بازیگران نوآوری می ‌باشند، بنگاه ‌های تولیدی و خدماتی، دانشگاه‌ ها، آزمایشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، مراکز رشد و پارک های علم و فنّاوری، سازمان های سرمایه ‌گذار، سازمان های دولتی مرتبط با سیاست های نوآوری و رقابتی.
    عرف‌ها،  مجموعه ‌ای از عادات مشترک، هنجارها، رویه‌ها، قوانین و مقررات و قواعدی است،  که روابط و تعاملات بین افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها را تنظیم می ‌کند،  و در واقع همان قواعد بازی در نوآوری هستند.  همچنین قوانین مالکیت فکری و هنجار ‌های مؤثر بر روابط بین بنگاهها، دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و فنّاوری از عرفها می باشد.
قضاوت خود را تقویت کنید
      برای اجتناب از بعضی عادات مسخره که بشر بدان متمایل است،  مجاهدت و نبوغ فوق بشری احتیاج نیست،  چند قاعده ساده از ارتکاب اشتباهات پیش پا افتاده جلو گیری می کند.  فکر اینکه مطلبی را می دانیم،  در صورتیکه حقیقتاً ندانیم،  یکی از خطرناک ترین اشتباه هایی است که متأسفانه عموم مردم دچار آنند.  ولی همیشه مشکل به این سادگی حل نمی شود،  مطالب بسیاری وجود دارد که آزمایش تجربی آنها مقدور نیست،  مباحثات شدید همیشه راجع به مسائلی است،  که برای صحت آن مدارک قابل قبول نمی توان ارائه کرد،  مانند مباحث دروغ های تاریخی.  در چنین حالتی باید به خود توجه کنید،  اگر عقیده مخالف خشمگین تان می سازد،  دلیل آن است که بطور نیمه هوشیار آگاهید که دلیل پسندیده ای برای رد اظهارات طرف ندارید.  اگر کسی روی این نکته پا فشاری کند،  که دو،  دو تا پنچ تا می شود،  و یا اینکه جزیره ایسلند در منطقه حاره قرار دارد،  شما بیش از اینکه خشمگین شوید احساس ترحم می کنید.  مگر اینکه اطلاعات شما از ریاضی و جغرافی بحدی ناقص باشد،  که بیان او را مخالف عقیده خود تصور کرده و خشمگین شوید.  پس هر گاه خود را در مقابل عقیده مخالفی غضبناک می بینید،   فوراً تعمیق کنید،  زیرا محتملاً به این نتیجه خواهید رسید،  که تصویر شما با حقیقت وفق نمی داده است.
      یک راه خوب برای خلاصی از بعضی انواع جمود فکری،  تعمق در عقاید و افکار مخالفین است.  اگر نمی توانید مسافرت کنید،  به جستجوی اشخاصی که عقیده اشان با شما مخالف است بر آیید،  و روزنامه های احزاب دیگر را بخوانید.  اگر عقاید مخالفان و نظرات روزنامه ها بنظر شما بر خلاف حقیقت،  پوچ و غیر منطقی می رسد،  فوراً بخاطر بیاورید،  که قضاوت آنان نیز درباره شما به همین نحو است.  این نوع اندیشه ممکن است به نوعی هوشیاری منجر شود.  راه مناسب دیگر تصور یک مباحثه با شخص مخالف است،  مهاتما گاندی از راه آهن، کشتی بخار و ماشین نفرت داشت.  شما ممکن است هیچگاه نتوانید،  با شخصی که پیرو چنین عقیده ای است بر خورد کنید،  زیرا امروزه تقریباً تمام مردم از مزایای صنعت و ماشین استفاده می کنند،  ولی اگر بخواهید مطمئن گردید،  که عقیده شما و اشخاصی که از مزایای صنعت سود می برند درست است،  باید چنین مباحثه ای را در نظر خود مجسم کنید،  و در عقاید مخالف گاندی تعمق نمایید.  من گاهی با ترتیب چنین مباحثات خیالی عقیده قبلی ام را تغییر داده ام،  از عقایدی که خود پرستی شما را ارضاء می کند،  احتیاط کنید.  بسیاری از مردان و زنان خود را نسبت به جنس مخالف برتر می دانند،  و دلایل بسیاری برای اثبات نظریه خود اقامه می کنند.  اگر مرد هستید می توانید بگویید،  بیشترین شعرا و دانشمندان از این جنس می باشند،  و اگر زن هستید می توانید جواب دهید،  به همین نحو بیشترین جنایتکاران نیز مرد هستند.  این مسئله از لحاظ توارث حل نشدنی است ولی خود پرستی این حقیقت را از نظر بیشتر مردم پنهان می دارد.
      همه ما عقیده داریم که کشور ما نسبت به سایر ممالک برتری دارد،  اما با توجه به اینکه هر کشوری دارای شایستگی و نا شایستگی های مربوط به خود است،  اشخاص منطقی تصدیق می کنند،  که برای این مطلب پاسخ مدلل و صحیحی وجود ندارد.  علاوه بر خود پرستی،  سایر احساسات هیجان آمیز هم منبع اشتباه هستند،  و شاید مهمتر از همه ترس است.  ترس شکل های متنوعی دارد،  ترس از مرگ،  ترس از مجهول و غیره،  ترس منبع اصلی خرافات و یکی از منابع مهم بی رحمی است.  در جنگ های پانیک وقتی رومیها فاتح شدند،  کارتاژ ها علت بدبختی و شکست خود را مسامحه در پرستش مولک MoloCh دانستند.  آنها در مراسم دینی خود، کودکان را برای این خدا قربانی می کردند،  مخصوصاً رهبران دینی،  کودکان اشراف را ترجیح می دادند.  اما نجبا پنهانی بچه هایی از توده مردم را به عنوان فرزند خود اختیار می کردند،  و در موقع معین به قربانگاه می فرستادند.  علت شکست را قربانی نکردن فرزندان اصلی نجبا تصور کردند،  و فرزندان اشرافی ترین طبقات کارتاژ در آتش جهالت دینی سوزانده شدند.
      یک ملت، یک جمعیت و انسانها،  نمی توانند آنطور که شایسته انسان است،  در تحت نفوذ ترس رفتار نمایند،  و بطور صحیح عاقلانه باشند.  تا پیش خود به ترس اعتراف نکرده باشید،  و با تمرین های دشوار اراده خود را در مقابل قدرت افسانه ای ترس تجهیز ننمائید،  مطمئناً نمی توانید امیدوار باشید،  که بطور شایسته ای در مورد موضوع های مهم فکر خواهید کرد.  غلبه بر ترس مقدمه عقل است،  با اندیشه و گفتار و کردار نیک بدون ترس،  اندیشه و گفتار و کردار مخالف را در محیطی کاملاً دمکرات سازنده و با دانایی نوین به تحلیل و تعلیل بگیرید.
   پرسش از عموم:  آیا می توانید نمونه ای از داوری غیر حرفه ای خود را مرور کنید؟
روش مذاکره
      مهمترین موضوع برای مذاکره این است،  که شنوده خوبی باشیم نه صرفاً گوینده،  زیرا هر چه بیشتر حرف بزنیم فرد مقابل فکر می کند،  که قصد فریب و گمراه کردن وی را داریم.  هیچ مذاکره ای بالاتر از انتقال ایمان به فرد نتیجه نمی دهد،  ابتدا با پرسش هایی باید ببینیم نقطه ابهام Objection فرد چیست.  نقاط ابهام وی را بدون جواب دادن فوری،  باید تک تک روی کاغذ یاداشت کرده،  از برای آنها تأمل و فکر نمایید.  پس از یافتن Objection از آخرین ابهام جهت شفاف سازی شروع به جواب دادن نمایید.  دقت نمایید،  هدف مذاکره است نه مجادله،  بنابر این از هر گونه حاشیه روی بحث و جبهه گیری با فرد خود داری کنید. 
    حس اعتماد سازی،  در تمام مدت مذاکره خلاصه گو بوده و فقط نقاط ابهام را جوابگو باشید،  البته پس از یافتن Objection به دو روش زیر موضوع ابهام را برای فرد بر طرف و شفاف سازید.  ابتدا، خود را در جهت یاری و کنار وی قرار داده و سپس جواب های صحیح با دید روشنی از آینده به فرد مقابل دهید.  مانند،  این پرسشی که در ذهن شماست،  در روز اول هم من به آن فکر کردم و مسئله خودم بوده،  و پس از تحقیق جواب آنرا یافتم.  بگویید،  کار ما حل مسئله ضمن مذاکره با شما است،  و سلسله مراتب زیر را رعایت نمایید:
  داستان ــ  دیگران نیز ابهام شما را داشتند،  اما پس از راه حل A به نتیجه مطلوبB  رسیدند.
  امید ــ  شما هم می توانید مثل دیگران عمل کرده و موفق شوید،  ایمان را انتقال می دهیم و اعتماد سازی می کنیم.
  ترس ــ  که باید به ندرت استفاده شود،  اگر کار را مثل دیگران انجام ندهید،  بترسید که اتفاق غیر قابل پیش بینی X برای شما انجام شود.
      روش حل مسئله به صورت زیر است:
  * 1 ــ  لحظه را دریاب،  * 2 ــ  مسئله را پیدا کن (پیدا کردن صورت مسئله خود یک هنر است)،  * 3 ـ  مسئله یک راه حل ندارد،  همه راه حلها را پیدا کن، * ۴ ـ  با مشورت بهترین راه حل را پیدا کن، * ۵ ــ  سریعاً اقدام کن، * ۶ ــ  زمان بندی تعیین کن، * ۷ ــ  نتیجه گیری کن.
      همچنین از راه حل ها ی اشتباه درس بگیرید،  و دیگر تکرار نکنید،  و قانون ۸۰ / ۲۰ را در نظر داشته باشید. * ۲۰ درصد کارها به اندازه ۸۰ درصد اهمیت دارند (کار ای کلیدی و مهم).  * 80 درصد کارها به اندازه ۲۰ درصد اهمیت دارند.  پس همیشه اول به سراغ ۲۰ درصد کارهای مهم می رویم،  و ۸۰ درصد دیگر را بعداً انجام می دهیم.
    آیا می توانید سه درک زیر را تعریف نمایید؟:
   * حس میکنی:  Feel * حس کردم:  Felt * یافتم:  Found 
تمرکز برای مطالعه
      میخواهید یک جلسه مطالعه را شروع کنید، اما دست و دلتان به کار نمیرود و شرایط  جور نمیشود،  مطالعه را شروع کرده اید، اما بعد از گذشت زمانی، متوجه میشوید،  که اصلا در باغ نیستید،  و افکار تان در عالم دیگری سیر میکند.  سوژه های عجیبی از وبلاگ دروغ های تاریخ و فوتبال گرفته تا خاطرات گذشته و نقشه های آینده، از گوشه و کنار ذهن بیرون آمده و شما را با خود همراه میکنند.  در این شرایط، چه باید بکنید؟  چه موانعی برای تمرکز حواس وجود دارند؟  چگونه باید با افکار مزاحم مواجه شوید؟
      عوامل متعددی میتوانند مانع تمرکز حواس باشند،  اگر شرایط مکان مطالعه مناسب نباشد،  اگر زمان مناسبی را برای مطالعه انتخاب نکرده باشید،  و اگر مطالعه را با هدفمندی و هوشیاری شروع نکنید،  به طور حتم تمرکز لازم ایجاد نخواهد شد.  اهداف و انگیزه های شما هم نقش بسزایی در تمرکز حواس دارند،  داشتن انگیزه قوی و محکم میتواند به شما کمک کند،  تا بر تمام مسائل حاشیه ای غلبه نمایید،  و با حوصله و دقت مطالعه کنید.  اضطراب ناشی از حجم کار و یا ترس از قبول نشدن در امتحانات، کنکور و غیره،  میتواند عاملی برای کاهش تمرکز باشد.  عدم علاقه واقعی به مطالعه و ندانستن فرهنگ یادگیری هم عاملی بسیار مهم در این زمینه است.  شاید مهمتر از همه این عوامل،  نقش و تاثیر افکار مزاحم و حاشیه ای است،  در هر حال نکته مهم این است که بتوانید موانع تمرکز حواس را تشخیص دهید.  مهم،  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.
      اهداف و انگیزه ها را بارور کنید،  برای کسب نتیجه بهتر در مطالعه و یا درس خواندن،  می بایست انگیزه های درونی قوی و شفاف داشته باشید.  لازم است اهداف و انگیزه های خود را بشناسید،  و بروی کاغذ بنویسید،  و آنها را با دانایی قرن ۲۱ هماهنگ نمایید،  و هر از چند گاهی این انگیزه ها را مرور و باز بینی کنید.  شما ممکن است آنقدر خود را درگیر افکار مربوط به شرح مطالعه یا درس و کلاس و تست و غیره سازید که انگیزه هایتان مورد غفلت و فراموشی قرار گیرند.  با خود تصمیم بگیرید،  هفته ای یک بار عهد و پیمان خود را با خود تان تازه کنید،  و به خود تان قول بدهید که از هیچ کوششی برای موفقیت دریغ نخواهید کرد.  مهم،  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.
      اضطراب خود را شناسایی و کنترل نمایید،  اگر چه اضطراب موضوعی نیست که در این مختصر بتوان درباره آن بحث کرد،  اما حداقل باید به این نکته اشاره کنیم،  که اضطراب به خودی خود بد نیست و از نظر روان شناسان،  وجود میزانی از اضطراب برای داشتن انگیزه لازم است.  مشکل زمانی شروع می شود که شدت اضطراب افزایش یابد،  اضطراب زیاد،  نه تنها کمکی به موفقیت نمیکند،  بلکه مانعی برای آن محسوب میشود. در فضا و شرایط اضطرابزا،  امکان تمرکز حواس نیز از بین میرود،  اما واقع گرایی بهترین راه مواجهه با اضطراب است.  یعنی از خود انتظاری متناسب با توانایی تان داشته باشید،  اگر توقع شما از خودتان منطقی نباشد،  آن گاه ناچار خواهید بود،  برای کسب موفقیت عجله کنید.  عجله و دستپاچگی، اضطراب شما را افزایش داده و موجب می شود بیشتر عجله کنید،  و این چرخه بارها و بارها تکرار خواهد شد.  به طور حتم قبول دارید،  که تمرکز حواس با اضطراب رابطه عکس دارند،  پس یرای افزایش تمرکز حواس،  باید بتوانید اضطراب خود را کنترل کرده و کاهش دهید.  اگر نمیتوانید اضطراب خود را کنترل کنید،  و آنرا بیش از حد می دانید،  به مشاور یا روانپزشک مراجعه نمایید.  مهم،  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را کنترل کنید.
      روحیه و روان خود را بشناسید و نقاط ضعف آنرا تقویت نمایید،  عواملی هستند که میتوانند موجب تضعیف روانی  شوند،  برای تقویت روانی خود راهها و روش هایی را بیابید.  روحیه تسلط و جسارت را در خود تقویت کنید،  امیدوار و با اراده باشید،  سعی کنید تا حد امکان ضعف های خود را در بخش های ضعیف جبران نمایید.  رفع مشکلات را به طور جدی و پیگیر دنبال کنید،  خودتان را برای موفقیت های هر چند کوچک،  مورد تشویق قرار دهید.  بر توانایی های خود تان تمرکز داشته باشید،  این نوع شارژ های روحیه ای،  برای همه ضرورت دارد.  به جای این که پدر و مادر و یا دیگران،  شما را با حرفها و یا جوایز و هدایا و تهیه امکانات تقویت کنند،  خودتان برای تقویت روانی اقدام کنید،  چرا که در این صورت انگیزه های درونی تان هم افزایش یافته و این خود،  منجر به افزایش تمرکز حواس خواهد شد.  مهم،  برای تقویت روانی خودتان،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.
      افکار مزاحم را شناسایی کنید،  دومین موانع تمرکز حواس،  افکار مزاحم است که نقش مهم تری دارند.  این افکار به دلیل تاثیر ناخود آگاهی موجود در ذاتشان،  مشکلات بیشتری ایجاد می کنند.  افراد بسیاری این مشکل را دارند،  که در زمان مطالعه،  کنترل مسیر ذهن را از دست داده و با گذشت دقایقی از مطالعه،  متوجه میشوند که ذهن آنها به صورت ناخود آگاه در مسیر و یا مسیر های دیگری وارد شده است.  با افکار مزاحم چه میتوان کرد؟  نه سرکوب کردن افکار مزاحم و نه تلاش برای فرار از آنها،  راه های خوبی برای مواجهه نیستند.  اگر این افکار را از درب بیرون کنید،  از پنجره باز خواهند گشت.  بهترین کار این است که افکار مزاحم را شناسایی کنید.  شناسایی افکار مزاحم،  شما را برای تسلط و غلبه بر آنها یاری میدهد.   چگونه این کارممکن است؟
      برای شناسایی افکار مزاحم باید ذهن خود را در مسیر این افکار قرار دهید،  اگر به هنگام یک فعالیت ذهنی اصلی،  مانند مطالعه وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  جرقه سوژه های دیگری هم زده شد،  سعی کنید به صورت خود آگاه،  هر سوژه را دنبال نمایید.  یعنی به صورت عملی سعی کنید،  به جای راندن افکار مزاحم، آنها را بشناسید.  یک کار بسیار خوب آن است،  که این سوژه ها از هر نوع،  بد و خوب را بنویسید.  حتی اگر بتوانید هر سوژه را با جزئیاتش بنویسید،  استفاده بیشتر و بهتری خواهد داشت.  فقط کافی است یک هفته به طور جدی و مستمر به این توصیه عمل کنید.  بعد از یک هفته لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت،  این کار حتی اگر وقت گیر باشد،  لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت.  مطالع و تحقیق در باره آن لیست،  به تنهایی یا کمک متخصص،  به شما کمک خواهد کرد،  به اوضاع مطالعاتی خود مسلط تر شوید.  همچنین برای غلبه بر افکار مزاحم به تناسب موضوع افکار،  راه های مختلفی وجود دارد،  بعد از شناسایی افکار مزاحم،  باید ببینید که هر کدام از آنها برای شما چه اولویتی دارند.  بعضی از این افکار خیلی ساده و پیش پا افتاده هستند،  و به راحتی میتوان با آنها کنار آمد.  بعضی از افکار محرمانه و کاملا شخصی هستند،  ولی اکثر سوژه های مهم،  ولی  چندان محرمانه اند نمی باشند.
      به طور کلی،  برای غلبه بر افکار مزاحم،  این مسیر را توصیه میکنیم:
   الف:  در مورد بعضی از موضوعات میتوانید زمان های مشخصی را برای فکر کردن به آنها اختصاص دهید،  قسمت های کوچکی از وقت خود را برای کلنجار رفتن با افکار مزاحم کنار بگذارید.  اگر هنگام مطالع سر و کله سوژه های مزاحم در ذهن تان پیدا شد،  فکر کردن به این سوژه را به زمان در نظر گرفته شده حواله دهید.
   ب:  اگر باز نتوانستید با افکار مزاحم کنار بیایید،  برخورد آمرانه و تحکم آمیز با خود بکنید،  یعنی به خود دستور بدهید،  که الان و این لحظه زمان مناسبی نیست،  و باید در زمان خود به سوژه های مورد نظر بیاندیشید.  این روش را باید تمرین کنید تا دستور های تحکم آمیزی که به خودتان میدهید اثر داشته باشند.
   ج:  در مورد بعضی از سوژه هایی که خیلی محرمانه نیستند،  میتوانید با پدر و مادر یا افراد قابل اعتماد دیگر صحبت کنید،  این میتواند به آرامش شما کمک کند.
   د:  بعضی از سوژه ها ممکن است،  خیلی جدی تر باشند،  در این جا نیز استفاده از خدمات مشاوره ای را توصیه میکنیم.
   مهم،  سعی کنید با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.
      باید با تمرین خود را عادت دهید که به هنگام مطالعه،  همه چیز را کنار بگذارید،  مثلا خود را درگیر مسائل حاشیه ای نکنید،  و اگر مساله ای هم بوده با شروع مطالعه،  ضمن تحکم به خود،  مورد را فیصله یافته بدانید.  در روز هایی که مطالعه برای  امتحانات و کنکور و امثال آن و مهم می باشد،  خود را با مسائل حاشیه ای درگیر نکنید،  به خصوص روز های آخر کارتان اهمیت بیشتری می یابد.   اگر قبل از مطالعه با کسی صحبت میکردید،  تلویزیون می دیدید یا به کاری مشغول بودید،  اکنون در زمان مطالعه کنار بگذارید.  وقتی زمان مطالعه فرا رسید،  به خودتان وعده ندهید که حالا اگر مطالعه به موقع هم شروع نکردید،  اشکالی ندارد و بعدا زمان از دست رفته را جبران خواهید کرد.  فرصت های موجود را به امید استفاده بهتر از زمان باقیمانده آینده از دست ندهید،  این موضوع مطالعه برای زندگی هم محسوب میشود.  باید یاد بگیرید،  هر کاری را در زمان خود و با حوصله و تمرکز انجام دهید،  و موقع انجام یک فعالیت خود را با سوژه های دیگر درگیر نسازید.  مهم،  عادت کنید،  موقع درس خواندن ، فقط درس بخوانید،  موقع غذا خوردن،  فقط غذا بخورید،  و موقع عبادت،  فقط عبادت کنید،  و همه سوژه های دیگر را از خود دور کنید.
      یکی از سفارش های انوش راوید این است که،  همیشه باید شوق یادگیری داشته باشید،  به مطالعه و تحقیق و درس خواندن،  با عنوان یک اجبار نگاه نکنید.  روحیه منفی نداشته باشید،  که در تقویت محرکه ای مزاحم و حاشیه ای نقش زیادی دارد.  یادگیری یک لذت است،  لذتی که بیشتر ما آن را فراموش کرده ایم،  اگر کسی لذت یادگیری را چشیده باشد،  هم بهتر یاد میگیرد و هم شوقش برای یادگیری فزونی می یابد.  باید مطالعه و تحقیق و درس خواند برایتان لذت بخش باشد چون در ذات بشر چنین است،  با احساس لذت کارها بهتر پیش خواهد رفت،  و این خود در ایجاد روحیه مثبت و کاهش محرک های مزاحم،  بسیار تاثیر خواهد بود.  مهم،  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عشق به مطالعه بیابید،  و همچنین بتوانید از زمان و فرصتها استفاده بهتری نمایید.
   نتیجه گیری
 * 1 ـ  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.
 * 2 ـ  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.
 * 3 ـ  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را شناسایی و کنترل کنید.
 * 4 ـ  برای تقویت روانی،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.
 * 5 ـ  با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.
 * 6 ـ  زمان مطالعه و درس خواندن، فقط مطالعه کنید و درس بخوانید،  سوژه های دیگر را از خود دور کنید.
 * 7 ـ  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عطش تان برای مطالعه و یادگیری بیشتر شود.
نوشتن مقاله علمی در وب
      بسیار دیده ام که در وبلاگ ها بدون در نظر گرفتن اصول لازم می نویسند،  برای کمک به بهبود نگارش مقاله و تحقیقات در وبلاگها سری مطالبی جهت یاد آوری چگونگی نوشتن تهیه کردم.  امیدوارم مورد نقد و نظر قرار گیرد، و با کمک عزیزان وبلاگ نویس به گسترش آن ضمن در نظر گرفتن فرهنگ یادگیری اقدام شود.  ابتدا می بایست در مقاله هایی که در وبلاگ می نویسیم به اصل موضوع آن توجه شود،  از حاشیه روی و پرداختن به موضوعات فرعی و غیر ضروری مطالب در مقاله خود داری گردد.  منابع و مآخذ، آمارها، نقل قول ها، تعاریف، مدل ها، قضایای کلی،  تصاویر، جداول، نمودارها و اشکال به خوبی و مرتبط با بحث استفاده و لینک شوند.  ظاهر مقاله تمیز، شکیل و زیبا مطابق سلیقه شخصی نویسنده باشد،  در مورد فاصله خطوط، و حاشیه ها، طراز بندی دقت شود،  و همخوانی کلی رعایت گردد.  عنوان کتب و مقالات مورد استفاده در فهرست منابع با حروف رنگی یا کج تایپ شود،  مقیاس ها، تاریخ ها و نشانه ها در سراسر مقاله یکدست گردد،  و در صورت ضرورت لینک معادل آن ها ذکر شود.  معادل لاتین واژه های تخصصی و نیز اسامی افراد، مکانها و… در موضوع مربوطه لینک شوند.
     در وب ها مقالات و مطالب مختلف وجود دارد،  ولی در این پست به تهیه و نگارش مقالات و تحقیقات علمی می پردازم که مهمترین بخش تاریخ وبلاگ نویسی می باشد.   مقالات علمی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود،  پژوهشی، که بنیادی یا کاربردی می باشند،  و بهره گرفته از یک پروژه تحقیقاتی اساسی است،  و معمولا به تولید علمی منجر می گردد.  مقالات علمی مطالعاتی و ترویجی که بر پایه جا به جایی، تلفیق و ترکیب دانش موجود تهیه می شود،  از این گونه مقالات می توان به مقالات مروری، تدوینی، ترجمه ای و تحلیلی اشاره کرد.  در این میان مقاله های تحلیلی ارزش و اعتبار بالاتری دارند،  که بسیاری از مقالات انوش راوید را شامل می شود.   ساختار یک مقاله علمی – پژوهشی شامل،  مشخصات مقاله، چکیده، مقدمه، روش تحقیق، اطلاعات و داده ها، تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری، شناسایی و تصدیق، منابع، ضمایم است.
      اساس هر مقاله و تحقیق علمی را تعریف و بیان مسئله تحقیق تشکیل می دهد،  که ضمن مطالعه ادبیات و سوابق،  دارای اقدامات نظام یافته طرح مسئله،  تعیین حدود، شناسایی و تحلیل مسئله تحقیق می باشد.  تعیین متغیرها و تدوین مدل های علمی مربوط به چهار چوب نظری،  و تشریح مسئله و نگارش تحقیق نیز از پایه های تحقیق می باشد.  موضوع تحقیق برای محقق بر اساس منابع متعدد طرح می گردد،  که دلایلی دارد از جمله، کنجکاوی، تجارب شخصی، مطالعه آثار مکتوب، منابع شفاهی.  هر موضوع تحقیقاتی ویژگی هایی دارد مانند،  ادراکی و بسیط بودن، میکرو و شفاف بودن،  جدید و تازه،  یا مرتبط با رشته تخصصی محقق.
      کار پژوهش برای نوشتن مقاله،  پس از انجام مرحله مطالعه ادبیات نظری و سوابق نیاز تحقیق آغاز می گردد،  به عبارتی پژوهش در بستری از آگاهی برای کشف مجهول انجام می پذیرد.  به این ترتیب نسبت به موضوع،  آگاهی زیاد تری پیدا می شود،  و اطلاعات در زمینه موضوع مورد مطالعه افزوده می گردد،  بنا بر این بر اساس آگاهی از معلومات به دست آمده دوباره کاری و تکرار نخواهد بود.  بدین ترتیب می توان روش کار دیگران را متوجه شد،  و با مسائل و مشکلات مسیر تحقیق آشنا گردید.  مطالعه ادبیات و سوابق مسئله به محقق کمک می کند،  تا متغیر های مورد نظر در مطالعه را بهتر شناسایی نموده،  و روابط علت و معلولی آن ها را با توجه به تجارب گذشته در قالب مدل های نظری تبیین نماید.  تجارب گذشته و شناسایی متغیرها و تصوراتی از واقعیت ها را در ذهن شکل داده،  بدین ترتیب ساده تر می توان فرضیه های تحقیق را تدوین کرد.  مطالعه درباره مسئله و تنظیم و تدوین ادبیات و مباحث نظری و قضایای کلی آن،  به محقق کمک می کند،  تا تکیه گاه محکمی برای استدلال منطقی در مرحله بررسی و ارزیابی فرضیه ها و استنتاج به ویژه در تحقیقات توصیفی – تحلیلی، تاریخی، علمی و همبستگی پیدا نماید.
     چگونگی دست یابی به منابع برای مقاله کاری مهم است،  که باید راه های آن را شناخت تا از بهدر رفتن وقت و انرژی خود داری شود.  دستیابی به منابع و فهرست بر داری،  روش های متعددی دارد که در اینجا انوش راوید ده نمونه را پیشنهاد می کند.  یک – استفاده از کتاب شناسی ها؛  2 – استفاده از فهرست مقالات؛ ۳ – استفاده از نمایه ها؛  4 – استفاده از کتابخانه؛  5 – استفاده از فهرست تحقیقات؛  6 – استفاده از چکیده ها؛  7 – استفاده از مجموعه مقالات؛  8 – استفاده از روش مصاحبه؛  9 – استفاده از آرشیوها ؛  10 – استفاده از حافظه های کامپیوتری و اینترنت.
نگارش و بیان تحقیق
      بهتر است صورت مسئله تحقیق سئوالی نوشته شود،  و از بیان آن به صورت عبارت کلی یا جملات خبری خود داری کرد،  نمونه در وبلاگ سازمان آینده بینی انوش راوید می باشد.  مسئله را باید به طور واضح تعریف نمود،  و از واژگان و اصطلاحات مبهم و دو پهلو استفاده نکرد.  اصطلاحات، واژگان باید با مفاهیم اختصاصی و تخصصی تعریف شوند،  نه ارزشی.  در ابتدا یا انتهای متنها باید سئوالات ویژه تحقیق نوشته شود.  محقق بهتر است برای بیان مسئله تحقیق و نگارش،  صورت مسئله را پرسشی بنویسد.  همچنین فلسفه تحقیق خود را بصورت مقدمه ای کلی درباره مسائل و ضرورت های انجام تحقیق مورد نظر خود بنویسد.  بطور مثال در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران این فلسفه به عنوان سخن وبلاگ،  و در مقالات جداگانه به عنوان پیش گفتار نوشته شده است.  همچنین باید ابعاد، ویژگی ها و صفات و حدود مسئله مورد مطالعه را شرح داد،  ادبیات و سوابق مسئله تحقیق را بیان نمود.  فهرست متغیرها و معرف های مورد مطالعه و مدل های تبیینی نظری را به شرحی که گفته شد ذکر کرد.  سئوالات ویژه تحقیق را فهرست کند،  به هدف یا اهداف تحقیق خود اشاره،  و نتایج و دستاورد های پیش بینی شده تحقیق را اظهار کند،  در وبلاگ انوش راوید بیشتر بصورت لینک به مطالب دیگر می باشد.
      در حقیقت تحقیق علمی با هدف شناخت یک موقعیت و پدیده انجام می شود،  که در هر زمان می تواند باشد.  گرد آوری اطلاعات برای تحقیق خیلی مهم و اساسی است،  به لحاظ اهمیت گاه به اشتباه آن را خود تحقیق می نامند.  برای حفظ اعتبار اطلاعات و داده های گردآوری شده،  محقق باید دو اصل اساسی صحت و دقت را مورد توجه خاص قرار دهد.  گرد آوری اطلاعات را می توان به دو طبقه تقسیم کرد،  روش های کتابخانه ای در محیط کتاب یا مجازی و روش های میدانی و مشاهده ای.  تحلیل داده ها با دو شیوه انجام می شود،  کیفی و کمی،  در تجزیه و تحلیل های کیفی مشخصاً، عقل، منطق، تفکر و استدلال است.  در کمی پدیده ها، متغیرها، ویژگی ها، ارزش ها و باورها را اندازه گیری می نمایند.  روش مشاهده یکی از روش های کارآمد و مؤثر در تحقیقات موردی است،  مانند بازدید از مکان های تاریخی و موزه ها در تحقیقات وبلاگ های تاریخی .  اطلاعاتی را که محقق از طریق روش مشاهده می تواند کسب کند،  کمتر می توان از طریق روش های دیگر به دست آورد،  زیرا مشاهده به محقق اجازه می دهد،  که مستقیما پدیده مورد مطالعه را ببیند،  و واقعیت را به صورت مستقیم یا بی واسطه درک کند.
      برای این منظور ابزار هایی جهت مشاهده لازم است،  اول ابزار استاندارد، دوم ابزار که خود محقق ساخته و یا ایجاد کرده.  در هر صورت می توان انواع روش های مشاهده را در ۸ طرح قرار دارد،  که اندکی از هر کدام آنها را شرح می دهم.  طرح های مشاهده کنترل نشده،  که مشاهده به روش سطحی یا ساده و آزاد نیز مشهور شده،  محقق ناظر بر وقایع و رخدادهاست و آن هایی را که به هدف تحقیق نزدیک است،  ثبت و ضبط می نماید.  طرح های مشاهده کنترل شده،  که به طرح های منظم و دقیق یا سازمان یافته نیز معروفند.  طرح مشاهده مشارکتی،  که محقق یا مشاهده گر خود در محیط مشاهده جذب می شود،  یعنی به عنوان عضوی از اعضای آن در می آید،  چنین مشاهده ای را می توان مشاهده از درون جامعه نام برد.  طرح مشاهده غیر مشارکتی،  بر خلاف نوع مشارکتی،  چندان عمیق و اساسی نیست زیرا محقق مورد مطالعه را از بیرون و از کنار مطالعه می کند،  و اطلاعات او سطحی است.  طرح مشاهده فردی، که به وسیله یک نفر،  خواه محقق باشد یا فرد مشاهده گر دیگری،  انجام می شود،  اطلاعات کسب شده بر پایه ادراکات یک نفر استوار است،  که احتمال دارد دچار خطا و اشتباه نیز بشود.  طرح مشاهده گروهی،  که به کمک بیش از یک نفر انجام می پذیرد،  و با هم فکری یکدیگر نتیجه مشترک را در کارت ثبت نماید.  طرح مشاهده علنی، محقق یا ناظر یه صورت رسمی و آشکار در محیط مشاهده مستقر می شود،  و وضعیت خود را تغییر داده حالت غیر عادی و غیر طبیعی به خود می گیرد،  بنابر این محقق نمی تواند واقعیت ها را کشف کند.  طرح مشاهده غیر علنی، محقق یا مشاهده گر به صورت علنی در محیط ظاهر نمی شود،  بلکه به صورت غیر رسمی در محیط حضور پیدا می کند،  و محیط را زیر نظر می گیرد. 
      روش مشاهده خوبی هایی داد،  با توجه به حضور محقق یا مشاهده گر در محیط و برقراری ارتباط مستقیم شنوایی و بینایی،  اطلاعات واقعی و دقیقی به دست محقق می رسد.  از این حیث بهترین روش در بین سایر روش های گردآوری اطلاعات است،  حجم اطلاعات وسیع تری از محیط و فرد یا افراد مورد مشاهده به دست محقق می رسد.  این روش برای شناخت موقعیت های تاریخی و نیز افرادی که قادر به بیان وضعیت خود از طرق دیگر نیستند،  نظیر کودکان، بیماران روانی و… روش مناسبی است.  این روش می تواند به عنوان روش کنترل برای سایر روش های گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد.  کار جمع آوری واقعی تر اطلاعات و فهم مستقیم رفتارها و رویدادها با این روش بیشتر امکان پذیر است.  در مشاهده، بویژه اگر غیر علنی باشد، مقاومت و ممانعت احتمالی بر سر راه گرد آوری اطلاعات وجود ندارد.  روش مشاهده در جامعه ای محدود و مطالعات موردی کاربرد دارد،  ولی برای مطالعات وسیع و جامعه ای بزرگ مناسب نیست و معایبی دارد،  در مشاهده های غیر علنی و پنهانی امکان ثبت فوری مشاهدات مقدور نیست.  وجود محقق و مشاهده گر در محیط مشاهده انسانی باعث می گردد،  که شرایط عادی و طبیعی آن تغییر نماید و حالت عیر عادی و غیر طبیعی به خود بگیرد.  مشاهده برای تحقیقات تداومی که زمان طولانی را طلب می کند،  روشی مقرون به صرفه نیست.  محدودیت قلمرو دید مشاهده گر مانع از این می شود،  که تمام صحنه و میدان را مشاهده کند.  این محدودیت علاوه بر قلمرو جغرافیایی میدان مشاهده،  شامل مواردی می شود که در زوایای بیروح یا به اصطلاح در نقاط کور قرار دارند.
احترام به حقوق دیگران
       احترام به حقوق دیگران برای ارزش معنوی مقاله و تحقیق بسیار مهم می باشد،  بهره برداری از آثار دیگران و ذکر آن در گزارش تحقیق به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم است.  می بایست مشخصات منبع یا مرجع در پاورقی یا پایان فصل یا پایان گزارش آورده شود،  در وبسایت انوش راوید بصورت لینک می باشد.  همچنین تنظیم و تدوین ساختار گزارش تحقیق عناصری دارد که شامل:  مقدمات، فهرست، متن، کتابنامه، پیوست ها می باشد،  که همگان با آنها آشنا هستند،  در وبلاگ انوش راو%