Skip to main content

تاریخ ورود نامهای عربی به ایران یکی از کلیدهای درست دانستن از تاریخ است،  این نامها در اصل ریشه در زبان آرام ایرانی دارد.  سپس طی هزارهها بویژه آخرین هزاره گاهشمار ایرانی،  نام واژه عربی بخود گرفته است.

 ساختارهای تاریخی اجتماع کلید تاریخ است،  اگر تاریخ نویس،  از تاریخ اجتماعی به درستی نداند،  نمی تواند مسائل تاریخی را تشخیص دهد،  و اغفال دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ می شود.  در تاریخ نویسی استعماری،  با استفاده از نقاط کم تشخیص در تاریخ،  ترفند هایی در تاریخ نویسی بکار برده اند،  که براحتی می توانند آدم های بد دانش در تاریخ و تاریخ اجتماعی را اغفال کنند.  همیشه سعی من برای رساندن آگاهی،  جهت درست دانستن از تاریخ،  یا در واقع ایجاد درک درست از تاریخ است.

تاریخ ورود نامهای عربی به ایران

تاریخ ورود نامهای عربی به ایران
تصویر تابلوی اسپی مزگت،  عکس شماره ۳۳۶۵.
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . . 
تاریخ ورود نامهای عربی به ایران
تصویر تاریخمند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره ۱۶۰۷.
تاریخ ورود نامهای عربی به ایران

چرا اسامی عربی

      بسیاری می پرسند،  اگر اعراب به ایران حمله نکردند،  پس چگونه و چرا اسامی عربی وارد زبان پارسی و ایران شد.  قبلاً نوشته بودم از زمان حکومت اشکانیان و با پایان دوران شاه خدایی،  و آغاز سازمان قبیله ای در ایران،  کم کم اسامی و واژه های عربی همراه  نو دین های پایه ای امروزی در قاره کهن گسترس یافت.  یکبار دیگر یاد آوری نمایم،  این مقاله پاسخ به پرسش چرا و چگونه اسامی و واژه های عربی وارد زبان پارسی و ایران شده؟  می باشد.  بگویم که مقاله تعریف و تشریح دین و مذهب ها نمی باشد.  از ابتدای تاریخ بشر دین اهمیت زیادی داشته،  و یکی از مهمترین ابزار های گذر های تمدنی بوده است،  دینها در رقابت با یکدیگر،  باعث شدند تحولات در تاریخ اجتماعی پدید آید.
کلیک کنید:  ریشه تمام زبان های دنیا
      تعدادی افرادی گفته و نوشته اند،  اعراب به ایران حمله کردند،  و با جنگ و شمشیر در ایران کشتار کرده،  و مردم را بزور مسلمان کردند،  اکثر در اصل و ابتدای این تز و گفته،  از نوکران و جیره خواران فراماسیونی و عوامل استعمار و امپریالیسم بوده و هستند.  آنها می پنداشتند که توده مردم ایران در تاریخ،  چون خودشان بی غیرت و عاجز بودند،  تا افرادی از گوشه سرزمین و کشور اصلی ایران تاریخی،  که در شرایط تاریخ اجتماعی پائین تری بودند،  بتوانند بر ملت بزرگ و قوی و تاریخی پیروز شوند.  همانگونه که بارها گفته و نوشته ام،  دشمنان تاریخی مردم شاد و پویا و رنگارنگ زیبای ایران،  با دروغ و دشمنی و ایجاد جنگ گرم و سرد بین مردم قاره کهن،  می خواهند مانند مثال تفرقه بنداز و حکومت کن رفتار کنند،  یا آب را گل آلود کنند تا ماهی بگیرند.  آنها نفهمیدن و درک نکردند،  که ایران سرزمین جوانان با هوش است،  که می توانند با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  دروغ ها را بشناسند و بسوی واقعیت و حقیقت بروند.
. . . . این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود. . . .
تاریخ ورود نامهای عربی به ایران

آغاز پیدایش نام های عربی

      همانطور که در حروف هیروکلیف جی گفتم،  تمام زبان های دنیا از یک ریشه و یک موقعیت جغرافیایی بوده،  و در طول تاریخ و زمان با تغییرات آوا،  گویش های مختلف بوجود آمد،  و متعاقب آن با شرایط اجتماعی جدید،  زبان ها پدید آمدند.  این دوره تشکیل زبان ها را در اینجا نوشته ام.  بعد از شکل گیری زبان عربی،  که در بخش تاریخ مربوطه توضیح دادم،  این زبان مانند زبان های دیگر،  بنا به دلیل عواملی گسترش یافت،  از این عوامل در زیر می نویسم.
  *1 ــ  مانوی یا مانویت
    سروده مانیمن از بابل زمین آمده ام تا ندای دعوت را در همه جهان پراکنده کنم.
      مانی یا مانس در ۲۱۵ یا ۲۱۶ میلادی زمان پایان حکومت اشکانیان،  در قریه ماردینر ولایت مسن ناحیه نهر کوتاه شمال بابل باستانی نزدیک نجف به دنیا آمد،  پدر او پتگ (یا تیک یا فاتک) از اهالی همدان و مادرش مریم،  از خاندانی اشرافی بود.  مانی ادعا می کرد خدا به او وحی داده که گوشت نخورد، و شراب حرام است و ننوشد،  او به اتفاق فرزند چهار ساله اش به میان اعضای فرقه ‌ای خاص رفت.  بنا به روایات مانوی،  وقتی مانی کودک دوازده ساله ‌ای بود،  فرشته ‌ای یا روحی ایزدی بر او ظاهر شد،  و حقیقت الهی دین را بر او آشکار ساخت.  دوازده سال بعد همان روح باز هم بر او ظاهر شد،  و به او دستور داد تا به تعلیم دین بپردازد،  او نخست پدر خویش و سپس بزرگان خانواده را به دین خود در آورد.   گرچه پیروان آیین مانی کمتر از زرتشتیان بودند،  اما مانی گرایان از حمایت اشخاص عالی رتبه سیاسی برخوردار شدند،  و به یاری شاهنشاه پارس،  مانی ‌توانست سفیران متعددی به دیگر نقاط جهان بفرستد،  نخستین فرستاده مانی به حکومت کوشانیان در ایران شرقی بود.  بیشترین تأثیر پذیری مانی از مغتسله و صائبین قرار داشت،  و به همین علت بخش اعظم تعالیم او از عقاید این فرقه بود،  منجمله مراسم دینی به زبان آرامی شرقی (سریانی و عربی اولیه) ،  ولی زهد و دنیا گریزی شدید را از ماندانایی گرفته بود.  مانی چون رهبران و پیشینیان مغتسله خود یهودی ستیزی داشت و با آیین یهود مخالف بود.
      مانی در ۲۴۰ یا ۲۴۱ م،  با کشتی به مکران و سند و درهٔ ایندوس هندوستان رفت،  و پادشاه بودایی توران شاه هندوستان را به آیین خود در آورده‌.  از هند به  ولایات ایران شرقی،  بلوچستان و کوشان رفت،  در سرزمین کوشانیان،  شاه و گروهی از درباریان او را به دین خود در آورد،  نقش ‌های متعدد مذهب مانوی در بامیان است.  شهر بلخ یا مزار شریف در ایران شرقی را که پایگاه اصلی زرتشتی بود،  مرکز فعالیت دینی خود قرار داد،  مانی برای مدتی آنجا زندگی و به تعلیم پراخته بود.  مدتی دیگر در ایران به دربار شاپور اول ساسانی (۲۴۲ میلادی) رفت،  و با مرکزیت نجف و کربلا در زادگاه خودش،  به تبلیغ دین پرداخت.  مانی دشمنان زیادی پیدا کرد،  اما بنیان مجامع مانوی را نیز ایجاد کرد و توانست پیروز،  یکی از برادران شاه را به دین خود در آورد،  و او بود که باعث ملاقات مانی با شاپور شد.  شاه سرانجام او را به عنوان یکی از ملازمان درباری پذیرفت،  و به وی اجازه تبلیغ در سراسر کشور خود را داد.  در زمان مرگ شاپور در حدود ۲۷۳ م. مانویت در سراسر شاهنشاهی پایگاهی استوار یافت،  در حالی که دین رسمی زردشتی بود.  بعدها در زمان بهرام بر اثر تحریکات موبدان زردشتی با او گستاخی کرد،  و دستور داد وی را به زندان افکندند،  و در زنجیرش کردند،  و او را زنده زنده پوست کندند،  و در ۲۷۷ م. مانی فوت کرد.
      مهم ‌ترین آیین مانوی برگزاری نماز و خواندن نیایش به زبان آرامی شرقی (سریانی یا عربی اولیه)،  روزه گرفتن و اقرار به گناهان و توبه است.  برای گذاردن نماز در روز رو به خورشید می‌ ایستادند،  و در شب رو به ماه،  در طی نماز، علاوه بر یاد کردن هر یک از خدایان روشنی،  قدرت و خرد را نیز ستایش می کردند.  آثار اصلی مانوی که متعلق به مانی شمرده می ‌شد، هفت اثر بود،  که به زبان آرامی شرقی (سریانی یا عربی اولیه)، زبان محلی مانی نوشته شده بودند.  انجیل زنده، گنج زندگی، رسالات، نامه‌ها، نیایش‌ها.  افزون بر اینها،  مانی کتابی به نام یا شاپور گان داشت،  که به پارسیک یعنی زبان جنوب غربی ایران نگاشته،  و بیشتر مندرجات آن راجع به معاد بوده است، که چکیده عقاید خود را برای شاپور ساسانی در آن آورده بود.  او کتاب دیگری به نام ارژنگ داشت،  که در آن تصویر هایی به قلم خودش از جهان مانوی بود،  و تفسیر آنها و نیز کتابی به نام کفالایا یا سخنرانی‌ها که مجموعه گفتار های مانی است،  و در آن پیشگویی ‌هایی هم دیده می ‌شود.  مانی مخترع خط جدیدی بود که حروف مصوته داشت،  کتاب های مانویان آرامی و پارتی زبان،  پارسیک و سغدی زبان و غیره به آن خط که مشتق از سریانی و ساده تر از آن است،  نوشته شده بود.
      مانی هفت کتاب نوشت که فقط یکی از آنها با نام شاپورگان به زبان فارسی بقیه به زبان سریانی بود،  همچنین منشور های بسیار به اصحاب و پیروان خود،  و شاید دیگران هم فرستاده که اسامی عده ای از آنها در ضمن فهرست ۷۶ رساله مانی و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن ندیم به ما رسیده است.  پنج کتاب را به زبان آرامی شرقی یا عربی اولیه،  که مانی در سرزمین آنان بزرگ شده بود نوشت.  یکی از کتاب های مانی معروف به سفر الجبابره (کتب زور گویان) است،  که قطعاتی از آن به زبان های ایرانی بدست آمده.  دیگر کتابها،  سفر الأحیاء (کتاب زندگان)،  سفرالأ سفار (مادر کتابها)، فرائض المحبین (وظایف دوستداران)، فرائض المستمعین (وظایف شنودگان)،  فرقماطیا،  که در مآخذ ایرانی ظاهراً بنگاهیک و در لاتینی شاید همان اپیستو لاخوندار منتاء معروف است.  دیگر انجیل زنده یا انجیل مانی را باید نام برد،  این کتاب که قطعاتی از آن در آثار تورفان بدست آمده بر ۲۲ قسمت مطابق ۲۲ حرف تهجی آرامی بنا شده بوده است،  و ظاهراً یک جلد آلبوم تصاویر که مبین و نشان دهنده مطالب کتاب بوده و در یونانی ایقون و در زبان پارتی اردهنگ و در پارسیک ارتنگ یا ارژنگ و در زبان قبطی ایفونس و در کتاب های مانوی چینی تصویر دو اصل بزرگ نامیده می شد.
      مانی خود را جانشین عده زیادی از رسولان آسمانی می ‌دانست،  که از زمان آدم تا زردشت و بودا و عیسی یکی پس از دیگری برای هدایت بشر آمده‌اند.  مانی معتقد بود که جهان با طوفانی عظیم خاتمه خواهد یافت،  و به قعر جهنم رانده خواهد شد،  و در آن جا تمامی عناصر جهان تبدیل به آتش می ‌شوند،  و سپس سنگی بزرگ‌تر از دنیا آن را می ‌پوشاند،  و روح‌ های گنهکار به آن سنگ چسبیده‌ اند.  نیکو کاران راه آسمان را در پیش می ‌گیرند،  و آنها که در کار های نیک و بد جهان متعادل بودند،  دوباره شکل انسانی می‌ گیرند و بدکاران به جهنم می ‌روند.  چون دین مانی ادعای عالم ‌گیری داشت. مانی اصولی از مذهب دیگران از جمله زردشت، بودا و مسیح اقتباس کرده است.  در تشکیلات دینی مانی از نقوش کلیسا های مسیحی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته،  و مانند مسیحیان ۱۲ حواری در راس آن قرار داشته،  و سپس از ۷۲ شاگرد یا طلبه که متشکل از کشیشان بوده‌اند، بهره ‌گیری شده است.
      در راس جامعه مانوی رهبر قرار داشت،  که جانشین مانی بود،  و مرکز قدرت او در بابل بود.  پس از او،  پنج گروه مشخص وجود داشت، ۱۲ آموزگار، ۷۲ اسقف، ۳۶۰  ارشد،  که زنان نیز بدان راه داشتند،  و شنوند گان که توده عادی پیروان دین بودند.  در میان گزیدگان، گروه‌ هایی چون دبیران و خروش‌خوانان (روضه‌ خوانان) نیز وجود داشتند.  گزیدگان سه مهر داشتند،  مهر بر دهان، مهر بر دست و مهر بر دل (به نشانه حفظ فضیلت در سخن گفتن، در عمل کردن و در امیال) و در مانستال‌ها (دیرها) به سر می ‌بردند،  و به سفر می ‌رفتند تا دین را در اکناف جهان پراکنده کنند.  آنان پیاده راه می ‌پیمودند روزی یک بار غذا می‌ خوردند و غذایشان گیاهی بود،  و آن را پس از فرا رسیدن شب صرف می ‌کردند.  آنان تنها برای یک روز غذا به همراه می ‌بردند،  و برای یک سال جامه به همراه داشتند.
      پس از مرگ مانی اختلافاتی در میان رهبری مانوی پدید آمد،  اما فشار بر مانویان بسیار بود،  و سرانجام گروه‌ های بزرگی از ایشان ایران غربی را ترک کردند،  ولی در ایران شرقی و ترکستان به مرکزیت بلخ یا مزار شریف ادامه تبلیغات دادند.  بعدها مانویان در ترکمنستان شرقی و در چین غربی فعالیت های دینی کردند،  و مراکز دینی و تجاری در آن سرزمین ‌ها به وجود آوردند،  که نیازمند تحقیقات علمی می باشد.
   ــ  نام هایی که عربی می گویند،  ریشه در زبان پارسی دارند،  در اینجا.    
   * 2 ــ  صابئین مندایی و صابئین حرانی، (مندایی ناصورایی) . . . . ادامه دارد . . . .
  * 3 ــ  ایشتار، مغتسله و غیره . . . . بزودی . . . .
تاریخ ورود نامهای عربی به ایران

دلایلی از ایران

      قبلاً در وبلاگ بارها توضیح داده ام،  که ایرانیان بدلایل شرایط اجتماعی حاکم در زمان شاهنشاهی ساسانیان بدینها و مذاهب مختلف گرویدند،  منجمله ایزدیان که امروزه به یزدیان معروف است،  به صابرین،  که امروزه به مندایی معروف است،  به قبطی مسیحی در نیمه جنوب و کلیسای شرقی در نیمه شمالی ایران،  مغتسله که مانوی و مزدکی از آن آمد،  و غیره،  بیشتر این ادیان از همان بیت المقدس که بعدها به بابل معروف شد،  و تاریخ نویسان جدید به اشتباه یا عمد،  آنرا به فلسطین کنونی برده اند،  سرچشمه می گرفت،  و زبان رسمی این دین همان زبان ساخته شده مردم ارب مادی است،  که بعدها عربی گفته شد.  سپس و در  نهایت مردم ایران دین اسلام را پذیرفتند،  که چند علت داشت،  اولی رشد و تکامل دوران،  دوم تأیید اندیشمندان زمان،  و سوم حفظ یکپارچگی مردمی،  تا از کشت و کشتار ادیان از یکدیگر جلوگیری شود.
تاریخ ورود نامهای عربی به ایران
عکس یکی از زیارتگاه های یزیدیان (ایزدیان)،  مشروح در اینجا،  عکس شماره ۵۷۲۲.
    توجه ۱:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه ۲:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x