داستانهای ادبیات تاریخی ایران بسیار زیاد است، حتی این داستانها از ایران به ادبیات تاریخی دیگر کشورهای کهن نیز رفته است. باید این قصه ها و داستانها را شناخت، و از آنها در نوشتهها و گفتهها استفاده کرد.
داستانهای ادبیات تاریخی ایران
تصویر کتابها، عکس شماره 3140.
لوگو افسانه ها و آئینهای گذشته فراموش نشود، عکس شماره 1531.
برگه 1286 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد . . .
داستانهای ادبیات تاریخی ایران
قصه دیو و سلیمان
سلیمان فرزند داود انگشتری داشت، که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود. سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده، و به خدمت خود در آورده بود. چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند، (قرآن / سبا / ١٣). این دیوان همان لشکریان نفسند، که اگر آزاد باشند آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند، و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد، در حال خود را به صورت سلیمان در آورد، و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد، و خلق از او پذیرفتند، زیرا از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند. چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد، و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند، و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت، و درعین سلطنت خود را مسکین و فقیر می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
حافظ: * دلی که غیب نمایست و جام جم دارد <><><> ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟ *
اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست، و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود، و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند، و در دل گفتند:
* که زنهار از این مکر و دستان و ریو <><><> به جای سلیمان نشستن چو دیو *
بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند، و درکمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند، و سلیمان حقیقی را به جای اونشانند، به گفته حافظ:
* اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش <><><> که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود * و…
* بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را <><><> به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی *
مولانا: * خلق گفتند این سلیمان بی صفاست <><><> از سلیمان تا سلیمان فرق هاست *
در این احوال ، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت، روزی ماهی ای را بشکافت، و از قضا خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد . سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند، و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی بیرون شهر است. پس در سیزده نوروز بر دیو بشوریدند، و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند.
این روز برخلاف تصور عامه روزی فرخنده و مبارک است، و به حقیقت روز سلیمان بهار است، و نحوست آن کسی راست که با دیو بسازد، و در طلب سلیمان از شهر بیرون نیاید. شاید رسم ماهی خوردن در شب نوروز، تجدید خاطره ای از یافتن نگین سلیمان ورمزی از تلاش انسان برای وصول به اسم اعظم عشق باشد، که با نوروز و رستاخیز همراه است، و از همین روی نسیم نوروزی نزد عارفان همان نفس رحمانی عشق است، که از کوی یار می آید و چراغ دل را می افروزد:
* ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی <><><> از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی *
……………
برچسبها: داستانهای ادبیات، ادبیات تاریخی، ادبیات ایران، قصه دیو، قصه سلیمان.
………….
داستانهای ادبیات تاریخی ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
……………………….
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: تارنمای انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه این تارنما، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید، به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید، و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید