Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

خلاصه گاه شماری حکومت صفویه بروایت تاریخ سنتی قرون جدید بمدت ۲۳۸ سال از ۱۴۹۹ تا ۱۷۳۶میلادی همراه سیر تمدن و فرهنگ و مذهب و ادبیات و هنر در دوره صفوی.  تاریخ صفوی آغاز جغرافیای سیاسی در ایران و منطقه است،  بهمین جهت اهمیت خاص نسبت به دورههای قبل دارد.  جغرافیای سیاسی اروپا از چند دهه قبل از این آغاز شد،  و تاثیر بر حکومت صفویه و قاره کهن گذاشته بود.

خلاصه گاه شماری حکومت صفویه

خلاصه گاه شماری حکومت صفویه بروایت تاریخ سنتی قرون جدید بمدت ۲۳۸ سال از ۱۴۹۹ تا ۱۷۳۶میلادی همراه سیر تمدن و فرهنگ و مذهب و ادبیات و هنر در دوره صفوی
تصویر نقشه سیاسی حکومت صفویه،  عکس شماره 3795.
 این برگه بشماره 644 پیوست لینک زیر است:
خلاصه گاه شماری حکومت صفویه بروایت تاریخ سنتی قرون جدید بمدت ۲۳۸ سال از ۱۴۹۹ تا ۱۷۳۶میلادی همراه سیر تمدن و فرهنگ و مذهب و ادبیات و هنر در دوره صفوی
لوگو با جدیت از شکوه تاریخ ایران دفاع نماییم،  عکس شماره 1602.
خلاصه گاه شماری حکومت صفویه

سیر تمدن و فرهنگ و مذهب و ادبیات و هنر در دوره صفوی

      انتساب این سلسله به شیخ صفی الدین اردبیلی (۱۲۵۲ – ۱۳۳۴) وجه تسمیه آن به سلسله صفوی است.  بعضی از مورخین نسبت شیخ صفی را به امام موسی کاظم (ع) برادر كوچك اسمعیل (امام) اسمعیلیان رسانیده.  شاهان صفوی نیز خود را از اولاد علی میدانسته اند،  و چون ایرانیان بعد از اسلام بجهات ملی و مذهبی حضرت علی ع را دوست میداشتند،  نسبت به اولاد دولت صفوی مکه و احفاد آن حضرت نیز ارادت میورزیدند.  شیخ صفی الدین و بعد پسرش صدرالدین مریدان بسیاری در گیلان پیدا کردند.
      ایشان از عرفا بوده مؤسس فرقه ای از تصوف در میان مردم شمال غربی ایران گردیدند،  و مذهب شیعه را ترویج و تقویت کرده،  و نفوذ پیروان ایشان در شمال باختری ایران و خاور و جنوب آناطولی بسط یافت.  شیخ جنید پسر خواجه علی پسر صدرالدین خواهر اوزون حسن را بزنی گرفت،  و برای افزودن قدرت سیاسی بقدرت روحانی حمایت اوزون حسن را بدینوسیله بدست آورد،  و پسرش شیخ حیدر دختر اوزون حسن را موسوم به مارتا که از زن یونانی داشت بزوجیت آورد،  و پیروان خود را بصورت افراد مسلح متشکل موسوم به قزلباش یعنی صاحب عمامه سرخ در آورد.  وی از مارتا سه پسر یافت:  سلطانعلی، ابراهیم میرزا، و شاه اسمعیل.
      این فرزند سوم مؤسس سلسله صفوی گردید.  حیدر از یعقوب آق قوینلو شکست خورد و کشته شد.  اسمعیل که پنهان بود پس از مرگ رستم شاه آشکار شده،  پیروان خود را گرد آورده آغاز کشور گشائی نمود،  و اولین مرتبه بعد از اسلام موفق گردید وحدت ملی و تمرکز را تا درجه ای در ایران برقرار کند،  و ملوك الطوایفی را براندازد،  و حکومتی متمرکز تشکیل دهد،  که تا دو قرن و نیم در خانواده خودش،  و دو قرن دیگر نیز پس از انقراض آن سلسله پایدار ماند.
      میدانیم که پس از اسلام باستثنای دورههای زودگذر سلجوقی و تیموری،  حکومت ملی و مذهبی ایجاد نشده،  بلکه وحدتی سیاسی برای مدت کوتاه در امپراطوری برقرار گردید.  در بقیه ادوار ایران صورت ملوك الطوايفي يا فئودالیسم داشته،  سلسله هایی که ظهور کردند هر يك در بخشی از سرزمین ایران حکومت میکردند.  بنابر این هدف مؤسس سلسله صفوی و جانشینان وی بیشتر سه چیز بود ((اول) پایان دادن به فئودالیسم (دوم) ایجاد وحدت ملی (سوم) ایجاد وحدت مذهب.
      چون در آنزمان مذهب بزرگترین حربه وسیله پیشرفت سیاسی بود،  و در ایران اختلاف مذهب وجود داشته و بخصوص وجود دو فرقه سنی و شیعه مانع ایجاد وحدت ملی میشد.  بعلاوه چون شاهان صفوی خود را از نسل امام موسی کاظم میدانستند،  هم خود را بیشتر مصروف رواج مذهب تشیع نموده آنرا مذهب رسمی ایران اعلام کرده،  و بدینوسیله نه آنکه تنها توانستند وحدت ملی و تمرکز حکومت را برقرار سازند،  بلکه در برابر قدرتی عظیم در باختر ایران که بسرعت در حال نمو و گسترش بود،  یعنی در برابر کشور گشائی ترکان عثمانی،  بوسیله ایجاد تعصب مذهبی شیعه در مردم ایران ایستادگی کرده،  و استقلال ایران را حفظ کردند .
      شاهان صفوی در حقیقت تا درجه مذهب و سیاست را توام کرده،  و ریاست دنیوی و اخروی یا روحانی و سیاسی را در خود جمع آورده بودند.
   ادبیات ــ  بسبب آنکه شاهان صفوی قسمت اعظم توجه خود را به مسئله مذهب و دیگر به آبادی شهرها و راهها و پیشرفت صنایع مبذول میداشتند توجهی چندان به ادبیات و بخصوص شعر و نظم نداشتند بنابر این ادبیات در دوره ایشان رو به انحطاط گذاشته شعرای درجه اول مانند ادوار پیشین بوجود نیامد و بعضی از شعرای معاصر ایشان که متاع و کالای خود را در ایران  بی رواج دیدند راه هند پیش گرفته بدربار سلاطین هند رو آوردند و از آنجا سبک شعر معروف به هندی بوجود آمد که شیوه و سبکی است خاص و دارای مفاهیم اسرار آمیز . سبك شعر در زمان صفوی نیز راه تنزل پیموده از حلاوت و انسجام و دلفریبی ادوار پیش عاری است و غالب اشعار این زمان اشعار دینی و مرثیه است.
      دیگر آنکه شاهان صفوی با آنکه اجدادشان از پیشوایان صوفیه و اهل عرفان بوده اند صوفیان را تشویق نکرده بلکه علماء و روحانیون را تشویق نمودند،  لذا در زمان ایشان فقها و علمای روحانی بزرگ بظهور رسیدند و البته علماء و روحانيون تعلیمات صوفیان را مباین دین دانسته آنها را دشمن میداشتند،  و یکی از جهات انحطاط ادبیات هم همین بوده که بیشتر شعرای نامی ایران ما قبل صفوى مسائل اجتماعی و فلسفی و اخلاقی را در لباس اشعاری صوفیانه و دارای روح تصوف میآوردند و چون با تصوف مخالفت بعمل آمد دامنه اشعار و میدان آن محدود و تنگ گردید و مجالی برای گسترش آن نبود.  در هر حال معروفترین شعرایی را که در ایندوره میتوان نام برد عبارتند از:  وحشی بافقی، عرفی شیرازی، و هاتف اصفهانی.
      حکما و فلاسفه و علماء شیعه معروف این عصر عبارتند از شیخ بهائی شیخ الاسلام اصفهان که صاحب تألیفات متعدد است،  ملاصدرالدین شیرازی و میرداماد.  نثر نویسی در دوره صفوی از سادگی بیرون رفته بصورتی بسیار مشکل و مغلق در آمد و نمونه اکمل آن بقلم میرزا مهدی خان در زمان نادرشاه دیده میشود،  که دره نادری را نگاشته است.  در همین عصر چند فرهنگ فارسی نیکو در هند در دربار شاهان مغولی هند نوشته شده،  و چاپ شده که هنوز از مراجع زبان فارسی است،  یکی برهان قاطع دیگری فرهنگ جهانگیری بنام شاه جهانگیر و دیگر فرهنگ رشیدی.
      صنعت و معماری در دوره صفوی راه ترقی و تکامل پیموده و چون شاهان صفوی مشوق آن بوده اند،  شاهکارهایی در آن دوره بوجود آمده شاهان صفوی ابنیه بسیار در ایران ساخته مخصوصاً در اصفهان که در زمان ایشان زیباترین شهر خاوری بوده و لقب « نصف جهان» را داشته است از ابنیه معروف اصفهان از آثار صفوی که تاکنون باقی مانده و مورد توجه سیاحان خارجی است مسجد شاه اصفهان، علی قاپو یا عالی قاپو، چهل ستون ، مدرسه شاه سلطان حسین ، پل اله وردی خان است صنایع کاشی کاری – شیشه سازی – قالی بافی – قلم زنی فلز کاری – جواهر کاری – تذهیب – قلاب دوزی – ساختن جلد کتب – منبت کاری – نقاشی و مینیاتور نیز در ایندوره ترقی بسزا کرده و این صنایع تا با مروز دوام یافته اصفهان هنوز مرکز تهیه بهترین انواع این هنرهای ظریفه و دستی است. استاد نقاشی و مینیاتور در آن عصر بهزاد هراتی معاصر شاه اسمعیل بوده است شاهکارهای او مورد توجه و اهمیت است.
خلاصه گاه شماری حکومت صفویه

خلاصه کرونولوژی دوره صفوی

 1500 تا 1524 ــ  سلطنت شاه اسمعیل صفوی مؤسس سلسله صفوی پسر شیخ حیدر وی ابتدا اردبیل را پایتخت خود قرار داد و عده ای از ترکان مقیم گیلان را که به او معتقد بودند دور خود جمع کرده آغاز کشور گشائی نهاد.
 1501 ــ  جنگ شرور:  در این جنگ اسمعیل به سپاه الوند بيك آق قوینل و شكست فاحشی وارد ساخته تبریز را تصرف کرد و سلطنت خود را در آنجا اعلام نموده مذهب شیعه را مذهب رسمی اعلام کرد و پایتخت خود را به تبریز انتقال داد.
 1507 ـ 1622 ــ  پرتقالی ها بتدریج بجزیره هرمز در خلیج فارس راه یافته در آنجا سکونت گزیدند.
1510 ــ  اسمعیل به اوزبكها حمله نموده و آنها را از خراسان به طرف ماوراء النهر بازی.
 1514 ــ  جنگ چالدران سلطان سلیم اول سلطان عثمانی که در مذهب سنی تعصب شدید داشت،  و ۴۰۰۰۰۰ نفر از رعایای خود را در آناطولی پیش از حمله به ایران بجرم شیعه بودن قتل عام کرد به بهانه اینکه مذهب شاه اسمعیل شیعه است.  هم آنکه شاه اسمعیل به برادرش احمد که بدست سليم کشته شد) كمك نموده است،  به ایران حمله کرد و در چالدران در باختر فرات شاه اسمعيل بسبب تفوق توپخانه و تجهیزات سپاه عثمانی شکست خورد سلطان سلیم تبریز را تصرف کرد،  ولی بسبب مخالفت سپاه جان نثاری ناچار به تخلیه و عقب نشینی گردید.  از آنزمان جنگهای طولانی که بیشتر بسبب اختلاف مذهب شیعه و سنی بود بین ایران و عثمانی آغاز گردید.
 1524 ـ 1576 ــ  سلطنت شاه طهماسب اول پسر شاه اسمعیل وی در دو سالگی بسلطنت رسید،  و در تمام دوره سلطنت گرفتار جنگ از طرفی با اوزبك های ماوراء النهر در شمال باختری و خاور بود.  از طرف دیگر با ترکهای عثمانی که بین النهرین و چند مرتبه هم تبریز و سلطانیه و اصفهان را متصرف شدند.
 1555 ــ  شاه طهماسب با ترکهای عثمانی صلح کرد و با یزید پسر سلطان سلیم را که با چهار فرزندش از ظلم پدر فرار کرده به شاه طهماسب پناهنده شده بود در برابر دریافت چهارصد هزار سکه طلا از سلطان عثمانی تسلیم به دولت عثمانی کرد که بقتل رسیدند و صلح با عثمانی هم طولی نکشیده بزودی جنگ ها تجدید شد ( ۱۵۶۱ ). همایون پسر بابر امپراطور دهلی نیز بدربار ایران پناهنده شد و از او پذیرائی بعمل آمد و برای سلطنت هند به او كمك شد. 1561 ـ 1563 ــ  انتونی جنگین سن نماینده شرکت مسکوی انگلیسی از راه روسیه به ایران آمده و روابط بازرگانی با دولت ایران بر قرار کرد که تا سال ۱۵۸۱ بطول انجامید.
 1576 ـ 1577 ــ  سلطنت شاه اسمعیل دوم پسر چهارم شاه طهماسب:  شاه طهماسب بدست مادر یکی از رؤسای قبایل موسوم به حیدر مسموم شده در گذشت.  پس از اندکی زد و خورد و کشمکش بین اعقاب و سرداران و مدعیان سلطنت،  بالاخره اسمعیل دوم که ۲۵ سال در زندان پدر بود بسلطنت رسید و کلیه شاهزادگان و کسان و اقوام حتی کودکان شیرخواره آنها را بقتل رسانید و تنها برادرش محمد خدابنده که کور بود و حکومت خراسان داشت و بعد حکومت فارس یافت چون بنفع اسمعیل از سلطنت استعفا کرده بود از مرگ نجات یافت . عباس پسر محمد خدابنده که شش ساله بود اسماً حاکم خراسان شده مقیم هرات بود. شاه اسمعیل پس از یکسال سلطنت دو کس را سری به شیراز و هرات فرستاد تا محمد خدابنده و عباس را هم بقتل رسانند ولی پیش از آنکه ماموران بمحل مأموریت خود رسند شاه اسمعيل بسبب شرب مدام الکل و افیون در گذشت و آندو نجات یافتند.
 1578 ـ 1587 ــ  سلطنت محمد خدابنده پسر ارشد و نابینای شاه طهماسب که به شیراز فرار کرده بود:  وی پادشاهی ضعیف و مهربان و درویش مسلك بود. پایتخت او قزوین بود. در زمان وی حملات ترکان عثمانی به ایران تجدید شده شدت یافت. اوز بکان نیز از شمال بنای تجاوز گذاشتند و حمزه میرزا پسر محمد در دفع ایشان میکوشید.
 1587 ــ  محمد خدابنده از سلطنت استعفا داد.
 1578 ـ 1629 ــ  سلطنت شاه عباس اول معروف بنه شاه عباس كبير كه از بزرگترین شاهان سلسله صفوی محسوب میشود وی صاحب اراده قوی و مال بین بوده نظری وسیع داشت وی سه پسر داشت یکی را کشت و دو دیگر را نابینا کرد در سالهای اول سلطنت تابع اراده و نظر رؤسای قزلباش بود ولی بعداً قبیله تازه ای بنام شاهدون دوستان شاه یا شاه دوستان بوجود آورده نیروی پیاده و توپخانه را نیز بسبك سپاه ترکهای عثمانی در آورده تقویت کرد،  و بدین طریق جلو نفوذ و تحميلات قزلباش را گرفته این سپاه تازه را در برابر قزلباش به كمك دو برادر یکی انتونی شرلی و دیگری را برت شرلی تأسیس کرد که در ۱۵۹۸ با ۲۶ نفر معاونین خود بایران آمدند.
      رابرت شرلی در بیشتر مدت سلطنتت شاه عباس در خدمت دولت ایران بود.  تا آنزمان توپ و تفنگ در سپاه ایران نبود و سواران با شمشیر میجنگیدند در حالیکه سپاه عثمانی مجهز به توپ و تفنگ بود. در میان همراهان شرلی يك نفر ریخته گر توپ بود و برادرش در فن اسلحه سازی مهارت داشت با كمك ايشان پانصد توپ برنجی و شصت هزار تفنگ ساخته شد و سپاه تازه ای با سازمان و ساز و برگ جدید بوجود آورد تا در برابر سپاه عثمانی ایستادگی کند. شاه عباس پایتخت خود را به اصفهان منتقل کرد.
 ۱۵۹۰ ــ شاه عباس چون در دو جبهه ناگزیر به جنگ بود برای رفع شر اوزبکها پیمان صلحی با ترکهای عثمانی منعقد کرد و طبق آن تبریز و شیروان و گرجستان لرستان را بدولت عثمانی و گذاشت سپس بجنگ با اوزبکها پرداخت که بسر کردگی عبدالله دوم هرات و مشهد و سایر شهرهای خراسان را بتصرف آورده بودند.
 1597 ــ  اوزبکها شکست قاطع و فاحشی از ایرانیان خورده حملات آنها بخراسان تا سالها بعد موقوف گردید.
خلاصه گاه شماری حکومت صفویه

تجدید جنگهای با عثمانی

 1602 ــ 1627 ــ  شاه عباس جنگ با عثمانی را که از زمان سلطنت سلطان محمد سوم متوقف مانده بود تجدید کرده در ۱۶۰۳ تبریز را محاصره کرده پس از ۱۸ سال که در تصرف ترکها بود بار دیگر آنرا بایران ملحق کرد و به سپاه ترکها در نزدیکی دریاچه ارومیه شکست فاحشی وارد آمد.  بعد ایروان و شیروان و قارس را تصرف کرد.  سلطان احمد جانشین سلطان محمد سپاه بزرگی متجاوز از یکصد هزار بایران فرستاد و شاه عباس با سپاه ۶۲ هزار نفری خود بسر کردگی را برت شرلی بمقابله با سپاه عثمانی برخاست. سپاه عثمانی با بیست هزار تلفات شکست خورد و از آن پس آذربایجان و کردستان و بغداد و موصل و دیار بکر و کربلا و نجف بدست سپاه ایران افتاد.
 1611 ــ  شاه عباس رابرت شرلی را بسر کردگی هیئتی بسفارت بدربارهای اروپائی و بخصوص برای جلب كمك امپراطور و پادشاه اسپانی در برابر دولت عثمانی فرستاد.
 1612 ــ  پیمان صلحی بین ایران و عثمانی منعقد شد بدین شرایط که مرزها مطابق زمان سلطان سلیم شناخته شود و عثمانی از تمام ادعاهای خود در مورد فتوحات سلطان مراد و سلطان محمد صرفنظر کند و شاه عباس در برابر سالی ۲۰۰ عدل ابريشم بسلطان عثمانی بدهد ولی شاه عباس ابریشم را نفرستاد و نیروئی به گرجستان اعزام داشت.
 1616 ــ  دولت عثمانی سپاه بزرگ دیگری در ۱۶۱۶ بایران فرستاد که ایروان و چند شهر دیگر را محاصره کردند.  در این جنگها نیز ترکها شکست خورده تلفات و خسارات بسیار بآنها وارد آمد کمپانی انگلیسی هند شرقی از راه سورات آغاز بازرگانی با ایران نمود و بخصوص بخرید ابریشم و فروش ماهوت انگلیسی علاقه داشت.  این فعالیت باعث خشم پرتقالی ها گردیده بجنگ با انگلیسها در خلیج فارس و دریای عمان برخاستند.
 1618 ــ  ترکان عثمانی حمله به تبریز را تکرار کردند ولی باز هم شکست خورده تلفات بسیار دادند و در همین سال پیمان دیگری بین طرفین بشرایط پیمان قبل منعقد،  و قرار شد شاه عباس بجای ۲۰۰ عدل یکصد عدل ابریشم در هر سال بدولت عثمانی بدهد.
 1620 ـ 1622 ــ  پرتقالیها با نگلیسها حمله کرد در جنگ جاشک شکست خوردند سپاه ایران بسر کردگی امام قلی خان حاکم فارس و فرزند الله وردی خان از فرماندهان سپاه شاه عباس با همکاری بازرگانان انگلیسی جزیره هرمز و قلعه معروف آنرا که مدت يك قرن در تصرف پرتقالیها بود از تصرف ایشان بیرون آوردند و بازرگانان انگلیسی موفق باخذ امتیازاتی از ایران در آن جزیره شدند. پرتقالیها چند مرتبه دیگر در سالهای ۱۶۲۴ و ۱۶۲۵ و ۱۶۳۰ برای تجدید تصرف جزیره هرمز نیروی دریایی فرستادند و يک کشتی انگلیسی را آتش زده سرنشینان آنرا قتل عام کردند،  ولی در ۱۶۳۰ شکست فاحشی خوردند،  و در ۱۶۵۱ آخرین نقطه متصرفی خود یعنی مسقط را دم از کف داده امام عمان آنرا بتصرف آورد – تصرف جزیره هرمز از طرف انگلیسها قدرت و نفوذ انگلیس را در هند و خاور به حدا علی رسانیده از لحاظ سیاسی پیروزی بسیار بزرگی برای آن دولت محسوب شد و هم اینکه در ایران نفوذ و اهمیت یافتند.
      شاه عباس گروهی از ارامنه را که در جلفای آذربایجان در کنار رود ارس اقامت داشتند با صفهان کوچ داده محله ئی را بایشان اختصاص داد که به جلفای اصفهان معروف شد و کلیسای زیبائی در آنجا باجازه وی ساخته شد. شاه عباس با ارامنه با مهربانی رفتار می کرد و جلفای اصفهان مرکز سیاحان مسیحی و باختری شده بود.
 1623 ــ  شرکت هلندی در خلیج – شرکت هلندی برقابت شرکت هند شرقی نماینده ای بنام هو برت ویس نیخ با صفهان فرستاده فرمانی از شاه عباس گرفته در بندر عباس که آنزمان آنرا کمبرون مینامیدند کارخانه ای بنا نمود و بدین طریق بخلیج فارس راه یافته مراکز بازرگانی پرتقالیها را بتصرف آورده جای ایشانرا گرفتند و تا مدت نیم قرن روابط بازرگانی آنها با ایران رونق داشته و در درجه اول قرار داشت و برانگلیسها تقدم داشتند.
 1625 ــ  سپاه ترك با توپخانه مدت ششماه بغداد را محاصره کرد.  شاه عباس بدانجا شتافت و جنگهای سخت بوقوع پیوست.  در سپاه ترک شورشی برخاسته عقب نشینی کردند و بسبب گرسنگی تلفات بسیار دادند .
 1629 ـ 1642 ــ  سلطنت شاه صفی نوه شاه عباس اول پسر صفی میرزا فرزند شاه عباس): نام وی سام مرزا بود و در هفده سالگی بر طبق وصیت شاه عباس یکسر از حرمسرا بیرون آمده بسلطنت رسید. وی جوانی بی تجربه و بی کفایت بود لذا سلطنت وی آغاز تنزل و انحطاط دولت صفوی است. اوضاع حکومت وی شباهتی کسان او بود تام با اوضاع حکومت پنجاه سال پیش از این تاریخ در در بار امپراطوری عثمانی داشت و حکومت واقعی با زنان حرم بود که شاه صفی تحت تأثیر ایشان قرار داشت،  و نیز مانند معاصر خود سلطان مراد چهارم سلطان عثمانی شهرت خود را در قتل دسته جمعی کسان و اقوام و شاهزادگان و امرا و مشاورین و وزرای پدر دانسته همه را بقتل رسانید که از جمله امام قلی خان فاتح جزیره هرمز و تمام فرزندان و و حتی چند شاهزاده خانم را نیز بقتل رسانید،  پایتخت وی اصفهان بود.
 1630 ــ  ترکان عثمانی در صدد تجدید تصرف نقاطی بر آمدند که شاه عباس از آنها گرفته بود و بسر کردگی مراد چهارم آغاز لشکر کشی نموده و همدان را تصرف کردند . ترکان عثمانی ایروان و تبریز را تصرف نموده، قتل و غارت و ویرانی کردند . اوز بکان نیز بخراسان تاخته قندهار نیز بدست هندیان افتاد و شاه صفی در صدد مقابله بر نیامد بجز آنکه پس از تخلیه ایروان از طرف ترکها آنرا مجدداً متصرف شد.
 1638 ــ  ترکان عثمانی بغداد را محاصره و تصرف کرده پادگان ایرانی را قتل عام کردند و دولت عثمانی صلحی را بشاه صفی تحمیل نمود و بغداد پس از ۱۵ سال بار دیگر به تصرف آنها باقی ماند و بازاء آن ایروان را به ایران وا گذاشتند.
 1642 ـ 1667 ــ  سلطنت شاه عباس دوم پسر شاه صفی که در سن ده سالگی بسلطنت رسید. پایتخت وی اصفهان بود.
 1664 ــ  اولین میسیون روسی شامل دو مأمور سیاسی و هشتصد نفر همراهان که بعد معلوم شد همه از بازرگانان هستند و برای کسب معافیت گمر کی آمده اند در زمان امپراطور الکسیس پدر پطر کبیر با صفهان وارد شدند . شاه عباس پس از مدتی پذیرائی کشف کرد که اینها همه بازرگان هستند و برای اینکه گمر کی کالاهائی را که همراه داشتند پردازند همراه هیئت سیاسی آمده اند و خشمگین شده آنها را تحقیر کرد و امپراطور روسیه بازاء آن دستور داد قزاقان روسی بمرزهای قفقاز و مازندران تجاوز نمایند و تجاوز روسها بخاک ایران از این زمان آغاز گردید.
      کلبرت وزیر خارجه فرانسه در صدد بر آمد که پای دولت فرانسه را بخلیج فارس بگشاید. پس هیئتی بسمارت بدر بار شاه عباس دوم فرستاد تا حقوق بازرگانی مانند آنچه که بسایر ملل اعطاء شده بود و شامل معافیت ابریشم صادر شده از ایران از حقوق گمرکی بود بدست آورند و این چهارمین دولت اروپایی بود که بخلیج فارس راه یافت و به بازرگانان آن دولت اجازه بازرگانی در ایران داده شد.
 1667 ـ 1694 ــ  سلطنت شاه سلیمان پسر شاه عباس دوم که جوانی بی کفایت و خونخوارو ضعيف العقل و هرزه و عیاش بود و بیشتر وقت خود را در حرمسرا بسر برده در زیر نفوذ زنان و خواجگان قرار داشت.
      در زمان وی ازبکان بخراسان تاخت و تاز نموده و هلندیها جزیره قشم را در خلیج فارس تصرف کردند و شاه سلیمان اقدامی در برابر آنها نکرد و نتوانست از تنزل دولت صفوی جلوگیری کند.
 1694 ـ 1722 ــ  سلطنت شاه سلطان حسین پسر شاه سلیمان :  وی نیز مردی بی کفایت و اوهام پرست و ضعیف الاراده بود و بسبب افراط در طرفداری از شیعه بهانه ای به همسایگان سنی خود یعنی قبایل افغانی در خاور و ترکان عثمانی در باختر برای تجاوز و ایجاد اغتشاش در خاک ایران داد
گرگین خان شاهزاده گرجستانی با بیست هزار نفر سرباز گرجی و ایرانی مأمور حکومت بر قندهار و جلوگیری از طنیان احتمالی قبیله سنی مذهب ووكى غلجائی یا غیلزائی گردید که از نژادهای مختلط تشکیل یافته و بصورت ایلی زندگی کرده با دربار دهلی تماس گرفته به توطئه و تحريك اشتغال داشته و کار آنها را دامداری بود.
      گرگین در قندهار مستقر شده میرویس رئیس قبیله را تحت الحفظ باصفهان فرستاد. میرویس که اوضاع آشفته پایتخت را از نزديک ديد بدربار ایران راه یافته در شاه سلطان حسین نفوذ یافت و محبوب شاه گردید.
 1708 ــ  پطر کبیر امپراطور روسیه هیئتی بعنوان سفارت بریاست اسرائیل اوری ارمنی بدربار اصفهان فرستاد هفتصد نفر از بازرگانان روسی برای فرار از پرداخت حقوق گمرکی این بار نیز همراه سفیر شدند،  و شاه سلطان حسین جرئت تحقیر آنها را نکرده از آنها پذیرائی نمود.
      میرویس با سفیر پطر کبیر محرمانه توطئه چیده با اجازه شاه سلطان حسين بعنوان زیارت حج عزم مکه کرد و در آنجا احکامی از علما مبنی بر وجوب جنگ برضد مردم شیعه بدست آورده به اصفهان برگشت و بدون اطلاع گرگین فرمان ریاست ایلی یعنی شغل سابق خود را از شاه گرفته در ۱۷۰۸ بقندهار برگشت.
 1709 ــ  گرگین خشمگین شده شخصاً در صدد انتقام از میرویس برآمد و برای پیدا کردن بهانه تقاضای زناشوئی با دختر میرویس را کرد.  میرویس دختر زیبای دیگری را بنام دختر خود نزد او فرستاد و او را برای آشتی و ملاقات به باغی در بیرون قندهار دعوت کرد و در آنجا او و اتباعش را کشته لباس او را پوشید و وارد قلعه محل پادگان ایرانی شده با کمک افراد خود تمام ایرانیان مقيم قلعه را قتل عام کرد.
 1711 ــ  دولت ایران دو سپاه بقندهار فرستاد اولی بفرماندهی خسروخان حاکم گرجستان و برادر زاده گرگین که شکست خورده خسروخان کشته شد،  و دومی بسر کردگی محمد رستم نیز شکست خورد و بدین طریق قندهار و بخشی از افغان مستقل گردید.
 1715 ــ  پطر کبیر هیئت دیگری بریاست آرتمی وولینس کی به عنوان سفارت به اصفهان فرستاد تا اوضاع را مطالبه کرده زمینه هجوم و تجاوز آینده را به ایران فراهم سازد .
 1715 ـ 1717 ــ  ميرعبد العزیز بردار میرویس،  میر عبداله پسر میرویس پس از پدر در افغانستان جانشین او شده با ایران صلح کرد و چون حق حاکمیت ایران را نسبت به قندهار بر سمیت شناخت محمود برادر کوچکترش احساسات عامه را برضد او برانگیخته او را بقتل رسانید و جانشین او شد.
 1717 ـ 1719 ــ  حکومت میر محمود بر قندهار.
 1719 ــ  شورش و استقلال هرات:  پیشرفت میرویس محرك ساير ولايات سنى مذهب خاوری شده اسداله خان رئیس قبیله ابدالی در هرات علم استقلال برافراشته با شرکت اوزبكها بغارت و چپاول خراسان پرداخت . سی هزار سپاه ایران بسر کردگی صفی قلی خان در راه شکستی به اوزبکها داده عازم هرات شد و اسداله با ۱۵ هزار نفر به مقابله پرداخت – بوسیله اشتباهی که در توپخانه ایران بظهور پیوست توپخانه ایران سپاهیان ایرانی را زیر آتش گرفت و در نتیجه اختلال و آشفتگی در سپاه ایران رخ داده شکست خوردند و بدین طریق دولت مستقل دیگری در افغانستان بوجود آمد.
 1720 ــ  محمود اولین لشکر کشی خود را به ایران آغاز کرد ولی این لشکر کشی جنبه تاخت و تاز و تاراج و چپاول داشت و کرمان را بتصرف آورد ولی لطفعلی خان سردار ایرانی او را شکست داد و تا قندهار او را تعقیب کرد و سپاهی مجهز برای مقابله با افغان فراهم نمود.
 1721 ــ  شاه سلطان حسين بمجرد يك خواب آشفته – تحريك در باریان، فتحعلیخان وزیر خود را کور کرده لطفعلی خان برادر زن او را هم معزول ساخت و بدین طریق خود را در برابر افغانها خلع سلاح و بیدفاع نمود. افغانها بنای تجاوز گذاشته خراسان را غارت کردند.
 1722 ــ  محمود دومین لشکر کشی خود را انجام داده از طریق کرمان و یزد راه اصفهان پایتخت را پیش گرفت . سپاه ایران بسبب فساد دربار و خرابی روحیه سربازان در گلناباد ۲۲ کیلومتری اصفهان مقاومت کمی نشان داده شکست خورد و نمایندگان شاه حاضر شدند سی هزار لیره به او بدهند که به افغان برگردد. محمود تشجیع شده با بیست هزار سپاه بطرف اصفهان پیشروی نمود . تعداد سپاه مدافع اصفهان چهل هزار نفر بود و توپخانه مرتبی داشت معهذا محمود آنها را شکست داده فرح آباد شش کیلومتری اصفهان و جلفای اصفهان را پس از کمی مقاومت ارامنه تصرف کرد و معادل یکصد و چهل هزار لیره و پنجاه دوشیزه از ارامنه باج گرفت و اصفهان را هفت ماه محاصره نمود.
      وی در ابتدا شکستی خورد ولی دهات و قصبات اطراف اصفهان را خراب و غارت نموده بار دیگر به پلهای زاینده رود حمله نمود و پس از چند عقب نشینی و جنگ و گریز راه ورود آذوقه را بست و شهر اصفهان در قحطی افتاد.  شاه تسلیم شد و از سلطنت استعفا نمود.  محمود بلامانع اصفهان را تصرف کرد.
      طهماسب میرزا پسر سوم شاه که قبلا بسمت ولیعهد معرفی شده بود با ششصد نفر از اصفهان فرار کرده بقزوین و مازندران رفت تا سپاهی فراهم کند،  و مقاومت نماید ولی موفقیتی حاصل نکرد.
 1722 ـ 1725 ــ حکومت محمود افغان که خود را شاه خواند .
 1732 ــ پطر کبیر از اغتشاش داخله ایران استفاده نموده در برابر كمك به طهماسب میرزا دربند را تصرف کرد.
 1723 ــ  پطر كبير رشت و باکو را تصرف کرد و طهماسب میرزا در برابر قول كمك مؤثر پطر،  با الحاق شیروان و داغستان و گیلان و مازندران و استر آباد (گرگان) بروسیه موافقت نمود دولت عثمانی نیز از موقع استفاده کرده تفلیس را تصرف کرد.
 1724 ـ 1725 ــ  پیمانی بین روسیه و عثمانی برای تقسیم ایران بین آن دو کشور منعقد گشت و طبق این پیمان تبریز و همدان و کرمانشاه در سهم ترکان عثمانی قرار گرفت.
      حکومت وحشت و ترور در اصفهان:  محمود دیوانه شده صدور حکم قتل عام در اصفهان داد و سیصد نفر از امرا و اشراف ایرانی را به مجلس میهمانی دعوت کرده به قتل رسانید و دویست كودك آنانرا نیز از شهر بیرون برده و بکشت و ۳۰۰۰ قراولان سلطان حسین را نیز کشته پانزده روز افغانها در اصفهان به قتل و غارت اشتغال داشتند و یکی از سرداران او شیراز را تصرف کرده همین عمل قتل و غارت را انجام داد.  محمود ۳۱ نفر از شاهزادگان صفوی را نیز به قتل رسانید،  و فقط سلطان حسین را به قتل نرسانید.
      بیشتر سپاهیان افغانی محمود را ترک گفته با بارهای غارتی خود به افغانستان برگشتند و در شهرهای دیگر ایران افغانها بدست ایرانیان به قتل رسیدند و بتدريج طهماسب ميرزا قوت میگرفت. امرای افغانی برای مقابله با خطر طهماسب میرزا محمود را خلع کرده پسر عم او اشرف پسر میر عبدالله را بسلطنت برداشتند و محمود بروایتی بدست اشرف به انتقام خون پدرش که بدست محمود کشته شده بود بقتل رسید.
 1725 ـ 1730 ــ  حکومت اشرف پسر عم محمود وی ابتدا تظاهر به آرامش طلبی و جبران خونریزی و دیوانگی محمود را مینمود و حتی تاج را ظاهراً برسر سلطان حسین گذاشت معهذا نتوانست ایرانیان را جلب کند و قندهار هم كمك مؤثرى بوى نمیکرد.
 1726 ــ  شصت هزار سپاه عثمانی با هفتاد توپ بسر کردگی احمد پاشا سردار عثمانی ایالات باختری ایران را تصرف کرده راه اصفهان پیش گرفتند ولی از اشرف که بیست هزار سپاه داشت شکست خورده دوازده هزار نفر تلفات داده از آنجا عقب نشینی کردند.
 1727 ــ  پیمان صلحی بین اشرف و دولت عثمانی منعقد گردید که طبق آن اشرف مقام خلافت سلطان را شناخته و اراضی متصرفی عثمانی را در ایران به آنها واگذاشت و سلطان عثمانی او را پادشاه ایران شناخت.
 1726 ـ 1728 ــ  طهماسب میرزا به كمك نادر قلی رئیس مقتدر ایل افشار خراسان ابتدا مشهد و هرات را فتح کرده بد در دامغان سپاه اشرف را شکست داد و سپس نادر قلى بفرماندهی سپاه منصوب شده طهماسب میرزا را در دامغان گذاشته راه اصفهان پیش گرفت.  در مورچه خورت نزديك اصفهان شکست فاحشی به اشرف وارد ساخت تلفات اشرف چهار هزار نفر بود اشرف و کسان و اتباعش با خانواده بشیر از فرار کردند و پیش از حرکت بشیر از شاه سلطان حسین را به قتل رسانیدند.
 1730 ــ  نادر قلی اشرف را تعقیب کرده در زرقان چهل کیلومتری شمال شیراز آخرین مقاومت آنها را در هم شکست و اشرف فرار کرد تا از راه سیستان خود را به افغانستان رساند اما بلوچهای متحد سابق افغانها آنها را غارت کرده یکی از افراد بلوچ اشرف را با دو هزار نفر همراهانش که در بیابان لوت سرگردان بود به قتل رسانید و سر او را با قطعه الماس بزرگی که نزد او یافته بود برسم هدیه نزد طهماسب میرزا فرستاد که در این هنگام خود را شاه طهماسب میخواند.  بدین طریق آخرین افراد افغانی غلجایی قندهار از خاک ایران فرار کرده و یا به قتل رسیدند و دست آنها از ایران کوتاه شد.
 1730 ـ 1732 ــ  سلطنت شاه طهماسب دوم پسر شاه سلطان حسین که در این مدت در واقع دست نشانده نادر قلی بود و قدرت واقعی در دست نادر بود که با خواهر شاه طهماسب ازدواج کرده بود .
نادر پس از شکست افغانها بطرف باختر پیشروی نموده همدان و کرمانشاه و تبریز را از تصرف ترکها بیرون آورده برای یکسره کردن کار قبایل ابدالی افغانی و شاه طهماسب که در غیاب نادر از ترکان عثمانی شکست خورده و اراضی متصرفی نادر را بار دیگر از دست داده بود بخاور برگشت و در مجلس ضیافتی عدم لیاقت شاه طهماسب را برای امرا عنوان کرده او را از سلطنت خلع و پسر هشت ماهه او را بنام عباس سوم بسلطنت گزید و خود بعنوان نایب السلطنه زمام امور را در دست گرفت (۱۷۳۲) . پیمان شاه طهماسب را با دولت عثمانی نیز ملغی اعلام کردند. و طهماسب میرزا را نیز به خراسان تبعید نمود.
 1732 ـ 1735 ــ  سلطنت شاه عباس سوم كودك هشت ماهه طهماسب) آخرین پادشاه اسمی صفوی که نادر بنام او حکومت میکرد.
 1732 ــ  پیمان رشت –  این پیمان بین روسیه و ایران بسبب ملاحظه فتوحات نادر شاه منعقد شده و طبق آن روسیه از دعاوی خود نسبت به مازندران و گیلان و استر آباد صرفنظر کرد. البته این نقاط هنوز بنحو مؤثر بتصرف روس در نیامده بود.
 1733 ــ  جنگ كركوك –  نادر سپاه خود را بدو قسمت کرده بخشی از آن بمحاصره بغداد که احمد پاشا در آنجا والی بود پرداخت و بخشی دیگر بمقابله صدهزار سياه عثمانی بسر کردگی تو پال عثمان شتافت.  نادر دو مرتبه ورد اصابت تیر قرار گرفته مجروح شد و پرچمدار بتصور اینکه نادر کشته شده قرار کرد.  شیوع این خبر باعث اغتشاش در سپاه شده شکست سختی بر ایرانیان وارد آمد و نیروی محاصره کننده بغداد نیز بشنیدن این خبر رو بهزیمت گذاشت.  نادر در همدان بجمع آوری قوای تازه مشغول شد و سه ماه بعد بار دیگر به مقابله سپاه عثمانی شتافته سپاه عثمانی را شکست داده توپال عثمان در جنگ کشته شد و سپاه عثمانی منهزم گشته نادر سپس بغداد را محاصره کرد ولی شنیدن خبر شورش در فارس بدست محمد تقی خان بلوچ و تجاوز روسها در ماوراء قفقاز سبب شد که با احمد پاشا پیمان صلحی منعقد کرده بسرعت به دفع محمد تقی بلوچ پرداخت و او را گرفته زندانی کرد.  طبق این پیمان قرار شد مرزها مطابق زمان قبل از فتنه افغان شناخته شود.
 1735 ــ  جنگ بغاوند: سلطان عثمانی پیمان بین نادر و والی بغداد را نپذیرفته هشتاد هزار سپاه بسر کردگی عبداله پاشا کپرولو بمحاصره تفلیس و گنجه و ایروان فرستاد – سپاه عثمانی در بغاوند از سپاه ایران که تعدادش خیلی کمتر بود شکست فاحشی خورد.  سردار ایشان کشته شد و با تلفات سنگین فرار کردند و تفلیس و گنجه و ایروان بدست نادر افتاد.
 1735 ــ  دولت روسیه پیمان جدیدی با نادر منعقد نموده و در برابر ترکها با ایران متحد شد و طبق این پیمان باکو و در بند و اراضی دیگر را که در زمان پطر كبير بتصرف روسیه در آمده بود،  به ایران پس داد.
……………
   @:   خلاصه گاهشماری, گاهشماری صفویه, پادشاهان صفویه, شورشهای صفویه, تمدن صفویه, ادبیات صفویه, مذهب صفویه, فرهنگ صفویه, هنر صفویه, جنگهای صفویه.
   #:  #صفویه.
…………
خلاصه گاه شماری حکومت صفویه
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
مستند پایان چهارصد سال حکومت خانات بخارا در بخش بزرگی از ایران تاریخی فرهنگی، و سرنوشت شهر فارسی زبان بخارا. مشروح در http://arq.ir/131
……………………….
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوی ارگ ایران بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را مییابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت منبع مورد نظر نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
کلیک کنید:  خلاصه گاه شماری حکومت صفویه
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پوریا رضازاده
پوریا رضازاده
2 ماه قبل

واقعا باعث افتخاره حکومت صفویه
شاه اسماعیل عامل تشکیل شیعه و دین حقیقی الهی شده



1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x