Skip to main content

بایگانی ماهانه ارگ ایران همراه تعداد نوشته ها

هفت نوشته تازه ارگ ایران

پرسشها و پاسخهای بخش ۱۱
      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.
   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.
پرسشها و پاسخهای بخش ۱۱
تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره ۳۳۷۹.
پرسشها و پاسخهای بخش ۱۱
لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره ۱۵۳۳.
   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال ۱۳۹۰ است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.
درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید
   نظر و پرسش ۵۰۱۱:  شیوه نگارش و ارایه مطالبتون  سعی در القا نظرات خودتان دارد، در قسمت اسکندر گفتید که هرودوت سه قرن بعد از اسکندر به نگارش این رخداد پرداخته است،  در صورتی که ایشان پیش از اسکندر می زیسته اند.  ضمنا بهتر است به جای نوشتن مطالب تلگرافی به انتشار منابع آکادمیک بپردازید.
   پاسخ انوش راوید:  این نظر یک فرد بی نام نشان و معلوم الحال و صفت،  و گویا مخالف واقعیت های تاریخ ایران است،   که مغرضانه به هزاران صفحه و لینک های وبلاگ نوشته مطالب تلگرافی.  در سر و ابتدای وبلاگ نوشته ام،  مجموعه نظرها و مقاله های شخصی،   بنابر این ایراد شما نسبت به منظور وبلاگ بی معنی است.  شما فرد بی نام نشان اشتباه می کنید،  کتاب هرودوت را سه قرن بعد از اسکندر نوشته اند،  به تاریخ معرکه گیری مراجعه نمایید.  در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای رد و نقد منابع آکادمیک است،  که براساس دروغ های تاریخ و بدون استفاده از دانش جغرافیا ـ تاریخ نوشته شده اند.  نمونه کار های آکادمیک استفاده از دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ و یا استفاده از دروغ های هرودوت است،  هرچه هردودت گفته فقط دروغ بافی است،  او نه تنها درباره تاریخ ایران پرت و پلا گفته،  درباره تاریخ همه سرزمین هایی که نام آنها به گوشش خورده،  شمال آفریقا و اروپا و غیره،  کلی دروغ سرهم کرده،  و این شده منابع آکادمیک.  برای این موضوعات بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ متوجه خواهید شد.
   پرسش ۵۰۱۲:  مطلب زمین ما و ترجمه فارسی آن چگونه و از کجاست؟  معنی دقیق کلمات فارسی به کار رفته در آن مانند:  باشندگان، آب خست و…  از کدام فرهنگستان است؟
در راستای این مطلب،  «پرهام» یعنی چی و از کدام منبع می باشد،  معانی مختلفی از آن در فرهنگها دیده می شود؟  در مستند زمین ما می گوید:  «ولی آدم از یکسو وابسته به نیروی خود است،  و از سویی محتاج به آنچه که پرهام به آدم می دهد.»
   پاسخ انوش راوید:  مطلب زمین ما،  بر گرفته از مستند زمین ما می باشد،  این مستند و بسیاری از مستند های دیگر در تلویزیون ماهواره ای کهکشان نشان داده می شود.  تلویزیون فوق در راستای حفظ و نگهداری زمین و طبیعت می باشد،  بسیاری از افراد مهم جهان در این را گام بر می دارند،  و مخارج آن را تأمین می کنند.  ترجمه های تمام مستند های این شبکه به زبان پارسی است،  که در آن دو منظور رعایت شده،  ابتدا برای تمام مردم فارسی زبان از غرب ایران تا شرق کاشغر قابل فهم باشد،  دوم خط تاریخی مرزی و فرهنگی زبانی شناخته شود،  و مشخص گردد کدام ملتها در نگهبانی آنچه که پرهام داده کوشا هستند.  دیدن هوشیارانه تمام فیلم های این شبکه را پیشنهاد می کنم،  البته با نقد و بررسی دقیق آنها،  در ضمن ما ایرانی ها خود باید واژه ها را بر گزینم،  نه اینکه از خارج در فیلمها به ما بگویند.
      پرهام، پراهام،  نام فرشته ای،  به معنی دارند مهر و جان و مال و همه چیز که از بخشندگی است،  در ادبیات تاریخی ایران کمتر به عنوان خداوند یا فرشتگان وابسته به آن یاد شده است،  اما در بسیاری از مراسم دینی و فرقه ای هندوستان،  ضمن رقص و آواز و سرود از پرهام تقاضای مهر و سلامتی و غیره دارند.  همانگونه که بارها گفته و نوشته ام،  در قرن جدید لازم است برای هر چیز و هر واژه،  تعریف و تفسیر واضح در فرهنگستان نوین مربوطه نوشته شود.  اینکار از عهده یک یا چند نفر با بودجه مشخص دولتی خارج است،  جوانان باهوش ایرانی خود باید بهترین شیوه را بیابند.
   پرسش ۵۰۱۳:  عکس کلاس اول دبستان شما را دیدم،  آیا نام دبستان یادتان هست؟
   پاسخ انوش راوید:  دبستان ملی (غیر انتفاعی) فرید،  که در خیابان ضلع شمالی پادگان عشرت آباد قرار داشت،  به صاحب امتیازی و مدیریت عمه عزیزم سرکار خانم افسرالملوک یحیایی،  فرزند حاج میرزا حسین،  که اینک حدود ۸۳ سال دارند،  متولد ۱۳۰۷هستند.  چند سال بعد از آن تاریخ،  مدرسه را به خیابان سلطنت آباد آنزمان منتقل کردند،  و تا حدود بیست سال پیش خانم یحیایی همچنان مدیریت آنرا داشتند،  و از مدارس نمونه و خوب تهران بود.
   پرسش ۵۰۱۴:  کمی درباره مسائل روز بنویسید،  مثلاً آیا می توانید بگویید ماجرا های لیبی و قذافی چه می شود؟
   پاسخ انوش راوید:  وبلاگ تاریخی و تاریخ اجتماعی است،  و معمولاً سعی می کنم،  موضوعات را زیر بنایی تاریخی بررسی نمایم.  با اینترنت فوق پیشرفته حجری اینجا در چلاسر و جل،  و با سرعت کاروان های سفر قندهار که هر چند گاه در کاروانسرا و بند می ماند و نیست،   نمی توانم مسائل روز را بنویسم.  درضمن آنقدر زیاد، خوب و بد، ترفندی و هالویی و غیره،  دارند موضوعات و مسائل روز را می گویند و می نویسند،  که دیگر گمان نکنم جای خالی باشد.
      ماجراهای لیبی را در چند پست تاریخی بررسی کردم،  با نگرشی متوجه می شویم،  قذافی را شرکت نفت BP روی کار آورد و نگه داشت.  چند ماه پیش گپی بود،  که بی پی را چین خریده،  بهمین جهت البته بنظر من،  بریتانیا قذافی را بحال خودش رها کرد،  و او خیلی زود خودش را ضایع نمود.  نمی خواستند نفت لیبی چون گذشته باشد و دست چین بیافتد،  امروزه رقابت های نفتی زیاد و خطر ناک و مرگبار است.  در هر صورت با وجود تکنولوژی های نوین،  وضع دانش سیاسی و اجتماعی مردم در تمام قاره کهن و شمال آفریقا بهتر از گذشته خواهد شد.
   نظر و پرسش ۵۰۱۵:  سلام مطالبی که در مورد عدم حمله مغول یا اعراب و اسکندر نوشته اید،  جالب توجه است،  اما به این راحتی هم نمی توان همه اسناد و مدارک را رد کرد،  منبع ما در مورد تیمور فقط کتاب سر جان ملکم نیست، که به خاطر انگلیسی و استعمار گر بودنش آن را زیر سوال ببریم.  پس این همه منابع و کتاب های مورخان ایرانی چه می شود،  ضمن این که فکر نمی کنید این برخورد با تاریخ به نتیجه عکس خواسته شما،  که همان ایران دوستیست منجر شود.  در آن صورت هر کس می آید،  و به راحتی تمام تاریخ ایران را برای رسیدن به اغراض شوم خود زیر سوال می برد.
   پاسخ انوش راوید:  بارها در وبلاگ منجمله در سخن وبلاگ نوشته ام،  که این وبلاگ آغاز کار تحقیقات نوین تاریخ است،  و خود تاریخ نمی باشد،  با این آغاز جوانان باهوش علم جغرافیا ـ تاریخ،  روش جدید تحلیل و تعلیل خواهند یافت.  درباره تیمور در صفحه خودش توضیح کامل نوشته ام،  مشکل اندکی عزیزان این است،  که می پندارند من نوشته ام که تیمور دروغ است،  بهمین منظور عکس آرامگاه تیمور را قرار داده ام.  تیمور یک خان بزرگ ایرانی بود،  و ایران کشور او بود،  و او به راحتی در تمام ایران سفر می کرد.  ولی در تاریخ استعماری و نبرد نو پدید آنرا تبدیل به جنگ و کشتار نموده اند،  تا بدینوسیله بتوانند پان ترک و پان فارس و پان عرب و غیره از نوع بنیاد گرا ایجاد نمایند،  و ملت ایران را رو در روی هم قرار دهند،  و سود خود را ببرند.  مانند اینکه در تاریخ ما می گویند،  دوره هرج و مرج و ملک الطوایفی آن دوره،  در صورتیکه آن زمان ایران در ساختار های تاریخی اجتماع در سازمان قبیله ای پیشرفته قرار داشت،  به همین سادگی یک تمدن که در راه رشد و تکامل خود بود، عقب افتاده گفته و جا انداخته اند.  درباره انواع کتاب های مورخین بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  می توانید به اینجا مراجعه نمایید.
      از اینکه سبک کار من نتیجه عکس بدهد یا نه مشکلی نیست،  همان قدر که شما این را نوشته اید،  بنظر من نتیجه خوب خواسته مرا داده،  حتا به اندیشه اتان دروغ بودن بخشی یا تمامی تاریخ آمده یا رفته،  خیلی عالی است.  اگر گشتی در اینترنت بزنید و از جستجو ها درباره دروغ های تاریخ بپرسید،  متوجه خواهید شد،  که من به هدف خودم رسیده ام.  ما نباید نگران این باشیم که هر کس می اید و چیزی و تاریخی می نویسد،  بلکه بر عکس باید تلاش کنیم،  که هر شحص بتواند بیاید و نظرات و تحلیل های خودش را بنویسید.  وظیفه هر ایرانی برپایی و نگهداری محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم است،  و در هر رشته و گرایش از علوم فقط فرهنگستان آن دانش است،  که حرف نهایی را خواهد زد،  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام.
   نظر و پرسش ۵۰۱۶:  شما که می خواهید جوان ایرانی حقیقت را متوجه شود،  نباید با ادبیات بی ادبانه استدلال های خودتان را نشان دهید.  یکی از مهمترین مشکلات ما ایرانی ها این است،  که وقتی چیزی را قبول نداریم،  به دیگران توهین می کنیم.  شما همواره در مطلب خود دیگران را احمق خطاب کرده اید،  من یک جوان ایرانی هستم،  که با لهن ادبیبات شما متأسف شدم،  بنده نه مخالف شما هستم و نه موافق،  چرا که برای تحقیق فقط به حرف های یک شاخص گوش نمی کنم،  و در این زمینه تحقیقات بیشتر می کنم.  شما جایی گفتید،  که اگر وبلاگ تان بسته شد،  هیچ نگران نباشید بسته نمی شود.
   پاسخ انوش راوید:  اگر شما آنقدر با ادب هستید که به صفت احمق می گویید،  ادبیات بی ادبانه،  نیاز نیست که چنین وبلاگی را مطالعه نمایید،  و با زره بین دنبال استدلال من بگردید.  یا اهانت به ادبیات من کنید و بگویید بی ادبانه،  که به گفته شکاکی شما از همان مشکلات ایرانیهاست.  بارها نوشته ام احمق آن تاریخ نگاران خارجی هستند،  که فکر کرده اند جوان باهوشش ایرانی ساده است،  و براحتی پرت و پلا های تاریخی را می پذیرد،  کجا من دیگران را احمق خطاب کرده ام،  چرا وبلاگ را نخوانده و درک نکرده اظهار بی ادبانه بودن و تأسف می کنید.  همچنین بارها نوشته ام این وبلاگ برای این نیست که کسی را خوش یا بد آید،  یپذیرد یا قبول نداشته باشد،  همانگونه که در بالای وبلاگ جنبش برداشت دروغها نوشته ام،  نظرات و مقالات شخصی.  هر شخص در حرفه خودش می داند،  چگونه و چرا باید تحقیق و تحلیل کند،  چه بخواند و نخواند و غیره.  تاکنون دو وبلاگم فیل + تر و دو تا از بین رفته و از اینترنت حذف شده اند،  با گشتی در اینترنت متوجه خواهید شد،  در ضمن بارها نوشته ام،  وبلاگ سیاسی نمی باشد.  آیا شما درکی از استعمار و امپریالیسم دارید؟
   پرسش ۵۰۱۷:  آیا فرش بهارستان را اعراب تکه کردند؟
   پاسخ انوش راوید:  باید دقیق با دانایی نوین تحقیق و تحلیل نمود،  نباید هر مطلب که در کتاب های تاریخی نوشته اند،  به راحتی و با سادگی پذیرفت،  جوان با هوش امروز ایران،  تخصص و اطلاعات عمومی قرن ۲۱ دارد،  و می تواند اسناد و مدارک واقعی را از جعلی و تقلبی،  ترفندی و مشکوک تشخیص دهد.  بمنظور پاسخ این پرسش مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید مهم است.
   نظر ۵۰۱۸:  من زیاد گفته های شما را جدی نمی گیرم،  در اینکه در تاریخ دروغ زیاد بوده شکی نیست،  اما گفته های شما هم به همون میزان باد آوره!
   پاسخ انوش راوید:  ضمن نگهداری و نگهبانی از آزادی اندیشه و قلم،  نظر شما را محترم می شمارم،  و در پاسخ می گویم،  خیلی ضد نقیض گفته اید.  زیرا تمام گفته های من برای این است،  که جوانان با هوش ایران به اندیشه روند،  که در تاریخ دروغ بوده و می باشد،  و هر شخص در گرایش خودش بدنبال واقعیت برود و بگردد،  در این باره بارها در وبلاگ مشروح توضیح نوشته ام،  به سخن وبلاگ مراجعه شود..
   پرسش ۵۰۱۹:  لورنس عربستان چه کار کرد؟!
   پاسخ انوش راوید:  با مطالعه کارگزاران و چهره های استعمار متوجه می شوید،  لورنس یکی از مهمترین عوامل استعماری انگلستان بود.
   پرسش ۵۰۲۰: آیا شما دارید الکی ایرانیها رو بزرگ می کنید؟
   پاسخ انوش راوید:  این می تواند نظر شما باشد،  در هر صورت در بالای وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران و ایران و ایرانیان نوشته ام،  مجموعه مقالات و نظرات شخصی انوش راوید.  شما اگر علاقه و دوست ندارید،  وبلاگ را نخوانید و بی خیال آن باشید.
   نظر ۵۰۲۱:  همانطور که اثبات چیزی سند میخواهد،  رد کردنش هم سند میخاهد.
   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  یکبار دیگر بگویم،  اگر شخصی به دروغ بشما بگوید خانه ای خریده،  شما که نمی روید دفتر خانه و یا اداره ثبت،  سند بیاورید،  فقط با تحلیل می گوید کجاست و کو و مدرکش چه شده،  و آن دروغ را برای روشن شدن بیشتربه تحلیل و تفسیر می گیرید.
   نظر ۵۰۲۲:  در مسایل تاریخی به جمعیت منطقه مورد نظر در دوره مورد نظر هم نگاه کنید.
   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها از تاریخ اجتماعی کمک گرفته،  و خیلی حساس هستم،  این نظر شما دلیل آن است،  که وبلاگ را خوب نخوانده یا دقت ندارید.
   نظر ۵۰۲۳:  جمعیت ایران در آخرین سال حکومت قاجار چهار میلیون نفر بوده است،  مرکز آمار ایران،  بنابر این رشد جمعیت کنونی ایران،  و هم جهان یک مرتبه بوده است،  علاوه بر این که با از بین رفتن بیماری های گوناگون،  شرایط رشد جمعیت زیاد شده است .  در آخرین سال حکومت عثمانی جمعیت سرزمین های زیر نظر آن حکومت ۲۴ میلیون نفر بوده است.  همینطوری حساب کنید،  تا اول و زمان ساسانیان که شاید کل جمعیت ایران به یک میلیون نفر هم نمی رسیده،  که اکثر اینها نمی دونستند ساسانیان چیه یا روم چیه یا…؟!
   پاسخ انوش راوید:  اولین بار در تاریخ ایران حدود یک قرن پیش،  مجلس اول و دوم شورای ملی،  طرح واکسیناسیون و بهداشت عمومی را تصویب کرد،  پدر بزرگ من هم از نمایندگان آن مجلس بود، در راه راستی ایرانی از او نوشته ام.  قبلاً درباره تاریخ جمعیت ایران و جهان نوشته ام،  و بزودی آنرا در یک پست جدید ادامه می دهم.  در گذشته توده مردم زندگی دایراه ای داشتند،  و نیازی نمی دیدند از تاریخ و موضوعات متفرق از زندگی خود چیزی بدانند،  امکانتش هم نبود.  اما همیشه عده ای دانا و دانشمند بودند،  که نسبت به اطراف و گذشته خود بی تفاوت نبودند،  و آنها جهان متمدن را به اینجا رسانیدند.
   نظر ۵۰۲۴:  نظر من اینه که دوران قبل از اسلام همگی کشکه!  ساسانیان هم حکومتی بوده که شاید کل خدمه اش به ده هزار نفر هم نمی رسیدند!  دوران بعد از اسلام هم اغراقاتی زیادی داره . جالبه که نقاط مشکوک تاریخی همگی درباره ایرانه!،  مانند:  حمله اسکندر به ایران و شکل گیری امپراتوری سلوکیان،  و یا،  حمله مغول به ایران و امپراتوری مغول.
   پاسخ انوش راوید:  برای دانش تاریخ و باستان شناسی،  هیچ چیز و هیچ زمانی بی ارزش نمی باشد،  بلکه هر شخص تاریخی در گرایش خودش،  هر نقطه تاریخ را مهم می داند.  درباره شاهنشاهی ساسانیان و راست و دروغ های تاریخ،  مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید را کمک بزرگی است.
   پرسش ۵۰۲۵:  شما در جایی نوشته اید که هردوت درباره اسکندر مقدونی دروغ گفته است،  درصورتیکه هردوت قبل از اسکندر مقدونی بوده،  چگونه است؟
   پاسخ انوش راوید:  داستان سرایی و رجز خوانی و معرکه گیری تاریخی را،  هرودوت رسماً در یونان آغاز نمود،  و بعد از او روشش برای جمع آوری پول از میادین نمایش ادامه یافت.  تاریخ تولد و عمر و زندگی هردوت را،  در نامداران تاریخ نگار باستان نوشته ام.
   نظر ۵۰۲۶:  اعراب مسایل و درگیری های که با هم دارند،  درگیری خونی و ناموسیه،  نه درگیری نژادی!  اگه یه عرب توی آمریکا کشته بشه،  کل عربها پشت هم وامیسن،  تا حق قاتل رو بگذارن کف دستش.
   پاسخ انوش راوید:  از بدو ورود استعمار مسایل ملی و میهنی در قاره کهن و شمال آفریقا بیشتر شناخته شد،  قبل از شاهنامه فردوسی من در هیچ جا کتاب و نوشته تاریخی غیر از زبان فارسی،  که به مسایل ملی و میهنی بپردازد ندیدم،  اگر شما می دانید بنویسید. در تمام تاریخ بیشترین اختلاف برای دین و عقیده، خونی و ناموسی بود،  ولی آنچه که می گویید،  در یک حادثه ناموسی عربی با غریبها، عربها پشت هم می ایستند،  با مسائل این چند ماه دنیای عرب جور در نمی آید،  و من بارها برعکس گفته شما را شنیده ام.
   نظر و پرسش ۵۰۲۷:  اعراب که زیاد فرقی با صدها سال پیش ندارند،  بین اعراب زندگی کن تا ببینی که مرد جنگ هستند یا نه؟!
   پاسخ انوش راوید:  دوره و زمان های تاریخی در ساختار های تاریخی اجنماع،  در دیگاه های مردم هر سرزمین تأثیر دارد.
   پرسش ۵۰۲۸:  من تحصیلات بالایی در تاریخ دارم،  درباره روغ حمله اعراب به هم دوره ای هایم می گویم،  ولی باور نمی کنند!  چگونه باید با آنها برخورد نمایم،  تا دروغ های تاریخ را باور داشته باشند؟
   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  برداشت پانصد سال دروغ در تاریخ،  که به اندازه هزاران سال بوده،  زمان و حوصله می خواهد.  در ابتدا فقط اشخاصی که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند،  می توانند آنها را درک نمایند،  داشتن مدرک و اسم و رسم دلیل ذهن پیشرو علمی نمی باشد.
   پرسش ۵۰۲۹:  چنانچه ممکن است بیوگرافی و سابقه کار علمی و پژوهشی تان را کامل بیان کنید.
   پاسخ انوش راوید:  آنچه که برای عموم لازم است،  در سخن وبلاگ و پروفایل وبلاگ نوشته ام،  درصورتیکه برای طرح و کار ویژه ای می خواهید،  خواهشاً نوع و دلیل آنرا بنویسید،  تا خصوصی ارسال نمایم.
   پرسش ۵۰۳۰:  آیا من می توانم وبلاگ شما را ترجمه نمایم؟
   پاسخ انوش راوید:  بله،  هر بخشی را که تمایل داشتید،  می توانید به هر زبانی ترجمه نمایید.  چند بار که اینترنت گردی نمودم،  دیدم پست هایی از وبلاگ را به زبان های روسی و ارمنی ترجمه کرده اند،  بدون اینکه من در جریان باشم،  در وب هایی قرار داده بودند،  که باعث خوشحالی من شد.
   پرسش ۵۰۳۱:  من مدارکی از دروغ حمله اعراب دارم با آنها چکار کنم؟
   پاسخ انوش راوید:  در صورت امکان در اینترنت منتشر نمایید،  و آدرس آنرا هم بمن بدهید،  یا برای من بفرستید،  تا من آنها را در اینترنت منتشر نمایم.  همانگنه که بارها گفته و نوشته ام،  برداشت اینهمه دروغ،  که حاصل قرنها دروغ پردازان حرفه ای بوده،  کار یک نفر و چند نفر نیست،  بلکه بسیاری از اهل دانش،  که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند را می طلبد.  این اشخاص یافتن و گرد آوری اطلاعات و دانش یکدیگر را،  فقط می توانند در اینترنت بیابند.
   پرسش ۵۰۳۲:  مطالب وبلاگ شما خیلی مفید است،  چرا در رادیو یا تلویزیونی برنامه نمی گیرید؟
   پاسخ انوش راوید:  این وبلاگ فقط برای اشخاصی می باشد،  که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند،  و این اشخاص همگی در اینترنت هستند،  و براحتی وبلاگ را پیگیری می کنند.
   پرسش ۵۰۳۳:  اگر همین دروغها را به عنوان تاریخ داشته باشیم،  و قبول نماییم،  مگر چه می شود؟
   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  تاریخ و تاریخ اجتماعی هم علمی مانند تمام علوم است،  و باید آنرا با دید علمی نگاه کرد.  در صورتیکه دروغها را بجای تاریخ قبول داشته باشیم،  برنامه نویسان و نقشه کشان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، در دریافت داده ها و تحلیل هایشان اشتباه می کنند،  و بر اساس این اشتباه خسارات سنگین به کل بشریت می خورد.  نمونه های آن براحتی دیده می شود،  مانند صدام که فکر می کرد نبرد قادسیه واقعی است،  و به ایران حمله نمود،  خود و ملت عراق را بیچاره کرد،  همچنین کلی هم وطن عزیز من هم جان باختند و شهید شدند.  یا آمریکا که فکر می کرد،  حمله و پیروزی راحت اسکندر مقدونی واقعی است،  به افغانستان و عراق لشکر کشید،  و دردسر بزرگ جهانی ایجاد کرد.  گذشته و بویژه زمان قدرت استعماری انگلیس،  کارگزاران استعمار انگیس می دانستند،  که اینها همه دروغ تاریخ است،  برنامه های خود را بر اساس این دروغها نمی چیدند،  بهمین جهت هم بسیار موفق بودند.  ولی از ابتدای قرن ۲۰ آلمان و روسیه و بسیاری از سیاستمداران قدرت های دیگر جهان،  با درس های دروغ های تاریخی آموزش دیده بودند،  و نمی دانستند که دروغ است.  هیتلر و دارو دسته او،  بگمان همان دروغ های تاریخی برنامه ریختند،  و جهان را به نابودی کشاندند.  پس وظیفه مهم یک تاریخ دان این است،  واقعیت ها را بیابد و بگوید،  تا جهان را نجات دهد،  که بدنبال طرح هایی که بر اساس دروغ است نروند.  به زبانی روشن،  یک تاریخ دان و تاریخ نویس،  ممکن است در گوشه ای مانند چلاسر و جل نشسته باشد،  ولی کار مهمی می کند،  و با افشای دروغها و نوشتن واقعیت های تاریخی،  راهی نوین را در جهان می گشاید.
   پرسش ۵۰۳۴:  چرا عده ای در رادیو و تلویزیون های فارسی زبان خارجی،  از حمله و کشتار و غارت اعراب در این می گویند،  آنهم با هیجان تمام که انگار همین چند روز پیش بوده؟
   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار نوشته ام،  اینها همه در ادامه روش استعماری انگلیس می باشد،  که می خواهد بین ملت های ایرانی و عربی و ترکی و غیره دشمنی ایجاد نماید،  تا محیط را آلوده نمایند و نفت و گاز سید کنند.  در این میان عده ای ساده دل ایرانی هم،  که غرق در دروغ های تاریخی هستند،  با حرات تمام بدون درک از نقشه های استعمار و امپریالیسم،  بدنبال طرح آنان می دوند.  همانگونه که در قبلا نوشتم وظیفه یک تاریخ دان واقعی این است،  که با افشای دروغ و دروغگویی،  ایران و جهان را از جنگ خونبار و نابود کنند نجات دهد.  آنها با چاشنی های ملی و میهنی،  مانند اینکه دارند شاهنامه فردوسی را می خوانند،  بشدت به اغفال و شستشوی مغزی سادگان،  و نیز سعی در ایجاد خلل اندیشه برنامه نویسان سیاسی و اجتماعی ایران و قاره کهن می کنند.
   پرسش ۵۰۳۵:  در مورد مراغه و آثار انجا که میگویند مغولی است،  چیست؟  و آیا از این شهر بازدید نموده و موزه آنجا را دیده اید،  و ضمنا میگویند قبر مادر هولاگو در یک مدرسه قرار دارد.
   پاسخ انوش راوید:  حدود ده سال پیش بخشی از یک پروژه را در مراغه داشتم،  آثار بجای مانده که می گویند مربوط به مغول مغولستان است،  همگی متعلق به خانات ایرانی می باشند،  و هیچ کدام نشان و اثری از مغول مغولستانی ندارند.  از اینکه می گویند اینجا و آنجا از این و آن است،  بی خیال،  اسناد و مدارک واقعی چه می گویند و کجا هستند مهم است.
   پرسش ۵۰۳۶:  آیا می خواهند با دروغ حمله اعراب تمام مشکلات امروزه را،  به گردن این حمله و اعراب ۱۳۰۰ سال پیش اندازند؟
   پاسخ انوش راوید:  شاید،  البته بررسی این پرسش نیازمند کار و تحقیق در زمینه های سیاسی و اجتماعی خاص است،  که گمان نکنم به آن بپردازم.
   پرسش ۵۰۳۷:  چرا بعضی مانند آقای … در گفته های سیاسی و اجتماعی خودشان،  دائم از حمله اعراب و مغول می گویند؟
   پاسخ انوش راوید:  ممکن است چند علت داشته باشد،  شاید برای این باشد که می خواهند مشکلات و کم کاری های حکومت های تاریخی را بگرد آنها بیاندازند،  شاید ذهن های هوشیار پیشرو علمی ندارند،  تا به دنیای امروزه و واقعی بیایند و بررسی کنند،  شاید کتابها و نوشته های در آن باره دارند،  و نمی توانند آنها را دروغ بگویند،  و یا موضوعات دیگری است.
   پرسش ۵۰۳۸:  نوشته اید که تاریخ را باید فرهنگستان تاریخ بنویسد،  چگونه می شود؟
   پاسخ انوش راوید:  جوانان دارای ذهن های پیشرو علمی در هر رشته،  که هوش و تحصیلات و تخصص دارند،  باید بتوانند روش های مناسب ایجاد فرهنگستان های علمی منجمله تاریخ را بیابند.  در ادامه تمدن نوین،  این فرهنگستان های مستقل علمی هستند،  که باید نتیجه تحقیقات علم و دانش را تأیید موقت کنند.  مثلاً در تاریخ امروزه که می خوانیم،  تقریباً تمام نوشته ها،  نظرات شخصی نویسندگان آنها می باشند،  و هیچ کدام توسط یک فرهنگستان مستقل تاریخ،  که هیئت علمی آن توسط دانشوران حرفه ای تاریخ و تاریخ اجتماعی باشد،  در محیط دمکرات علمی تعیین نشده است. 
  بخش دوم نظر و پرسش های یک نفر از هم میهنان:
   نظر ۵۰۳۹:  از جواب تان ممنونم ولی متاسفانه جواب های شما قانع کننده نبود،  این که من نوشتم حرف های شما در مورد حمله اسکندر و مغول جالب است،  به معنای تایید صد در صد آن نبود،  و برای شما ایجاد سوء تفاهم شد،  که به نظر من هم همه یا نیمی از تاریخ دروغ است،  ولی من مقداری برای آن مشخص نکرده بودم  وشاید یک درصد احتمال می دادم.
   پاسخ انوش راوید:  در علم و تحقیق متأسفانه نداریم،  باید برای بدست آوردن نتیجه خواست نظریه و تحلیل خود،  کار و تعلیل بیشتر و بیشتر نمود،  قرار نیست که گفته ها و نوشته های من مورد نظر و تأیید شما باشد،  این وبلاگ سبک کار و طرح جدیدی در تاریخ و تاریخ اجتماعی باز نموده،  و پایانی برای قانع شدن در علم متصور نیست.  چه سوء تفاهمی،  همانقدر که متخصصین در فکر و اندیشه تحقیق دوباره برای تاریخ رفته اند،  نیمی از کار تاریخی نویسی نوین انجام یافته است،  شاید در صد نتیجه نهایی علمی بودن این وبلاگ،  هنوز برای من بسیار پائین باشد،  ولی دلیلی نیست که تحقیق و تعلیل و تحلیل را ادامه ندهم.
   پرسش ۵۰۴۰:  آیا شما در این قضیه و این حرکت تنها هستید،  یا جمعی با شما همکاری می کنند؟
   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در سخن وبلاگ.
   پرسش ۵۰۴۱:  آیا استادان دانشگاه و محققان و صاحب نظران هم نظر شما را تایید می کنند،  و آیا از همکاری و هم فکری آنان بهره می برید؟
   پاسخ انوش راوید:  در اینترنت بگردید و بیابید که چه مقدار این نظریه را تأیید و یا حمایت می کنند،  خودم آمارش را در نظرات وبلاگ و اینترنت می یابم.  در ضمن من از هم فکری هر شخصی که نظری و پرسش دارد بهره می برم،  و تعداد و زمان برای آن مطرح نیست.
   نظر ۵۰۴۲:  این حرکت عظیم به صورت فردی ممکن نیست،  یعنی این که یک باره فردی بیاید و این همه از تاریخ را انکار کند؛  حمله ی اسکندر اعراب مسلمان حمله ی چنگیز و… مطمئن باشید،  اگر تنها باشید،  حرکت شما شکست خورده است.  افراد زیادی آمده اند و خیلی از چیزها را منکر شده اند و حرف هایی زده اند ولی راه به جایی نبرده اند.
   پاسخ انوش راوید:  همیشه کسی بخشی از یک کار علمی را شروع می کند،  و کس دیگر در جایی و زمانی دگر ادامه می دهد،  تا اینکه علم به اینجا رسیده و ادامه خواهد داشت،  آغاز نظریه این وبلاگ،  مربوط به دانش خانوادگی است،  به راه راستی ایرانی مراجعه شود.  بارها نوشته ام،  تاریخ در جای واقعی خودش قرار گرفته،  و بحث علمی در سرمایه گذاری و تولید،  یا خرید و فروش کالایی نیست،  که شکست و ناکامی داشته باشد.
   نظر ۵۰۴۳:  من نگفتم که شما تیمور را انکار کرده اید،  بلکه منظورم همان کشور گشایی های او بود،  و شما منبع آن را سر جان ملکم نوشته بودید،  من هم گفتم منبع ما فقط او نیست شما در جواب،  لینکی در مورد منابع دروغین گذاشته بودید،  اما در آن فقط به تاریخ طبری و جهانگشای جوینی اشاره کرده اید،  پس این همه منبع مثل تاریخ بلعمی،  جامع التواریخ خواجه رشید الدین،  سیاست نامه خواجه نظام الملک،  مجمع التواریخ،  و القصص تاریخ بیهقی،  تاریخ گردیزی و بسیاری منابع تاریخی و کتاب های ادبی و دیوان های اشعار،  که این ها  نیز خود منابعی هستند چه می شود؟!
   پاسخ انوش راوید:  بخش دروغ نامه هایی بنام کتاب را به مرور ادامه می دهم،  ولی همان گونه که بارها گفته و نوشته ام،  این اشاره ای برای این است،  که محقیق و متخصصین ذهن های پویا سبک کار و روش نوین در تاریخ نویسی و تاریخ خوانی را بیابند،  و چشم و گوش بسته و به راحتی چیزی و مطلبی را نپذیرند.  همچنین بارها تکرار کرده ام،  که ادامه تحقیق این نظریه،  کار علمی تحقیقی و تعلیلی و تحلیلی جوانان باهوش موافق و مخالف نظریه را می طلبد.  ترک کردن و فراری دادن از دست شستشوی فکری آموزش های سنتی قرن تولید انبوه زمان می برد،  که دیگر کسی پیدا نشود بگوید،  از این نظریه خوشم آمد یا بدم آمد،  فهمیدم یا نفهمیدم و اینقبیل،  بلکه هر شخص بنا به علاقه و تخصص خود،  اقدام به کار و ایجاد سبک نوین نماید،  و ایران را بسوی تمدن جدیدی کنترل انرژی ببرد.
   نظر ۵۰۴۴:  شما در جواب من و احساس خطری که در مورد انکار راستی های تاریخ به دست نا اهلان داشتم نوشته اید: ایرادی ندارد ؟؟!!
   پاسخ انوش راوید:  چه ایرادی دارد؟،  ایکاش به تمام پاسخ من دقت می کردید و می نوشتید،  تاریخ واقعی در جای خودش قرار دارد،  در تاریخ بسیاری با دروغ های تاریخی جنگ ها و کشتار ها راه انداختند.  ولی این زمان با وجود امکانات وسیع اطلااتی و ارتباطی براحتی می توان دروغها را افشا نمود،  و مچ دروغگو را گرفت.  ولی این کار فقط از عهده و توانایی مردمان کشور هایی بر می آید،  که جوانان باهوش دارند،  و می توانند دروغها را سریع درک کنند،  و با این همه امکانات استعمار و امپریالیسم،  و بویژه امپریالیسم نو مقابله نمایند.  در غیر اینصورت صدمات سخت و جبران نا پذیری به آن کشور خواهد خورد،  در هر صورت تأثیری به کار تحقیقات نوین علمی حرفه ای ها وارد نمی شود،  و در جا و زمان خودش ادامه می یابد.
   پرسش ۵۰۴۵:  شما می گویید مغول حمله نکرده،  پس در مدت هشت دهه حکومت ایلخانی چه کسی بر ایران حکومت می کرده؟  و همین طور در زمان حکومت اعراب؟  اگر عرب حمله نکرده پس اسلام چگونه وارد ایران شده (نه این که حتما باید از راه حمله این اتفاق می افتاده نه؛  منظور این است که اگر حمله ای نبوده پس جریان ورود اسلام به چه شکل بوده جواب شما برای این چیست؟) حکومت های بنی عباس و بنی امیه چگونه در ایران حکومت می کرده اند؟  تکلیف این همه واژه های عربی در زبان فارسی چیست؟  شما به این ها جواب درستی نمی دهید؟  و مشکل کسانی از این دست مثل شما که به تاریخ به حالت کلی می نگرند،  همین است شاید انکار خیلی از مسایل تاریخ راحت باشد،  ولی چه جایگزینی برای آنها داریم؟
   پاسخ انوش راوید:  از این پرسشها معلوم است،  که وبلاگ را نخواند و یا دقت نداشتید،  ایلخانیان همان خانات ایرانی هستند،  نه مغول مغولستانی،  کتابها و حاشیه های بی سند و مدرک نوشته شده توسط چهره ها و عوامل استعمار را به تحلیل بگیرید.  به تاریخ دین  آئین در ایران و تاریخ ورود نام های عربی به ایران و بسیاری از پست های دیگر وبلاگ مراجعه شود.  همانگونه که چند بار نوشته ام،  علم  را نمی توان بصورت یک آمپول به اشخاص تزریق کرد،  باید با حوصله و زمان،  کار و مطالعه و تحقیق نمود. 
   نظر و پرسش ۵۰۴۶:  چرا چگونه و چه کسانی تاریخ های دروغین را نوشته اند،  آیا ما می توانیم امروز برای نسل آینده بنویسیم که در لیبی جنگ داخلی اتفاق نیفتاده،  که تصور می کنیم در گذشته نیز یک عده تاریخ های دروغین را برای گول زدن نسل آینده به خورد مردم زمان خود داده اند،  و آن ها هم پذیرفته اند؟  اگر به راحتی این دروغ ها را بافته اند،  چرا بیش تر از این ننوشته اند،  آیا  نمی توانسته اند؟  پس چرا امروز ما حجاری از زانو زدن امپراتور روم در برابر شاهنشاه ایران داریم؟
   پاسخ انوش راوید:  پاسخ به فراوانی در میان مطالب وبلاگ می باشد،  شما می خواهید واقعیتها را با دروغ در هم آمیزید و بگویید که من نوشته و گفته ام.  اگر در جایی کار من کم بود،  شما خود ادامه دهید و کم بیش آن را بیابید،  حتماً من که نباید بجای شما تمام پاسخ های تاریخ را بیابم و بگویم،  پس ذهن و هوش و درس هایی که خوانده اید چه می شود.
   نظر ۵۰۴۷:  به نظر من حرف های شما از جنس حرف های دشمنان است،  با این فرق که آن ها افتخارات را می کوبند،  و شما شکست ها را،  ولی در نتیجه به یک مقصد می رسید.  البته باز هم می گویم شما فرد ایران دوستی هستید،  و این از مطالب و نوشته های شما پیداست ضمن این که باز هم می گویم مطالب تان در مورد اسکندر و اعراب و مغول جالب است،  ولی من تایید نمی کنم،  که این ها نبوده اند.  جالب بودنش از این جهت است،  که در برخی جاها احتمال نوعی بزرگ نمایی هست،  از جمله مثلا در تاریخ طبری نیز برخی محققان اعتقاد دارند،  که در مورد نبرد های اعراب اغراق کرده،  و آمار بالایی از کشته های ایرانی داده است،  و همین دست آویزی برای برخی ملی گرایان تندرو ضد اسلامی شده است.
      ما امروز با دزدان تاریخی زیادی سر و کله می زنیم،  همان طور که یک دزد در کارش منطق و رو در بایستی نمی شناسد،  دزدان تاریخ نیز این گونه اند،  و چنان دروغ هایی می بافند،  که خود در حد لطیفه خنده دار و مایه تمسخر است.  ولی دزد که حیا ندارد و دریدگی و هوچی بازی و غربتی گری را پیشه خود ساخته،  نمونه اش انواع پان ها می باشد،  از جمله پان ترک ها مثلا ترک دانستن سومری ها،  بافتن سابقه چند هزار ساله برای ترکان در ایران.  انکار اصالت آریایی و ایرانی آذربایجانی ها،  پیوند دادن آذربایجانی ها به ترکان چین و از جمله مربوط کردن آذربایجانی ها،  به ماساژت ها و این که سرزمین ماساژت همین آذربایجان بوده!!  و کوروش با آذربایجانی ها جنگیده!!  و دیگر چرندیات مضحک دیگر بدون هیچگونه پشتوانه تاریخی.  حال در این موقعیت شما می آیید و می گویید،  اسکندر حمله نکرده،  نبرد ملازگرد نبوده اعراب حمله نکرده اند،  مغول حمله نکرده است تیمور آن کارها را انجام نداده است.  این ها که به راحتی این دروغ ها را می بافته اند،  کافیست این حرف ها را هم بشنوند،  آن وقت است که می گویند،  جمهوری اسلامی نبوده است،  ایرانیان مسلمان نیستند ابن سینا و سعدی و حافظ و … افتخارات ایران نیستند و….
      همین طور هم شده کافیست حرف های برخی که افتخارات ایران و تمدن ایران پیش از اسلام را زیر سوال برده اند،  و کسانی که اسلام و شیعه را زیر سوال برده اند،  و حرف های شما را کنار هم بگذاریم آن وقت این پازل کامل می شود،  و معنا پیدا می کند و می بینیم هیچ چیز وجود ندارد،  اصلا هستی وجو ندارد!!  زرتشت نبوده،  کوروش نبوده،  آریایی ها نبوده اند،  سلمان و ابومسلم خراسانی وجود نداشته اند، مسلمانان حمله نکرده اند،  و تمام نبردها دروغ است،  حمله مغول و حکومت ایلخانی نبوده اند،  کشور گشایی ها و حکومت تیمور دورغ است؟  پس چه چیزی راست است؟  ضمن این که انکار حمله اسکندر و قبایل ترک و مغول به نظر شما انکار جنایات آن ها و رو سفید کردن شان نیست؟
   پاسخ انوش راوید:  بمنظور نگهداری و نگهبانی آزادی اندیشه و قلم،  به نظر شما احترام می گذارم،  و نوشته شما را محفوظ داشته،  و تمام آنرا کپی پیس نموده ام.  اما کاملاً پیداست جوان احساسی هستید،  و همان گونه که در بالا نوشتم،  وبلاگ را نخوانده یا دقت نداشته اید.  پرای بارها و بارها تکرا می کنم،  تاریخ و تاریخ اجتماعی یک علم از جغرافیا ـ تاریخ است،  اگر تاریخ را علمی نبینیم،  و دروغها را تمام دانش تاریخ یشماریم،  مورد سوء استفاده قرار می گیرد،  و آنوقت همان می شود که در بالا نوشته ام.  با دروغ های بی سند و مدرک واقعی در تاریخ است،  که عده ای می توانند دروغ های بی سند بیشتری بگویند،  تاریخ را سیاست کنند،  و در سیاست بازی یکدیگر را دروغگو در تاریخ گویند.  امید است جوانان با هوش ایرانی،  تا دیر نشده بخود آیند،  و جملگی سریع نسبت به برداشت دروغها،  و رفتن بسوی واقعیت های تاریخی و اجتماعی گام بردارند.
   پایان بخش دوم نظر و پرسش های یک هم میهن.
   پرسش ۵۰۴۸:  آیا از موزه شهرستان مراغه و همچنین از آثار باستانی این شهر که می گویند روزگاری یایتخت مغولان بوده بازدید کرده اید و نظرتان در این مورد چیست؟
   پاسخ انوش راوید:  البته پایتخت مفهوم و تعریف خاصی دارد،  مراغه مرکز حکومت ایلخانیان بود،  و بطور کلی قابل تعریف پایتخت نبود.  حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،   که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.
   نظر ۵۰۴۹:  با سلام چرا کتاب هایی مانند کتاب مرحوم دکتر حامی و کتاب کارنامه دروغ فرخزاد در کتابخانه ها و کتابفروشیها پیدا نمی شود،  ولی در مورد الکساندر مقدونی دروغی در کتابخانه ها و کتاب های درسی و حتی مجلات و روزنامه ها نیز یافت میشود.  در ضمن چرا شما و سایر محققین که با شما هم عقیده هستند در یک میزگرد تلویزونی شرکت نمیکنید،  تا تمام ملت که به اینترنت دسترسی ندارند،  و یا به وبلاگ آشنائی ندارند به این همه دروغ پی ببرند،  و یا در مجلات علمی این زمان به مردم یاد آوری نمی کنید،  که وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را مطالعه نمایند،  من احساس می کنم اگر این کار را بکنید با استقبال زیادی روبرو می شوید.
   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس از توجه شما هم میهن عزیز،  بارها درباره قدرت استعمار و امپریالیسم نوشته ام،  نباید آنها را دست کم گرفت،  اگر می خواستند مردم واقعیت ها را بدانند،  دروغی در کار نبود.  امروز و اینک که این پاسخ را می نویسم،  سالگرد یازده سپتامبر است،  هنوز مردم نمی دانند که واقعیت آن چه بوده،  چه برسد به گذشته های تاریک.  در قرن سنت گریزی و آینده بینی بارها نوشته ام،  زمان و قرن تخصص و حرفه ای تر بودن است،  اشخاص حرفه ای خود می دانند و می توانند چگونه بسوی و سمت دانش خود بروند،  نیازی نیست در دوره انقلاب داده ها،  توده های مردم از همه چیز خبر داشته باشند،  در ضمن نمی توان با قدرت و توانایی زیاد رسانه ای امپریالیسم نو مقابله کرد.  بدین منظور ما ملتها باید در دانش های خودمان حرفه ای تر عمل کنیم،  منجمله باید به نشریات علمی تأثیر بگذاریم تا تخصصی تر شوند.  بدین ترتیب و با برنامه های تدوین شده،  که بخشی از آن را در سخن وبلاگ نوشته ام،  می توانیم دشمنان تاریخی ایران را پشت سر بگذاریم.  بمنظور بهتر دانستن این موضوعات،  وبلاگ سازمان آینده بینی را مطالعه و پیگیری نمایید.
   نظر ۵۰۵۰:  سلام و درود بر استاد گرامی از بابت توجه و حسن نظرتان که با توجه به سوالاتم جواب دادید و وقتی که گذاشتید ممنونم و البته شرمنده شما که وقت شریف تان را گرفته و احیانا با ایراد و اشکال هایم باعث ناراحتی شما شده ام.  از بابت جواب هایتان ممنون و البته به اندیشه و نظریات شما و دانش و تجربیات جناب عالی احترام می گذارم.  هر چند در برخی مسائل با هم اختلاف عقیده داریم اما در مسایل مشترک جای کار و همکاری هست.
   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس،  نظرها و پرسشها،  و نیز پاسخ های من ویژه یک نفر نیست،  بلکه برای همگان است،  از دید آمار وبلاگ هر پست را در ماه،  حداقل چند صد نفر می بینند یا می خوانند.  در این وبلاگ و کلاً در کار و دانش انوش راوید،  هیچ چیز مخفی یا محرمانه وجود ندارد،  و برای بهبود و بالا بردن آگاهی ها در اینترنت منتشر می شوند.
   نظر و پرسش ۵۰۵۱:  در قضیه زیر مدت ها فکرم را مشغول کرده،  برای بیان منظورم مجبورم مقدمه ای را ذکر کنم.  چنگیز قلمرو خود را بین پسرانش تقسیم کرد،  چین به خان اصلی رسید،  در ایران و جاهای دیگر،  خان های تابع خان بزرگ،  باید به او مالیات می دادند.  در زمان غازان خان او این مالیات را قطع کرد،  و حکومت ایلخانان را کاملا از حکومت خان بزرگ مستقل کرد.  پس از مدتی چینی ها حکومت مغولان را در چین سرنگون کردند،  در ایران نیز پس از فروپاشی ایلخانان و مدتی حکومت ملوک الطوایفی تیمور ظهور کرد،  و توانست مغولستان و هند و روسیه و ایران را بگیرد.  حال می رسم به مطلب مورد نظرم،  می گویند در این زمان حاکم چین برای تیمور پیام فرستاد،  همان مالیات مذکور را که مدتی پرداخته نشده بود،  بپردازد.  البته تیمور هم جوابش را داد و گفت،  نیاز نیست تو برای گرفتن مالیات سفیر بفرستی،  خودمان می آییم.  حال نظر من:
  1 ــ  منطقی است حکومتی که حکومت دیگر را ساقط کرده،  و با آن دشمن است،  و آن را بیگانه می دانسته،  و البته همین طور هم بوده خود را وارث آن بداند!!
  2 ــ  تیمور جانشین ایلخانان نبود،  که مسوول بدهی های آنان شمرده شود.
  3 ــ  این مالیات در زمان ایلخانان و خان بزرگ قطع شده بود،  و در همان زمان منتفی شده بود.
  4 ــ  اصلا با آن همه فتوحات تیمور از مغولستان تا روسیه،  و آن همه کشتار و کله مناره ساختن آن یارو چه طور به خودش جرأت داده… واقعا خنده دار است.
   برایم باور کردنی نیست.  شما چه نظری دارید؟
   پاسخ انوش راوید:  عزیزم،  همین که می گویید،  برایم باور کردنی نیست،  با دانایی نوین به این هم اندیشه کنید،  که همه دروغ و داستان پردازی است.  با کدام مدرک و سند واقعی تیمور کشتار کرده،  در دوران قبایلی آن زمان،  وضع کاملاً با دانش و درک بورژوازی،  که بیشتر این دروغها نوشته شده متفاوت بوده،  در افغانستان قبایلی،  طالبان به هزاره جات حمله کرد،  و آنها نیز بشدت مقابله کردند،  چون قبیله ای بودند،  و درک مردمان قبیله کاملاً متفاوت از درک و اراده ماست،  با این مقابله هزارجاتیها،  بقدری طالبان ضعیف شد،  که با حمله آمریکا،  سریع از پای درآمد.  زیرا طالبان سازمان قبیله ای دینی را فراموش کرده بود،  و به گذشته و تاریخ شاه خدایی دینی بازگشته بود،  و نمی دانستند در تاریخ،  مرحله اجتماعی گذشته نمی تواند به مرحله جدید تر پیروز شود.  برای همین است،  که می گویم تا کسی درکی از ساختار های تاریخی اجتماع نداشته باشد،  نمی تواند رمز تاریخ را کشف کند،  و تاریخ را داستانی و مانند فیلم های کارتون می بیند و می فهمد.
      برای دانستن از چگونگی تفاوت افراد قبیله ای با مردمان غیر قبیله ای،  دیدن سری فیلم مستند قبیله بی بی سی،  و این قبیل را پیشنهاد می کنم.  در ضمن می توانید به دور ایران که هنوز مردمان قدیمی آنها افکار قبیله ای دارند سفر کنید،  و از افراد سن و سال دار آنها کسب اطلاعات و درک قبیله ای نمایید.  تمام اینقبیل اطلاعات بدست آمده را دقیق بنویسید،  و در اینترنت منتشر نمایید.  بعد از زلزله بم مدتی آنجا بودم،  کارگران زیادی از اطراف آن شهر و شهر های هم جوار داشتم،  آنها  تمام دستمزد خود را بدون کمترین برداشتی برای رئیس قبیله می فرستادند،  و رئیس قبیله هم،  خرج همه افراد قبیله و زن و بچه آنها را از درآمد حاصله می داد،  و بسیاری موضوعات جالب دیگر شنیدم.  آنها می گفتند اگر رئیس قبیله بگوید،  با کسی دشمنی کنند یا بجنگند،  آنها همین کار را بدون پرسو جو می کردند.
      قبایل دو نوع هستند،  یکجا نشین و کوچ نشین،  ایرانیها قبیل از اولین انقلاب بورژوازی مشروطیت،  بیشتر قبیله ای بودند،  و قبل از اینکه مجلس اول شورای ملی شناسنامه و نام فامیل را تصویب کند،  مردم را با نام قبیله اشان می شناختند.  بیشتر مردم ایران در طول تاریخ قبایل یکجا نشین بودند،  که تقریباً هر کدام قلعه ای داشتند،  و مردم درون قلعه زندگی می کردند،   نمونه آنرا در قلعه بیاضه نوشته ام.  قبیل از حکومت اشکانیان و مجلس مهستان،  قبایل ایرانی پراکنده بودند،  و هر قبیله مستقل عمل می کرد،  و براحتی توسط یک قدرت آسیب پذیر بودند.  برای همین داریوش بزرگ  در کتیبه بیستون از نفوذ و نابودی دشمنان بسیاری نوشته است.  یک دوره تاریک تاریخی از پایان سلسله هخامنشیان تا مجلس مهستان بوجود آمد،  و باعث شد اسکندر مقدونی و سلوکی را در آن جای دهند.  ولی در واقع این دوره مهمی از رشد و تکامل تاریخ اجتماعی و گذر تاریخی ایران بود،  و ایران بزرگ وارد تمدن سازمان قبیله ای شد،  یعنی قبایل ایرانی با یکدیگر پیمانی بستد،  که در یک سازمان باشند،  تا دیگر هیچ دشمنی و تفرقه اساسی بین آنها بوجود نیاید،  و در مقابل هر دشمنی با هم دست اتحاد داشته باشند.
      حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،  که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.  چه خان و چه پادشاه و غیره،  که در رأس حکومتی یا سازمانی قرار می گیرند،  برای بزرگ نمایی رجز خوانی هایی می کنند،  نمونه آنهم امروزه زیاد دیده می شود،  و دروغ نویسان تاریخی،  اینقبیل گفته ها را در تاریخ جا زده و بخورد سادگان می دهند.  در ضمن حکومت مغولی چنگیزی در چین یک دروغ بدون مدرک و سند است،  که در تاریخ سنتی چین هیچ اشاره ای به آن نشده است،  فقط در جنگ و گریز های قبیله ای،  گاهی شمال چین بدست قبایل مغول می افتاد، آنها هم توانایی اجرای حکومت ایلاتی نداشتند،  چه برسد به امپراتوری مغولی که از ایران هم مالیات بخواهد.
   پرسش ۵۰۵۲:  مطلبی را که گفتید آن خانم استاد دانشگاه هندوستان در وبلاگ شما نوشته پیدا نکردم،  کجاست؟
   پاسخ انوش راوید:  بطور عمومی در پست های وبلاگ،  از هیچ شخص نام نمی برم،  دانش و تحقیقات علمی در هر اندازه،  فقط برای علم است نه به نام شخص.  چند تا از پرسش و پاسخ های ۱۲ از ایشان بود،  که با ایمیل ارسال کرده بودند،  و از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم و پست نمودم.  مانند:  نوشته بودند تحقفیقات زیادی در باره دروغ حمله اعراب دارند،  نوشتم یا در اینترنت منتشر کنید،  یا برای من بفرستید من در اینترنت منتشر کنم.
   خلاصه نظر ۵۰۵۳:  چنگیز و اعراب با گرفتن مراکز توانستند به ایران حاکم شوند،  مانند ناپلئون و روسیه و اروپا.
   پاسخ انوش راوید:  در هر زمان و دوره،  بود و نبود، زندگی و مرگ مردمان تحت شرایط ساختار تاریخ اجتماعی قرار داشته و دارد،  در زمان دروغ حمله اعراب ایرانیها در سازمان قبیله ای و در زمان دروغ حمله مغول در سازمان قبیله ای دینی قرار داشتند.  در آن  دوره های تاریخ اجتماعی،  نمی توانست یک مرکز استان تعیین کنند ادامه حیات قبیله و ملت باشد.  روستا های قبیله ای انرژی حکومت ها و شهر ها را می دادند.   دوره ناپلئون اروپا در دوران بورژوازی بود،  و پایتخت مغز بود،  و در جنگ دوم جهانی هم با اندکی تفاوت چنین بود.  در این باره بزودی بیشتر می نویسم،  لطفاً ساختارهای تاریخی اجتماع و لینک های مربوطه را بدقت بخوانید.
   پرسش ۵۰۵۴:  مطالب شما در خصوص دروغ‌ های تاریخ طبری را ملاحظه کردم.  آیا تحقیق جامع درباره‌ صحت و سقم تاریخ طبری سراغ دارید که معرفی نمایید؟
   پاسخ انوش راوید:  خیر،  بصورت کلی نمی دانم،  تا این تاریخ در جستجو های اینترنتی هم،  تحقیق جامع در باره کتاب های دروغی منجمله تاریخ طبری ندیدم.  درک و دانستن این گونه دروغها تازگی دارد،  قبل از اینترنت اگر کسی حرفی داشت نمی توانست خوب بگوید،  مخصوصاً  که استعمار و امپریالیسم سابق هم دور دروغ های تاریخ خط قرمز داشتند.  اما امروزه از آغاز قرن ۲۱ و با پیدایش امپریالیسم نو،  دروغ های تاریخ برایشان کم اهمیت شده،  و خط قرمز هم کم رنگ گردیده است،  که اینک ما می توانیم براحتی در باره آنها بنویسیم و بگوییم.  می دانم در آینده گرایش دروغ های تاریخ همه گیر حرفه ای می شود،  و تحقیقها و تحلیل های گسترده ای انجام خواهد شد.  در ضمن بگویم،  با خواندن کتاب به راحتی می توانید دروغ بودن هر جمله را متوجه شوید،  و نیازی به تحقیق و تحلیل جامع نیست.
   پرسش ۵۰۵۵:  آیا شما با مکاتب نوین تاریخ نگاری جهان آشنایی دارید؟  بویژه از مکتب تاریخ نگاری آنال چه میدانید؟  روش تحلیل تاریخی شما مبتنی بر اصول کدام یک از مکتب های تاریخ نگاری جهان است؟
   پاسخ انوش راوید:  درباره مکتب های تاریخ نگاری،  در انواع تاریخ نگاری نوشته ام،  برای دانستن از تحلیل های تاریخی من به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.
   پرسش ۵۰۵۶:  شما از کجا کشف کردید این محوطه برای انجام مراسم باستانی اوشاقلاری بوده؟  اصلا از این کلمه پیداست که زمانش خیلی متاخرتر از ۳۴۵۰سال پیشه یعنی زمانی که هنوز زبان اینجا ترکی نبود یه مراسم با اسم ترکی اینجا میگرفتن؟  من بچه تبریزم این تحریفگرای تاریخ اینجا هرروز کشفیات ابکی جدیدی از خودشون درمیارن جالبه که شما هم دانسته یا ندانسته قاطی اونا شدید.  لطفا فکر نکنید که در تمامی زمینه های تاریخ و فرهنگ و زبان های باستانی و باستانشناسی صاحب نظر هستید بازهم از زحمات شما ممنونم.
   پاسخ انوش راوید:  به مطلب بازنویسی شده در سایت های باستانی در ایران مراجعه نمایید.  با وجود آزادی گفتار و اندیشه که فعلاً مجازی است،  و اینترنت در اختیار ما ملت های عقب افتاده از دمکراسی قرار داده،  هر شخص می تواند هر چه بگوید و بنویسد،  و این بهترین نوع تمرین برای بدست آوردن جامعه دمکرات است.  نباید از گفته ها و نوشته ها نگران بود،  و چون افراد چشم و گوش بسته نوکر استعمار و استبداد،  با این برکت مبارزه کرد،  بلکه باید با شیوه های جدید و نوآوری،  بهترین روش برای ورود به دنیای بهتر و آینده نوین را بدست آورد.  بارها در وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ خود تاریخ نیست و نظرات شخصی من است،  که هر آن باز نویسی می شود،  به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.  در ضمن یاد آوری نمایم نوشتن و گفتن چند سطر و تعریف کوتاهی از یک بخش تاریخی و یک گردش،  کار تخصصی نیست،  جهت بهتر دانستن به اردوی مجازی ملی و مردمی مراجعه نمایید.
   نظر ۵۰۵۷:  وقتی جرات درج نظرات برای مزخرفات احمقانتونو ندارین غلط میکنید بخش درج نظرات میذارید عجب کس خلی هستی برای همه چی نظر میدی یه جو بارت نیست.
   پاسخ انوش راوید:  دو نظر فوق از فردی است که حتی توانایی و جرأت نداشته نام و آدرسی از خود بنویسد،  فقط اینگونه افراد می خواهند با انواع ناسزاها و ترفندها،  با هر گونه آزادی اندیشه و قلم مبارزه کنند،  و یا آنها را بشکنند،  تا ایران و ایرانی بسوی آینده دمکرات نرود.  نمونه آن همین نظر است،  که دشمنان ایران و آزادی و حقیقت،  بشدت از انوش راوید ترسیده،  و می خواهند با هر ترفند احمقانه با وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران مبارزه کنند.  هر دو نظر در یک پست قدیمی یکی از وبلاگ ها بود،  همانگونه که قبلاً و بارها نوشته ام،  نظرات اهانت آمیز از بخش نظرات حذف می شوند.  درضمن بارها گفته ام هیچ نظری بی پاسخ نمی ماند، حتی اینگونه نظرات،  و یا نظراتی مانند می کشمت می زنمت و اینقبیل مزخرفات،  آنها را در پست جدا گانه پاسخ می دهم،  تا جوانان باهوش ایران نوکران مختلف دانسته و پولی،  نداسته و مجانی،  استعمار و استبداد دشمن آزادی را بهتر بشناسند،  و راه مقابله با آنها را بیابند. 
   پرسش ۵۰۵۸:  چرا دیر پاسخ ها را می نویسید،  من دو بار به وبلاگ سر زدم و پاسخ خود را ندیدیم؟
   پاسخ:  تا کنون چند بار نوشته ام،  که بدلیل امکان فیل /+/  تر شدن،  تعداد وبلاگ هایم زیاد هستند،  بدین ترتیب همیشه جایگزین قدیمی دارم.  اما بسیاری از اشخاص در پست های مختلف می نویسند،  و گاهی من تا چند روز نمی بینم،  یا در مسافرت کوه و دشت های تاریخی هستم،  و دسترسی به اینترنت ندارم،  برای دریافت پاسخ،  بعد از حدود ده روز به این وبلاگ مراجعه نمایید و در پرسش و پاسخها بیابید.
   نظر و پرسش ۵۰۵۹:  دریغا که ما ایرانیان تاریخ واقعی جهان را که به همت بزرگانی چون فردوسی, ابوریحان بیرونی, بلعمی, طبری …. در دسترس ماست افسانه پنداشتیم،  و از یاوه های مفسرین تاریخ یونان و اروپا برای خود تاریخ جدید خلق کرده به هیچ افتخار می کنیم!  چرا اساتید ایرانی هر چه زودتر برای برداشت دروغها از تاریخ ایران و کتابهای آموزشی اقدام نمی کنند
   پاسخ انوش راوید:  طی مدت نفوذ استعمار و امپریالیسم،  بسیاری از کتاب های تاریخی ایرانی را از بین برده و پنهان کرده،  یا مخدوش نمودند.  البته ما افتخار نمی کنیم،  اسیر شدگان در حلقوم استعمار افتخار می کنند.  با سابقه ۵ ساله از وبلاگ نویسی متوجه شده ام بسیاری،  حتی بیش از ۹۰ درصد از اساتید دانشگاهی ایران،  بشدت وابسته و پیوسته به دروغ های تاریخ هستند،  و نمی توانند آموزش و دانش استعماری را کنار نهند،  و ناتوان با وبلاگ من برخورد خصمانه کرده اند،  اما نسل جوان و تازه،  از وبلاگ بخوبی استقبال کرده اند.  یکی از همین نوع اساتید دانش تاریخ استعمار زده،  از دوستان صمیمی و قدیمی من است،  او به هیچ وجه نمی پذیرد که اسکندر ایرانی،  و نام رهبران فرقه دینی اشکانی بوده،  و می گوید اسکندر همان است،  که در دروغ نامه ها نوشته اند،  او اسکندر نامه های بی پایه و اساس غربی را منبع تاریخی می داند!!
      آنها محصول فرایند تئوری ها و سبک کار استعماری هستند،  که بخشی از این موضوع را در قرن سنت گریزی نوشته ام.  استعمار و امپریالیسم همیشه حقه ها و کلک هایی در آستین داشته و دارد،  و با دست بالایی که در نشر و گسترش دارند،  موفق تر عمل می کنند.  اما در قرن آغاز تمدن نو،  گویا ورق دارد بر می گردد،  فقط کار بیشتر و هوشیاری افزون تر از ملی گریان واقعی،  که نگهبانان سنت دمکراتیک تاریخی ایران هستند را می طلبد.  امروزه با توانایی که اینترنت در اختیار ما قرار داده،  می توانیم دست بالای دشمنان تاریخی ایران را خنثی نماییم.  جوانان با هوش فراوان ایران می دانند،  که می توانند بخوبی از اینترنت استفاده نمایند،  و با تحلیل های عمیق،  و تحقیق های علمی واقعی،  سرنوشت نو بنویسند.
   نظر ۵۰۶۰:  سلام آقای راوید از شما برای اینکه زندگی منو عوض کردید ممنونم،  من دیگه حس نمیکنم از همه ملل دنیا طلبکارم!  الان که دقت میکنم اسلام دین قشنگیه، عربها هم آدمای بدی نیستند.  راستش من خوزستانیم و بیشتر دوستام عربند،  نمیدونم چطوری دربارشون اونجوری فکر میکردم،  تازه وبلاگ شما رو هم یه عرب به من معرفی کرد،  و میخواست بگه قومش در عقب ماندگی امروز ما نقشی نداشتند!  دیر فهمیدم وبلاگتون بروز شده و گرنه زودتر میومدم.  فقط دو نکته:  چرا تو فیس بوک فعالیت نمیکنید؟  من امروز وبلاگت رو تو یه گروه به اشتراک گذاشتم،  انتقال اندیشه خیلی آسونتره و دوم یه سوال،  فکر نمیکنید دین اسلام هم مثل تاریخ جهان و البته سایر ادیان دچار تحریف شده،  و اصرار مسلمانان بر اینکه اسلام و قرآن تحریف نشدن از علل اصلی عقب ماندگی دنیای اسلامه؟
   پاسخ انوش راوید:  عقب ماندگی هر کشور تعریف خاص خودش را می طلبد،  که بستگی به شرایط قاره ای و جغرافیایی دارد.  اگر بر فرض حساب کنیم ایران عقب افتاده بوده،  باید دلیل آنرا در ساختار های تاریخی اجتماع و گذر های تاریخ اجتماعی پیدا کرد.  از تشکیل مجلس مهستان تا اوایل حکومت صفویه،  ایران در دوره اجتماعی سازمان قبیله ای بود،  که این مدت بسیار طولانی است،  این دوره در اروپا خیلی سریع گذشت.  ولی چرا در ایران زمان بسیاری سپری شد،  و هیچ گذر تاریخ اجتماعی صورت نپذیرفت،  باید دید و بررسی کرد علت چه بوده.  آیا تأثیر دین های تاریخی حاکم بر جو قاره کهن بوده است،  که یکی بعد از دیگری از میترا تا آخرین مرحله اسلامی،  از یکدیگر کپی شده و ورژن جدیدی برای نگهداری توده ها بودند،  و همه پیامبری و دستور العمل های ثابت غیر قابل تغییر داشتند،  مانند نماز و روزه و نذر و نیاز و قربانی.  یا تأثیر جغرافیای طبیعی و وجود بیابانها و شهر های دور از هم قاره،  باعث آن بود،  یا دیکتاتوری و دگم سالاری حاکم بر جامعه و خانواده،  و یا هر موضوع دیگر،  که کلاً نیازمند تحقیق و تحلیل های طولانی و زمان  بر و تخصصی است،  دانستن علت این مسائل راهگشای آینده نوین می باشد.
      همچنین در ادامه از حکومت صفویه تا آخر پادشاهی قاجاریه و ورود نو بورژوازی وارداتی،  که اولین انقلاب بورژوازی ایران ثمره آن بود،  هیچ انباشت سرمایه و طبقه بندی های علمی و مالی،  برابر با رشد و تکامل تاریخی در ایران و قاره کهن صورت نپذیرفت،  این ها موضوعاتی است که باعث عقب افتادگی و یا پیشرفت هر ملتی بنا به تعریف خاص آن است.  بسیاری از مردم بدون تحلیل های درست که باید حاصل کار و تحقیق حرفه ایها باشد،  عقب افتادن های کشور را به گردن این و آن می اندازند،  در ایران رسم بر این شده دروغ حمله اعراب و مغول را باعث عقب افتادن ایرانی بدانند،  ولی دروغ حمله اسکندر مقدونی را که غربی ها آن را از خود می پندارند،  می گویند باعث پیشرفت ایران و قاره کهن شده است.
      با نگاه به نقشه های تاریخی جغرافیای سیاسی و اجتماعی و طبیعی،  متوجه می شویم،  که در آن زمانها اعراب قاره کهن بدون شمال آفریقا،  بسیار کم جمعیت بودند،  مغولها نیز در شرایط بدتر از آنها قرار داشتند.  در برآورد های جمعیتی ابتدای قرن ۱۶ میلادی،  جمعیت اعراب قاره کهن حدود دو میلیون نفر در بیش از ۴ میلیون کیلومتر مربع بودند،  که با جمعیت نسبی یک دوم نفر در کیلومتر مربع در قبایل پراکنده زندگی می کردند.  جمعیت اقوام گروه ایرانی حدود ۹ میلیون نفر و اقوام گروه ترکی در قاره کهن حدود ۶ میلیون نفر بودند.  شرایط اجتماعی هر کدام منحصر،  ولی خاص قاره کهن بود.  به این ترتیب و با حساب کلی هیچ کدام نمی توانستند به دیگری در زمان کوتاهی اثر بگذارند و باعث دردسر دیگری شوند،  آنها در طول تاریخ یار یکدیگر بودند.  نباید اغفال تبلیغات و دروغ های فاشیستی و استعماری شد،  همانگونه که نوشتم فاشیست های رنگارنگ و استعمار و امپریالیسم می خواهند با دروغ گفتن و نوشتن در سرنوشت ملتها،  محیط را برای خودشان مناسب کنند.  از ابتدای تاریخ ملتها قاره کهن یکی و یک ملت بودند،  و در طول تاریخ به مرور به یکدیگر چیز های یاد دادند.  اگر در گوشه هایی از تاریخ قبایلی از این ملتها با یکدیگر در گیر می شدند،  باید تحقیق و تحلیل شود علت آن چه بوده،  و آیا واقعی یا سطحی و بی اهمیت بوده است.
      اگر شرایط سنی و درد آرترز و مفاصل اجازه دهد،  بزودی به فیس بوک هم می رسم،  ولی دوست دارم جوانان علاقمند به تاریخ ایران،  چون شما عزیز این کار را انجام دهند،  و سپاسگزار می شوم.  قبلاً نوشته ام،  فعلاً بدلایلی از ورود به بحث دینها خود داری می کنم،  و این موضوع را هم به جوانان باهوش متخصص هم وطن می سپارم،  که در صورت تمایل می توانند از موضوع های وبلاگ انوش راوید الهام بگیرند.  یکبار دیگر خاطر نشان نمایم،  جوانان عزیز هم میهن،  ملت ما فقط در ایران کنونی نیست،  ملت تاریخی ما تمام باشندگان قاره کهن هستند،  سعی کنید بنا به سلیقه و دانش خود این موضوع را گسترش دهید.  تحقیق ها و تحلیل های عمیق و جامع و گسترده و زمان بر داشته باشید،  ایران و ایرانی را کوچک و کم اهمیت بحساب نیاورید،  از هر گونه فاشیست و ارتجاع دوری نمایید،  و ترفند های استعماری را افشا کنید.
      در تلویزیون های لوس آنجلسی عده ای به اصطلاح تاریخ دان دائم دارند،  بدون تحلیل و تفسیر علمی،  به اعراب تاریخی ناسزا می گویند،  که به ایران حمله کردند و کشتند و غارت کردند،  و گاه به دروغ نامه های به نام کتاب تاریخ استناد می کنند.  متقابلاً همکاران آنها نیز در تلویزیون های مشابه عربی،  دارند به ایرانیها حمله می کنند و ناسزا می گویند،  که آنها باعث کشتار و بدبختی اعراب شده اند.  به همین سادگی و در ادامه تئوری ها و سبک کار استعماری،  می خواهند ملت قاره کهن را دشمن کنند و رو در روی یکدیگر قرار دهند.  اما دیگر آن دوره تمام شده و با وجود اینترنت و تکنولوژی امروزی،  و جوانان باهوش و سالم ایران و قاره کهن،  کار آنها نتیجه عکس خواهد داشت،  و دست و ترفند شان رو می شود.
   نظر و پرسش ۵۰۶۱:  …. آیا کتب آقای ناصر پورپیرار را مطالعه کرده اید؟  یا مستندات ایشان را دیده اید؟  ایشان دیدگاه های بسیار جنجال برانگیزی در خصوص تاریخ ایران و اسلام ارائه کرده اند،  که برخی از دیدگاه های شما را با ایشان یکسان دیدم.،…..
   پاسخ انوش راوید:  هر شخص که می خواهد در موضوعی و دانشی صاحب نظر باشد،  باید خیلی با حوصله و زیاد تحقیق و مطالعه کند،  منجمله آن چیز هایی را که می پندارد اشتباه هستند.  من برای نوشتن و افشای دروغ های تاریخ،  بارها تمام دروغ نامه ها را خوانده ام،  و هر آنچه را که می توانست لینک یا پیوست آنها باشد هم مطالعه کرده ام.  مکانها و سایت های تاریخی فراوانی را در قاره کهن دیده ام،  و بازدید تعدادی از آنها را در وبلاگ نوشته،  و باز هم خواهم نوشت.  از نظر من مطالب آقای ناصر پورپیرار کاملاً اشتباه و غلط هستند،  چندین بار در این مورد توضیح داده ام.  ایشان می گویند ایران و ایرانی بعد از خشیارشا هخامنشی تا ورود استعمار وجود نداشته،  ولی برعکس،  من می گویم با منابع و آثار تاریخی فراوان،  ایران و ایرانی خیلی هم خوب و گستره بوده اند،  در هر صورت متوجه نظر شما نشدم،  کجای این دو با هم یکسان است؟
   پرسش ۵۰۶۲:  چرا لینک مرا حذف کردید؟
   پاسخ انوش راوید:  لینک شما در تمام وب های من است،  پیوند لینکدونی یک وب فقط برای آن وب است،  و لینک لینکدونی وبلاگ در جستجوها به نمایش در نمی آید،  ولی در صفحه جداگانه،  در جستجوها بالا می آید،  و دو خاصیت دارد.  اول کسانی که مثلاً دنبال وب حلقه گمشده می گردند،  آنرا در لینکدونی صفحه جدا می یابند،  دوم باعث بازدید از وبلاگ من می شود.  همچنین چون تعداد لینکها و دوستان زیاد می باشد،  و در یک لینکدونی جا نمی شود،  آنها را بعد از حدود یکماه قرار داشتن در محل پیوندها،  که گوگل رتبه آن را بحساب آورد،  به صفحه لینکدونی منتقل می کنم.
   نظر ۵۰۶۳:  در پرسش و پاسخ ۱۴ نوشته اید که بسیاری از اساتید ایرانی محصول فرایند تئوریها و سبک کار استعماری هستند،  ولی  باور بفرمایید این ۹۰% اساتیدی که  می گویید،  هم ایرانیان وطن پرستی هستند که دنبال مدرک و سند قانع کننده می باشند.
   پاسخ انوش راوید:  مهمترین کار استعمار و امپریالیسم گرفتن دانش ناسیونالیسم،  و در بخش آموزشی ایجاد حافظه محوری است،  در این باره در قرن سنت گریزی توضیح نوشته ام.  اساتید هر گرایش وقتی مطلبی را می بیند،  که در جهت علم آنها می باشد،  اگر آنرا به تحلیل و تحقیق موج نو ایرانی بگیرند،  دلیل بر آن است که استاد واقعی هستند.  ولی اگر از کنار آن بگذرند،  و یا با چند کلمه با آن مخالفت یا موافقت کنند،  رفتارشان تأثیر گرفته از همان تئوریهاست.  یا مانند اینکه بگویند این که نان و آب نمی شود،  و زندگی خرج دارد،  و به کار های غیر حرفه خودشان در آژانس های املاک و اتوموبیل مشغول کار باشند،  و از کنار موضوعات تخصصی خودشان راحت بگذرند،  رفتار غیر فرهنگ ایرانی است،  بارها در این موارد گفته ام.
      من به راحتی در محیط دمکرات اینترنت،  حرفم را می زنم،  درصورتی که به شخص حرفه ای تاریخی و مدنی،  هر چند استاد مهم هم باشد،  بربخورد و ناراحت شود،  برایم دست آوردیست،  که تجربه در سی سال نوشتن مطالب تاریخی و اجتماعی کم فعال در نشریات،  و ۵ سال وبلاگ نویسی فعال دارد.  بارها نوشته ام این وبلاگ یک کار حزبی و مسلکی و دینی نیست،  که در جهت خوشایند توده ها باشد،  این برای اشخاص معدودی است،  که می توانند سخن وبلاگ را درک نمایند.  وظیفه یک استاد واقعی این است،  که به هر شکل دانش خود را جاری سازد،  بطور مثال آنکه با موضوع وبلاگ انوش راوید موافق است،  درباره دروغ های تاریخی که در آموزش ایران می باشد،  باید بشدت با استفاده از تمام امکانات گله و شکایت کند.  درصورت عدم اینکار،  و فقط بسنده کردن به اینکه خوب بود و از وبلاگ خوشم آمد،  می شود محصول ۹۰ درصدی آن تئوری استعماری که نوشته ام،  و در واقع آن دشمنان موفق بوده اند.  با نگاهی به چند هزار نظر وبلاگ متوجه می شوید،  که بسیاری از همین ۹۰ درصد نوشته اند،  خوب بود و پسندیدیم،  و یا قبول داریم در تاریخ دروغ زیاد است،  اما این فایده ای ندارد و کار ملی پیش نمی رود،  و نمی توان آنها را از این لیست خارج نمود.
      وطن پرست بودن یا نبودن اشخاص ملاک نیست،  داشتن دانش ناسیونالیسم مهم است،  تاریخ گیتی پر از جنگها و کشتارها،  رجزخوانی های بی پایه و اساس و غیره است،  که همه آنها را افراد وطن پرست راه انداخته،  و وطن پرست های بیشماری در تمام کشورها پشتیبانی کرده و یا جان باخته اند.  اینک ما در شرایطی از گذر تاریخی تمدن بشر قرار گرفته ایم،  که باید دیدی کاملاً حرفه ای مخصوص قرن نو به تمام مسائل داشته باشیم،  منجمله به ناسیونالیسم و آینده جهان.  بررسی فعال اینها چندان وقت زیادی نمی خواهد،  من فقط با روزی دو تا چهار ساعت،  ضمن دیدن و گوش دادن به اخبارها و فیلم های مستند،  پای کامپیوتر وقت می گذرانم.  باید توجه داشت،  با امکانات فراوانی که دشمنان تاریخی ایران دارند،  کوتاهی از موارد فوق خسارت های جیران ناپذیری بدنبال خواهد داشت.
      آیا تاکنون کسی از آنها به دفاع از تاریخ ایران پرداخته،  و یا برابر قوانین جاری رسماً و نشراً تقاضای تأسیس فرهنگستان مستقل ملی و مردمی تاریخ ایران را کرده است،  یا اشاره ای و پشتیبانی نموده.  همان گونه که در آینده بینی ایرانی نوشتم،  در ادامه قرن ۲۱ داشتن حافظه انباشته از مطالب راست و دروغ مهم نیست،  چون دانش دارد بسرعت بروز می شود،  بلکه پردازش نوین و داشتن ذهن پویای ایرانی اصل است.
   پرسش ۵۰۶۴:  با درود فراوان اگر عمر بن خطاب به ایران حمله نکرده است،  پس چرا در سریال مختار،  از نبرد قادسیه و بردگی ایرانیان صحبت شده؟  از شما استاد گرامی در خواست میکنم در مورد دروغ های این فیلم و تاریخ ایران بعد از اسلام بیشتر توضیح دهید.
   پاسخ انوش راوید:  باید توجه داشت در آن زمان قبایل حاکم بر سرزمین خود بودند،  مرز جغرافیایی سیاسی وجود نداشت،  بلکه مرزها در بستر های ماندگار و جاری قبایل تعیین می شد.  حکومتها انرژی خود را از قبایل می گرفتند،  و برای ادامه بقا همیشه مجبور بودند قبایل را راضی نگه دارند.  در مرز بین قبایل ارب و غیر عرب،  عربها به ایرانی ها می گفتند،  عجم یعنی فرزندان جم و جمشید،  که دارای ارزش زیادی بود،  حتی آنها برای زیارت به جمکران،  یعنی جایگاه جم می رفتند.  از نظر قدرت و توانایی و جمعیتی،  قبایل عرب بسیار کم جمعیت بودند،  و هیچ برتری تکنیکی و کاربردی و نظامی،  نسبت به قبایل ایرانی نداشتند.  برای دانستن این مطالب،  با حوصله وبلاگ را مطالعه و پیگیری نمایید،  در این موارد توضیحات زیادی نوشته ام.  بیشتر داستانها و نمایش نامه های تاریخی،  در دوران بورژوازی نوشته شده اند،  و نویسنده آنها از ساختار های تاریخی اجتماع چیزی نمی دانسته،  و دید او فقط از دوران خودش بوده است.  به همین جهت یک شخص وارد،  به راحتی می تواند اشتباه و دروغ آنها را بفهمد،  هر دوره تاریخی بود و نبود،  و روش زندگی خاص خودش را داشته است.  اینقبیل نویسندگان دروغ نویس،  توانایی یافتن اشخاص وارد به تاریخ واقعی را ندارند،  و فقط به تعدادی دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ بسنده می کنند،  چون بیشتر از این نمی دانند.  این زمان با وجود موج نو در ایران،  اعتماد جوانان باهوش ایران،  به این قبیل فیلم های تاریخی از بین رفته،  و این بی اعتمادی و دانستن دروغها به کل جامعه منتقل می شود،  و در نهایت صدمه به ایران و تولیدات داخلی می خورد.
   نظر و پرسش ۵۰۶۵:  وبلاگ های شما شلوغ است و خواندن آن مشکل است،  چرا آنرا در یک سایت نمی نویسید؟
   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها توضیح و راهنمایی نوشته ام،  در هر صورت هر شخص که می خواهد مطلبی را علمی بداند،  باید خیلی مطالعه و تحقیق کند.  حتی هنگام دیدن سریال های بی محتوا،  که خلاف نظر روشنفکران هستند،  و در جوهر قرمز نداریم نوشته ام،  و یا شنیدن اخبار های کانال های مختلف می توانند همزمان وبلاگ را تند خوانی نمایند،  و بخش های مورد نظر و علاقه را کپی و در یک ورد پیس کند.  برای اینکار بهتر است همزمان یک صفحه وبلاگ،  و چندین لینک آنرا در پنجره های جدید باز کرد، همین روش را من برای مطالعه وبلاگ های مورد نظرم می کنم،  و سپس در فرصت مناسب مطالب جمع شده در ورد را با دقت می خوانم.
      بدلیل امکان فیل ++ تر،  در یک سایت جمع نمی کنم،  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  وبلاگ هایم که قبلاً فیل ++ تر، شدند،  بیش از ۸۰ درصد بینندگان خود را از دست دادند.  در هر صورت از نظر خوانندگان،  این نوع وبلاگها هیچ تفاوتی با سایت ندارد.
   پرسش ۵۰۶۶:  می خواستم نظرتون رو در خصوص این،  که آیا دقیانوس همون داریوش هست یا نه بدونم!  اصلا شما به مطابقت روایات دینی و تاریخی به چه دیدی نگاه می کنید؟
   توجه:  مشروح مطلب آیا دقیانوس همون داریوش هست یا نه؟  در اینجا،  خواندن آنرا پیشنهاد می کنم.
   پاسخ انوش راوید:  البته از این داستانها در تمام دینها و کشورها زیاد است،  و همه چند اشتراک با دیگری دارند،  و امروزه هر ملتی آنها را بنا به زبان و دانش خودش تعریف و تفسیر می کند.  من سعی می کنم از دل این داستانها،  به تاریخ اجتماعی برسم.  بنظر من باید با دیده شک و تردید به تمام داستانها و نوشته های باستانی،  حتی اگر معروف ترین کتیبه ها هم باشد،  نگاه کرد،  چه بسا ممکن است شاهی یا دینی از برای حقانیت خود کلی دروغ گفته باشد.  همانگونه که ما فارسی زبانها می گویم این و آن اسم از این و آن واژه ایرانی آمده،  و بزحمت در و تخته را با شک و تردید با هم جور می کنیم،  عرب و ترک، هندی و اروپای و غیره هم همین گونه،  همان اسم را برای زبان خودشان می گویند و تفسیر می کنند،  این و آن را مشابه سازی و سناریو نویسی می کنند.  چند هزار سال تاریخ چند ده میلیارد انسان،  بیشمار رهبران دینی و پادشاهان،  با بیشمار تر داستان و ماجرا و غیره بوده اند.  بسیاری بخاطر شرایط زمانه و عدم آگاهی و دانش گفته های دیگری را برای خود کپی کرده،  و با تحلیل ساده اندیش خود باز سازی کرده اند.
      جوان بودم خیلی بدنبال تحلیل و تفسیر داستانها رفتم،  و همیشه با مشکل روبرو بودم،  و در نهایت دیدم این مردم بودند و هستند،  که با رشد و تکامل گذر های تمدنی را آرام،  و با آهنگ مناسب سپری کرده و می کنند.  البته این دلیل نمی شود شخص علاقمند و متخصص کار تحقیقاتی نکند،  ولی باید این مطالب هم در نظر داشته باشد.  با حساب شرایط امروز ایران و قاره کهن،  بهتر است تحقیقات دیدی با جنبه از بالا و عمومی قاره خودمان را داشته باشد.  در گذر تاریخی این قرن،  وظیفه اشخاص تاریخی،  از همه سنگین تر است.  البته گاهی بخاطر تاریخ گنج و گنج جویی این گونه تحقیقات علمی خیلی خوب است،  و نتایج جالبی هم می دهد،  اما من تا کنون شانسی نداشتم.  بزودی چند کتاب و نوشته های قدیمم را زیر رو می کنم،  و تا حدود یکماه دیگر درباره موضوع مورد نظرتان می نویسم.  در ضمن توجه شما گرامی را به اینجا جلب می کنم،  احتمالاً برایتان جالب باشد.
      هم اینک که این مطلب را می نویسم،  یکی از رادیو های خارجی،  که مردم و سرزمین شان سابقه طولانی در دروغ گویی و دروغ نویسی در تاریخ ایران دارند،  برنامه پخش می کند.  آنها در هر یک از برنامه خود،  به نوعی دروغ های تاریخ را تکرار می کنند و می گویند.  الان در برنامه ای که اصلاً تاریخی نیست،  دارد می گوید،  اسکندر مقدونی رفت و ایران را گرفت و تخت جمشید را آتش زد،  و پرت و پلا های دیگر…  این دشمنان تاریخ ایران،  از اینکه ایرانیان بویژه جوانان باهوش،  بدنبال اصل و تاریخ خود هستند،  و دروغها را شناخته و دارند افشا می کنند،  خیلی ترسیده اند.  برای همین نگران شده و تقریباً در تمام برنامه هایشان،  دروغ های تاریخ را تکرار می کنند،  و خشم خود را اینگونه از ایرانی ابراز می دارند،  شاید هم نوعی سرکوفت باشد.  ولی دیگر کور خوانده اند،  با وجود تکنولوژی های نوین،  آن دوره های سادگی ایرانیان تمام شده است.
   نظر ۵۰۶۷:  مطالب خیلی مفید بودند،  کاش منابع رو هم ذکر می کردید.
   پاسخ انوش راوید:  درباره عدم ذکر منابع بارها توضیح نوشته ام،  اینبار با دید دیگر می نویسم،  این وبلاگ آموزشگاه و دانشگاه های سنتی قرن گذشته نیست،  که در انتها لیستی از منابع را که شاید بسیاری مشکوک باشد بنویسم،  و عزیزان را به آنها هدایت کنم.  من سعی می کنم دید جدیدی به جغرافیا ـ تاریخ ارائه دهم،  و تحقیق و تحلیل های نوین را به موج های نو ایران می سپارم.
   پرسش ۵۰۶۸:  اگر بخواهم همه وبلاگ را ردیف بخوانم،  و نخواهم در هر برگه به ده ها برگه دیگه برم،  از کجا آغاز کنم؟
   پاسخ انوش راوید:  بارها این پرسش مطرح شده است،  قبلاً و بویژه در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ خود تاریخ نیست،  در واقع این وبلاگ هنوز مقدمه ای بر نگرش های نو به تاریخ، است  و چون یک موضوع در آن مطرح نیست،  براحتی نمی توان آنرا جمع بندی نمود.  50 درصد ورودی های وبلاگ از جستجوها می باشند،  بسیاری از عزیزان برای بار اول است که به وبلاگ می آیند،  وقتی مثلاً با دروغ حمله اعراب مواجه می شوند،  در ذهن آنها خیلی موضوعات می آید،  مانند،  مگر می شود که چنین حمله ای نبوده باشد.  آنها باید بخش هایی از جامعه شناسی تاریخی،  ساختارهای تاریخی اجتماع،  تاریخ ادیان ایرانی،  موقعیت جغرافیایی ایران،  تاریخ لشکر و جنگ ایران،  و بسیاری دیگر موضوعات را بخوانند و بدانند،  البته یکبار خواندن و دانستن آنها کافی است،  وقتی مطالب دیگر مثلاً دروغ حمله مغول به ایران را باز می کنند،  دیگر نیازی نیست این لینکها را مکرر بخوانند.  بدون کلیه این دانشها که همگی اول راه هستند،  خواندن و دانستن تاریخ و تاریخ اجتماعی،  چون داستان و افسانه می ماند،  یعنی همان چیزی خواهد شد،  که تاکنون بخورد ملتها داده اند.
      همچنین درباره جمع بندی های وبلاگ نیاز به یاری عزیزان علاقمند دارم،  که خود شان و با هنر و سلیقه، عشق و دانایی،  مطالب وبلاگ را گرد آوری و جمع بندی نمایند،  و بنام خودشان منتشر نمایند،  و نشان دهند جوان با هوش ایرانی،  به هیچ وجه زیر بار دروغ نمی رود،  چه برسد دروغ هایی به بزرگی تاریخ و سرنوشت او و کشورش.  همچنین مد اصلی نظر من در وبلاگ فقط یکهزار جوان زبده ایرانی،  در گرایش های جغرافیا ـ تاریخ است،  اشخاصی که می خواهند حرفه ای و تخصصی کار و تحقیق نمایند،  می دانند که باید خیلی بخوانند،  و از سبک نگارش تکنولوژی های نوین بخوبی بهره برند.  هم اینک که این مطلب را می نویسم کتاب تاریخی در دست دارم،  اگر بگویم در آن گیج شده ام،  باور کنید جدی است،  در صورتی که اگر مطالب آن لینکی بودند،  خیلی راحت تر می خواندم.
   نظر و پرسش ۵۰۶۹:  زبان مادری من یکی از زبانهای باستانی ایران است،  و من نمی توانم با آن حرف بزنم،  چکار کنم؟
   پاسخ انوش راوید:  واقعاً حیف شده زبان محلی خود را،  که ریشه در تاریخ ایران دارد را نمی دانید،  سعی کنید هر چه زودتر فرا گیرید،  صدا و گفته های مردم قدیمی و مدرسه نرفته محل مادری خود را ضبط کنید.  اگر از من می شنوید،  کار اصلی تحقیقاتی وبلاگتان را برپایه زبان محلی مادری خود قرار دهید،  که خیلی مهم است،  کثرت بیننده مهم نیست،  کیفیت و نوع کار تحقیقاتی اصل است.
   نظر ۵۰۷۰:  فکر می کنم جمع آوری یکسری مطالب مختلف،  بدون اسناد قابل قبول و پراکنده گویی،  نمیتواند به عنوان تاریخ این ملت باشد.
   پاسخ انوش راوید:  از همین مطالب پراکنده گردآوری شده،  از واقعیت های بجا مانده تاریخی است،  که می توان تاریخ واقعی را نوشت،  نه از روی دروغ های غربی که همه آنها ترفند است.  این آموزش و پروش عادت داده خوب نخوانند و دقت نکنند،  و همین جوری بدون تحقیق و تحلیل سریع فکر کنند،  کجای وبلاگ نوشته شده تاریخ است،  و این وبلاگ اصل تاریخ ایران است،  بارها در این باره توضیح نوشته ام،  می توانید به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.  در ضمن همین آموزش و پروش حافظه محوری عادت داده،  که دروغها را باور داشته باشند،  و آنها را همراه یک مشت سند و مدرک تقلبی،  که توسط عوامل و چهره های استعمار و یا صهیونیسم و ارتجاع ساخته و پرداخته شده،  به خورد ملتها داده و به ملتها بخندند،  که اساتید و عالمان آنها چه ساده یا پیروان توطئه سکوت اند،  و نمی توانند حداقل آن دروغها را تکذیب کنند،  و بدنبال واقعیت بگردند.  در هر صورت امید من به جوانان باهوش ایرانی است،  که این وبلاگ را درک می کنند.
      حتی عده ای نمی توانند یک نظر نویسی ساده کنند،  بارها نوشته ام نظراتتان را در بخش نظرات بنویسید،  بویژه در وبلاگ فصلی جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  که همگان بتوانند بخوانند،  مخصوصاً در یک فصل،  نه با ایمیل که فقط برای من است.  عزیزان برای هر نظرتان احترام قائل شوید،  هر چه باشد ارزش دارد،  نظر شما چون رأی شما است.  بیایید نظر و پرسش خود را به تحقیق و تحلیل بگیرید،  آنرا باز تر و عمومی تر نمایید،  این نظرات نشانه شخصیت ملی و مردمی بوده،  و در نهایت درک از این نظرات،  نتیجه رأی کشوری است.  بگفته دیگر،  یعنی عده ای عادت کرده اند،  با فکر سرسری،  حتی در رأی سیاسی نظر بدهند.
 
کی Cae
      کی را به معنی تاج گفته اند،  ولی کی اولین انسان است،  کیجا و کیژا و کینه به معنی دختر،  کی + ژا = انرژِی یا جان که از کی بوجود آمده و ملکه ملت است،  او یکی نیست نیمی از ملت است.  کیانیان اولین انسان هایی هستند،  که از کی بوجود آمده اند،  که کیسر = کی + سر،  (قیصر اروپایی) سر آنها شده است.  ایرانیان کهن واقع گرا بودند،  افسانه و داستان و فرشتگان و الهه های آب و خاک و جهان و… نداشتند،  آن داستانها در هزاره پنجم آریایی میترایی به بعد توسط دین های باستانی آفریده شدند.
      از کی ژن (زن) بوجود آمد،  ژن به معنی انرژی است،  هزاره ها بعد ژنراتور و ژنتیک را از آن واژه اصلی ساختند،  از ژن،  ژان پدید می آید،  ژان همان جان است،  جان تن نیست،  تن جسم است.  ژاندارک = علم دار جان،  به احتمال قوی از داستان های ایران کهن است،  شاید از تمدن جیرفت،  که بعدها کپی برداری شده،  اما کپی کنندگان هیچ توانایی ریشه یابی آنرا ندارند،  فقط داستانی را بدون هیچ اثر تاریخی سرهم کرده اند.  ژن از کی،  و ملت از ژن بوجود آمده است،  ملت = (مل = مردم + لت = تکه).
      مردم ایران کهن تاج بسر حکمران نداشتند،  و بالاسر مطلق نمی پذیرفتند،  آنها اوسا داشتند،  اوسا های نگهدارند آب و خاک و جنگل و کوه و دشت و غیره،  مانند:  داراوس (داریوش = اوسای جنگل)، کوراوس (کوروش = اوسای کوه)،  اواوس (اودئوس = اوسای آب) و…،  برای تمام و هر آنچه که هست اوسای نگهدارنده داشتند،  تا بخشی از طبیعت را نگهداری کنند،  و طریقه استفاده درست را به مردم یاد دهند.  از هزاره پنجم خورشیدی ایرانی به بعد بوده،  که از نام اوسا ها سوء استفاده شد،  و از آسمان آمده ها و ملائک شده ها و سرورها و… از نام آنها ساخته شدند،  و حتا غریبه ها هم بخشی را برای خود دزدیدند.
      عزیزان، جوانان باهوش اقوام و ملت های ایرانی در قاره کهن،  خودتان را با داده های این وبلاگ هماهنگ کنید،  از فولکلوریک و زبان های محلی خود بگویید،  آنها را ریشه یابی کنید،  در تاریخ و زبان شهر و دیار خود بگردید،  تحقیق و تحلیل کنید،  ببینید قهرمانان تاریخ ایران کدامشان در آنجا ردپا و اثر تاریخی و ریشه یابی فرهنگی دارند.
بفرمائید شام
      سطحی نگری به مسائل و موضوعات اجتماعی و تاریخ اجتماعی،  امروزه باعث شده خاورمیانه اصطلاحی،  یا قاره کهن تاریخی و شمال آفریقاا بهم ریخته شود.  هیچ ملتی و کسی نمی دانند چه می خواهند،  و نمی توانند هیچ تحلیلی داشته باشند،  چون اصولاً با تعلیل و تحقیق سرو و کار نداشته اند.  از بدو پیدایش استعمار آموزش های آنها سطحی نگری بوده و نگهداشته شده است.  همانند برنامه تلویزیونی بفرمائید شام،  که یک برنامه تلویزیونی است،  و از انگلستان پخش می شود،  و در جهت پائین آوردن درک و بینش مردم است،  مانند بقیه برنامه های این قبیل تلویزیونها.  حتی این برنامه های باعث اغفال تلویزیون های داخلی هم شده،  و آنها هم مدتهاست درگیر این چنین هستند.  این سطحی نگری بدون ایجاد و دانستن دانش های تاریخی،  و بدون در نظر گرفتن زیر ساخت های تاریخی و تاریخ اجتماعی،  در جهت امپریالیسم نو می باشد.  وظیفه جوانان باهوش ایران است که خوب متوجه باشند،  و از گذشته بدرستی بدانند،  تا بتوانند تحلیل های خوبی برای تخصص خود و آینده نوین ایران ارائه بدهند.
      در مورد پاسخ به پرسش های نظری که در زیر نوشته ام،  چه بخوبی توانسته تحلیل نماید،  که اگر آثار تاریخی را خراب کردند،  پس خرابه های آن کجاست و همچنین با چه امکاناتی خراب کردند.  اینکه دبیر تاریخ براحتی می تواند دروغها را باور کند،  و تکرار کند،  دلیل بر تأثر همان برنامه های آموزشی است،  که در قرن ۲۰ بویژه نیمه دوم قرن گذشته،  در کشور های جهان سوم و گاهاً کشور خودشان اجرا کردند.  در این نوع آموزش،  حافظه محوری حرف اول را می زد،  و به هیچ کس اجازه تحقیق و تحلیل مستقل نمی دادند،  البته آموزش های دینی غربی یا شرقی نیز چنین بوده است،  و باعث شده هرگز درکی از تحلیل های زیر ساختی و بنیادی بوجود نیاید.  اگر از دبیر تاریختان بپرسید ساختارهای تاریخی اجتماع را تعریف کن،  او مطمعناً نمی داند،  و اگر از او بپرسید مغولها سرزمین مغولستان و یا اعراب سرزمین عربستان،  که در قبایل بدوی بوده چگونه توانستند به ایران،  که در سازمان قبیله ای دینی،  و دو دوره تمدنی جلوتر بودند،  پیروز شوند،  نمی تواند پاسخ دهد.  حداکثر پاسخ او این است،  که یک نفر و بدون پیش زمینه های تاریخ اجتماعی پیدا شد،  و آنها را متحد کرد،  یعنی قبایل که تا دیروز دشمن خونی همدیگر بودند،  و مثلاً بخاطر یک غلام بچه عروس،  از همدیگر کشتار می کردند،  یکباره متحده شدند.  آن شخص که چنین تصور می کند،  اصلاً از تاریخ و فرهنگ یاد گیری نمی داند.  غلام بچه عروس،  پسر بچه های ۵ تا ۱۰ ساله ای بودند،  که قبایل از هم می دزدیدند،  آنها را با نشاندن روی شیئی که از غضروف کوهان شتر درآورده بودند،  مقعهدشان را برای تجاوز شیخها و روسای قبایل آماده می کردند.  این چنین مردمان را می گفتند یک شبه نظام جمع تاریخی یاد گرفتند،  تکنیک و تاکتیک آموختند،  و توانستند به سرزمین هایی حمله کنند،  که حداقل دو مرحله از نظر تاریخ تمدن از آنها جلوتر بودند.
      در ادامه سطحی نگری برای توجیه این دروغ های به همین افراد،  که از آموزشگاه های حافظه محور بیرون آمده اند،  پرت و پلا هایی یاد داده اند.  مثلاً می گویند تاریخ سری مغول را بخوان،  ولی اصلاً عقلاشان نمی رسد که اصل این کتاب،  یا حداقل نوشته و یا رو نویسی از این کتاب،  مربوط به همان دوره ای که می گوید نصف دنیا را فتح کردند،  کجاست و در کدام موزه است،  آن نیروی بزرگ جنگی،  حداقل باید نوشته ای و اثری از خود داشته باشد،  مگر می شود لشکری بزرگ و جنگجو با ساز و برگ و نظام جمع سازمان یابد،  و هیچ نوشته ای واقعی و با اصالت نداشته باشد.  یا حرف های کاملاً مسخره بی پایه و اساس،  که کبوتر و گربه را به گلوله آتشین وصل کردند،  اگر به این راحتی بود یک آزمایش ترتیب بدهند،  یا می گویند در آن  زمان ها ایران در وضع اجتماعی و اقتصادی بدی بود،  و یا آموزش نظامی همگانی در ایران نداشتند،  پس اینهمه قلعه با سابقه های طولانی،  که من فقط تعداد کمی از آنها را تاریخ قلعه های ایران نوشته ام،  و یکی از آنها در کشورهای آنها نیست،  و این سابق ورزش های رزمی و باستانی ایرانی چیست،  در شب های تابستان در چلاسر و جل کشتی محلیی مازندرانی بر گزار می شود،  که سابقه آن به تاریخ باستان باز می گردد،  و هیچ کس یارای مبارزه این جوانان را ندارد،  در تمام ایران هر روستا و شهری دارای هنر رزمی تاریخی است.  در کجای تاریخ واقعی اتفاق افتاده،  که مردمی یک یا چند مرحله در ساختارهای تاریخی اجتماع عقب باشند،  و بتوانند بر دیگری که یک یا چند مرحله تمدنی جلوتر است پیروز شود.
      آنها که بر حافظه محوری آموزش های زیر نفوذ برنامه ها و سبک کار استعماری بوده اند،  وقتی کم می آورد به همان روش استعمار رفتار می کنند.  به توپ می بندد،  و انسانها را می کشند،  زبانها را در می آورند،  یا حداقل ناسزا می گویند،  و با ادعای دمکراسی،  بشدت با آزادی اندیشه و قلم مبارزه می کنند.
      من دوستی دارم که استاد تاریخ دانشگاه ها است،  او کامپیوتر و اینترنت نمی داند،  که همین موضوع آن دانشگاه ها را زیر سئوال می برد،  به او می گویم که مقاله های ما را بخوان،  و خود در اینترنت بنویس.  با او در باره مسائل تاریخ بحث می کنم،  و مطابق معمول هر جا که کم می آورد،  می گوید اعراب کتاب های ما را سوزاندند،  و یا مغولها اسناد را از بین بردند،  و یا با ناسزای مودبانه مانند اینکه شما دارید هجوه می کنید،  همان روشی که گفتم و در این نظر نوشته شده است،  پیش می گیرد.  در صورتی که تاریخ یک علم است،  مانند تمام علوم،  برای آن پایانی نیست،  نباید آنرا تمام شده دانست و بست و کنار گذاشت.  همانگونه که در پرسش و پاسخ ۳۵ دیدید،  درباره الکساندر که چند تا هست،  بحث شده،  همه دروغ پردازان هر چه آلکساندر واقعی و الکی هستند،  همان اسکندر یونانی می دانند،  یعنی اسکندر یونانی که فقط ۱۰ یا ۱۲ سال بکشور گشایی پرداخته،  به انداز ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال الکساندر با خودش یدک می کشد.  الکساندر هایی که بسیاری از آنها الکساندر نیستند،  و بدروغ و یا اشتباه الکساندر ترجمه کرده اند،  مثلاً پاپیروسی را که از آن در اینجا نوشتم،  و عکس آنرا انداختم،  هر کسی حروف الفبای یونانی بدانند،  براحتی متوجه می شود،  که الکساندر نیست و چیز دیگری نوشته است.
      کلاً دروس تاریخ در کشور ایران،  برای آموزش تاریخ نبوده،  بلکه در جهت تعمیق و تحقیر ایرانیها بوده است،  من ده بیست سال پیش بارها به آموز ش و پروش نوشتم،  که داستان یاد بچه ها ندهید،  بلکه آموزش تاریخ را یاد دهید،  چیزی مانند تاریخ نویسی نوین ایرانی.
 یک نظر جالب
    نظر و پرسش زیر از یک جوان دبیرستانی ایرانی است،  که خود آن گویای خیلی موضوعات ذهنی و آموزشی است،  این نظر را در بالا مورد بررسی قرار داده ام.
   پرسش و نظر احمد:  خواستم بدانم راست است که شاهزادگان قاجار چهل کاخ و بنای دوره ی صفویه را در اصفهان نابود کردند!! درکش برای من سخت است!! اگر همچین اتفاقی افتاده پس خرابه های آن کجاست؟؟ با چه امکاناتی نابود کردند آن بناها را؟؟ آیا عموم راضی بودند؟؟ چرا به مقابله نپرداختند؟؟ نه فکر نکنم درست باشد!!  دبیر تاریخمان را در مورد حمله ی مغول سوال پیچ کردم،  ایشان درآمدند گفتند که چنگیز نیشابور را با کبوتر و گربه ای که گلوله ی آتشین به آن ها وصل بود سوزاند و فتح کرد!! گفتند برو تاریخ سری مغول را بخوان!! تاریخ مطالعه کرده اند بعد اینگونه جواب شاگردشان را میدهند!! می گویند به ما که سلطان خارزمشاه آموزش نظامی را همگانی نکرده بودند تا مردم از کشورشان دفاع کنند!! بله اینم حرفیه!!
   آقای راوید به نظر شما چرا دبیران تاریخ فقط شاگردان را می پیچانند و تاریخ نمی آموزند!! پس این همه مطالعه ی تاریخ به کجا رفت!! در دوره ی راهنمایی دبیر تاریخ ما اینقدر مهملات میگفت که خود ن ظ ا م برایشان حکم برید!! و دوستان من که تاریخ می خوانند فقط با فوهش و توهین و ناسزا حرفشان را به کرسی میگذارند!! آْل فسیلند!! امیدوارم فرهنگستان مجازی زودتر راه بیافتد تا کمی جوانان ما را از این تفکرات نادرست دور کند!! چه میشود کرد کلا نظام آموزشی جوانان را محقق بار نیاورده است!! دبیری که درس پژوهش میدهد چرا خود نمی تواند از این علم استفاده کند!!
   پاسخ انوش راوید:  درباره خرابکاری دوران قاجار،  خیلی چیزها شنیده ام،  اما منحصر و عمد بخواهند جایی را خراب کنند نبوده،  بلکه رسیدگی نمی کردند،  و توسط جویندگان گنج خراب می شده،  حتی درب و پنجره های منبت کاری و کنده کاری را مردم بعنوان سوخت می بردند،  زیرا در آن زمان و در شهر های کوچک ارزش آنها را نمی دانستند،  مشکل سوخت یک مسئله مهم تمام تاریخ ایران بوده،  و باعث شده بود بسیاری از جنگلها نابود شوند.  اما امروزه جنگلها را به بهانه اصلاح،  دارند مقابل چشم ما در چلاسر و جل و تمام شمال ایران می دزدند.
   ادامه پاسخ:  مقاومت در برابر تجاوز کشور هایی که همسان و هم پایه اجتماعی هستند زیاد است،  مانند مقاومت استقلال خواهان آمریکا در مقابل استعمار گران بریتانیا سال ۱۷۷۶ میلادی،  که با حداقل نیرو توانستند حداکثر نیرو انگلیس را شکست دهند،  بزودی درباره آن می نویسم خیلی آموزنده است.  ولی در سرزمین هایی که اختلاف ساختاری اجتماعی داشته و دارند،  وضع گونه دیگری بوده و می باشد.  دروغ های تاریخ و تحقیق و تحلیل تاریخ،  برای یک ده هزارم کل جمعیت و متخصصین مربوطه است،  و کاری زمان بر می باشد،  برای عموم نیست،  حتی اگر اسماً و ظاهراً استاد تاریخ باشند،  در این باره قبلاً زیاد نوشته ام.  علم را علاقمندان تغییر می دهند،  نه حقوق بگیران دولتی و دانشگاهی.
      در این زمان انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی،  نظرات مختلف،  حتی بسیار تخصصی می رسد.  ولی آیا باید هر کدام از این دیدگاه های مختلف را رد و کذب دانست،  و چون پرت و پلا های بیگانه که در پست قبلی نوشته ام،  با آنان رفتار داشت؟  ابتدا باید تمام اندیشه های تخصصی را مطالعه و پیگیری کرد،  سپس تا آنجا که می شود،  به تخصص حرفه ای خود افزود،  تا بتوان نتیجه واقعی از علم تاریخ گرفت.
      این را باید در نظر داشت،  امکان اینکه ایرانی ها بتوانند،  در یک جمع حتی مجازی مانند فرهنگستان مجاز تاریخ،  براحتی گرد هم آیند،  و بتوانند بدرستی با حفظ آزادی اندیشه و قلم،  و احترام به آرا رفتار کنند،  فعلاً بسیار کم است،  ولی بسیار هم امیدوار کننده است،  که در آینده نزدیک نسبت به تاریخ اجتماعی،  اینکار بهتر از همه مردم جهان انجام شود.  زیرا ما ایرانی ها دارای زمینه فرهنگ نوروز و جشنهای ایرانی هستیم،  که در حال پاکسازی تاریخ شکوهمند آلوده به دروغ هستیم.  با پیشرفت این چند سال،  و با حساب آهنگ رشد پذیرش فرهنگ ترکیبی قدیم و جدید ایران،  می توان پیش بینی زمان هم داشت…
   مهم:  وظیفه جوانان باهوش است که آینده ای متفاوت از گذشته را در ذهن خود تجسم نمایند،  سناریوی آینده را بنویسند،  و سپس برای تحقق آن کار علمی و تلاش منطقی کنند،  در این باره در سازمان آینده بینی و کارگاه فکری سازی توضیح نوشته ام.  تاریخ واقعی برای اشخاصی است،  که ذهن پویای تاریخی دارند،  مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  یاد می دهد،  که چگونه برای آینده آموزشی بود،  بدون آموزش های نوین،  امکان ورود به آینده جدید نیست.  آموزش های نوین در قرن سنت گریزی،  شامل خواندن و حفظ کرده توده ای و انبوه نیست،  بلکه بر عکس،  هر چه می خواهید بخوانید،  اما تحقیق و تحلیل در محیط دمکرات داشته باشید،  تا به مرور ذاتی و ژنتیکی گردد،  و به نسل های بعدی منتقل شود.  عوض کردن رنگ و چهره کلاس،  و جابجایی سال تحصیلی،  که آموزش جدید نیست،  این عدم درک از قرن پیش رو را می رساند،  و اغفال خود است.
  درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه ۳:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند.