پیدایش یا ورود هموساپین در ایران برای ریشه یابی تاریخی مهم است. بمنظور ریشه یابی های تاریخی ابتدا نیاز است، اطلاعات عمومی در موارد ریشه ای داشت، منجمله چگونگی پیدایش یا ورود هموساپین به ایران، اولین مکان هایی که هموساپین در ایران بودند، چگونگی رشد جمعیت هموساپین در اولین هزاره، اولین کلمات و آواهای گفته شده توسط این افراد، و پرسشهای دیگر. این صفحه از اطلاعات عمومی و میدانی شخصی، از فیلمهای مستند، و از جستجو در اینترنت نوشته ام، علاقمندان جهت اطلاع در جستجوها بنویسید: Homo sapiens ..و.. Human ..و.. Homo sapiens idaltu ..و.. human-migrations و…
پیدایش یا ورود هموساپین در ایران
تصویر ابزار هموساپین، عکس شماره ۳۴۵۲.
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
پیدایش یا ورود هموساپین در ایران
ادامه پیش نویس
غربیها سعی می کنند بگویند که هموساپین در آفریقا طی میلیونها سال از میمون و انسان نماها بوجود آمد، آنها نمی خواهند بسوی واقعیت ها بروند، زیرا می ترسند ثابت شود، که هم انسان و هم تمدن از آسیا و بویژه منطقه قاره کهن بوده است.
انسانها انسان بودند
دانشمندان با آزمایش و بررسی فسیل ها و اسکلت های انسان های ماقبل تاریخ، متوجه شدند، انسانها در سیر تکاملشان حیوان نبوده اند، هرگز حیوان نبودند. اختلاف انسان های ماقبل تاریخ با انسان های امروزی، درست مانند اختلاف تیره های مختلف انسان امروزی است. عموماً پیدایش انسان در کره زمین را از پانصد هزار تا یک میلیون سال قبل و در عصر یخ بندان (پلئیستوسن) می دانند. به غیر از فیل، اسب، گربه های دندان شمشیری و گرگ های غول آسا، که تقریباً هم زمان با انسان پدید آمدند، انسان نسبت به دیگر موجودات زمین، که اغلب آنها صدها میلیون سال سابقه دارند، موجودی تازه وارد محسوب می شود.
تازه از این مدت هم فقط از هزاره اول خورشیدی ایرانی آثاری ساخته دست بشر، به ما رسیده است، و به همین دلیل دوران قبل از این را، ماقبل تاریخ می دانند. بیشترین آثار ساخته دست بشر ماقبل تاریخ در آفریقا و آسیا به دست آمده است، و آثار انسان های آمریکایی سابقه ای بسیار کمتر دارد. از میان چند میلیون انسانی، که در دوران ماقبل تاریخ می زیسته اند، فقط بیست اسکلت سالم به دست آمده است، و تمام اطلاعات و معلومات دانشمندان، مربوط به همین چند استخوان کشف شده است.
در سال ۱۸۵۶ معدنچیان در حوالی دوسلدورف آلمان در منطقه «نئاندرتال» اسکلت فسیل شده سالمی را یافتند، که بعدها به نام انسان «نئاندرتال» نامیده شد، و در سال ۱۸۶۸ در ناحیه ای دیگر به نام «کرومانیون» اسکلتی کشف شد، که دانشمندان با آزمایش آن، تاریخ پیدایش انسان را در ۲۵۰۰۰ سال قبل قرار دادند. با کشف دومین فسیل انسان نئاندرتال در ۱۸۸۶ کشور بلژیک یافت شد، در حالیکه کنار آن استخوان حیواناتی که نسلشان منقرض شده بود، همراه با ابزار هایی از سنگ چخماق عصر قدیم وجود داشت.
تصویر بخشی از شاخه های رشد و تکامل انسان، که کامل و مورد تأیید نیست، و باید برای آن کار علمی زمان بر انجام شود، عکس شماره ۴۳۱۵.
دانشمندان نتیجه گرفتند که با انسان هایی که در دوره های بسیار دورتر می زیسته اند، سر و کار دارند. در ۱۸۹۱ و ۱۸۹۲ در جاوه، بقایای استخوان انسانی با نام علمی «هوموارکتوس» توسط دانـــشمندی بــه نـــام «یوجین دوبوا» کشف شد. کاوش های بعدی نشان داد، این انسان از آتش استفاده کرده و در ضمن موجودی اجتماعی بوده، و به طور دسته جمعی زندگی می کرده است. گویند: انسان های ماقبل تاریخ در ۵۰۰۰۰ سال قبل از خواستگاه خود در آفریقا، به آسیا و اروپا و سپس به آمریکا و سایر نقاط مهاجرت کردند. ترتیب نامگذاری فسیل های کشف شده تا آن زمان اینگونه بود:
۱ ــ «هومو ارکتوس» یا انسان راست قامت. ۲ ــ «هومو نئاندرتال» یا همان انسان نئاندرتال، از قدیمی ترین نماینده های «هوموساپینس» ۳ ــ «هومو ساپینس» یا هموساپین، انسان دانا به عقیده دانشمندان «هرموتن»، که استخوان های وی چندی پیش در ۲۳۰ کیلومتری شهر آدیس آبابا کشور اتیوپی، در دره «آفار» کشف شد، قدیمی ترین نژاد آدمی است، که تا کنون استخوان های او سالم کشف شده، و سرانجام با کشف این اسکلت ها دانشمندان نتیجه گرفتند، که انسان هرگز حیوان نبوده، بلکه به همین صورت خلق شده است، و اختلاف آنها با یکدیگر مانند اختلاف بین تیره های بشر است. منبع اینترنت.
مهم: باید ایرانی های متخصص، در مورد پیدایش و یا ورود هموساپین به ایران کار کنند، خیلی کم کاری شده، که چه عرض کنم، اصلاً کاری انجام نگرفته است. ایرانی متخصص، و جوان باهوش ایرانی، بجنبید و کار تخصصی در ایران انجام بدهید، نگذارید همه چیز ایران را خارجی بنویسند و بگویند.
پیدایش یا ورود هموساپین در ایران
آغاز بشر و تخریب و انقراض
بشر جهان را در چند مرحله به نابودی و انقراض کشانید، البته می توان هر کدام از مراحل را جدا بررسی کرد. مرحله اول از پیدایش حرکت و گسترش نفوذ انسان اولیه در سراسر جهان از حدود ۸۰ هزار سال پیش تا حدود ۱۰ هزار سال پیش با آغاز انقلاب کشاورزی، مرحله دوم از انقلاب کشاورزی تا انقلاب صنعتی ابتدای قرن ۱۹، و مرحله سوم این دو قرن و خورده اخیر. اولین مرحله که حدود ۷۰ هزار سال به درازا کشید، درصد کمی از زمین نابود شد، مرحله دوم حدود ۱۰ هزار بود و درصد بیشتری از زمین شخم زده شد، مرحله سوم که تا امروز باقی است درصد بالایی از گیتی و کهکشان بدست بشر در حال نابودی است. با توجه به درصد تصاعدی تخریب و نابودی زمین می توان نتیجه گرفت آینده به ناکجا آباد ختم می شود، و جالب این است که هیچ اندیشه ای برای جلوگیری از این ریتم و آهنگ تخریب و انقراض وجود ندارد.
عکس تخریب های زمین ما، انفجار اتمی، قطعه درختان جنگلی، نابودی دریاها مانند جزیره سازی، از بین بردن حیوانات، عکس شماره ۴۲۵۸.
مرحله نخست اندکی پس از آنکه انسان Homo sapiens شاید در آفریقا تکامل یافت، و حدود ۱۰۰ هزار سال پیش، این انسان به لحاظ آناتومی توانست مهاجرت به سرتاسر جهان را شروع نماید. حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار سال پیش شمال قاره آفریقا و خاور میانه، آب و آبادی بیشتر و بیابان و کویر مانند امروز کم بوده، به همین جهت تمرکز هایی از انسان Homo sapiens در آنجا پدید آمدند. حدود ۵۰ هزار سال پیش در قاره کهن، و سپس از حدود ۴۰ هزار سال پیش به بقیه نقاط جهان رفت.
حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار سال پیش قبیله هایی از این انسان ها در قاره کهن وجود داشتند، و مطابق ذات گردشی انسان، و نیز برای غذا به بخش های دیگری از قاره ها رفتند، و پراکنده شدند. طی مدت ۱۰ تا ۲۰ هزار سال بخشها و قبیله هایی جدید، که از قبایل قبلی جدا و یا ترکیب شده، در سراسر نیم کره شمالی پراکنده گردیده بودند. 60 هزار سال پیش آخرین دوران یخبندان در نیمه شمالی آغاز گردید، آنهایی که برای خوردن ماموت و گاو در نیم کره شمالی بسر می بردند، در مدت یخبندان بسمت جنوب مهاجرت کردند، بسیاری نیز در اثر یخبندان تلف شدند. 30 هزار سال پیش بعد از دوران یخبندان گروه هایی از جنوب به سیبری رفتند، تا گوزن و اسب و کرگدن قطبی بخورند، آنها شواهد خود منجمله ابزار های شکار و کشتار را در موزه آرمیتاژ یادگاری گذاشتند. این گروه ها در ادامه مسیر گردش و مهاجرت بدنبال شکار می رفتند تا اینکه ۱۵ تا 12 هزار سال پیش حدود یخبندان جوانتر، از برینک گذشتند و به آمریکا رفتند.
در اروپا رد پای انسان حدود ۴۰ هزار سال پیش، با جمجمه مرد اروپایی موزه بوخارست است، باعث همه جانداران بزرگ شیر، گاو و بسیاری دیگر نابود شوند، و برای همیشه از طبیعت اروپا رفتند. نئاندرتال ها که از مدت ها پیش در اروپا زندگی می کردند، کمتر از ۲۰ هزار سال پیش و پس از رسیدن این بشر به اروپا همچنان زنده بودند، اما پس از آن به طور ناگهانی و غیر منتظره ناپدید شدند. به اعتقاد بسیاری از دیرین انسان شناسان قربانیان حرکت بشر بودند، آنها از طریق نبردی تمام عیار، یا به روشی زیرکانه تر در اثر باختن در رقابتی بوم شناختی، که در قیاس با نبرد رودررو آثار ویرانگر کمتری در پی داشت، از پا درآمدند، و برای همیشه از صفحه روزگار محو شدند.
در همه جا بسیاری از گونه های بومی جانوری به ویژه گونه های بزرگ جثه تر اندکی پس از رسیدن آدم منقرض شدند. انسان مانند کرگدنی بود، که در یک فروشگاه ظروف چینی رها شده باشد، همچنین اکوسیستم ها را با شکار بیش از اندازه گونه ها از بین برد. حیوانات و شکارهایی که تا پیش از آن هیچ تجربه ای از رویارویی با انسان نداشتند، براحتی کشته شدند. همچنین بشر که موجود طبیعی هر سرزمین نبود با ویران ساختتن طبیعت، و با انتشار میکرو اورگانیسم های بیماری زا موجب نابودی و انهدام اکوسیستم ها گردید. هر جایی که پا گذاشت سایر گونه ها منقرض شدند، شواهد دیرینه و باستان شناسی اکوسیستم ها توسط انسان را تایید می کند.
عکس نقشه جهان و حرکت بشر در دوران مختلف، عکس شماره ۶۲۵۱.
در آخرین دوران یخبندان سطح آب دریا ها بدلیل کشش آب توسط یخچال های شمالی کاهش پیدا می کند، و دریای سرخ تا سواحل عربستان تا حدودی به یکدیگر نزدیک می شود، و قبایل دیگری که در اثر زمان و مکان تغییراتی داشتند، ۴۰ تا ۶۰ هزار سال پیش از عربستان گذشته و از تنگه هرمز خلیج فارس که به ساحل آنطرف چسبیده بود عبور می کنند. آن قبایل عموماً از کناره های ساحل بطرف هندوستان و سپس به مالزی می روند، گروه هایی از آنها با وجود کاهش سطح آب دریا ها بدلیل یخبندان در نیم کره شمالی توانستند از جنوب اندونزی بگذرند، و در حدود ۴۰ هزار سال پیش به شمال استرالیا وارد شوند. همچنین در تمام خاک اندونزی که بیک دیگر وصل بودند پراکنده شدند، پس از پایان یخبندان و پیدا شدن جزایر اندونزی، آنها در طول تاریخ دست نخورده ماندند. ۳۰ تا ۴۰ هزار سال پیش گروه هایی که از جنوب به چین رفته بودند، با گروه هایی که از شمال آمده بودند ترکیب شدند، جنگ انقراضی خود با زمین را شروع کردند.
وقتی انسان به استرالیا و زلاندنو رسید، انقراض های وسیع شروع شد، حیوانات بسیاری از گونه های بزرگ برای همیشه نابود شدند. حدود ۱۲۵۰۰ سال پیش وقتی پا به آمریکای شمالی گذاشت خرابکاری خود را شروع کرد، مکان هایی که حاکی از قصابی ماموت ها و ماستودون ها و انقراض بوفالوها هستند، در سرتاسر قاره پیدا شده است. انقراض عظیم فلور و فون دوره پلئیستوسن در حفره قیر لابرین (La Brea) با رسیدن انسان به آمریکای شمالی همزمان گردید. در حدود ۸ هزار سال پیش کارائیب نیز شماری از گونه های بزرگش را پس از رسیدن انسان به آنجا از دست داد. ماداگاسکار تا اندازه ای یک مورد استثنایی است، انسان تنها ۲۰۰۰ سال پیش برای اولین بار به آنجا رسید، ولی باز هم به خوبی با الگو های انقراض کار و تلاش کرد. در این جا نیز فیل مرغ بزرگ، گونه ای از اسب آبی به علاوه لمورهای بزرگ اندکی پس از ورود انسان به سرعت ناپدید شدند، جنگل های وسیعی هم نابود شدند. در قاره های آفریقا و آسیا و اروپا که انسان نماها از گذشته های دور زندگی می کردند، بسیاری از جانوران مقابله با انسان نما را تا حدودی می دانستند، و از قبل سازگاری طبیعی داشتند، به همین جهت توانستند تا مقدار زیادی از حمله انقراضی بشر امروزی جان سالم به در ببرند. گونه هایی که در طبیعت و اکوسیستم های محلی خود هیچ گاه آدم ندیده بودند، یا برتری به همه داشتند و شکار شدن برایشان مفهوم نداشت، سریع از بین رفتند.
مرحله دوم نابودی و انقراض تقریباً از ۱۰ هزار سال پیش و پس از روی آوردن انسان به کشاورزی و دام پروری، آغاز شد. انقلاب کشاورزی در زمان و جاهای مختلف جهان ظاهر شد، و مروراً به همه جهان گسترش یافت، و دگرگونی های بوم شناختی بسیار شدید و اساسی را در کل تاریخ حیات به وجود آورد. با کشاورزی انسان دیگر مجبور نبود، که برای ادامه بقایش به سایر گونه ها وابسته باشد، و می توانست با مهارت بسیار سایر گونه ها را برای استفاده های شخصی تحت کنترل در آورد. با کشاورزی بشر بطور کلی از طبیعت جدا شد، و دیگر مجبور نبود تابع ظرفیت تحمل اکوسیستم ها باشد، و از این رو توانست جمعیت اش را به طور بی رویه ای افزایش دهد. در واقع انسان تنها گونه جانداری گیتی بود که طبیعت را رها کرد، و از زندگی اکوسیستم محلی دست کشید، و به سادگی رو در روی آن قرار گرفت. نمونه رویارویی با اکوسیستم ها برای توسعه کشاورزی، تبدیل زمین به مکانی برای تولید یک یا دو محصول غذایی و نابودی سایر گونه های گیاهی بومی گردید.
با انقلاب صنعتی و کمک ابزار و تفنگ، که انبوه تولید شده بود، کشتار سرسام آور حیوانات بیچاره و قطع درختان آغاز شد، که تا امروز بشدت ادامه دارد. از قرن ۲۰ با استخراج نفت و آلودگی های جدید، کره زمین و جو را دارد دگرگون می کند، و تغییرات اساسی در آب و هوا پدید آورده است. استخراج آبهای زیر زمینی تعادل سطح آبها و زمین شناسی را بهم زده، و آلودگی آبهای سطحی و عمقی هم مزید بر آن بشدت ادامه دارند. اراضی و زیر زمین، دریا و کف دریا، جو و لایه اوزون، آسمان و فضا، همه چیز را آلوده کرده، حتی خدا هم تصور نمی کرد این بشر ملیونها قطعه را در فضا رها کند. با زیاده خواهی و دستکاری های ژنتیکی و در طبیعت دارد چیزهایی تولید می کند، که معلوم نیست آخر عاقبت آن چه می شود. با انفجار های اتمی و آزمایشات علمی نمی داند که زمین متقابلاً انعکاس دارد، و پاسخ می گوید و صدماتی وارد می کند.
امروزه گونه های جانوری اهلی شده و پرورشی با کمک انواع داروها زنده می مانند، تولیدات کشاورزی نیز با وضع بدتری به انواع آفت کشها آلوده هستند. هنوز هم محصولات کشاورزی مرتباً نابود می شود، بیماری و قحطی بر زمین سایه انداخته، اما کشاورزی توانسته تاثیر شگرفی بر اندازه جمعیت انسان بگذارد. مصرف سوخت های فسیلی کشاورزی را گسترده نموده، اما در نتیجه تغییرات بیشتری بر محیط زیست اعمال کرده است. انسان همچنان به صید ماهی بی رحمانه ادامه می دهد، ذخیره گاه بزرگ ماهیان سیاره زمین به شدت تهی شده است. درختان را برای تهیه الوار و کاغذ بدون توجه به عواقب وخیم آن قطع می کنند، جنگل های وسیع زمین نابود گردیده و کلاً سیستم ۶ میلیارد ساله بهم ریخته شده. مصرف بی رویه سوخت، آلودگی و فرسایش خاک در اثر کشاورزی و دامداری، مناطق مرده ای را در ذخیره گاه های زمین به وجود آورده، و هیچ فکری هم برای بازسازی نمی شود. بی رویه سد سازی می کنند، دریاچه ها را خشک کرده و یا آبهای آلوده و یا شور را به منابع زیر زمینی فرستاده اند، در اینجا، بیابانها را علف زدایی کرده و شن های روان ایجاد کرده اند، آنقدر موارد زیاد است، که نمی توان بر شمرد. چون هنوز تکامل انسان را نیافته اند، شاید چند نفر اولین انسان های زمین، از خرابکاران حرفه ای کره دیگری بوده، و آنها را به زمین تبعید کرده بودند.
جمعیت یک تا ۳ میلیون نفری طی ۱۰ هزار سال اکنون نزدیک ۷ میلیارد نفر است، و به طور لگاریتمی در حال افزایش است، با برآوردی تا سال ۲۰۲۰ به ۸ میلیارد نفر می رسد. احتمالاً یک حد نهایی برای ظرفیت تحمل انسان بر روی زمین وجود دارد، حدی که کشاورزی قادر به حمایت از آن باشد، تخمین زده می شود، که این رقم می تواند بین ۱۳ تا ۱۵ میلیارد نفر باشد. رشد بیش از اندازه جمعیت گونه مهاجم انسان، و بهره برداری بی رویه از همه چیز، آتش انقراض را شعله ورتر ساخته است. انفجار جمعیت به ویژه در سال های انقلاب پسا صنعتی طی دو قرن گذشته و نیز توزیع و مصرف نابرابر ثروت های زمین دلیل واقعی انقراض اصلی شده است. در نتیجه این ها یک چرخه خطرناک به وجود آورده است، همچنین تکنیک های کارآمدتر مانند مهندسی ژنتیک به یاری رشد جمعیت آمده و بر میزان آدمها افزوده تر می شود.
اکنون اکوسیستم های جهان غرق در آشوب و اغتشاش شده است، هیچ جا از حضور انسان در امان نمانده است، و انسانها برنامه دارند، که تمام منظومه شمسی را در طول قرن ۲۱ به سرنوشت زمین دچار کنند. تلویحاً می گویند زمین دیگر قادر به تحمل روند رو به رشد انسان را ندارد، و به حد نهایی ظرفیت تحمل خود نزدیک شده است. با توصیف و شرح بالا، این انسان پرخواه و پرتوقع و پرخور و پر…، ونسبی بی رحم و جانی، وقتی آنقدر خرابکاری و انقراض را گسترده کرد، و تا منظومه شمسی یا کهکشان راه شیری و… کشاند، همه را با خود به نابودی نسبی می برد. ولی فعلاً باید به مقالات عادی آینده نگری انوش راوید برای آینده ای چند دهه پیش رو توجه داشت، ولی در هر صورت لازم است کمی دیدگاه را نسبت به آینده عوض نمود. برای همین آهنگ زندگی بشر در زمین را نوشتم، اما امروزه آنچه که شاهد هستیم و مطمئن می باشیم، آینده سیاسی و نظامی شگفت آور و مهیج در پیش خواهیم داشت.
عکس انسان اولیه در غار، طرحی از یک موزه، عکس شماره ۴۱۰۴.
پیدایش یا ورود هموساپین در ایران
آینده طبیعت سیاره ما
ترس از آن که تمام تلاش انسان برای کاهش میزان انتشار گازهای گلخانه ای با شکست روبه رو شود، یا مکانیسم های بازخورد اقلیمی سیاره ای به روند گرمایش شتاب دهند، نگرانی امروزه اندیشمندان شده است. بسیاری به این فکر افتاده اند، که دنیای آینده چگونه دنیایی خواهد بود، زمین ما در آینده چگونه می توان جمعیت رو به رشد را در خود نگه دارد. آیا با ادامه این روند دیگر می توان روی زمین زندگی کرد، در آینده باشندگان آن چگونه هستند، آیا چند نفر انسان باقی می ماند، که نسل بشر را نگهدارند. در حال حاضر جمعیت جهان ۷ میلیارد نفر است، که نیازمند برنامه ریزی های جدی برای آینده و ادامه حیات و زندگی هستند، و باید آیند نگری را به تمام مردم برد. این گونه که پیداست، در مدت چند دهه آینده زمین ۴ درجه گرمتر خواهد شد، بظاهر ۴ درجه چیز مهمی نیست، در طول سال ۲۰ تا ۳۰ درجه اختلاف دما را تجربه می کنیم، اما گرم شدن کلی ۴ درجه متفاوت از حالت عادی زمین است.
بنا به پیشنهاد تعدادی از زمین شناسان، می بایست قرن های ۲۰ و ۲۱ را یک دوره زمین شناسی تخصصی حساب کرد، و نامی بر آن گذارد. با این شرایط گرم شدن ۴ درجه به آسانی می تواند رخ دهد، چون هیچ استراتژی در هیچ کجا و هیچ دولتی، برای مقابله و محافظه این دوره خطرناک وجود ندارد. حتی در فکر این که چگونه بشر با این مسئله کنار آید هم وجود ندارد، مسئله را با یکی و دو کنفرانس بین المللی بی نتیجه پایان داده، و زمین به حال تخریب و انقراض رها شده است. آیا به نقطه وارونگی خواهیم رسید یا خیر، نقطه ای که در آن مکانیسم های باز خورد اقلیمی، روند گرمایش را تسریع خواهند کرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، عواقب آن برای باشندگان روی زمین وحشتناک خواهد بود، بهتر است از اندیشه به آن خود داری کنم.
آخرین باری که زمین افزایش دمایی تا این اندازه را تجربه کرد، 55 میلیون سال پیش، پس از رویدادی که آن را حداکثر حرارتی پالئوسن ـ ائوسن گفته اند بود، در آن زمان حجم بزرگی از متان منجمد، به دام افتاده در اعماق اقیانوس آزاد شدند، توده های انفجاری عظیم ایجاد کردند، و اتمسفر را با حدود ۵ میلیارد تن کربن پر کردند. زمین که پیش از آن گرم بود ناگهان با ۵ ــ ۶ درجه سانتیگراد افزایش دما مواجه شد. زمین تغییرات اساسی کرد، مکان جنگل و بیابان دگرگون شد، جنگل های استوایی تا مناطق قطبی خال شده از یخ گسترش یافتند، از آفریقای جنوبی تا اروپا را بیابان فرا گرفت. پهن آبها در اثر دی اکسید کربن محلول، به قدری اسیدی شدند، که حیاط دریایی با انقراض گسترده روبه رو شد، ضمن اینکه سطح آب دریا تا ۱۰۰ متر نسبت به امروز بالاتر آمد.
این که امروزه دقیقاً چه تغییراتی رخ خواهد داد، بستگی به این دارد، که دما با چه سرعتی افزایش یابد، و چه مقدار از یخ های قطبی آب شوند، با علمی که امروزه داریم می توانیم پیش بینی نماییم چه اتفاقی خواهد افتاد. نخستین مشکل این است، بسیاری از نقاطی که اکنون مردم در آن زندگی و کشاورزی می کنند، دیگر برای کار و زیست مناسب نخواهد بود. این روزها درباره آب شدن یخ ها، و بالا آمدن آبها و طوفان های شدید، بسیار گفته و می گویند، و از تکرار آنها خود داری می کنم. اما از هم اکنون این تغییرات آب و هوایی تأثیر غذایی بر بشر گذاشته، و غذا دارد گران و آب آشامیدنی کمیاب می شود، خشکسالی بخش های بزرگی از شمال آفریقا و ایران و قاره کهن را فرا گرفته، و تولید غذا بشدت کم شده است. این در صورتی است که کشاورزی سنتی در این سرزمین ها هم نابود شده، و یا در مراحل آخر نابودی است، مانند قنات ها و کاریزها و کشاورزی تاریخی و سنتی ایران.
عکس انوش راوید و یخچال های طبیعی رشته کوه های البرز، این یخچال ها یا آب شده اند، یا کم حجم یا بالا رفته اند، عکس شماره ۴۱۸۹.
پیدایش یا ورود هموساپین در ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
توجه ۱: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه ۲: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه ۳: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.