تاریخ عشق به ملت و میهن در ایران
تاریخ عشق به ملت و میهن در ایران اساسی ترین موضوعی است که برای بقا و ادامه حیات یک ملت و کشور شرط لازم است، در طول تاریخ عشق به ملت و میهن یا همان وطن، که درست آن وتن یعنی جایگاه تن است، زیاد وجود داشته است. عشق به ملت و میهن، خلاصه همان تعریف های سنگین ناسیونالیسم یا ملی گرایی است. این عشقی است، که امید و زندگی و نشاط و آینده، دوری از بدی و دشمنی و جنگ و خیانت را در خود بخوبی دارد. اگر کشور را بدست غیر از این عاشقها سپرد، مال و منال باشد، می دزدند و اختلاس می کنند، اگر زمین و کاشانه باشد، بالا می کشند، اگر بچه ها باشند، تجاوز می کنند.
تصویر پرچم ایران، عکس شماره ۳۴۸۲.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
آغاز تاریخ عشق به ملت و میهن
پس از هوشنگ، پسرش تهمورث، که او را دیوبند خوانند بتخت نشست، او گفت: جهان را از بدی بزدایم و از آسیب دیوان دور بدارم، هر آنچه در زندگی سودمند هست پدید آورم. اوست که پشم میش و موی چارپایان، رشتن آموخت و پوشش و گستردنی بافت. چارپایان را از سبزه و کاه و جو خورش فراهم کرد، ددان رمنده را چون سیه گوش و یوز از کوه و دشت گرد آورده، رام ساخت. مرغان سبک پرواز چون باز و شاهین را بپرورید، ماکیان و خروس را بامدادان به بانگ زدن گماشت. آنچه از برای مردم سودمند بود، همه پدید آورده اوست. به مردم گفت: نیک کردار باشید، خدای را سپاس آورید که ما را به همه ددان چیر ساخت.
او را وزیری بود پاک نهاد و خوب کردار بنام شهرسپ، او مردی بود که روز را با پرهیز کاری و شب را در ستایش سر آوردی. او چنان شاه را از آلایش بپرداخت که از فره بر خوردار گردید، آنچنان که توانست اهریمن را به بند اندر آورد و از او سواری گیرد، برو زین نهد و بگرد گیتی گردد. دیوها ناخشنود از او سر از فرمانش بر تافتند. تهمورث چون این بدید، به رام کردن آنها کمر بست، همه را به زنجیر اندر کشید. دیوها زینهار خواستند و گفتند اگر آنها را نکشد، هنری او را بیاموزند. آنگاه که آزاد شدند، چندین گونه هنر نوشتن به تهمورث بیاموختند، سی گونه خط چون رومی و تازی و پارسی و سغدی و چینی و پهلوی از آنهاست. تهمورث را زندگی سر آمد، کار هایش بیادگار ماند. ادامه در:
ناسیونالیسم واقعی ایرانی
آنچه که می تواند یک ملت را در مسیر حوادث دوران جدید تمدن بخوبی عبور دهد، ناسیونالیسم علمی تحقیقی و تحلیلی است، که برپایه دانایی استوار باشد. ناسیونالیسم یا ملی گرایی علمی، فراتر از هر دیدگاه و اندیشه و پندار است، و از آنجا که علم و دانایی همسو هستند، مسائل و موضوعات را نه بر اساس احساسات و بینش های کوچک، بلکه در تحقیق و تحلیل های نوین می بیند، که در فضای آزاد و دمکرات درونی و بیرونی از خود شخص ایجاد شده باشند.
چند سال است در ۷ آبان جمعیت زیادی در پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ جمع می شوند، و هر سال این تعداد افزایش بیشتر می یابد. آنها نه بخاطر سنگها و نه بخاطر آرامگاه، بلکه بخاطر ایجاد یک حس مشترک ناسیونالیستی یا ملی این کار را می کنند. مسلمانان نیز هر سال برای خدا و حج در کعبه جمع می شوند، و آنجا را خانه خدا می گویند، این دلیل نیست که خدا در یک مکعب کوچک زندگی می کند، بخاطر نماد است، مهمترین نماد اسلامی است. بسیاری از مردم و دانشمندان اسلامی بخوبی می دانند، که در ابتدا آنجا کعبه اهورا بوده، سپس خانه کیوان، و بعد بتکده و در نهایت خانه خدا. اگر مکانی که آرامگاه کوروش می نامند، از ابتدا یک زیارتگاه مردوک بوده، یا قبر، مسئله مهم معروفی و نماد شدن آن است.
در این بین می بینیم، عده ای ایرانی، اشخاص دیگر ایرانی را مسخره می کنند، که چرا به جایی که مشتی سنگ است و معلوم نیست قبر کوروش یا چیز دیگری است، جمع می شوند. باید به آنها گفت، مسلمانان و دینها و ملیت های دیگر نیز برای خواسته خودشان دور یک موضع و یا مکان جمع می شوند، و سالگرد با نام های مختلف می گیرند، این امر عادی در تاریخ تمدن است. تا زمانیکه مردم به آگاهی های نوین برسند، و بداند برای حفظ و بقا نسل بشر راه های علمی تر بیابند.
اما چیزی که امر عادی در تاریخ تمدن نیست، و مربوط به زمان پیدایش سیستم های تبلیغاتی استعماری، یعنی تلویزیون است، مسخره کردن و بی ادبی و بی احترامی کردن، به مردمان دیگر است. این گونه مسخره بازی و لوپن بازیها، نتیجه کار و تلاش فیلمها و سریال های تلویزیونی است، که بیشتر وقت خود را صرف ساخت فیلم های مسخره بازی کرده اند و بخورد ملتها داده اند. حتی سیستم های آموزشی استعمار زده نیز درباره احترام به اشخاص و مردم دیگر غیر از نظر خود، هیچ یاد نمی دهد، که هیچ، ذره ای هم از وجود استعمار و امپریالیسم نمی گویند، تا آگاهی واقعی ایجاد نشود.
تلاش های مختلف زیادی کردند و می کنند، که مردم به درک از ناسیونالیسم نرسند، ولی همیشه عده ای باهوش پیدا می شوند، که بدانند تعریف ساده آن می شود "عشق به ملت و میهن"، و در این راه حرکت خواهند کرد، و خود بخود و روز بروز آگاهی مردم بالا می رود، و این عشق جایگاه واقعی خود را می یابد، مردم متوجه می شوند، که غیر از این عشق همه چیز دزدی و اختلاس و بالا کشیدن و تجاوز و جنگ خواهد بود، مانند بسیاری از کشور های قاره کهن. اما این عشق باعث می شود، که در جهت آینده ای بهتر و مردمی خوبتر و کشوری آرامتر برنامه ریزی و حرکت کرد.
در راه این عشق یا ناسیونالیسم، استعمار و امپریالیسم و عوامل مختلف آنها، موانع مختلف می گذارند، از بی اهمیت ترین یعنی قطع آب خوردن و بستن جاده، تا ترفند های بزرگتر بگمراهی کشاند و یا دشمنی تراشی و اهانت و بی احترامی به اشکال مختلف تاریخی و امروزی. هرگز و هرگز استعمار نمی خواهد آگاهی عشق به هیچ قشر از جامعه برسد، آنها با ایجاد گروه ها و حزب های و پان های تقلبی غیر ملی دیگر، مردم را به مسخره و اهانت می گیرند. مثلاً می شنویم پان ترک و پان فارس و پان غیره، ولی می ترسند به آنها آگاهی پان واقعی برسانند، یعنی عشق به ملت و میهن، ملت و میهن مورد نظرشان، خود بخود باعث عشق به همه مردم، و ایجاد اتحاد های بزرگ فکری برای آینده ای خوب خواهد شد.
آنها حتی می ترسند همین پان های جعلی خودشان را مجهز به ابزار هایی بیشتر و بهتر از اینترنت نمایند، چون می ترسند به آگاهی عشق و ناسیونالیسم برسند، و این عشق در نهایت به یک جا ختم خواهد شد، یکی شدن مردم علیه دشمنان مردم، یعنی استعمار و امپریالیسم. امیدوارم هر چه زودتر همه مردم به آگاهی های لازم برسند، و تفاوت ناسیونالیسم ایرانی با فاشیست و نژادپرستی را بدانند. همچنین جوانان باهوش موضوع های مختلف آنرا با دقت بررسی نمایند، و با تحقیق و تحلیل های قوی برابر با قوانین منتشر نمایند.
پرسش از عموم: آیا شما تاکنون درباره تاریخ تمدن مطالعه داشته اید؟
تصویر از جوانان ایران، بالا جوانان تحصیل کرده در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی، پائین جوانان تحصیل کرده در سیستم آموزشی شاهنشاهی ایران، عکس شماره ۸۶۲۸.
پرسش از عموم: با دیدن تصویر بالا ۸۶۲۸، آیا می توانید یک تحلیل چند خطی از سیستم های آموزشی ایران در دو دوره تاریخی بدهید؟
مهم: سیستم آموزشی اشتباه، در نهایت اشتباه می شود، اگر جلوی اشتباه گرفته نشود، در نهایت به حذف تمامیت و همه چیز ایران و ایرانی می انجامد.
توجه: یکی از دغدغه های رهبری جمهوری اسلامی ایران، که در سخنرانی های مختلف به ویژه در چند سال اخیر بر روی آن تأکید ورزیده اند، مسئله «علوم انسانی» و مشکلات آن می باشد. ایشان بارها گلایه خود را در مورد وضعیت موجود این علوم ابراز داشته، و تحول اساسی در محتوای درسی رشته های مختلف این علوم را لازم شمرده اند. از دیدگاه مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران، علوم انسانی به اندازه علوم صنعتی و پزشکی مهم است، و پیشرفت و نظریه پردازی در آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ایشان بسیاری از حوادث و اتفاقات دنیا را ناشی از نظریه پردازی های دانشمندان این رشته ها می دانند، و می فرمایند: «بسیاری از حوادث دنیا حتّی در زمینه های اقتصادی و سیاسی و غیره، محکومِ نظرات صاحبنظران در علوم انسانی است؛ در جامعه شناسی، در روان شناسی، در فلسفه؛ آنها هستند که شاخصها را مشخص می کنند.»
همه دارند بز می گیرند
جای ناسیونالیسم قوی علمی تحقیق و تحلیلی فرا بوم ایرانی خالی است
امروزه با شرایط ایجاد شده در جهان، اعم از تکنولوژی ارتباطی تا سیاسی و اجتماعی منطقه ای، در ایران جای یک ناسیونالیسم قوی ایرانی همه گیر، که دید از بالا داشته باشد، و تمام عقاید و اندیشه های مختلف ملت ایران، چپ و راست، بالا و پائین، شرق و غرب، شمال و جنوب، را تحت پوشش بگیرند، و همه را ایرانی و دارای تاریخ در ایران بداند، بشدت خالی است.
با خالی بودن چنین ناسیونالیسم قوی علمی تحقیقی و تحلیل گر، همه یک ارتش یک یا چند نفره درست کرده اند، و بدون احترام بیکدیگر، دارند با هم می جنگند، و اصلاً انگار نه انگار که همه ایرانی هستند، اون کمونیسته بشدت دارد به کوروش بزرگ حمله می کند، اسلامی دارد بشدت به سبز و قرمز حمله می کند، سبزه به سیاهه، سلطنتی به اسلامی، غربیه به مرکزیه و مرکزیه به و الا آخر. اینها دشمنی در جهت اهداف استعمار و امپریالیسم است، تبادل افکار و گفتگو یا حتی دمکراسی زمخت اولیه نیست.
خوشبختانه بعلت عدم شجاعت، این جنگ فقط سرد و اعصاب خوردکن جریان دارد. گویا هیچ کدام دیگری را ایرانی نمی داند، و نمی تواند تصور کند، که بعلت داشتن دمکراسی تاریخی، همیشه تاریخ در ایران، فضای مجادله و بحث جریان داشته، و همین موضوع در قرون ۸ تا ۱۴ میلادی، بیشترین اندیشمندان تاریخ بشریت از ایران بوده است. جای یک ناسیونالیسم قوی علمی تحقیقی و تحلیل گر خالی است، که با دید از بالا، بتواند ایرانی را از بز گیری نجات دهد.
عکس کاریکاتور بز گیری از نشریات ایرانی، در رابطه با دستگیری بابک زنجانی، عکس شماره ۷۲۲۳.
عکس دو مجری در تلویزیون فارسی زبان لوس آنجلسی، عکس شماره ۷۲۲۴ . آنها بخاطر دشمنی با اسلام، بشدت ناسیونالیسم ایرانی را می کوبند، و ضعیف و خوار و شکست خورده در طول تاریخ نشان می دهند، آنها با داد و فریاد می گویند، که اعراب وحشی به ایران حمله کردند، و ایرانی را کشتند، و همه چیز را نابود کردند. آنها ذره ای درک ندارند، که این موضوع دروغ و دونگ استعماری است، شاید خود آنها دانسته یا ندانسته نیز از عوامل پولی یا رایگان استعمار هستند، که در دروغ حمله اعراب به ایران را پافشاری می کنند. زیرا دلیلی ندارد درصورتیکه بخش عظیمی از ملت ایران دربند اسلام هستند، چنین گویند و به آنها و مرامشان اهانت کنند، یا به نوعی به تاریخ ملت های همسایه حمله کنند، و آنها وحشی در تاریخ بنامند، همچنین باعث دلخوری علاقمندان به تاریخ ایران شوند، که چرا و چگونه، ملت بزرگ و پر جمعیت و متمدن ایران، از یک مشت عرب عقب افتاده، که آنها می گویند، شکست خورد و تار و مار شد! در این باره پاسخ و توضیحات در وبلاگ زیاد نوشته ام.
تاریخ عشق به ملت و میهن در ایران
طرح جهان قرن جدید
جای ناسیونالیسم قوی علمی تحقیق و تحلیلی فرا بوم ایرانی خالی است
در چند هفته گذشته همگان از ماجرای اوکراین و روسیه بسیار شنیده اید، منهم زیاد شنیدم، اما دریغ از یک تحقیق و تحلیل ایرانی در این باره، همه چشم و گوش به اخبار و گفته های خارجی داده اند. هرگز کسی فکر این را نکرده پس ملت ایران و انبوهی از ارتش های یک یا چند نفره سیاسی و اجتماعی ایرانی، چرا هیچ تحقیق و تحلیل ایرانی در این باره نمی دهند، و درباره طرح جهان قرن جدید مطلبی گفته نمی شود.
روسیه و اوکراین، بدلایل سرمایه داری امپریالیسم نو حاکم بر جهان، هر دو بسرعت در حال رفتن به یک ساختار تاریخی اجتماع، یعنی ناسیونالیسم افراطی یا فاشیسم هستند. آنها بزودی دارای منافع مشترک می شوند، و همراه قدرت های جدید در همان موضوع، یعنی فاشیسم و زیاد خواهی، مانند پاکستان و چین و هند، دنبال قربانی خواهند گشت، و چه قربانی بهتر از ضعیفترین کشور های ثروتمند خاور میانه، رهبران کشور های آزاد پیشرفته نیز فعلاً فقط بلدند جلوی دوربینها بخندند و ژست بگیرند، و یواشکی پول بدزدند، آنها برای ما نخواهند بود.
نباید اغفال طرح موقت دشمنی روسیه و اوکراین را خورد، مردم روسیه روز بروز بیشتر می خواهند روسیه بزرگ و قدرتمند ایجاد شود، آنها حتی ممکن است در قیافه های مختلفی ظاهر شوند، اما همه اش همان اندیشه پتری است. با این وجود در ایران جای یک ملی گرایی قوی علمی تحقیقی و تحلیلی فرا بوم، بمنظور مقابله با تهدیدات مختلف از اطراف کشور خالی است، برای بقای تاریخی بشدت نیازمند آنیم.
ابله یا احمق
عکس شماره ۷۲۱۸ ، این عکس و نوشته روی آنرا از یک تایپیک فیسبوک برداشتم، و برای مطلب زیر مناسب دیدم:
یکی از به اصطلاح تاریخ دان های مثلاً ایرانی، در یک تلویزیون برون مرزی فارسی زبان سخن می راند، و می گفت، که اسکندر به ایران حمله کرد و کشت و آتش زد و غارت کرد، اعراب و مغول و تاتار و افغان و چند مورد دیگر را نام برد، که به ایران حمله کردند و کشتند و آتش زدند و غارت کردند. یکی نبود به این بگوید خوب یکباره بگو ایرانی بادمجان بود و ایران جالیز. او بقدری در دروغ های تاریخ غرق بود، که هرگز نمی توانست فکر کند، این تاریخ های و گفته ها و نوشته ها، توسط استعمار و امپریالیسم بمنظور سبک کارشان، در دو سه قرن گذشته، مهندسی تاریخ و تاریخ اجتماعی شده اند، و تاریخ دروغ و تزویر و برعکس گردیده است. جای ناسیونالیسم قوی علمی تحقیق و تحلیلی فرا بوم ایرانی خالی است.
شریان آزادی خشک و خشن
جای ناسیونالیسم قوی علمی تحقیق و تحلیلی فرا بوم ایرانی خالی است
برای رسیدن به جامعه دمکرات تجربه نیاز است، گاه این تجربه بعلت عدم آگاهی و دانش از دمکراسی، شکل زمخت و خشن بخود می گیرد. البته ایرانیها در تاریخ و فرهنگ خودشان دمکراسی تاریخی داشته اند، از نوروز و اعیاد ایرانی پیداست. بهمین جهت برای رسیدن به آزادی نوین، چندان با مشکل روبرو نخواهند بود، فقط اندکی در شریان اینترنتی و مجازی آنرا تجربه خواهند کرد، و سپس براحتی بکل جامعه منتقل خواهد شد.
تاریخ دمکراسی زمخت و خشن خود داستانی است، گذر از دوران استبداد قبیله ای، واسطه فئودالی می خواهد، و گذر از استبداد فئودالی، دوران بورژوازی می خواهد، و گذر از استبداد بورژوازی به دمکراسی هم واسطه می خواهد، و این واسطه می تواند با شرایط ملی، دمکراسی زمخت و خشن باشد. در صورتیکه این مسیر جهشی طی شود، ممکن است سر به دیوار بخورد و یا به آتش پریده شود، جهش در تکامل معنی ندارد، ندانستن بخش هایی از گذر علم را جهت توجیه جهش می گویند.
رعایت اصول علم تکامل و رشد تاریخ اجتماعی مهم است، عدم دانستن و یا رعایت نکردن این دانش توسط روشنفکران، جامعه را به سمتی می برد، که مدت کوتاهی گمان می شود، وارد دمکراسی شده، ولی در حقیقت بازیچه امپریالیسم بودن است. نمونه های آنرا صد سال گذشته در تاریخ ایران بسیار داریم، فکر می کنند که چرا با این همه انقلاب و ماجرای تاریخی، هنوز دمکراسی واقعی نیامده است، این همان موضوع کلیدی است، ادامه و مشروح در اینجا.
تصویر هر چند گاهی اندیشه هایت را مزه مزه کن، عکس شماره ۷۱۹۷.
تفاوت یک درصدی ها با ناسیونالیسم
دیدم بسیاری از مردم، می پندارند حکومت یک درصدیها همان ناسیونالیسم است، مانند حکومتهای آمریکا و فرانسه و انگلیس و امثال. اینها حکومت سرمایه دارها و بانک دارها بر کشور است، که حداکثر یک درصد مردم را شامل می شوند، و به حکومت یکدرصدیها معروف هستند، و فقط برای منافع مالی خودشان کار می کنند.
معمولاً یکدرصدیها برای اغفال توده مردم، ژست یا قیافه ناسیونالیسم می گیرند، و درباره خودشان تبلیغ می کنند، که ناسیونالیسم هستند. حکومتهای یکدرصدیها بشدت مخالف پیدایش دانش و بینش ناسیونالیسم در کشورها می شوند.
ناسیونالیسم حکومت ریشه ای توده مردم، برای بهبود و رونق کشور و زندگی مردم است. ناسیونالیسم در یک کشور، زیر مجموعه های بزرگی از وجودهای سیاسی و اجتماعی را دربر می گیرد، و بدون کوچکترین اختلاف یا ایجاد تفرقه، به همه مردم مساوی احترام می گذارد.
حکومتهای دارای خصلت استعمار و امپریالیسم، همه یک درصدی هستند، اینها اجازه رشد ناسیونالیسم را در کشورها نمی دهند. آنها با بدست گرفتن وسایل ارتباطی و اجتماعی، از ماهواره تا نشر و پخش، مشغول گمراه کردن مردم کشورها هستند.
یکی از ترفندهای یکدرصدی این است، که با درست کردن افراد و احزاب دست نشانده، آنها را با قدرت انتشاراتی خودشان شاخص می کنند، و می گویند که اینها ناسیونالیسم یا کمونیست یا دینی خیلی خوب هستند، و برای رهبری یک کشور و ملت مناسبند.
ناسیونالیسم یا ملی گرایی بصورت سنتی و جدید، در میان مردم ایجاد می شود، و رشد و تکامل می یابد، و دید روشنگرانه و روشنفکرانه نسبت به کشور و ملت دارد، و بشدت از هر گونه فاشیسم و راسیسم دوری می کند.
یک درصدیها در وسایل ارتباط جمعی خودشان، ناسیونالیسم را به نوعی مترادف با فاشیسم و راسیسم می گویند. آنها ادعا می کنند ناسیونالیسم در نهایت بصورت مبالغه آمیز اعتقاد به برتری پیدا می کند.
یکی دیگر از ترفندهای استعمار و امپریالیسم، تولید ملی گرایی های کوچک محلی استقلال خواه در کشورهاست. بدین منظور اقدام به تاریخ نویسی جدید برای پشتیبانی از این کار می کنند.
ناسیونالیسم تنها در بعد یک کشور نیست، بلکه در هر روستا و شهر و استان ناسیونالیسم محلی وجود دارد و رشد می کند، این ناسیونالیسم متفاوت با ناسیونالیسم قومی ترفندی استعمار و امپریالیسم است.
دانش خود را درباره ملی گرایی بالا ببرید، اما مراقب باشید برای بالا بردن دانش خودتان، در دام تاریخ نویسی استعماری و یک درصدیها نیافتید، و اغفال نوشته های آنها نشوید.
مهم: جوانانی که ادعا می کنید روشنفکر و اندیشمند هستید، آیا اندیشه و رفتار خود را هرازگاهی مزه مزه می کنید؟ یا ندانسته و نخواسته در دام ترفند های استعماری و سیستم آموزشی اشتباه افتاده اید؟
تصویر انوش راوید در یک محوطه دوران کهن ایران، عکس شماره 7368.
#ملیگرایی یا #ناسیونالیسم یک جنبش سیاسی نیست، نهاد ذاتی مردمی برای بهتر شدن وضع زندگی و آبادی و پیشرفت یک سرزمین یا کشور است. ملیگرایی واقعی مخالفت آشکار با #راسیسم و #فاشیسم دارد، و از رفتارهای مبالغه آمیز پرهیز میکند. ملیگرایی تقلبی که ساخته و پرداخته #استعمار_و_امپریالیسم است، رفتارهای ارتجاعی و تهاجمی #راست_افراطی دارد. مراقب باشیم در دام #ایرانگرایی و ملیگرایی تقلبی نیافتیم.
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.