تاریخ زبان ترکی در ایران در راستای زبانهای ایرانی در قاره کهن است، زبانهای ایرانی همه ریشه در زبان ایر دارند، و وسیع و قابل تحقیق عمیق امروزی هستند. تحقیقات موجود درباره زبان ایر و زبانهای ایرانی کم و آغشته به دروغ های تاریخی است، باید توسط اشخاص باهوش متخصص در این باره تحقیق و تحلیل های جدید انجام پذیرد.
تاریخ زبان ترکی در ایران
تصویر کتیبه اورخون، عکس شماره 3527.
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده، عکس شماره 1615.
این برگه بشماره1041 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
تاریخ زبان ترکی در ایران
تاریخ زبان ترکی در ایران
زبان ترکی در ایران زبان آذری هم گفته می شود، آذری صفت یک مذهب از یک دین باستانی است، و یک تیره و کیان تاریخی نیست. البته در گذشته برای دینها زبان شفاهی خاصی می ساختند، و فقط افراد موبد و کاهن آن دین با آن زبان دعا می خواندند، که با زبان عموم نباشد و غیر عادی شنیده شود، تا بتواند چون افسون و جادو در نزد عامه و توده ها عمل کند، مانند اجی مجی لاترجی …..
زبانی که به آذری باستانی معروف شده، یکی از زبانهایی است، که ریشه در سرزمین پهلان دارد، یعنی سرزمین پهن بدون کوهستان، و نهایت در ولایت بامیان تاریخی ایران، که بعد ها به آذربایجان معروف شد، و بدلیل آذرگشسب مهمترین مرکز مذهب آذری بود، گسترش یافت و عمومی شد. زبان ترکی یعنی زبان مردم ترک، و ترک، کیان و تیره انسانی نیست، بلکه نام سرزمین است، همانگونه که ایران یعنی سرزمین ایرها، و کیان تیره خاصی را شامل نمی شود.
یکی دیگر از مهمترین دروغها که تاریخ زبانهای ایرانی را، چون کرنولوژی تاریخ ایران آلوده کرده، دروغ حمله های مختلف به ایران است، که می گوید زبان ترکی از حمله مغول و تیمور و غیره به ایران آمده است. جای تعجب است، چرا هیچ وقت هیچ ایرانی محقق، نخواسته تحقیق کنند و بگوید، که زبان هایی که در شمال و غرب کشور چین و کشور مغولستان و سکستان اصل یا نام سیبری کذایی وجود دارد، توسط مهاجران ایرانی در طول تاریخ از ایران به آنجا رفته است.
البته از قوم آز که گویا بعدها آذری شده است، مطالبی خوانده ام، آنچه از تاریخ برداشت کرده ام، آنها بدلیل آذری بودن، آزی نامیده شده اند، و کلاً تاریخ آنها جدا از تاریخ زبان آذری است. کوتاه بگویم، آز، قاز، قز، کاس، کاسپین، نام های دوره های مختلف تاریخی برای یک ملت است، که آذری بودند، و خود آنها اقوام و طوایف مختلفی را شامل می شدند، در مطلب گز و قزوین و کاسپین درباره آنها نوشته ام.
در شاهنامه فردوسی آمده است: پس از هوشنگ، پسرش تهمورث، که او را دیوبند خوانند بتخت نشست، او گفت: جهان را از بدی بزدایم و از آسیب دیوان دور بدارم، هر آنچه در زندگی سودمند هست پدید آورم. اوست که پشم میش و موی چارپایان، رشتن آموخت و پوشش و گستردنی بافت. چارپایان را از سبزه و کاه و جو خورش فراهم کرد، ددان رمنده را چون سیه گوش و یوز از کوه و دشت گرد آورده، رام ساخت. مرغان سبک پرواز چون باز و شاهین را بپرورید، ماکیان و خروس را بامدادان به بانگ زدن گماشت. آنچه از برای مردم سودمند بود، همه پدید آورده اوست. به مردم گفت: نیک کردار باشید، خدای را سپاس آورید که ما را به همه ددان چیر ساخت.
او را وزیری بود پاک نهاد و خوب کردار بنام شهرسپ، او مردی بود که روز را با پرهیز کاری و شب را در ستایش سر آوردی. او چنان شاه را از آلایش بپرداخت که از فره بر خوردار گردید، آنچنان که توانست اهریمن را به بند اندر آورد و از او سواری گیرد، برو زین نهد و بگرد گیتی گردد. دیوها ناخشنود از او، سر از فرمانش بر تافتند. تهمورث چون این بدید، به رام کردن آنها کمر بست، همه را به زنجیر اندر کشید. دیوها زینهار خواستند و گفتند اگر آنها را نکشد، هنری او را بیاموزند. آنگاه که آزاد شدند، چندین گونه هنر نوشتن به تهمورث بیاموختند، سی گونه خط چون رومی و تازی و پارسی و سغدی و چینی و پهلوی از آنهاست. تهمورث را زندگی سر آمد، کار هایش بیادگار ماند.
در اینجا دیو منظور دیوانداران یا باسوادن می باشد، سی گونه خط چون چینی، که خط مسین ها یا سین ها بوده، و در زمانی چین گفته می شده، به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود. همچنین خط پهلوی که نشانی از خط آذری است.
در جای دیگر شاهنامه آمده: فریدون کشورهای خود را در میان سه پسر خود تقسیم کرد. روم و خاور را به سلم، توران را به تور، ایران و یمن و سرزمین های تازیان را به ایرج داد، و آنان را بخاک های پادشاهی خویش فرستاد. بوضوح در اینجا مشخص است، در دورانی به استان یا ولایت کشور می گفتند، روم به مرکزیت استان زنجان، توران به مرکزیت استان همدان، ایران به مرکزیت استان کرمانشاه، بوده است، جهت اطلاع بیشتر به کشور و ملت و هویت مراجعه شود.
تاریخ زبان ترکی در ایران
ترکی و آذری ایرانی
زبان ترکی ایرانی معرف به زبان آذری، از خانواده زبان های ایران غربی است، که با آوا های مختلف در آذربایجان و شمال غرب ایران رایج است. بیشتر دانشمندان ایران شناس عقیده دارند، زبان باستانی آذری، بازمانده و دگرگون شده زبان ماد است، و ریشه آریایی دارد. تاریخ دانان و جغرافی نویسان اسلامی، آن را زبان ایرانی، فهلوی و آذری خوانده اند.
بزرگترین مشکل در تاریخ نویسی طول تاریخ ایران، عدم طبقه بندی های علمی، و عدم دسترسی کامل به کتابها برای دانشمندان بوده است. آنها در بسیاری موارد نتوانسته اند تفاوت بین آذری و ترکی را تحلیل و تفسیر کنند، و هر دو را مترادف یا درهم و با هم نوشته اند، درصورتیکه امروزه ما با درک از علوم مختلف، و دسترسی به انواع داده های علمی جدید، متوجه شده ایم، که آذری ریشه قومی و کیانی و ژنی نیست، بلکه پسوند و پیشوند دینی است.
منابع زیادی در تاریخ ایران از زبان های آذری و ترکی نوشته اند، قدیمی ترین منبع درباره زبان آذری باستان، ابن مقفع ۱۴۲ق/۷۵۹م است، که در الفهرست ابن ندیم نقل شده است. به گفتهٔ ابن مقفع زبان مردم آذربایجان پهلوی (الفهلویه) است، منسوب به پهله (فهله) یعنی سرزمینی که شامل ری و اصفهان نه اصفهان کنونی و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان بوده است. همین گفته ابن مقفع را حمزهٔ اصفهانی به نقل یاقوت و خوارزمی نیز نقل کرده اند.
مورخ دیگری که به این زبان بدون ذکر نام آن اشاره کرده بلاذری است. مؤلفی که بعد از ابن مقفع از کلمهٔ آذری یاد کرده یعقوبی است، که کتاب خود را در ۲۷۸ق/۸۹۱م تألیف کرده است. این مؤلف آذری (آذریّه) را به عنوان صفت در مورد مردم آذربایجان به کار برده است. مؤلف دیگری که از زبان آذری باستان نام برده مسعودی ۳۴۶ق/۹۵۷م است، که در ۳۱۴ق/۹۲۶ از تبریز دیدار کرده است. این مؤلف از میان زبانها ایرانی پهلوی، دری و آذری را ذکر کرده است، که ظاهراً در نظر او مهم ترین زبانها و گویش های ایرانی بوده اند.
پس از مسعودی، حمزه اصفهانی بعد از ۳۵۰ق/۹۶۱م است، که به نقل از یک ایرانی نو مسلمان به نام زرتشتبن آذرخور، معروف به ابوجعفر محمدبن مؤبد متوکلی، در میان زبان های پنجگانهٔ ایرانی، از زبان پهلوی یاد میکند، و آن را منسوب به پهله میداند، که شامل ۵ شهر اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان است.
مؤلف دیگری که بعد از حمزهٔ اصفهانی از زبان آذربایجان و ایرانی بودن آن سخن گفته است، ابواسحاق ابراهیم اصطخری است، که کتاب خود المسالک والممالک را در پایان نیمهٔ اول قرن ۴ق/۱۰م نوشته است. اصطخری صریحاً زبان مردم آذربایجان و ارمنستان (بجز اردبیل و پیرامون آن) و ارّان را ایرانی (الفارسیه) ذکر میکند، و زبان مردم بردعه را ارّانی میداند. جهت یاد آوری بگویم، در قفقاز صدها زبان و گویش وجود دارد.
تاریخ زبان ترکی در ایران
آثار زبان ترکی و آذری
قدیمی ترین اثر مکتوب که به زبان ترکی آذربایجانی هم نوشته شده، کتاب دده قورقود است، 4 نسخه باقی مانده از این کتاب، بین اوایل قرن 2 هجری تا اواسط قرن 4 هجری نگاشته شده است. البته این اثر مربوط به زمانی است، که زبان ترکان آذربایجان و آناتولی به طور کامل به دو شاخه مجزای یک زبان تبدیل نشده بودند، و تفاوت شان در حد آوا های مختلف بوده است. با این حال این اثر که دارای نوشته بینابینی (بین آذربایجانی و استانبولی) است، به آنچه که ما آنرا زبان آذربایجانی مینامیم نزدیکتر است. پس از آن آثار مکتوب ادبی ترکی آذربایجان متعلق به قرن سیزده میلادی و اشعار حسن اوغلو و نصیر باکویی است.
اثر منظوم ترکی این زمان نیز صحاح العجم اثر هندوشاه نخجوانی است. در قرن چهاردهم میلادی شاعران بزرگی چون نسیمی، قاضی برهانالدین و ضریر آثار خود را به این زبان نوشته اند. عمادالین نسیمی عارف و فیلسوف بانی فرقه حروفیه را میتوان موسس معماری شعر آذربایجان شمرد. شاه اسماعیل ختایی و فضولی دو شاعر توانای قرن پانزدهم میلادی هستند. فضولی شاعری با شهرت جهانی است، که اشعار او به زبان های مختلف ترجمه شده است. واقف و آقا مسیح شیروانی نمونه ای از شعرای قرن 18 هستند.
در قرن 19 نیز شاهد شعرای بنامی چون نباتی و هیدجی، تیلیم خان ساوه ای، ماذون قشقائی و شکوهی مراغه ای هستیم. دهها شاعر دیگر چون حقیقی و شیخ قاسم انوار و حبیبی و صراف و… و ادیبان معاصری چون معجز شبستری، ساهر، سهند، حداد، کریمی مراغهای و شهریار را که در دوران معاصر به ترکی شعر گفته اند را میتوان نام برد. زبان های عربی و فارسی، به بخشی از ادبیات آذربایجانی که آنرا ادبیات دیوانی می نامند، تأثیر گذارده است. در ادبیات دیوانی لغات ترکی اصیل همراه با تشبیهات بسیاری، که از شعر و ادب فارسی نشأت گرفته است، به روشنی دیده می شود.
مهم: هنوز پیر مردان و پیر زنان زحمت کش عزیز مدرسه نرفته، در روستا های دور دست، از رودبار تا انتهای آذربایجان، با آوای زبان آذری باستان سخن می گویند، باید جوانان باهوش متخصص در حفظ و نگهداری گویش آنها کار کنند. درباره واژه هایی که آنها بکار می برند، قبلاً در میان مطالب وبلاگ نوشته ام که ریشه کاملاً ایرانی، در زبان های ایرانی دارد، و به هیچ عنوان غیر ایرانی نیستند، بزودی پست جداگانه ای درباره واژه های زبان ترکی ایرانی، معروف شده به زبان آذری می نویسم.
عکس تاریخی از دو نوشته بزبان ترکی ایرانی، در فایل های خودم و نیز تمام اینترنت گشتم، تا نوشته ای بخطوط قدیمی از زبان ترکی یا آذری ایرانی بیابم یافت نشد، فقط این دو مورد را یافتم، عکس شماره 5851.
دَدَهقورقود ــ نام مجموعهای از چندین قصه به زبان ترکهای قزاقستان است، که در حدود قرن شانزده میلادی به صورت مکتوب درآمدهاست. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعهای است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای ایلهای ترک اوغوز را نشان میدهد. قدمت داستانها مربوط به قرنهای چهاردهم و پانزدهم میلادی میباشد، کهنترین نسخه دده قورقود کمتر از ۲۰۰ سال عمر داد.
کتیبه اورخون ــ قدیمیترین نمونههای موجود از زبان ترکی باستان است. این کتیبهها با آنچه امروزه الفبای اورخون نامیده میشود، در دو بنای تاریخی واقع در دشت اورخون در مغولستان امروزی میان سالهای ۷۳۲ تا ۷۳۵ میلادی به احترام دو شاهزاده گوکترک یعنی کول تیگین و برادرش بیلگه خاقان یک سیاستمدار و یک فرمانده نظامی نگاشته شدهاند. سه یادبود کوچکتر نیز در اطراف این سنگ نبشتهها نیز کشف شده است.
از میان سنگ نوشته های دشت اورخون مهمترین آن کتیبه کول تگین است. این کتیبهها توسط نیکولای یادرینتسف در سال ۱۸۸۹ میلادی کشف شد و توسط واژه شناس دانمارکی ویلهلم توماسن در سال ۱۸۹۳ رمز گشایی شد. این سنگ نبشتهها بسیار به بناهای تاریخی که از دوران گوکترکان در طی دوره دودمان تانگ در چین بجای مانده است شباهت دارد.
تاریخ زبان ترکی در ایران
نظرها و پرسشها و پاسخها
نظر و پرسش مهدی: آقای فیروز منصوری در کتاب مطالعاتی درباره فرهنگ و زبان و تاریخ آذربایجان ثابت کردند که رواج بیش تر زبان ترکی در آذربایجان، در دوره ی قاجار و تحت تاثیر اقدامات استعماری بوده است.
پاسخ انوش راوید: این کتاب را مطالعه نکردم، چون تاریخ این زبان در اولویت برنامه ای من نیست، در فرصتی آنرا می خوانم، و بخش هایی از کتاب و نظرم را در پستی می نویسم. در کل از دید من نمی شود، با کدام مدرسه و کتاب و دفتر و امکانات، استعمار و امپریالیسم چنین کاری را کرد، در آن زمان نمی شود. یکی از مهمترین موضوعات، زلزله های شهر های تبریز و مراغه و غیره بوده، که باعث کشته شدن جمعیت شهری فارسی زبان و مهاجرت جایگزین شهرهای دیگر و روستاها و عشایر به شهرهای زلزله زده بود.
قبلاً نوشته ام که در زمان سلسله هخامنشیان، با ساخت و پرداخت زبان دری و آموزش حکومتی های و افرادی، از همه مردم، منجمله پارسی و مادی و تازی و غیره با این زبان، و فرستادن آنها به تمام نقاط ایران، شهر هایی برای کنترل کشور وسیع از بابل تا کاشغر ساختند، و جمعیت دری زبان طی چند قرن در آنها مستقر شدند. تا قرن گذشته در این جغرافیا، شهر های دری زبان را در محاصره روستا ها با زبان های محلی داشتیم.
البته بعد از اسلام از هزار سال پیش، با آمدن زلزله ها جنگهای داخلی و نیاز جمعیتی و غیره، روستا ئیان و عشایر به شهرها کوچ کردند، و بعضی شهر ها تغییر نسبی زبانی دادند. همچنین زبان دری بدلیل ساختاری، توانایی نفوذ و گسترش داشت، بزودی در این باره مشروح با سند و سکه و ظرف و غیره می نویسم.
توضیح: بعد از زلزله شهر بم، مدت یکسال درآن شهر بودم، متأسفانه بیش از نیمی از جمعیت بم، بویژه فارسی زبان شهر بم کشته شدند، و جای آنها را بنا به نیاز، روستائیان و عشایر عزیز ایرانی گرفتند، خودم شاهد بودم. همانگونه که در تاریخ شهر های آذربایجان، اندیشمندان و دانشمندان و شاعران فارسی زبان داشته است، و هیچ آثار تاریخی مکتوب به آواها یا زبان های تاریخ ایل و عشایر ایران باقی نمانده است.
پرسش کیانوش: ورود کلمات ترکی به زبان فارسی و گسترش آن به پهنای ایران بزرگ نه فقط آذربایجان چگونه است؟ جناب عالی به همان صراحتی که درباره ی دروغ حمله ی مغول وعرب و اسکندر صحبت کرده اید درباره ی حمله ی ترکان بحث نکرده اید. هرچند می دانم آن را قبول ندارید، کتاب ها و متون و اشعار، همه به فارسی بوده اند، اما چرا باید واژگان پیش پا افتاده ای چون بشقاب و قاشق از ترکی به فارسی راه پیدا کنند البته می دانم این ها در فارسی معادل دارند.
پاسخ انوش راوید: در واقع بشقاب و قاشق و دیس و کارد و چنگال از زبان های ایرانی است، مشروح در اینجا، و حدود نیمی از مردم جهان می گویند. در ضمن جنگ و بگیر و ببند و کشتار و مهاجرت، در این سرزمین وجود داشته، و من منکر این جنگ های درون قاره کهن و ایران بزرگ نیستم. همانگونه که گفتم در زمان هخامنشیان از جمع زبان های موجود ایران، زبانی بنام دری ساختند، که از مجموع همه زبان های ایران بود. واژه هایی که می پنداریم پارسی نیستند، دری شده اند، دری یعنی این زبان فارسی کنونی ما، و سپس نزدیکی و تبادل حکومتی و تجاری و فرهنگی باعث جابجایی چند لغت و لفظ شده است، که همچنان ادامه دارد.
از نیمه دوم قرن 20 با وجود شوروی سابق و جنگ سرد، می خواستند بگویند که اینها از زبان ترکی و مغولی است، مانند گلنگدن تفنگ، که در واقع کاملاً پارسی است، گل یعنی پهلو در زبان های گیلکی و گالشی و خوارزمی و غیره هم یعنی پهلو، و گدن هم یعنی کشیدن، و از زبان پارسی به ترکی رفته اند. در تاریخ ما به دروغ یا اشتباه دری را فارسی یا تاجیکی گفته و نوشته اند، و زبان پارسی را پارسی باستان. خیلی موارد و موضوعات در تاریخ است، که هنوز آمادگی ذهنی برای خوانندگان وجود ندارد، تا مطرح کنم، اول باید ده سال با همین اسکندر و چنگیز سرو کله بزنم سپس جلوتر بروم.
برای چگونگی پیدایش زبان، باید سری به گینه نو اندازیم، در آنجا هر قبیله 20 تا 100 نفری که در میان جنگل زندگی می کنند، زبان و گویش متفاوت از یکدیگر دارند. در 20 هزار سال پیش انسان هایی که در فلات ایران کاملاً پراکنده زندگی می کردند، زبانها و گویش های متفاوت داشتند، که ریشه در زبان های اتیوپیایی داشت. اولین تمدن شناخته شده گسترش یافته تمدن کهن جی بود، سپس با پیدایش دولت شهر های متمدن زبانها شکل کامل و نوشتی گرفت. در ادامه، ترکیب زبانی و آمد و شد واژه ها هم آغاز شد، تا اینکه از زمان داریوش هخامنشی، بمدت 200 تا 300 سال زبان دری برای هماهنگی ایجاد شد.
در نتیجه: زبان ما ایرانیان در ایران و تاجیکستان و افغانستان و نیمی از ازبکستان و سرحدادت پاکستان و… دری است، با این زبان بیش از 300 ملیون نفر مستقیم یا کم و بیش آموزش دیده و گپ می زنند، و ششمین زبان دنیا برای استفاده جمعیتی است. از نظر من اشتباه بزرگ است، که بخواهیم زبان دری خودمان را با لغات پارسی خالص نماییم. ولی مردم و بویژه جوانان باهوش، باید نسبت به حفظ و نگهداری زبان های اتنیکی و قومی، بومی و محلی خودشان بکوشند.
پرسش نیما: آیا قطران تبریزی و تعدادی دیگر از شعرا و آثار، ترک یا آذری بوده اند؟
پاسخ انوش راوید: فرقی ندارد، همه ایرانی بوده اند، و همه در جهت آگاهی و روشنگری در دوره هایی از تاریخ و ساختار های تاریخی اجتماع کار و تلاش کردند. چه ترک و کرد و گیلک و غیره باشند، همه برای من دوست داشتنی هستند، من می خواهم فراتر از دیدگاه های استعمار و استثمار قرن های گذشته باشم.
پرسش محمود: مگر ترکها نژاد متفاوت از فارسها نیستند؟
پاسخ انوش راوید: همه مردم یک نژاد هستند، و با ریشه مشترک زبانی، و در زمان و مکان کیان های و زبان های مختلف گرفتند، و باز در طول تاریخ بوسایل مختلف، از مهاجرت و جنگ و حوادث طبیعی و غیر طبیعی، آمیختگی هایی حاصل شد، و در پی این آمیختگیها، باز تفاوت در زبان و بود و باش حاصل شد.
جالب: رشد و تکامل رقابت این قرن، در همه کشورها و سرزمین های مشترک است، در اقتصاد و علم است، نه چند واژه و پس و پیش یک زبان. ولی از تحقیق و تحلیل های علمی در کوچکترین موارد هم نباید غافل بود، زیرا به نوبه خود، تکمیل کننده دانش است، علم باید توسط جوانان باهوش ایران، نقش خودش را در آینده بخوبی نشان دهد.
تاریخ زبان ترکی در ایران
تمام بشر یک نژاد
تمام مردم یک نژاد هستند، مسئله یافتن کیان اقوام نه نژاد، کار سخت و زمان بر است، در خیلی جاها درباره این و آن قوم خوانده ام، که تقریباً در هیچ کدام کار علمی برابر با قوانین و فرمول های قرن 21 ندیدم. البته تا آنجا که می دانم قشقایی می تواند به اسکندر اشکانی و یا رومیه ایران مربوط باشد. درباره ترک قبلاً نوشته ام، نظر من است:
ــ ترک = تورک = تور = زمین سخت + ک = کس، شخص. تورک = مردم تور یا مردم زمین سخت. که در توران، تورفان، تورنادو و تور… زندگی می کردند.
عزیزانی عقیده دارند: شکل نوشتاری واژههای «کورد»، «تورک»، «لور» و... از کد واژهای قبیله گرایان است. هدفشان پیگیری پروژه دیوار کشی بین ملت ایران و تبدیل شهروند به عضوی از قبیله و نیز دهان کجی به سنت نگارشی زبان پارسی است. «تُرک»، «کُرد» و «لُر» شکل سنتی و صحیح نگارش این واژهها در پارسی است. البته هستند انگشتشمارانی که ندانسته و از سر ناآگاهی، املای نادرست این واژهها را بکار میبرند.
نظر دیگر درباره تور: تویر ( tuvir ) آفتاب گیر، یکی دیگر از پسوند های صفت فاعلی ساز بجز ( er و ar ) ( ir ) است ، یکی از ریشه های بسیار کهن نیاکان مان ( تو tu) بود ، این ریشه با ( ر ) نسبت ( تور ) بود که برای نشان دادن خورشید استفاده می شد و شاهنامه از آنان به ( تور +ان ) نام برده یعنی سرزمین نیایشگران خورشید ، بعد از عزل خورشید توسط زرتشت ، لفظ تور( وحشی ، دیوانه ) علیه وی بکار بردند که هنوز در خطه شمال مورد استفاده است و بعضی مناطق دیگر ، صفت فاعلی ( تور tur) یعنی با خورشید سر و کار داشتن ( تویر tuvir ) است.
آذری نیز به معنی وسیع کلمه آن یک واژه دینی است، و به مردمی گفته می شود، که دین آنها آذری یا آتشی است، تمام مردم ایران آذری هستند، آذری واژه بیان دینی است، نه واژه بیان کیان و قوم.
عکس تاریخی از استان آذربایجان، حدود 1325 خورشیدی، عکس شماره 1128 .
……………
برچسبها: تاریخ زبان, زبان ترکی, زبان آذری, در ایران, دَدَهقورقود, کتیبه اورخون, نژاد بشر, آثار ترکی.
………….
تاریخ زبان ترکی در ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
تاریخ سازی با فیلم و دروغ و شیادی، بدون هیچ سند و مدرک واقعی تاریخی، مراقب باشید اغفال ترفند تاریخ سازی و تاریخ نویسی استعماری نشوید. مشروح در: http://arq.ir/163
* * * * * * * * * *
……………………….
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند: در اینجا http://arq.ir.
ارگ ایران http://arq.ir
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید