تاریخ و جغرافیای چهارشنبه سوری و نوروز
تاریخ و جغرافیای چهارشنبه سوری و نوروز مهمترین جشن هایی که در همه منطقه تاریخی ایران برگزار می شود، چهارشنبه سوری و نوروز است، این جشنها ثابت کننده یکی بودن تاریخی در اینجا است. در این قرن دانایی نوین لازم است، تمام مردم علت داشتن و برگزاری این جشنها یا جشنوارها را درست و علمی بدانند، در غیر اینصورت اینها ابزاری در دست دشمنان ایران و ایرانی می شود. باید این جشنها را با اصالت و فلسفه خود آنها برگزار نمود، نه اینکه گذاشت تحت تأثیر شرایط سیاسی خاص قرار گیرند. در این برگه توضیحاتی را برای این جشنها نوشته ام.
لوگو با جدید از شکوه تاریخ ایران دفاع کنید، عکس شماره ۱۶۰۲.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
چهارشنبه سوری
تصویر آتش، عکس شماره ۷۲۰۶.
در چهارشنبه سوری، جشن آتش در تمام سرزمین های تاریخی ایران شعله می کشد. آتش اولین دست آورد دانایی بشر است، که از برکت آن رشد و تکامل تمدن حاصل شده است. آتش چهارشنبه سوری یاد آور آن است، که ما باید تمام دست آورد های نیاکان مان را قدر گذاریم، حتی اولین آن را که آتش باشد.
مردم ایران در سراسر دنیا علاقمندند، که چهارشنبه سوری را با متانت و آرامش، و ضمن حفظ تمدن عالی تاریخی ایرانی برگزار کنند، و امید است مسئولین مربوطه محترم دولت جمهوری اسلامی، شرایطی ایجاد نمایند، تا این جشنواره کهن ایرانی بخوبی و بدون خطر و تنش برگزار شود.
جشن چهارشنبه سوری در شاهنامه فردوسی
ستاره شمر گفت بهرام را <><> که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت <><> همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد در میان سپاه <><> از این روی و زان روی بُـد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد <><> بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی <><> می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند <><> زمین و هوا را همی سوختند
از شاهنامه فردوسی، تصحیح رستم علییف (علیپور)، انستیتوی خاورشناسی آکادمی علوم اتحاد شوروی، جلد هشتم، مسکو، ۱۹۷۰، ص ۳۷۷ تا ۳۷۹؛ بیت آخر به نقل از نسخه دستنویس موزه بریتانیا.
ریشه یابی واژه چهارشنبه سوری
ــ شنبه = شن = سن = سان = خورشید + به = وارد شده، شنبه = خورشید رسید.
ــ یک و دو و سه و چهار و پنج، + شنبه.
ــ فرای دی = فرای = آزادی + دی = روز.
ــ فرای = فر = گسترده، والا + ای = ا + ی = اعلام.
ــ چهارشنبه سوری، سوری = سو = عنصر آتش که در سوخته و سوزان وجود دارد.
ــ سوخته = سو + خته = ختم، ختنه، ختان، ختن = پایان آتش.
ــ سوزان = سوزا = سو + زان = زان پس، در شدن، پرکننده.
ــ سو = قرمز، آتشی، هیجان، انرژی.
ــ سور = سو + ر = وابسته به = سور جشن و سور ورق بازی.
ــ سوری = سو + ری = بجا آورنده، انجام دادن، بیرون کردن.
ــ ریختن = ری + ختن
ــ سورخ = سو یا رنگ آتش + رخ = نما، که به مرور زمان آوای آن تغییر کرده، و سرخ شده است، سرخ کردن غذا نیز از سو در سوزان و سوخته می آید.
تاریخ نوروز جهانی
به صورتی که آن را در سنگ نوشته های داریوش بزرگ در بیستون می یابیم، سال ایرانیان باستان در پاییز آغاز می شد، و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، جشن عید اول سال ایرانیان بوده است. نوروز از جشنهای باستانی محدوده جغرافیایی قاره کهن، یعنی کشور های ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، قفقاز و بخشهای کرد نشین کشور های، عراق و ترکیه و سوریه است، که در روز اول فروردین، ۲۱ مارس هر سال برگزار می شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در افریقای شرقی، که در قدیم سکونت گاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد.
عده زیادی تفاوت میان نوروز و لحظهٔ تحویل سال نو را درست نمیدانند. تعریف درست نوروز نخستین روز سال در تقویم ایرانی است، یعنی یکم فروردین ماه و یا روز اورمزد از ماه فروردین. لحظهٔ آغاز نوروز درست پس از نیمه شب است و این یک لحظهٔ تقویمی است. لحظهٔ تحویل سال یک واقعه یا لحظهٔ طبیعی است، و زمان آن می تواند ساعتها با لحظهٔ آغازین روز یکم فروردین فاصله داشته باشد. بنابر این، لحظهٔ تحویل سال در سراسر جهان یکیست، ولی لحظهٔ آغاز نوروز (یکم فروردین) نسبی است، نسبت به خط استاندارد زمان بین المللی، که سابقا به خط گرینویچ مشهور بود، و هنوز هم اکثر مردم آن را به همین نام میشناسند.
پیشینه نوروز
پیشینه نوروز به تمدن های کهن ایران باز می گردد، که در منطقه حاره ای آن زمان حوزه خلیچ فارس زندگی کی کردند، سپس طی هزاره ها با مهاجرت به مناطق خوش آب و هوا چهار فصل فلات ایران، نوروز ابتدای سال گردید. در باور میترایی، ماه فروردین (نخستین ماه گاهشماری خورشیدی ایرانیان) به فره وشی (سرزندگی) اشاره دارد به اینکه، که دنیای مادی را در آخرین روزهای سال دچار دگرگونی میکند. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست.
در ایران تاریخی و اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، تقویم خورشیدی را پذیرفتند، بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود، و در اعتدال بهاری آغاز میشد. این سال از آئین میترایی کهن گرفته شده بود، و سال دینی زرتشتی گشت، و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است. بیش از سه هزار سال پیش از میلاد، در قاره کهن دو عید رواج داشت، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می شده است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده، و سر بهار جشن گرفته میشد.
