ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ و تاریخ اجتماعی و جامعه شناسی حتی جغرافیای تاریخی است درک و دانش و بینش مردم در یک سرزمین بر پایه شرایط آن دوران قرار دارد. این دورانها را باید بخوبی شناخت، و مراحل گذر از هر دوران و وارد شدن به دوران بعدی را بخوبی دانست، تا بتوان بدرستی از تاریخ و تاریخ اجتماعی و جامعه شناسی پژوهش کرد و سخن گفت. در این برگه و پیوستهای آن به این مهم پرداخته می شود.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تصویر مردم دربند شمیران و قند فروش دوره گرد، در 1308 خورشیدی، عکس شماره 3155.
این برگه بشماره 133 پیوست لینک زیر است:
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده، عکس شماره 1615.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تاکنون هر چه از تاریخ گفته اند، این بوده که پادشاهی آمده و جنگی بود، و این رفت و آن آمد، و از این دست. ولی تاریخ واقعی را ساختارهای تاریخی اجتماع و رشد و تکامل آن می سازد. ممکن است ده ها و یا صدها هزار نفر وارد تارنمای ارگ ایران شوند، بسیاری از آنها تمامی آن یا بخشهایی را می خوانند، ولی هدف من از ارگ ایران، فقط یک هزار نفر از میان آنها می باشد. اشخاصی که یکدیگر را نمی شناسیم، اما قرار است، در آینده تحلیلگر و پردازنده مسائل و موضوعات تخته ایران باشند.
ساختارهای تاریخی اجتماع، و گذرهای تاریخی و زمانهای آنها، در تحلیل داده های تاریخی بسیار مهم است. در طول تاریخ هیچ کدام از تاریخ نویسها نمی دانستند، در چه دوره تاریخ اجتماعی زندگی می کنند، بنابر این مسائل در نوشته ها و گفته های آنها غیر تحلیلی بوده، و از دوره تاریخی که در آن زندگی می کردند، و می دیدند، جان می گرفت. در ارگ ایران این موضوع مهم را روشن نمودم، و در آینده آن هزار نفر مورد نظر این تارنما، دیگر اشتباه تاریخ نویسها و تحلیل گران اجتماعی گذشته را تکرار نخواهند کرد.
ندانستن ساختارهای تاریخی اجتماع باعث می شود، هر داده دروغی به راحتی باور گردد، و بگمراهی در تاریخ نویسی و پژوهش و بینش ختم شود. حتی مشاورین حکومتها از این مهم آگاهی نداشتند، و آنها هم براحتی اغفال داده های دروغهای تاریخ می شدند، و تفسیرهای اشتباه در مسائل می کردند. بویژه در این زمان می بینم و می شنوم که جامعه شناسها برای بررسی جامعه ایران مانده اند، و می گویند ایرانیها در گذشته ها پیشرفته بودند، و امروز چرا چنین نیست.
توجه و مهم: عزیزان هم میهن و فارسی زبانان که به ارگ ایران وارد شده اید، نوشته های من انوش راوید با نام حقیقی خودم است، و تمام نظرات شخصی می باشد، که با حفظ حرمت دمکراسی و آزادی در دنیای مجازی است. این تارنما فقط برای علاقمندان و محقیقین تاریخ و تاریخ اجتماعی و جغرافیای تاریخی می باشد، امیدوارم مورد توجه و نقد دانشگرانه آنها قرار دهند. کسان غیر بهرمند، چون نژاد پرستان، فحاش گران، دشمنان ملتها، و مخالفین اردوی مجازی ملی و مردمی، اگر به دلایلی اشتباه به این تارنما وارد شده اند، خواهشاً فوراً خارج گردند، نیازی به نوشتن نظرات غیر تاریخی آنها نمی باشد.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
چرا تاریخ اجتماعی
ابتدای تاریخ، بشر بصورت رمه ها و گله ها زندگی می کردند، و به دنبال غذا حرکت می نمودند. سپس ساختار اجتماعی این رمه های اولیه طی دهها هزار سال در دوران ابتدای سنگ به قبایل اولیه تبدیل شد. این قبایل اولیه در دوران تکمیل سنگ به قبایل با دینهای نو پدید ابتدایی شکل گرفتند، و در ادامه طی هزاران سال از مفرغ و فلز به قبایل با دینهای اولیه تکامل یافتند. سپس در هزاره سوم گاهشمار ایرانی، با پیدایش تمدنی جدید، شاه خدایی حاکم شد، با ظلمهایی که توسط شاه هایی چون خدا میشد، بشر بسوی دینهایی خدایی نو پدید رفت.
با برکناری شاه هان خدایی در طول هزاره پنجم، جوامع متمدن زمان، به شکل سازمان قبیله ای دینی رفت، و سپس با تکامل تاریخ و فرهنگ یاد گیری دینها خدایی پدیدار شدند. در دوران شاه خدایی شاهان نمی خواستند قبایل با هم متحد یا سازمان یافته باشند، بعد از اولین انقلاب انسانی ایرانی که مهم ترین انقلاب تاریخ جهان بود، دوران شاه خدایی به رهبری اسکندر اشکانی شاهزاده و فرمانده پاتیزان های دربار هخامنشی پایان داده شد.
برای به ثمر رسیدن این انقلاب حدود دوران هخامنشیان زمان برد، که البته پایه گذار آن انقلاب انسانی، کوروش کبیر بود، که با باز نمودن زندان بزرگ، نجات یافتگان طی چند نسل آینده، افکار خود را که یادگاری از گذشته های دربار فرعونها بود، به مردم دوره هخامنشی منتقل کردند. هخامنشیان واسطه بودند، که گذر مهم تاریخی از ایلام در واقع اولین دوره سلسله هخامنشیان یا بزرگترین دوران شاه خدایی، به حکومت اشکانیان اولین حکومت سازمان قبیله ای گردد، که در مهستان کامل شد.
سازمان قبیله های بشر پیشرفت خاص خود را می کرد، و هماهنگی بین قبایل در جهت دینی خاص شکل گرفت. پس از آن در چند نقطه از جهان که جغرافیایی متفاوت داشتند، فئودالی نو پدید بوجود آمد، البته اولین فئودالی نو پدید در روم به واسطه دادن تیولها به سردمداران آنها بود، زیرا رومیها ساکن بومی ایتالیا نبوده، و فاقد اراضی آبا اجدادی بودند، و می بایست با دادن تیول زمین هایی را صاحب می شدند.
قیصر اگوستوس 27 ق ـ م در دادن تیول برای مبارزه با قبایل بومی خیلی فعال بود، در تمام کتابهای تاریخ روم گشتم که بیابم اولین تیول را چه کسی در روم واگذار کرد که نیافتم، در صورتیکه عزیزان منابع و کتابهایی واقعی و مطمئن در این باره دیدند بگویند. تکرار این وضع در بغداد و قسطنطنیه نیمه اول هزاره ششم گاه ایرانی بود. سپس در همین زمان این فئودالی در اروپا رشد کرده و تکامل گردید. به دنبال مبادلات تجاری بین فئودالها در اروپا دولت شهرهایی بوجود آمدند، که رابطه اصلی مبادلات شدند، بدین سبب در این دولت شهرها مانند ونیز و آمستردام اولین بورژوازی نو پدید آمد.
این حرکت تکامل اجتماعی را از فئودالی پیشرفته قرون 13 و 14 را اومانیستی نام نهادند. بورژوازی نو پدید اروپایی در مدت دو سه قرن که آنرا رنسانس می نامند، به استعمار تبدیل شد، و این بورژوازی به شکل سرمایه داری ملی تبدیل گشت. ایران بزرگ بعد از اسلام در سازمان قبیله ای دینی بسر می برد، با ورود استعمار در صفویه همان تیول دادن مانند روم باستان در اصفهان تکرار شد. نبردی نظامی و فرهنگی داخلی بین فئودالی نو پدید ایران، و سازمان قبیله ای دینی آغاز گردید، که مدت سیصد سال ادامه داشت، که با اولین انقلاب بورژوازی ایران بنام مشروطیت این ماجرا ختم شد.
بعضی از اجنبیها در کتابهای تاریخی خود می نویسند، عربستان صدر اسلام فئودالی بود، و این باعث پیروزی آنها گردید، آن کم سوادها نمی فهمند که امروز عربستان بصورت سازمان قبیله ای اداره می شود، چگونه در آن زمان فئودالی بوده است. آنها حداقل تعریف از ساختارهای اجتماعی در طول تاریخ را نمی دانند، و خود را هم تاریخ دان می نامند.
اگر محققی دروغ حمله مغول را باور داشته باشد، به اشتباه تحقیقاتی می افتد، در واقع ساختار پیشرفته تر و توانایی های ایرانی در آن دوره را نشناخته است. تاریخ اجتماعی مغول آن زمان بصورت قبایل بدوی بود، و اینطرف در ایران بزرگ سازمان پیشرفته قبیله ای دینی حاکم بود. چیزی که مهم است از بالا دست پیشرفته ایران بزرگ، مرشدانی برای مسلمان کردن و دادن کلام و کتابت به ترکستان و مغولستان رفتند.
مهم تاریخی: هیچ وقت ساختارهای پایین دست، نمی توانند به بالا دست چیزی بدهند، و یا نظامی و فرهنگی پیروز شوند.
عکس تاریخی یک درویش در لویزان شمال تهران، حدود 1300 خورشیدی، عکس شماره 1226.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف قبیله
چون این تارنما تاریخی و تاریخ اجتماعی می باشد، از قبیله در جاهای مختلف نام برده شده، بنا بر این دانستن تعریف قبیله مهم است، البته در ساختار تاریخ اجتماعی مجموعاً دو نوع قبیله داریم. قبایل بدوی که از ابتدای تاریخ تا دوران شاه خدایی در قاره کهن بود، و سازمان قبیله ای که از حکومت شکانیان آغاز شد و تا امروز کم و بیش در نیمی از کشورهای قاره کهن بویژه عربی، اثراتی از آن وجود دارد.
بنابر این قبیله در عرب را تعریف می کنم، آنها جماعتى هستند، که بر اساس نژاد و سرزمین با اعتقاد به نسب و خون گرد یکدیگر جمع شده، و زندگی اجتماعی و اقتصادی مشترک دارند. عنصر عصبیت نیرومند ترین چیزى است که در واقع ستون حفظ و تداوم قبیله و خون و نژاد می باشد. فرد عضو قبیله باید در حفظ این رابطه و استحکام و تداوم آن کوشا باشد، و حتى از جان و مال خود دریغ نکند. اگر جرمى رخ دهد، همه قبیله باید تاوان آن را بپردازند، و اگر افتخارى نصیب قبیله باشد همه را شامل مى شود. حتی این اصل به عنوان عامل خیر و شر منشاء وجدانى یافته، یعنى در گناه عضوى از قبیله، همه قبیله شریک هستند.
گاه براى تقویت و تشکل بیشتر، قبایل ضعیف با پیمان و سوگند خوردن، خود را در قبیله بزرگ تر و نیرومندتر ادغام کرده، بدین ترتیب باعث تقویت قبیله می گردند. اگر قبیله اى با بستن پیمان خود را در پناه قبیله دیگر قرار دهد، قبیله نیرومند از تمام شئون و حیثیات قبیله هم پیمان دفاع می کند. رهبرى قبیله را مردى مسن، مجرب، عاقل، شجاع و ثروتمند به عهده مى گیرد، که شیخ نامیده می شود. شیخ قبیله مسئول صلح و جنگ، پیمان و بر پایى مراسم مهمانى قبیله، تقسیم غنائم و نیز پرداخت خونبها و کمک به نیازمندان و آزادى اسراى قبیله و دیگر کارها راهنمایى و رهبرى است.
بویژه قبل از قرن 20 جنگ و خونخواهى دو عاملی بودند، که غالب فکر و عمل قبیله را به خود اختصاص مى داد، و قبیله و اعضاى آن پیوسته براى انجام یکى از این دو در تلاش و ستیز بودند. هر عملى که در جهت تقویت و استحکام قبیله و هم در تحکیم وحدت آن مثمر و مفید است، براى عرب ارجمند و قابل اطاعت می باشد. عضو قبیله باید نظام قبیله را پذیرفته و در برابر از حقوق و امکانات مساوى بهره برد. هیچ عضوى حق ندارد از رأى و دستور شیخ قبیله و یا از سنت و نظام قبیله گام بیرون نهد، و وحدت قبیله را از هم بپاشد. اگر چنین کند به عنوان خلیع براى همیشه از قبیله طرد و اخراج مى شود، و این بدترین عقوبت است.
قبیله عرب از سه بخش تشکیل می گردد، اول، فرزندان اصیل قبیله که خلص می گویند، و از نظر خون و نژاد اعضاى اصلى و درجه یک قبیله هستند. دوم، موالى که اینان عضو درجه دو قبیله اند، که هم پیمان یا همسایه هستند، و عضویت قبیله را پذیرفته اند. سوم، اسرا و بندگان که از اطراف و شهر هاى دیگر هستند و عبید می گویند.
قبایل اولیه، شاه خدایی، سازمان قبیله ای، سازمان قبیله ای دینی . . در ادامه برگه
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف فئودالیسم
نظام اجتماعی و اقتصادی که بعد از مرحله قبیله ای و شاه خدایی و سازمان دینی قبیله ای در جهان و قاره اروپا پدید آمد، فئودالی بود. در 300 ق م فراریان از مقابل هخامنشیان به شبه جزیره ایتالی رفتند، و در کنار آتروسک ها که مدت چند قرن پیش از شرق مدیترانه آمده بودند، حکومت روم را بنا نهادند. این جماعت فن نظامی گری و حکومت را از هخامنشیان و بین النهرین آموخته بودند، با خود به اروپا بردند.
در اروپا با برتری اجتماعی نسبت به قبایل غیر سازمانی آنجا پیروز شدند، و حکومت روم یکه تاز شد. چون اینها زمین و املاک طایفه ای نداشتند، حاکمان به فرمانده هان و سرداران زمینهای قبایل شکست خورده و به صلیب و دار کشیده و برده گرفته شده را به عنوان تیول واگذار کردند. در اوایل میلادی امپراتور اگستوس در دادن تیول خیلی فعالتر از ما قبل بود، بدین ترتیب شکل اولیه فئودالی تا سالهای اولیه میلادی بوجود آمد، تا این تاریخ تیول ها یا نو فئودالی به سراسر اروپای جنوبی و غربی گسترده شد.
تیولها لزوماٌ با ملک و دارایی ارتباطی نداشتند، و تیول یک خادم ممکن بود مجوز جمع آوری مالیات ها، ضرب سکّه و یا تعیین و وصول جریمه ها هم باشد. برای حفظ و نگهداری توده مردمی که در شرایط فئودالی بسر می بردند، دین جدید لازم بود، که مردم را در خمودی و ترس و اطاعت و خرافات نگه دارد. بعد از پیدایش استعمار، فئودالی ابتدا به غرب شبه جزیره آناتولی و سپس در زمان حکومت صفویه به همان شکل روم باستان در مرکز ایران بوجود آمد، و بعد از حمله نادر شاه به هند و باز شدن پای انگلستان به آنجا رفت.
فئودالیسم از واژه فئو گرفته شده که به معنای قطعه زمین است، و در واقع نوعی نظام زمین داری است. در این سیستم هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین دار قرار داشته، که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین دار بزرگ تری که سینیور نامیده میشد، به او واگذار می گردیده است. فئودالِ صاحب املاک در مقابل قطعه زمینی که دریافت داشته است، باید وظایفی را در برابر پادشاه یا سینیور خود انجام دهد.
این وظایف شامل پرداخت مبلغی پول و مالیات یا تهیه سرباز و سپاه برای هنگام جنگ و یا همه این امور میگردیده است. اشراف فئودال علاوه بر زمینی که در اختیار داشتند، هر یک صاحب تعدادی رعیت نیز بودند، در اروپا این رعیتها وابسته به زمین بوده و با زمین خرید و فروش می شدند، و سِرف نامیده می شدند. نظام فئودالیسم مبتنی بر سِرف داری را که در قرون وسطی در اروپا رایج بود، سرواژ مینامند.
فئودالها از سرف های خود مالیاتهای جنسی یا نقدی دریافت می کردند، و روستائیان وابسته به زمین برای ارباب و در زمینهای ارباب فئودال کار می کردند، و بعضاً برای خود هم قطعه زمین کوچکی یا چند عدد مرغ و خروس داشتند. در رأس سلسله مراتب فئودالی، شخص پادشاه قرار داشت که اگرچه به لحاظ صوری و تشریفاتی صاحب اختیاراتی بود، اما عملاً قدرت اشراف فئودال، دامنه اختیارات او را محدود میکرد.
ابتدا دوره فئودالیسم تیولها موروثی نبودند، اما در اواخر فئودالیسم معمولا تیول به واراثت می رسید. وارث واسال می بایست شکلی از مالیات بر ارث را که عوض نامیده می شد، به اربابش می پرداخت. این عوض ممکن بود به میزان درآمد یکساله آن تیول باشد، در مورد واسال هایی که بدون وارث از دنیا می رفتند، ارباب هر طور که شایسته می دانست، در مورد تیول آنها تصمیم می گرفت. واسال بودن افتخار بود، و این مقام به آسانی به کسی داده نمی شد، در واقع، تنها اعضای طبقه فرا دست اجازه داشتند واسال شوند.
از این رو اشرافی چون دوک ها و شوالیه ها اجازه داشتند سوگند وفاداری یاد کنند، اما دهقانان به این کار مجاز نبودند. مقامهای عالی رتبه کلیسای کاتولیک روم نیز می توانستند واسال شوند، که شامل سر اسقف ها، اسقف ها و راهبان بلند مرتبه می شد. اینان وظایف فئودالی خدمت نظامی و مدیریت کشاورزی را نیز در بعضی موارد عهده دار می شدند. هیچ کس دیگری از جمله کشیشان دون پایه، نمی توانستند واسال شوند و حتی در میان طبقه فرا دست همه واسال نبودند، اگر چه اکثر ایشان واسال بودند.
در نظام فئودالی هم ارباب و هم واسال حقوق و وظایفی داشتند، ارباب متعهد می شد از واسال خود و تیول او محافظت کند، و برای این منظور در صورت لزوم به جنگ برود. ارباب همچنین متعهد می شد، که مواظب باشد در صورتی یک واسال به شکستن سوگند خود و یا هر جرم دیگری متهم شد، این فرصت را داشته باشد، که در برابر همتایان از خود دفاع کند. در عوض واسال نیز متعهد می شد، که در خصوص مسائل نظامی و سیاسی هم به ارباب و هم دیگر واسال های ارباب مشاوره بدهد، و همچنین قول می داد که به اربابش، به ویژه در امور نظامی یاری رساند.
بنابر این اگر اربابش فرمان می داد، وسال می بایست، مجهز به ساز و برگ و زره کامل به جنگ برود. با این حال برای این که جنگ برای واسال بیش از حد وقت گیر و پر هزینه نشود، این خدمت نظامی به چهل روز در سال محدود می شد. ارباب می توانست از واسال خود تقاضای پول هم بکند، مواقع اضطراری، جنگهای طولانی، یا رخدادهای مهم، نظیر ازدواج بزرگ ترین دختر ارباب یا شوالیه شدن بزرگ ترین پسر او، مستلزم چنین کمکهای مالی بود.
با گستردگی فئودالی همراه با دین جدید، نظام خاصی می خواست که آنرا حفظ نماید، در هزاره اول میلادی تشکیلات فئودالی شکل گرفت، که در یک ضلع آن دین و دیگر اضلاع حکومت و فئودال های قرار داشتند. در هر کشور و جغرافیا تعریفها و کارایی های مختلفی برای فئودالی بود، ولی در نهایت در مسیر تکامل به سمت بورژوازی می رفت.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف بورژوازی
یکی دیگر از دسته بندیهای مورد استفاده در تحلیل جوامع، بورژوازی می باشد، که از واژه Bourg به معنای شهر آمده، پدیده ای که در ادامه روند تکامل جامعه شکل گرفته است. ریشه تاریخی این واژه به قرون 13 میلادی و پیدایش شهرهای جدید تجاری در دل جامعه فئودالی قرون وسطایی اروپا بر می گردد. در زمانی که فئودالهای اروپا برای زمینهای بیشتر با یکدیگر در نزاع بودند، شهرهایی چون ونیز و آمستردام رشد کرده و با شرایط جغرافیایی خاص خودشان روابط تجاری بین قدرت های متخاصم فئودالی را بر عهده گرفتند.
در این شهرها شکلی از کار اقتصادی سازمان یافت و اشخاصی به وجود آمدند، که با تحلیل از اوضاع سیاسی و اقتصادی و جمع بندیهای مادی به ثروت و سرمایه رسیدند، و در ادامه برای حفظ موقعیت به طبقه بندی اسناد و املاک و دارایی روی آوردند، که به نوبه خود پدید آورنده دانش بیشتر بشری و نیز ادامه تکامل جامعه گردید.
در ادامه رشد جامعه، بورژوازی برای به دست گرفتن سرمایه و سپس حاکمیت ضمن استفاده از توانایی های خود و قدرت توپ و تفنگ، با اومانیسم به قرون وسطی خاتمه داده و با رنسانس حاکمیت مطلق خود را در اروپا کامل کرد. یکی از دروغهای تاریخ این است که دوره های اومانیسم و رنسانس را جدا از تکامل و حاکمیت بورژوازی می دانند.
تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد، بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر می کند. منجمله بورژوازی که هر سرزمینی در ابتدا بنا به بازار تاریخی تجارت و مصلحت ملی و شرایط جغرافیایی خود، بورژوازی سنتی و ملی را بدست می آورد. در قرن 16 میلادی اروپا، بورژوازی سنتی و ملی کشورها برای کسب تجارت، به جوامعی در سوی دیگر جهان بر خورد می کند، که در دوران قبایل به سر می بردند، و چند مرحله تاریخ اجتماعی پایین تر از اروپا بودند، بر اثر این تماس بورژوازی استعماری پدید آمد.
قرن 20 در ادامه رشد بورژوازی، بدلیل انباشت سرمایه، امپریالیست و نهایت در نیمه دوم قرن، سرمایه داری فرا ملی شکل گرفت. از ابتدای قرن 20 بر خورد بین سرمایه داری و بورژوازی سنتی، که همان کاسبی کوچه و بازار و روند ساده تجارت و پول یک کشور است اختلاف بوده، هر چند در دو جنگ جهانی پیروزی از آن سرمایه داری بود، ولی این اختلافات هم چنان به نفع سرمایه داری، که در شکل امروزی آن سرمایه داری بی هویت است ادامه دارد.
بنابر این بورژوا صرفاً مفهومی طبقاتی نیست، بلکه بیانگر تکامل فرهنگی – تاریخی است، در جامعه مدرن فقط صاحبان سرمایه های بزرگ و رباخواران و بانک داران نیستند، که مظهر بورژوازی به حساب می آیند، بلکه جامعه هایی که بورژوازی سنتی حاکم است، بخش هایی از طبقات میانی، روستاییان و کارگران بورژوا حساب می شوند. در کل این واژه به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه دار اطلاق می گردد، که قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست میآورند، نه از اشراف زادگی، و بالاتر از طبقه کارگر و رعیت و سرف قرار می گیرند.
مارکسیستها و برخی جامعه شناسان سیاسی غربی، بورژوازی را طبقه سرمایه دار می دانند و موجودیتی صرفاً طبقاتی برای آن قایل هستند، خورده بورژوازی و بخش خصوصی و دهقان پر درآمد و غیره، واژگانی برای بیان تحلیلهای بورژوازی می باشند. بورژوازی پرچمدار لیبرالیسم به شمار میآید، و از سده نوزدهم به بعد این طبقه را پایه گذار تمدن جدید در اقتصاد و سیاست، ماجراجو، و انقلابی شمردند. انقلاب هایی که زیر نفوذ آن انجام شده، بویژه انقلاب فرانسه، به امتیازهای ناشی از تبار پایان داد، و بر شخصیت و حقوق فرد، و دستاوردهای فردی همچون معیاری برای سنجش ارج اجتماعی انسان تکیه کرده است.
اما از نظر فرهنگی، نویسندگان، از مولیر تا بالزاک، بورژوازی را، آزمندی، پستی طبع و بیذوقی شمردهاند، و برای آن جز پول پرستی انگیزه ای نمی شناسند. بورژوازی، از نظر اهل فرهنگ و هنر، طبقهای است، که همه چیز، از جمله فرهنگ را به شیء و کالا تبدیل میکند. در اصطلاح مارکسیستی، بورژوازی به معنای سرمایه داران، سودا گران، پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است، که در برابر فروشندگان نیروی کار فردی یعنی پرولتاریا قرار دارند. از سوئی به سرمایه داران صنعتی و سرمایهداران مالی، و از سوی دیگر، به بورژوازی بزرگ کاپیتالیستها و خرده بورژوازی، پیشه وران خرده پا، دکان داران، و دیگرانی که سطح زندگیشان خیلی بالاتر از سطح زندگی پرولتاریا نیست، تقسیم میشود.
بورژوازی بعد از انقلاب مشروطیت که اولین انقلاب بورژوازی در کشورهای زیر سلطه مستقیم و غیر مستقیم استعمار بود، در ایران حکومت فئودالی قاجار را بر کنار کرد، و حکومت بورژوازی پهلوی را مستقر نمود، ابتدا خورده بورژوازی و سپس بورژوازی سنتی ملی مسقر شد. در ترکیه این کار با اقدام ترکهای جوان صورت پذیرفت، در دیگر مناطق قاره کهن یا همان نام خاورمیانه اصطلاحی، هیچ انقلاب بورژوازی صورت نپذیرفت، و کشورهای بزرگی چون عربستان هنوز در دوران اجتماعی سازمان قبیله ای دینی بسر می برند، و حکومت انرژی و قدرت خود را از قبایل می گیرد.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
گذرهای تاریخ اجتماعی ایران
به یکباره جامعه متفاوت نمی شود، گذر تاریخ اجتماعی می خواهد، در طول تاریخ حکومتها توسط انقلابهای انسانی مردمی طی زمان مشخص آن دوره تغییر می کردند. ولی یکایک توده های مردم به یکباره و طی آن دوره تاریخی تغییر نمی کردند، یعنی مردم همان بودند که در گذشته بودند، و خیلی آرام تر از تحولات سیاسی تغییر می کردند.
مهم: تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد، بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر تاریخی می کند.
در گذشته های دور هر حرکت فکری و فیزیکی مردم چند صد سال طول می کشید، ولی به مرور این دوره تاریخ و فرهنگ یاد گیری کمتر شده، و در قرن گذشته به چند ده سال رسید، و امروزه چند سال است. البته در هر زمان تعدادی روشنفکر متفاوت و بالاتر از بقیه می اندیشیدند، اما این را نمی توان برای همه جامعه گسترده دانست.
بنابر این وقتی حکومتی می خواست با دوره تاریخی عوض شود، عده ای از داخل حکومت گذشته، به شرایط حکومت جدیدی کمک می کردند، تا با کمی تغییرات، مشابه حکومت قبلی چیده شود. بدین ترتیب حکومتهای جدیدی تا حدودی همان مسیر حکومت قبلی را طی می کردند، و به مرور و نیاز تاریخ اجتماعی تغییر می کردند، تا اینکه دوره اش به پایان برسد و سری جدیدی شروع شود.
* دوران قبایل اولیه ــ بیش از ده هزار سال، مشروح در لینک زیر:
* دوران شاه خدایی ــ حدود 2700 سال از ابتدای هزاره سوم گاه ایرانی تا اواخر هزاره پنجم. ابتدای این دوران را ایلام و ماد نامیده اند، و دوره آخر آن حکومت هخامنشیان است. در دوره آخر، آغاز پایان شاه خدایی در ایران بود، این آغاز با لوح کورش بزرگ و پایان آن انقلاب انسانی ایرانی به رهبری اسکندر اشکانی بود.
* دوران سازمان قبیله ای ـ حدود 825 سال از نیمه دوم هزاره پنجم تا نیمه دوم هزاره ششم گاه ایرانی. یکصد سال اول دوره سازمان قبیله ای مرحله اولیه این گذر تاریخی بود، و با مجلس مهستان سازمان قبیله ای شکل گرفت. نیمه دوم دوران سازمان قبیله ای در شاهنشاهی ساسانیان قرار داشت، که انرژی خود را از قبایل می گرفت. در همین دوره دوم سازمان قبیله ای آغاز پیدایش دینهای خدایی بود، که تعدادی از آنها مانند مانوی آغاز کننده راه ورود به دوره تاریخی اجتماعی بعدی یا شروع انقلاب انسانی دیگر بود.
* دوران سازمان قبیله ای دینی ــ حدود 860 سال از 636 م تا 1499 م، ابتدای این دوره در دو حکومت اسلامی تعریف شده است، و در ادامه این دوره حکومتهای ایرانی می باشند، که انرژی خود را از سازمان قبیله ای دینی می گرفتند. این دوره بدلیل پیدایش تولید عمومی کاغذ، و خط و نویسایی بهتر و راحت تر تنوع زیادی دارد، که در بخشهای مربوط وبلاگ توضیح داده ام.
* دوران نو فئودالی و فئودالی ــ حدود 400 سال، از حکومت صفویه تا انقلاب بورژوازی مشروطه. این دوران هم زمان با ورود نو فئودالی ارمنی و نو بورژوازی ایتالیایی بود، که با ساخت گنبد سلطانیه و آماده سازی مردم و گسترش مذهب شیعه، آمادگی جهت انقلاب انسانی برای دوران جدید تاریخ اجتماعی بود. همچنین تمام دوران تحت تأثیر نفوذ استعمار قرار داشت، در نتیجه رشد و تکامل آن بخوبی انجام نشد.
* دوران تشکیلات فئودالی ــ فئودالی برای بقای خود تشکیلاتی شد، سلسله مراتب اهمیتی یافتند، و تا نیمه بورژوازی مقاومت داشتند، در ایران با قانون اصلاحات ارضی تشکیلات فئودالی کامل از بین رفت.
* دوران بورژوازی ــ حدود 80 سال، نو بورژوازی آن با پیمان 1903 م آغاز شد، و بورژوازی کامل بعد از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد، امپریالیسم در این دوره نفوذ داشت، در نتیجه دوران تکامل آن بخوبی طی نگردید. اصل این دوره در زمان پادشاهی پهلوی بود. در ضمن این مرحله دو نقش داشت، پایان دادن به دوره های قبلی تاریخ اجتماعی، قانون اصلاحات ارضی جهش به دوره بعد بود، در تولد در تاریخ کمی توضیح داده ام.
* دوران بورژوازی پیشرفته بازار بورس ــ در جمهوری اسلامی ایران تکامل یافت، چون در این دوران زندگی می کنیم خود عزیزان بدون احساس خوب یا بد گفتن، فقط با داده های علمی و تاریخی و شاخصها تحلیل نمایند.
* دوران زیرین تمدن کنترل انرژی ــ این دوره در آینده قرار دارد، و تخصصی شدن در تمام زمینه ها می باشد، مانند کانالهای تلویزیونی و وبسایتها هر یک در یک تخصص خواهند بود. برای دانستن اطلاعات این دوره تمدنی به لینک زیر بروید.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
ساختارهای تاریخ اجتماعی خارج ایران تاریخی
دوره های تاریخ اجتماعی در هر قاره مخصوص آن قاره است، و با دیگر قاره ها متفاوت است. اولین شکل تمدن تاریخ اجتماعی غیر از قبایل اولیه تاریخ، در سه جلگه اطراف ایران بزرگ در مرکز قاره کهن بوجود آمد، جهت اطلاع به ایران و ایرانیان مراجعه شود. سپس دومین تمدن در شمال آفریقا و در سراسر رود و دره نیل، که مصر باستان آن معروف است، اما تمدنهای اوگاندا و حبشه یا اتیوپی چندان برای عموم شناخته شده نمی باشند. سومین تمدن مرحله تاریخ اجتماعی در کناره های رودهای هندوستان، چهارمین تمدن در چین، و پنجمین تمدن غیر و بالاتر از قبایل اولیه در اروپا، توسط آتروسک های آریایی شکل گرفت.
* دوران قبایل اولیه ــ بیش از ده هزار سال، 500 ق.م، با قدرت گرفتن اتروسک، زنگ پایان این دوره در اروپا زده شد.
* دوران پیش شاه خدایی رومی ــ حدود 300 سال، از آغاز قدرت گرفتن اتروسک تا قدرت گرفتن روم.
* دوران شاه خدایی رومی ــ حدود 600 سال، تا 400 م، و تقسیم روم. شکست لشکر کشی ژولین از شاپور دوم ساسانی شاهنشاه ایران یکی از موضوعات مهم پایان شاه خدایی روم بود. ولی اصل در رشد فئودالی روم قرار داشت، که از زمان سلطنت اگوستوس در 20 م با روش جدید قدرت نظامی و دادن تیولهای فراوان آغاز شده بود، فئودالی نیز دین مخصوص خود را می خواست، دین قبلی رومی ها جوابگو نبود. دین میترائیسم ایرانی برای اولین مرحله کمک خوبی بود، سپس مسیحیت که بسیاری از آن مانند میترائیسم می باشد، برای حفظ فئودالی در نظر گرفته شد.
* دوران فئودالی اروپایی ــ حدود 1000 سال، از تقسیم روم تا سقوط روم شرقی.
* دوران بورژوازی اولیه اروپا ــ حدود 200 سال، آغاز آن به دوره رنسانس معروف گردیده، به هلنیسم دروغ دیگر مراجعه شود.
* دوران بورژوازی میانه اروپا ــ حدود 350 سال، از ابتدای قرن شانزده تا نیمه دوم قرن 19 م. اروپا دو دوره تاریخی سازمان قبیله ای اروپایی نداشت، البته قبایل اولیه که در مختصر تاریخ جهان نوشته ام قرن ها اروپا را در اختیار داشتند، ولی سازمانی نبودند، و هیچ سند و مدرک دلیل بر اینکه هم آهنگی سیاسی و یا دینی بین قبایل باشد وجود ندارد. اروپا از بقیه جهان سریعتر وارد بورژوازی گردید، که نهایتاً برخورد بورژوازی اروپا با بقیه نقاط جهان، در آفریقا و جنوب قاره کهن و آسیا که در دوران قبایلی بسر می بردند، استعمار بوجود آمد.
* دوران نو امپریالیسم ــ حدود 70 سال.
* دوران امپریالیسم فرا ملی ــ حدود 50 سال، بعد از جنگ جهانی دوم با فروش سهام گروپ آغاز، و با سقوط برجهای دو قلو تجارت جهانی پایان می یابد.
* دوران نو امپریالیسم ــ یا امپریالیسم نو حدود 20 سال، از پایان دوره قبل آغاز گردیده است.
* دوران تمدن کنترل انرژی ــ جهت اطلاع به سازمان آینده بینی مراجعه شود.
. . . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . . .
عکس چند رئیس قبیله در قرن 21 ، عکس شماره 4352.
تصویر از طبقات جامعه، عکس شماره 7372.
#ساختارهای_تاریخی_جامعه اصل مهم برای بررسیهای دقیق #تاریخ_نویسی و #جامعه_شناسی و #سیاست_کاری است. عدم توجه به این درک و دانش باعث میشود دادهها و تحلیلها اشتباه شوند، و نتیجه درستی حاصل نشود که هیچ، بلکه گمراهی ایجاد گردد. #ساختارهای_تاریخی_اجتماع در هر دوره تاریخی و در هر سرزمین متفاوت میباشد، و بر دو پایه نرم و سخت است، نرم: فکر و حکومت و دین، و سخت: کار و دولت و دستگاهها، این مهم را بشناسیم.
تصویر مردم، عکس شماره 7375.
اجتماع و جامعه میتوان این دو نامواژه را با کمی اختلاف تعریف کرد، ولی کم و بیش هم میتوان یک تعریف برای آنها داشت، یعنی مردم در یک #تاریخ و جغرافیا.
#اجتماع نامواژه جمعی از بود و باش مشترک #مردم در یک منطقه جغرافیایی، مانند اهالى یک شرکت و قوم و روستا و شهر.
#جامعه نامواژه برای مجموع اجتماعهای پیوسته و مستقل مردم در یک #جغرافیا، همراه نهادهای زیستی در روستا و شهر و کشور.
تصویر جعبه تو خالی با نقش و نگار بنام پرچم اور در موزه بریتانیا، عکس شماره 7435.
درک و دانش و آگاهی های مردم برای بود و باش و زندگی، میشود تمدن، و درک و دانش و آگاهی های جدید میشود رشد و تکامل تمدن، که هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع را شکل میدهند، و با گذرهای تاریخی یعنی شرایط ایجاد درک و دانش و آگاهی متفاوت، تمدن به دوره تمدنی جدید دیگر میرود.
……………
برچسبها: ساختارهای تاریخی, تاریخ اجتماعی, پایه تاریخ, شاه خدایی, قبایل اولیه, سازمان قبیله, قبیله ای دینی, تعریف قبیله, تعریف فئودالیسم, تعریف بورژوازی, گذرهای تاریخ,
………….
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
……………………….
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای ارگ ایران، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
ــ از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها، در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.
درود، خیلی کم متوجه اهمیت ساختارهای تاریخی اجتماع میشوند و کلن همه چی را سطحی میبینند و بررسی میکنند.
درود و سپاس از نوشتن دیدگاه.
از چه لحاظ رومیان برنده شدند؟
فئودالی ابتدای توطعه گری در تمدن است، آنها توانستند ساسانیان را سرنگون کنند، و سپس سکاها با زیر مجموعه آنها مانند سقد و سقلاو و غیره را کشورهای مستقل روس و اوکراین و غیره کنند، و بعد با تاسیس امپراتوری روم مقدس تا ابتدای جنگ اول جهانی باقی بمانند. همه این موضوعها در ارگ ایران کم و بیش توضیح دارند.
سلام استاد شما می فرمایید که ساختار فیودالیزم از سازمان قبیله ای بالاتره چطوریه که ما موفق به شکست رومیان در ۷۰ درصد نبرد ها میشدیم
درود، البته این یک تفسیر کلی است، اگر دستی در مطالعات عمیق بدور از جهت گیری داشته باشیم، متوجه میشویم در نهایت آنها پیروز شدند.
سلام خسته نباشید، از مطالبتون خیلی خیلی استفاده میکنم و به شدت در حال مطالعه و کنکاش هستم تا سوالات بی جواب خودم رو حل کنم.
اما درباره این حوزه از مطالبتون در زمینه ساختارهای اجتماعی تو طول تاریخ به نظرم کمی اشکال وجود داره. در این زمینه من خودم چندان تحقیق و تفکر نکردم و نمیتونم توضیحات مناسبی بدم، اما حس میکنم از بعد از دوران سازمان قبیله ای دینی و غیره، تحلیل شما یک اشکال داره.
اینکه نظام فئودالی و بعد بورژوازی به نوعی مراحل بعدی و بهتر این ساختار اجتماعی معرفی شده. اگر اینها مراحل پیشرفته تر و برتر ساختار اجتماعی هستند، پس چرا در تمدن های اصیل تر و در مرکز و در جاهایی مثل خود ایران اتفاق نیفتاد؟ چرا در اروپایی اتفاق افتاد که در بهترین حالت باید بگیم شعبه ای مهاجرت یافته از تمدن های ایرانی بوده؟
اگر این ساختارها مراحل بعدی هستن، چرا صاحبان و ساکنان این ساختارهای فئودالی و بورژوازی به انحطاط رسیدن؟ چرا استعمار از دل این ساختار خارج شد؟ توحش و همین تحریف تاریخ و خیلی مسائل دیگه؟ بنظر بنده نباید اینهارو جزو مراحل تاریخی اورد. بنظر بنده مسیر تاریخ پس از ظهور استعمار (حدوداً این ۵۰۰سال) تغییر کرد و بسیاری از چیزها تحریف و از مسیر خودشون خارج شدن و تمام مسائل رو باید از دیدی نو مطالعه کرد.
برای مثال اگر ما نقش مهاجرت یهود و یهودیان رو در ظهور تمدن استعماری اروپا نادیده بگیریم، تمامی تحلیل های ما اشتباه و ناقص خواهدبود. کتاب "زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران" کتابی هست که خیلی خوب این مسئله رو تبیین میکنه. و میگه که چطور از اسپانیا و پرتغال، تا بعدتر فرانسه و هلند و بعدتر بریتانیا در قالب مهاجرت یهودیان تبدیل به قدرت های استعماری شدند و بنیان های تاریخی و اجتماعی و اقصادی و تمام چیزها رو در دنیا تغییر دادند. از جمله همین تحریفات تاریخی که شما دارید ازش صحبت میکنید.
بنظر بنده، ظهور استعمار از جایی به نام اروپا به هیچ عنوان پدیده ای عادی و سیر طبیعی تاریخ نیست و قطعا عاملی به خصوص باعثش شده و اروپا به هیچ عنوان پتانسیل دست یابی به چنین قدرت زیادی رو نداشت. بنظرم این قضیه رو با اطلاعاتتون تطبیق بدید و ببینید آیا نتیجه ای حاصل خواهد شد…؟ بنظر بنده که جای فکر داره
ذهن من نمیتونه قبول بکنه که تمدن های عالم از ایران گسترش یافتند، اما قدرتی برتر و بالاتر از سرزمین نه چندان بااهمیتی به نام اروپا ظهور کردو ما باید قبول بکنیم که اون تمدن ساختار اجتماعی پیشرفته تری داره…!
با تشکر از شما جناب انوش راوید
درود و سپاس از توجه شما، در تاریخ رم باستان دلیل جلو افتادن یک مرحله تمدنی در ساختارهای تاریخی اجتماع را توضیح دادم، تیول داری.
لطف کنید ضمن مطالعه بیشتر، نظرات خود را تخصصی تر نمایید، و در وبلاگی منتشر کنید، تندرست و پیروز باشید
http://arq.ir/تاریخ-ساتراپ-رم-غربی-ایران