Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان را برای درک درست از جمع سیاست و اقتصاد و اجتماع امروزه باید بدرستی دانست.  هر چه در جهان حاکم است ریشه در تاریخ سیاسی قرون جدید دارد،  از دروغهای تاریخ تا کشورها و ملتها و دینها و فرقه ها و احزاب همه و همه ریشه در قرون جدید دارند.  توجه فرمایید،  نویسنده این اثر اطلاعات و دانش خود را تاریخ نویسی سنتی قرون جدید و بیست گرفته،  در نتیجه ندانسته کلی دروغهای تاریخ را بجای تاریخ وارد کرده است.

اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان

اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان را برای درک درست از جمع سیاست و اقتصاد و اجتماع امروزه باید بدرستی دانست
تصویر گیتی شناسی تاریخی،  عکس شماره 3833.
 این برگه بشماره 580 پیوست لینک زیر است:
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان را برای درک درست از جمع سیاست و اقتصاد و اجتماع امروزه باید بدرستی دانست
لوگو پرسشگر و مطالعه گر باشیم،  عکس شماره 1625.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان
      این بخش تاریخ جهان را طی قرون جدید از ۱4۸۳ آغاز سفرهای مهم اکتشافی استعماری اروپاییان تا ۱۸۱۵ در بر میگیرد.  تعیین آغاز و پایان یک دوره تاریخی به سادگی ممکن نیست،  و بستگی به معیار انتخاب شده برای دوره بندی دارد.  گاه رویدادهای مهم و تعیین کننده تاریخی را معیار قرار میدهند،  کما این که گاه ۱۴۵۳ سال سقوط قسطنطنیه و پایان جنگهای صد ساله به عنوان مبدأ قرون جدید،  و پایان قرون وسطی تلقی میشود.  تحولات و وقایعی دیگر از قبیل رنسانس، رفرماسیون آغاز جهانگشایی اروپاییان،  و غیره را نیز میتوان نشانگر آغاز یک عصر نو تلقی کرد.  با معیار قرار دادن تحولات اساسی اجتماعی اضمحلال فئودالیسم پایان قرون وسطی نیز هست.
      قرون جدید دوره ای است،  که در آن نیروی محرکه تاریخ و مرکز ثقل تمدن و اقتصاد و فرهنگ از خاور به اروپا منتقل شد،  و تحولات پیگیر سیاسی،  صنعتی علمی و اجتماعی اروپاییان را به چنان حدی از توانایی و کارآیی رساند،  که در اندک زمانی چهره زمین را تغییر دادند،  و بر تمامی آن سلطه یافتند،  و در عین آن که خود با آهنگی سریع پیش میرفتند،  ژرف ترین تغییرات را در وضع تولید و روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگ و دانش تمامی جهان باعث شدند.  از اینرو با آنکه گرایش تاریخ نگاران غربی به مرکز قرار دادن اروپا در تحلیل تاریخی و نگرش آنان به سایر اقوام و تمدنها به صورت زمینه ها و حواشی تاریخ اروپا،  دید و تحلیل آنان را یکجانبه و نارسا میسازد،  و باید این رنگ و بوی غرب گرایانه از علم تاریخ زدوده شود.  اما در نوشتن تاریخ قرون جدید از بذل توجه اصلی به اروپا و غرب چاره نیست،  چرا که موج تغییرات عظیمی که در این قرون جهان را فرا گرفت و زیر و رو کرد،  از اروپا آغاز شد و رشد قدرت اروپا آشکارا برجسته ترین رویداد این دوره است.  اقوام و ممالک شرقی در مقابل این هجوم بی امان حالتی دفاعی و ضعیف و انفعالی داشتند،  که فقط بعدها به مقاومت و مبارزه و تلاش فعالانه تبدیل شد.
      گرچه تحول دگرگونساز تاریخ بشریت در این مرکز اتفاق افتاد،  مقدمات و عوامل سازنده و فراهم آورنده تحول در پیرامون آن و در عرصه وسیع جهان کهن مهیا شد و تکامل یافت.  همان قدر که تحول سریع و جهش وار غرب سزاوار اهمیت و توجه است،  تکامل در از آهنگ و طولانی و عمیق تمدنهای کهن شرق نیز در خور بررسی و تحلیل است،  و تاریخ این تمدنها پر تلاطم تر و غنی تر و پیچیده تر از آن است،  که بتوان از آن به اشاره ای گذشت.  حتی در مورد قرون جدید که در آن اروپا بدرستی بازیگر اصلی صحنه تاریخ تلقی میشود،  آنچه بر شرق گذشته و رویدادها و تحولات آن موضوعی است،  بس درخور توجه و تحقیق و نه یک خلاء تاریخی و اجتماعی.
      در واقع رویه معمول اکثر نویسندگان تاریخ عمومی را پیروی کرده،  که تا پایان قرون وسطی منطقه اروپا و خاور نزدیک و از آغاز قرون جدید خود اروپا را مرکز تحولات تاریخی تلقی میکنند،  و بقیه جهان را همچون صحنه و زمینه ای برای رخدادهای این منطقه در نظر میگیرند.  اما نویسنده خود را فقط پیرو این سنت جا افتاده نمی داند و در واقع در تمامی کتاب خط نظری خاصی را دنبال می کند و آن عبارت است از نشان دادن وحدت و پیوستگی تاریخ اروپا و خاور نزدیک به عنوان یک منطقه واحد که البته مرکز ثقل تاریخ نیز هست. گرچه این نظر دارای پشتوانه علمی و با بسیاری از شواهد قابل تایید است اما از سوی دیگر ممکن است فقط تعدیلی در گرایش به مرکز قرار دادن اروپا باشد.
      این را نیز بیفزائیم که این کتاب عمدتاً یک تاریخ سیاسی است. البته تا حدی به تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نیز با ایجازی در حد سایر بخشها اشاره شده و به این زمینه ها فصول معینی اختصاص یافته است.  رشد شهرها و تحولات جمعیتی ازدیاد ثروت و درآمد، تحولات مذهبی و فرهنگی رشد تولیدات صنعتی توسعه ی قدرت نظامی و تکامل تکنولوژی و شیوه های جنگی و بسیاری دیگر مسایل از این دست مورد توجه خاص قرار داشته و نویسنده اطلاعات وسیع خود را در این زمینه به نحو فشرده جمع بندی و طرح کرده است. اما محور عمده ی کتاب بر مسایل و رویدادها و تحولات سیاسی است عوامل زیرساز این تحولات که مسایل اجتماعی و فرهنگی باشند دامنه ای بسیار وسیع دارند به خصوص در قرون جدید چنان گسترده تر و پیچیده تر شده اند که هر شاخه آن عنوان کتاب یا کتابهایی است و در این مختصر نمیتوان بدان پرداخت. طی این قرون جامعه انسانی از سادگی به سوی پیچیدگی هر چه بیشتر رفت و دگرگونی فکری و فرهنگی که از سویی با رفرماسیون و انقلاب مذهبی و از سوی دیگر با رنسانس و تجدید حیات فرهنگی و علمی اروپا مشخص می شود با تحول عظیم تکنولوژیک و انقلاب صنعتی همراه گردید.
      علاوه بر آن این قرون عصر تحول اجتماعی و طبقاتی و اضمحلال اقشار و طبقات قرون وسطایی و تسلط یافتن سرمایه داری ابتدا بر حیات اقتصادی و اجتماعی اروپا و سپس بر سراسر جهان نیز بود و تغییراتی در روابط اجتماعی آفرید که به انقلابات عمده ی سیاسی در انگلیس، فرانسه و آمریکا منجر شد و شکل جدیدی از قدرت دولتی و سیاسی ایجاد کرد. اقتصاد پولی و مبادله ای تکامل همه جانبه یافت، تولید پراکنده به سوی تمرکز و اقتصاد و تولید ملی به سوی بین المللی شدن گرایید. زمین قدرت خود را در مقابل سرمایه از کف داد و اکتشافات دریایی تهاجمات استعماری تجارت برده و جستجوی طلا قوه ی محرکه جدیدی به جوامع انسانی بخشید.
      تحولات سیاسی جهان در این دوران را باید در متن این اوضاع و شرایط دید و دریافت و کتاب ادعایی بیش از ذکر فهرست وار آنها ندارد. چرا که بررسی تفصیلی و تحلیلی آنها علاوه بر آنکه کاری بس سنگین و دشوار است مسأله ای است نظری و بستگی به دیدگاهها و گرایشها دارد. نویسنده کتاب هر چند البته خالی از تحلیلها و نقطه نظرهای خاص خود نیست و طرحی از آنها را در مقدمه کتاب عرضه می کند و در جای جای متن نیز اشاره ای به آنها دارد اما عمدتاً فقط گزارشی مستدل از رویدادها و مجموعه ای از واقعیات که به نحوی علمی گردآوری و تلخیص شده عرضه میکند و در پی تحلیل آنها بر اساس یک نظریه عام نیست. چرا که همچنانکه در مقدمه ی خویش بر این کتاب یادآور می شود – عقیده دارد هنوز زود است نظریه ای عام برای تحلیل تاریخی ساخته شود. در عین آن که ضرورت آن را که در واقع هدف علم است منکر نیست نظریات و فرضیه های موجود را با دید انتقادی مینگرد و آنها را برای بیان روند کلی واقعی دوره کافی نمیبیند اما مقید نبودن به نظریات عام لطمه ای به انسجام کتاب نزده و در واقع واقعیات و داده های مشخص و عینی و رویداد نگاری صرف هم با تدوین علمی میتواند مواد و مقدمات لازم برای تحلیل نظری را فراهم آورد.
      چنانکه گفتیم وی خالی از تحلیل های نظری خاص خود نیست و یکی از موارد آن جمع بندی وی از دلایل برتری یافتن اروپاییان در قرون جدید است که در مقدمه مطرح ساخته است. دلایل برتری یافتن اروپاییان به عقیده نویسنده کتاب عبارت از سه امتیاز مرتبط با یکدیگر است آنان از معاصرین خود ثروتمندتر، عالم تر، و انعطاف پذیرتر بودند نویسنده به جستجوی علل تفوق اروپا، شواهدی از این سه امتیاز را در متن کتاب ذکر کرده است و در مقدمه کتاب نیز آن را بیشتر مورد بحث قرار داده است. بهتر است در این مورد دقیق تر شویم.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان را برای درک درست از جمع سیاست و اقتصاد و اجتماع امروزه باید بدرستی دانست
   تصویر اطلس دینی جهان در سال 1483 نشان دهنده ریشه پیدایش تمدن در دورههای قبل از سرمایه داری است،  عکس شماره 4333.
      تفوق و برتری اروپا حاصل یک سلسله عوامل متعدد و متنوع و پیچیده تاریخی است که ارزیابی همه آنها فقط با یک بررسی همه جانبه علمی ممکن است و خود یک مضمون جالب و پر اهمیت تحقیق در تاریخ است. البته سه امتیاز یاد شده میتوانند در اعتلا و برتری یافتن هر قوم و تمدنی عوامل تعیین کننده بسیار موثری باشند اما نویسنده ای که زمان را هنوز برای رسیدن به یک نظریه عام زود میداند شاید در این مورد خاص قدری زود دست به کار ساختن نظریه ای عام شده باشد و از میان انبوه عوامل و علل که شاید بسیاری از آنها در همین حد اهمیت باشد، بر این سه عامل تأکید کرده است که تازه صحت ارزیابی وی از آنها نیز قابل تعمق است.
     اروپاییان در آغاز قرون جدید از معاصران خود ثروتمندتر نبودند، بلکه فقیرتر بودند عالم تر نبودند بلکه جاهل تر بودند و در مورد انعطاف پذیری هم که معیار سنجش واحدی وجود ندارند. در واقع بهتر است بررسی کنیم که چرا آنان ثروتمندتر شدند عالم تر شدند و انعطاف پذیرتر شدند، نه این که بودند.
     در مقدمه نویسنده میخوانیم … دلیل ثروت بیشتر اروپا را باید در مزرعه جست.  اکنون مورد توافق است که سلاح اسرار آمیز زارع اروپایی شخم عمیق بوده است. این ابزار طی اواخر دوران رومی و اوایل دوران وسطی به تدریج تکامل یافت به حدی که قادر شد اراضی منطقه پر باران شمال اروپا را زیر و رو و زهکشی کند یک رشته اصلاحات در تجهیزات جنبی و در جزئیات همراه با استفاده ی بیشتر از سایر دستگاه ها بخصوص آسیاب آبی و بادی افزایش بازده تولید را ممکن ساخت این افزایش کند بود اما با یاری گاه به گاه طاعون کافی بود برای آن که از رشد جمعیت جلوتر باشد اروپا در هر قرن از قرون وسطی کمی ثروتمندتر و کمی کارآمدتر در استفاده از ثروت شد…»
      اما باید پرسید چگونه این شخم عمیق اختراعی مربوط به اوایل دوران رومی»، تأثیر معجزه گر خویش را فقط پس از هزار سال جلوه گر ساخته و با وجود این برتری چگونه در تمامی این قرون ملل شرقی دارای برتری اقتصادی بوده اند و ابداع آن دوره چگونه در دوران جدید باعث تفوق اروپا شده است. آسیاب بادی و آبی هم چیزی نیست که اقوام و ملل دیگر ندیده باشند و نشناسند. و طاعون هم که علی القاعده باید همچون گواهی بر فقر بیشتر تلقی شود در اینجا نقش مثبتی یافته و یکی از عوامل پیش افتادن اروپاییان قلمداد شده چرا که باعث میشده افزایش جمعیت از افزایش تولید عقب افتد. حال آن که در واقع جامعه باید آنقدر فقیر و رشد تکنیکی آن چنان ضعیف و کند باشد که عوامل تخریبی و کاهنده جمعیت فریادرس آهنگ کند ترقی فنی و تولیدی شود و رشد جمعیت را با این پیشرفت بطئی همپا کند و از همه اینها گذشته تأکید بر یک دستاورد فنی و انتساب نقش یک سلاح اسرار آمیز به آن و قلمداد کردن آن به عنوان عامل اصلی برتری اروپا نادیده گرفتن این واقعیت است که سراسر تاریخ در همه جوامع چه اروپایی و چه غیر آن مملو از نوآوریها و ابداعات فنی و تولیدی است و آدمیان در هر شرایط طبیعی و اقلیمی خاص ابزار و ادوات و فنون ویژه ای برای بهره برداری از نعمات طبیعی و تولید ثروت خلق و کشف میکنند.
      اروپاییان اگر از خاک نامساعد خود به کمک شخم عمیق در کنار آب فراوان بهره گرفتند شرقیان نیز سرزمینهای خشک و بی باران خویش را به یاری سیستم آبیاری پیچیده ای آباد کردند که زمینه ساز تئوری هایی چون شیوه ی تولید آسیایی شد.  برای اروپاییان قرون وسطی شرق سرزمین ثروتهای افسانه ای بود و هنگامی که در جریان جنگهای صلیبی به این تمدن های کهن هجوم آوردند با محصولات و کالاهایی آشنا شدند که قبل از آن اصلاً نمی شناختند و حتا نام این کالاها در زبانهای اروپایی یادآور منشاء شرقی آنها است. آنان در تماس با ملل شرق دریافتند چقدر از حیث اقتصادی و فرهنگی عقب تر هستند و آبادانی و ثروت و قدرت این کشورها شگفتی و تحسین و رشگ آنها را بر می انگیخت.
      معیارهای خود نویسنده در سنجش پیشرفت ممالک از قبیل رشد شهرها و افزایش درآمد دولتها خود گواه این مدعا است.  در دوره ای که جمعیت شهرهای اروپا در حدود چند ده هزار نفر بود اندک نبودند شهرهای شرقی که جمعیت آنها از چند صد هزار نفر تجاوز می کرد و شهرهای اروپایی فقط چهار پنج قرن بعد به چنین جمعیتهایی رسیدند. اگر قول نویسنده کتاب درست باشد که لندن نخستین شهر جهان بود که از مرز یک میلیون نفر گذشت شهرهای عظیم شرقی در کشورهایی از قبیل چین چند صد سال قبل از آن اگر از این حد نگذشته بودند دست کم در آستانه آن بودند کافی است به آماری که در همین کتاب از جمعیت جهان و قاره های مختلف ارائه میشود دقت کنیم و جمعیت های عظیم کشورهای آسیایی را با اروپا مقایسه کنیم که خود رساننده ی آبادانی بیشتر و غنای بیشتر این کشورها است. چنین جمعیتهایی ثروتی چند برابر اروپا تولید می کردند و بقای آنان با ثروتی کمتر نمی توانست امکان پذیر باشد. البته نشانه هایی از تفکر مالتوسی در دید نویسنده ی کتاب به چشم می خورد،  و مورد طاعون که ذکر آن گذشت از این جمله است که زیادی جمعیت را فقط عامل فقر و گرسنه ماندن می پندارد و نه پدیده ای که هم معلول غنای بیشتر اقتصادی است و هم میتواند علت ازدیاد آن باشد. چنین دیدی به قوه ی تولیدی و خلاقه انسانها و توانایی آنان در آفرینش ثروت و کشف شیوه های ازدیاد آن توجه ندارد و فکر میکند فقط باید مواظب بود نانخور زیاد نشود.
     تکامل اقتصادی و اجتماعی مشرق زمین و از آن جمله ایران چنان ریشه دار و جا افتاده بود که حتی تهاجمات ویرانگر مغول و تیمور با وجود صدمات عظیم آن را متوقف نکرد و پس از این تهاجمات به سرعت ترمیم حاصل شد. پنجاه سال پس از یورش مغولان در اینجا رشیدالدین فضل اله و جوینی و امثال آن بر جامعه و اقتصادی تجدید حیات یافته حکم می راندند و باز هم روابط پیگیر اقتصادی و تجاری بین چین و هند و شام و مصر و ما وراء النهر و جاوه و بنگال و سیلان و حبشه و عدن و غیره برقرار بود. ماوراء النهری که به دست مغول ویران شده بود در زمانی حدود آغاز دوره مورد نظر همینکتاب بدست تیموریان آباد شده و در حالی که تیمور لنگ در سمرقند مشغول خیابان کشی بود در آن سوی جهان اسلامی در تونس عبدالرحمن ابن خلدون مقدمه ی خود را مینوشت دوران ترکمانان سفید گوسفند آق قویونلو نیز که مقارن شروع قرون جدید است از دوره های پررونق تاریخ ایران است و در آن شهرها آبادتر شدند و کشاورزی و تجارت رونقی دوباره یافت که به زمان صفویه پیوند یافت شواهد دیگری بر این مدعا در متن کتاب نیز میتوان یافت آنجا که در مقایسه ی عواید سالانه دولت ها در پایان قرن پانزدهم میگوید که خزانه های عثمانی و سلاطین مملوک مبالغی خیلی بیشتر از هر یک از دول غربی دریافت می کردند. بودند دولت های دیگری هم در شرق که کم از این دو نمی کردند.
     این از ثروتمندتر بودن اروپا و در مورد عالم تر بودن آنان نویسنده تعداد کتاب های چاپ شده در اروپا را با عثمانی مقایسه می کند. برای آنکه زیاد به عمق مطلب وارد نشویم فقط باید تعداد کتابخانه های موجود از آن سوی چین تا قاهره با مخازن گاه چند صد هزار جلدیشان را به حساب آوریم و این فقط مربوط به دوره ی اوج تمدن اسلامی نیست و حتا دوران مغولان و تیموریان را نیز شامل میشود که پادشاهی چون الغ بیک داشتند که خود ریاضی دان و اهل علم بود.
     غرض از ذکر این شواهد که بطور جسته و گریخته یاد شد فقط مورد سؤال قرار دادن جمع بندی نویسنده از دلایل تفوق اروپائیان است تا روشن شود که موضوع حساس و بغرنجی از این گونه هنوز جای بحث و تحقیق و تحلیل بیشتر دارد و نتیجه گیریهایی از این قبیل که اروپاییان از ثروت و دانش بیشتری برخوردار بودند و در نتیجه تفوق یافتند روشن کننده نیست. شاید حتا برعکس بتوان گفت که اروپاییان چون فقیرتر بودند سختکوشانه تر تلاش کردند و بر مللی که در اثر ثروت و رفاه تنبل و راکد شده بودند سبقت یافتند.
      فهم و دریافت واقعیتهای مطرح شده در کتاب در زمینه های اقتصادی فقط وقتی دقیق و قابل اطمینان میشود که اطلاعات با مقادیر کمی نیز بیان شود. به اذعان نویسنده ارقامی که در مورد درآمد ملی کشورها و عواید دولتها ارائه شده است دارای درجه خاصی از تقریب و تخمین است.
     در این مورد ارقام کاملاً قابل اعتماد در دسترس نیست و آنچه از مجموع منابع و اسناد میتوان دریافت در نهایت حدسهایی کم و بیش علمی هستند و محدودیتهای خاص خود را دارند ارقام مربوط به درآمد دولت ها از دقت بیشتری برخوردار است اما در مورد آنها نیز نکات محدود کننده ای هست که اهم آنها چنانکه نویسنده خود یاد میکند از این قرار است که اولاً در مرحله ای اولیه دوره مورد نظر اغلب دولتهای اروپا در جریان تحول از نظام فئودال به اقتصاد پولی بودند و بیان دقیق درآمدها بر حسب پول آسان نیست،  دوم این که ارقام مزبور در مورد برخی از کشورها اساساً در دسترس نیست و در پاره ای از موارد بر اساس تخمین هایی است که اعتبار آن مورد تردید است. مسأله دیگر کاهش ارزش پول است که باعث می شود ارقام مربوط به ابتدا و انتهای دوره با واحد واقعاً هم ارزی بیان نشده باشند البته میتوان با وارد کردن ضریب این کاهش در محاسبه ارقام مسأله را حل کرد اما چون کاهش ارزش پول در مناطق مختلف نرخهای متفاوتی داشته است و فى المثل ورود نقره اقتصاد اسپانیا را بیش از اقتصاد انگلیس دچار تورم می ساخته است، در نظر گرفتن یک ضریب واحد ممکن نیست.
      گذشته از آن باید در نظر داشت که رقم درآمدهای دولتی دقیقاً نمایشگر درآمد و ثروت کشور نیست و بیشتر بیان کننده قدرت دولت در اخذ درآمدهای مردم است و پاره ای از اوقات جمع آوری این درآمدها از مردم متضمن هزینه های سنگینی برای دولتها بوده است که قابل محاسبه نیست و از ارقام مزبور کسر نشده است.  بهر صورت با توجه به محدودیتهای فوق که نویسنده بدان اذعان دارد به این نیز باید توجه داشت که قدرت اقتصادی یک کشور امری چند جانبه و پیچیده است و صرف رقم درآمدهای دولت با آن که ممکن است برآوردی تخمینی از آن بدست دهد آن را کاملاً روشن نمیکند.
      در برگرداندن کتاب به فارسی از آنجا که اساساً یک اطلس است، نقشه ی مربوط به هر بخش در آخر همان بخش چاپ شود تا حین مطالعه تبدیل و تولید نقشه ها به زبان فارسی اهمیت قابل توجه داشته است.  به منظور قابل استفاده بودن هر چه بیشتر نقشه ها کتاب را همانند متن اصلی در قطعی نسبتاً نا متداول منتشر کردیم کوشش بر این بوده است که مراجعه سریع به نقشه ممکن باشد و همه نقشه ها در یک سمت چاپ شود تا پیگیری تغییرات تاریخی به سهولت انجام پذیر باشد. برای گنجاندن برخی اسامی طولانی در نقشه از اختصاراتی استفاده شد که فهرست آنها در ابتدای کتاب ذکر شده است.  در متن اصلی اسامی بر حسب اهمیت و بزرگی و کوچکی محل با حروف متفاوتی در نقشه وارد شده اند که رعایت دقیق این قاعده به علت مشکلات فنی در برخی موارد امکان نیافت. سعی شده است صحیح ترین ضبط اسامی جغرافیایی انتخاب و ذکر گردد و در مورد پاره ای از آنها تلفظ قدیمی و تاریخی آنها بر تلفظ لا تین ترجیح داده شد تا لفظ حامل بار تاریخی خود نیز باشد کورد و با = قرطبه، یا کارائیب که تلفظ لاتین غرائب عربی و فعلاً فارسی است به همین هدف پاره ای از اسامی که معانی خاصی داشته اند ترجمه آنها ثبت شد سانتا کروز = صليب مقدس و غیره… گرچه این کار در مورد اغلب اسامی ممکن است چرا که هر نامگذاری بهر حال ریشه و علت خاصی داشته است اما در مورد اسامی جا افتاده و تثبیت شده آرژانتین = سرزمین نقره درست به نظر نمیرسید.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان

جمعیت جهان در ١٤٨٣

     هیچ یک از انواع در منطقه سکونت خود به طور یکنواخت پخش نشده است،  اما نوع انسان از این حیث منحصر به فرد است که طی تاریخی ۱۰۰۰۰ ساله توزیعی روز به روز نایکنواخت تر یافته است. نیروی محرکه ی این فرآیند در یک قرن و نیم اخیر یقیناً صنعتی شدن بوده و شکل تمرکز شهری را به خود گرفته است. اما پیش از قرن نوزدهم اهمیت جمعیت شناسانه ی صنعت و شهرها کلاً حاشیه ای بود. نوسانات جمعیت تابع بارآوری کشاورزی بود.
      اوضاع جوی و دانش فنی عوامل حاکم بر بارآوری کشاورزی هستند. فنون آبیاری در یک منطقه ی گرمسیر بیشترین برداشت را عاید می کند. از اینرو در قرن پانزدهم در صدر جدول تراکم جمعیت ـ کشورهای مانند مصر قرار داشتند که در آنها تراکم جمعیت در هر مایل مربع از دیرزمان حدود چند صد نفر بود کشاورزی در مناطق معتدل تراکم جمعیتی در حدود چند ده نفر ایجاد می کرد و گله داری شیوه ی زندگی شبانی ویژه استپ های آسیایی – تراکمی در حدود چند نفر در هر مایل مربع. اقوامی که در مرحله صرف گردآوری غذا به سر میبردند، احتمالاً به طور متوسط بیش از فقط یک نفر در هر ده مایل مربع نبودند.
      در جهان کهن سه منطقه کشاورزی عمده وجود داشت اروپا با جمعیتی در حدود ۷۵ ۷۰ میلیون هند با ۱۲۰ – ۱۰۰ میلیون تراکم بسیار بالا در دره ی گنگ و چین با ۱۳۰ – ۱۱۰ میلیون تراکم بسیار بالا در دره های هوانگ هو و یانگ تسه بین اروپا و هند ممالک خاور نزدیک قرار داشتند که در آنها جزایر» پرتراکم دهقانان در احاطه اقيانوس لم يزرع تحت اشغال رمه داران بیابانگرد بود. این منطقه حدود ۳۰ ۲۰ میلیون جمعیت داشت که از آنها ۳ ۲ میلیون نفر بیابانگرد بودند. بنابراین مناطق عمده کشاورزی را میتوان بدین ترتیب مجسم کرد (۱) نواری که قاره ی اروپا و کناره جنوبی مدیترانه، خاور نزدیک از حیث تعداد ضعیف تر و فاقد پیوستگی و هند را می پوشانید. (۲) منطقه جداگانه ی شرق آسیا به مرکزیت چین و شامل ژاپن با حدود ۱۵ میلیون سکنه، کره (۳) میلیون و ویتنام (۳) میلیون). در دیگر نواحی آسیای جنوب شرقی و در جزایر فیلیپین و اندونزی هم کشاورزان وجود داشتند، اما حتی با در نظر گرفتن سطح تکنولوژی آن زمان، این منطقه به طور مشخص کم جمعیت بود تنها منطقه کشاورزی در خور اهمیت دیگر منطقه ی جنوب صحرا» در افریقا بود.
      ارقام جمعیت در این منطقه فوق العاده فرضی است اما چیزی در مرتبه ۳۵ ۲۵ میلیون حدس معقولی مینماید و در این میان سودان غربی تراکمی دو برابر بقیه داشته است.  بیابانگردان با فرهنگ خالص خویش بر چراگاههای آسیایی حاکم بودند. اینان از استپ جنوبی روسیه از طریق ترکستان به سوی مغولستان و منچوری گسترده بودند با به حساب آوردن ثبت در جنوب چیزی حدود ۵ میلیون بیابانگرد قادر بودند خود را در این قلمرو وسیع حفظ کنند و اقوام کشاورز را از قسمتهای مناسب کشت آن دور نگهدارند.
      ساکنان قاره جدید پیش از کریستف کلمب هیچ جانور مهمی را اهلی نکرده بودند، از اینر و آمریکاها فاقد شیوه زندگی رمه داری بود. در مکزیک کشاورزی با یک سبک پیچیده ی آبیاری جمعیتی قابل ملاحظه را پشتیبانی می کرد بقیه آمریکای مرکزی و همچنین کوهپایه های آند در آمریکای جنوبی، جمعیتی متناسب داشتند دیگر جاها قبایل پراکنده کشاورزان ابتدایی یا نیمه کشاورزان بودند که هر چه به غرب آمریکا و به کانادا در شمال و به شیلی و آرژانتین در جنوب نزدیک شویم، به اقوام گردآورنده ی غذا رنگ میباختند آمریکای مرکزی شاید ۵ میلیون و کل قاره شاید ۱۱ میلیون جمعیت داشت. ۳ در مورد اقوام گردآورنده غذا تخمین یک میلیون نفر در هر یک از نواحی قاره جدید آسیا و اندونزی استرالیا، گشاده دستانه است. این کمتر از یک درصد کل جهان بر اساس جمع این ارقام است که بالغ بر حدود ٤٠٠ میلیون نفر میشود.
   توضیحها ــ  پرویی ها لاما نوعی شتر را رام کرده بودند از آن به عنوان جانوری بارکش بسیار ناکارآمد استفاده میکردند و پشم نوعی از آنها را هم میچیدند.  منظور دو قاره آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی است.  اخیراً ارقام خیلی بالاتری هم مطرح شده اند و گرچه من فکر نمی کنم جمعیت مکزیک هرگز به ۲۰ – ۱۵ میلیون که برخی طرح کرده اند رسیده باشد، قویاً تصور میشود که جمعیت آمریکای مرکزی در معرض نوسانهای شدید بوده است. یکی از این گونه دورهای فراز و نشیب منطقه جنوبی منطقه مایاها را در قرن دهم برای همیشه متروک کرده است.  شاید هنگام ورود اسپانیاییها در مکزیک مرکزی هم مورد مشابهی در جریان بوده است. از این نظر مراسم مذهبی خونین آزتک ها را که تا ۲۰۰۰۰ نفر در سال قربانی میگرفت می توان به عنوان اقدامی تعدیلی برای مسأله ای افزایش جمعیت توضیح داد.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان را برای درک درست از جمع سیاست و اقتصاد و اجتماع امروزه باید بدرستی دانست
   تصویر اطلس جمعیتی جهان در سال 1483 نشان دهنده ریشه پیدایش مناطق دارای استعداد رشد است،  عکس شماره 4334.
      اقوام با فرهنگ و دانش جغرافیایی آنان تا پایان سده پانزدهم سواد منحصر به جهان کهن و در درون جهان کهن، منحصر به جوامع عمده ی کشاورزی بود. چین بر منطقه آسیای شرقی حاکم بود همه آسیاییان شرقی خطی هجایی که از چینی مشتق شده بود به کار میبردند و در یک چارچوب فرهنگی با سبک چینی زندگی میکردند البته در میان همسایگان چین فقط ژاپنیها برای خود هویتی ملی قائل بودند بقیه به چین به عنوان مرکز جهان و تنها منبع مشروع قدرت سیاسی احترام میگذاردند.
      در اروپا، خاور نزدیک و هند وضع بسیار متفاوت بود. شکل طویل این منطقه و این واقعیت که سنگینی جمعیت در دو انتهای آن متمرکز بود، باعث ناهمگنی سیاسی و فرهنگی می شد. خط الفبایی و خرافه گرایی مذهبی تقریباً تنها عوامل مشترک به حساب می آیند. در نتیجه در حالی که چین در بیشتر اوقات امپراتوری واحدی بود، هیچگاه دولت واحدی تمامی منطقه ی اروپا تا هند را در بر نگرفت. امپراتوری روم خلفای اسلام و امپراتوریهای گوناگون هند بیان سیاسی یک ساخت اساساً سه جانبه هستند. مسیحیت اسلام و هندوگرایی همین تقسیم بندی را بر اساس فرهنگ بیان میکنند.
      قرون وسطی دوره اوج بیابانگردان ترک مغول استپهای آسیا بود. چین با تمام عظمتش دچار فتوحات خونبار آنان شد حتی هیمالیا نتوانست هند را از تهاجم تیمور ترک تیمور لنگ مصون دارد. در سمت غرب ایل طلایی روسیه را در بردگی نگه داشت.  اما و یرانسازترین و مداوم ترین تهاجمات بیابانگردان نصیب خاور نزدیک شد.
      تا قرن سیزدهم قدرت سیاسی اعراب برای همیشه در هم شکست و در سراسر منطقه سلسله های ترک بر جای اعراب مستقر شدند.  هجوم ترکان در کنار آثار منفی آثار مثبت نیز داشت در آناتولی مهاجرت انبوه ملتی جدید آفرید که به امپراتوری عثمانی تبدیل شد همه جا ترکان بودند که پویایی دومین مرحله گسترش اسلام را فراهم می آوردند. اعراب پیش از این کناره های جنوبی و شرقی مدیترانه را از مسیحیت و دره سفلای سند را از هندوها گرفته بودند ترکها روسیه جنوبی و بالکان را گرفتند و فتح هند را تقریباً تکمیل کردند. این دستاوردی قابل توجه بود که مستقیماً در سمت مقابل شیب جمعیت پیش می رفت.
      جهان کهن و جهان نو پیش از کریستف کلمب از وجود یکدیگر خبر نداشتند، اما جوامع با فرهنگ جهان کهن از طریق راههای تجاری در ارتباط بودند و اطلاعات متناسبی از یکدیگر داشتند. یک جاده بین شرق و غرب «جاده ابریشم در عرض آسیای مرکزی بود ابریشم چینی، که بهترین ابریشم جهان بود در غرب تقاضای فراوان داشت. نیروی حیاتی آن جاده که در قرن پانزدهم در حد پائین خود بود بر حسب خلق و خوی بیابانگردان تغییر میکرد رفت و آمد دریایی در سواحل شرقی و جنوبی آسیا که در آن گروههای در هم آمیخته ای از کشتی را نان عرب هندی چینی و ژاپنی، قاهره و ناگازاکی را از طریق عدن، كاليكوت مالاکا و کانتون به یکدیگر می پیوستند از حیث مقیاس مهم تر بود و جریانی ثابت تر داشت. راههای انشعابی مجمع الجزایر فیلیپین و اندونزی را به این سیستم پیوند میداد.
      به یمن این شبکه تجاری جغرافی دانان جهان کهن تصوری نسبتاً صحیح از نیمکره ی خود داشتند قطعات مجهول عبارت بود از سیبری شمال شرقی و افریقای مرکزی و جنوبی افریقا وسوسه انگیزتر بود. کاروانهای صحرانورد قرنها از سودان گرد طلا، عاج، و برده به مدیترانه حمل کرده بودند از اینرو اطلاعاتی در مورد حوزه ی رود نیجر در دسترس بود و در ساحل شرقی تجار عرب به دنبال همان کالاها تا حدود مدار راس الجدی مراکزی دایر کرده بودند ساحل غربی نخستین بار به وسیله پرتغالیها در قرن پانزدهم کشف شد. آنها در ١٤٧١ به خلیج گینه رسیدند و به زودی تجارتی شبیه به تجارت اعراب در شرق بر پا کردند. اما این فقط نیمی از آرزوهای آنان را برآورده می ساخت امیدوار بودند با دریانوردی از راه افریقا به هند برسند. افسوس که اکتشافات از گینه به بعد رضایت بخش نبود. معلوم شد کناره ساحلی بازهم به سوی جنوب می پیچد و ظاهراً به نحوی بی پایان به سمت جنوب امتداد مییابد.
      در این مرحله یک ناظر بی طرف به یقین روی اسلام و نه مسیحیت سرمایه گذاری می کرد اسلام قریب ۸۰۰ سال خاور نزدیک را در اختیار داشت و اقلیتهای مسیحی ضعیف تر از آن شده بودند که از باز پس گیری حمایت کنند و به هر صورت به لحاظ کارآیی نظامی، هیچ دولت مسیحی از عهده عثمانی برنمی آمد از مراکش تا غازان دیوار مستحکمی از کشورهای اسلامی بین مسیحیت و باقی جهان شناخته شده کشیده بود. قلعه های مسیحی از قبیل گرجستان و حبشه رو به ضعف بودند، در حالی که گسترش پیگیر اسلام به سوی شرق و جنوب ادامه داشت. سیاهان نیجر و ساحل شرقی افریقا واحه نشینان جاده ابریشم در ترکستان و جزیره نشینان اندونزیایی در جاده ادویه همه به تعداد روزافزون به اسلام می گرویدند. تنها برگ برنده ی اروپا دانش رو به افزایش آن بود. ترکیب خط الفبایی و چاپ که در نیمه سده پانزده در آلمان اختراع شد راه را به سوی جامعه ای مطلع تر و کارآمدتر گشود طی قرن پانزدهم تکنولوژی اروپا کم کم از آسیا جلو افتاد.
     راه دریایی شرق به خاور نزدیک به نام راه ادویه معروف است. اغلب ادویه جات از اندونزی میخک و جوز هندی بخصوص از جزایر ملوک پوست جوز و کافور از دیگر جاهای مجمع الجزایر می آمد.  فلفل بیشتر از هند دارچین از سیلان و زنجبیل از چین.  اهمیت ادویه جات در این دوره مضحک به نظر می آید اگر در نظر نداشته باشیم که غذاهای آن عصر بی اندازه یکنواخت بودند و ادویه جات که حجمی کم و قیمتی بالا و سودی زیاد داشتند از نظر تجار کالایی ایدآل شمرده می شد.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان

واحدهای سیاسی جهان در 1483

      از حیث وسعت و عظمت در قرن پانزدهم امپراتوری چین رقیبی نداشت؛ با بیش از صد میلیون روح منظم یک بوروکراسی صاحب سنتهای تغییر ناپذیر و تاریخی که به سه هزار سال قبل می رسید، این یک واقعیت بود. همچنین یک طرز تلقی نیز بود امپراتور مینگ دولتهای دیگر را فقط به عنوان اعضای باج گزار یا شورشی،  قلمروی جهانی خود میشناخت که از جانب آسمان به او ارزانی شده است. این تلقی در منطقه آسیای شرقی نامعقول نبود کره و ویتنام هر دو در گذشته ایالاتی از چین بودند و فرمانروایان آنها در ازای برسمیت شناخته شدن از جانب چین حاضر به پرداخت خراج بودند پس از آن که جهان اطراف قابل مشاهده شد این حال قابل دوام نبود و نهایتاً باعث از دست رفتن منزلتی شد که قرار بود بالاتر رود. حتی پیش از آن نیز به عنوان تخدیر کننده ای ذهبی، زیان آور بود و چینی ها را از خود راضی و کم تلاش بار آورده و نیروی حیاتی فرهنگ آنان را نقصان بخشیده بود.
      ساکنان اصلی آسیای جنوب شرقی مالزیایی ها و یا اقوام نزدیک به آنان از قبیل مونها و خمرها بودند اما همچنانکه چینی ها خود تا یون نان گسترش می یافتند، اقوام منسوب به آنها نیز در منطقه پخش می شدند. تازه آمدگان برمه ایی ها در برمه ی علیا و مرکزی تای ها در برمه ی شرقی و تایلند، ولائوها در لائوس – بومیان را سخت فرو کوفتند گو این که در این زمان فقط تایها از حیث سیاسی متحد بودند دولت تای بین پادشاهی مون های پگو در برمه ی سفلی و حکومت رو به زوال خمر در کامبوج جای گرفت. در ساحل شرقی چامهای مالایی چامپا پیش از این به وسیله ویت های چینی شده ی شمال خود از لحاظ سیاسی منقرض شده بودند.
      وضعیت سیاسی در جهان مسیحیت و بخش غربی اسلام در این زمان جلوتر به تفصیل بررسی میشود در ناحیه شرقی اسلامی، ماوراء النهر و افغانستان در دست بازماندگان فاتح بزرگ ترک تیمور (لنگ) بود؛ ایران از اختیار آنان خارج شده در دست ترکمانان سفید گوسفند (آق قویونلوم) بود. در هند سلطنت دهلی که اصلاً ترک بود، توسط یک سلسله افغان ساقط شده بود که کنترل همه  نواحی خارج دره گنگ، و نیز بنگال منطقه سفلای (گنگ را از دست داده بودند. ایالات قدیم سلطنت های مستقلی شده بودند در حالی که هندوهای بپاخاسته راجستان و قلمرو تسخیره نشده ای و یجیاناگار را در منتها الیه جنوبی در اختیار داشتند. در ده هی ۱۴۸۰ از یک لحاظ وضعیت غیر معمول بود برای اولین بار طی قرنها هیچ قدرت عمده ی بدوی وجود نداشت. در انتهای غربی استپ تا تارهای ایل طلایی به چهار گروه متخاصم تقسیم شده بودند که زندگی را برای روسیه آسان تر می ساختند. در انتهای شرقی چینی ها با بازی ماهرانه ای از رشوه پردازی قبایل مغول را به طریقی مشابه سرگرم یکدیگر نگه میداشتند بین این دو قزاق ها و اویرات ها، بدون این که از چنین کمک هزینه هایی برخوردار باشند، در نزاع بودند.
      سطح فرهنگ را از طرق گوناگون می توان ارزیابی کرد باستان شناسان مرحله بندیهای تکنولوژیک را می پسندند، چون موادی که از حفاری بدست می آید بلافاصله سطح فرهنگ را معین می کند: عصر سنگ عصر برنز و عصر آهن توالی تکاملی ساده و در جهان کهن معتبری را ارائه می کنند از این نظر گاه سیاهان افریقای جنوب صحرا به راحتی از سرخ پوستان معاصر خود پیشی میگیرند چون در حالی که سیاهان از دیر باز به عصر آهن رسیده بودند سرخ پوستان فاقد هر نوع فلز مفید بودند. این رده بندی گمراه کننده است: سرخ پوستان از لحاظ اجتماعی به سطحی دست کم برابر با سیاهان رسیده بودند. در آن نواحی که عده ی آنان کافی بود مثل مکزیک و پرو واحدهای سیاسی قابل توجهی بر پا کرده بودند سواحل آمریکای جنوبی در اقیانوس آرام و کوهپایه های آند در مجاور آنها تحت کنترل متمرکز اینکاهای کازکو درآمده بود و تمامی مکزیک مرکزی خراج گذار آزتک های تناچ تیتلان (مکزیکوسیتی) بود. هر دو امپراطوری در دهه ی ١٤٤٠ بنیان گذارده شده بود، اما در حالی که اینکاها تا آنجا که اطلاع داریم در آمریکای جنوبی سابقه ای نداشتند آزتک ها آخرین و غیر جالب ترین قبایلی بودند که یکی پس از دیگری بر مکزیک حکومت کردند. سیاهان فاقد دولتهایی در مقیاس مشابه بودند تنها واحد سیاسی نسبتاً بزرگ در افریقای جنوب صحرا امپراتوری تیمبوکتو در نیجر وسطی بود که به وسیله قبیله بربر «سانگای ایجاد شد. منطقه ی نیجر وسطی در واقع ماهواره فرهنگی آفریقای شمالی بود و فرهنگ آن از گرویدن به اسلام پس از فتوحات قبلی بر برها در قرن یازدهم ناشی میشد فنون کار برد آهن نیز از همان راه در سده ی اول پس از میلاد به افریقای سیاه رسیده بود. جامعه سرخ پوست دورتر از آن بود که به این گونه جعبه های جادو دست یابد، اما مکزیکیها با تلاش خودشان به یک سطح فرهنگی اصیل دست یافتند. فرهنگ بهترین معیار پیشرفتگی جامعه است و دستاوردهای سیاسی مکزیک بر اساس این پس زمینه بهتر درک میشود تا بر اساس معیار فلزشناسی.
      چین که در قرن سیزدهم به چنگ مغولان افتاده بود، در قرن چهاردهم به دنبال شورشهایی ملی با به حکومت رسیدن سلسله مینگ استقلال خود را بازیافت. هونگ و و بانی این سلسله و جانشینان او اقتدار و یکپارچگی و سنن قدیم چین را احیا کردند و طی سه قرن حکومت خویش امپراتوری وسیعی ایجاد کردند که تمامی چین و بخش وسیعی از آسیای جنوب شرقی را در برداشت دوران آن عصر رواج مجدد آیین کنفوسیوس، ضعف بودایی گری، رشد ادبیات و هنر و مصنوعات بود مینگ ها در اواخر حکومت خویش در اثر اختلافات و مفاسد درباری و ضعف پادشاهان و تسلط اقتصادی و سیاسی اشراف ماندارن و لگام گسیختگی نظامیان رو به تباهی رفتند و پراکندگی فئودالی و بار مالیات ها به اغتشاشات محلی و شورشهای دهقانی ختم شد و اینهاست آن سقوط منزلتی که نویسنده اشاره میکند و سرانجام به سقوط آنان به وسیله منچوها انجامید پای اروپاییان و مبلغین مذهبی مسیحی نیز در زمان آنان به چین باز شد.
      جمع بندی نویسنده از تاریخ جنوب شرقی آسیا در این دوره در عین درستی و دقت چنان فشرده و موجز است که چیزی به معلومات خواننده بی اطلاع نمی افزاید. البته این بخاطر خط کلی کتاب است که منطقه ی اروپا و خاور نزدیک را بصورت یک مجموعه واحد مرکز ثقل تحولات تاریخی فرض میکند بدون پرداختن به درستی یا نادرستی این تحلیل که تا حدی موجه نیز هست توضیح بیشتر در مورد منطقه جنوب شرقی و روشن تر کردن گفتار نویسنده نیز بی فایده نیست.
      مون و نیز پیو اقوام بومی برمه بودند که پگو در برمه سفلی پایتخت آنان بود. با چین و هند روابط اقتصادی و فرهنگی داشتند و مذهب بودایی را از هندیان گرفتند اما اقوام برمه ای که در شمال آنان میزیستند و از حدود چین و ثبت سرازیر شده بودند بر تمام کشور مسلط شدند. هجوم مغولها موجب تجزیه مجدد کشور شد و بازمون ها در پگو، و قومی از تای ها در شمال و برمه ای ها در جنوب خاوری مسلط شدند و سرانجام در قرن شانزدهم دوباره وحدت کشور به وسیله برمه ای ها تجدید شد.
      خمرها اقوام اصلی کامبوج بودند و دولت نیرومندی داشتند که آنکگور پایتخت آن شهری عظیم و ثروتمند بود و بر چامپا واقع در شمال کامبوج و مالزی حکومت داشت. رشد مذهب بودا در این کشور اساس قدرت خمرها را متزلزل کرد و مردم در مقابل دربار و اشراف به آن متکی شدند. سرانجام در قرن پانزدهم سیامی ها آنان را از آنکگور راندند و پایتخت به پنوم پنه منتقل شد و قدرت خمرها رو به انحطاط رفت.
      مالزی ها سکنه اولیه شبه جزیره مالزی بودند که نخستین دولتهای متمدن را در منطقه ایجاد کردند. تای ها خیلی دیرتر از سایر اقوام وارد این منطقه شده اند و احتمالاً پیش از آن در جنوب خاوری چین ساکن بوده و در اثر فشار چینیها به این منطقه رانده شده اند از میان اقوام تای سیامی های بر تایلند و لائوها بر لائوس و شانها نیز بر قسمتی از برمه مسلط شدند. و تهاجمات مغول نیز دولتهای قدیم منطقه از قبیل خمر و برمه را به نفع آنان تضعیف کرد.
      ویتنام نیز که از زمان باستان مطیع چینی ها بود و در قرن دهم میلادی استقلال یافته بود به تدریج چامها را که مالزی نژاد بوده و در چامپا شمال کامبوج ساکن بودند مطیع خود ساخت. ویتنامی ها حملات مغول و تلاش چینیها برای تصرف مجدد آن کشور را نیز دفع کردند و در قرن پانزدهم سلسله ی له را بنیاد گذاردند که تا زمان استعمار فرانسه حاکم بود.  در تاریخ این منطقه نفوذ اقتصادی و فرهنگی چین و هند و نیز تجارت دریایی با سایر ممالک شرقی اهمیت چشمگیری دارد.
       لشکر کشی های موفقیت آمیز سلطان محمود غزنوی و علاء الدین محمد غوری به هند آغاز ورود عناصر ترک و افغان به قدرت سیاسی در هند بود که به تشکیل سلطنت دهلی انجامید که قدرت سیاسی مسلط عمده در هند شمالی بود اما یک حکومت یکپارچه و واحد به حساب نمی آمد. (م.)
      بیشتر «مکتوبات» مایاها تصاویر فکاهی مانندی با تاکید بر مشخصات افراد و مكانها هستند و فرمولهای تاریخ گذاری پیچیده ای دارند اندکی از آنها به نوشتن واقعی نزدیک هستند اما تاکنون خیلی کم فهمیده شده اند آزتک ها عقب مانده تر از مایاها و پرویی ها کاملاً نانویسا بودند.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان

سفرهای اکتشافی 1487 تا 1500

      در  حالی که اسلام متخاصم بر سر راههای شناخته شده ی شرق قرار گرفته بود و تلاش پرتغالیها برای دور زدن افریقا با کشتی در اثر درازی کناره غربی آن قاره بی اثر مانده بود به نظر می رسید اروپاییان برای دسترسی مستقیم به بازارهای شرقی چندان امیدی نداشته باشند. اما اگر درست بود که زمین گرد است و مردم به طور روزافزون به این عقیده میگرویدند باید امکان میداشت که با راندن به سمت غرب به شرق رسید. از اغلب محاسبات چنین بر می آمد که فاصله ها عظیم باشند. اما كريستوفر كلمبوس أهل جنوا (ژن) با فرض بالاترین تخمین در مورد وسعت سرزمین اوراسیا اروپا و آسیا م) و فرض پایین ترین تخمین رایج در مورد اندازه ی کره زمین خود را مجاب ساخت که ژاپن فقط سه هزار مایل آن سوی اقیانوس اطلس قرار دارد موافقت فردیناند و ایزابلا سلطان و ملکه اسپانیا را کسب کرد و در ۱۴۹۲ محاسبات خود را به آزمایش عملی گذارد. او اگر جغرافی دان درجه دومی بود دریانورد درجه اولی به حساب می آمد با سه کشتی از جزایر قناری عازم شد و پس از سی و سه روز دریانوردی در آبهای آزاد به جزیره سان سالوادور در مجمع الجزایر باهاما رسید. از میان آن جزایر خود را به کو با رسانید و از کناره شمالی آن به سوی اسپانیول راند پس از ایجاد روابط دوستانه با بومیان که خیلی مشتاق بودند زینتهای طلایی خود را با مهره های شیشه ای عوض کنند کلمب مقری به عنوان یادگار در آنجا تأسیس کرد و سپس عازم وطن شد.
      در بازگشت به اسپانیا اعلام کرد جزایری تاکنون ناشناخته را در مجمع الجزایر ژاپن کشف کرده است پس خود ژاپن نباید چندان دور باشد. در عین حال اکتشافات جدید باید به استعمار در می آمد. سال بعد کلمب با ناوگانی از هفده کشتی پر از داوطلبان پرشور به سوی اسپانیول راند. این بار مسیر صحیح را که بیست و یک روزه به جزایر آنتیل صغیر می رسید برگزید و دریافت که مستعمره ی اصلیش را بومیان خشمگین از میان برداشته اند. ساختن مقری دیگر نیز نتیجه ی بهتری نداشت و در اكتشافات بعدی فقط جامائيكا، ساحل نامهمان نواز جنوبی کوبا، شناخته شد با بومیانی بیشتر و آن چنان فقیر که حتا به درد غارت کردن نمی خوردند.
      رویاها در حال زدوده شدن بود کلمب در سفر سوم خود (١٤٩٨) مستعمره جویان بیشتری همراه خود برد اما این بار آنها ته مانده زندانهای اسپانیا بودند مسیری باز هم جنوبی تر انتخاب کرد و از طریق جزایر دماغه ی سبز کیپ ورد در جنوبی ترین جزایر آنتیل ترینیداد پیاده شد. بعد از جستجوی مختصری در سرزمین مجاور آن که به لحاظ اندازه ی رودخانه هایش حدس میزد قاره ی اصلی باشد، عازم مستعمره واقع در اسپانیول شد که اکنون به وسیله برادرش بارتولومه به محل بهتری در ساحل جنوبی (سان دومینگوی کنونی منتقل شده بود. کلمب و دو برادرش هیچ یک سازمان دهندگان موفقی نبودند؛ در کوچ نشین دائماً دردسر ایجاد می شد و یک مأمور سلطنتی که در سال ۱۵۰۰ برای بررسی شکایات اعزام شد چنان بر آشفت که هر سه برادر را در زنجیر به اسپانیا فرستاد. شاه و ملکه اسپانیا کلمب را بخشیدند و دوباره وی را به کار گماشتند. اما این بار فقط به عنوان کاشف چهارمین و آخرین سفر وی (٤ – ۱۵۰۲) در خط ساحلی آمریکای مرکزی نشان داد که دریای غرائب در سمت غرب مسدود است گزارش وی ثابت کرد که این گسترش خشکی شبه جزیره مالایا است. وی در ۱۵۰۶ لبریز از گله و شکایت و اندیشه های پریشانی که یادگار عصر پیش از کلمب بود در گذشت.
      اکتشافات پرتغالیها در کناره ساحلی افریقای غربی سرانجام در ١٤٨٧ که بارتولومه دیاز دماغه امید نیک را دور زد ثمر داد. گرچه نفرات او از پیشتر رفتن سر باز زدند دیاز با این اطمینان بازگشت که راه هند باز است. عزیمت تمام عیار واسکو دوگاما ده سال بعد پیش آمد. دوگاما برای بهره گرفتن از باد خلاف جهت عقربه ای ساعت در جنوب اقیانوس اطلس کاملاً از قاره افریقا فاصله گرفت و فقط وقتی حساب می کرد به خط عرضی دماغه رسیده است به سمت شرقی برگشت. مختصری اشتباه کرده بود و بر خلاف پیش بینی حدود صد مایلی شمال دماغه به خشکی رسید اما پس از آن به درستی رانده و ده ماه پس از ترک لیسبون به جنوب هند رسید. علیرغم ضدیت تجار مسلمان محلی وی توانست یک محموله فلفل و دارچین به وطن ببرد. فقط شش ماه از بازگشت دوگاما گذشته بود که ناوگان دیگری به فرماندهی کابرال عازم شد تا سفر وی را تکرار کند. این عزیمت دوم قوس وسیع تری را در اقیانوس اطلس جنوبی طی کرد سواحل برزیل را مشاهده کرد که فوراً مورد ادعای پرتقال قرار گرفت و به راحتی دماغه را دور زد.
      یک مسیر نظری دیگر برای رسیدن به شرق موازی مسیر کلمب اما به سمت شمال بود یعنی ادامه خط سیر باستانی و هنوز مورد استفاده شمالی ها ۳ تا ایسلند و گرینلند مختصراً حدود سال ۱۰۰۰ شمالی ها از گرینلند گذشته و به قاره آمریکا رسیده بودند. اما در تأسیس یک کوچ نشین دائمی شکست خورده بودند و سرگذشت اکتشافاتشان فقط یکی از قصه های فراوان ایسلند افسانه ای در منتها الیه اطلس شد. داستانهای ساختگی یا واقعی احتمالاً کمتر از استدلال جغرافیایی در اندیشه جان کابوت ونیزی تأثیر داشت که پادشاه انگلیس هانری هفتم را به تأمین مالی یک سفر اکتشافی به آن سوی گرین لند ترغیب کرد. از سفرهای او اسناد کمی در دست است اما به نظر میرسد که وی در ١٤٩٧ به نیوفاندلند و در ١٤٩٨ به نیوانگلند رسیده باشد وظیفه شناسانه گزارش داد که به سرزمین خان اعظم رسیده است اما به زودی آشکار شد که این سرزمین لم یزرع چین نیست. این سفرها جز برای استفاده از فصل ماهیگیری در نیوفاندلند دنبال نشد.
      فایده بالقوه اکتشافات پرتغالیها آشکار بود. بر اساس همان معیار اکتشافات اسپانیاییها به وضوح شکست خورده بود. کلمب بدون آن که راهی سریع به چین گشوده باشد فقط چند جزیره با ارزشی تردیدآمیز و بومیانی که ذخیره ی طلاشان ظرف چند سال ته می کشید کشف کرده بود. اما این جزایر فقط جنبه های فرعی چیزی بودند که همه به جز خود کلمب به زودی به عنوان یک جهان نوشناختند هر روز امکان داشت خبر از سرزمینی برسد که طلا در آن واقعاً به وفور موجود باشد. زود باوران طماعان و شجاعان جستجوى الدورادوه را شروع کردند.
      او از یک مسیر شمالی تر از طریق جزایر آزور برگشت در هر دو سفر حریمت و بازگشت از باد موافق جهت عقربه ساعت در اطلس شمالی – معلوم نیست آگاهانه و یا حمب اقبال خارق العاده – استفاده ی کامل برد گرچه انتخاب جزایر قناری به جای جزایر آزور به عنوان نقطه شروع ممکن است ناشی از این واقعیت باشد که آنان اسپانیایی بودند جزایر آزور و بقیه جزایر اطلس پرتغالی بودند ساده تر و نیز مهربانانه می نماید که قبول کنیم او به درستی جهت باد را در نظر گرفته بود.
      جزایر کیپ ورد ـ  با آن که اسامی خاص معمولاً عیناً به زبانهای دیگر منتقل میشود پاره ای از اسامی جغرافیایی معانی مشخص دارند و بعضاً در کتب فارسی و عربی نیز ترجمه به معنا شده ند. از همین دسته است جزایر کیپ ورد یا دماغه سبز که به نام جزایر رأس الاخضر نیز ثبت شده است. این نامگذاریها در زمان خود دلایل تاریخی جغرافیایی و یا طبیعی خاصی داشته اند و ترجمه کردن آنها به انتقال این سابقه تاریخی کمک می کند.
      لفظاً به مفهوم زراند و دو طلاکاری شده نام شهری است خیالی که جویندگان قرن شانزدهم گمان میکردند در آمریکا هست و سرشار از ثروت و طلا و تنعم است،  و اسم عام شد برای جایی که در آن بتوان به سرعت به ثروت و قدرت رسید.
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان
واحدهای سیاسی جهان در 1600
      تا سال ۱۵۲۰ کنترل اسپانیاییها بر جزایر آنتیل کبیر به طور واقعی تکمیل شده بود، اما اکتشاف قاره اصلی هنوز به درستی شروع نشده بود. استقرار در برزخ پاناما در ۱۵۱۰ آغاز شد فشار واقعی در ۱۵۱۹ سرگرفت که قشون اعزامی به فرماندهی هرنان کورتز با امپراتوری آزتک در مونته زوما تماس یافت. کورتز به مکزیکوسیتی راند و مونته زوما را گرفت و با این حرکت موقتاً آن امپراتوری را تصاحب کرد پس از آن که بیرون رانده شد سال بعد دوباره راه خود را به سوی پایتخت گشود و با چند صد نفر حاکم بر چند میلیون نفر شد. شانزده سال بعد پیزارو با اسیر کردن آتا هوالپا امپراتور اینکاها همان داستان را در پرو تکرار کرد.
      الگوی ورود به قاره آمریکا چنین بود پاناما از اسپانیول) مکزیک (از کوبا)، و پرو (از پاناما) در ریور پلیت هم که اسپانیاییها به درستی محاسبه کرده بودند خارج از حدود مورد توافق برزیل پرتغال قرار دارد. کوچ نشینهایی وجود داشت تا ۱۵۵۰ شکافها پرشد و طی بقیه قرن امپراتوری اسپانیا به گسترش خویش ادامه داد. اگر فیلیپین را هم به این امپراتوری بیفزائیم که جریان فتح آن در بخش بعدی خواهد آمد) نخستین امپراتوری که آفتاب بر آن هرگز غروب نمیکرد مشاهده خواهد شد.
      گرچه طلای الدوراد و هرگز تحقق نیافت بزودی پس از فتح پرو و مکزیک در آنها معادن غنی نقره کشف شد جهان نو بزودی شاهد رفت و آمدی در مقیاس وسیع برای حمل نقره به اروپا و آوردن مصنوعات اروپایی و برده های افریقایی در بازگشت شد. دیگر اروپائیان نیز به زودی به راه افتادند و در پاره ای موارد راهزنان دریایی فرانسوی و انگلیسی به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتند بخشی از خزاین آزتک ها در حالی که به سوی اسپانیا حمل میشد به وسیله یک فرانسوی ربوده شد و همین اتفاق پانزده سال بعد در مورد غنایم پرو رخ داد. اما همین که محصول نقره قابل توجه شد اسپانیاییها در (۱۵۴۳) یک کاروان سالیانه تشکیل دادند. فرانسویها و انگلیسها هیچ یک سعی نکردند راه این کاروانها را ببندند فعالیتهای آنان محدود به چنگ اندازی بر بازرگانان بدون محافظ و حمله به کوچ نشینهای دورافتاده اسپانیایی بود.
      فتوحات ارضی وسیع دوره کونکیستا دورهای (فاتحینم) اسپانیا عقب ماندگی کلی تکنولوژی جهان نو را منعکس می کند. در جهان کهن تکنولوژی اروپایی فقط به طور جزیی بر آسیائیان برتری داشت. واسکودوگاما در سفر دوم خویش به هند وقتی یک ناوگان بومیان عازم از مالابار را منهدم کرد به طور کامل نشان داد چگونه از این برتری جزیی باید بهره گرفت وی از تفنگهای خود در فاصله ای که آتشبار بومیان قادر به عمل نبود استفاده کرد اما حد اعلای امید او به کنترل سواحل بود، در داخل منطقه به سرعت مغلوب میشد ال میدا نخستین نایب السلطنه پرتغال در شرق قبول کرد و علیرغم همه تعهدات فقط بر سواحل حکمرانی میکرد. پرتغالیها علاوه بر قدرت دریایی گجرات که مرکز شبکه تجاری محلی بود بایست با ناوگانی هم که مملوکین در پاسخ به دعوت گجراتی ها به جهاد مقدس اسلامی فرستاده بودند مقابله می کردند. پیروزی ال میدا بر آن متحدین چنان کامل بود که جانشین او آلبوکرک توانست سیاست جاه طلبانه تری پیش گیرد وی به قصد کنترل کلی رفت و آمد اقیانوس هند زنجیره ای از قلعه ها ایجاد کرد که نقاط گرهی آن گوا مقر نایب السلطنه هرمز برای کنترل مدخل خلیج فارس) و مالاکا (برای کنترل تنگه های مالایا بودند بین این نقاط کشتی ها با داشتن اجازه از پرتغالیها یا با قبول خطر تردد میکردند در همین حال اکتشافات به سوی شرق تا جزایر ادویه (۱۵۱۲) چین (۱۵۱۳) و ژاپن (۱۵۴۳) گسترش یافت.
      اینجا امکان کنترل کشتیرانی نبود اما در تجارت عمومی سود قابل ملاحظه ای نهفته بود.  در میان عواملی که امپراتوری دریایی پرتغال را حفظ می کرد، داشتن دو انحصار اهمیت داشت،  انحصار عرضه برده در جهان نو و انحصار عرضه ی محصولات شرقی از طریق دریا به اروپا این هر دو و هم چنین سهم پرتغالیها در تجارت شرقی و غربی ،مالاکا، به یقین نقش مؤثری داشتند. اما منافع همه این عملیات به طور عمده صرف پاسداری اقیانوس هند میشد. به نظر می رسد نتیجه استراتژی آلبوکرک که به نحو درخشانی طرح و اجرا شده بود یک امپراتوری وسیع تر از ظرفیت پرتقال بود.
گذشته از فتح جهان نو به وسیله اسپانیاییها و تهاجم پرتقال به آبهای شرقی، قرن شانزدهم شاهد آغاز پیشروی اروپایی دیگری نیز بود. قزاقها جوامع آزادی در حاشیه دولت روسیه بودند که حاکمیت تزار را قبول داشتند و از مرزهای او بدون تحمیل هزینه ای به خزانه اش دفاع می کردند. تفنگ قزاقها را قادر ساخت حالت تهاجمی بیابند و در ۱۵۹۰ با عبور از کوههای اورال نخستین قطعه ی سیبری را به تزار هدیه کنند.
      در ایران سلسله محلی صفوی ترکمانان سفید گوسفند را برانداخته بود.  در ماوراء النهر سلطه تیموریان به وسیله موج جدیدی از ترکان ازبک ها که از استپ ها وارد منطقه شده بودند از بین رفته بود. این پایان کار تیموریان نبود. قبیله ایی از آنان توانست دوباره در افغانستان پا بگیرد و سپس سلطان نشین دهلی را تصرف کند این شاخه از تیموریان تحت نام مغولان توانست حیاتی تازه در آن سلطان نشین بدمد و مرزهای آن را گسترش بخشد. در آفریقا لشگرکشی مراکشی ها به فتح تیمبوکتو منجر شد.
       به آنچه در نقشه نشان داده شد بسیار می توان افزود چرا که فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا در 1580 تاج و تخت پرتقال را نیز به دست آورد،  اما در سراسر دوره وحدت، امپراتوریهای ماورای بحار اسپانیا و پرتقال قانوناً و عملاً مجزا ماندند.
      تا ۱۵۵۹ فرانسه و اسپانیا در اروپا دائماً در جنگ بودند. راهزنی دریایی در این دوره تقريباً منحصراً از جانب فرانسوی ها بود تلاشهای انگلستان برای تجارت با مستعمره نشینان پس از آن شروع شد و تصمیم اسپانیا برای متوقف ساختن این تردد به سرعت تجار را تبدیل به دزدان دریایی کرد. در ربع آخر قرن همه ی تهاجمات عمده از جانب انگلستان بود و هلندی ها درست.
      مملوک به معنی غلام و زرخرید است و خصوصاً به غلامان سفید پوست خطاب میشده است. سلطه سلاطین ایوبی بر مصر که پس از انقراض فاطمیان به وسیله صلاح الدین ایوبی سردار نامدار جنگهای صلیبی تأسیس شد از لحاظ نظامی بر این گونه غلامان خریداری شده که اغلب ترک و چرکسی و قفقازی بودند اتکا داشت و این غلامان به تدریج به قدرت نظامی و سیاسی دست یافتند و حکومت ممالیک» در سوریه و مصر را تشکیل دادند که تا زمان عثمانی ها باقی ماند.
      بندر هرمز را پرتقالی ها در ۱۵۰۷ پس از دور زدن افریقا در راه هند گرفته اما در جنگ با شاه اسماعیل از دست دادند اما آلبوکرک نایب السلطنه پرتقال در هند و گوا بار دیگر آن را تصرف کرد و قشون ایرانی مستقر در آن را تار و مار کرد پرتقالیان از این بندر به عنوان پایگاه بازرگانی و تبلیغ مسیحیت استفاده کردند تا زمان شاه عباس که به هرمز به عنوان بندر تجاری مهمی در مقابل مسیر تجاری ولگا و عثمانی احتیاج داشت وی از رقابت انگلیس و پرتقال استفاده کرد و در ۱۶۲۳ نیروهای ایرانی با کمک ناوگان کمپانی هند شرقی انگلیس هرمز را پس گرفتند شاه عباس چون قدرت دریایی لازم برای حفظ هرمز را نداشت آن را ویران و مرکز تجاری را به بندر گمبرون منتقل کرد که پس از آن بندرعباس نامیده شد.
       آلبوکرک در اصل در نظر داشت خروجی دریای سرخ را نیز کنترل کند، اما در تصرف عدن شکست خورد و معلوم شد حفظ یک پادگان در سوکوترای بی آب غیر عملی است. عملیات سرانجام وقتی متوقف شد که فهمیدند تردد چندانی در دریای سرخ صورت نمیگیرد و تنها جنبه قابل اهمیت دخالت پرتقالیها در این منطقه آن است که حبشه را قادر ساخت به صورت قلعه ای مسیحی در یک بخش اسلامی جهان باقی بماند.
      اشاره به پیروزی شاه اسماعیل صفوی در جنگ با الوند میرزا آخرین بازمانده آق قویونلو و تاجگذاری وی در تبریز و تأسیس حکومت صفویه است که پس از آن بر سراسر ایران حاکم شد.
  ــ  منبع:  وبلاگ نمای تاریخ.
……………
   @:  اطلس تاریخ, تاریخ سیاسی, تاریخ قرون, قرون جدید, تاریخ جهان, گیتی شناسی.
   #:   #اطلس_تاریخی.
…………
اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
یک امپراتوری که مجموعه ‌ای از قلمروهای چند ملیتی بود، و بدلیل ذات دینی و حاکمیتی و رزمی خود، که ترکیبی از قدرت شاه ها و جنگجویان و روحانیان بود. آنها خود را مقدس نامیدند، تا بتوانند مردم را اغفال کنند. این امپراتوری از قرون وسطی تا انقراض اسمی در سال 1806 بر بخش ‌هایی از اروپای غربی و مرکزی فرمان راند. مشروح و نوشته های روی عکسها همراه با مطالب دیگر این امپراتوری در لینک:  http://www.arq.ir/1476
……………………….
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوی ارگ ایران بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را مییابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت منبع مورد نظر نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
کلیک کنید:  اطلس تاریخ سیاسی قرون جدید جهان