Skip to main content
احزاب دوران مشروطیت ایران بخش مهمی از تاریخ ایران است،  و باید از آنها بدرستی دانست و پیگیر تاریخ آنها بود.  از قدیم ایرانیان روشنفکر علاقمند به نوشتن کتاب و نشریات و داشتن حزب بودند.

احزاب دوران مشروطیت ایران

احزاب دوران مشروطیت ایران
تصویر مردم دوران مشروطیت،  عکس شماره 3588.
احزاب دوران مشروطیت ایران
لوگو پرسشگر و مطالبه گر باشید،  عکس شماره 1625.
برگه 1227 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
………….

فهرست احزاب دوران مشروطیت ایران

این فهرست بمرور کامل پست می شود
   اجتماعیون اتحادیون ــ  به نام سوسیالیست اونیفه نیز گفته می‌شد،  یکی از احزاب سیاسی هم‌عصر با انقلاب مشروطه در ایران بود.
   اجتماعیون عامیون ــ  در ادامه همین برگه.
   اصلاحیون عامیون ــ  یکی از احزاب سیاسی کوچک هم‌عصر با انقلاب مشروطه در ایران بود.  این حزب سعی داشت دیدگاه مداراگرانه‌تری در مقایسه با اجتماعیون عامیون و حزب دموکرات را در پیش بگیرد.
   اعتدالیون ــ  یکی از دو جناح مهم سیاسی دوره مشروطه است.  این جناح در مقابل جناح عامیون قرار داشت،  طرفدار تغییرات آهسته و مخالف اقدامات تندروانه و رادیکال بود.
      رهبران حزب اعتدالیون مرتضی‌قلی نائینی، سید محمدصادق طباطبایی (پسر سید محمد طباطبائی) و علیمحمد دولت‌آبادی (برادر کوچک‌تر یحیی دولت‌آبادی) بودند.  بسیاری از کسبه و اصناف که پیرو سید عبدالله بهبهانی بودند، از اعتدالیون طرفداری می‌کردند.
      این سخن اتهام‌آمیز آن‌ها را پذیرفتند که عقاید و مرام حزب دموکرات با اصول و مبانی دین تطبیق نمی‌کند.  خطرات حزب دموکرات در مورد تفکیک دین از دولت،  بارها و بارها از جانب اعتدالیون مطرح می‌شد،  تا این مدعا اثبات شود،  که دموکراتها دشمن روحانیت هستند.
      حتی ستارخان و باقرخان قهرمانان تبریز که با آن شور و هیجان در تبریز به روحانیون محافظه کار انجمن اسلامیه یورش برده بودند، وقتی در تهران مستقر شدند از اعتدالیون هواداری کردند.
      در مجلس دوم مشروطه،  عبدالحسین‌میرزا فرمانفرما و عین‌الدوله نیز با این حزب ائتلاف نمودند.  بنابراین مجموع نمایندگان اعتدالی در این مجلس به ۳۶ تن در برابر ۲۸ نفر عامیون رسید.  سایر اعضای اصلی این حزب سپهدار اعظم تنکابنی،  سردار محیی،  سید عبدالله طباطبایی و ابوالقاسم ناصرالملک بودند.
   جمعیت ترقی‌خواهان ایران ــ  به نام آزادی‌خواهان نیز گفته می‌شد،  یکی از احزاب سیاسی هم‌عصر با انقلاب مشروطه در ایران بود.  این حزب در جنوب ایران هوادار داشت و نمایندگان آن در مجلس شورای ملی از جنوب بودند.
      روزنامه این حزب با نام جنوب در تهران منتشر می‌شد.  این روزنامه مرتباً مسئله نادیده گرفتن منطقه خلیج فارس را نقد می‌کرد.
      این حزب با آن‌که کوچک بود،  اما توانست در اتحاد با حزب اتفاق و ترقی و اعتدالیون و در برابر حزب دموکرات به مجلس شورای ملی راه یابد.
   حزب اتفاق و ترقی ــ  یکی از احزاب سیاسی هم‌ عصر با انقلاب مشروطه در ایران بود.  در انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۸ این حزب توانست در اتحاد با اعتدالیون و در برابر حزب دموکرات چهار کرسی مجلس را به‌دست آورد.
   حزب تجدد ــ  یکی از چهار حزب اصلی ابتدای دوره حکومت رضاخان به عنوان سردار سپه بود،  که اغلب از اصلاح‌طلبان جوان و تحصیل ‌کرده اروپا تشکیل می‌شد،  که قبلاً طرفدار حزب دموکرات بودند.  این حزب با کمک رضاخان اکثرت کرسی‌های مجلس شورای ملی پنجم را به دست آورد.  مؤسسان این حزب را می‌توان علی اکبر داور،  عبدالحسین تیمورتاش و سید محمد تدین دانست.
      حزب تجدد خواستار جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش قوی،  سیستم اداری کارآمد،  پایان دادن به امتیازات اقتصادی،  صنعتی کردن ایران،  جایگزین کردن سرمایه داخلی به جای سرمایه خارجی،  تبدیل عشایر به کشاورز،  پیشرفت نظام مالیات بر درآمد،  ایجاد تسهیلات آموزش همگانی از جمله برای زنان،  ایجاد امکانات برای شکوفایی استعدادها،  و ترویج زبان فارسی در سراسر ایران به جای زبان‌های محلی بود.
   حزب دموکرات دوران مشروطه ــ  در پائین همین برگه.
   حزب دمکراتهای بیطرف ــ  این حزب به رهبری حاج میرزا حسین،  در اینجا،  پدر بزرگ انوش راوید،  سعی در اتحاد احزاب بمنظور پیشبرد اهداف ملی مردمی ایران داشت. 
   حزب سوسیال دموکرات هنچاکیان ــ  مشروح بزودی…..
   حزب سوسیالیست ایران ــ  یا سوسیال اونیفیه یا حزب اجتماعیون یا حزب سوسیالیزم،  یکی از چهار حزبِ اصلیِ آغازِ دوره حکومتِ رضاخان به عنوانِ سردار سپه بود.  سه حزبِ دیگر شاملِ حزب اصلاح ‌طلبان، حزب تجدد و حزب کمونیست بودند.
   حزب عدالت ــ  در پائین همین برگه.
   حزب کمونیست ایران ــ  مشروح بزودی…..
   فرقه اجتماعیون انقلابیون ــ  به نام سوسیال‌رِوُلوسیونرها نیز گفته می‌شد،  یک حزب سوسیال انقلابی بود،  که در اواخر دوره قاجار در شهر باکو تأسیس شد.  این حزب از مهم‌ترین احزابی بود،  که به‌دست مهاجران ایرانی در قفقاز جنوبی در دوره قاجار تأسیس شد.  این حزب هم‌چنین یک روزنامه آذری داشت،  که هفته‌ای دو بار منتشر می‌شد.

اجتماعیون عامیون

      اجتماعیون عامیون حزب سوسیال دمکرات انقلابی ایران بود،  که در سال ۱۲۸۶ (۱۹۰۶) توسط علی مسیو تأسیس شد.  حزب اجتماعیون عامیون در سال‌های انقلاب مشروطیت،  خدمات انکار ناپذیری انجام داد.  مرکز غیبی (سازمان مخفی اجتماعیون عامیون) تبریز،  مهم‌ترین و موثرترین هسته حزبی،  حزب اجتماعیون عامیون محسوب می‌گردید.
      اجتماعیون عامیون به معنای «سوسیال دمکرات» است.  همان گونه که کمیته سوسیال دمکرات ایران،  با حزب سوسیال دمکرات ماورای قفقاز پیوند داشت،  فرقه اجتماعیون عامیون ایران نیز وابسته به فرقه اجتماعیون عامیون بادکوبه بود.  همچپنین آن را شعبه ایرانی جمعیت مجاهدین نیز می‌خواندند.
      این فرقه به زودی اقدام به ایجاد شاخه‌هایی در شهرهای گوناگون ایران کرد.  این شاخه خود را شعبه ایالتی می‌گفتند،  و در تهران، تبریز، مشهد، رشت، اصفهان و تفلیس فعالیت می‌کردند.
      احمد کسروی در این باره در اثر ارزشمند خود،  تاریخ مشروطه ایران نوشته ‌است:  در ارزیابی انقلاب مشروطه و درباره مرحله دوم آن،  که اندیشه‌های دمکراتیسم بر لیبرالیسم غلبه می‌یابد می‌نویسد: “در تبریز دسته‌های فدایی پدید شد و کسانی مانند ستارخان و باقرخان… بر راس این دسته‌ها قرار داشتند.  وی ستارخان در ایام مشروطیت عضو انجمن حقیقت کوی امیرخیز تبریز بود،  و این انجمن که در آن عناصر رادیکال و دارای تمایلات سوسیال دموکراسی انقلابی شرکت داشتند،  ستارخان را چنان مجذوب آرمانهای انقلابی ساخت،  که بر تمام بقیه زندگی وی مهر و نشان خود را گذاشت.
      در پیدایش و بسط پایداری تبریز و آذربایجان، سوسیال دموکراتهای قفقاز و سازمان همت در باکو،  نقش بزرگی خواه از جهت تعلیم سیاسی و تئوریک،  خواه از جهت رساندن اسلحه و خواه از جهت اعزام داوطلبان رزمجو ایفا کردند.
      مرکز غیبی هسته اصلی ارتباط با سوسیال دموکراسی انقلابی در قفقاز بود و پیوندهای تشکیلاتی با گروه همت داشت.  علی مسیو در عین حال ارتباطات شخصی نیز با نریمان نریمانف بلشویک پرآوازه و همرزم لنین (نریمان اف ایرانی‌تبار بود) داشت.
      اجتماعیون عامیون در ایران و قفقاز شعبه‌هایی داشتند.  در راه تشکیل سازمان سراسری آن در ایران، کربلایی علی مسیو به اتفاق دو پسرش،  و به همراهی حیدرخان عمواوغلی و برخی دیگر مانند بشیر قاسموف، حسین سرابی، سوچی میرزا، قره داداش، تلاشی بسیار کرده و نقش اصلی را داشتند.
      حزب سوسیال دمکرات (انقلابی) ایران،  که اغلب به نام مرکز غیبی خوانده می‌شود،  از حزب همت الهام می‌گرفت،  حزب همت همکاری نزدیک و مؤثری با مرکز حزب سوسیال دمکرات روسیه را آغاز کرد،  و همکاری آنها تا به آنجا رسید،  که لنین اعلامیه‌های خود را که نام گولپن داشت،  از راه تبریز برای یاران خود و انقلابیون روسیه به آن کشور می‌فرستاد.
      علی مسیو با همکاری گروهی از یاران و همفکران خود مانند رسول صدقیانی و حاج علی دوا فروش،  حوزه‌های اجتماعیون عامیون را با نظم خاصی سازماندهی کرد،  و بعلاوه با تلاش پیگیرانه او مرامنامه سوسیال دموکراتهای کارگری روسیه به فارسی ترجمه،  و در اختیار انقلابیون ایرانی قرار گرفت،  که بر مبنای آن مرکز غیبی،  دسته‌های مسلح مدافع انقلاب مشروطه به نام مجاهد و فدایی را بوجود آورد.
      احمد کسروی در این باره در اثر ارزشمند خود،  تاریخ مشروطه ایران نوشته‌است:  «در تبریز شادروان علی مسیو، حاج علی دوافروش و رسول صدقیانی همان مرامنامه را به فارسی ترجمه و دسته مجاهدین را پدید آوردند،  که رشته کارهای دسته را در دست خود می داشت و آن را راه می‌برد.»
      علی مسیو بی شک از نبوغ خارق‌العاده‌ای در امر سازماندهی بویژه فعالیت پنهانکاری برخوردار بود.  مرکز غیبی برای عضوگیری،  در بدو امر افرادی از روشنفکران آزاداندیش و زحمتکشان مستعد را به خود جلب می‌کرد،  و با آن‌ها تماس انفرادی بر قرار می‌ساخت،  و پس از آن،  طی آزمایش‌های گوناگون،  فرد مورد نظر را به حوزه‌ها (حوزه‌های خصوصی و عمومی) مرتبط می‌نمود.
      در کلیه منابع تاریخی قید شده که مرکز غیبی به شدت اصول کار پنهانی را رعایت می‌کرد.  در این باره از جمله آمده‌ است،  که مرکز فعالیت اجتماعیون عامیون ناشناخته و کاملا مخفی بود.  بطوری که نام آن را مرکز غیبی می‌گفتند.
      مرکز غیبی به رهبری علی مسیو،  جلسات و برنامه‌هایی را در جهت انجام آموزش و تعلیمات مهم تدارک می‌دیدند.  پس از مرکز،  مسئولین حوزه‌ها بودند،  که هر یک ۷ تا ۱۱ نفر تحت مسئولیت در هر حوزه داشتند. این اعضا مدت مدیدی، جز در تاریکی (برای اینکه شناخته نشوند) با یکدیگرروبرو نمی‌شدند.  هر ۷ یا ۱۱ نفر دستور حزبی را از مسئول همان حوزه دریافت می‌کردند.  خطرناک‌ترین دستورات کمیته مرکزی بدون جزئی تخلف به موقع اجرا گذارده می‌شد.
      ارتجاع شامل دربار،  فئودال‌ها و روحانیونی که از سفره فئودال‌ها تغذیه می‌کردند،  اعضای اجتماعیون-عامیون را، بی‌دین، منکر خدا، طبیعیون (ماتریالیست) و بابی می‌نامیدند،  و به این وسیله قتل آنها را مجاز می‌شمردند.  در تبریز به لحاظ رویارویی عریان انقلاب و ضد انقلاب این امر به وضوح دیده می‌شد.  گزمگان دولتی، فراش‌های محلات،  که توسط فئودال‌ها وروحانیون وابسته به آن حمایت می‌شدند،  دستور اکید داشتند اعضای حزب بویژه اعضای مرکز غیبی را دستگیر،  شکنجه و اعدام کنند.
      مرکز غیبی به رهبری علی مسیو،  مبتکر ایجاد و تربیت واحدهای مسلح خلقی در دفاع از انقلاب مشروطیت بود.  چهره‌هایی چون ستارخان در اثر این ابتکار بدل به قهرمانان انقلاب شدند.
      احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران،  تشکیل دسته‌های مسلح توده‌ای را چنین ترسیم کرده‌ است:  “شهر به یکباره دگرگون گردیده و گفتگوی همه از تفنگ خریدن و مشق سربازی کردن و آماده جنگ و جان فشانی کردن شده بود.  هر روز هنگام پسین بازارها بسته و چیت فروش، مسگر و هر چه که می‌بودی به خانه‌های خود می‌شتافتند،  و رخت دیگر کرده،  تفنگ برداشته و آهنگ سربازخانه کوی خود می‌کردند.  (مرکز غیبی با ابتکار مستقیم علی مسیو در هر محله وکوی تبریز مرکز تربیت و آموزش تشکیل داده بود).  چون از کوچه‌ها گذشتی، پیاپی این شعر از زبان بچگان شنیدی:  دولت مشروطه ما زنده و جاوید باد ملت مشتاق ایران زنده و جاوید باد”
      هسته‌های اصلی نیروی مسلح توده‌ای مدافع انقلاب،  که مرکز غیبی آنرا رهبری می‌کرد را کارگران، تهیدستان شهر،  خرده بورژوازی و دهقانان تشکیل می‌دادند.  در این دوران که اوج فعالیت مرکز غیبی و شخص علی مسیو است،  ما شاهد کاردانی،  کارایی، هوشیاری و خردمندی او هستیم.  چنین نمونه انقلابیونی به لحاظ تاریخی در جهان انگشت شمار هستند.
      در این زمان نفوذ معنوی مرکز غیبی در میان مردم فوق‌العاده بود.  تشکیلات منظم و درایت رهبری اجتماعیون ـ عامیون بویژه شخص علی مسیو سبب اعتبار و کامیابی‌های بسیار بود.  مجموعه قیام تبریز در دست مرکز غیبی بود.  این واقعیت را کسروی در کتاب خود چنین بیان نموده:  «در بیرون (یعنی ظاهراً) حاج میزا حسن مجتهد و دیگر ملایان و برخی بازرگانان در انجمن (تبریز) نشسته و سررشته دار شمرده می‌شدند،  ولی آنان را آن شایستگی نمی‌بود،  و در نهان رشته جنبش را آن انجمن نهانی (مرکز غیبی) می‌داشت.»
      رابطه میان علی مسیو و حیدرخان عمواوغلی بسیار عمیق بود.  آن‌ها در مسائل خطیر با یکدیگر مشورت می‌کردند.  حیدر خان همواره در زمانی که در تبریز بود،  در کنار علی مسیو قرار داشت؛  و در جریان پایین کشیدن پرچم‌های سپید در تبریز به‌وسیله ستار خان مبتکر و مشوق اصلی علی مسیو بود.

حزب دموکرات (دوران مشروطه)

      حزب دموکرات عامیون از احزاب سیاسی دوره مشروطه ایران بود،  که به دست مشروطه‌خواهان تأسیس شد.  این حزب توسط بازماندگان مشروطه خواه در جریان انتخابات مجلس دوم مشروطه تأسیس شد.  در جریان این انتخابات احزاب جدید دیگری نیز پا گرفتند.  حزب دموکرات برنامه کار سوسیال دموکراتی داشت و در مقابل حزب اعتدالیون که محافظه کار به‌شمار می‌رفت قرار داشت.
      افکار و عقاید حزب دموکرات برگرفته از افکار سیاسی حزب سوسیال دموکرات قفقاز بود.  سید جلیل اردبیلی، سید حسن تقی‌زاده، ابراهیم حکیمی، محمدتقی بهار، حسینقلی خان نواب، سلیمان‌میرزا اسکندری، وحید الملک، و سید محمدرضا مساوات و شیخ محمد خیابانی رؤسای حزب دموکرات بودند.
   مرام حزب دموکرات ــ  انفکاک کامل قوای سیاسی از روحانیون.  ایجاد نظام اجباری.  تقسیم املاک بین رعایا.  قانون منع احتکار و تعلیم اجباری و بانک فلاحتی.  ترجیح مالیات مستقیم بر غیرمستقیم.  مخالفت با مجلس اعیان (مجلس سنا) بود.
      حزب دموکرات مورد هجوم علما و گروه انبوهی از رعایا و توده قرار گرفت،  اما موفق شدند در مجلس فراکسیونی ۲۸ نفری به وجود آورند.
      حزب دموکرات چند روزنامه به نام «روزنامه ایران نو» در تهران «روزنامه شفق» در تبریز «روزنامه نوبهار» در خراسان منتشر می‌ساخت،  و مخالفین خود را به نام محافظه کار، ارتجاعی و آخوند و سرمایه دار و اشراف و اعیان به باد انتقاد می‌گرفت.
      اما برنامه حزب دموکرات با مخالفت ائتلافی از محافظه کاران به رهبری بهبهانی و روحانیون دیگر،  اشراف زمیندار،  سران عشایر و حتی بعضی از تاجران و اصناف مواجه شد.  انتخابات مجلس دوم مشروطه انجام شد و احزاب جدیدی پا گرفتند،  از جمله حزب دموکرات که برنامه کار سوسیال دموکراتیک داشت و حزب اعتدالیون که محافظه کار به‌شمار می‌رفت.
      برنامه رادیکال حزب دموکرات برای ایجاد دگرگونیهای اجتماعی شامل تصویب علنی تفکیک دین از دولت،  کاهش اقتدار محلی بعضی از سران عشایر و نیز تعریف جدیدی از ملیت بود که فراتر از وابستگیهای مذهبی و قومی بود.
      طبق نظر ملک‌زاده، حزب دموکرات،  که برنامه سوسیال دموکراتیک داشت،  به دلیل ترس از واکنش منفی مردم عنوان دموکرات را به جای سوسیال دموکرات برای خود انتخاب کرد.  بیشتر دموکراتهای مجلس به عنوان منتقدان علنی حکومت در مشروطه اول شهرت داشتند.
   اعضاء ــ  زمینه قومی نمایندگان در انتخابات آن‌ها تأثیر داشت.  همه دموکراتها بجز یک نفر، از مناطق شمال، شمال غربی یا شمال شرقی بودند.
      حسینقلی نواب که لیبرال و تحصیل کرده اروپا و عضو وابسته سفارت لندن بود،  عضو کمیته ملی انقلاب و نماینده مجلس اول نیز بود.  بعد از کودتای ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) نواب به صورت مشروطه خواه برجسته‌ای در تهران قد علم کرد.
      شاهزاده سلیمان‌میرزا اسکندری،  نوه فتحعلیشاه نیز عضو کمیته ملی انقلاب و سر دبیر نشریه حقوق بود.  او یکی از رادیکالترین دموکراتها به حساب می‌آمد،  و در تابستان ۱۹۱۰ (۱۲۸۹) رهبر حزب در مجلس شد.
      وحید الملک شیبانی همکار نزدیک حسن تقی‌زاده،  در کمبریج در نزد براون در رشته تاریخ و ادبیات انگلیس تحصیل کرده بود.  شیبانی بعد از کودتای ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) سلسله مقاله‌هایی در تایمز لندن نوشت.  او و سلیمان‌میرزا اسکندری دو نفر از بهترین خطیبان مجلس بودند،  و بارها مانع اوجگیری قدرت اعتدالیون شدند.
      محمدرضا مساوات نیز عضو کمیته ملی انقلاب و سردبیر نشریه مساوات بود،  که یکی از روزنامه‌های مهم رادیکال در مشروطه اول به‌شمار می‌آمد.
      ابراهیم حکیمی حکیم الملک طبیب مخصوص مظفرالدینشاه،  حامی هنر بود و بعداً مدرسه نقاشی کمال الملک و موزه صنایع زیبا را تأسیس کرد،  که پیشگام در تربیت انواع هنرمندان در رشته‌های مختلف شدند.
      حزب دموکرات چندین عضو برجسته مذهبی نیز داشت.  هر چند که در برنامه حزبی تفکیک دین از دولت تأیید شده بود.  احمد قزوینی از علمای مشروطه خواه نجف که در جنگ تبریز شرکت کرده بود،  شیخ ابراهیم زنجانی که پسر یکی از روحانیون برجسته بود،  اما خودش فراماسون محسوب می‌شد،  و عضو مجلس اول هم شده بود.  زنجانی در محکمه ویژه‌ای که شیخ فضل‌الله نوری را محکوم کرد،  مدعی العموم بود.
      شیخ محمد خیابانی که بیشتر به نفع دموکراتها رأی می‌داد،  عضو انجمن تبریز بود.  او روحانی خوشنام و از خطبای نیرومند آذربایجان بود،  که در زمان جنگ داخلی به صفوف رزمندگان مجاهدین پیوسته بود، و می‌گفتند که عضو فرقه اجتماعیون عامیون است.  یک دهه بعد او رهبر نهضت ملی در آذربایجان شد که قیام خیابانی نام گرفت.
      برخی از اعضای حزب دموکرات بعداً حزب سوسیالیست و حزب تجدد را تشکیل دادند.
حزب عدالت
      حزب عدالت حزبی است سوسیال دمکرات که در ماه مه سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ خورشیدی) در باکو به دست کارگران ایرانی صنعت نفت باکو بوجود آمد.
      اعضای کمیته مرکزی حزب، حیدر عمو اوغلی، بهرام آقایف، کریم نیک بین، سلطان زاده، سلام الله جاوید و پیشه وری بودند.  رهبر کمیته مرکزی حزب عدالت اسدالله غفارزاده بود.  اعضای حزب را ٪۶۰ کارگر، ٪۲۰ کارمند، ٪۱۷ پیشه‌ور و ٪۳ روشنفکر تشکیل می‌دادند.
      سوسیال دمکرات‌های ایران، پس از شکست انقلاب مشروطیت و بعد از آن، طی جنگ جهانی اول، چه در ایران و چه در مهاجرت (در اروپا غربی و بویژه در روسیه) فعالیت خود را ادامه دادند.  اوائل جنگ جهانی (۱۲۹۳) گروهی از مجاهدین (اجتماعیون عامیون) و کارگران معادن نفت باکو،  به رهبری اسداله غفارزاده، خود را گروه عدالت نامیدند.
      پس از انقلاب فوریه در روسیه و سقوط حکومت تزاری و تشکیل حکومت به ریاست کرنسکی انقلابیون ایرانی مقیم روسیه امکان یافتند،  که فعالیت سیاسی خود را علنی کنند،  متشکل تر سازند و مراکز رهبری خویش را برپا نمایند.
      مه ۱۹۱۷ (اردیبهشت ۱۲۹۶خورشیدی) حزب سوسیال دمکرات اجتماعیون عامیون، "عدالت" رسماً شروع بکار کرد،  و مرامنامه خود را به دو زبان آذربایجانی (مفصل) و فارسی (مختصر) در باکو چاپ و منتشر کرد.  واقعیات و اسناد تاریخی نشان می‌دهد که،  این جنبش و حزب در متن واقعیات اجتماعی- اقتصادی کشور،  براساس ضروریات رشد تاریخی آن رشد پیدا کرده و شکل گرفته ‌است.
      حزب "عدالت" همیشه با انقلابیون در ایران در تماس بوده،  و اعضای آن از ایران به باکو و از باکو به ایران رفت ‌و آمد کرده‌اند.  در ماه مه ۱۹۱۸ (اردیبهشت ۱۲۹۷) حزب ۱۸ نفر را به رهبری صدر خود،  اسداله غفارزاده،  برای برقراری ارتباط با میرزا کوچک خان اعزام می‌دارد،  که فقط سه نفر از آن‌ها به ایران می‌رسند،  ولی آن‌ها هم موفق به ملاقات با کوچک خان نمی‌شوند،  اسداله غفارزاده در اثر تحریکات مخالفین در شهر رشت کشته می‌شود.
      با اوج جنبش‌های گیلان، آذربایجان و خراسان،  که پس از پیروزی انقلاب اکتبر اوج گرفتند،  مقدمات تشکیل حزب کمونیست ایران فراهم می‌شود.
      حزب در سال‌های بعد نیز گروه هائی را اعزام می‌دارد،  تا با سازمان‌های موجود و پراکنده در ایران تماس بگیرند.  اواخر سال ۱۹۱۹ (آذر۱۲۹۷) گروه‌های "اجتماعیون عامیون" در شهرهای زیر فعالیت می‌کرده‌اند:
      تبریز، تهران، رشت، قزوین، زنجان، مشهد، مازندران، مرند، خوی، اردبیل و خلخال. در شرایط دشوار زیرزمینی، اوائل سال ۱۹۲۰ مقدمات تشکیل حزب کمونیست ایران فراهم می‌شود.
      با تدارک مقدماتی که در استان گیلان دیده شده بود،  اوائل ژوئن ۱۹۲۰ (آخر خرداد – اوایل تیرماه ۱۲۹۹) بیست نفراز کوشندگان حزب از باکو به انزلی آمدند،  و "اجتماعیون عامیون ایران" امکان یافتند کنگره اول حزب کمونیست ایران را در گیلان برگزار کنند.
   برچسبها:  احزاب مشروطیت، اجتماعیون اتحادیون، اجتماعیون عامیون، اصلاحیون عامیون، اعتدالیون، ترقی‌خواهان، حزب اتفاق، حزب تجدد، حزب عدالت، فرقه اجتماعیون.
…….
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 مستند تاریخ جهان ــ  این سری مستند در شبکه تلویزیون بی بی سی پخش شده، بخش هایی از آنرا قبلاً نقد کردم، و این نیز نقد بخش دیگری از یک نبرد ایرانیان و یونانیان است. فیلم و توضیح را در لینک زیر ببینید http://arq.ir/497
 
……………………….
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه وبلاگم،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.