عید نوروز در ایران قبل از سلسله هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمیشود، چون یک عید ملی محسوب میشده، و اوستا یک کتاب دینی است، و جشن های خاص خودش را دارد. بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، جشن مهرگان و نوروز را که در آغاز عیدها و جشن های بومی و ملی بوده اند، برای ایجاد دیدگاه مردمی می پذیرد. جشن نوروز جمشیدى، روز اورمزد، روز نخست فروردینماه، آغاز بهار در روی زمین بر پایه سنجیده ترین اندازه گیرى اخترشناسی ایرانی و گاهشماری در جهان، بزرگترین و باشکوهترین جشن کهن در همه ایران بزرگ است.
جشن نوروز از نخستین روز بهار همراه با شکوفه درختان و سرسبزی و شادی آغاز میشود. برابر با گفته باستان شناسان، در گذشته این جشن یک ماه به درازا مىکشید، ولى امروز تا جشن سیزده دنبال مىشود. جشن نوروز را بسیاری از بزرگان جهان باشکوه ترین جشن گیتى نامیده اند، و بزرگ ترین جشن مردمى ایرانیان است، که از روزگاران بسیار دور براى ما به یادگار مانده است، و بنیاد میتُخت آن را به جمشید شاه پیشدادى پیوند مىدهند، همچنان که این جشن تا امروز به نام جشن نوروز جمشیدی آوازهمند است. گویند به زمان جمشیدشاه سرما و توفان بزرگی ایرانویچ را فرا میگیرد، و در پایان سال سوم، در آغاز بهار سرما و توفان به پایان میرسد، و به شادی آن جشن بزرگی برپا میکنند، که جشن نوروز مینامند.
داستان دیگر ــ جمشید شاه پس از یک زنجیره بهسازىهاى چپیرهاى (اجتماعى) بر تخت زرین نشست و دورى (فاصله) میان دماوند تا بابل را در یک روز پیمود، و آن روز، روز هرمزد از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى را از وى بدیدند، جشن گرفتند و آن روز را نوروز خواندند. جشن نوروز پُربار از فرزانش کهن ایرانى است و هنوز جای بسیار برای کاوش دارد و هر چه گفته شود کم است. اگر به گذشته باز گردیم و آیین هاى فراموش شده اى هم چون بابا نوروز (عمو نوروز)، خواجه پیروز (حاجى فیروز)، پنجه یا بهیزک و… را نیز به آن بیافزاییم، خواهیم دید که جشن نوروز بسیار گسترده تر از آن چیزى است که امروز هست. جشن نوروز با همه دشمنی هایی که در درازاى زمان دیده و میبیند، هنوز استوار و پا برجا خود را به رخ جشن های جهان مىکشد.
جشن فروردگان ــ جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه در دوران باستان به عنوان عید اصلی جشن گرفته میشد. این جشن فروهرها بود، و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. فروهرها همان ارواح مردگانند. نام فروردین که آغاز بهار است، برگرفته از نام فروهر هاست. در فروردین یشت آمده است که در مدت جشن فروردگان فروهر های مؤمنان از اقامتگاه های خود می آیند، و مدت ده شب در کنار مردم می مانند، این جشن مربوط به بازگشت مردگان بود. زمان این جشن به حساب گاه شمار های امروزی، پنج روز آخر اسفند و پنج روز اول فروردین، بحساب میآمد. از زمانی که آغاز سال در اعتدال بهاری تعیین گردید، نوروز ششمین روز این جشن گشت که به فروردگان افزوده شد. بدین ترتیب اندیشهٔ شکوه و پر اهمیت بودن ششمین روز جشن سال نو، در ذهن ایرانیان، از قبل وجود داشته و در زمان شاهنشاهی ساسانیان هم حفظ گردید.
نوروز کوچک ــ روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده میشد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونه ای همگانی داشته، و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیده اند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیدهاند.
نوروز بزرگ ــ در ششمین روز فروردین، در گاهشماری زرتشتی ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد می باشد. نوروز بزرگ یا خرداد روز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بوده است. خردادامشاسپند موکل بر آب است، و این روز بدو منسوب می باشد. این روز در میان جشنها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران شاهنشاهی ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشته است. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده، از جمله زرتشتیان بدان باور دارند، که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است، بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.
مراسم ایرانیان باستان ــ آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمه ای کهن دارند، و از نظر گاه دانش مردم شناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین می شود. در این روز نیکبختیها برای مردمان زمین، تقسیم می گردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.
خوان نوروزی ــ ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانههای خویش باز می گردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفرهای رنگین میگستراندند و انواع خوراکها و نوشاکها را در آن مینهادند، تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد، یا همان خوانی است که جهت درگذشتگان میگسترده اند.
کاشت حبوبات ــ یکی از آیین های که پیش از نوروز تدارک آن مرسوم بوده، پروردن سبزه می باشد. به موجب روایتی کهن، بیست و پنج روز پیش از عید، ستون هایی از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می کردند، و بر فراز هر ستونی نوعی دانه از حبوبات میکاشتند، و خوبی و بدی رویش غلات را در سالی که در پیش بود، از چگونگی روییدن آن پیش بینی می کردند. معمول بود به رشد این دانهها نگریسته و هر یک از دانه هایی که بهتر بار آمده بود، تفال می زدند، که آن محصول در سال بیشتر خواهد بود. در خانهها نیز در ظروف ویژه سبزه به عمل میآوردند، هر کدام از مردمان در ظرفی یا چیزی مانند آن، اقلامی از دانهها از قبیل: گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، ذرت، و ماش میکاشتند.
مراسم آب پاشی ــ از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام میشد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی میگوید مردمان هنگام سپیده دم این روز، خود را میشستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطهور میشدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب میپاشیدند، به همان دلیلی که خود را میشستند و سبب آن همان اغتسال است. برخی گفته اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند، و از این آب به یکدیگر پاشیدند، و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند. به نظر میرسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد، و در نوروز عبارت بوده است از، غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.
هدایای نوروزی ــ در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا میکردند، در اینجا. در نوروز مردم بیکدیگر شیرینی هدیه می دادند و این رسم در دوران شاهنشاهی ساسانیان همگانی بوده است. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر می خورند و بر خود روغن می مالند، تا از انواع بلایا در طول سال در امان باشند.
