سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران بود، تاریخ نویسان قرون جدید سکستان یا ساخا استان را همیشه به عمد یا غیر عمد اشتباه گفته نوشته اند. ایرانیان باهوش اهل تاریخ ایران، ذهنیت کپی پیسی یا حافظه محوری سیستم آموزشی استعمار زده جهانی را دور بریزید، و با دانایی نوین قرن 21 و با استاندارد های علمی امروزی، به جهان و تخصص و بود و باش نگاه کنید. عدم دقت به این مهم در نهایت هیچ و پوچ خواهد بود. در این مقاله که پیوست استانهای تاریخی ایران است، بزرگترین استان تاریخی ایران سکستان یا ساخااستان را بررسی می کنم.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
تصویر منظره ای از سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران، عکس شماره 4857.
لوگو ذهن کپی پیس باقیمانده از سیستم آموزشی را دور بریزید، عکس 1613.
برگه 1275 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
سکستان واقعی
درباره سکستان خیلی مکانهای جغرافیایی را نوشته اند، و می تواند خیلی جاها هم باشد، حتی زرنگ، زنگ، سیستان و… گفته اند، من با ریشه یابی سکستان نتیجه ای می گیرم:
روبروی خانه ما در چلاسر و جل، کارگاه شخصی است، که داس های کشاورزی را تیز می کند، به او در واژه نویسایی جدید صقل می گویند، که در واقع سکل است، سک + ل = کسی که عمل سک را بجا می آورد، از کار سک، سکه هم درست می شود. صقل را به اشتباه از صیقل می گویند، که خود صیقل نیز عربی نیست، بلکه واژه کهن ایرانی سیلکل است، سیلکل = سیل + کل = ساییدن با آب و فشار.
صنعتگران سکستانی بهترین داس سازها و آهنگران منوفاکتور خانگی بودند، که تا چند دهه پیش از ایران تا رومانی، بهترین ابزار کشاورزی را درست می کردند. سک = س + ک = سرکوهی، زیرا ابتدا این صنعتگران آهنگر که داس و سکه درست می کردند، معمولاً سرکوه زندگی می کردند، تا به منابع اولیه تولید نزدیک باشند.
ــ سک = سکا = س = سر + ک = کوه. سکا = سرکوه نشین.
شاید سکستان در تمدن کهن جی در کوهستان های بافت کرمان بودند، که امکان ذغال و آهن داشت، و سپس بخش هایی از آنها در طول هزارها به کردستان و در میانه قفقاز تا رومانی، در کوهستان هایی که ذغال سنگ و سنگ آهن داشته پخش شده اند. افراد سن و سال دار حتماً یادشان هست، در بالا بلندی های جاده هراز و چالوس، عده ای صنعتگر دوره گرد یا کولی، کوره های خانگی ساخت داس داشتند، و مردم از آنها داس می خریدند.
عکس نقشه مسیر مهاجرت های کولی های ایران به اروپا، منبع و توضیح در ویکی پدیا بنام کولی، عکس شماره 6571. در هر منطقه و بر اساس زبان مردمان آن، نام های دیگری مانند: فیوج، کولی، لولی، لوری، غربتی و جوکی را نیز می گفتند.
سکستان و سک ها را سیستانی یا زرنگی گفته اند، که کاملاً اشتباه است، و این مربوط به دروغ های تاریخ دوران استعمار و امپریالیسم می شود، که می خواستند جوانان ایران را پی نخود سیاه بفرستند.
شگل یا شکل، واحد پول دوران کهن، همان سکل است، درست مانند سکل، انجام داده سک، که طی هزاره ها با تغییر آوا شکه و سکه گفته شد. شگل یا سکل درست مانند مغول یا مغل است، مغول = مغل = فرایض مغ یا کسی که عمل مغ را بجا می آورد. جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.
ــ صقل دیکان = دکان چلنگر. دیکان = دی = روز + کان = جایگاه، محل تجمع.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
سکا صقل چلنگر
ــ چلنگر = چل + لن + گر = کسی که کارهای سخت می کند، آهنگر، قفل ساز.
ــ چل = کل = گل = سفت سخت + لن = جا، مکان (لند) + گر = کر = کار.
در بسیاری نقاط سکا و سکل و سغل یا صقل، با چلنگر مترادف و یکی می دانند، ولی تفاوت اندک آنها در این است، که صقل بمنظور کارش و فروش مهاجرت و کوچ می کرد، و چلنگر یک جانشین بود، در کل و منظور یکی هستند.
تصویر یک کارگاه چلنگری یا سکل کاری، عکس شماره 4102.
چلنگری یعنی آهنگری سبک و محلی، که در آن اشیاء سبک وزن می ساختند، مانند: میخ طویله، میخ سرکج، میخ کفش، نیم ذرع بزازی، انبر و سیخ و سه پایه آهنی، زنجیر، سیخانک، قلم، سنبه، منقل آهنی، لولا، چفت و ریزه، تملیک، اسکنه، مقار، درفش، جوالدوز، انواع نعل چارپا و کفش و….
برای انجام کار چلنگری، فلز بریده شده یا قطع شده، به شکل موردنظر را در کوره نهاده، تا داغ و کمی نرم شود. سپس تکه آهن را با انبر گرفته و روی سندان می گذارند، و با چکش روی آن می کوبند تا شکل افزار مورد نظر را بگیرد. در صورت لزوم بارها تکه فلز را در کوره می نهند، تا دوباره نرم شده و روی آن می کوبند، تا بالاخره به شکل مورد نظر و دلخواه در بیاید. برای دسته بیل و کلنگ و…. از چوب تراش خورده، استفاده می کنند. برای محکم تر شدن قطعه فلز آن را در حالی که داغ است، در آب می نهند و به اصطلاح آن را آبدیده می کنند.
تصویر کوره و تعداد وسایل ساخته شده، عکس شماره 4103.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
ساخا استان تاریخی
ساخا استان، یکی از وسیعترین و مهمترین استان های تاریخی ایران بود، در دوران روسیه تزاری ساخا استان را اشغال نظامی کردند، و بشدت به کشتن و آسمیله کردن مردم پرداختند، و در همین راستا تاریخ های دروغی برای آن نوشتند. بخش بزرگ شمالی آنرا را بنام جعلی سیبری نامیدند، و بخش جنوبی آنرا به چند کشور با نام های ترکمنستان و غیره تقسیم کردند. دولت شوروی کار دولت تزاری را ادامه داد، و طی یک قرن نه تنها جمعیت ساخاها بیشتر نشد، بلکه بشدت کم گردید. اکنون جمعیت اقوام مختلف ساخاها در شمال (سیبری)، کمتر از 5 میلیون نفر است، درصورتیکه در ابتدای قرن 20 جمعیت آنها 5 میلیون نفر بود، که می توانست امروزه بیش از پنجاه میلیون نفر باشند.
در قرن 20 دولت شوروی برای ذوب نمودن فرهنگی و ملی مردم (آسمیلاسیون)، دست بکار شد. سکستان را به چند استان تقسیم بندی نمود، و نام های طایفه ای و جغرافیایی سرزمین های ساخا استان را تغییر داد. امروزه مطابق تمام یک قرن گذشته، مردم ساخا از حداقل امکانات بهرمند هستند، نمی توانند از سرزمین و برکت های طبیعت خود استفاده ببرند، و دارای محدویت فراوان می باشند.
ــ ساخا استان = س = سر + آ = بالا + خا = خاور = استان شمال خاوری.
در طول تاریخ ایران از ساخاها بعنوان سرباز در ارتش های دولت های ایران استفاده می شد، در ساخای جنوبی اسبهای خوبی وجود داشت، که امروزه به نام اسب ترکمنی معروف است. تعدادی از ساخاها بمرور زمان در شرق ایران و افغانستان، با مردم ترکیب شده اند، مانند جمعیت های بامیان و هزاره در کشور افغتانستان. بسیاری از تاریخ نویسها، به اشتباه و یا دروغ و ترفند، بخشی از مردم بامیان و شمال غربی کشور افغانستان را بازمانده دروغ حمله مغول می دانند.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
سکایی سوگدی سغدی اسکیت کاسگر سلت
ایران شمال کوههای البرز تا شمالگان را به این نامها گفته و نوشته اند، و کلی سردرگمی برای بدست آوردن تاریخ واقعی درست کرده اند. یکی از مهمترین این سردرگمی، نوشته اند قبایل وحشی یا نیمه وحشی بیابانگرد بودند. درصورتیکه از آثار آن دوره مشخص است، که تمدنی فرا تر از تصور امروزی داشتند.
یکی از از کارهای مهم آنها هنر طلا کاری بوده است، تا اوایل قرن بیست طلا سازان اروپایی به موزهها می رفتند، و ساعتها به طلاهای سکایی نگاه می کردند، و آرزو داشتند کاش می توانستند به ظرافت آنها در دو سه هزار سال پیش طلا درست کنند. پایتخت سکایی شهر کیف بود، در موزه این شهر پر از آثار سکایی است.
ــ کیف = کی + اف = پادشاهی اف = شهر پادشاهان
زبان سکایی همان زبان سغدی در تاریخ میانه بوده، که امروزه در روستاهای کوهستانی تاجیکستان و ازبکستان صحبت می شود، و مانندی بسیاری به زبان فارسی امروزی دارد، و ما براحتی می توانیم حرفهای آنها متوجه شویم.
تصویر طلای زیر خاکی سکایی، عکس شماره 5272.
تصویر طلای زیر خاکی سکایی، عکس شماره 5273.
توجه: درباره اقوام ساخا و سکستان در وبلاگ زیاد نوشته ام، بمرور آنها را در این پست گرد آوری می کنم، فعلاً می توانید از جستجوی وبلاگ آنها را بیابید.
عکس یک مرد همراه دو دخترش، از مردم هزاره در ولایت بامیان کشور افغانستان، قیافه مرد که کلاه تاجیکی پنجشیری در سر دارد، کاملاً ساخایی است، ولی دو دختر او قیافه ای کاسپین دارند، عکس شماره 6351.
عکس گنجینه و فرش پازیریک، یادگار سکا های سده چهار و پنج ق.م، عکس شماره 4221، منبع اینترنت، عکس های بیشتر در اینترنت.
پازیریک دره ای در جنوب سیبری شمال مرز کشور مغولستان است، در این دره یخ زده چند گور سکایی به صورت اتاقک کشف شده است. به دلیل وجود یخ در اطراف اشیای متعلق به گورها، فرسایش این اجناس بسیار کند بوده و باستان شناسان توانسته اند موارد بسیار نادری را از این گورها به دست آورند. در 1328 رودنکو قدیمی ترین فرش گره دار و پرز داری، که تا کنون کشف شده را از یکی از این گورها بیرون آورد. طرح های این فرش بسیار مشابه طرح های موجود در تخت جمشید است.
این فرش تقریباً چهارگوش، حدود دو متر مربع وسعت دارد، و تصویر سوارکاران، آهوان در حال چرا، جانوران افسانه ای با سر عقاب و بدن شیر بر آن نقش بسته، و حاشیه ای گلدار آن را زینت بخشیده است. رودنکو در اثبات ایرانی بودن این فرش در کتاب خود به نام مقابر یخزده سیبری سوارکاران عصر آهن مدفون در پازیریک می نویسد: در طرح پازیریک صف های منظم مردان و چارپایان که همگی به فاصله ای معین از پی یکدیگر می آیند، بروشنی یادآور رسم های تزیینی هخامنشی و آشوری است.
همچنین شیوه گره زدن دم اسبها و کاکل آنها به رسم ایرانیان است. هم در پیکر کنده های تخت جمشید و هم در فرش پازیریک ستوربانان در سمت چپ اسب گام برمی دارند، و دست راست خود را بر پشت گردن اسب نهاده اند. آنچه آشکار و غیر قابل انکار است، تصویر گروهی است شبیه نقش برجسته های تخت جمشید، در صف های منظم که همگی به یک فاصله معین از پی یکدیگر می آیند.
نقش گوزن فرش پازیریک از دیگر موارد مهم است. این گوزنها از تیره گوزن زرد خالدار شاخ پهن و ایرانی است. بعدها هم رومن گیرشمن، می نویسد: در قسمت مرکزی این فرش یک ردیف ستاره های چهار پر نقش شده، که روی اشیای مکشوف در لرستان نیز دیده می شود. فرش پازیریک هم اکنون در موزه ارمیتاژ روسیه نگهداری می شود.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
بازگشت به اصل
عکس اندره لوزین سابق، یا سیف الله جدید، که به تازگی اسلام آورده است، از سوی ماموران امنیتی کشور روسیه دستگیر، و هر روز مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، عکس شماره 6334.
این خبر که توسط چند روزنامه محلی روسیه منتشر شده است، خشم مردم بومی و مسلمان روسیه در استان یاقوتستان را برانگیخته است. بهمین جهت دیگر زندانیان استان یاقوتستان روسیه، که سیف الله در آنجا زندانیست، در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا زده اند. بنا به گزارش رادیو تاجیکی رادیو برون مرزی صدا و سیما، پلیس و نگهبانان این زندان، همه روزه این جوان ساخایی ولی روس شده را وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار داده، و تمامی کتب وی را به آتش کشیده اند. سیف الله با اینهمه شکنجه کماکان بر ایده خود پابند است، و هر روز مصمم تر می شود.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
سند = هند، سخا = هخا
در بعد زمان و مکان آوای هــ و س تغییر کرده، ولی یکی است. رود هند گفته می شود رود سند، اَسورَه به اَهورَه/مَزدا/ (سرور دانا)، سور به هور (خورشید)، یا سومَه به هَئومَه (گیاه و نوشابه ای). در بسیاری از جاها این تغییر آوا دیده می شود، مانند در کردی ماسی که ماهی است. آثار تاریخی سخایی یا سکایی، همانند آثار تاریخی هخامنشی است. براحتی می توان فهمید سخا یا سکا همان هخا است. درباره تبدیل و دگرگونی آواها مطالب زیاد گفته شده، و براحتی در اینترنت وجود دارد.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
معدن الماس تاریخی
عکس گودال اوداچنایا Udachnaya pipe که یک معدن الماس در جمهوری یاقوتستان روسیه است، عمق این گودال در حدود ۶۰۰ متر است، و از نظر وسعت سومین معدن رو باز گیتی است. این معدن در سال ۱۹۹۵ دوباره کشف شد، صاحبان این معدن از ترس ریزش، قصد توقف بهره برداری این معدن را در سال ۲۰۱۰ داشتند. شنیده ام در این معدن آثار تاریخی از ایران باستان یافته شده است، آیا الماس های ایران باستان از این معدن بوده است؟، چرا در جایی و تاریخی از الماس های ایران باستان گفته نمی شود؟ هم میهن های عزیزی که اطلاعاتی درباره آثار تاریخی این معدن دارند، لطفاً در اینترنت بنویسند. عکس شماره 6278.
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
قبایل سلت اروپا
قبایل سلت در ادامه حرکت قبایل سکا هستند، ولی در آکادمی غرب و روند تاریخ نویسی استعماری چندان تمایل ندارند، سلت را سکایی و یا ساخایی بگویند، زیرا با مشکل تعیین هویت تاریخی دروغی برای خود مواجه می شوند. در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد، گروه هایی از قبایل ایرانی جنگجوی چادرنشین، که در واقع سکایی بودند، به نام سلتها، در اروپای مرکزی ساکن شدند، و تمدن معروف به فرهنگ هالستات در اتریش و جنوب آلمان را بوجود آوردند.
سلتها تا قرن 55 خورشیدی ایرانی، به عنوان کشاورزان در سراسر اروپای مرکزی و شمالی پراکنده شده بودند. سلتها آهنگران ماهری بودند، که ابزار آهنی، سلاح آهنی و جواهرات ظریف میساختند. آنها جشن هایی برگزار کرده و به تفریح میپرداختند. در طول قرن 56 خورشیدی ایرانی، به بالاترین نقطه نفوذ و استیلای خود رسیدند، و از بریتانیا تا آسیای کوچک گسترش یافتند.
تاریخ نویسان اروپایی گویند: جنگجویانی خشن اما بی نظم بودند، برای همین رومیها آنها را به آسانی شکست دادند. سلتها زبان نوشتاری نداشتند، و قوانین و تشریفات مذهبی و داستان های خود را به طور شفاهی به دیگران منتقل می کردند.
سلتیها به دنبال مهم ترین و نتیجه بخش ترین اقامت زودهنگام آنها در اروپا در حدود سال های هزاره پنجم خورشیدی ایرانی، در بخش های گسترده ای از این قاره، پراکنده شدند. در بالاترین زمان این پراکنش، یعنی نیمه دوم هزاره پنجم خ.ا، آنها ایرلند، انگلستان و بخش اعظمی از فرانسه و اسپانیا و نیز بخش عمده ای از اروپای مرکزی، در امتداد سواحل دریای سیاه، از شرق تا غرب را اشغال و سکونت اختیار کردند. طبیعتاً با مردمان یونان و رم که در جنوب اروپا ساکن بودند، تماس داشتهاند.
باز هم تاریخ نویسان اروپایی می گویند: از آن جا که سلتیها، هیچ شهری نداشتند، در قالب زندگی سادهٔ کشت و زرع و روستایی، موجودیتی شبانی را ترجیح دادند. دنیای یونانی- رومی، آنان را به کل بربرها وانسان های وحشی معرفی میکند. اگر چه آنها در زمینه کاربرد زبان و اصول نسبت به رومیان و یونانیان کمتر پیشرفت کرده بودند، اما با این همه فاقد تمدن نبوده و قوانینی داشتهاند، با طبقهبندی های اجتماعی و ثروت و نیز سنتها و رسوم مذهبی کاملاً گسترده.
تصویر دیگ نقرهای را در حدود ابتدای هزاره پنجم خورشیدی ایرانی، و یک کلاه سلتی در موزه بریتانیا، عکس شماره 4739.
تاریخ نویسان می گویند: آهنگران سلت در اروپای مرکزی معروف بودند، و ادامه می دهند، جنگجویان سلت ظاهر و صدای ترسناکی داشتند، مردان سلت شلوار های زبر و خشن می پوشیدند.
اما به هنگام جنگ به صورت برهنه و فقط با یک طوق (گردنبند)، به میدان میرفتند. روی بدن آنها با رنگ آبی طراحی و نقاشی میشد، که از برگ های گیاهی به نام «نیل»، گرفته میشد. آنها با شمشیر، نیزه و قلاب سنگ میجنگیدند. سپرهایی از جنس برنز با چوب در دست میگرفتند. جنگجویان پیاده به جنگ میرفتند، و فریاد میزدند و روی سپر های خود میکوبیدند. بعضیها به هنگام حمله یک شیپور به نام «کارنیکس»، را به صدا در میآوردند.
قهرمانان جنگ در قبیله از موقعیت بالای مخصوص برخوردار بودند، و بر ارابه چوبی با اسب های تنومند سوار بودند، وارد میدان جنگ میشدند. یک ارابه ران اسبها را در میدان جنگ هدایت کرده، و همزمان جنگجو نیزه خود را به طرف دشمن پرتاب میکرد. وقتی شرایط جنگ مشکل میشد، جنگجویان از روی ارابهها به پایین میپریدند، و بهوسیله (شمشیر) جنگ را ادامه میدادند. در صورتی که یک فرمانده نظامی در خطر قرار میگرفت، ارابه ران او آماده بود، تا او را سوار کرده و به محل امنی انتقال دهد.
سلتها بعد از هر پیروزی جشن های بزرگی برگزار میکردند، این ضیافت چندین روز طول میکشید. شعرا و نوازندگان با داستان پیروزیها و شجاعت های قهرمانان قبیله، مردم در حال تفریح را سرگرم میکردند. سلتها همچنین سر های بریده دشمنان شکست خورده را به عنوان یادگارهای مقدس، نزد خود نگه میداشتند.
جنگجویان شجاع سلت برای دشمنان ترسناک بودند، اما در عین حال از سنت های خود در مورد جنگ های بر پا شده، استفاده میکردند. برای مثال آنها معتقد بودند، که یک جنگجو نباید توسط دو نفر در یک زمان مورد حمله قرار گیرد، در نتیجه، سلتها به سادگی توسط ارتش منظم تر با تاکتیک بالاتر و تکنیک برتر سپاه آموزش دیده روم، شکست می خوردند.
خانواده های سلت در قبایل خود درون کلبه های کوچک یا قلعه های ساخته شده در روی تپه، زندگی میکردند، که امکان دفاع در مقابل هجوم دیگر قبایل را برای آنها فراهم میکرد. در مواقع صلح، سلتها بر روی زمین های اطراف قلعه به پرورش گله و کاشت غلات می پرداختند. هر قبیله به وسیله رئیس با پادشاه خود اداره میشد. کاهنها در این قبایل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند.
از کاستی های سلت ها نسبت به رومیان و یونانیان، فقدان آگاهی آنها نسبت به نگارش و ادبیات بود. آنها سالیان طولانی از خواندن و نوشتن محروم بودند، و نتوانستند، سنتها و اسطورهها، قوانین و دیگر عقاید و باور هایشان را ثبت و نگهداری کنند، بنابراین، اسطورههای اصلی سلتی، از نسلی به نسل دیگر به وسیله گفتهها و نقل های کلامی منتقل شده است.
اگرچه در خصوص دین سلتیهای باستان شواهد مستند چندانی در دست نیست، اکنون میدانیم آنها متن مقدس مکتوبی نداشتند، و متون مقدس در بین این اقوام به صورت شفاهی به تازه واردان منتقل میشد، و احتمالاً با درگذشت آخرین دروئید نیز از میان رفته است. در حقیقت، پیش از آن که این متون به نوشتار درآیند، مسیحیت به دین رایج این اقوام بدل شد، و بنابراین پژوهش پیرامون دین اقوام سلتی باید از طریق اسناد دست دوم، اسطورهها، افسانهها و فرهنگ عامه، در کنار داده های باستان شناسی و هم سنجی های انسانشناختی صورت پذیرد.
اسطوره های سلتی در ادبیات اولیه ولزی و ایرلندی حفظ شده اند، و پوسید و نیوس (حدود ۵۳۱-۰۵ ق. م) و دیگر نویسندگان کلاسیک به وصف اعمال دینی آنها پرداختهاند. همچنین به واسطه کندوکاو در هنر و باستان شناسی، میتوان شناسه هایی کلی برای این دین برشمرد. دین سلتی به لحاظ محلی، بسیار گوناگون بود اما در غرب، طبقه حرفهای سازمان یافته ای به نام دروئیدها، سنت های دینی را تعلیم میدادند، و در حفظ آنها میکوشیدند، در اینجا. آنگونه که در آثار نویسندگان رومی آمده، در گل برای تیو تاتیز (خدای قوم)، ایزیس (خدا و سرور) و تارانیس (خدای آذرخش) قربانی های انسانی تقدیم میشد.
نقاشیهای بازمانده خدایان سلتی را در یک گروه سهتایی نشان میدهند، و خدایان اصلی در ایرلند عبارت بودند، از داگدا (تصویر انسانی با چماق و دیگ)، لوگ (خدای جنگ و حرفه)، و مانان (خدای دریا). همچنین در شواهد باستانشناسی، خدایان دوسر، سهسر و شاخدار هم دیده شدهاند. معابد محلی سلتیها کوچک بود اما معابد جامعتر، تحت تأثیر تمدن یونان و روم تزیین میشدند. تپهها و آبها مقدس بودند، و چهار جشن اصلی در چهار وقت سال انجام میپذیرفت. حیوانات نمادی از قدرت خداوندی بودند.
توجه و مهم: تاریخ نویسهای ایرانی، دقت کنید، سکایی سوگدی سغدی اسکیت کاسگر سلت، همه زیر مجموعه یک کیان ایرانی بودند، درباره آنها بدور از دروغهای تاریخ نویسی استعماری پژوهش کنید.
……………
برچسبها: سکایی، سوگدی، سغدی، اسکیت، کاسگر، سلت، صقل، چلنگر،ساخا، سکستان.
………….
سکستان بزرگترین استان تاریخی ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
****************
کارگاه آهنگری صقل کاری استاد شعبان قربانی، در واقع درست آن سکل است، و این واژه ریشه تاریخی دارد، در اینجا، کلیپ شماره 163.
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
. . جهت آینده ای بهتر، دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید . .