زبان عربی از زبان فارسی است را خیلی از اندیشمندان دارای نام و نشان و غیر آشنا گفته و نوشته اند. آنچه که می دانیم اولین پیدایش تمدن در جنوب ایران بود، تمدن یعنی شهر نشینی همراه نویسایی، اولین و قدیمیترین آثار نویسایی در ایران کشف شده. بدون نویسایی زبان گفتاری نیز شکل کامل نمی گرفت، و همچنان مانند زبان انسانهای اولیه تک آوایی کوتاه باقی میماند.
زبان عربی از زبان فارسی است
تصویر سالن کتیبه ای زبان عربی در یک موزه، عکس شمار 8130.
این برگه بشماره 1453 پیوست لینک زیر است:
لوگو آزادی اندیشه و بیان اینترنتی را پاس داریم، عکس شماره 1608.
زبان عربی از زبان فارسی است
زبان عربی از زبان فارسی است
پژوهش زیر از کدبان حمید فرهاد است.
بخش دوم در اینجا.
از بچگی در تعدادی جاها میشنیدیم: "زبان عربی زبان بهشت و فارسی زبان جهنم"
همیشه برام سوال بود، چرا به زبان مراکشی یا مصری یا رومی و… نگفتند زبان جهنم؟؟ چون زبان فارسی تنها زبان منطقه است، که علیرغم 200 سال سکوت و سالها گردن زدن، ماند و با ادبیات عالی ماند، و در خاک پاک ایران فرهنگی زبان عربی را شکست داد و عقب راند.
حتما شما هم از خود پرسیده اید، که عربها در بیابانهای بی آب و علف این حروف را از کجا آورده اند؟ جایی که خود صحابه محمد ص میگویند: در زمان ظهور اسلام در عربستان به تعداد انگشتان دست باسواد نبود، و محمد ص با سوادها را آزاد میکرد، بنابر نقل منابع تاریخی، یعرب بن قحطان را پدر عرب اصیل معرفی کرده اند، که اصالتا یمنی است، و جالبه بدانید یمن پیش از اسلام همیشه در دست ایران و فارس نشین بوده است، همانطور که امارات و عمان و کویت و قطر و… بودند.
جوهری در صحاح اللغه گفته است، که اولین کسی که به زبان عربی سخن گفت یعرب بن قحطان است، و ریشه همه قبایل عربی یمن همین شخص است. (صحاح اللغه، ماده عرب). در مجمع البحرین این دیدگاه جوهری را آورده است. در کتاب لسان العرب هم آورده است، که اولین کسی که خداوند زبان او را به زبان عربی به سخن آورد، یعرب بن قحطان است، و این یعرب پدر و ریشه قبایل یمن است، و همین قبایل یمنی را عرب عاربه می گویند.
زبان عربی آنها خالص و زبان عربی غیر قحطانیها، که به عدنانی معروفند عربی ناخالص میگویند.
پرسش مهم: چگونه ممکن است در چنین جایی خط عربی درست شده و تکامل یافته باشد؟
جوانان ما بدانند عربی زبان خدا و بهشت نیست، بلکه نه تنها خطش را از فارسی گرفته، بلکه ریشه هاش را هم فقط با لهجه و معرب کردن از زبانهای دیگر بویژه زبانهای فارسی و لاتین گرفته…. و این خدایی بودن را بعدها ساختند! اگر از همین زبان بهشتی بپرسید، این ریشه به چه معنی است، نمیدانند!
برعکس وقتی از یک فارس بپرسید راه بُر یعنی چه؟ میگه یعنی کسی که مسیر راه رو قطع کرده و جلوی افراد را میگیرد. یا بادی یعنی چیزی که بود و نبودش نمیشه زیاد حساب کرد، و هر لحظه ممکنه تغییر کند. ولی اگر از عرب بپرسین اصطبلل یعنی چی؟ نمیداند چون از stable گرفته شده… ولی فارس میداند که قابل ایستادن است.
…و دهها و صدها نمونه مانند این را میتوانید در قسمت فارسی لاتین بفهمیم، ولی در عربی هیچ ریشه ای معنی عربی ندارد، چون همه از زبانهای دیگر بویژه فارسی و لاتین گرفته است. با اینهمه ممکنه بعضی جایگزینها درست نباشد.
حتما این را میدونید، علاوه بر ساخت خط عربی، گذاشتن نقطه و زیر و زبر و ووو… نیز بوسیله ایرانیان انجام شده است، مانند سیبَوَیه شیرازی. حروف عربی از روی حروف پهلوی درست شده، حروف رو چرخاندن و پیچاندن و یکی دو تا هم جاشو عوض کردن، مثلا و را بجای آ گذاشتند!.
تصویر الفبای هام دبیره دوره ساسانی، که تا سده سوم هجری قمری بکار میرفت، عکس شماره 9639.
در واقع اولین معرب از زبان فارسی الفیای پهلوی است، که با کمی تغییر عربی گفته شد. درباره کلمات هم از همین روش استفاده کردن، یعنی فارسی را روان کردند و گفتند عربی است!! و گرنه عربها د رشنهای روان چگونه اینهمه وسعت کلام داشتند؟ جایی که جنگل نداشته چطور مُنبت داشته؟ آب نداشته چگونه سد داشته؟ جایی که همه با هم میجنگیدن چطور تبلیغ و تبعیت و مدیریت داشتند؟! جواب یک کلام است، فقط میتوانستند این کلمات را از زبان پارسی باستان، که بسیار شبیه زبانهای لاتین امروز بوده گرفته باشند!
بسادگی میتوان با مقایسه کلمات عربی ثابت کرد، که همه ریشه های عربی از فارسی و لاتین است! ولی عربها تا قرن نوزده و بیست با مردم لاتین تماس همگانی نداشتند، و برعکس با دیدن نقشه پیش از اسلام میبینیم، عربها در محاصره کامل ایران بودند. ایرانیان عربستان را قابل حمله و گرفتن نمیدانستند، و اعراب به ایرانیان بعنوان فرهنگ برترنگاه میکردند، و تقریبا تمام کلمات و ریشه های عربی را از زبان پارسی باستان گرفتند.
داشتن حروفی مانند خ و بسیاری نشانه ها بما میگوید، این معربها نمیتواند از انگلیسی باشد، بلکه در بسیاری موارد هنوز کلمه معرب شده در فارسی بکار میرود، که نمیتوان برای آن شبیه و مانند در زبانهای لاتین پیدا کرد. مانند- زیر: ذیل- قفس: قفص- استوار: استمرار- گزافه: اضافه- بازو: عضود-…و صدها مثل این که شبیه آنها در انگلیسی نیستند.
کلماتی مانند عین که از eyeگرفته شده نشان میده این کلمه در فارسی آی خوانده نمیشد وای بوده… فراموش نکنید که aدر فارسی آ تلفظ میشده و مانند انگلیسی ای خوانده نمیشد.
اینکه برخی میگویند از یونانی معرب شده درست نیست، چون اولا که یونانیان روابط گسترده با عربها نداشتند، و دوم اینکه حتا تا زمان عمر عربها از دریا میترسیدند! سوم اینکه بسیاری از معربها نشان میدهند این کلمه فقط از فارسی گرفته شده، مثلا عامه از- همه – گرفته شده، که در انگلیسی هومو شده. یا عین: چشم از عی گرفته شده، که در انگیسی آی تلفظ میشه…
پس یک منبع برای معربات میماند، و آن زبان فارسیست، که در زمانهای دور به لاتین شباهت زیادی داشته است. فارسی در چند هزار سال پیش مانند انگلیسی بوده، ولی دقیقا کی؟ نمیدانم
ولی چرا بعضی ایرانیها همه کلمات ساده فارسی را معرب میکنند؟ چون هم به افتخارات تاریخ دینی افزوده میشود، وهم اینکه کلمه را هر جور خواستند معنی میکنند، و از آن کلمات دیگر میسازند!
البته عربی بدلیل قالبی بودن با گرفتن هر کلمه چند کلمه ساخته، که به وسعت زبان فارسی کمک کرده، ولی ریشه قالب های عربی هم باز از لاتین است، و بیشتر ریشه های عربی فارسی است.
ممکن است بپرسید آیا عربی شاخه ای از زبانهای آریایی است؟ نه چون حروفی را هم که دارند مانند ارث بمعنی زمین ارض میگویند، یا یوک را طوق میگویند، ووو…، درحالیکه این کلمات در عربی براحتی تلفظ میشوند، …. و یا کلماتی را که ده حرف دارد، به سه یا چار حرف معرب میکنند، و نگران خرابی آن نیستند!! هدف تخریب و دزدی کلمه است. در واقع عربها با لهجه کلمه را تصاحب میکنند، و نون لال بودن خودشان را میخورند.
از طرفی ساختن کلمات معرب هیچ قانون خاصی ندارند، گاهی سر کلمه گاهی ته و وسط و گاهی فقط وزن کلمه را میگیرند، و معرب میکنند. روند عربی با زبانهای آریایی همخوانی ندارد، چون اینها پسوندی پیشوندی هستند، ولی عربی قالبی است! عربی بیشتر حروف را ندارد، و گاهی چند تا دارد مثل س ث ص – ق غ – ت ط –ذ ز ض ظ – و بعضی مثل گ را جای ق میگویند!
زبان عربی از زبان فارسی است
معرب چگونه ساخته میشود
عربها هرگز هیچ کلمه ای را تلفظ درست نمیکنند، و از همون اول بد میگن و تغییر میدن و برای خراب کردن کلمه از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند، درست مث دزدی که جنس رو اوراق و رنگ میکنه! و بعدم معانی جدید عربی بهش میدن!! مثلا مَنجِر را ازmanager میگیرن و معنی میکنند کسی که خوب شتر را براند!! خوب خرما بچیند!….
یا ذیل که از زیر گرفته شده ببینید چه معنیها که بهش بستند، تا بگن عربیه! ذیل: پايان هر چيزى، «ذَيْلُ الثوبِ»: پائين دامن كه بر زمين كشيده شود، «ذَيْلُ الفرسِ»: دم اسب، «ذَيْلُ الريحِ»: اثر باد روى شن و رمل، آنچه از خاك كه با باد روى زمين پراكنده شود، «فى ذَيْلهِ» در پائين آن، «طاهِرُ الذّيل»: پاك دامن و بري ء، «تَمسَّكَ بِاذْيَالِهِ»: دست به دامن او شد، «اذْيالُ النّاس»: مردم دور دست، «ذُيولُ القَضِيَّة»: نتيجه و عاقبت كار، «ذيولُ النَّاس»: اواخر مردم. البته معنی همه اینها همونه ولی جوری به نخل و شتر و شن و باد و ته دامن میبندن که انگار عربیه!!
یا در را ببینید: ابتدا عده ای عربی کار ایرانی، بنام پیاده نظام عرب: در را درب مینویسند، بعد دروب و دارب و مدروب و یدرب و استدراب، و…. صد سال بعد دیگران بهمراه عربی کارهای ایرانی میگن در از درب عربی گرفته شده! و ما ناچاریم برای در کلمه دیگر بسازیم، و…. این بلایی است که در هزاران سال برسر کلمات ما آمده!
مهم: هی اونا گرفتن و ما گفتیم اینکه عربیه بریم یکی دیگه بسازیم!!
….
در قالبها اینگونه است:
فعل: انجام دادن کار- fulfil
فاعل: انجام دهنده – fulfiler
باب تفعیل مصدری ازto + فعل —-
یا انفعال en +…. –
ity = ایت
بسیاری قالبها در طول زمان و تجربی انجام شده.
در ساختن ریشه های معرب:
معمولا- س- را- ش میکنند مثل اشم- smell
چ – را – ش یا س میکنند مثل چاکر: شاکر
یا حرفی اضافه میکنند مثل ذنب :sin –
ک و گ را ق میکنند grandeur = قدر و kill = قتل
یا فقط اول کلمه را میگن: مثل ناسیون nation: ناس – portantas im-: عظیم
یا فقط بر وزن کلمه میسازن: معما anigma—— ریهقان: زعفران زرپران- منجنیق: سرپیچی سد شکن banchuning
یا کلمه را به قالبشان نزدیک میکنند مثل استوری: اسطوره
همانطور که خودشان میگن معرب هرچه خرابتر بهتر! و در نظر داشته باشید که کلمات مانند انسانها جابجا که بشوند عوض میشوند. مانند شوآف: که نمایشه ولی در عربی خود نمایی و آرایش و جلا دادن و تراشیدن و…. معنی شده و این قانون در بسیاری موارد صادقه!
من مدعی بی عیب بودن کتاب نیستم، ولی مسیر درسته و از همین روش میتوان همه ریشه های معربها را پیدا کرد.
….
آتی:آینده -بعدی- lately
آخر:پایان تازگی- after
آدم:معرب فارسی اَدم- بیدُم -تنها جاندار بیدُم Adam
آسف:غمگین متاسف ناراحت- up set
آشغال:زباله دانی-trashgal
آصف:پیشتازصف شکن ایمن- ensafe
آفت:ازبین بردن–oufate
آل:راسته همگی all
آلت:وسیله-element
آمر:امرگر فرمانده- order
آمین:چنین باد-amen
آن:لحظه دم- ontime
آیه:نشانه–signea
اب:ابو پدر بابا abba
ابا:فروکشی لغو-ebb up
ابتدایی:دراول –intialy
ابتر:دم بریده –halfter
ابتلا:آلودگی-infect on
ابدی: همیشگی- habity–
ابط:بغل زیربغل-armpit
ابطال:باطلکردن abolite
ابلق:سیاهشده –ablack
ابله:نادان-pobele
ابن: پسر son-boy–
ابهام:تاریکی گنگی ambigy
اتصال:پیوند attachale
اتفاق:بیهوا حادثه–eventog
اتلاف:ازبین بردن تضعیف-attenuate
اتمام:تمام شدن –entire
اتهام:کیفرخواست تهمت–indictom
اتی:اتا:بیگانه بیرونی-outly
اثاث:کالا مواد اسبابهاstuffs
اثبات:دلیل برهان آوردن – assert
اثر:دنباله ردیاب– etracer
اثنا:درحین هنگام-at same
اثوی:ایست ماندن –stay
اثیر:ماده بین ستارهether
اجاره:مزدوری کرایه afare
اجحاف:حصارکشی محدودیت-hedge off
اجر:مزد اجرت–wage
اجنب:بیگانه-alienive
اجیر:مزدور موظفwager
احباط:کشف افشا –overture
احتضار:درحال مرگ extermise
احتمالی:شاید گمانی-untaly
احتیاج:نیاز اشتیاق eneedage–
احمق:نادان کم عقل- untaught–
احول:چپول کجبین-bevel eyes
اخبر:ماهرترین-expert
اختصاص:ویژهکاری-assignase
اختلاس:دزدی –stealise
اختلاف: درگیری –strife
اختیار:اجازه گزینش authorit
اخذ:گرفتن دریافت- extract -seize
اخراج:بیرونکردن خرجکردن-exite-exos
اخفا:مخفی شدن ازبین رفتن-expire
اخلال: درفاصله درمیان بینظمی- interval
اخوت: برادری اتحاد زیاد- unitivate
ادا:حرکت اضافی انجام دادن-add up
ادامه: درازشدن –elongate
ادبار:بدبختی ناملایمات ضرر-adverse
ادبیات:ویرایشی Editable
ادت:آلت وسیله-doodad
ادخار:اذخار: ذخیره کردن معربstore–
ادرار: مقرری سفارش- order–
ادراک: فهم درک- –intellect–
ادغام:درهم رفتن فرورفتن- elide
اذا:اگر زیراهرگاه because
اذن:اجازه پروانه- license-authorize
اذن:گوش دادن- –attend
اذان: ذکرکردن-assign
اذعان: اعتراف پذیرش-admission
ارابه:آراسته-باچرخ منظم بود arrayeded
ارایه:تحویل تقدیم نشاندادن- enrender–
ارباب:بالاترازپدرover bab
ارتفاع: بلندی سطح –elevate
ارتماس: یکباره غوطه وری- immersive
ارجاع:رجوع دادن وصل کردن- in join
ارغنون:نام آلت موسیقی ارگ: organ
ارن:نشان دادن نشاط سروصدا راندن-enrun
اریب: مایل کج پیچش خمش oblique –awry
ازا: برابر مقابلensame –
ازدیاد: زیاد شدن افزونی– increased
ازل:ابتدا همیشه- usual–
ازمه: پرهیز روگردانی- abstinence
ازهر:بسیاردرخشان- آذر وآذرخش
ازیز: ویزویز صدای جوشیدن-seethe
اس:پایه بنیان-base
اسبق:سابق عقبتر as back
استاذ:معرب استاد
استثنا: بجز راه دوم- exceptae
استحکام: نیرومندی قوی- strong
استخراج:بیرون کشی extract –
استراحت:راحت بودن restate–
استعداد:آمادگی شایستگی- aptitude
استقامت:پایداری ایستادگی- –stamina
استقلال:قل: حاکم کنترل گر- control– govern–
استمرار: معرب استوار
استنباط:درک فهمیدن- understand-esprit
استوره:داستان وافسانه -اسطوره- story
استول:دزدی دستبرد-stole
اسد:شیر؛ تاجدار crested
اسر:شاشبند حبس بول –closure bool
اسراف:زیاده روی اضافی –extra
اسره:خاندان خانواده اهل خانه- household
اسطبل:ایست گاه- stable
اسطرلاب:استاره یاب–طالع بینی- asterolabe
اسطقوس: اس وقوس- پایه وقوس
اسعاف:کمک-assistaf
اسف:معرب افسوس-دریغ –alas
اسکان:خانه نشینی- housecan
اسم: نام نام کوچک- first name
اسنان:دندانها sting–
اسهال:آسان سهل روان- easiale
اسیر:برده –slaver
اشاره:ذکرکردن نشان دادن-mentionare
اشباع: سیر مطلق پر–absolt–
اشراع:آغاز شروع- start
اشتقاق:شقه کردن شریک شدن shareder–
اشم:بو نفس-smell–
اصابت: برخورد- onset
اصرار:تاکید پافشاری stick
اصطکاک:برخورد ضربت –strike
اصطبل:ایستگاه- stable
اصغر:صغر:کوچکی-lesser
اصلی:پایهای اساسیessaly
اصناف:شغل راه اندازان setup off–
اضافه:زیادی-معرب گزافه
اضطراب:فشارعصبی stress up–
اضطراری:ضروری نیازی- instantly
اضعاف: کم کردن خاموش کردن- is off
اطفاء:خاموش کردن- to off
اطلاع: توجه آگاهی- attentive
اطلاق: رهایی گشایش- utility
اطلاق:نامگذاری اسم نام-appellative
اطمینان:دلگرمی همیشگی eternan–
اظهار : اذعا –assert– assertae
اظهار: پشتیبانی وصل شدن-straddle
اعتبار:آبرو منزلت قدرت- authorite
اعتراف:تسلیم پذیرش – admit off
اعتصاب: ایستایی سکته- stroke
اعتقاد:باور-ideaide
اعتماد: ایمان دلگرمی- enfaith–
اعتنا: توجه دقت رسیدگی- attenda
اعدام:دارزدن نابودکردن – on hanged
اعراض:روگردانی – refusal
اعراف:جای بلند بهوا رفتن- airoff
اعزل:نازا بیبارسترون- sterile
اعصاب: رشته ها –string
اعطا: بخشیدن وقف donate – admit
اعلام:جارکشی آگاهی تحسین- acclaim
اغاثه: کمک assistant
اغراق: زیاده گویی بزرگنمایی-exagge–
اغلاط:غلط نویسی- incorrect
اغما: غما:بیهوشی- –coma
اغوا:گول زدن جذب کردن- enguide -entice
افترا: تهمت بهتان بدنامی-defamea
افتضاح: ناخوشایند نامطبوع- infamale
افراط: زیاده روی –– overate
افشا:آشکار کردن-معربexpose–
افطار:خوردن روزه شکنی-eatare
افق:ته پایین افتادن- efog–
افک: بی اثر کردن-uneffect
افول:زشتی بدی-awful
اقامت:مهار بازداری منع-in habit
اقتدا:نیت قصد-intentae
اقتدار:قدرتمندی فرمانروایی-authority
اقدام: راه اندازی روشن کردن –act on
اقلیم:بوم وبر سرزمین آب وهوایی-clime
اکره: عمله کارگر- worker
اکید: تایید پسند تصدیق-accate–
الا:ای هی هان –hallo–
التماس:خواهش –entreaties
التیام: بهداشت سلامتی- healthem
الحاق:افزودن تقویت- allying
الصاق:چسبیدن اتصال- sticked
الفت:وابستگی دوستی- affiliate
القا:کم کم وارد کردن- instill
الله: ال آلامیترا-کوتاهشده مادر آسمانی
الم: درد ناراحتی ailment–
اله:مقدس ایزد بت- holy
الهام:وحی نجوا- inhalam
الی: الا بسوی اینتا- into
ام: مادر mam–
اماله:میل زدن میل کشی
امام: سردسته-headmam
امت:متعهدین بیعت داران-committed
امتحان: وسوسه تلاش –temptation
امتلق: تخلیه بیرون آوردن- emptilage
امداد: کمک کمکرسانی- added
امرط:کم مو -معرب امرد
امساک:دست نزدن مانع شدن-abstacle
امضا: اثر نشان- insign
امعا: روده شکم-maw
امل:امید هدف- aimel
امیر:فرمانده مورد پسند آمر–admir
ان: معرب من
ان: همانا براستی in deed
انبیق:کوزه عرقگیر alembic
انت:معرب تو
انتخاب:گزینش- elect up–
انتظار:چشم براهی نگرانی expectar
انتها: پایان آخرسرانجام فرجام – end off
انثی:ماده زن مونث- abscess, entry
انجر:معرب لنگر
انجیل: بشارت کتاب مسیحیان-evangel
انحراف:کجی حراف–infele off
انحصار:محصورکردن-encare–restrict
انحطاط:سرازیری پستی-downhillate
انزاه:پاکی بیگناهی innocent
انزجار:تنفرجداشدن–injure
انزوا:گوشه گیری عایق کاری- insulate
انس:آشنایی رفاقت علاقه- fondness
انسجام:پیکربندی ترتیب- insequence
انسداد:بستن- معرب shut down
انشا :نوشتن بوجودآوردن – inscribe essay–
انشعاب:شعبه زدن شاخه زدن-enbranch
انصاب:نصب کردن- معرب ازinstall
انصاف:عدالت بیطرفی- معرب – justice up –
انصراف:رها کردن معرب cancel off
انضمر:خشک لاغر ضعیف- معرب slimar
انعام: حیوانات چارپایان-animal
انفال:اموال بیصاحب ثبت نشده-un filed
انفیه:نفسی با دمگیری-از sniff
انقراض: نابودی –معرب enxerose
انقضا: پایان تمام شدن بستن- معرب enclose–
انکار:چشمپوشی – معرب از –ignor-negare
انکاف: کافی بودن- معربenough–
انهدام:همه گیری خرابی مطلق- pandemy
او: یا اینکه ممکنه- or
اوجب: فوری واجب-معربurgent
اوراق:ورق ورق آشغال
اوری:آمدن بر آمدن- معرب آوردن
اول: اولی- معرب early–
اهتزاز: برافراشتن-بالارفتن-exalt
اهرم: بازو- arm–
اهلا: سلام – الهلو- –hello–
اهمیت: مهم بودن- matterity
اهل:ایل: دوست وفامیل قبیله-phyle
ای:کدام کدامین –any
اید:کمک پشتیبانی- aid
ایثار:فداکاری قربانی- slay
ایذا:آزار تیزی اذیت –ایذی teasy
ایراد:رد کردن القا-induct
ایشام:اصلاح ویرایش-emediation
ایضا:اینهم همانند-is and-is an
ایمان: aiman
ایمن:آزاد مصون –immune
بخش دوم در اینجا.
……………
برچسبها: زبان عربی, زبان فارسی, معرب ساختگی, قالبهای عربی, زبان خدا, زبان بهشت, زبان جهنم, ریشه عربی, کدبان ایرانی, حمید فرهاد.
هشتگها: #عربی.
…………
زبان عربی از زبان فارسی است
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
ــ از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها، در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
درود به شما …
بسیار گوارا بود خواندن این جستارهای ارزشمند شما، اما لینک بخش دوم نادرست بود؛ مهرورزی میکنید دنباله این جستاررو بگذارید … سپاس از شما
درود و سپاس از توجه شما، چشششم، پاینده باشید.
زبان فارسی یا پارسی نداریم چون منقرض شده فقط ششصد کلمه تو کتیبهها ازش باقی مونده . اگه زبان فعلی اسمش فارسی بود اون وقت مردم با خوندن کتیبه های هخامنشیان باید معنیشو میفهمیدند اما یه کلمشم نمیفهمن پس زبان فعلی فارسی نیس ….. اسم این زبان رو همه شاعران گفتند دری هس چون در دربار شاهان تورک ساخته شده برای ارتباط میان امپراطوری تورکان با دنیای عرب و هندوستان که تحت حاکمیت تورکان گورکانی بود برا همین نصفش عربیه نصفش تورکی… زمان پهلوی اسم این زبان دری ناگهان شد فارسی، برای سرپوش گذاشتن بر منشا این زبان که ملت فکر کنن این همون زبان هخامنشیان هس در حالی که وقتی مقایسه میکنیم میبینیم شباهت این زبان به زبان فارسی مثل شباهت زبان چینی هست به زبان عربی.
درود، فارس برابر پارس است، که از پارسا یا فارسا میآید، به معنی رستگار، و زبان فارسی یعنی زبان رستگاری. زبان دری یا زبان درباری برای زبان رستگاری گفته شده است. جهت اطلاع بیشتر از تاریخ زبان فارسی و دری با اسناد دقیق، به نوشته های استاد وحید بهمن در همین تارنما یا در اینترنت مراجعه نمایید. ریشه زبانهای دنیا از زبان ایر یا هندواروپایی کذایی است، برای همین شباهتهای زیادی بین آنها وجود دارد.
این ک فارسی برابر پارسی هس ک خودمم گفتم تو کامنت
فارسی یا پارسی هیچ معنایی در لغتنامه نداشته و ندارن و صرفا اسم قومی هس که از هندوستان وارد ایران شدند و حکومتی طبق ادعایی برخی مورخین تشکیل دادند به نام هخامنشیان که البته وجود خارجی نداشته و دلایل قاطعی در این مورد هست.
زبان دری هم زبان مناطق شمال افغانستان یا جنوب تاجیکستان بوده که با حمایت امپراطوران سامانی و صفاریان و حتی تورک ها تونست زبان فارسی رو از بین ببره و جایگزین زبان فارسی بشه
از زبان فارسی فقط ۶۰۰ کلمه در کتیبه های جعلی هخامنشیان برجای مونده ک عملا میشه گفت منقرض شده
مردم دری زبان در ایران آسیمیله شدن ینی زبان فارسیشون از بین رفته و هویت د فرهنگ زبان دری یا افغانی گرفتهاند
شما بطور کلی پیرو نوشته های مرحوم ناصر پورپیرار همراه با چاشنی پان ترک هستید، و از نظر دانش تاریخ من اشتباه میگویید، من با ناصرپورپیرار گفتگوهایی داشتم و ایشان آخرین وبلاگش قبل از فوت را بخاطر مبارزه با من راه انداخت، آنچه که از تاریخ و درک آن میگویید مربوط بخودتان هست و در وبلاگ آن مرحوم در دسترس است و نیازی نیست اینجا تکرار کنید.
شما منابع خودتون رو عنوان کنید تا همه بدونن که هخامنشیان وجود نداشتن و زبان پارسی از میان رفته. تمام کرسی های زبان فارسی در دانشگاههای دنیا اشتباه می کنن تمام اساتید باستانشناسی و موزه ها اشتباه می کنن و شمایی که معلوم نیست کی هستی مدرک و رشته ات چی هست و تخصص شما چیه؟ داری راست میگی. شما به جز جعل تاریخ و دروغ پراکنی رسالت دیگه ای ندارین. گفتن دروغ و گسترش اون بدون منبع کار راحتیه ثابت کردن حرفتون کار دشواریه که قادر به انجام اون نیستید.اگه اینطوری هست منم میگم زبان عربی وجود خارجی نداشته چون هیچ سند قابل قبول و اثر کلاسیک معروفی قبل از قران نداشته و البته اینکه یه مشت مردم بادیه نشین که سواد نوشتن نداشتن قواعد دستور زبان از کجا آوردن؟!! مردمی که با فرش و کتاب بیگانه بودن وقتی به ایران رسیدن فرشهای زربافت رو تکه تکه کردن و بعنوان غنیمت به خانه های اشغالی خودشون بردن و کتاب آتش زدن دستور زبان و الفبا اختراع کردن؟! خیر مانند دزدیدن زن و احشام و کشتن قبایل همسایه الفبا و زبان رو هم از جایی دزدین. چون این بزرگترین هنرشان بوده.
مطلب جالبی بود واقعا سپاس فراوان خود آقیا نجاح محمدعلی میگویند که اعراب ریشه ایرانی دارند و عرب نیستند
درود و سپاس از توجه شما، پاینده باشید.
جان مادرت عرب ها رو به ریش ما ایرانیان نبند