جشن سوری ــ یکی از جشن های آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود، این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده، برگزار می شده است. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بامها آتش برمی افروختند، اگر چنین می کردند تصور بر این بود که فروهرها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه سعی می کردند، جنگ های خیلی مهم را در بهار آغاز کنند، چون فروهرها در بهار به یاری بازماندگان میآیند.
کوسه برنشین ــ مراسم کوسه برنشین یا بهار جشن. ابوریحان بیرونی شرح این رسم را آورده است، که در اولین روز بهار مرد کوسه را بر خر مینشاندند، که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادزن که خود را مرتب باد میزد، اشعاری میخواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود، و از مردم چیزی به سکه و دینار میگرفت. آنچه از مردم میستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود، و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ میکرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را می دیدند، مورد آزار و شتم قرار میدادند. این رسم در روزگار ساسانی و دورهٔ اسلامی، توسط غلامان سیاه اجرا میشده، که ملبس به لباس های رنگارنگ شده و با آرایش ویژه و لهجهٔ شکسته و خاصی که داشتند، دف و دایره میزدند و ترانههای نوروزی میخواندند. حاجی فیروز های امروزی که مقارن نوروز و سال نو در کوی و برزن مردم را به طرب در میآورند، از بقایای آن رسم کهن است. با این تفاوت که امروزه چون غلام و سیاهانی نیستند که چنین کنند، دیگران خود را سیاه کرده، و به زی آنان آراسته و تقلیدشان میکنند.
میر نوروزی ــ در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه، فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب میکردند، و برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند، پس از انقضای ایام جشن سلطنت او نیز به پایان می رسیده است. واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبوده است، و احکامی که میرنوروزی صادر میکرده، پس از نوروز به حال اول بازگردانده میشده است. نظیر این جشن در بابل نیز مرسوم بود.
بار عام نوروزی ــ در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا میداشت. از رسمهایی که شاهان در نوروز برگزار میکردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح میکرد، و به مردمان اعلام میداشت که وی آنان را بار خواهد داد، و به آنان نیکی خواهد کرد، مشروح در اینجا. دومین روز، بلند پایهترین کسان را بار میداد، یعنی دهقانان و اعضای خاندان های بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلند پایهترین موبدان را بار میداد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار میداد، و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار میداد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی می داشت، چون روز ششم فرا میرسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام داده بود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن میگرفت.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بار عام شاه و رسوم اهدای پیش کشها بسیار اهمیت داشت، و با تشریفات فراوان اجرا میشد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود، که اربابان نقش بندگان را برعهده میگرفتند و برعکس. خواجه نظامالملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کردهاست.
رسم ملکان عجم چنان بوده است، که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را میدادهاست و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبوده است. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده میکرد، و شاه نامهها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی میکرد. اگر از شاه شکایتی میشد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و می گفت: بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند، و خدای عز و عجل را فراموش کنند، و کفران نعمت آرند.
پس موبد به داد مردم رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند، و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او میداد و می گفت: این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید. در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای میگرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود، یزدگرد روش های پدران را بگردانید. خواجه نظام الملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کردهاست ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شدهاست.
آیینهاى باستانى نوروز
سبزه یا ششه ــ ایرانیان باستان ده روز مانده به جشن نوروز، به انگیزه فراوانی در سال نو، سه سینی سبزه از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (پندار نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک)، میکاشتند. رنگ سبز آنان، رنگ پاترمی (ملی) ایرانیان و کیش میترایی و زرتشتی است، که نماد امرداد امشاسپند بی مرگی و جاودانگی است، و آن را مایه بالندگی فروَهر درگذشتگان میدانستند. هم چنین در گذشته ایرانیان باستان دانههاى گندم، جو، برنج، لوبیا، میچوک (عدس)، ارزن، نخود، کنجد، باسمر (باقلا)، کاجیله، بلال، و ماش به شماره دوازده ماه سال را در ستون هایی از خشت خام بر مىآوردند که بالیدن هر یک را به شگون نیک مىگرفتند، و بر آن بودند که آن دانه در سال نو مایه فزونى و باروری خواهد بود.
فرزانش خانه تکانى ــ ایرانیان باستان میترایی و زرتشتیان امروز، بر این باور هستند که فروَهر مردگان (ریشه واژه فروردین) در این روزها براى سرکشى بازماندگان خود به زمین فرود مىآیند، و اگر خانه را پاکیزه، آراسته و بستگانشان را شاد ببینند، شادمند مىشوند و برای بازماندگان خود نیایش مىکنند، و گر نه اندوهگین و افسرده باز مى گردند. با خانه تکانى، کاشانه خود را برای برگزاری باشکوهتر جشن نوروز از بیرون و درون پاکیزه، آماده و آراسته میکنند. خانه تکانی هم چنین نشان از فرزانش کهن ایرانی دارد، که می گوید در پی آشفتگی، آراستگی و پاکیزگی میآید.
هفت سین ــ یکى دیگر از آیین و پیک نوروزی سفره هفت سین است.
ــ هفت سین = هفت برکت خورشید، هفت روز هفته.
ــ سین = سان = چین = خورشید.
ــ خورشید = خروج شید، خروج آتش و گرما.
بعضی گویند ــ شمار آن از هفت امشاسپندان آیین میترایی سرچشمه مىگیرد. ریشه واژه هفت سین را از چیدن هفت سینی بر خوان نوروزی مىدانند، که به آن هفت سینی مىگفتند، و با گذشت زمان و افتادن ى پایانى آن به گونه هفت سین در آمده. تا اندکی قبل در برخى از روستا های ایران این سفره را، سفره هفت سینی مى گویند. هفت سین سفره ای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند، این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال را در کنار سفرهٔ هفت سین می گذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه میدارند، و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز سبزه را به آب میدهند. بدلیل خوش یمن داشتن سفرهٔ هفت سین منحصر به نوروز نیست، و بعضی این سفره یا مشابهش را برای مراسم ازدواج یا شب چله تهیه میکنند.
در سفرهٔ هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز میشوند قرار میگیرد، که معمولاً از مجموعهٔ زیر انتخاب میشوند: سیر، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزی، سیاهدانه. از این سینها (و نیز اجزاء دیگر این سفره) معمولاً به نماد مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد میشود. بعضی نیز این اجزاء را به خدایان ایران باستان، بالاخص آناهیتا و سپندارمذ، ایزدبانو های آب و خاک، نسبت میدهند. چیزهایى که روی سفره هفت سین میچینند:
سبزه ــ خانواده های زرتشتی سه قاب از سبزه را به نماد اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در سفره هفت سین قرار مىدهند، تا موجب فراوانی در سال نو شود. رنگ «سبز» آن رنگ ملی ایرانیان و نماد امرداد امشاسپند است. سبزه از اجزای اصلی سفره شمرده میشود، و معمولاً از گندم، یونجه، یا عدسِ سبزشده است، که ممکن است بر کوزه سبز کنند. از دیگر اجزای خاصتر این سفره میتوان از سنبل نام برد، که در مواقع دیگر سال کمتر حضور دارند. * سمنو ــ که نماد خوبی برای زایش و باروری گیاهان توسط فروهرهاست و از جوانههای گندم تهیه میشود. * سنجد ــ که بو و شکوفه آن سرچشمه دلدادگی باروری و زایندگى و عشق است. * سماق ــ چاشنی و محرک شادی در زندگی به شمار میرود. * سیر و سرکه ــ برای گندزدایی و پاکیزگی است. * سیب سرخ ــ نماد سپندارمزد امشاسپند، به معنى فروتنی، مهر و شیدایى است. * سکه ــ نمادی از شهریور امشاسپند (نگهبان فلزات) به نیت درآمد و ثروت است. * آب و ماهی سرخ ــ نماد خورداد امشاسپند به معنی سرزندگی، شادابی، تندرستی و رسایى است.
* کتاب ملی ــ یکی از اجزاى اصلى سفره هفت سین به شمار مىرود، شاهنامه فردوسی و کتاب های بزرگان و دانشمندان و شاعران ایران را بر سر سفره هفتسین مىگذارند. * آینه و شمعدان ــ نماد اردیبهشت امشاسپند به معنی نور روشنایی و حتما باید در بالای سفره جای بگیرد. * شیر و تخم مرغ ــ نماد وهمن امشاسپند و پندار نیک و نوزایی به معنای نطفه و باوری وزایش است. * نان و پنیر و سبزی، نُقل و شیرینی و آجیل، همگی نمادی از داده های اهورایی است. * اسپند و آویشن ــ نماد تندرستی و فرخندگى است. * نارنج ــ نماد گوی زمین و گردی آن است. * گلاب ــ نماد آب ریزان یا آب پاشان است. * انار ــ نماد پارسایی و پاکى است.
برگزاری جشن نوروز
ایرانیان کهن در نخستین بامداد نوروز، در کنار چهار چوب پایین در ورودی خانه اندکی آویشن مىریزند، که نشان برپایی جشن در آن خانه است. پیروان آئین های دینی در نخستین روز سال نو به نیایشگاه مکان زندگی خود مىروند، تا سال نو را با همبستگی با یکدیگر و نیایش به درگاه اهورامزدا آغاز نمایند، و سپس مانند هر ایرانی دیگر به دیدار بزرگان، خویشاوندان و آشنایان مىروند، در پایان فردوسی درباره جشن نوروز چنین میگوید؛
* به جمشید بر، گوهر افشاندند <><><> مر آن روز را روز نو خواندند *
* سر سال نو هرمز و فروردین <><><> بر آسوده از رنج، تن دل، زکین *
* بزرگان به شادی بیاراستند <><><> می و جام و رامشگران خواستند *
* چنین روز فرخ از آن روزگار <><><> بمانده از آن خسروان یادگار *
اکثر ملت های قاره کهن که فرهنگ و سنت های مشترک دارند (افغانان، تاجیک، ارمنی، کرد، ازبک، ترکمن) این سفره را حاضر نمیکنند، و این سفره حتی بین کردها و زرتشتیان (که هر دو معمولاً از حافظان سنتهای باستانی ایرانی بودهاند) نیز معمول نبوده است، هر چند اخیراً سفرهٔ هفتسین در میان زرتشتیان شهرنشین معمول شده است.
پیشینه هفت سین ــ همانطور که در بالا گفتم، چون پیشینه تاریخ ایران باز می گردد به تمدن های کهن ایران، و نوروز نیز از آن گذشته ها ریشه گرفته، هفت سین نیز به معنی هفت برکت سین یا هفت خورشید است.
ــ هفت سین = هفت برکت خورشید، هفت روز هفته.
ــ سین = سان = چین = خورشید.
ــ خورشید = خروج شید، خروج آتش و گرما.
بعضی گویند ــ هفت سین جدید است، در یک دوبیتی نسبتا متأخر آن را باقی مانده از زمان کیانیان به صورت هفت شین دانسته (روز نوروز در زمان کیان/ مینهادند مردم ایران/ شهد و شیر و شراب و شکر ناب/ شمع و شمشاد و شایه اندر خوان). ایدهٔ «هفت شین» توسط بعضی ایرانیان پشتیبانی میشود، که از جمله میگویند به دلیل باور های اسلامی سرکه، جای شراب ناب تاریخی ایران را گرفته است، و هفت شین به هفت سین تبدیل شده است. این نظریه به دلیل این که نام اجزا را به عربی میآورد، و از اجزای ویژه ای چون سمنو نام نمیبرد رد شده است.
در بعضی ریشه یابیهای دیگر، هفت سین را به هفت «سینی» ربط دادهاند، یا اصلش را «هفت میم» دانستهاند، یا آن را از ریشهٔ «هفتچین» به معنی هفت چیدنی نامیدهاند. ولی جدا از یک مورد اشارهٔ تنها به این سفره در منبعی منتسب به دورهٔ حکومت صفویه، از هفتسین حتی در نوشتههای مورخین و سیاحان قرن نوزدهم میلادی هم اثر چندانی نیست. تنها هاینریش بروگش که در ۱۸۶۰ میلادی از تهران بازدید کرده است، مینویسد که ایرانیان برای نوروز گل هایی میکاشتند، که نامشان با سین آغاز میشده است. اما از طرف دیگر اگر عناصر دیگر سفره را هم در نظر بگیریم، می توان آسانتر سفرهٔ نوروزی را به سنتها و باور های ایرانی متصل کرد.
امشاسپندان و نمادهایشان در این سفره حضور دارند، (شیر به نشانهٔ وهومن، سپند و بیدمشک به نشانهٔ سپندارمذ، ظرف آب و سمنو به نشانهٔ آناهیتا، و…). مثلاً سمنو را که تقویت کنندهٔ قوای جنسی شمرده میشده، تنها به این دلیل نباید نشانهٔ آناهیتا دانست، بلکه میتوان به این نکات نیز توجه کرد که در مراسم آیینی تهیهٔ سمنوی نوروزی، فقط زنان باید حضور داشته باشند، و مردان راهی به آن ندارند. یا این که در تغییرات جدیدتر آیین سمنوپزان، سمنو به فاطمهٔ زهرا تقدیم میشود، که نه تنها جایگزین ایزدبانوهای زن در آیین های شیعی است، بلکه حتی در نام زهرا به سیارهٔ ناهید، که نماد دیگری از آناهیتاست اشاره دارد.
دیگر این که در آیین نوروزی ساسانیان، عدد هفت اهمیت داشته است، مثلاً در کتاب المحاسن و الاضداد (به عربی، منسوب به جاحظ)، آمده است که ساسانیان در نوروز هفت دانه را بر هفت ستون میکاشتند، یا نانی میپختند از هفت غلهٔ مختلف. ولی هفت سین را پدیدهٔ پیوسته ای بازمانده از دوران پیش از اسلام دانستن، در حالی که اشاره ای به آن در دوران اسلامی (چه در میان فارسها و مسلمانان و چه در میان کردها و زرتشتیان) تا قرن بیستم میلادی باقی نیست، ادعایی بیمدرک است. در مجموع، هر چند عناصر سفرهٔ نوروزی باستانی و معنادار هستند و ریشه در سنت های ایرانی دارند، مشخصاً ایدهٔ هفت جزء آغاز شونده با سین جدید است، و احتمالاً در قرن بیستم میلادی به کمک رسانه های جمعی پا گرفته و فراگیر شده است.
نوروز در این روزگار
پس از شکل گیری روشهای جدید ارتباطی موج نو ایرانی مانند نامه نگاری، یا شکل جدیدتر آن نامه های الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شاد باش است. یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شاد باش فرا می رسد، فرستادن کارت شاد باش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی می کنند، البته کاری پسندیده است، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند. دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و… میروند. روز های بعد نوبت اقوام دورتر فرا میرسد، و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر می زنند و دیدارها تازه می کنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورت هایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت می شمارند، و راه آشتی و دوستی در پیش می گیرند.
چون مدارس در ایام نوروز کشور ایران تا ۱۴ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست می آید. پس گروه کثیری از مردم به شهر های دیگر، و نقاط خوش آب و هوای کشور، که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل، برخوردار هستند مانند اینجا، سفر میکنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر میروند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفر های زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به قم یا مشهد میروند، و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز میگردند.
دیگر آیین ها آداب و سنن مربوط به نوروز، که در گذشته بیش از امروز و حتی تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران رواج داشته، نوروز خوانی بوده است. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه می افتادند، و اشعاری در باره نوروز می خواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود، و ترجیع بند آن چنین بود: باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، .… این پیک های نوروزی، در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا میگرفتند، و سورسات نوروزی خود را جور میکردند.
تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن میر نوروزی نیز یکی از آئینهای رایج بوده است. داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را، به فردی از پائین ترین قشرهای اجتماعی می سپردند، و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب میکرد، و فرمان های شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان میداد. آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع میدانستند، و تنها در موارد پولی به چانه زدن می پرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود، و هیچ کس از او بازخواست نمیکرد، که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کرده است.
نیایش ایرانی و پارسی نوروز از فردوسی طوسی:
گشت گرداگرد مهر تابناک ایران زمین <><> روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان ای تو گرداننده مهر و سپهر <><> برترینش کن برایم این زمان و این زمین
قصه دیو و سلیمان
قصه چنین است: که سلیمان فرزند داود انگشتری داشت، که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود، و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند، (قرآن / سبا / ١٣). این دیوان همان لشکریان نفسند، که اگر آزادباشند آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند، و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت، دیوی از این واقعه باخبر شد، در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد، و خلق از او پذیرفتند، زیرا از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند. چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد، و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند، و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت، و درعین سلطنت خود را مسکین و فقیر می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
حافظ: * دلی که غیب نمایست و جام جم دارد <><><> ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ *
اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست، و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود، و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند، و در دل گفتند:
* که زنهار از این مکر و دستان و ریو <><><> به جای سلیمان نشستن چو دیو *
بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند، و درکمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند، و سلیمان حقیقی را به جای اونشانند، به گفته حافظ:
* اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش <><><> که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود * و…
* بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را <><><> به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی *
مولانا: * خلق گفتند این سلیمان بی صفاست <><><> از سلیمان تا سلیمان فرق هاست *
در این احوال ، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت، و از قضا خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد . سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند، و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی بیرون شهر است. پس در سیزده نوروز بر دیو بشوریدند، و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند. این روز برخلاف تصور عامه روزی فرخنده و مبارک است، و به حقیقت روز سلیمان بهار است، و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد، و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. شاید رسم ماهی خوردن در شب نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان ورمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد، که با نوروز و رستاخیز همراه است، و از همین روی نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است، که از کوی یار می آید و چراغ دل را می افروزد:
* ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی <><><> از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی *
فلسفه نوروز در جغرافیای ایران
آنچه که امروز از نوروز می بینیم، و نمونه آنرا در کشور تاجیکستان با برقص آوردن مردم در خیابانها به نمایش جهانی گذاشتند، متفاوت با فلسفه نوروز است. آنها می خواهند با اینقبیل ترفندها که در تاجیکستان درآورده اند، فلسفه نوروز را در اندازه رقص خیابانی و اینقبیل پائین بیاورند. فلسفه تاریخی نوروز در موارد زیر است:
2 ــ یاری و همدلی مردم بدون در نظر گرفتن طایفه و قبیله: در تاریخ های واقعی می خوانیم که ملت های نوروزی بسیار یار و یاور هم بودند، حتی اگر کینه و یا مشکلی داشتند بخاطر نوروز کنار می نهادند، و نوروز باعث می شد این دشمنی فراموش شود، و در نهایت اتفاقات کوچک هرگز ایجاد دشمنی نمی کرد. بر عکس در سرزمین های دیگر همه قبیله ها با هم دشمنی داشتند، مثلاً لورنس عربستان نوشته که کلی تلاش کرده بود، تا چند طایفه عربستانی را باهم متحد کند، ولی خیلی کم موفق می شد، آنها بر سر مسائل کوچک با هم در جنگ و کشتار بودند، و از کشتن همدیگر ابایی نداشتند، حتی سر جرعه ای آب. در آسیای جنوبی و غربی نیز همین گونه بود، بوضوح در تاریخ ها نشان داده می شود، حتی در فیلم های جومونگ و ممونگ و غیره می گوید، که چقدر باهم ددمنشی داشتند.
3 ــ ایجاد اتحاد و یگانگی در اقوام آریایی بدون پیش شرط های خصوصی: نوروز اتحادی ایجاد کرده بود، که مانع نفوذ نظامی خارجی به سرزمین های این ملتها می شد ، مانند اشغال نظامی استعمارگران. در تاریخ می خوانیم که استعمار گران کشور های زیادی را به اشغال خود در آوردند، ولی نتوانستند سرزمین های ملت هایی که نوروز دارند را به تصرف نظامی در آورند. البته گاهی با تبلیغات دست به اغفال مردم در تاریخ می زدند، و به دروغ می گفتند، که اعتقادات دینی باعث می شد، که ملتها در مقابلشان مقاومت کنند، ولی این درست نیست، اعتقادات دینی در کشور های عربی کم نبود، ولی همه آنها به اشغال نظامی استعمار گران درآمدند، در اندوزی و مالزی و هندوستان، که در آن دوران نیم جمعت کشور هندوستان مسلمان و نیمی هندو بودند، این کشورها هم بعلت نداشتن نوروز، براحتی زیر بار اشغال استعمار گران رفتند.
4 و ۵ و غیره ….. ــ را بزودی می نویسم ….
تحلیل نوروز
تلویزیون های خارجی و لوس آنجلسی با به به و چه چه، می گویند که در تاجیکستان چه مراسم خوبی بود، و هیچکدام نقد و تحلیل ارائه نمی دهند، در هیچ وب هم تحلیل ندیدم، دلیل آن برای من روشن است: باور داشتن به دروغ های تاریخ، و عدم آگاهی از واقعیت های تاریخ، و نیز مهمتر از همه شک داشتن در مرام ملی و یا وابسته بودن به استعمار و امپریالیسم. البته آنچه که در تاجیکستان به نمایش گذاشتند را نباید فقط رد کرد و کنار زد، بلکه باید آنرا به تحلیل هایی در شرایط موجود جهانی گرفت.
غربیها و نیز دشمنان تاریخ ایران، با تبلیغات در صدها رادیو و تلویزیون و هزاران وبسایت، می خواهند دروغ های تاریخ را با ساختن فیلمها و داستان های مختلف نگهداری کنند، ولی یکباره وبلاگ انوش راوید، بساط آنها را بهم می ریزد. با شناخت موقعیت تاریخ اجتماعی متوجه می شویم، تغییرات ناپیوسته در فلسفه تاریخ پدید آمده، و وضع به سود ملت های قاره کهن یا در واقع به نفع ما چرخیده، و تعریف و تمجیدها از ایران و تاریخ ایران شروع می شود، و روزی که مچ دروغگویی استعماری را گرفت بودم، تبدیل به حکایت از کوروش بزرگ در برنامه نوروزی میشود، تحلیل این چرخش خیلی ساده است، و در مانیفست این وبلاگ نهفته است، و گویا کلید آن در دستان انوش راوید است.
چند نکته جالب: در ادامه دروغ های تاریخی، قاره کهن را بهم ریختنه اند، اعراب فکر می کنند مشکلشان شیعه و سنی است، ایرانی بنیاد گرای تاریخی می پندارد از عرب است، ناسیونالیسم قومیت و ملییتها این قاره را کوچک کرده اند و دید کم داد اند. حتی به نورز هم رحم نکرده اند، و در تاجیکستان بی پول و بیکار ترین کشور جهان، مردم را با خواندن نوروز آمد و بهار آمد، در خیابان به رقص آورده اند. با این ترفند و با بزرگ نمایی بخشی از مراسم نوروز، می خواهند فلسفه اتحاد و یگانگی ملی نوروز را از ذهن مردم خارج کنند.
در صورتی که کشور های دیگر جهان کم و بیش آرمش نسبی دارند، آسه آنیها فعلاً سرخوش تولید بیشتر هستند، لاتینها سر در لاکند، فرنگیها فقط با ۹۹ درصدی های کم زور در بی خیالی هستند. فقط قاره کهن است که بشدت بهم ریخته، و لیبی و مصر هم از نظر تاریخی درگیر این قاره اند. ما می دانیم کوچکترین حرکت های مردمی در گوشه و کنار جهان را با، ب ۱ و ناپالم، کروز و آبرام، پاسخ می دهند، ولی می خواهند آموزش رفتار مسیح گونه دهند، که اگر کسی در گوشت سیلی نواخت، سمت دیگر صورت را هم جلو بیاور و بگو یکی هم اینطرف بزن، آیا آنها شیاد نیستند، آنها با ما شوخی ندارند، می خواهند سر به تن ما نباشد، و ما نیز نباید آنها را لوس کنیم، در جنگیم، ما داریم دست پلید دروغگویی آنها را رو می کنیم، و این پایان کار و ترفند هایشان است، در این جنگ ما رشد می کنیم، و آنان زوال می روند، اندک هوچیگرن بدکردار که در وبلاگی یا جایی پرت و پلا می گوید، بدون خریدار روی دستشان باد کرده، و نمی دانند آنها را چگونه دفن کنند.
* هم اینک که این کوتاه را می نویسم، اخبار تلویزیون دارد می گوید: در مسکو ۱۵ کارگر تاجیکستانی مهاجر غیر قانونی بازار سیاه کار در آتش سوختند، آنها در یک اتقاق کوچک مشغول کار بودند، و کارفرمایان درب را روی آنها بسته بود. حکومتشان دل خوش به رقص خیابانی است، آنها ایرانی بودند، و هیچ ایرانی درباره این گونه موارد که کم نیست، هیچ نگفته و ننوشته، گویا ایران را فقط در ذهن خود دارند.
پرسش از عموم: چرا امروزه جمعی مردم زحمت کش با اصالت ایرانی، و با وضع بد زندگی، باید در کشور روسیه میان آتش بدبختی بسوزند؟
هفت سین جاودان
عید نوروز از زمان تمدن کهن جی در ایران وجود داشته است، نمی توان و نمی توانند آنرا از ایران و ایرانی بگیرند، مطلب زیر را در اینترنت خواندم و جالب دیدم:
سفره هفت سین
بهار برای هر ایرانی در هر جای این کره خاکی که باشد معنا و مفهوم منحصر به فردی دارد. این معنا و مفهوم در هر شهر و روستای کشور متناسب با آداب و رسوم آن جا تجلی خاصی پیدا می کند، اما همه و همه در داشتن سفره هفت سین با هم مشترکند؛ سیب و سکه و سیر و سماق و سنجد و سبزه و سمنو سین های مشترک این سفره ها هستند.
اما در کنار این سی و پنج نوروزی که از انقلاب شکوهمند اسلامی کشورمان می گذرد هشت نوروز آن برای کشورمان رنگ و بوی دیگری داشته، مخصوصاً برای جان بر کفانی که در جبهه های حق علیه باطل برای دفاع از این مرز و بوم مبارزه می کردند.
نوروز و در پی آن سال تحویل برای رزمندگان و شهدای کشورمان در زمان هشت سال جنگ تحمیلی حال و هوای متفاوتی داشت و همواره با پارادوکس ترس و ایمان همراه بوده است. در این میان شاید برای بسیاری از جوانان کشورمان جالب توجه باشد که لحظه سال تحویل برای دلاور مردان ایرانی در خط مقدم جبهه ها چگونه بوده و سین های سفره هفت سین را چه وسایلی تشکیل می دادند؟
سین های سفره هفت سین جبهه های جنگ با سفره های نوروزی اقصی نقاط کشورمان متفاوت بود زیرا هر منطقه، به فراخور در دسترس بودن اقلام و وسایل سین های متفاوتی داشتند. سجاده و سربند و سنگ و سیم خار دار و سیم چین و سلاح و سیمینوف و سرنیزه و سوزن اسلحه …. سین های سفره هفت سین رزمندگان بودند، که هر کدام به مقتضی زمان و مکان در این سفره قرار می گرفتند. هر کدام از این سین های سفره هفت سین جبهه ها نیز کاربرد عملیاتی منحصر به فردی داشته که در ادامه به کاربرد برخی از این وسایل و ادوات پرداخته می شود.
عکس گروهی رزمنده در کنار هفت سین جبهه و جنگ، عکس شماره ۶۳۷۷.
سرنیزه
سرنیزه تیغه یا خنجری نوکتیز است که برای وصل کردن بر انتهای لوله تفنگ یا مسلسل یا دیگر اسلحه گرم طراحی شده است. با اتصال سرنیزه به یک سلاح گرم، این سلاح عملا حکم یک نیزه یا شمشیر را پیدا میکند و میتوان از آن در جنگ های تنبهتن استفاده کرد. سربازان معمولا در مواقع غیر از نبرد با جدا کردن سرنیزه از اسلحه، از سرنیزهها به عنوان کارد و برای برش و کندن سنگر و چاله استفاده میکنند.
سیم خاردار
سیم خاردار یک نوع سیم رشتهای ساخته شده با لبههای تیز با نقاط تنظیم شده، در فواصل و امتداد مرتب شده از رشتهها میباشد. این رشتهها برای صعب العبور کردن مسیر مورد استفاده قرار می گرفت.
سیمچین
سیمچین وسیلهای است که بیشتر در الکترونیک و برق کاربرد دارد و از آن برای بریدن و لخت کردن سیم استفاده میشود.
سیمینوف
سیمینُف یا قَنّاصه یک تفنگ دوربین دار نیمه خودکار ساخت اتحاد جماهیر شوروی با عملکرد تا اندازهای شبیه به کلاشنیکف است و با فشار گاز باروت مسلح میشود و از فشنگهای ۵۴×۷٫۶۲ استفاده میکند. این سلاح با آنکه بیشتر به سلاح تک تیرانداز معروف است و حتی در بین کشورهای مسلمان که امروزه عموم مصرفکنندگان آنرا تشکیل میدهند با نام قناصه بر گرفته از کلمه عربی قناص به معنی تک تیرانداز شناخته می شود ولی در اصل به منظور پشتیبانی سربازان در جبهه ساخته شده است.
سجاده
سجاده یا همان جانماز شاهد راز و نیاز مخلصانه رزمندگان و آزاد مردان کشورمان در دل شب بود و چه بسا تنها سجاده رزمندگان، محرم عبادت عاشقانه شان بوده باشد.
سربند
دلاور مردان جبهه های حق علیه باطل در هشت سال جنگ تحمیلی همواره با بر سربستن سربندهایی که منقش به نام ائمه اطهار بود ضمن مدد گرفتن از آنان شعار خود را به رخ جهانیان می کشاندند.
حال بسیاری از جوانان و نسل سومی ها برای زنده نگه داشتن و آشنایی با رشادت های رزمندگان کشورمان در قالب کاروان های راهیان نور سفره هفت سین سال تحویلشات را در مناطق جنگی برپا می کنند.
درباره معنی هفت سین در بالا نوشتم، خلاصه:
ــ هفت سین = هفت برکت خورشید، هفت روز هفته.
ــ سین = سان = چین = خورشید.
ــ خورشید = خروج شید، خروج آتش و گرما.
جشن یلدا
هزاره اول خورشیدی ایرانی، تمدن های کهن ایران در حاشیه خلیج فارس قرار داشتند، و در آن زمان بقیه مناطق شمالی تر و فلات ایران، در باقی مانده سرمای آخرین دوره یخبندان قرار داشت. حاشیه خلیج فارس منطقه حاره بود، و دارای دو فصل بارندگی و خشک بود، و نوروز در زمستان قرار می گرفت و تولد خورشید را در اولین ماه زمستان یلدا می گفتند و جشن می گرفتند.
سپس در طول هزارها و با مهاجرت به بقیه نقاط چهار فصلی ایران، یلدا نیز جایگاه خود را یافت، و این یلدا به اروپا رفت و همچنان آغازگر سال با دید جدید دین مسیحی شد. البته خودبخود در طول زمان و مکان کمی تغییر در تقویم و روز حاصل شد. گوی های قرمز بر سرو آریایی، انار ایرانی است، و ستاره بالای این درخت نماد خورشید است. در این شب با خوردن هندوانه قرمز و انار قرمز آن را شکوهمند برگزار می کنیم.
توجه: جهت اطلاع از پیدایش مبدأ سال خورشیدی ایرانی، و دلیل ۷۰۰۰ سال، مراجعه نمایید به تاریخ تقویم در ایران.
جشن یلدا یا شب چله
ایرانی ها در زمان شاد گذشته برای هر یک از سی روز ماه نامی داشتند، البته نام دوازده ماه سال نیز در میان آنها می باشد. هر ماه که نام روز با نام ماه بر هم منطبق و یکی می شدند، آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن می گرفتند. اغلب جشن ها که امروز برگزار می شوند، و یا فراموش شدهاند، ریشه در آئین کهن شاد و پویا زیستن دارد. در کتیبه های هخامنشی شادی و جشن برکت الهی اهورایی خوانده شده است، آنها می دانستند که به این ترتیب جامعه ای سالم خواهند داشت.
مردم ایران در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان، به جشن شادمانی نیایشی می پرداختند، و با آگاهی و خشنودی به نیایش و ستایش ایزدان و برکات طبیعت و تاریخ می پرداختند. مراسم شب یلدا یا همان شب چله، یکی از جشن های بسیار با اهمیت ایرانی ها می باشد، مراسمی که خود را مقید به اجرای آن میدانند. در همه ایران و حتی خارج از ایران، که تعدادی ایرانی زندگی می کنند، این مراسم همچنان اجرا می شود، و فراموش نشده است.
ریشه چلّه ـ عدد چهل از گذشته های دور جایگاه ویژهای در فرهنگ ایران بزرگ داشته است، ایرانیان باستان زمستان را به دو بخش چهل روزه تقسیم کردهاند، چله بزرگ و چله کوچک. شب آخر آذر از آن جهت چله نامیده شده است، که آغاز چله بزرگ و آمدن سرمای زمستان را هشدار می دهد. درست چهل روز بعد از شب چله، جشن سده به پایان رسیدن چله بزرگ زمستان را ندا می دهد. در چهل روز دوم سرمای زمستان کمتر است، و آسیب کم تری می رساند، و از آن جهت آن را چله کوچک مینامند.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در میان ایرانی های سراسر دنیا، فال حافظ است، دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند، و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در جا هایی از ایران شاهنامه خوانی رواج دارد، نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها قبل از ورود کامپیوتر و ماهواره وجود داشته، که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کرده است. در واقع همه جشن های ایرانی بهانه هایی بوده، برای اینکه خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند. همه توده مردم ایران در این شب حتماً هندوانه می خورند، و ایرانی ها در نقاط مختلف دنیا انواع تنقلات و خوراکی ها را بنا به نوع تولید منطقه مصرف می کنند. اما هندوانه میوه ای است، که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا عده زیادی برای گذر و پرش از اعتقادات پوچ می گویند، اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند، سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
شب چله روستایی ــ تقریبا همه خانوادهها در تدارک برپا کردن این شب باشکوه ایرانی هستند. طولانی ترین شب سال فرصتی است، برای آموختن های بسیار و بازآموزی شیوهها و راهکارها و انتقال تجربیات گذشتگان به نسل جدید برای زندگی بهتر و پشت سر گذاشتن دشواریها…. خانواده ها غذا های سنتی تهیه می کنند. در این شب پیران و جوانان دور هم حلقه می زنند و از تجربیات گذشتگان پند می گیرند. در این شب از مهمانان با انواع میوه های پاییزی چون انار، پرتقال، گلابی، به، نارنگی، لیمو، ازگیل و از همه مهمتر هندوانه به عنوان نشانه اصلی شب چله پذیرایی میشود. این شب برای زوج های جوان هم شبی به یادماندنی است، در این شب خانواده داماد برای عروس خود هدایا به همراه انواع میوه های شب چله می فرستند، و دو خانواده به همراه میهمانانی دیگر به خوشی و شادمانی این شب بلند پاییزی را به سپیده دم خوشبختی پیوند می زنند.
یلدا درشعر فارسی
چون ازخم زلف چهره بنمایی <><> خورشید براید ازشب یلدا … قاآنی
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور <><> وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف توقصه ییست ما را مشکل <><> همچون شب یلدا به درازی مشهور … عبید زاکانی
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد <><> مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا … ناصر خسرو
چون حلقه ربایند به نیزه،تو به نیزه <><> خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا … عنصری
چشم جان را سرمه اش اعمی کند <><> روز روشن راشب یلدا کند … اقبال
همه شب های غم آبستن روز طرب است <><> یوسف روزبه چاه شب یلدا بینند … خاقانی
بادآسایش گیتی نزند بردل ریش <><> صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود … سعدی
هنوز باهمه دردم امید درمان است <><> که آخری بود آخرشبان یلدا را … سعدی
نظر به روی توهربامداد نوروز است <><> شب فراق تو هرشب که هست یلداییست … سعدی
از افق سرمی کشد خورشید خون آلودصبح <><> خود به پایان می رسد آخرشب یلدای من … کمال
تا درسرزلفش نکنی جان گرامی <><> پیش توحدیث شب یلدا نتوان گفت … خواجوی کرمانی
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.
درباره 13 بدر یه روایتدیگه هم هست که میگه یهودی ها ایرانیان رو میکشند و مردم این روزه برای اون میرن بیرون و درباره ماجرای دیو هم اینکه نمیتونن خودشونو به شکل انبا دربارن.
درود، لطف کنید مقاله پوریم در وبلاگ را مطالعه نمایید، در جستجوهای همین وبلاگ بیابید.